فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۹٬۷۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آذر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
15 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به عنوان یک اثر هنری، می تواند تداعی گر معانی عینی و ذهنی برای انسان باشد و از این طریق ارتباطی عمیق با احساس او برقرار کند. «تعالی» یک معانی عاطفی است که پرداختن به آن در آراء نظریه پردازان معماری غرب دیده می شود و برخی از سفرنامه نویسان نیز از ادراک این معنا در بناهای تاریخی ایران سخن گفته اند. این معنا به ویژه در برخی گنبدخانه ها و میان تالارهای معماری سنتی ایران و در گستره عملکردی از بناهای مقدس مانند مسجد و مقبره تا بناهای روزمره مانند تیمچه و حمام قابل درک است.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش جست وجوی نحوه تجلی معنای تعالی در بناهای معماری ایرانی و ارائه ساختاری است که بتواند برای نحوه پدیداری معنای تعالی، توسط طراحان و دانشجویان استفاده شود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی براساس استدلال منطقی است و تحلیل نمونه های منتخب با رویکرد نقد فرمالیستی صورت گرفته است. نتیجه گیری: معماری حاوی معنای تعالی، فضایی برای تمرکز ذهن خلق می کند و انسان را در درون آن فضا قرار می دهد. در این فضا، کشش روبه بالا، رهاشدن از وزن احساسی ماده و پیوند با امری بیکران به صورت ذهنی تداعی می شود و از این طریق، زمینه برای ادراک تجربه تعالی در انسان مهیا می شود.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای مسکن انعطاف پذیر منطبق با سبک زندگی (مطالعه موردی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
مسکن در دوره های گوناگون، بستر پاسخ دهی به نیاز های مادی و روانی افراد بوده است. مسکن انعطاف پذیر پاسخگوی مناسبی به سبک زندگی همه افراد شامل خواسته های آن ها درباره تمایلات فردی، اجتماعی و اولویت هایشان می باشد. هدف این پژوهش بررسی میزان ارتباط راهکار های انعطاف پذیری با سبک زندگی می باشد؛ لذا ابتدا ریزمعیار های این دو مؤلفه با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه با حجم نمونه ۴۱۶ نفر از ساکنین استان تهران اولویت های ریزمعیار های انعطاف پذیری با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط برنامه ۲۰ SPSS و آزمون همبستگی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد رابطه همبستگی فضای خام در بالاترین اولویت می باشد. درنظرگرفتن کاربری خاص برای هر فضا با توجه به شغل افراد و همچنین استفاده حداکثری از هرفضا برای هدفی مشخص، از دلایل اولویت این مورد می باشد. فضای چندعملکردی و قابلیت تقسیم پذیری به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. سازگاری حداکثری فضا با توجه به نیاز افراد در سنین مختلف و جایگاهشان از عوامل ارجحیت این سه پارامتر می باشد.
تدوین چارچوب اقدام و معاصرسازی مجموعه ذوب آهن کرج بر اساس سامانه رتبه بندی پایداری DGNB(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۶۸-۴۸
حوزههای تخصصی:
اهداف: سامانه های ارزیابی پایداری ابزار مهمی برای سنجش و مدیریت اقدامات انجام شده در آثار معماری هستند. هدف اصلی پژوهش، سنجش میزان کارایی سامانه DGNB در نمونه مطالعاتی کارخانه ذوب آهن کرج است. روش ها: روش تحقیق روش توصیفی-تحلیلی؛ و از نظر هدف کاربردی است، روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. به عنوان نمونه مطالعاتی، در این پژوهش به اولویت بندی و رتبه بندی پایداری در مجموعه ذوب آهن کرج پرداخته است. این کارخانه به عنوان میراث مشترک ایران و آلمان، به دست معماران مشهور از آلمان، اتریش، ایتالیا، سوییس و غیره در فاصله جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم ساخته شد، و از بناهای شاخص در حد آثار میراث جهانی به شمار می آید. یافته ها: یافته های پژوهش در مجموعه ذوب آهن کرج بر اساس سیستم DGNB، حاکی از آن است که کیفیت زیست محیطی با 20 درصد تاثیرگذاری بر پایداری مجموعه ذوب آهن کرج در رتبه اول، کیفیت اقتصادی با 9/17 درصد در رتبه دوم، کیفیت اجتماعی-فرهنگی و عملکردی با 7/16 درصد در رتبه سوم، کیفیت فناورانه با 3/15 درصد در رتبه چهارم، کیفیت فرآیندی با 2/15 درصد در رتبه پنجم و در نهایت کیفیت سایت با 15 درصد در رتبه ششم قرار دارد. نتیجه گیری: نتایج بر کارایی و موفقیت سامانه رتبه بندی DGNB در طراحی چارچوب اقدام در مجموعه ذوب آهن کرج، حکایت دارد. از این رو، می توان استفاده از این سامانه ارزیابی پایداری را در مدیریت فرآیند اقدام در سایر آثار ارزشمند میراث معاصر و میراث معماری صنعتی توصیه نمود.
