فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۷۶-۶۱
حوزههای تخصصی:
ایران در استفاده از خشت در معماری از کهن ترین کشورها محسوب می شود، شیوه ای که سالیان درازی است در ساختارها و معماری امروز کشور فراموش شده است. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻤیﺖ بلوک های خاکی مانند خشت در معماری معاصر جهان ﻭ فراوانی ساختارهای خشتی ارزشمند در ایران، لزوم استحکام بخشی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺧﺸﺘﯽ درراستای کاربرد آن درمعماری معاصر و همچنین درجهت حفاظت و مرمت آثار تاریخی، مطالعه درباره خشت ضروری است. در طی سال های اخیر راهکارهای گوناگونی با عنوان تثبیت خاک و خشت ﺑﺮای استحکام بخشی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﺧﺸﺘﯽ مطرح شده اﺳﺖ. تثبیت مکانیکی به عنوان یکی از این راهکارها، با نیاز به بهبود کیفیت مصالح و افزایش دوام ساختمان ها به وجود آمده و با فشرده سازی مصالح موجب افزایش تراکم خاک و لذا بهبود رفتار بلوک خاکی در برابر عوامل آسیب رسان مانند رطوبت و فرسایش می شود. پژوهش حاضر در پی دستیابی به رابطه بین تثبیت مکانیکی و رفتار مکانیکی خشت بوده و هدف اصلی خود را بررسی اهمیت تراکم خاک و تأثیر آن بر مقاومت فشاری، کششی و خمشی خشت قرار داده است. این مطالعه در قالب یک پژوهش کمی و به شیوه تجربی انجام شده و روش انجام پژوهش مبتنی بر مطالعات میدانی، بررسی های محیطی و روش های تجربی- آزمایشگاهی بوده است. برای این منظور پس از انتخاب 6 معدن خاک واقع در شهرستان اردکان (یزد) و تعیین خواص فیزیکی آن ها، نمونه های خشتی در دو گروه شاهد و آزمایشی ساخته شدند و تحت آزمایش های مقاومت فشاری، کششی و خمشی قرار گرفتند و در نهایت نتایج آن ها تجزیه و تحلیل شده اند. مطالعات آزمایشگاهی انجام شده، رابطه مطلوب بین تثبیت مکانیکی و مقاومت مکانیکی خشت را تأیید کرده و مشخص شد که تراکم خاک در خشت تثبیت شده به روش مکانیکی در مقایسه با خشت بدون اعمال تراکم، به طور میانگین موجب افزایش 43/79 درصدی در مقاومت فشاری، افزایش 42/42 درصدی در مقاومت کششی و افزایش 75 درصدی در مقاومت خمشی شده است.
کاربرد سقف های متحرک به منظور آماده سازی حیاط مرکزی مساجد جهت اسکان موقت در شرایط بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
1 - 14
حوزههای تخصصی:
روش ها و شیوه های متنوع تامین سکونت گاه های موقت برای بی خانمان ها پس از سوانح اخیر در ایران به دلیل عدم انطباق با شرایط منطقه سانحه دیده در عمل کارایی لازم را ندارد. یکی از مسایل مورد توجه امروز، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است. به طوری که تناسب لازم میان سطح فضای ساخته شده، تراکم ساختمانی و فضای باز قابل استفاده در مواقع بحران وجود ندارد. حیاط مرکزی بسیاری از مساجد تاریخی کشورمان در حال حاضر به دلیل اعطای عملکردهای نوین و یا گسترش فضاهای جمعی در نمونه های بازسازی شده با سقف هایی سبک پوشیده شده اند که اغلب دارای جزییاتی ضعیف، اجرایی نامناسب و منظری نازیبا هستند. پژوهش حاضر که با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است سعی دارد به ارایه الگویی جهت برنامه ریزی اسکان موقت پس از بحران با استفاده از تلفیق سیستم های نوین سازه ای و استفاده از فضای باز مساجد و در نهایت مناسب ترین شیوه اجرایی در جهت اسکان موقت برای افراد آسیب دیده، فراهم آورد. بنابراین پس از تعریف مفاهیم پایه، معیارهای موثر در طراحی هر سیستم توسط روش AHP اولویت بندی شده است در آخر الگوهای طراحی پوشش های سبک چادری به صورت موقت، برای حیاط مرکزی مساجد براساس معیارهای دارای اولویت، ارایه شده است.
