فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش موضوع چگونگی تبدیل اندیشه و خیال به فضای معماری داخلی و نقش آن در تداعی و انتقال مفاهیم در فیلم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. چارچوب نظری این تحقیق « نظریه طراحی معماری بر اساس اندیشه و خیال» است که عموماً به چگونگی تبدیل ایده به فرم مربوط می شود، که در این پژوهش سعی می گردد با به کارگیری مفاهیم، ابزارها و رویکردهای تحلیلی که این نظریه در دسترس ما قرار می دهد، طراحی معماری داخلی فضای فیلم و عناصر مرتبط با آن تحلیل شود. در این تحقیق با روش تحلیلی و توصیفی با تکیه بر روش نشانه شناسی بصری و تلفیقی از تحقیق کیفی( از تئوری به نمونه مورد مطالعه ) و کمی ( از نمونه مطالعه به تئوری ) مفاهیم بازشکافت می شوند. نوشتار فوق به بررسی تبدیل اندیشه و خیال به فضای معماری داخلی در فیلم و چگونگی ایجاد آن از روی اسکیس های معماران و طراحان صحنه می پردازد. فرایند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست یافته است که عناصر مشخصه فضاهای معماری داخلی در تجلی معنا و مفاهیم معنوی در فیلم از قبیل سقوط، سردرگمی، عروج، بازگشت به ریشه ها، عشق، نفرت و ..... نقش بسزایی دارد.
مطالعه تطبیقی نقش اسفنکس در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اسفنکس از انواع نقوش جانوران ترکیبی است که انسان پیشین آن را با ذهن و تخیل خودش آفرید و در طی ادوار مختلف تاریخی، با مفاهیم و ظواهر متفاوت پرورش داد. این نقش در ایران هم نمود پیدا کرد و در دوران باستانی و اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. با وجود کاربرد و اهمیت اسفنکس در دوره های تاریخی ایران، این نقش کمتر مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و کماکان با نقاط مبهمی روبروست. لذا در این تحقیق به بررسی نقش اسفنکس به عنوان نقشی پرکاربرد در دو دوره تاریخی ایران، هخامنشیان در دوران باستانی و سلجوقیان در دوران اسلامی پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش، یافتن تفاوت ها و شباهت های مابین نقش اسفنکس در دو دوره هخامنشی و سلجوقی با رویکردی تطبیقی است. روش پژوهش : در راستای دستیابی به هدف، تصاویر اسفنکس ها در دوره هخامنشی و سلجوقی و مفاهیم مرتبط با آن، جستجو و با تکیه بر روش توصیفی به توصیف مشخصات هر یک در جداولی جداگانه پرداخته، مهم ترین ویژگی های ساختاری نقوش، مشخص شد و با رویکرد تحلیلی دلایل و منابع احتمالی کاربرد آنها مورد بحث و تحلیل قرار داده شده است. علاوه بر این، از منظر بصری آنها را مورد بررسی قرار داده و در انتها با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق نقش اسفنکس در این دو دوره است. به طور کلی می توان گفت در اغلب موارد، نقش اسفنکس در دو هنر هخامنشیان و سلجوقیان از لحاظ ویژگی های ساختاری متفاوتند ولی از لحاظ مفاهیم و نقش کاربردی آن با یکدیگر نقاط اشتراک زیادی دارند. در بررسی بصری نیز مشخص شد که هر دوی آنها از منظر ترکیب بندی، ریتم و نوع خط به یکدیگر شباهت دارند. این نقش در دوره هخامنشی نماد خورشید، قدرت شاهنشاهی، محافظ درخت زندگی و نگهبان کاخ بوده، در دو طرف درخت مقدس با مفهوم نیایش در ارتباط بوده و در دوره سلجوقی، نماد خورشید، برکت، وجوه عرفانی، صور فلکی، سحر و جادو، نگهبان قصر، محافظ درخت زندگی، و در دو طرف درخت زندگی با مفهوم نیایش مرتبط است.
