فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
54 - 61
حوزههای تخصصی:
منظر از روابط مستمر بین جوامع و محیط طبیعی آن ها شکل می گیرد و به عنوان یک پدیده فرهنگی-طبیعی و دارایی مشترک جوامع، از شایستگی بسیاری برخوردار است. در این رویکرد منظر محصول مبارزه میان گروه هایی با منافع و اهداف متفاوت از جمله جوامع و نهادهای مدیریتی است. این مسئله به شکل ویژه در منظر شهرهای دریاپایه نمودی بارز دارد. قرارگیری مناطق باارزش اجتماعی و طبیعی چون تنگه چاه کوه و جنگل های حرا، در فهرست میراث جهانی یونسکو اگرچه فرصتی ارزشمند در جهت حفاظت سازنده است اما ممکن است با آسیب هایی چون مداخله بیشینه در منظر یا رهاسازی آن همراه باشد. به گونه ای که این مناظر در نتیجه نادیده انگاشتن زمینه اجتماعی و مکان ویژه بودن هر مورد به شکل گیری فضایی غیرمولد و ناهمگام با تعامل پیوسته در حال دگرگونی انسان و محیط تبدیل شوند. مطرح بودن شهربندرهایی چون قشم و بندر خمیر به عنوان مقاصد گردشگری مبتنی بر منابع طبیعی، توجه به منابع طبیعی چون دریا را به عنوان یک میراث و دارایی مشترک میان دو عاملیت جوامع محلی و نهادهای قدرت ضروری می سازد و تبیین راهکارهایی برای برقراری موازنه در شیوه و میزان مداخله و بهره برداری از دریا و سایر بسترهای طبیعی مرتبط با آن را مورد توجه قرار می دهد. بررسی ارزش ذاتی سایت های شناخته شده به عنوان میراث مشترک بشری با نمایش پویایی زمانی-مکانی حاصل از فرایندهای طبیعی و تنوع زیستی-فرهنگی حاصل از همزیستی انسان و طبیعت و نیاز به پرکردن شکاف بین رشته های علوم اجتماعی و جغرافیایی از ضرورت های پژوهش حاضر هستند. هدف از این نوشتار واکاوی و تحلیل شیوه مدیریت مناظر با ارزش فرهنگی و طبیعی به مثابه دارایی مشترک بشری است به گونه ای که با به کارگیری ظرفیت های جوامع محلی، ابعاد مختلف مفهوم «میراث طبیعی-فرهنگی» مشخص شده و راهبردهایی برای مدیریت پایدارتر شهرهای دریاپایه فراهم شود. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و مطالعه موردی بوده و با رویکرد تحلیلی به تبیین مدل مفهومی منظر به مثابه دارایی مشترک می پردازد. جمع آوری اطلاعات در مرحله تبیین مبانی نظری از نوع کتابخانه ای و در مرحله مطالعه موردی به شیوه میدانی و مطالعه اسنادی بوده است. عدم یکپارچگی کامل جوامع محلی و نهادهای مدیریتی در موردهای مورد مطالعه به هدررفت ظرفیت های گردشگری و ایجاد فضایی غیرمولد منجر شده است. این در حالی است که رویکرد میان رشته ای منظر با تمرکز بر نقاط توافق و مشترک، زمینه نوظهور و راهنمایی را برای ایجاد پل بر شکاف طبیعت-فرهنگ از طریق به کارگیری قابلیت های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی نشان می دهد زیرا ارزش های مختلف منظر به عنوان منبع مشترک، به طور جدایی ناپذیری با جوامع و افرادی که آنها را می سازند در ارتباط است. نگرش به منظر شهرهای دریاپایه به عنوان موجودیتی زنده و در معرض تخصیص و استفاده مجدد از سوی کنشگران، با بر سه اصل تعادل، انعطاف پذیری و پویایی و میانه روی، مدیریت کارآمد و پایدارتر آنها را به همراه دارد.