بررسی تطبیقی مفهوم خانه از دیدگاه کودکان دو شهر (شیراز و نوجین)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خانه؛ مکانی فیزیکی نیست، بلکه تصویری ذهنی است. خانه پوسته ای است برای زندگی کردن و مکانی برای رسیدن به آرامش و آسایش است. خانه دارای دو بعد معنا و مفهوم است که این دو بعد باهم متفاوت هستند. بُعد معنای خانه؛ امری عینی و مکانی که انسان در آن زندگی می کند اما بعد مفهوم خانه امری ذهنی (تصور ذهنی) است؛ برای دستیابی به مفهوم خانه باید ذهن هر فرد در ارتباط با خانه را مورد تحلیل و بررسی قرارداد. در دنیای امروزی که به سرعت در حال تغییر است، مفهوم خانه به طور فزاینده ای برای بزرگ سالان و هم برای کودکان پیچیده شده است. با ظهور جهانی شدن، شهرنشینی و پیشرفت های فنّاورانه، مفهوم سنتی خانه به عنوان مکانی ثابت و پایدار به چالش کشیده شده است. درنتیجه، نیاز روزافزونی به انجام تحقیقات در مورد مفهوم خانه برای کودکان برای درک بهتر اهمیت و تأثیر آن بر رشد آن ها وجود دارد. تحقیق در مورد مفهوم خانه برای کودکان می تواند عواملی را که به احساس خانه کمک می کنند و چگونگی تأثیر آن ها بر رفاه و رشد کودکان روشن کند. هدف نوشتار از این پژوهش؛ سنجش تطبیقی مفهوم خانه در میان کودکان 9_10 ساله دو شهر شیراز و نوجین است. روش تحقیق، به صورت تحلیل محتوا با استفاده از قیاس استدلالی ربایشی و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مقالات فارسی و لاتین و تحقیقات میدانی است؛ که با تحلیل و بررسی 30 نمونه از نقاشی های کودکان این دو شهر، می توان به شباهت ها و تفاوت های تصویر ذهنی آن ها از مفهوم خانه دست یافت؛ که درنتیجه؛ از این بررسی و تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می توان به تعدادی کد مفهومی دست یافت. از جمع بندی این کدهای مفهومی، می توان به مفهوم خانه از نظر کودکان این دو شهر، به مواردی شامل آرامش، راحتی، آسایش، امنیت و رفاه در خانه دست یافت.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
واکاوی تبادل عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای سرزمین های ایران، مصر و عثمانی (قرون 13- 15م)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
7 - 16
حوزههای تخصصی:
سرزمین های ایران، مصر و عثمانی از پیشگامان هنر و دانش جهان اسلام، تبادلات هنری و فرهنگی بسیاری با یکدیگر داشته و از هنر همدیگر تأثیر پذیرفته اند. هنر شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای برجسته، پس از اسلام در سرزمین های مذکور همچنان مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان با نوآوری و خلاقیت در ساخت و تزیین ظروف شیشه ای، آثار ارزنده ای را به جای گذاشته اند که شایسته مطالعه و بررسی هستند. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه تبادلات هنری عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای باقی مانده از قرون 13-15 میلادی از سرزمین های ایران، مصر و عثمانی است تا به این سؤالات پاسخ دهد که 1. هنر شیشه گری ایران، مصر و عثمانی در قرون مذکور چه تأثیراتی از یکدیگر پذیرفته است؟ و 2. چه اشتراکات و تفاوت هایی در نقوش جانوری و گیاهی آثار شیشه ای موجود است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است که اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر گردآوری شده و 103 اثر به عنوان جامعه آماری، بر اساس آثار موجود و باقیمانده از دوران مذکور در کتب و موزه های معتبر انتخاب شده و به شیوه کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل متعددی همچون مهاجرت، تبادل دانش و آثار هنری و فرهنگی، سبب شده تا سرزمین های ایران، ممالیک مصر و عثمانی از فرهنگ و هنر همدیگر متأثر و بهره مند شوند. وجود برخی اشتراکات در تزیینات جانوری و گیاهی موجود روی آثار شیشه ای نیز نمایانگر تأثیرات متقابل هنر شیشه گری در سرزمین های مذکور از همدیگر است.
تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر ایجاد تعلیق ناباوری در فضاهای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
107 - 118
حوزههای تخصصی:
جهان حاضر با تحمیل محدودیت های خود، انسان را ناگزیر به پناه بردن بر جهانی ساخته ذهن و مبتنی بر رؤیا می سازد تا لحظاتی را در آرامش سپری سازد که این مهم در ادبیات نمایشی و سینما با مفهوم تعلیق ناباوری ممکن می گردد. معماری به عنوان هنری دیرباز و معمار باهدف اولیه خود که برانگیختگی احساسی در کاربر فرای خلق فضاهای کاربردی است، می تواند با طراحی فضاهایی ماورا تصورات، الگوهای طراحی بدیعی را در این حوزه وارد نماید. هدف در این پژوهش شناسایی عوامل اثرگذار بر ایجاد تعلیق ناباوری در فضاهای داخلی است. بر اساس شاخص های واکاوی شده و با اتکاء به مدلسازی مفهومی، سنجش نمونههای موردی از طریق کمّی سازی و تحلیل یافته ها بر اساس طیف لیکرت، هفت معیار و بیست و چهار شاخص دسته بندی گردیده و راهکارهای طراحی و نحوه اثربخشی آنها بر کاربر موردبحث قرار گرفته اند که به کارگیری آنها در معماری فضاهای داخلی میتواند منجر به ورود کاربر به جهانی ماورا تصورات گردد.
برنامه ریزی راهبردی - عملیاتی توسعه شهری ( مطالعه موردی: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
90 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های متعددی همچون فقر، عدم عدالت اجتماعی، تخریب محیط زیست از طریق آلودگی آن مواجه بوده و به منظور جلوگیری از رخ دادن این گونه معضلات و مشکلات نیاز به یک برنامه ریزی مدون بیش از پیش ضروری می نماید. شهر بندرعباس با مساحتی بالغ بر 71 کیلومتر مربع و جمعیتی برابر با 526645 نفر که به عنوان دروازه ایران شناخته شده و از جمله نقاط حساس و استراتژیک کشور بشمار می رود، طی دهه های اخیر با چالش هایی همچون توسعه نامتوزانن، ضعف بخش خدمات، سوء مدیریت منابع آب و خاک و حاشیه نشینی شهر روبرو بوده است.بنابراین اهمیت وجود یک برنامه ریزی راهبردی را دوچندان کرده است. پژوهش حال حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شناسی از تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا از طریق پرسشنامه با مشارکت 350 نفر از شهروندان که به طور تصادفی انتخاب شدند معضلات و مشکلات شهر بندرعباس استخراج و براساس آن جدول SWOT تهیه گردید. در این مطالعه به منظور تخصیص ضریب اهمیت به هریک از عولمل بیرونی و درونی با استفاده از الگوی PRA از طریق 20 نفر از متخصصین این حوزه طی جلسات برگزار شده تکمیل شد. با توجه ضرایب نهایی عوامل درونی و بیرونی که به ترتیب برابراست با 77/2 و 74/2 ماتریس IE و قرارگیری نقطه تلاقی عوامل داخلی و خارجی در خانه شماره 5 گویای این نکته است که با برنامه ریزی مناسب تر و ادامه روند برنامه ها امکان توسعه و بهبود عملکرد، وجود دارد. راهبردهای مورد انتظار در این بخش راهبردهایی اقتضایی است.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
الهام گرفتن از اسفنج برای بهره گیری در ساختمان پر بازده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
101-86
حوزههای تخصصی:
اهداف: مصرف روز افزون انرژی در ساختمان و استفاده از مصالح ساختمانی با افزایش میزان ساخت و ساز، موجب تخریب محیط زیست و مصرف بیش از حد سوخت های فسیلی می شود. طبیعت در طی قرن ها فرآیند تکاملی خود را طی کرده و به بهینه ترین فرم و ساختار و مواد تشکیل دهنده خود رسیده است. هدف بایومیمیکری الهام گرفتن از طبیعت برای افزایش بازده با کمک راه حل های پایدار می باشد. هدف از انجام پژوهش بررسی و شناسایی قابلیت های اسفنج سیلیسی در راستای کاربرد در اجزای مختلف ساختمان برای دستیابی به بهینه ترین گزینه های ممکن می باشد. روش ها: جمع آوری اطلاعات اولیه به طریق کتابخانه ای و با استفاده از مقالات مجلات معتبر و به روز علمی بوده و روش تحقیق پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی است. مفاهیم نظری از روش توصیفی بیان شده و به تجزیه تحلیل کیفی محتوا پرداخته شده است. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش امکان الهام از اسفنج سیلیسی با ویژگی های خاصش در سطوح مختلف بایومیمیکری را برای اجزای مختلف ساختمان فراهم کرده و طراحی و ایده پردازی از فرم، ساختار، فرآیند و عملکرد اسفنج در حالتی بهینه در راستای ساختمان بایونیک امکان پذیر می کند. نتیجه گیری: با تحلیل فرم، عملکرد، ساختار، فرآیند و نحوه تعامل اسفنج با محیط اطرافش که در طی قرن ها در اعماق دریا به بهینه ترین فرم و ساختار خود در تعامل با محیط اطرافش رسیده، می توان به ایده ای در راستای پایداری و همگامی بیشتر با محیط زیست، مصرف حداقل انرژی در ساختمان و داشتن اجزای بهینه دست یافت. واژه های کلیدی: اسفنج ، الهام گرفتن از طبیعت، بهره وری مصرف انرژی، بایومیمیکری، ساختمان پربازده