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﻨﺎوریﻫﺎی ﺟﺪیﺪ ﺑﺮ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻧﻮرﭘﺮدازی ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎی ارزﺷﻤﻨﺪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺗﺎریﺨﯽ (ﻧﻤﻮﻧﻪ: ﺗﻬﺮان، ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺳﯽ ﺗﯿﺮ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
323-334
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﻧﻮرﭘﺮدازی ﺑﻨﺎﻫﺎ و ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ- ﺗﺎریﺨﯽ، یﮑﯽ از ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻘﻮیﺖﮐﻨﻨﺪه ﻫﻮیﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ و ﺣﺲ ﻣﮑﺎن در ﺷﻬﺮﻫﺎ اﺳﺖ. اﻣﺎ ﺑﺎیﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﮐﻪ در ﻫﺮ ﻃﺮح ﻧﻮرﭘﺮدازی، اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﻮری ﺑﻬﯿﻨﻪ و ﺑﻪﮐﺎررﻓﺘﻦ ﺗﮑﻨﯿﮏﻫﺎی ﻧﻮری ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺎﻻرﻓﺘﻦ ﮐﯿﻔﯿﺖ، ﺑﻬﺮهوری در ﻣﺼﺮف اﻧﺮژی، ﺟﺬب ﮔﺮدﺷﮕﺮ و ﺻﺮﻓﻪ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺮای ﺷﻬﺮ ﺷﻮد. ﻫﺪف از ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑﺮرﺳﯽ اﺛﺮ ﻓﻨﺎوریﻫﺎی ﻧﻮیﻦ ﺑﺮ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻧﻮرﭘﺮدازی ﺑﺎﻓﺖﻫﺎی ﺗﺎریﺨﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻮد. ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ایﻦ ﻫﺪف، دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ یﮏ اﻟﮕﻮی ﺑﻬﯿﻨﻪ ﻧﻮرﭘﺮدازی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﻬﯿﺰات ﻧﻮیﻦ ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻤﮏﮐﻨﻨﺪه اﺳﺖ. اﺑﺰار و روشﻫﺎ: اﺑﺘﺪا ﺑﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای اسناد نورپردازی و تجارب موفق داخلی و خارجی بررسی و معیارهای ﻣﻬﻢ در ﻧﻮرﭘﺮدازی ﻣﺤﻮﻃﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ- ﺗﺎریﺨﯽ اﺳﺘﺨﺮاج و ﺳﭙﺲ ایﻦ ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺘﺨﺼﺼﯿﻦ اوﻟﻮیﺖﺑﻨﺪی و اﻣﺘﯿﺎزدﻫﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ ایﻦ، ﺑﻪﮐﻤﮏ ﻧﺮماﻓﺰار دیﺎﻟﻮﮐﺲ ۴/۱۳ ﺑﻪ ﻣﺪلﺳﺎزی ﻧﻮرﭘﺮدازی ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺳﯽ ﺗﯿﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﺮای ﺳﻨﺠﺶ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﺷﺪت ﻧﻮر و دﻣﺎی رﻧﮓ ﻧﻮر در ﺣﺎﻟﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻧﻬﺎیﺖ ﻫﺮ یﮏ از ایﻦ ﺣﺎﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ روش دﻟﻔﯽ و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﺎ ﻣﺘﺨﺼﺼﯿﻦ ﺳﻨﺠﺶ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻧﻬﺎیﯽ، ﺣﺎﻟﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﭼﺮاغﻫﺎی الایدی ﺑﺎ دﻣﺎی رﻧﮓ ﻧﻮر ۴۰۰۰ﮐﻠﻮیﻦ ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ درﺧﺸﻨﺪﮔﯽ ﺑﻨﺎ در ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻬﯿﻨﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ از زﻣﯿﻨﻪ ﺑﺎﺷﺪ، اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﺧﺮوﺟﯽ ﻧﺮماﻓﺰار، ﺑﺮای ﻧﻮرﭘﺮدازی ﺑﺨﺶ ﭘﯿﺎدهرو و ﺳﻮارهرو ﺧﯿﺎﺑﺎن، اﺳﺘﻔﺎده از ﻻﻣﭗﻫﺎی ﺑﺨﺎر ﺟﯿﻮه ۲۵۰وات اﺳﺖ ﮐﻪ روی ﭘﺎیﻪﻫﺎی ۷ﻣﺘﺮی و ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ۲۶ﻣﺘﺮ از یﮑﺪیﮕﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ و ﻧﻮر آﻧﻬﺎ ﺑﺎ زاویﻪ ۵ درﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽﮐﻨﺪ.