ارزیابی تأثیر قابلیت توسعه فضای سبز با بکارگیری رهیافت پارک های جیبی در ارتقای کیفیت منظر تاریخی شهر(مطالعه موردی: شهر قزوین)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یکی از مهمترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این درحالی است که منظر شهری کلیّت شهر را به مثابه یک «متن» آشکار ساخته و امکان «قرائت» و «خوانش» این متن را فراهم می آورد. تصویری روشن از منظر شهر، نقش مهمی در ایجاد احساس امنیّت، افزایش تجربه، حسّ تعلق، حضور در مکان و ... دارد. از سوی دیگر امروزه با توجه به حجم بالای ساخت و سازهای شهری، میزان بهره گیری از الگوهای طبیعی و فضاهای سبز کاهش یافته است. از این رو با توجه به هدف پژوهش که در راستای توسعه توسعه فضای سبز شهری و ارتقای یکفیّت محیط شکل گرفته است؛ بهره گیری از فضای سبز کوچک مقیاس می تواند نقش به سزایی را در ارتقای یک فیّت منظر شهر و خوانایی محیط شهری بازی کند و تأثیر مستقیمی در ادارک شهروندان داشته باشد و سبب گردد اطلاعات بالقوه محیط شهری به درستی به بالفعل تبدیل شوند. در این میان رهیافت پارک های جیبی به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای ارتقای کیفیت منظر شهری مطرح می باشد. ایجاد پارکهای بسیار کوچک یا جیبی ” POCKET PARK “ راه حلی برای جبران بخشی از کمبود فضای سبز در مراکز شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر می باشد. پیشینه مطالعات در خصوص توسعه و بکارگیری این پارک ها در سطح شهر به عنوان فضاهای سبز طراحی شده نشان می دهد که این فضاها می توانند علاوه بر افزایش توزیع عادلانه فضاهای سبز عمومی، به نشانه گذاری محیط شهری کمک نماید. از این رو پژوهش حاضر در ابتدا به دنبال بازشناسی مفهوم منظر شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر، مفهوم و نقش پارک های جیبی در توسعه فضای سبز شهری بوده و سپس با استفاده از معیارها و مؤلفه های اثربخش توسعه پارک های جیبی در ارتقای یکفیّت منظر تاریخی شهر به دنبال امکان سنجی و اولویّت بندی معیارها و سرانجام قابلیّت فضاها برای بهره گیری آنان از پارک های جیبی در راستای بهبود کیفیت منظر می باشد. لازم به ذکر است برای رسیدن به این مهم از روش کمّی- توصیفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شد هاست، چرا که با استفاده از این روش امکان مقایسه دودویی معیارها، زیرمعیارها و گزینه های مورد بررسی فراهم می باشد. سپس با استفاده از طیف 5 مقیاسی لکیرت در امتیازدهی به اولویّت بندی نمونه های مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که هرچه فضا بتواند به طبیعت نزدیکتر شود و از فضای سبز در منظر شهر استفاده نماید، به سوی ارتقای یکفیّت محیط قدم برداشته است. همچنین مقایسه تطبیقی محدوده های مورد مطالعه حاکی از آن است که غنی بودن مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی نسبت به مؤلفه های فیزیکی مکان یابی و طراحی پارکهای جیبی تأثیر بیشتری در قابلیّت بکارگیری فضای سبز دارد.
آیینهکاری در معماری دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
بهسازی، نوسازی و بازسازی در گذر مروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذر مروی با دارا بودن پیشینه تاریخی و اهمیت فراوان به لحاظ کالبدی و عملکردی از دوره قاجار تا به امروز مورد توجه بوده است، این گذر از طرفی نقش مفصل ارتباطی بین مجموعه کاخ های ارگ سلطنتی و محله عودلاجان را داشته و از طرفی دیگر حلقه ارتباطی بازار با محله عودلاجان به شمار می آمده است. در مقاله حاضر ضمن شناسایی کلی گذر مروی، به بررسی سیر تحولات کالبدی آن نیز پرداخته شده است و در ادامه با بررسی مشکلات و امکانات موجود در محدوده مورد مطالعه به ارائه راه حل های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و سپس بیان اهداف اصلی بر اساس آنها و ارائه راهبردهای عملیاتی در قالب جداول سوات( Swot ) پرداخته شده است و در انتها نیز با توجه به بررسی های شهری انجام گرفته در محدوده، به چگونگی مرمت شهری و انواع مداخلات مربوط به آن پرداخته شده است. در این پژوهش، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی نقشه ها و عکس های قدیمی، برداشت های میدانی نیز انجام گرفته است که ماحصل آن همراه با نتایج حاصله از تطبیق و تحلیل نقشه ها در این مقاله ارائه شده است .