ارزیابی رابطه گونه های همسایگی در مجموعه های مسکونی با شیوه تعاملات اجتماعی؛ مطالعه موردی: آپارتمان سیب و شهرک ساحلی، شهرستان نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب صنعتی، تغییرات بسیاری در نظام مسکن به وجود آمده است. محله های مسکونی تا حد زیادی منسوخ شده و جای خود را با مجموعه های مسکونی عوض کردند. آنچه که در به وجود آمدن مجموعه های مسکونی و همچنین در فرآیند طراحی آن ها در نظر گرفته می شود غالبا مسائل کلانی مانند شرایط اقتصادی، ارزش اراضی و ...، هستند. بدین ترتیب این گونه نیروهای خارجی بر سیاست های کلان مسکن و در نهایت بر کیفیت زندگی انسان تاثیر می گذارند. از آن جا که خانه یکی از مهم ترین و اصلی ترین مکان های حضور انسان است، بیشترین وظیفه را نیز در تامین نیازهای حداقلی فردی و اجتماعی انسان برعهده دارد. پژوهش حاضر قصد دارد که بر اساس نظریه یان گل، به بررسی تفاوت های موجود در میزان و شیوه تعاملات اجتماعی در دو گونه مجموعه مسکونی، یعنی آپارتمان میان مرتبه و شهرک ویلایی بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند طراحان و برنامه ریزان را در جهت رفع نقایص موجود و کاربران را در جهت انتخاب مسکن متناسب با نیاز های اجتماعی خود سوق دهد. برای انجام پژوهش، اطلاعات موردنیاز از دو طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. بدین منظور مصاحبه ای با 14 نفر از ساکنین دو مجموعه صورت گرفت و با روش تحلیل محتوا، تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که اساسی ترین تفاوت موجود در دو گونه مجموعه مسکونی مذکور، ناشی از فعالیت های ضروری است و نرخ وقوع آن در آپارتمان های میان مرتبه بیشتر از شهرک های ویلایی است. این در حالی است که مجموعه های ویلایی با در اختیار داشتن فضای میانی فراخ تر و محدودیت های کمتر در طراحی آن، می توانند قابلیت محیطی مناسبی جهت افزایش تعاملات اجتماعی ایجاد کنند.
واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون چیستی «شهر ایرانی»؛ با تأکید بر مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران پیش از اسلام
حوزههای تخصصی:
مقدمه: واژه «شهر ایرانی» مقوله ای ابهام آور و درهم تنیده است که پژوهش های متعددی به انحاء مختلف، در ادبیات خود بکار گرفته اند. پرسش اصلی آن است که «آیا آنچه به عنوان «شهر ایرانی» تلقی می گردد، دارای تعریف واحد و ویژگی های ثابت و مشخصی است که بتوان به عنوان معیار تمایز از «شهرهای غیرایرانی» دانست»؟ هدف پژوهش: پژوهش حاضر، به دنبال واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون مفهوم «شهر ایرانی» با محوریت مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران ماقبل اسلام و ارائه چارچوبی برای تبیین این واژه و کاربرد صحیح تعابیر آن در شرایط مختلف، در ادبیات شهرسازی است.روش شناسی: با روش تفسیری، ابتدا به مرور متون و دیدگاه های صاحب نظران پیرامون «شهر در دوران تاریخی ماقبل اسلام» و انواع تعابیر و تعاریف موجود از این واژه پرداخته شده است. در گام بعد، با تحلیل محتوای دیدگاه ها و استخراج مشخصه های تأثیرگذار بر شکل گیری و تحول شهرهای کهن ایران، تعابیر مختلفِ قابل استنباط از این واژه، بر مبنای مشخصه ها، تلخیص و دسته بندی گردیده است. در مرحله بعد، تعابیر با نگاهی انتقادی، مورد تحلیل و نقد نگارندگان قرار گرفته و در نهایت با بهره گیری از نظریات خبرگان از طریق مصاحبه عمیق، روش نمونه گیری گلوله برفی و با اتکا به شیوه اشباع نظری، ابعاد پنهان مانده از نقدهای نگارندگان تکمیل شده است. یافته ها و بحث: تعابیر استنباط شده بدین شرح اند؛ «شهر ایرانی»؛ «نمادی از نشانه ها و آیین کهن ایرانی»؛ برآمده «از دین و مذهب کهن ایرانی»؛ «دارای سازمان فضایی و عناصر کالبدی مشخص»؛ «دارای اشتراک در عوامل شکل گیری و تحول، همانند موقعیت مکانی یا زمانی خاص». بررسی ها نمایانگر «عدم وحدت و یکپارچگی مفهومی واژه شهر ایرانی» است. نتیجه گیری: هرچند عامل وحدت دهنده و وجه مشترک تعابیر، «فرهنگ و هویت ایرانی» و «تعلق داشتن به ایران و خود را ایرانی دانستن» است، اما این مفهوم «پویا»، «نسبی» و «چند لایه» بوده و به تنهایی نمی تواند تعریف مستقلی را برای شهر ایرانی در خود داشته باشد.