اصول راهبردی طراحی فضاهای درمانی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
59 - 70
حوزههای تخصصی:
بیمارستان از نیازهای ابتدایی هر مرکز جمعیتی است. با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی و همزمان با آن گسترش و تنوع احتیاجات بیمارستان و بیماریهای نو ظهور بسیار با اهمیت است. اصولا اغلب طراحان بر روی حل روابط فضایی متمرکز می شوند و از پرداختن به جنبه های دیگر و به خصوص جنبه های روحی روانی باز می مانند. رویکرد سالوتوژنیک با در نظر گرفتن جنبه های روحی روانی افراد، رویکردی جامع به طراحی دارد و از طریق ادراک پذیری، کنترل و مدیریت پذیری و معنی داری محیط سعی می کند به این هدف دست پیدا کند. این رویکرد با تکیه بر عوامل ارتقاء انسجام روحی روانی سعی بر کاهش استرس و ایجاد محیط مطبوع تر دارد. آنتونوفسکی در اواخر دهه هشتاد سالوتوژنیک را این چنین مطرح نمود که انسان ها در برخورد با عوامل استرس زا اگر دارای انسجام روحی، روانی باشند به سمت سلامتی و در غیر این صورت به سمت بیماری حرکت می کنند. هدف از تحقیق بررسی فاکتورهای علم سالوتوژنیک در فضاهای درمانی می باشد که در ارتقا کیفیت درمان مؤثر می باشند. تحقیق حاضردرگروه پژوهش های بنیادین نظری طبقه بندی می شود و از روش های دلفی و نظریه زمینه ای در آن استفاده شده است. جامعه آماری در روش دلفی شامل30 نفر از خبرگان دانشگاهی در حوزه طراحی فضاهای درمانی و دارای مدرک دکتری معماری یا دانشجوی دکتری و روش نمونه گیری به صورت تعمدی می باشد. پرسش نامه ای در دو راند بر اساس مؤلفه های به دست آمده از ادبیات تحقیق ارسال شد و مؤلفه های به دست آمده به وسیله شاخص روایی CVR و CVI تجزیه و تحلیل شد. مؤلفه های به دست آمده از روش دلفی به صورت پرسش نامه به بیماران داده شد. در روش پیمایشی روش نمونه گیری هدف مند بوده، حجم نمونه 100 نفر از بیماران ترخیص شده بیمارستان های بین المللی پارس و قائم رشت می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS26 و Smart PLS 3 استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص های آمار توصیفی متغیرهای تحقیق به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، روابط بین متغیرها و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری پژوهش، از تحلیل عاملی تاییدی (CFA )استفاده شد. مشکلات بسیاری از فقدان عوامل تأثیر گذار سالوتوژنیک (نوروساینس، روانشناسی محیط، دکوراسیون، عوامل کالبدی و محیطی) در بررسی محیط های درمانی مشاهده می شود که در ارتقا. کیفیت درمان بیماران بسیار مهم و تأثیر گذار می باشد و همین امر اهمیت موضوع، توجه و استفاده از علم سالوتوژنیک را در فضاهای درمانی حیاتی و غیر قابل انکار می کند. مؤلفه های طراحی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان در قسمت های داخلی و خارجی فضاهای درمانی بسیار مهم و تأثیرگذار هستند. استفاده از این اصول در طراحی فضاهای درمانی موجب کاهش مدت بستری، سرعت در بهبود و ارتقاء کیفیت درمان می گردد. معماری که با رویکرد سلامت افزایی و سالوتوژنیک طراحی می کند می تواند باعث ارتقاء میزان بهبودی بیمار شود.
تأثیر احساس جمعی بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مورد مطالعاتی: باهمستان های آیینی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تأثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.هدف و سؤال تحقیق: نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تأثیر مؤلفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور مؤثری تحت تأثیر مؤلفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسائل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل مؤثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تأثیر می گذارد.
نقش الگوها و تناسبات هندسی در معماری مسکونی ایران در دو دوره قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۴۳-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات سیر تاریخی تحولات معماری نشان می دهد که بسیاری از بناهای مسکونی دوره سنت در دوره پیش از اسلام و دوره مدرن شاهد بکارگیری تناسبات و مدول(اروپایی و ایرانی) می باشد که نقش اساسی در بیان سازماندهی فضایی و ارائه الگوی شکلی دارد. نظام اجزاء و کل در کاربری فضاها و سلسله مراتب عملکردی تاثیر بمراتب سازنده در وحدت و یکپارچکی و نظام هماهنگی برعهده خواهد داشت. مساله اصلی در این پژوهش عدم انطباق نظام هندسی در دوره سنت و مدرن و تحولات در نظام سلسله مراتب فضایی و حذف کارکردها است. ضرورت و اهمیت تحقیق خوانش پلان ها در بناهای تاریخی با کاربری مسکونی از نظر الگوی شکلی و نظم هندسی است که شاهد دگرگونی در دوره معاصر نسبت به دوره سنت می باشد. در این پژوهش سعی بر تبیین شاخص های موثر نظام هندسی معماری ایران و کاربرد آن بعنوان الگوی شکل دهنده در ابعاد فضاها خواهد شد. ابزارها و روش ها: روش پژوهش در این مقاله با توجه به گام های هفت گانه از نوع تفسیری-تاریخی و قیاسی و استقرایی است و رویکرد تحلیل داده ها از نوع کتابخانه ای و متغیرهای مورد پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و ابزار پژوهش از نوع عینی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که پیروی از تناسبات هندسی در بناهای مورد مطالعه از دوره قاجار و پهلوی اول بترتیب اهمیت آن از نسبت زرین ایرانی(مستطیل طلائی ایرانی) و نسبت طلائی اروپایی پیروی نموده است و هندسه قالب از شکل مستطیل و سازماندهی فضایی از محوربندی خطی پیروی نموده است.