تدوین الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا مبتنی بر رویدادمداری (نمونه موردی: بافت قدیمی شهر سمنان، محله اسفنجان)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی طلایه دار هویت و فرهنگ شهرهای امروز هستند. هویت، تاریخ و فرهنگ سازندهء بنیاد و شالودهء یک اجتماع و مردم آن است. امروزه به علت ورود مدرنیسم به ابعاد مختلف زندگی انسان، اجتماع و شهر، شاهد غفلت از سنت و تاریخ و درپی آن، فرسودگی بافت تاریخی هستیم. با گسترش نظریات در خصوص شیوهء مداخله در بافت تاریخی، تمرکز ویژه بر کالبد بوده که خود امری ضروری ست؛ اما کافی نه! غفلت از ابعاد اجتماعی، رفتاری و فرهنگی فضا، باعث بی جان شدن بافت تاریخی شده و آن را در بهترین حالت، تبدیل به موزه نموده که در آن، جریان رفتاری ویژه ای رخ نمی دهد. هدف پژوهش حاضر، بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا بافت تاریخی سمنان، از طریق رویدادمداری می باشد. سعی بر این است که علاوه بر احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت پاسخدهی، بتوان فرهنگ و پیشینه شهر و ملت آن را بازشناسانده و رنگ و بوی دیگری به بافت داد؛ رنگ و بویی از جنس حضور، زندگی و حیات! مقصدی جاذب برای ساکنین، شهروندان، مسافرین و گردشگران! محفلی برای شناساندن تاریخی و فرهنگ غنی شهر سمنان و معرفی اثار فاخر معماری و شهرسازی آن! محور اصلی پژوهش، ارتقا حضورپذیری و زیست پذیری در محله اسفنجان و در گام بعدی، طراحی بستری مطلوب، به منظور بروز رویدادهای متنوع به منظور احیاء فرهنگ و هویت بافت و تبدیل بافت تاریخی و به ویژه محله اسفنجان، به عنوان مقصد گردشگری و فراغت در شهر و استان سمنان، می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیل می باشد. در ابتدای امر، به بررسی ادبیات و مبانی پژوهش پرداخته شده است. سپس در گام دوم، طی بررسی و واکاوی تجارب صورت گرفته در این زمینه، معیارهایی را برای مکانیابی بستر رویداد، شناسایی نموده و با انطباق آن با پتانسیل های بالقوه و بالفعل بافت، بستر مناسبی را برای بروز رویداد، برگزیدیم. درنهایت بر طبق اهداف راهبردی پژوهش، سیاست هایی وضع نموده و دو گزینه پیشنهادی را مطرح کرده ایم. سپس از طریق تکنیک نمره دهی بر طبق توانایی محقق ساختن اهداف موردنظر پژوهش، گزینه برتر را انتخاب نموده و طرح نهایی را بر اساس آن، ارائه داده ایم.
گفتمان شناسی تحلیلی پیرامون تفکرات طراحیِ سامانه نگر در معماری معاصر
حوزههای تخصصی:
معماری معاصر خصوصا از دهه 50 قرن بیست میلادی به بعد، تلاش هایی برای شناخت طراحی و فرایندهای مختلف آن را شاهد بوده است. همزمانی نسبی این تلاش ها با همایش های علمی میان رشته ای خصوصا در دهه30 و40 میلادی، به معنای شروع تفکراتی بود که به دنبال ایجاد چارچوب های کل نگرانه برای سامان دهی به محتوی و روش علوم بود. این تلاش ها در علوم بسیاری، از مدیریت و جامعه شناسی گرفته تا علوم مهندسی وارد شد و باعث شکل گیری چارچوب هایی در چند میان رشته ای جدید همچون سایبرنتیک و...، شد. در میان رشته ای های موجود همچون معماری، رویکردهای متفاوتی را شامل شد که در این پژوهش ضمن بازشناسی آنها، دسته بندی جدیدی بر اساس موضع گیری آنها نسبت به مفهوم سامانه معماری، ارائه شده است. سامانه معماری به عنوان نتیجه ای ناشی از ورود تفکر سیستمی به حوزه معماری، مفهومی نظری است که ریشه های اصلی آن بر اساس پیچیدگی های ناشی از پیشرفت سریع علوم و فنون مرتبط با معماری توسط بسیاری از نظریه پردازان و طراحان معماری، بارها مورد توجه ضمنی قرار گرفته، و خواهان شکل گیری چنین چارچوبی شده اند. بر این اساس میتوان، نقش پژوهش کیفی حاضر را، در تحلیل رویکردهای فوق( دسته بندی منابع، روش ها و خصوصیات کلی گفتمان های مطرح در منابع کتابخانه ای) ، بدین صورت بیان کرد که سوالات و الزمات علمی برای پیاده سازی یک چارچوب جامع و روشمند در معماری، از درون پژوهش های نظریه پردازنه معاصر، را احصاء کرده، و با ترکیب نتایج پژوهش های انتخاب شده و مقایسه آن ها با یکدیگر، نتایج مستندی از کیفیت نیاز به تفکر سامانه نگر(سیستمی) در معماری ارائه کرده است.
میدان امام (نقش جهان) اصفهان به مثابه یک کلیت یکپارچه بررسی تطبیقی ویژگی های میدان امام (نقش جهان) اصفهان با خصلت های بنیادی پانزده گانه کریستوفر آلکساندر
حوزههای تخصصی:
میدان امام (نقش جهان) اصفهان اثری است که در درون خویش چندین اثر ارزشمند تاریخی را به نمایش گذاشته است که هرکدام بارها از جنبه های مختلف بررسی گردیده و تحسین همگان را بر انگیخته اند. لیکن این میدان شگفت انگیز به دلیل اینکه تبلور افکار و جهان بینی حاکم صفوی دوره خویش یعنی شاه عباس اول بوده دارای چنان کلیت یکپارچه ایست که به طرز استادانه ای این افکار درآن انعکاس یافته است. این همان معیاری است که کریستوفر آلکساندر در نظریه خویش برای یک اثر هنری برگرفته از جهان بینی و دارا بودن ساختار زنده و حیات بیان نموده است. براین اساس مقاله حاضر به بررسی تطبیقی و ویژگی های میدان امام (نقش جهان) با خصلت های پانزده گانه ارائه شده از طرف آلکساندر پرداخته و نشان می دهد میدان به عنوان یک کلیت یکپارچه و دارای ساختاری زنده نه تنها در زمان ساخت و بهره برداری اولیه دارای کارکردی به غایت کارا بوده،بلکه در طول زمان و بواسطه دارا بودن این خصلت ها نیز به حیات و سرزندگی خویش ادامه داده است .
