مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تنجیم
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی انقلاب نجومی و نجوم صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش نجوم در ایران همانند برخی نقاط جهان پیشینه طولانی دارد. بنا به گزارش منابع داخلی و سفرنامه های سیاحان اروپایی، نجوم از علوم مورد توجه دولتمردان صفویه بود و در همه امور، اعم از مسائل کشوری، لشکری، اعیاد و مراسم سوگواری، تأثیر داشت. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و سفرنامه های سیاحان اروپایی به بررسی فاصله نجوم ایرانی با انقلاب علمی در دوره صفوی می پردازد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که نجوم ایرانی در دوره صفوی چه نسبتی با انقلاب نجومی داشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دوره صفوی تحول سیاسی و مذهبی مهمی در تاریخ ایران رخ داد اما همه جنبه های زندگی ایرانیان دچار تحول و ترقی نگردید. معاصر با انقلاب علمی اروپا با محوریت نجوم، نجوم دوره صفویه دچار تحول چشم گیری نشد و ادامه سنت نجومی اسلامی و ایرانی قرون گذشته بود.
علمای امامیه و نجوم جدید در ایران عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۶ بهار و تابستان۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
65 - 93
بر خلاف کلیشه رایج در باره تقابل علمای امامیه با نجوم جدید در عصر قاجار، تا به حال شاهدی از مخالفت صریح و گسترده علمای امامیه با نجوم جدید بر اساس آموزه های دینی در آن دوران، آن طور که در ماجرای گالیله و کلیسای کاتولیک شاهدش هستیم، یافت نشده است. تنها دو مخالفت از سوی ملا مهدی نراقی و محمدحسین شهرستانی وجود دارد که نه به دلایل دینی بلکه بر اساس دانش سنتی ایشان از نجوم و فلسفه طبیعی ارسطویی ابراز شده است. علما به خاطر تطبیق نجوم قدیم بر آیات و روایات مخالف نجوم جدید نبودند. علاوه بر این علما دلبستگی ای به تنجیم نداشتند و آن را حرام می دانستند و معمولاً وجود احادیث تنجیمی را مؤید تنجیم رایج نمی دیدند و در نتیجه به خاطر تنجیم مدافع نجوم قدیم نبودند. بنا بر این انگیزه ای برای مخالفت با نجوم جدید نداشتند. علما خود را متولی کیهان شناسی نمی دانستند، بنا بر این کیهان شناسی جدید رقیبی برای ایشان محسوب نمی شد تا اینکه هبهالدین شهرستانی کتاب الاسلام والهیئه را نوشت. او در آن کتاب می خواست نشان دهد که آیات و روایت نه تنها با نجوم جدید مخالف نیستند، بلکه مؤید آن هستند.
تأثیرپذیری زمامداری شاه عباس اول صفوی از تنجیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
۸۵-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
تنجیم و احکام آن همواره در تاریخ ایران از جایگاهی مهمی برخوردار بوده است. آگاهی دادن از آینده یکی از کارکردهای مهم و اصلی تنجیم بود. چنین خاصیتی سبب توجه بیشتر پادشاهان به آن می شده است. در بین شاهان صفوی (حک. 907-1135) به ویژه در دوره شاه عباس اول (حک. 996-1038) تنجیم از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. مسئله اصلی پژوهش این است که تنجیم و منجمین چه تأثیراتی در حکومت شاه عباس اول داشته اند؟ این پژوهش بر اساس داده های تاریخی نشان می دهد برخلاف تصور رایج در میان محققان، شاه عباس اول خردگرا نبوده بلکه به صورت کاملاً افراطی از آغاز تا انجام پادشاهی، تحت تأثیر منجمین و احکام نجومی بوده است. افراد مورد وثوق شاه برای مشورت در امور نظامی، سیاسی، معماری، تفریحات و نظایر اینها، منجم بوده و شاه بدون نظر مثبت آنها از انجام دادن هر کاری پرهیز می کرد. به نظر می رسد عواملی چون تلقین، برخی پیش گویی های درست منجمین، بی اعتمادی به اطرافیان و به طور کلی نامشخص بودنِ آینده حکومت، در تأثیرپذیری شاه عباس از تنجیم و احکام نجومی مؤثر بوده است.