بررسی سطح مشارکت های مردمی در مدیریت پسماند محله با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده در بازیافت (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۵۶-۴۱
حوزههای تخصصی:
در اکثر کلانشهر های ایران افزایش روز افزون جمعیت و ازدیاد و توسعه فعالیت های صنعتی، تجاری و خدماتی از سوی دیگر، منجر به تولید مقادیر زیادی مواد زائد در شهرها شده است. به طور کلی در کشور ما روزانه بیش از 60 هزار تن زباله تولید می شود که این مقدار در مقایسه با سایر کشورهای جهان بیشتر است، اما مدیریت پسماند و خط پردازش زباله از رشد کمتری برخوردار بوده است. بازیافت از مهمترین اقدامات جهت مدیریت مواد جامد زائد شهری میباشد . به منظور مدیریت صحیح این فرآیند ضروریست تا عوامل تأثیرگذار بر رفتار بازیافت شناسایی شود . لذا هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر رفتار مشارکتی بازیافت در مدیریت پسماند شهر شیرازو تعیین ضریب مهمترین عامل بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده می باشد . جامعه آماری تحقیق ، با توجه به هدف تحقیق شامل شهروندان شهر شیراز می باشد . حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب 95 % و مقدار خطای 05 / 0 تعداد 384 نفر انتخاب گردید و این نمونه ها به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته است . برای تجزیه و تحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات و آزمون نرمال بودن داده ها ، با استفاده از نرم افزار spss و Lisrel اقدام گردید . با توجه به نتایج تحقیق ، متغییر نگرش مثبت با مقدار آماره T بدست آمده 26 / 3 و ضریب مسیر ( 38/0= β ) ، متغییر هنجارهای ذهنی مقدار آماره T بدست آمده 86 / 4 و ضریب مسیر ( 25/0=β ) و متغیر کنترل رفتاری درک شده با مقدار آماره T بدست آمده 18 / 8 و ضریب مسیر ( 59/0=β ) تاثیر مثبت و مستقیمی بر نگرش بازیافت دارند و همچنین متغییر قصد بازیافت با مقدار آماره T بدست آمده 79 / 7 و ضریب مسیر ( 34/0=β ) تاثیر مثبت و مستقیمی بر رفتار بازیافتی دارند . قویترین پیشگویی کننده قصد بازیافت و مهمترین عامل تاثیر گذار بر آن کنترل رفتار درک شده است .
بررسی منظره پردازیِ سه نگاره از لیلی و مجنون (خمسه نظامی) بر اساس اصل تناظر عالم کبیر و عالم صغیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرش سنتی یعنی نگرش برآمده از سنن و وحی الهی باور بر این بود که عالم و آدم هر دو جلوه حق و عالم به عنوان انسان کبیر و انسان به عنوان عالم صغیر هستند. این منظر، اصل دیگری را در پی دارد و آن تطابق میان عالم کبیر و عالم صغیر است. بر اساس آموزه های وحیانی و تفاسیر دینی و عرفانی، جهان دارای سلسله مراتب و هر یک از مراتب به عنوان رمز مرتبه بالاتر، هم جزئاً و هم کلاً دارای مطابقت هستند. مسئله تحقیق این است که نگاره های نگارگری ایرانی و اسلامی از منظر چنین نگرشی که به تناظر عوالم صغیر و کبیر معتقد است، چگونه دیده و تبیین می شود؟ همه تصورات نگارگر اعم از عقلی و خیالی و دریافت های حسّی، همه و همه چیزی جز جلوات حق نیست. نگارگر عارف، به دلیل حضور در زیست جهان سنتی خواسته یا ناخواسته متأثر از این روح دست به آفرینش گری می زند و نگاره او به نحوی دلالت به حق دارد. در این پژوهش سعی برآنست تا از این منظر به تحلیل سه اثر از نگاره های مکتب تبریز دو که با داستان لیلی و مجنون در ارتباط اند بپردازیم. هدف پژوهش حاضر، شناخت و ارائه مؤلفه های تصویری در تناظر بین عالم کبیر و عالم صغیر نگارگر تعلیم یافته در مکتب عرفان اسلامی برای تحلیل نگارگری ایرانی و یافتن نتایج نوین از آن است. این تحقیق از حیث چیستی، کیفی و از لحاظ ابزار، عِلّی و تفسیری است و تعلیل و تفسیر هم مبتنی بر آموزه های ابن عربی است. شیوه گرد آوری اطلاعات به روش مشاهده و مطالعه منابع مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتایج حاصله نشان می دهد که اکثر نگاره ها صرفاً انعکاس جهان بیرونی و یا روایت نیست، بلکه به ارتباط بین «انسان- عالم طبیعت- خداوند» اشاره دارد. گویی نگارگر، آیینه گردانی این دو عالم در برابر هم و سریان عشق را در ارکان هستی به تصویر می کشد. آنجاست که خیال انسان به پدیدههای محسوس در منظره پردازی ها به دیده رمز می نگرد و نگاره ها مانند خواب، تعبیر و تفسیر می شود.