تأملی در کیفیت و معنی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
51 - 60
حوزههای تخصصی:
مسیر کیفیت بخشی به محیط با تلاش برای ارتقاء معنی آن گره خورده است. عوامل معناشناسانه برای ارزیابی کیفیت محیط به کار می روند و شاخص های دو تصور «کیفیت» و «معنی» دارای هم پوشانی هستند، اما تنوع زاویه دید نظریه پردازان به این دو تصور موجب شده که برخی معنی را یکی از شاخص های کیفیت برشمارند، در حالی که دیگران کیفیت را فقط برونداد وجه ظاهری معنی بخوانند. این موارد باعث ایجاد ابهام در تعیین رابطه بین وجوه این دو مفهوم شده و توافق روی آنچه بدان معنی یا کیفیت اطلاق می شود را دشوار کرده است. هدف این پژوهش، روشن کردن نقاط افتراق و اشتراک وجوه و عوامل دو تصور معنی و کیفیت و تعیین رابطه و نسبت آن دو با هم است تا بتوان در نظریه پردازی و روند نقد معماری روی این دو مفهوم پایه ای به تفاهم رسید. پژوهش با روش استدلال منطقی، چهارچوب کلی واحدی را بر اساس روند مواجهه انسان با محیط تعریف می کند که در آن، جایگاه هر یک از دو تصور معنی و کیفیت تبیین می شود. همچنین با روش تحلیل متن و کدگذاری ادبیات، وجوه شناختی محیط طبقه بندی می شود که پایه تطبیق و مقایسه وجوه این دو تصور می شود. این دو قالب، پایه ای برای جستجو و پاسخ دهی به ابهامات موجود در مورد رابطه این دو تصور خواهند شد که در نهایت به ارائه بیانیه می انجامد. در روند مواجهه با محیط، معنی در مرحله ادارک و شناخت، اما کیفیت در مرحله قضاوت و ارزیابی قرار می گیرد. آنچه به عنوان کیفیت محیط ارزشیابی می شود، ظهور بیرونی و نتیجه نهایی شناخت وجوه سه گانه معنی محیط شامل معنی عملکردی، فراعملکردی و واکنشی است. زمانی که معنی محیط در سطح واکنشی منجر به قضاوت مثبت مخاطب شده و بار عاطفی و ارزشیابانه آن به سمت خوبی میل می کند، محیط، باکیفیت یا دارای کیفیت خوب خوانده می شود.
آیکونولوژی نگاره لیلی و مجنون در سفال سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
47 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: داستان عشق لیلی و مجنون حدیث دو دلداده است که علاوه بر شعر، در نگارگری ایرانی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و همواره حوادث گوناگون آن، در مکاتب مختلف نگارگری ایرانی نقاشی شده است. بر اساس مطالعات انجا م شده، صحنه لیلی و مجنون در مکتب خانه، برای نخستین بار در بشقاب سفالی سلجوقی ترسیم شده و پس از آن، در مکاتب مختلفی همچون هرات و شیراز و... بارها تکرار شده است. مقاله حاضر به بررسی جنبه های ساختاری و محتوایی اولین نمونه از تصویرگری «لیلی و مجنون در مکتب خانه» در سفالینه سلجوقی می پردازد. در بررسی هایی که تاکنون صورت گرفته، همگامیِ مثنوی نظامی با نگارگری مطرح می شود. اروین پانوفسکی اما برای تفسیر موضوعی آثار هنری، علاوه بر شناسایی متون ادبی، شیوه اندیشیدن یک ملت را در یک دوره خاص لازم می داند. بنابراین، دغدغه نگارندگان پاسخگویی به این پرسش است که الگوهای بصری و مفهومی نگاره «لیلی و مجنون در مکتب خانه» در سفالینه سلجوقی، علاوه بر مثنوی نظامی با کدام اندیشه حاکم در عصر سلجوقی ارتباط دارد؟ هدف:در عصر سلجوقی، احمد غزالی از اندیشمندان ایرانی (متوفی 520 هجری/ 1126 میلادی)، آرای خویش را در باب مفهوم عشق با تفسیرهای بدیعی ارائه کرد و تحولاتی چشمگیر در نگرش عارفانه ایرانی پدید آورد. از این رو، هدف اصلی این مقاله، کشف ارتباط میان اندیشه نوین احمد غزالی مبنی بر کمال عشق با تصویرگری اثر مورد پژوهش است. روش تحقیق:در این پژوهش، مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند و روش تحقیق، تاریخی-تحلیلی است. شناخت محتوای درونی تصویر از طریق رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی و در سه مرحله توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی به انجام رسیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد الگوهای بصری و مفهومی سفالینه سلجوقی با نقش لیلی و مجنون در کالبد دو کودک خردسال در مکتب خانه، تلفیقی از گفتمان ادبی نظامی و شیوه اندیشیدن نوین احمد غزالی در باب سرشت عشق لیلی و مجنون است.