جایگاه باورهای تنجیمی در کیهان شناسیِ عجایب نامه نویسان (قرون چهارم تا هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
143 - 163
حوزه های تخصصی:
عجایب نگاری های قرون چهارم تا هشتم هجری با هدف کیهان نگاری و نشان دادن عظمت و قدرت خداوند در خلقت موجودات عالم به نگارش درآمده اند. تلاش برای درک طبیعت و نحوه تعامل با آن در قالب دو گونه کیهان شناسی فلسفی و اسطوره ای در عجایب نامه ها قابل بازشناسی است. اساس کیهان شناسی اسطوره ای بر اعتقاد به وجود نیروهای اسرارآمیز در تدبیر احوال عالم است. شناخت تنجیمی در پیوند تنگاتنگ با این گونه کیهان شناسی قائل به وجود نیروهای ماورایی در اجرام سماوی است. با عنایت به شواهد متعدد تنجیمی در عجایب نامه ها پرسش اصلی این مقاله این است که باورهای تنجیمی در عجایب نامه های این دوران چگونه در شکل دادن به نگرش کیهان شناسی اسطوره ای تأثیر گذار بوده اند؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد می توان در عجایب نامه های این دوران تأثیر کواکب و سیارات را در شکل دهی به رخدادهای زندگی آدمیان در ذیل اراده خداوندی به عنوان نشانه ای از قدرت الهی پذیرفت.
رویکرد نجومی - کیهانی ملاجلال در تاریخ نگاری تاریخ عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مورخان عصر صفوی که تاریخ نگری و تاریخ نگاری وی مبتنی بر معرفت شناسی پیشینی و رویکردهای کیهانی و نجومی بوده ، ملا جلال الدین منجم یزدی است. اهمیت بررسی این رویکردها در تاریخ نگارانه ی ملاجلال منجم یزدی در تاریخ عباسی(روزنامه ملاجلال) از آنجاست که با ابتنا بر آن ، عرصه ای مهم (از حیات فرهنگی ایران و خصوصاً عصرصفوی(1135 – 905 ه ) ایضاح می شود. بر این اساس می توان گفت در تاریخ عباسی(روزنامه ملاجلال)مولفه های مقبولیت بخش و مشروعیت ساز برپایه تبیین های کیهانی و نجومی و همچنین تفکرات اعتقادی و مذهبی صورت می پذیرد که این اثر را از دیگر آثار پیشین تاریخ ایران و دوره عصرصفوی متمایز کرده است.بر این اساس نویسنده گان کوشیده اند که چگونگی رابطه فاکت های تاریخی با ستاره شناسی، نجوم و کیهان و اندیشه های اعتقادی در بینش تاریخ نگارانه ی ملاجلال در تاریخ عباسی را با رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد گرچه اندیشه تاریخ نگری ملاجلال در تاریخ عباسی همچون سایر منابع عصرصفوی، برگرفته از رهیافت های فکری اسلام، تشیع و صوفی گری بوده که تاریخ نویسی وی را در قالب تاریخ نویسی دینی در آورده است اما وی تحت تأثیر معرفت پیشینی خود که مبتنی بر حرفه منجمی بوده است ، به پیوند تاریخ با ستاره شناسی و تنجیم دست یازیده است که برآیند آن در مؤلفه هایی همچون مشروعیت بخشی به شاه صفوی براساس نجوم، استفاده از قران به مثابه مدخل، ترسیم تاریخ خطی، موعودگرایی، تقدیرگرایی و مشیت گرایی و لزوم رعایت ساعات سعد و نحس متبلور شده است.بنابراین رابطه اندیشه های اعتقادی و رویکردهای نجومی در اندیشه تاریخ نگاری ملاجلال در تاریخ عباسی، رابطه ای دوسویه و متقابل بوده است.