نقش محرمیت و اشراف بر شکل گیری ساختار فضایی معماری خانه های بومی روستای هجیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
105 - 125
حوزههای تخصصی:
سیاست های کلان دولت ها مبنی بر نوسازی و بهسازی سکونتگاه های روستایی، موجب تغییرات گسترده ای در ساختار و سیمای آبادی های کشور شده و بعضاً این موضوع سبب تخریب بناها با اجزا و عناصر ارزشمند شده است. از این میان، روستای هجیج شهرستان پاوه با ظاهر پلکانی دارای نمونه های متفاوت از خانه های بومی با اجزا و بخش های ارزشمند است. چیدمان فضاهای داخلی، سلسله مراتب دسترسی به آن ها، جانمایی، ابعاد و سمت قرارگیری بازشوها ازجمله عناصر خانه در این روستا بوده که تعیین کننده نحوه ارتباط ساکنان با فضای بیرون از منزل و برعکس است که به رغم نبود حیاط در بناها، محرمیت داخل خانه را فراهم کرده است. اما تغییرات روی داده منتج از سیاست های دولت ها سبب شده است تا در سا ل های پیش رو سیمای جدید این آبادی در تضاد کامل با معماری بومی آن باشد و ساختار و ظاهر بناهای این منطقه با بناهای شهری یکسان باشد و به تبع الگوها و اجزای خاص خانه های روستا از بین برود. پژوهش حاضر در بستر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. شناخت و حفظ شیوه ها و رویکردهای مفید ساخت بنا و بررسی عوامل محرمیت یا اشراف در معماری خانه های بومی این روستا، از ضروریات نگارش این پژوهش است تا نتایج آن بتواند در طراحی و ساخت بناهای جدید روستا به عنوان گزینه ای تأثیرگذار مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به نقش بازشوها در برقراری ارتباط بصری بین فضای بیرونی و داخلی خانه ها و حفظ محرمیت در این منازل است. نتایج تحقیق بیان داشته که پنجره های عموماً در ضلع ها جنوبی و با فرم های باریک و کشیده و دست اندازی تا حدود یک متر هیچ گاه باعث نگشته از بیرون به داخل بنا تسلط بصری وجود داشته باشد و برعکس از قسمت داخل بنا بر روی بام و فضای اطراف روستا دید وجود دارد. ازسوی دیگر، استفاده از بام خانه ها به عنوان حیاط و اشرافیت ساکنان بر روی بام خانه های مجاور و همچنین فرم پلکانی روستا، چیدمان فضای داخلی بنا، فرم پنجره ها و ارتفاع دست انداز زیر آن ها سبب شده تا محرمیت نیز از ویژگی های خانه ها این روستا به شمار آید.
تتبع اثر معماری به کمک مدل نقد زبان، قدرت، نیرو نمونه موردی: ساختمان کنگره ملی برزیل
حوزههای تخصصی:
شناخت و تحلیل ابزارهای ارزیابی کیفیت محیطی، منظر و محوطه های بیمارستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر و محوطههای بیمارستانی باوجود تاثیرگذاری مثبت فراوان بر سلامت جسمی و روانی بیماران و کارمندان خود، جایگاه درخوری در پژوهشهای طراحی محیط بیمارستانها ندارد. پژوهش در این حوزه درگرو شناسایی و ارزیابی صحیح از شرایط فعلی آن است. کمبود ابزارهای ارزیابی استانداردسازی شده -همچون پرسشنامهها و چکلیستها برای کَمیسازی نگرش و رفتار کاربران- مشکل را دوچندان مینماید. هدف اصلی پژوهش پیشرو، شناخت و تحلیل ابزارهای ارزیابی کیفیت کالبدی منظر بیمارستانی، کاستیها و نقاط قوت آنها است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، ابتدا با انجام مرور سیستماتیک در پایگاههای اطلاعاتی Scopus،PubMed و Web of Science، دوازده ابزار ارزیابی شناسایی شد. سپس ساختار، روش تولید، ابعاد موردسنجش و نحوهی تأمین روایی و پایایی ابزارها مورد تحلیل قرار گرفت. ابزارهای شناساییشده دارای ساختاری سلسلهمراتبی با رویکرد ارزیابی ترکیبی (روانتنی و شناختی) هستند. درمجموع 13 بُعد کیفیت محیط در ابزارها مشخص شد. چهار بُعد «نوع فعالیت و استفاده»، «امکانات رفاهی و مبلمان»، «فضا و چیدمان آن» و «ایمنی محیط»، بیشترین گویهها را در هر ابزار شامل میشوند که مبنای امتیازدهی به گویهها بهصورت مشاهدهای و بر اساس ادراک کاربر از قابلیت محیط در تأمین این ابعاد هستند. تمامی ابزارها روایی محتوایی قابل قبولی دارند، اما گزارش آزمونهای پایایی و روایی ساختاری برای تمامی ابزارها در دسترس نیست. عدم توجه به بحث گونهشناسی منظر در روند تولید ابزارها، باعث ضعف در قابلیت اجرا آن در طیف وسیعی از مراکز درمانی میشود. همچنین نبود تعریف استاندارد از منظر و محوطه بیمارستانی و کاربست آن در ابزارها، سبب مشکل در تکرارپذیری ابزار و مقایسه بین یافتههای ابزارها با هم میشود. همچنین کاستیهایی در ارتباط با ساختار گویهها، چندبعدی بودن گویهها، محدوده و مبانی نظری، تعیین مدتزمان لازم برای آموزش ارزیاب و انجام ارزیابی توسط وی، نشان میدهند. یافتههای این پژوهش نشان از ضرورت توسعه ابزارهایی جدید با پایه نظری قویتر همراه با گزارشهایی از میزان پایایی و ثبات نتایج دارد. ابزار H-GET بهعنوان الگوی اولیه برای تولید ابزارهای آتی میتواند استفاده شود.