خشکی و منظر ارزیابی شاخص های منظرین در بسترهای خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
14 - 25
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر یک سوم از بستر زمین را محیط های خشک تشکیل می دهند. اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت، زمین های خشک را به عنوان مناطق دارای کمبود آب تعریف می کند، جایی که بارندگی ممکن است محدود بوده و یا فقط برای یک دوره کوتاه باشد. با توجه به شرایط آب و هوایی و مداخلات روزافزون انسانی در اکوسیستم ها، و با توجه به گسترش لجام گسیخته شهرها، خشکی و خشکی زایی و زمینه ظهور آن یعنی بسترهای خشک و چگونگی تعامل انسان با آن، از موضوعات روز و دغدغه های معماران منظر و نظریه پردازان و طرفداران محیط زیست است. اما آنچه تا به امروز صورت گرفته، تفسیر و ارزیابی این بسترها در زمره پدیده صرفاً اقلیمی و بعضاً در چارچوب موضوعی اکولوژیکی است، که نقش انسان را به عنوان مخاطب مؤثر و متأثر از آن نادیده می گیرد و یا کم اهمیت می کند. این پژوهش به روش کیفی و با استدلال منطقی به واسطه مطالعات کتابخانه ای، به مرورادبیات موضوع در حوزه فرایند ادراک منظر پرداخته و به دنبال تفکری منظرین و نشان دادن پتانسیل های عینی-ذهنی بسترهای خشک در قالب منظر خشک است. بدین منظور برای رسیدن به پاسخ سؤالات پژوهش، به دلیل وجود شاخص های تدوین شده برای ارزیابی مناظر از دو نظریه عینی در قالب ویژوآل لندز و دیگری نظریه ذهنی در چارچوب نظریه جیکوبز استفاده شده است. ارزیابی و تحلیل شاخص های بصری و ذهنی بسترهای خشک در این دو قالب، نشان می دهد که در ارزیابی مؤلفه های زیست شناختی و فیزیکی بسترهای خشک که شامل مورفولوژی، پوشش گیاهی، بافت و رنگ است، با شاخص های مورد نظر تطابق پذیری وجود داشته و می توان این بسترهای طبیعی را از چارچوب صرفاً آب و هوایی و محیط زیستی فراتر دانست و برای آن هویتی منظرین قائل شد.
بررسی نقش معماری مفاصل بر ارتقاء سطح خلاقیت دانش آموزان در مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
خلاقیت را می توان یکی از مهم ترین پدیده های روان شناختی بشر برشمرد. پدیده ای که می تواند سرنوشت بشر را رقم بزند. ازآنجاکه محیط نقش به سزایی در رفتار کودک دارد، مدرسه جزء اولین محیط هایی است که کودک تحت تأثیر آن قرار می گیرد. از عوامل متعدد تأثیرگذار در رشد خلاقیت کودکان، جنبه های شناختی و نیز مسائل تربیتی مکرر مورد بررسی قرارگرفته اند، یکی از ظرفیت های مغفول در تربیت و تعلیم کودکان، فضای آموزشی مناسب آن ها با توجه به معیارهای سنی و تأثیر کیفیت فضای معماری شده در پرورش خلاقیت آن هاست. امروزه عمده فعالیت های آموزشی دانش آموزان تنها در محیط های داخلی مدارس و معمولاً فضاهای بسته کلاس ها قابل تحقق بوده و فضاهای مفصلی و بینابینی آن ها دارای ارزش و اصالتی خاص نیستند. در این نگرش عملاً آموزش؛ انتقال یک سویه دانش از یاد دهنده به یادگیرنده خواهد بود و آموزش در فعل جست وجو و کشف وجود نخواهد داشت؛ بنابراین می بایست از تمامی فضاهای یک مجموعه بهره جویید. هدف از انجام این پژوهش رسیدن به فضای آموزشی مناسب کودک با بررسی اثربخشی حضور فضاهای مفصلی بر ارتقاء سطح خلاقیت دانش آموزان در مدارس دوره ابتدایی است. روش انجام این تحقیق ازنظر ماهیت در نوع کیفی- کمی قرار دارد. جمع آوری داده ها در مرحله نخست با روش کتابخانه ای و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری spss میزان اثرگذاری هر یک از عوامل ایجادکننده خلاقیت در فضای مفصل توسط پرسشنامه طراحی و با استفاده از نرم افزار به صورت تصادفی شامل 023 دانشآموزان از سه مدرسه ابتدایی دخترانه دوره دوم در منطقه 22 شهر تهران بودهاست. یافته ها نشان می دهد که با 59 درصد اطمینان می توان گفت استفاده از عوامل سه گانه ی خلاقیت آفرینی فضای مفاصل بر ابعاد تعلق آفرین فضای مدارس دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی تأثیر معناداری دارد. درنتیجه می توان گفت حضور فضاهای مفصلی در مدارس موجب ارتقا سطح خلاقیت دانش آموزان شده و محیطی مناسب برای رشد اجتماعی کودک فراهممی آورد تا خود را متعلق به آن فضا بداند.
Energy Conservation in Building(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The building sector accumulates approximately a third of the final energy consumption. Consequently, the improvement of the energy efficiency in buildings has become an essential instrument in the energy policies to ensure the energy supply in the mid to long term moreover is the most cost-effective strategy available for reducing carbon dioxide emissions This paper is studying the main objectives for an effective sustainable building taking into account the environmental sustainability aspect, where it has introduced the main principles for developing building concept and the governor concepts for this development for forming sustainable building skins, also it is focusing on the different techniques in terms of natural ventilation, sهادیng techniques, and energy conservation and its role in enhancing the internal environment. The main objective of the paper is to investigate the impact of different ventilation strategies that can be implemented in new and existing buildings in hot climates So that it can reduce the amount of energy needed for building and sustainability in this climate.
محوربندی فضایی، سیر تجلی وحدت در کثرت در معماری خانه های سنتی شوشتر (مطالعه موردی: خانه امین زاده و خانه گازر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
91 - 108
حوزههای تخصصی:
وحدت در هماهنگی و انسجام عالم کثرت به انحا مختلف در بناهای ارزشمند معماری ایرانی- اسلامی از جمله خانه های سنتی ایرانی بروز داشته که از ویژگی های بارز آن می توان، به اصل محوربندی فضایی اشاره کرد که به طرق مختلف در معماری خانه های سنتی شوشتر نمایان گردیده است. روش تحقیق این پژوهش ترکیبی است که با استفاده از رویکرد کیفی و با بکارگیری روش تحلیل محتوایی در برگیرنده بن مایه های نظری اسلامی همچون اصل وحدت ها است. در حوزه دوم، معماری خانه های شوشتر مطابق با مبانی نظری پژوهش بصورت یک جدول مورد تحلیل قرار داده است. نتایج نشان می دهد که تک لایه بودن بنا به عنوان عامل گرمایی، از خصوصیات بارز محور اصلی خانه های شوشتر بوده که سبب گشته ایوان شدادی به عنوان یک فضا با عملکردهای گوناگون ازجمله، اقلیمی، زیستی و ارتباطی در راستای محور اصلی خانه مطرح گردد.
تبیین پارامترهای کیفی و معیارهای ارزیابی تعامل میان فرم و سازه در معماری امروز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این تحقیق، چگونگی تحقق تعامل میان فرم و سازه است. این تحقیق در پی آن است تا با تبیین معیارهایی در ارزیابی بناها از نظر تعامل فرم و سازه و با بررسی نمونه هایی از معماری امروز ایران، راهکارهایی را جهت ارتقای آن ارائه کند. بر این اساس از روش تحقیق کیفی، تحلیل محتوایی استفاده می شود. به این صورت که ابتدا بناها از جهت ارتباط میان فرم و سازه در سه گروه سازه خودنما، همساز با فرم و فراموش شده در فرم دسته بندی می شوند. سپس براساس نیازهای سازه و فرم و ویژگی های هر گروه، پارامترهای کیفی این تعامل شامل مشارکت فرم در بازدهی بالاتر سازه، صداقت در بیان عناصر سازه، درک رفتار سازه در فرم، تناسب سازه با نیازهای عملکردی و معنایی فرم و تناسب فرم با نیازهای ساخت سازه (زمان، اقتصاد و ملاحظات کیفی) ارائه می شود. در ادامه بر مبنای این پارامترها، معیارهای ارزیابی بناها در تعامل فرم و سازه استنتاج می شود. در نهایت نمونه هایی از معماری امروز ایران با روش پیمایشی و بر اساس این پارامترها و معیارها مورد ارزیابی قرار می گیرند تا نقاط قوت و ضعف آن ها در تعامل فرم و سازه شناسایی گردد. نتایج این تحقیق شامل ارائه راهکارهایی جهت بهبود معماری امروز ایران در تعامل فرم و سازه است.
تحلیل انتقادی گرایش های غالب بازار هنر معاصر ایران در رویکرد به هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
31 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله :در عرصه جهانی هنر معاصر، که رویدادهای به هم پیوسته ای از دوسالانه ها، داکومنتا، نمایش های سراسری1 و بازار هنر را دربرمی گیرد، حضور هنرمندان ایرانی در «بازار» برجسته تر است. بازار هنر معاصر ایران که از سال 2006 با همکاری گالری های خصوصی و شعب خاورمیانه ایِ چند حراج خانه بزرگ به شکوفایی رسید، مهم ترین عرصه ای بود که هنر معاصر «ایرانی» را به مخاطب جهانی می شناساند. بازار هنر اما با قواعد اقتصادی خود که هنر ایران را بخشی از هنر منطقه معرفی می کرد، به تنهایی نمی توانست نماینده قابل اطمینانی برای شناخت هنر ایران باشد. آثاری که در بازار، عرضه و مبادله می شدند به نشانه های فرهنگ «ایرانی» ارجاع داشتند، اما این مؤلفه های فرهنگی در آنها چگونه بروز یافته بود؟ هدف :هدف این مقاله تبیین و نقد رویکرد هنرمندان معاصر ایرانی به هویت فرهنگی در بازار جهانی است. نویسندگان مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که گرایش های بازاری در هنر معاصر ایران چه رویکردی به هویت فرهنگی داشته است؟ به نظر می رسد بهره برداری هنرمندان ایرانی از مؤلفه های هویت فرهنگی، بیش از آنکه بازتعریف معنادار آنها در نگرشی نقادانه یا ستایش آمیز باشد، در راستای بی اثرساختن و در نهایت کالایی کردن آنهاست. روش تحقیق:این پژوهش با بهره گیری از «نقد مارکسیستی» روش «توصیفی- تحلیلی»را مبنا قرار داده است. نتیجه گیری:هویت فرهنگی در آثار ایرانی، با ازدست دادن معنای تاریخی ، بی آنکه پیوندی واقعی با مسائل دوران معاصر پیدا کند، تنها به کالایی برای فروش تبدیل شده است.