نسبت احکام نجوم با طب جالینوسی در تاریخ میانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
مواجهه جامعه عصر میانه با پدیده بیماری در سه بخش علت یابی، فرایند درمان و راه های پیشگیری در قالب سه رویکرد دینی، جالینوسی و عامیانه قابل ارزیابی است. اساس طب جالینوسی بر متعادل نگه داشتن اخلاط چهارگانه استوار است. روش علت یابی و درمان در این رویکرد مبتنی بر معاینه بیمار است. موضوع تنجیم یا احکام نجوم تفسیر نحوه اثرگذاری اجرام سماوی بر دنیای تحت قمر است. اگرچه در غالب موارد کارکرد تنجیم در ارتباط با سیاست و تقدیرگرایی دانسته می شود اما با بررسی متون تاریخی و پزشکی این دوران می توان کارکرد دیگری برای تنجیم در نظر گرفت. بر این اساس پرسش اصلی این مقاله این است که کارکرد تنجیم در طب جالینوسی چیست؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد تنجیم در پیوند با رویکرد درمانی جالینوسی به ویژه در دو بخش علت یابی و درمان بیماری اثرگذار بوده است. شواهد عینی تاریخی نیز نشان دهنده مقبولیت و کاربرد این ترکیب در جامعه دوره میانه است.
بازشناسی و بازخوانی ملاحظات نجومی در طرح اندازی میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات ناشی از توسعه های معاصر، نه تنها موجب دگرگونی بسیاری از شهرهای تاریخی شده است، بلکه باعث از دست رفتن بسیاری از تجربیات علمی و شبه علمی دوره های مختلف تاریخی نیز گردیده است. این تجربیات، امروزه در میراث جهانی به عنوان بخشی از ثروت های فرهنگی و میراث ناملموس، قابل ارزیابی هستند. یکی از وجوه بنیادیِ شکل گیری محصولات معماریِ گذشته در برخی از شهرهای قدیمی، وجه نجومی آن هاست که در کنار علوم دیگر به کار می رفت. این وجه نجومی در فراورده های معماری، از نگاهی فراسازه ای و فرامکانی ست و بخشی از دانش ها و عادات زمانه خویش به شمار می آید که با خود شأن و مرتبه ای را نیز برای بناها و شهرهای با اهمیت فراهم آورده است. بر این اساس بازیابی و بازشناسی ابعاد نجومی مکان ها و محوطه های تاریخی موجب ارتقای آگاهی از لایه های پنهانِ موجود در آن ها خواهد شد و می تواند بازدیدکنندگان را به ابعاد گسترده تری از شناخت رهنمون شود. محوطه میراث جهانیِ میدان نقش جهان، یکی از مهم ترین آثار معماریِ شهری ایران و نماد پایتخت حکومت صفوی در اصفهان است. تا کنون پژوهشگران بسیاری این میدان را از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار داده اند. تحقیقِ پیشِ رو کوشیده است برای نخستین بار هم ترازیِ میدان نقش جهان را با اوضاع فلکیِ آسمانه اش مورد بررسی قرار داده و به بازشناسی و بازخوانی ملاحظات نجومیِ اختیار شده در هنگام بنا کردنِ آن بپردازد. نگارندگان با روش تفسیری تاریخی، دو بازه زمانیِ محتمل را برای آغاز به ساختِ میدان نقش جهان و بازار قیصریه از روی وقایع نگاری های عهد صفوی استخراج نموده و سپس بر مبنای احکام نجومی و با استفاده از نرم افزارهای شبیه سازِ آسمان، به بررسی نسبتِ باورهای تنجیمی با معماریِ این فضای شهری پرداخته اند. یافته های این تحقیق، استنتاجی نو از زمان دقیق طرح اندازی میدان و تأثیرپذیری محورِ آن از منظر و چشم انداز آسمانی اش به دست می دهد.