ارزیابی مقایسه ای ادراک بصری محیط های معماری در فناوری های رابط کاربری انسان و رایانه
حوزههای تخصصی:
ادراک بصری محیط های معماری، نیازمند درک عمیقی از مفاهیمی است که کسب آن تنها با روش های سنتی، چالش برانگیز است. ازاین رو، فناوری رابط کاربری انسان و رایانه، می تواند تسهیلگری کارا در این زمینه باشد. ازجمله مهم ترین روش های تجربه فضای معماری، می توان به محیط مجازی درون رایانه ، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، اشاره نمود. هدف از این مقاله، سنجش کیفیت ادراک بصری محیط معماری با استفاده از روش های نوین دیجیتالی - رایانه ای است. برای دستیابی به اهداف موردنظر، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. بر اساس روش کتابخانه ای، در فرایند ادراک بصری محیط معماری، شاخص های تأثیرگذار در دو سطح مؤلفه شناختی و تفسیری و هر مؤلفه دارای پنج زیرمؤلفه استخراج گردید. طراحی پرسش نامه از نوع مقیاس لیکرت پنج گزینه ای با جامعه آماری 100 نفر است. از نرم افزار اس.پی.اس.اس جهت تحلیل داده های پرسش نامه استفاده گردیده و پایایی سؤالات پرسش نامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 854/0 تأیید می گردد. بر اساس نتایج به دست آمده، واقعیت مجازی بیشترین تأثیر را بر درک بصری محیط معماری در مؤلفه تفسیری دارد. واقعیت افزوده و فضای درون رایانه ای از نظر مقبولیت مخاطبان در رتبه بعدی هستند. فضای درون رایانه ای و واقعیت مجازی عملکرد برتر را در بخش شناختی نشان دادند، درحالی که مخاطبان، از واقعیت افزوده استقبال کمتری کردند.
بازتولید و کاربرد الگوی هندسی گره در یادمان هایی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 95
حوزههای تخصصی:
هندسه یک ابزار ارزشمند به منظور خلق فرم در گذشته و حال بوده است؛ امروزه ابزارهای بسیار بیشتری برای بهره برداری از هندسه در معماری در اختیار داریم. در حال حاضر به منظور درک و استفاده از کالبد های معماری گذشته و درک نظم پنهانی آن باید روشی برای آنالیز به کار برده شود که علاوه بر کشف نظم موجود، امکان بازتولید آن نیز فراهم شود. پژوهش حاضر به کارگیری الگوی هندسی گره را در فرم یادمان هایی معاصر بررسی می کند و با استفاده از رویکرد هندسی، چگونگی کاربرد الگوهای سنتی گره را در فرم های معاصر بر اساس نظریه ی الگوی سالینگاروس تحلیل و بیان می کند، اینکه چطور هندسه ی گره های ایرانی در یادمان هایی معاصر به کار گرفته شدند و از چه تکنیک های هندسی برای تغییر هندسه ی گره استفاده شده است؛ که در عین استفاده از الگوی سنتی گره (هندسه پنهان)، در هندسه ی پیدا (فرم بنا) شکل جدیدی به خود گرفته است. همچنین بررسی تأثیر الگوی هندسی گره بر ساختار و آرایش فرم یادمان هایی معاصر از اهداف پژوهش می باشد. این مقاله هندسه ی گره های ایرانی را به عنوان عامل اتصال معماری معاصر و معماری گذشته تحلیل می کند . روشی که در این فرایند به کار برده می شود استدلال منطقی در ترکیب با گونه پژوهش موردی است. با استفاده از نتایج این تحقیق می توان بر روی معاصرسازی الگوی گره های هندسی کار کرد؛ در واقع این پژوهش نشان می دهد چطور هندسه پنهان الگوهای سنتی، عامل ارتباط گذشته و حال در معماری می شود. این تحقیق، راهکارهای طراحی در رابطه با خلق مجدد بر اساس ساختار تشکیل دهنده الگوی گره به وسیله ی دگردیسی هندسی، ارائه می دهد.