نقش قبله در جهت گیری مساجد سنتی شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
60 - 49
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:از آغاز ورود اسلام، طراحی مساجد برای معماران اسلامی نه تنها اهمیت ویژه ای داشته، بلکه اهمیت آن در طراحی تمام عناصر آن به چشم می خورد و مسجد را به عنوان شاخص ترین بنای معماری اسلامی معرفی کرده است. از دیرباز معماران و طراحان مساجد، از حفظ جهت گیری الهی تا سیر حرکت انسان از بدو ورود تا قرارگیری در راستای محور قبله، حفظ سلسله مراتب حرکتی، اصولی را ارزشمند دانسته اند.لذا مهمترین مسئله این پژوهش چیستی نقش قبله در سازماندهی فضایی مساجد است. بنا بر این مهم، به بررسی این اصل در معماری مساجد سنتی شهر دزفول از لحاظ توجه به محور فضایی و سلسله مراتب حرکتی پرداخته شده است تا زمینه ای برای طراحی و ساخت مساجد معاصر باشد. هدف:با توجه به اهمیت و نقش قبله در ساختار فضایی مساجد، پژوهش حاضر به تبیین نقش قبله در معماری مساجد سنتی شهر دزفول از لحاظ جهت گیری متأثر از محور قبله، ورود به بنا تا قرارگیری در راستای قبله، سلسله مراتب حرکتی و محور فضایی پرداخته است. روش تحقیق:این تحقیق از نظر روش تفسیری-تاریخی و پژوهشی نمونه موردی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است و جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت میدانی و استفاده از کروکی و نقشه صورت گرفته است. نتیجه گیری:تحلیل ها بیانگر آن است که در طراحی اکثر مساجد این شهر اهمیت دادن به محور قبله مورد توجه قرار گرفته است.به این ترتیب محورهای فضایی و سلسله مراتب حرکتی انسان از بدو ورود تا قرارگرفتن در راستای جهت قبله رعایت شده است.
بررسی نقش عناصر شهری در شکل گیری نقشه های شناختی کودکان (نمونه موردی کودکان 7 تا 10 سال شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1960 میلادی تا کنون، در پژوهش های منظر شهری سیر تحولی از رویکردهای عینی تا ذهنی- ادراکی دیده می شود که وجه اشتراک همه این مطالعات تصویر ذهنی و نقشه شناختی است که در محیط شهری متاثر از مولفه های حسی و تجربیات شخصی است. هدف پژوهش حاضر، شناخت مولفه هایی است که منجر به ارتقاء کیفیت محیط در راستای توانمندسازی اجتماعی کودکان می شود. این پژوهش از ﻧﻮع کمی ﺑﻮده و ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری مدارس دبستان و پیش دبستان ﺷﻬﺮ رشت است. از اﺑﺰار نقشه های شناختی ﺟﻬﺖ ﺟﻤﻊآوری اﻃﻼﻋﺎت ﻣیﺪاﻧی مورد اﺳﺘﻔﺎده قرار خواهد گرفت. فاصله به عنوان متغیر تاثیرگذار مورد آزمون قرار گرفت و مشاهده شد هرچه فاصله عناصر محیط شهری از نقاط مقصد کودکان بیشتر می شود میزان تاثیر آن در ذهن کودکان جهت مسیریابی کاهش می یابد. حاصل مطالعه بر روی یافته ها، این است که ابعاد، نوع کاربری، فرم، رنگ، میزان ارتباط کاربری ها با نیازهای کودکان و فاصله از نقاط مقصد کودکان به عنوان مهمترین عوامل موثر در ثبت موقعیت عناصر بافت شهری در ذهن کودکان می باشد و می تواند در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور تامین هدف اصلی پژوهش لحاظ شود.
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه شهری بر اساس رویکرد عدالت فضایی (نمونه موردی: طرح ساماندهی فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه مبتنی بر نظریه های عدالت فضایی یکی از موضوعاتی است که در برنامه ریزی شهری ایران مغفول مانده است. هدف این مقاله تدوین چارچوب معیارهای عدالت فضایی و ارزیابی طرح ساماندهی محله فرحزاد بر اساس آن معیارها به روش کیفی است. ازآنجاکه ارزیابی طرح های توسعه شهری با رویکرد عدالت فضایی مدنظر است با توجه به ماهیت موضوع عمدتاً از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش اصول عدالت فضایی در قالب 12 مفهوم شامل، مشاوره با مردم، مشارکت محوری، نفی محرومیت و حاشیه نشینی، رعایت حقوق مردم، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها، نیاز به سهیم شدن در منفعت عمومی، استحقاق، همه شمولی و فراگیری، تنوع و تفاوت شناسایی شد. تحلیل محتوای اسناد طرح ساماندهی محله فرحزاد بیانگر آن است این طرح به میزان کمی با برخی از معیارهای عدالت فضایی مانند مشارکت محوری، مشاوره با مردم، استحقاق، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها انطباق دارد، درصورتی که معیارهای نفی محرومیت و حاشیه نشینی، همه شمولی و نیاز بهسهیم شدن در منفعت عمومی در برنامه ریزی ساماندهی محله فرحزاد جایگاه پائین تری داشته است. طرح ساماندهی محله فرحزاد طرحی کالبدی است که تنها برخی از معیارهای موردنظر عدالت اجتماعی مبتنی بر لیبرالیسم را موردتوجه قرار داده است.