مقایسه تطبیقی تصویرسازی متون نجومی و تنجیمی در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ستاره شناسی قدیم، به دو گرایش عمده نجوم (اخترشناسی) و تنجیم (اختربینی) تقسیم می شود. هر یک از این دو گرایش، ویژگی ها و مفاهیم خاص به خود را دارند. کتب و رسالات زیادی در زمینه نجوم و تنجیم به رشته نگارش درآمده اند. برخی از این متون مانند؛ صورالکواکب، التفهیم، عجایب المخلوقات و البلهان، در ادوار گوناگون بارها نسخه برداری و تصویرسازی شده اند. تصویرسازی برای ستاره شناسی (همچون سایر حوزه های علمی)، با نیت تسهیل فهم موضوعات و خاطرسپاری معانی، همواره مورد توجه مؤلفان و نسخه برداران بوده است. هدف این پژوهش ضمن در نظر داشتن اصول علم ستاره شناسی، واکاوی و مقایسه روش های تصویرسازی متون مربوطه و بررسی تأثیر نجومی یا تنجیمی بودن متن بر نوع تصویرسازی کتب حوزه های مذکور است. پرسش مقاله حاضر این است که تصویرسازی برای کتاب های حوزه نجوم و تنجیم در نگارگری ایرانی چه ویژگی هایی دارد؟ نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی کوشیده اند شباهت ها، تفاوت ها، ویژگی ها، موضوعات غالب و نیز راهکارها و روش های اجرای تصویرگری کتب ستاره شناسی (با تفکیک متون نجومی از متون تنجیمی) در نگارگری ایرانی را تشریح نمایند تا تأثیر متن (معنا) بر تصویر (صورت) مشخص شود. نتایج پژوهش نشان می دهند که نگارگران در متون نجومی ملزم به رعایت ضوابطی بوده اند تا صحت و استناد علمی متن حفظ شود، لذا محدودیت هایی در نوع، شیوه و کیفیت تصویرسازی های این حوزه دیده می شوند؛ در حالی که برای تصویرگر متون تنجیمی چنین سخت گیری هایی وجود نداشته اند. تصویر سازی متون ستاره شناسی، آمیزه ای از واقع گرایی و خیالی نگاری است. نگاره های نجومی اغلب قالبی واقع گرایانه دارند و نگاره های تنجیمی بیشتر فضایی رؤیاگونه را به نمایش می گذارند.
منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه در رهیافت تنجیمی به دانش سیاست
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴ ویژه علوم سیاسی
129 - 156
ما در این پژوهش به دنبال اثبات نزدیکی منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست هستیم و نشان خواهیم داد که تنجیم و سیاست می توانند به یک گفتمان مشترک برسند. علم هیئت به صورت طولی بر تنجیم و سیاست تأثیر دارد؛ رابطه آن با تنجیم مستقیم و باسیاست باواسطه است. دانش اساطیر به صورت مستقیم هم بر تنجیم و هم بر سیاست تأثیر گذاشته است. عرفان عملی نیز طریقی برای فربهی تنجیم و سیاست بوده است. حکمت و دین نیز با تنجیم و سیاست رابطه ای دوطرفه برقرار کرده اند. علوم طبیعی خرده احکام تنجیمی را تصحیح و هدایت می نماید و تنجیم نیز در مرتبه ای بالاتر اصول این علوم را می نویسد. سیاست نیز با علوم طبیعی رابطه دارد. علوم اجتماعی که مادر سیاست و در تعامل با تنجیم است، تحت تأثیر علوم طبیعی باواسطه آن ها را فربه می نماید. مقاییس روشی تنجیم و سیاست نیز مشابه هستند. هر دو آن ها بر شیوه مبنا گرایی استدلال می کنند و انسجام را معروض غیر مفارق ساختار معرفتی خود می یابند. عقل و تجربه روش های تحقیق پذیری هر دو حوزه هستند و احکام آن ها عمدتاً بر این دو روش صادر می گردند؛ در حالی که تنجیم به روش شهودی امتیاز دارد. مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست نیز شبیه هستند. هر دو به نزاع نیروهای خیر و شر، اشراق ستارگان، عروج انسان، سعادت و نحوست آنات، قدرت مرموز فرّه، طبقات اجتماعی و بایستگی اختیارات در سلوک خود اذعان دارند. می توان نتیجه گرفت که سیاست و تنجیم در سه بخش منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه از یک آبشخور اشراب می شوند. می توان از قابلیتِ تأثیر متقابل و ارتباط دوطرفه میان آن ها سخن راند. تنجیم می تواند دریچه ای برای تحلیل تحوّلات سیاسی قرار گیرد و سیاست می تواند با تقاضایی که ایجاد می کند احکام نجومی را در شاخه سیاسی آن گسترش دهد و منجر به فربگی آن گردد.
کاربست احکام نجوم در فلاحت ایران عصر میانه (قرون چهارم تا هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
65 - 85
حوزه های تخصصی:
مواجهه جامعه با پدیده رشد و نمو گیاهان در دو ساحت نظری و عملی قابل ارزیابی است. در بخش نظری مباحث مربوط به منشأ و پیدایش نباتات، دسته بندی گونه های متعدد گیاهی و بیان ویژگی های آن ها و در بخش عملی بررسی شیوه های کاشت، پرورش و برداشت نباتات مورد توجه است. آنچه در این پژوهش بررسی شده است بخش عملی است که بنا بر تعاریف با عنوان «فلاحت، کشاورزی، زراعت» از آن یاد می شود. در این بخش هدف چگونگی کشت و پرورش نباتات، بهره گیری از خاک، منابع آبی، کود مناسب و روش هایی با هدف ارتقا کمی و کیفی محصولات کشاورزی است. شرایط آب و هوایی و تعیین زمان مناسب از مهم ترین عوامل رشد و نمو گیاهان و دستیابی به محصول خوب است. موضوع تنجیم یا احکام نجوم تفسیر نحوه اثرگذاری اجرام سماوی بر دنیای تحت قمر است. کشاورزی از جمله فنونی است که به شدت از عملکردهای تنجیمی تأثیر پذیرفته است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که کارکرد تنجیم در علم فلاحت چیست؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد فعالیت کشاورزی در دو بخش متأثر از تنجیم است: پیش گویی شرایط جوی و تعیین زمان سعد رشد و پرورش نباتات و محصولات کشاورزی
نقش دربار سلاطین محلی قلمرو شرقی خلافت عباسی در گسترش تنجیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
149 - 176
حوزه های تخصصی:
برآمدن حکومت های مستقل و نیمه مستقل، در فاصله قرون4 تا 7 هجری هم زمان با ضعف ساختار سیاسی خلافت عباسی و افول نظارت مرکزی در مناطقی از جهان اسلام بود. این تقارن علاوه بر ایجاد تغییرات گسترده اجتماعی و سیاسی باعث ایجاد دگرگونی های فرهنگی در سرزمین های اسلامی گردید. در این زمان دربار سلاطین محلی به کانون توجه و مهاجرت علما و دانشمندان تبدیل شد و این روند همچنان در روزگار تثبیت قدرت مغولان و عصر ایلخانان تداوم یافت . منجمان به عنوان مطلعان از اسرار آسمان در دربار سلاطین حضوری پررنگ و اثرگذار یافتند. «جداول نجومی» یا «زیج ها» و سایر ادوات تنجیم، از جمله ابزارهای منجمان برای پیش گویی رخ دادهای آینده در قرون میانه اسلامی بود. حال سوال اصلی این است که با توجه به جایگاه تنجیم در عملکردهای سیاسی سلاطین، این امر چه تأثیری بر توزیع جغرافیایی جداول نجومی در فاصله قرون 4 تا ۷هجری داشته است؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های مقاله نشان می دهد، در فاصله قرون 4 تا ۷ تغییر مکانی تدوین جداول نجومی از بغداد به سایر نواحی سرزمین های اسلامی به ویژه ایران و ماوراءالنهر رخ داده است. همچنین احداث رصدخانه ها در این مناطق، نگارش زیج های دقیق به نام حکام محلی و تدوین زیج ها به زبان فارسی نمونه هایی از اثرگذاری رویکرد تنجیمی دربار سلاطین بوده است.