بررسی مفهوم شهر هوشمند: ادغام فناوری اطلاعات برای بهبود کیفیت زندگی و خدمات شهری
حوزههای تخصصی:
عصری که با شهرنشینی شتابان و سرعت بالای فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه است، شهری را می طلبد که توانایی بروز مفاهیم نوین در حوزه شهرسازی، تطبیق و هماهنگی لازم را از خود نشان دهد. به همین منظور شهرها با الهام از فناوری های جدید، خدمات شهری را در جهت بهبود کیفیت خدمات دولتی در جامعه به مردم ارائه می دهند. این نگرش نوین نسبت به شهرها، می تواند منجر به بهبود شرایط زندگی ساکنان آن شود. لذا نیاز به نگاهی متفاوت و مفهومی نوین در شهر هوشمند برای این منظور ایجاد شده که به آن چارچوبی نوین بدهد. اهداف اصلی شهر هوشمند دربرگیرنده بهینه سازی فعالیت های شهری، ارتقاء رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان است. این تحقیق با محوریت مفهوم شهر هوشمند، اهداف و شاخص های آن صورت گرفته. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع کاربردی است که جمع آوری داده های موردنیاز با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مقالات معتبر انجام شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شهر هوشمند به شاخص هایی نظیر مدیریت، انرژی، ساختمان، حمل ونقل، خدمات شهری و درمانی، فناوری و شهروندان هوشمند دست یافته است. زمینه های کلیدی شهر هوشمند شامل اقتصاد، مردم و حکومت، محیط و زندگی هوشمند می شوند که این موارد می تواند باعث بهره وری بیشتر از انرژی، افزایش بازدهی، تحلیل دقیق مصرف و جمع آوری داده های لازم شود. نتیجه، این اقدامات منجر به پیشرفت شهرها، ایجاد بینش هایی نوین که موجب ارتقاء شرایط زندگی ساکنان آن خواهد شد. تعاریف نوین موجب اطلاع رسانی به نسل های آتی و به کارگیری آن ها در بتن شهرها، جامعه و دستیابی شهری با مفاهیم هوشمند خواهد انجامید.
ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد دلبسته به مکان؛ نمونه موردی: مسجد فرط یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
187 - 201
حوزههای تخصصی:
حفاظت مکان های تاریخی مستلزم شناخت ارزش های آن ها به عنوان بخش اصلی انگیزه این تعهد می باشد. در حال حاضر، این انگیزه و تعهد، کارشناسانه و از پیش تعیین شده پنداشته شده است و تعهد در آن، از نوع روان شناختی وابستگی به مکان است. این نوع تعهد بدون دخالت تجربی انسان بر اساس ارزش های قراردادی مکان محور شکل می گیرد. از سوی دیگر، تعهد از نوع روان شناختی دلبستگی به مکان است که از مسیر عاطفی و تجربه همزمان فرد، او را متعهد به حفاظت مکان تاریخی می کند. بر این اساس، مقاله با رویکرد کیفی، راهبرد نمونه موردی، روش تحلیل محتوای کیفی هدایت شده و شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته از نمونه هدفمند افراد دلبسته به مسجد فرط یزد، درصدد توصیف ارزشمندی یک مکان تاریخی از نگرش افراد دلبسته به مکان تاریخی، به عنوان انگیزه تعهد آن ها نسبت به حفاظت یک مکان تاریخی و تبیین تفاوت آن با نگرش افراد وابسته به مکان می باشد. انتخاب مصاحبه شوندگان از طریق نمونه گیری هدفمند متوالی و با روش «نمونه گیری نظری» صورت گرفته است.یافته ها تفاوت های اساسی را بین ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد وابسته و دلبسته از لحاظ فرایند ارزش گذاری و تشخیص و نوع و اولویت ارزش ها نشان می دهد. منشأ اصلی این تفاوت ها در اصل، به صفر رسیدن زمان در نگرش فرد وابسته و در مقابل، حضور زمان در شکل تجربه همزمان فرد دلبسته و ار زش گذاری مکان تاریخی در نگرش او است. به گونه ای که فرد وابسته، ارزشمندی مکان تاریخی را مبتنی بر ارزش های مکان محور و نیازمحور به صورت قراردادی و با اولویت ارزش روز تعریف می کند؛ در صورتی که فرد دلبسته ارزشمندی مکان تاریخی را در تجربه همزمان خود و مبتنی بر عواطف انسان و تعاملات او با انسان های دیگر و مکان تعریف می کند و اولویت را به تعاملات اجتماعی و گره های عاطفی می دهد.