بررسی تاثیر محیط ساخته شده بر سالخوردگی در مکان با استفاده از روش بیبلیومتریک
حوزههای تخصصی:
مقاله تبیین گر مفهوم سالخوردگی در مکان است که بیانگر ماندگاری سالمندان در خانه ها و محله های آشنا اشاره دارد. این رویکرد بر این اساس است که سالمندان با حفظ تعاملات اجتماعی و فعالیت های فیزیکی، بتوانند در محیط های آشنا زندگی کنند و نیازهای فیزیکی، اجتماعی و روانی آنها تأمین شود. در این مقاله، تأثیر افزایش جمعیت سالمندان در جهان و به ویژه ایران مورد بررسی قرار گرفته است. براساس آمارهای جهانی، جمعیت سالمندان در دهه های آینده به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت که این امر نیاز به برنامه ریزی و سیاست های جدید در زمینه زیرساخت ها و خدمات شهری را پررنگ می کند. به ویژه که بیشتر سالمندان با مشکلاتی نظیر دسترسی به خدمات درمانی و مناسب سازی مسکن مواجه هستند.با استفاده از دریافت اطلاعات از پایگاه داده scopus، پالایش و اصلاح داده ها و مدلسازی آن ها در نرم افزار VOSviewer دریافت شد که در کشورهای توسعه یافته، سالخوردگی در مکان به عنوان یکی از راه حل های اصلی در پاسخ به این چالش ها معرفی شده است. این رویکرد بر اهمیت مشارکت اجتماعی سالمندان، ایجاد فضای ایمن و دسترسی آسان به خدمات تاکید دارد. محیط های شهری مناسب سالمندان نه تنها به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک می کند، بلکه از انزوا و مشکلات روانی جلوگیری می کند. مقاله همچنین به بررسی چالش های موجود در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، پرداخته و اهمیت افزایش توجه به این موضوع در سیاست های شهری و اجتماعی را مورد تأکید قرار داده است. مطالعه در این حوزه نشان می دهد که کشورهای پیشرو مانند ایالات متحده، کانادا و انگلستان بیشترین تحقیقات و مقالات را در زمینه سالخوردگی در مکانتولید کرده اند، در حالی که کشورهای دیگری مانند ایران، کمتر به این موضوع پرداخته اند. به طور کلی، مفهوم سالخوردگی در مکان با تأکید بر محیط فیزیکی، ارتباطات اجتماعی و مشارکت فعال سالمندان در جامعه به عنوان یکی از راه حل های پایدار برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان مطرح شده است.
منظر و سیاست (مفهوم شناسی ماهیت و ابعاد سیاسی منظرها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
15 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: منظرها همواره نشانه یا ردپایی مرئی و نامرئی از ساختارهای قدرت در اختیار ما قرار می دهند. اقداماتی همچون برنامه های توسعه، برنامه های پایداری، سیاست های کشاورزی، برنامه های ملی و بین المللی و سیاست های پشت آن ها همگی شکل دهنده منظرها هستند. به همین واسطه، منظرها محل دائمی تعارضات و اختلافات هستند و همواره در معرض تغییرات مکرر و پیش بینی ناپذیر قرار داشته و تحت تأثیر عوامل بیرونی، منظرهای جدیدی ایجاد می کنند. بنابراین به نظر می رسد جنبه سیاسی که در مرکز همه روابط قرار دارد، در اغلب مطالعات منظر مورد بی توجهی قرار می گیرد. بنابراین به نظر می رسد شناخت محل این تعارضات و اختلافات به مثابه ماهیت «سیاسی» منظر، جهت اخذ تصمیمات در مورد تغییر در منظرها ضروری است. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش آن است که ماهیت سیاسی منظر چیست؟ در چه ابعادی بروز می یابد و درک این ابعاد چگونه می تواند بر شکل دهی به منظرها (توسط طراح) تأثیرگذار باشد؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش، بررسی و شناخت ماهیت سیاسی و مبتنی بر قدرت منظرها و در نهایت چگونگی تأثیرگذاری آن بر منظرهاست.روش پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت کیفی است و روش جمع آوری داده در آن مبتنی بر روش کتابخانه ای و جست و جو در پایگاه های داده داخلی و خارجی معتبر است که براساس بهره گیری از روش تحلیل محتوای گفتمان های مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ماهیت سیاسی منظر یعنی منظر نه صرفاً محل حضور نیروها، بلکه حاصل برخورد و حتی بعضاً تعارض نیروهاست. دموکراسی، تکثر ارزش ها، هویت های جمعی و فردی، شیوه های بازنمایی منظر، درک مفهوم مردم و در نهایت قدرت به عنوان ابعاد سیاسی منظر شناخته شدند که اگرچه همان تعاریف متداول نیستند ولی از آن ها برآمده اند. اگر طراح منظر می خواهد به ساخت «امرِ نو» که جوهر اصلی منظر است دست بزند، به گونه ای که تقلیدی نباشد، باید با چیدمانی بسازد که رابطه سلطنت و بردگی را به حداقل رسانده و امکان شمرده شدن نیروهای شمرده نشده را فراهم کند.
سنجش الگوهای منظر بیوفیلیک در اثربخشی بر یکپارچگی حسی کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
52 - 63
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
تأثیر ابعاد پنجره بر میزان مصرف انرژی روشنایی و حرارت در ساختمان های اداری اقلیم گرم وخشک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
25 - 44
حوزههای تخصصی:
ساختمان های اداری یکی از مصرف کنندگان بزرگ انرژی هستند، اما با توجه به فرصت های صرفه جویی در زمینه گرمایش، سرمایش و روشنایی می توان شاهد کاهش چشمگیری در زمان اوج بار در این ساختمان ها بود. هدف از انجام این پژوهش دستیابی به نسبت بهینه سطح پنجره به دیوار در یک اتاق اداری در اقلیم گرم و خشک است، به نحوی که کاهش بار حرارتی و همچنین تأمین کیفیت مطلوب نور طبیعی در یک ساختمان اداری فراهم شود. جهت دستیابی به سطح بهینه پنجره و در ساختمان های اداری شهر سبزوار ابتدا تیپولوژی ساختمان های اداری در این شهر شناسایی و اعتبار فایل آب وهوایی سنجیده شد. سپس، با استفاده از الگوریتم ژنتیک بهینه سازی ابعاد پنجره یک اتاق اداری در اقلیم گرم و خشک شهر سبزوار انجام شد. ویژگی های عناصر طرح ازجمله پوسته خارجی براساس مطالعات کتابخانه ای انتخاب و پارامترهای قابل اندازه گیری و روشنایی مصنوعی با توجه به استانداردهای موجود و با استفاده از روابط ریاضی محاسبه شدند. درنهایت ابعاد بهینه پنجره برای یک اتاق اداری در چهار جهت اصلی ارائه شد. پس از انجام شبیه سازی و تجزیه وتحلیل حالات مختلف، مشخص شد که کمترین مجموع مصرف انرژی با نسبت سطح پنجره به دیوار 63% برای دیوار جنوبی، 47.6% برای دیوار شمالی و 31.7% برای دیوار شرقی و غربی حاصل خواهد شد.
بررسی نقش شبکه های اجتماعی در حفاظت از منظر شهری تاریخی تهران: ارزش ها، ادراک شهر و روایت هویت محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
111 - 133
حوزههای تخصصی:
حفاظت از مناظر شهری تاریخی در قرن حاضر نیاز به رویکردهای نوآوررانه دارد تا بتواند با چالش ها و تغییرات شهر امروزی خود را تطابق دهد. روش های سنتی با رویکردی بالا به پایین، به تنهایی نمی تواند از شهر تاریخی حفاظت کند و نیازمند روش های جدیدی است که ریشه در تجربه جمعی و خلاقیت گروه متعددی از مردم دارد. در توصیه نامه منظر شهری تاریخی (۲۰۰۵) صریحاً به استفاده از فنّاوری جدید اشاره شده و هدف از این پژوهش نیز بررسی نقش و جایگاه شبکه های اجتماعی مجازی در جهت حفاظت از مناظر شهری تاریخی است. بدین منظور از بسترهای شبکه های اجتماعی، ۱۲ صفحه اینستاگرام که درمورد میراث شهری تهران تولید محتوا می کردند، به شکل تصادفی انتخاب شد. با استفاده از نرم افزار وب هاروی اطلاعات مورد نظر دربازه زمانی یک ساله استخراج شد. ازطریق بررسی ارزش های به دست آمده از محتوای تولیدشده در بستر اینستاگرام مشخص شد که ارزش های گوناگون منتسب به شهر به جای اینکه غایتی برای حفاظت و مدیریت شهر و میراث باشند، می تواند تبدیل به وسیله ای برای گرد هم آوردن گروه های مختلف، کارشناسان، شهروندان و همچنین محلی ها و گردشگران شود. بنابراین به نظر می رسد مسئولان و متخصصان بهتر است برای حفاظت منظر شهری تاریخی از مشارکت مردم در فضای مجازی و حقیقی بهره بگیرند.
میراث آبی و ساختاردهی شهری: تحلیل نقش قنوات در تکوین شهرهای نائین، یزد و گناباد
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و پیشرفت تمدن در ایران باستان، ایرانیان دست به ابتکار جدیدی برای کاهش رقابت در مصرف آب زدند که به آن کاریز یا قنات می گویند. این اختراع که در نوع خود در دنیا بی نظیر است، آب را بدون هزینه و انرژی منتقل کرده و دشت های مسطح مناسب کشاورزی را به منطقه ای برای تولید، برقراری آرامش و امنیت تبدیل کرده و در حال حاضر عامل اصلی زندگی در کویر است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی تحلیل نقش قنات ها در شکل گیری شهرهای تاریخی به لحاظ کالبدی می باشد. یافته ها حاکی از آن است که به لحاظ تاریخی وجود قنات به ه زاره دوم پیش از میلاد در محدوده آذربایج ان غربی ایران و شرق ترکیه امروزی باز می گردد. اولین قنات ها در ایران در ناحیه شمال غرب ایران شکل گرفته و سپس به نواحی داخلی فلات مرکزی راه یافته است. همچنین به لحاظ کالبدی، وجود قنات جریان اصلی شهر را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیر بر مکان یابی و انتخاب محل استقرار، شکل گیری شریان های ارتباطی در مقیاس های مختلف و شکل گیری بناها و فضاهای معماری موردنیاز سکونتگاه از عوامل اصلی تحت تأثیر شریان های اصلی قنات هاست. اتصال «اج» ها و شاخه ها به یکدیگر موجب تشکیل قنات گشته و باغ ها، فضاهای سکونتی و عملکردهای اصلی شهری در راستای شاخه ها شکل گرفته و در انتها به مادر چاه قنات متصل می شود. در واقع ساختار قنات به شیوه ای است که از مادرچاه تا مظهر، کوره قنات و میله چاه بر حسب شرایط در مسیری از چند کیلومتر تا چند ده کیلو متر امتداد می یابد که در این مسیر ممکن است از مسیر مزارع، باغات و روستاهای متعددی عبور نماید تا به محل مورد نظر برسد.