واکاوی تعامل بین گونه های شکلی مسکن سنتی و ارتباطات فضایی با استفاده از ابزار نحو فضا (نمونه موردی: خانه های سنتی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
153-179
حوزههای تخصصی:
شهر کاشان را می توان گنجینه ای از خانه های سنتی ایرانی دانست؛ خانه هایی که متعلق به دوره قاجار بوده و مقوله های اجتماعی فرهنگی و اقلیمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری پیکره بندی فضایی این خانه ها داشته است . در ا ین پژوهش با محور قرار دادن ورودی، به تحلیل پیکره بندی فضایی در خانه های کاشان پرداخته شد. در مرحله اول، خانه ها به لحاظ شکلی و کالبدی در چهار دسته قرار گرفتند: خانه های تک حیاطه دوطرف حجم، تک حیاطه سه طرف حجم، خانه های تک حیاطه چهارطرف حجم و دوحیاطه چهارطرف حجم. در مرحله دوم تعداد ورودی ها، جایگاه ورودی ها به لحاظ افقی و عمودی و مسیر مستقیم و غیر مستقیم هنگام ورود به خانه ها مشخص شد، سپس به منظور تحلیل ورودی در هر دسته شکلی، از روش چیدمان فضا بهره گرفته شد. در همین راستا دو شاخص هم پیوندی و عمق قابل پیمایش (ارتباط بصری) در بستر این خانه ها مورد سنجش قرار گرفتند. در مرحله سوم نیز، عرصه بندی فضا های تابستان نشین و زمستان نشین خانه های هر دسته شکلی مبتنی بر نمودار توجیهی و تحلیل گراف نمایانی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های اصلی پژوهش حاکی از این است که خانه های هر دسته کالبدی شکلی، ارتباطات فضایی شبیه بهکدیگر را رقم زده است، سازمان فضایی عرصهه زیستی ساکنان خانه ها در فصول تابستان و زمستان متفاوت اند. به علاوه رابطه مجموعه ورودی و فضای خانه ها در هر دسته مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر دسته کالبدی، تفاوت هایی به لحاظ پیکره بندی فضایی وجود دارد به طوری که در هر دسته، خانه های عمیق و کم عمق به لحاظ بصری دیده می شود، اما معانی اجتماعی فرهنگی مشابهی در هریک از پیکره های کالبدی قابل مشاهده است که مطابق با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی معماری ایرانی اسلامی در شهر کاشان شکل یافته است. همچنین، سازمان فضایی عرصه زیست ساکنان خانه ها در فصل تابستان و زمستان نیز متفاوت بود. در رابطه با ورودی در خانه های هر دسته، مشاهده شد که افزایش تعداد ورودی ها لزوماً موجب کاهش لایه بندی بصری خانه ها در هر دسته و در بین تمامی خانه ها نشده است.
بازشناسی مفهوم ارزش در رابطه انسان و محیط در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
101 - 114
حوزههای تخصصی:
تعامل انسان و محیط را می توان واجد مفاهیمی اعتباری دانست که بنا بر ماهیتی ساختاری مستمراً در فرایند شکل گیری مکان، بر بستری فرهنگی- طبیعی بازتولید می گردند. مفهوم ارزش اساسی ترین شکل این مفاهیم اعتباری است و فضای باز سکونتی هم به جهت استقرار کوچک ترین واحد اجتماعی که ارتباطی بی واسطه با پدیده های طبیعی را فراهم می آورد، عرصه ای مناسب برای ارزیابی این مفاهیم به عنوان بخشی از نظام شناخت مفهومی و مداخله انسان در محیط پیرامون است. ازاین رو در این پژوهش باهدف ارائه یک مدل مفهومی از نظام ارزش ها، این پرسش مطرح گردیده که شکل گیری، کارکرد و ظهور ارزش ها در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران چگونه قابل تبیین است. جهت پاسخ به این پرسش ضمن ارائه خوانشی کاربردی از مفهوم ارزش و بر پایه نظریه اعتبارات، ساختاری مدور بر مبنای ارتباط انسان با ارکان اصلی محیط پیشنهاد شد که از دو مؤلفه محتوی و اهمیت نسبی ارزش ها تشکیل شده است. این نظام مدور در 10 گونه فضای باز سکونتی در معماری سنتی ایران استخراج و مقایسه شده است که نشان می دهد علی رغم شباهت بسیار در محتوی ارزش ها، نظام ارزش ها بر اساس شرایط محیطی دارای تفاوت هایی در این گونه ها است و بنابراین نمی توان نظام ارزش ها را موضوعی مجرد و ذهنی در نظر گرفت.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزههای تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.