معماری سنتی ایران، کاروان سراها، حمام ها، خانه ها در مسلخ معماری مدرن (نگاهی گذرا به معماری ایرانی)
حوزههای تخصصی:
هنر و ادب ایران: معماری، ظرف زندگی؛ پیرامون مسائل و مشکلات معماری و شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
تحلیل توپولوژیک فضای باز در الگوهای طراحی مسکن بومی- سنتّی شهرهای اسلامی و نظریّه های شهرسازی نوگرا
حوزههای تخصصی:
فضای باز و مابین نقش مهمّی در بازشناسی اشیاء و تعامل انسان با محیط پیرامون خود دارد. این نوشتار به برررسی مفهوم فضای باز و فضای مابین در برخی تجربه های مسکن بومی- اسلامی در شرق (مالزی، چین، هند، ازبکستان، ایران و عربستان) در مقایسه با نظریّه های شهرسازی نوگرا در غرب (نظریه های شهر خطی، باغشهر، شهر صنعتی، شهر درخشان و شهر پهندشتی) در رویکردی توپولوژیک (موضع شناسانه) می پردازد. در این رویکرد به بررسی ارتباطات فضایی بدون توجه به تاثیرات جزئی و سطحی در شکل و اندازه کالبدها و به مواردی مانند همجواری، پیوستگی و بستگی و روابطی چون تقارن، تداوم و تقارب توجه می شود. از آنجا که درک صحیح این موضوع بدون توجه به الگوهای طراحی هر نمونه موردی کامل نخواهد بود، لذا بر اساس طبقه بندی الگوهای طراحی تام ترنر (الگوهای طبیعی، اجتماعی، زیبایی شناسی و نمونه ای) به الگوهای طراحی هر یک بطور مختصر اشاره شده است. روش این پژوهش از نوع مورد پژوهی و مبتنی بر قیاس تطبیقی بوده و به لحاظ راهبردی، از نوع تفسیری- تاریخی است. داده های لازم توسط منابع کتابخانه ای حاصل شده و در رویکردی تحلیلی- انتقادی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عنصر فضای باز (و فضای مابین) با توجه به الگوهای طراحی آزموده شده در تجربه های بومی- سنتّی در کشورهای منتخب اسلامی متفاوت و متعدد هستند با این حال هر یک دارای تعریف مشخص و مرزهای معیّن کالبدی یا ذهنی می باشند. در نظریّه های شهرسازی نوگرای قرن بیستم هرچند سهم قابل توجهی به چنین فضاهایی در مقام نظر داده شده است ولی در عمل به سبب فقدان برخی الگوهای طراحی (بویژه الگوی طبیعی) و همچنین آرمانی بودن آنها، فضاهای باز بدون مرز، گسترده و بدون تعریف مشخصی تولید شده اند که با الگوهای اجتماعی مورد انتظار طراحان و الگوهای زیبایی شناسی مورد نظر کاربران نیز منطبق نبوده و مشکلات فراوانی را بوجود آورده اند.
بررسی سیر تحولات بافت و تاثیر آن بر خاطره زدایی از بافت های کهن
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۵ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
محله عودلاجان در شمار محلات پنجگانه تهران قدیم بوده است، این محله روزگاری محل تمرکز جمعیت شهر تهران به شمار می آمده است. با گذشت زمان و بروز تغییرات فراوان در کالبد و بافت محله، فرسودگی هایی در آن ایجاد شد، عمده این تغییرات شامل خیابان کشی های بی ضابطه ای می باشد که طی دوره های مختلف در بافت محله ایجاد شد که از آن جمله می توان به ایجاد خیابان سیروس بر اساس خیابان کشی های سال 1316 ش، امتداد یافتن گذر پامنار تا خیابان بوذرجمهری و امتداد یافتن خیابان بوذرجمهری تا در دهه 40 اشاره نمود، که هر کدام از آنها در مسیر امتداد و گسترش خود باعث تخریب های فراوان گردیدند، که از آن جمله می توان به تخریب راسته بازار سرچشمه و بخشی از تکیه رضا قلی و... در امتداد ایجاد خیابان سیروس اشاره نمود. مجموع این فرسودگی ها و نامناسب شدن شرایط زندگی در این محله، به همراه طبقاتی شدن بخش ها و نواحی مسکونی شهر تهران نوعی مهاجرت درون شهری و اجباری را در آن به وجود آورد که سبب مهاجرت افراد بومی و ساکن این محله به نواحی دیگر شهر گردید و به دنبال آن جمعیت غیر بومی و مهاجری که هیچگونه تعلق خاطری به محله و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی آن نداشتند جایگزین ساکنین اصلی گردیدند. با توجه به تغییرات ایجاد شده در محله عودلاجان و سایر محلات قدیمی مشابه باید به دنبال راهکار مناسبی در جهت حفظ و تداوم خاطره های شهری در این محلات بود، راهکاری که با آن بتوان بر ضخامت تاریخی افزود نه سبب زدودن خاطره و از بین بردن هویت تاریخی آن گردید.