خوانش فضایی سینمای ملودرام ایرانی به واسطه ارزیابی مولفه های حس مکان (نمونه موردی : فیلم سینمایی مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است.
هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد.
روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟»
نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
بهبود حیات اجتماعی شبانه محورهای تاریخی-فرهنگی از طریق ارتقاء تصویر ذهنی شهروندان در شب نمونه موردی:خیابان انقلاب(میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی که در طراحی شهری باید مورد توجه قرار گیرد، آفرینش حیات اجتماعی شبانه در محورهای فرهنگی-تاریخی شهری است که به طور مستقیم تحت تاثیر ذهنیات و دیدگاه های شهروندان و گروه های مخاطب فضا می باشد. در حال حاضر آنچه از شهر و فضای شهری در ذهن شهروندان نقش می بندد و تبلور اجتماعی آن به صورت حیات شهری رخ می نماید، اغلب مربوط به تصویری است که آنها هنگام روز از محور دریافت می کنند. با وجود مطرح شدن حیات اجتماعی شبانه در چند دهه اخیر، هنوز اغلب طراحی ها برای روز انجام می شود. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه تصویر ذهنی شهروندان در شب و روز و بهره گیری از معیارهای عمده شکل گیری تصویر ذهنی در شب در طراحی فضای شهر، مولفه کلیدی حیات اجتماعی شبانه ی شهر یعنی میزان خوانایی تصویر ذهنی در شب را در محورهای تاریخی-فرهنگی مورد کنکاش قرار دهد. روند انجام این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی- مشاهده مشارکتی، است. بدین ترتیب که پس از بررسی خصوصیات کالبدی، عملکردی- اجتماعی و ذهنی- معنایی عناصر تصویر ذهنی(راه، گره، لبه، نشانه و محله) میزان اهمیت هر یک از آنها در تشکیل تصویر ذهنی در شب و روز از طریق برداشت های میدانی( پرسشنامه و مصاحبه) در نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب برای فعالیت های مختلف و پیشینه فرهنگی-تاریخی بیشتری باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود و خاطره هایی در ذهن استفاده کنندگان آن فضا نقش می بندد که باعث ارتقاء تصویر ذهنی آنها از مکان می شود.
تحلیل اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان در محله سرخاب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات و چالش های محیط زیستی از نگرانی های عمده جامعه امروزی است. بیشتر این چالش ها ناشی از رفتار انسان ها است که می توان از طریق تغییر در نگرش و رفتار ایشان و آگاهی بخشیدن از پیامدهای این مشکلات بر آن ها فائق آمد. برخی از مهمترین رفتارهای محیط زست گرایانه دارای مزایای شخصی، اجتماعی و محیط زیستی فراوانی هستند که بهبود این ها خود بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارد. دخیل شدن در رفتارهای محیط زیست گرایانه ساکنان را به انجام کاری خوب برای خودشان، برای اجتماعشان، و برای مکانی که در آن زندگی می کنند وا می دارد، و این نوع رفتار سطح بهزیستی و دلبستگی به مکان آنها را افزایش می دهد. هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان درمحله سرخاب تبریز است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق ساکنان محله سرخاب است که براساس فرمول کوکران 373 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزارAmos و SPSS استفاده گردید. قلمرو جغرافیایی تحقیق: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، محله سرخاب شهر تبریز می باشد. یافته ها: تحلیل های معادله ساختاری حاکی از یک تأثیر مثبت مستقیم رفتار محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی - اجتماعی و همین طور دلبستگی به مکان بود. دلبستگی به مکان تا حدی واسط ارتباط بین رفتارهای محیط زیست گرایانه و بهزیستی فردی - اجتماعی بود. این تحقیق از این لحاظ که داده های جدیدی درباره اینکه رفتارهای محیط زیست گرایانه چطور بهزیستی فردی و اجتماعی را با تضمین بالقوه مزایای بلند مدت افزایش می دهند قابل توجه و مهم است. نتایج: در نتیجه این تحقیق نشان داد که تحریک، برانگیختن و توصیه این نوع رفتارها اهمیت دارد.