سنجش پاسخ عاطفی کاربران در فضاهای شهری با بهره گیری از روش فیزیولوژیکی-ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
3 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر احساسات در فضاهای شهری و اولویت بندی آنها در فضای منتخب است. در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موضوع پرداخته شده و سپس مدل سنجش احساسات در شهر ارائه شده که بر اساس آن می توان احساسات را در سه لایه فیزیولوژیکی، ادراکی و رفتاری مورد سنجش قرار داده و از برآیند آن ، پاسخ عاطفی کاربران در فضای شهری را بررسی نمود. نمونه موردی، بخشی از خیابان امامت در شهر مشهد است. روش پژوهش آمیخته بوده و برای جمع آوری داده ها در سطح بیولوژیکی، از دستگاه حسگر بیومتریک در سطح ادراکی، داد ه ها از طریق مصاحبه در حال پیاده روی جمع آوری شده و نیز در سطح رفتاری از سنجش سرعت پیاده روی استفاده شده است. داده های حاصل به صورت کمی، کیفی و اکتشافی تحلیل و عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده مورد نظر شناسایی شده اند. عوامل شناسایی شده با یکدیگر انطباق یافته و با استفاده از تحلیل اکتشافی، عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده، اولویت بندی شده اند. در این آزمون 20 نفر مشارکت داشته اند که مسیری حدود یک کیلومتر را برای انجام پژوهش پیموده اند. تحلیل داده ها نشان داد که به طورکلی در این خیابان، پاسخ عاطفی کاربران نسبت به فضا مطلوب بوده است. براساس نتایج داده ها در سطح بیولوژیکی مسیر با کاراکتر غالب طبیعی، آرامش بیشتری را انتقال می دهد و مسیر با ترافیک و یا محیط یکنواخت تأثیر منفی در احساسات فرد دارد. براساس تحلیل داده های ادراکی مشخص شد که پوشش گیاهی و خرده فروشی بیشترین تأثیر مثبت بر احساس را دارند. تحلیل سرعت حرکت آزمون شوندگان نشان داد که عواملی چون جذابیت، تنوع و آرامش منجربه کاهش سرعت و مکث برای لذت از فضا می شود. برآیند تحلیل ها نشان داد که عواملی از جمله پوشش گیاهی، ترافیک سواره، کاربری و فعالیت، الگوهای رفتاری، ازدحام، آلودگی صوتی و... بر پاسخ عاطفی و در نتیجه بر احساس افراد از فضا تأثیرگذارند. اولویت بندی عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی، در نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد. بر این اساس عوامل غیرکالبدی، بیش از عوامل کالبدی بر پاسخ عاطفی تأثیر دارند.
ارائه روشی برای ارزیابی طرح های جامع شهری از دریچه ابعاد توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (مطالعه موردی: طرح جامع شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از رویکرد «توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی» برای بازنگری در اصول سنتی طرح های جامع شهری استفاده شده است. این مقاله سعی دارد دستورالعمل ارزیابی طرح های توسعه شهری را مطابق با اصول این رویکرد ارائه دهد. این ارزیابی در قالب اصول تراکم، تنوع، طراحی، دسترسی به مقاصد و فاصله تا حمل ونقل همگانی به عنوان بعدهای اساسی رویکرد و بررسی روابط این معیارها با یکدیگر انجام شده شده است. فرآیند ارزیابی، با استفاده از سیستم منطقه بندی پویا، در فواصل قابل پیاده روی انجام شده تا بدین ترتیب تصویر واقع گرایانه از وضعیت شهر در رابطه با هر اصل ارائه دهد. با استفاده از این روش، نقاط ضعف و قوت طرح های جامع، با جزئیات بیشتر و نمایش گرافیکی، مشخص خواهد شد. در نهایت، خروجی های ارزیابی، در قالب نمودارهای آماری و نقشه های پراکندگی جغرافیایی، برای بهبود طرح های جامع در فرآیند بازنگری این طرح ها مفید خواهد بود. نتایج ارزیابی طرح جامع شهر نیشابور نشان می دهد که توسعه این شهر در ابعاد تراکم، تنوع و فاصله تا حمل ونقل همگانی، خلاف جهت توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی است. بنابراین، توصیه می شود در بازنگری طرح جامع شهر در حوزه برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین و حمل ونقل به ملاحظات مربوط به توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی توجه ویژه شود.
نسبت اصالت و یکپارچگی در مرمت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
215 - 229
حوزههای تخصصی:
اصالت و یکپارچگی از مفاهیم کلیدی در جهت انتقال ارزش ها و درک بهتر اثر هستند. مبهم بودن این مفاهیم در میراث معماری، به کار بستن مؤثر آن ها را با چالش مواجه ساخته است. در طول تاریخ، مفاهیم اصالت و یکپارچگی دغدغه ای برای سازندگان نبود؛ زیرا مصالح و از آن مهم تر فناوری ها تقریباً بدون تغییر، برای قرن ها، رایج بودند، درحالی که امروزه از معیارهای ضروری برای حفاظت و استفاده مجدد از آثار تاریخی هستند. اصالت و یکپارچگی در عین ارتباط نزدیک با یکدیگر، متفاوت از هم دانسته می شوند. تحلیل های صاحب نظران و متن اسناد بین المللی درباره مفهوم اصالت در میراث معماری از شفافیت بیشتری برخوردار است، اما در تعریف دقیق یکپارچگی، نوعی خلأ وجود دارد. مقاله حاضر در پی تبیین جایگاه و نسبت اصالت و یکپارچگی در فرایند حفاظت میراث معماری و چگونگی کاربست دو مفهوم در روند حفاظت این دسته از آثار است. این پژوهش با روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا و استدلال منطقی، ابتدا از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد بین المللی و دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف دو واژه و معرفی مؤلفه های آن ها در قالب میراث معماری پرداخته است. پس از جمع بندی، در مرحله دوم، رابطه و نسبت اصالت و یکپارچگی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و رویکردهای متعدد در برخورد با این آثار ارائه شده است. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هریک از میراث معماری، سنجش اصالت و یکپارچگی در مورد آن ها، براساس هفت مؤلفه طرح، مواد و مصالح، فن ساخت، زمینه، کارکرد، سنت ها و جنبه های ناملموس و روح مکان، به عنوان چهارچوبی جامع و مانع ارائه می گردد.
قیدِ معماری؛ وجوه و حدود آن: جستاری در تحول نظام مفهومی معماری متاثر از رجوع به قابلیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
121 - 139
حوزههای تخصصی:
قابلیت مفهومی نوپا در گفتمان معماری است که ضمن پاسخگویی به چالش های مرتبط با مسئله معنا این امکان را فراهم آورده از منظری نو به اثر معماری بنگریم و مبتنی بر اندیشه ای نو درباره آن بیندیشیم. ماحصل این تحول، استحاله نظام مفهومی معماری و زایش و برجسته شدن سلسله ای از مفاهیم دیگر است. تبیین این مفاهیم گام نخست در تضمین کارایی و هوده مفهوم قابلیت در مقام نظر و عمل خواهد بود. این پژوهش با دغدغه بی هوده و ابتر ماندن این مفهوم، متوجه اقتضائات مفهومی حضور قابلیت در گفتمان معماری شده است. بر همین مبنا، ضمن طرح مفهوم قید به عنوان زوج مفهومی قابلیت در تلاش است بستری نظری برای تبیین این مفهوم بگشاید و به ارائه مدلی نظری برای تدقیق فهم آن بپردازد. رویکرد این پژوهش کیفی است که مبتنی بر استدلال منطقی و روش توصیفی_ تحلیلی محقق شده است. در همین راستا نخست برخی اقتضائات نظری مفهوم قابلیت از طریق بسط آن و با تکیه بر مفاهیم کنج و شبکه تعاملی اثر معماری تبیین می شود و مبتنی بر آن وجاهت و اعتبار مفهوم قید معماری عیان می گردد. در ادامه وجوه و حدود قید معماری از طریق ترسیم ساختار مفهومی آن تبیین می شود. این ساختار ماهیتی سه وجهی دارد که با تکیه بر سه مؤلفه مولد، کارکرد و قلمرو قید چارچوب بندی شده است. ساختار ترسیمی مبتنی بر ویژگی هایی طیف گونه همچون همسازی، ماهیت سلسله مراتبی، سختی و حقیقی بودن قیود امکان تمییز گونه های مختلف قید معماری را از یکدیگر ممکن می سازد و بدین طریق فهمی عمیق تر از قید معماری به دست می دهد.
بررسی جایگاه برند مسکن از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی؛ مجتمع آپارتمان های بلند، خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یکی از موضوعات مهم الگوی شهری در کشور ما، الگوهای سنتی متاثر از طرح های جامع شهری و مدیریت شهری حاکم می باشد که باعث گسترش افقی شهرها می گردد. بر همین اساس گسترش بدون برنامه و ناموزون سبب بروز اختلالات مختلف در پیکره ی شهرها شده است. این پژوهش با هدف بررسی برند مسکن آپارتمان های بلند با خانه و آپارتمان کوتاه در شهر اردبیل از دیدگاه ساکنان با استفاده از فن نقشه ادراکی می باشد. دراین راستا به بررسی تطبیق ارزش برند خانه های تک واحدی به برج های مسکونی در جهت بلندمرتبه سازی و جلوگیری از توسعه افقی شهر جهت برنامه ریزی آتی در شهر اردبیل انجام گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی می باشد. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش منطبق بر ساکنان خانه های ویلایی و آپارتمان های بلند که قبلاً به ترتیب در آپارتمان های بلند و خانه های ویلایی سکونت داشته اند می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری (t تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون) و نقشه ادراکی استفاده شده است. باتوجه به یافته های حاصل از پژوهش حاضر بین دیدگاه ساکنان در مورد جایگاه برند خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه با برج های مسکونی تفاوت وجود دارد. و خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه از لحاظ تصویر نسبت به برج های مسکونی از جایگاه بهتری برخوردار می باشند. همچنین در زمینه میزان رضایتمندی از مسکن، برج های مسکونی از جایگاه بهتری نسبت به خانه های ویلایی و آپارتمان های کوتاه قرار دارند. طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، با توجه به نقاط قوت آپارتمان های بلند می توان با اقدامات آتی در جهت توسعه پایدار و توسعه درون شهری و بلندمرتبه سازی در شهر اردبیل برنامه ریزی نمود.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز مساجد سنتی خراسان بزرگ بر مبنای شاخص PMV (مطالعه موردی: شهرهای قوچان، مشهد، سبزوار و طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از دغدغه های اصلی معماران به دلیل تاثیرگذاری بر سلامت انسان در قرن اخیر بوده است. مطالعات زیادی در رابطه با آسایش حرارتی در فضای داخل صورت گرفته است، اما آسایش حرارتی در فضای باز با وجود اهمیت فراوان، تا کنون کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. معماری گذشته ایران، بیانگر انطباق بناهای معماری با ویژگی های اقلیمی و زیست محیطی می باشد. وجود تفاوت ها در معماری هر منطقه، بیانگر وجود تمهیدات مختلف طراحی منطبق با اقلیم می باشد، که باعث ارتقاء کیفیت محیطی از لحاظ آسایش حرارتی گشته است. یکی از این مولفه ها که در گونه های معماری مناطق گرم و خشک بارز است، فضای باز می باشد. با این باورکه مساجد سنتی ایران به دلیل ایمان وکارایی معماران، در تمامی زمینه های معماری به خصوص تطبیق با اقلیم از تکامل برخوردار بوده است، پژوهش حاضر با رویکرد آسایش حرارتی که از یک سو به اقلیم به عنوان پدیده ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، صحن مساجد سنتی خراسان را مورد ارزیابی قرار داد. هدف پژوهش تعیین فرم بهینه و مناسب برای صحن مساجد معاصر از بین فرم های موجود در مساجد سنتی خراسان بود. محدوده پژوهش خراسان بزرگ (فارغ از مرز بندی های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) است، که چهار شهر قوچان، مشهد، سبزوار و طبس به عنوان نمونه موردی، تحلیل گشت. صحن این مساجد بر اساس تناسبات طول و عرض به سه الگو مستطیل شکل با کشیدگی در راستای قبله، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و مربع شکل تقسیم شد. به این ترتیب اثر هندسه صحن از حیث آسایش حرارتی به وقت نماز ظهر در فصل تابستان در چهار پهنه اقلیمی حاکم بررسی شد. آسایش حرارتی در فضای باز در منطقه محصور شده به صورت عددی با نرم افزار ENVI‐MET4 و بر مبنای شاخص PMV مورد تحلیل واقع گشت. نتایج پژوهش حاصل از آنالیزهای آسایش حرارتی تناسبات و فرم حیاط را در اقلیم کوهپایه های مرتفع مربع شکل، در اقلیم کوهپایه های کم ارتفاع مستطیل شکل هم راستا با قبله، در اقلیم دشتی، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و در اقلیم کویری مستطیل شکل هم راستا با قبله نشان داد.