تاریخ هفتهزار سالهی زیورآلات-قسمت غربی آسیا
حوزههای تخصصی:
آجرکاری های بدیع بر برج - مقبره لاجیم سوادکوه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
برج لاجیم سوادکوه، مقبره یکی از امرایی است در عهد آل زیار که در اندیشه قدرت و تسلط امور در سطح منطقه بوده است....
بررسی تکنیک بافت دست بافت های عشایر فارس بافته های منسوخ شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گلجام ۱۳۸۵ شماره ۴-۵
حوزههای تخصصی:
کنکاشی در ویژگی های خیابان صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با کنکاشی در تاریخ شهرسازی ایران و مکاتب آن در ادوار گوناگون، آنگاه که معماری و شهرسازی صفوی را مرور می کنیم با مفهومی به نام خیابان مواجه می شویم که به لحاظ تعریف تشابه زیادی با سبز راه در معنای امروزی دارد، به طوری که می توان سبز راه را مصداقی مدرن برای خیابان های صفوی دانست. این در حالی است که در دستور زبان طراحان منظر و شهرسازان ایرانی، این مفهوم ساختاری کمتر راه می یابد.طی مقاله حاضر کوشش شده است از طریق نگاه تحلیلی به اسناد مکتوب و مصور بجا مانده، تصویری روشن از این عنصر ارزشمند ترسیم شده و اصول مشترک حاکم بر این گونه محورهای مستقیم شهری در عصر صفوی مورد بازشناسی قرار گیرد. در این میان برای دست یافتن به الفبای خیابان های صفوی و بازشناسی اصول حاکم بر آنها جستجو در میان یادداشت های سفرنامه نویسان اروپایی که در عصر طلایی صفوی در ایران گام نهاده اند و تحت تاثیر جاذبه قوی این خیابان ها توصیفاتی دقیق از آنها برجای گذاشته اند راهگشا خواهد بود. چرا که امروزه عمده این خیابان ها یا به کلی از میان رفته اند یا چنان دستخوش تغییر شده اند که به آسانی قابل شناسایی نیستند. در ادامه پس از بیان کلیاتی در باب خیابان صفوی و سیر تحول آن، بر اساس برخی از این توصیفات مشتمل بر پنج خیابان که حاصل کنکاش نویسنده در میان اسناد مکتوب و مصور از ایران عهد صفوی می باشد، اصول کلی حاکم بر این یادگار ارزشمند از معماری و شهرسازی صفوی در دو بخش کالبدی و عملکردی استخراج و تدوین شده است: ویژگی های عملکردی: 1. برقراری اتصال میان عناصر همجوار به ویژه باغات شاهی و تداعی باغی در مقیاس شهر. 2. گردش و تفرج شهروندان و فراهم آوردن بستری که می توان آن را گردشگاه عمومی شهر نامید. 3. ایجاد سلسله مراتب قوی و تاکید بر جایگاه عنصر قطبی کننده (باغ شاهی یا عنصر مذهبی) که در انتهای مسیر استقرار می یافته است. اجزا و عناصر کالبدی: همانگونه که عناصر اصلی باغ ایرانی در سه گروه آب، گیاه و بنا قابل شناسایی هستند، این طبقه بندی را می توان به عناصر کالبدی خیابان صفوی نیز تعمیم داد. جایگاه در ساختار شهر: این خیابان ها عمدتا در حاشیه شهرها و در میان مجموعه ای از باغات احداث می شده اند. به طوری که در دوره های بعدی زمینه توسعه شهرها به خارج از باروهای شهر کهن را فراهم ساخته اند.
نمودهای معماری در نگارگری
حوزههای تخصصی: