فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
79 - 89
حوزههای تخصصی:
ایمنی در برابر حریق تقریباً غیر ممکن است. تأمین امنیت در بناهای تاریخی به علت طرح معماری، همجواری ها، ساختار و مصالح مصرفی و احیاناً مداخلات انسانی و همچنین قوانین مربوط به مرمت، دارای چالش های متعددی است. این بناها با تکنولوژی و امکانات زمان خود احداث گردیده اند. و ممکن است با کدهای استاندارد امروز مطابقت نداشته باشند. آتش سوزی های متعدد عمدی و غیر عمدی در سال های اخیر نشان دهنده ضعف این بناها در برابر حریق می باشد. بازار تاریخی تبریز بزرگترین بازار سرپوشیده خاورمیانه و یکی از بازارهای مهم ایران است. مراجعات زیاد، شرایط ساختمانی، تنوع کالاو ارزش اقتصادی آنها، این بازار را به حوزه ای پراهمیت از نظر ایمنی تبدیل کرده است. حوادث اخیر نشان دهنده آسیب پذیری مجموعه در برابر حریق می باشد. آخرین آتش سوزی در 18اردیبهشت 1398 به وقوع پیوست و به تعداد زیادی از مغازه ها خسارت وارد شد. ضمناً علاوه بر خسارت حریق، بخش هایی از ساختمان نیز در حین اطفاء بر اثر استفاده از آب آسیب دید. این پژوهش در نظر دارد با مطالعه آتش سوزی های گذشته و بررسی چالش های موجود، و شناخت نقاط قوت و ضعف مجموعه و با بهره گیری از آرای متخصصین، بهینه ترین راه حل برای پاسخ به سوال اصلی پژوهش، یعنی کاهش آسیب پذیری در برابر حریق، را ارائه نماید. این پژوهش به صورت تلفیقی (کیفی-کمی) صورت پذیرفته است. محقق در ابتدا به کمک جامعه متخصصین رشته معماری و شهرسازی و با استفاده از روش نمونه گیری شبکه ای (گلوله برفی) و همچنین پس از مصاحبه با استفاده از تکنیک کدگذاری باز و محوری و به روش پیمایش اکتشافی دلفی (اعضای هیات علمی معماری و شهرسازی دانشگاه های کشور) اقدام به تهیه جدول هدف- محتوی نموده است. سپس جدول مربوطه به پرسشنامه تبدیل و طی 2 مرحله، پرسشنامه توزیع شده است. سپس به کمک نرم افزار26 SPSS داده ها تحلیل شده اند. بر اساس تحلیل عامل Q نتایج استخراج و در نهایت تاثیرگذارترین عوامل مؤثر بر کاهش آسیب پذیری در برابر حریق در بازار تبریز مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که دسترسی پذیربودن، محفوظ و تخلیه پذیر بودن، خود ایمنی و اشتعال ناپذیر بودن در برابر آتش و تولیدات آن، و سیستم های تاسیساتی پاسخگو، بیشترین تاثیر را در کاهش آسیب پذیری در برابر حریق در بازار تبریز برعهده دارند.
بررسی علم فنگ شویی و کاربرد آن در ایجاد فضایی آرامش بخش در خانه
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
23-30
حوزههای تخصصی:
استفاده از فنگ شویی برای وارد نمودن انرژی به زندگی است. فنگ شویی یک فلسفه ی باستانی در چین بوده که برای پیدا کردن چیدمان صحیح در ساختمان ها بکار می رود تا بهترین اثر را بر انرژی مثبت "چی" داشته باشد. خانه مسکونی به عنوان "کانون زندگی انسان ها" باید شرایطی داشته باشد که بتواند به عنوان محل آرامش انسان عمل نماید. نقش فضای داخلی خانه در القای حس آرامش ساکنین انکارناپذیر است و همچنین جریان مناسب و درست «چی» در خانه بسیار مهم و حیاتی است. اگر «چی» نتواند در خانه جریان داشته باشد، راکد می ماند و به انرژی مخرب یا «شاچی» تبدیل می شود. براساس مفاهیم فنگ شویی در کنار این مطلب، عناصر ۵ گانه چینی نقش بسیار مهمی در فنگ شویی ایفا می کنند. این عناصر عبارت اند از: آب. چوب. خاک. آتش و فلز که به روش های خاصی باهم رابطه دارند که این روش ها را معمولاً چرخه های سازنده و مخرب می نامند. به طورکلی مهم ترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بی نظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگ های مناسب، خطوط منحنی، در نظر گرفتن جهت های مناسب است. مقاله حاضر به شیوه ی مروری به بررسی مفاهیم و کاربرد صحیح عناصر فنگ شویی پرداخته است.
بررسی تطبیقی چگونگی استقرار جایگاه بانوان در فضاهای عبادی ادیان ابراهیمی در دوره ی صفوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعدد از قبیل باورهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی، هنجارها، ارزشهای اجتماعی و آزادیهای جنسیّتی در بستر خانواده و جامعه بر هویّت اجتماعی و فرهنگی زن و مرد و به دنبال آن رابطه بین جنسیّت و معماری اثرگذار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان اهمیّت مؤلفهی باورهای فرهنگی، اعتقادی و مذهبی بر ساختار رابطه جنسیّت و فضا، به دنبال پاسخ به این پرسش است که ویژگیهای فضای معماری در اماکن مذهبی ادیان مختلف در دوره صفوی چگونه از هویت جنسیّتی، اعتقادات دینی و فرهنگی مربوط به زنان و مردان تأثیر پذیرفته است؟ به همین منظور، با گزینش سه نمونه موردی از مسجد، کلیسا و کنیسه در بافت تاریخی شهر اصفهان، تأثیر نقش مؤلفهی مذهب بر رابطهی جنسیّت و معماری و تاثیر آن بر ساختار شکلی این فضاها بررسی میشود. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش تحقیق تفسیری تاریخی و سپس توصیفی تحلیلی به شناخت موضوع حضور در عبادتگاههای ادیان مختلف پرداخته، پس از آن با تحلیل عناصر فضایی آنها، روابط عملکردی در هر یک بررسی شده و به کمک روش تحقیق تطبیقی، عناصر کالبدی و فضایی شامل ورودی، محل عبادت و جایگاه نشستن بانوان در هر یک از اماکن مذهبی(مسجد، کلیسا و کنیسه) با یکدیگر مقایسه شده و نشان داده شد که در کنیسههای یهودیان اصفهان گسترش قلمروهای جنسیتی، تفکیکپذیری فضاها و وجود فضای تک جنسیّتی، بسیار پررنگتر بوده و مرزهای جنسیّتی در مساجد کمرنگتر از کنیسهها میباشد. اعتقادات دینی، حریمهای فیزیکی و جنسیّتی در کلیساها را بیشتر کاهش داده است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که باورهای فرهنگی و مذهبی بر رابطه جنسیّت و فضا تاثیرگذار بوده و تفاوت ساختارهای جنسیّتی در مذاهب گوناگون، تغییرات نمایانی در شکلگیری کالبد عبادتگاهها ایجاد میکند.
تأثیر ساختار کالبدی و پیکربندی فضایی بر کیفیت تجربه منظر صوتی عابران پیاده در فضاهای عمومی با استفاده از واقعیت مجازی؛ بررسی موردی: حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان جهاد، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
31 - 56
حوزههای تخصصی:
امروزه در روند طراحی و ساماندهی فضاهای شهری، نقش منظر صوتی و متغیرهای تأثیرگذار آن، به عنوان پتانسیلی در افزایش قابلیت افراد جهت درک عمیق و با کیفیت از محیط کالبدی، نادیده گرفته شده است. از جمله متغیر مهم تأثیرگذار بر صوت و ادراک انسان از محیط، بحث ساختار کالبدی فضا است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، دستیابی به منظر صوتی مطلوب برای عابران، از طریق بررسی روابط میان متغیرهای کالبدی-فضایی بر تجربه منظر صوتی عابران می باشد. پژوهش حاضر از روش اکتشافی-تحلیلی و روابط علی-معلولی، با تکیه بر روش تحقیق آمیخته بهره برده است و به سبب ناممکن بودن تغییر شرایط کالبدی وضع موجود و دشواری کنترل متغیرهای غیرکالبدی، از تکنیک واقعیت مجازی استفاده نموده است. با استخراج شاخص های کالبدی مهم از چارچوب پژوهش، آزمون های تحقیق در قالب گروه های کالبدی-فضایی طبقه بندی شده اند و از طریق پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته اند. سپس، ارتباط میان متغیرهای هدف پژوهش با یکدیگر از طریق آزمون های آماری در SPSS، در کنار مقایسه نتایج با نحوه توزیع واقعی صوت، در نرم افزار Arraycalc، تحلیل شده اند. نتایج گویای این مطلب اند که بین ساختار کالبدی-فضایی با متغیرهای تجربه منظر صوتی ارتباط معنادار و منطقی وجود دارد. در واقع، بنابر میانگین نتایج رضایت خاطر از منظر صوتی آزمون ها، در آرایش فضایی محدب (182.53)، کاهش ارتفاع ساختمان ها (190.58)، کاهش عرض مسیر (188.1) و ایجاد گشودگی (206.36) در مسیر حرکت عابران، کیفیت تجربه منظر صوتی از مطلوبیت نسبی بالاتری برخوردار خواهد بود.
تحلیل گره چینی های بکار رفته در صندوق قبر شاه اسماعیل صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی در قسمت انتهایی قندیلخانه در مجاورت گنبد الله الله در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. صندوق بسیار نفیس و ظریفی بر روی قبر ایشان واقع است. این صندوق از نقشها و طرحهای متفاوتی با تکنیکهای بسیار متنوع و زیبا در یک نظام هندسی منسجم به اجرا در آمده است. گرههای هندسی یکی از انواع نقوش به کار رفته بر روی این صندوق می باشد که در تمامی جوانب کار مشاهده میشود. این پژوهش سعی دارد تمام نقوش هندسی موجود بر روی این اثر ارزشمند را گره گشایی کرده و به نحوه ترسیم آنها دست یابد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که، گرههای هندسی صندوق قبر شاه اسماعیل صفوی از چه روش ترسیمی پیروی کرده است و رمزگشایی گرههای مذکور در چیست؟ روش پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی بوده که با آنالیز یک اثر تاریخی به بحث و بررسی آن پرداخته میشود. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی می باشد. یافته های حاصل نیز نشان میدهد که سه نوع شمسه «هشت»، «ده تند» و «دوازده تند» در تمامی جوانب کار با ترکیب بندیهای متفاوت دیده میشود که شمسه «ده تند» به مراتب کاربرد بیشتری در اجرا دارد. نوع تقسیم بندی فضای کلی کار و همچنین نوع آلت هایی که با گرههای نامبرده، ایجاد شده در تمامی جوانب آن متفاوت از هم میباشند. با وجود تنوع و تعدد گره ها در کار، یک وحدت و انسجام خاصی در قسمتهای مختلف صندوق ایجاد شده است. گره های بکار رفته بر روی این صندوق موقع ترسیم در یک چهارم دایره، شمسه آنها ترسیم شده و در قاب واگیره مربع یا مستطیل البته براساس نوع گره قسمتهای دیگر آن نیز ترسیم میشود. در حالت کلی شمسه ها با ستاره پنجپر و یا آلت ترقه شکل میگیرند. بخشهای مختلف این صندوق در مکعب مستطیل بالایی و پایینی هر کدام مانند یک تابلو با نقوش متعددی مثل اسلیمی ها، ختاییها و کتیبه که در بستری از نقوش هندسی با رنگهای خاصی به اجرا درآمده اند به نوعی ویژگیهای هنری ایرانی – اسلامی را به نمایش گذاشته اند.
تأثیر به کارگیری حکمرانی شبکه ای، بر عناصر مدیریت بحران در بلایای طبیعی در سازمان های مرتبط با بحران استان کهگیلویه وبویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
با توجه به غیرمنتظره بودن حوادث و بلایای طبیعی درصورتی که به خوبی مدیریت نشوند ممکن است به بحران های بزرگ تری تبدیل شوند. از طرفی برای مدیریت بهتر و کنترل سریع تر حوادث و بحران ها، به همکاری گسترده سازمان های دولتی، غیردولتی و مشارکت نیروهای مردمی، در قالب حکمرانی شبکه ای نیاز دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نظر 140 نفر از جامعه آماری منتخب تحقیق، به روش طبقه ای تصادفی نسبی شامل: مدیران و رابطین بحران دستگاه های عضو کارگروه های 14 گانه عضو ستاد مدیریت بحران، استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص تأثیر مؤلفه های حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران (پیش بینی، آماده سازی، مقابله و احیاء و بازسازی)، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی و از نوع همبستگی است. با توجه به پیشینه تحقیق، پس از ترسیم مدل مفهومی تحقیق، نسبت به طراحی پرسشنامه محققین ساخته اقدام شد و پس از به دست آمدن پایایی و روایی لازم، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با توجه به روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار آماری smart pls، آزمون فرضیه های تحقیق، انجام شد. پس از انجام آزمون های آماری لازم، ضمن تأیید فرضیه های تحقیق، مشخص گردید که: حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران رابطه مثبت دارد، بیشترین تأثیرگذاری حکمرانی شبکه ای به ترتیب بر عناصر مدیریت بحران شامل: پیش بینی بحران (0.78)، مقابله با بحران (0.75)، آمادگی در برابر بحران (0.74) و احیاء و بازسازی پس از بحران (0.62) بوده است، لذا ضرورت دارد که حکمرانی شبکه ای به عنوان شیوه تعاملی در حوادث و بحران ها، در مدیریت بحران های طبیعی استان کهگیلویه وبویراحمد، به ترتیب در مراحل پیش بینی بحران ها، مقابله با بحران ها، مرحله آمادگی در برابر بحران و درنهایت مرحله احیاء و بازسازی به کار گرفته شود. لذا پیشنهاد می گردد برای تحقق حکمرانی شبکه ای و بیشترین تأثیرگذاری در مدیریت بحران های طبیعی در استان کهگیلویه وبویراحمد، شبکه ای از سازمان های هماهنگ، کارا و اثربخش که از شفافیت و دموکراسی در تصمیم گیری و عمل برخوردار باشند، تشکیل گردد.
تأثیرنشانه های نمای مسکن بر استیگمای وضعیت اجتماعی-اقتصادی ساکنین (مطالعه موردی: منطقه 4 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
81 - 96
حوزههای تخصصی:
نمای مسکن توسط نشانه هایی، ویژگی های ساکنین خویش را بیان م یکند. هدف یافتن ارتباط بین فاکتورهای عینی نمای مسکونی و استیگما 1 است. این تحقیق توصیفی-تحلیلی به صورت پیمایشی و با روش تلفیقی سه بعدی روی نماهای مسکونی منطقه 4 تهران انجام شد. در این راستا، 40 تصویرنما، توسط 203 شهروند به روش تحلیل کیفی قضاوت شد. بعلاوه، پرسشنامه ای جهت سنجش تأثیر فاکتورهای نما بر شأن ساختمان در اختیارشان قرار گرفت. طبق تحلیل عامل اکتشافی، 5 عامل مؤثر بر اعتبار نمای مسکن: طراحی نما، ابعاد ساختمان و جزئیات، مصالح و بازشو، ویژگی بالکن و آشفتگی بصری. توجه به این عوامل در طراحی، می تواند ننگ ناشی از نما را کاهش داده و در ادراک افراد از طبقه اجتماعی-اقتصادی ساکنین تأثیر مثبت ایجاد کند.
بررسی تأثیر و ارتباط دلبستگی به مکان و هویت مکانی در افراد بومی و غیر بومی در سه مقیاس: شهر، محله و خانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی، نوعی پیوند عاطفی است که مردم با مکان های خاص برقرارمی کنند که ترجیح می دهند در آن بمانند و در ان احساس امنیت و آرامش می کنند. با این حال، هویت مکانی،به عنوان جزیی از هویت شخصی تعریف شده و فرایندی ست که توسط آن مردم از طریق تعامل با مکان ها خود را به لحاظ تعلق به مکانی خاص توصیف می کنند. بسیاری از تحقیقات، ارتباط مثبتی را بین این متغیرها در جمعیت هایی که تعاملات مداومی را در مدت زمان طولانی حفظ کرده اند، مشاهده کرده اند. این مقاله مطالعه ای را ارائه خواهد کرد که در آن ها ما به مقایسه دلبستگی مکان و هویت مکان در نمونه هایی پرداخته ایم که بر اساس مکان تولد و طول اقامت و اندازه این پیوندها با مکان های مختلف متفاوت می باشند. با وجود این واقعیت که شدت دلبستگی و هویت که با محل بنا شده فرضا تحت تاثیر اندازه محیط قرار دارد. به منظور کشف تفاوت های رابطه بین این دو پیوستگی و اندازه ی محیط، ما یک مطالعه در محله ها و شهرها و خانه ها انجام داده ایم. نتایج مطالعه تفاوت های ممکن در دلبستگی مکان و هویت مکان بین ساکنانی که در شهر به دنیا آمدن و ساکنانی که در اصل از شهرهای دیگر هستند را نشان می دهد. همچنین اینکه هویت و دلبستگی مکان برای بومی ها همزمان می باشد در حالیکه افراد مکان های دیگر نمره بالاتری را برای دلبستگی بجای هویت در نظر میگیرند. نمونه ها شامل 208 نفر ( 54.8% بومی و 45.2% از دیگر شهرها ) . نتایج مطالعه ما را قادر می سازد تا در نظر بگیریم که دلبستگی مکانی قبل از هویت مکانی، توسعه میابد و پیوند با خانه قویتر از پیوند با محله می باشد اما دلبستگی و هویت با شهر قوی تر از هرکدام از آنها می باشد. که سطح بیشتری از دلبستگی و هویت در شهر وجود دارد تا در خانه و کمتر در محله.
تبیین مؤلفه های آموزش شهرسازی با تأکید بر ارتباط با اجتماع یادگیری حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
147 - 178
حوزههای تخصصی:
شناسایی مؤلفه های آموزش شهرسازی با تأکید بر ارتباط با اجتماع یادگیری به عنوان یکی از راهکارهای ارتقاء دان ش، مه ارت و نگ رش استادان و دانشجویان پیرامون مسائل کمی و کیفی رشته شهرسازی سال هاست که مطرح و اجراشده است. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع تحقیق کاربردی است؛ این پژوهش به صورت کیفی بوده؛ که از شیوه ی تحلیل محتوا بهره گرفته است؛ لذا در تحقیق حاضر تعداد 12 نفر از کارشناسان حوزه شهرسازی انتخاب شده و به گردآوری داده ها از طریق مصاحبه ی عمیق پرداخته شد. به این منظور در مرحله اول داده های مستخرج از فرآیند گردآوری، در سه گام کدگذاری شده بود تا بر اساس آن مدل نهایی استخراج گردد؛ همچنین برای تسهیل در فهم مصاحبه ها و استخراج نتایج، آن ها کدگذاری شده است؛ که در سه مرحله خرده مقوله ها، مقوله های میانی و مقوله های اصلی (نهایی) انجام شد. درنهایت از محتوای مصاحبه ها درمجموع 176 کد شناسایی شد که بعد از حذف مشترکات 89 خرده مقوله در مرحله کدگذاری اولیه، 23 مقوله میانی در مرحله کدگذاری ثانویه و در مرحله کدگذاری نهایی تعداد 5 مقوله اصلی شناسایی گردید؛ شامل: کیفیت آموزش، شیوه ها و ابزار؛ مدرسان و مربیان؛ عوامل اساسی آموزش؛ مهارت ها؛ ارزش ها و درنهایت روابط بین مقولات آشکار و مدل مفهومی منبعث از روش تحلیل کیفی با رویکرد استقرایی فراهم آمد؛ که به صورت مدل نهایی تحقیق ارائه شد.
ارزیابی و سنجش اثرات احداث کنارگذر جدید بر کیفیت زندگی ساکنان (مورد پژوهی: کوی 22 بهمن شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرها به واسطه ی افزایش میزان شهرنشینی به امری ضروری تبدیل شده و وابستگی به وسیله نقلیه و به تبع آن گسترش شبکه های حمل ونقلی را به یک ضرورت، و نه یک انتخاب تبدیل کرده است. همین موضوع سبب ایجاد مشکلات عدیده ای در محلاتی که راه های جدید از آن عبور کرده اند، می شود. هدف این پژوهش ارزیابی تأثیرگذاری پروژه تکمیلی کنارگذر شمالی شهر ساری بر ساکنان کوی 22 بهمن می باشد. در این پژوهش روش گردآوری داده ها، میدانی و آماری (ترکیبی از روش های کمی و کیفی) است. به منظور جمع آوری اطلاعات از مشاهدات میدانی، مصاحبه های عمیق فردی و گروهی و همچنین ابزار پرسشنامه با 3 معیار اصلی (دسترسی و خدمات، کالبدی، اجتماعی) و زیرمعیارها جهت سنجش تأثیرگذاری راه ارتباطی جدید بر وضعیت زندگی کوی 22 بهمن استفاده شده است. با استفاده از تکنیک (تحلیل سلسله مراتبی AHP) به وزن دهی به معیار ها پرداخته شده است. وزن معیار ها باکمک متخصصان و کارشناسان با نرم افزار (Expert choice) تعیین شد و نهایتاً وضعیت هر یک از معیار ها ارزیابی گردید. نتایج نشان داد تکمیل کنارگذر شمالی مشکلات فراوانی را برای ساکنان کوی 22 بهمن ایجادکرده است. احداث کنارگذر شمالی بیشترین تأثیر را به ترتیب دسترسی و خدمات، اجتماعی و کالبدی بر ساکنان کوی 22 بهمن داشته است. طبق بررسی های صورت گرفته به نظر می آید تکمیل پروژه کنارگذر شمالی شهرستانی لازم بود، اما نیاز بود که روش اجرای پروژه اصلاح شود تا کوی مسکونی 22 بهمن را به دو قسمت مجزا تبدیل نکند و مردم ساکن در محله با مشکلات کمتری مواجه شوند.
فضای زبان؛ (زبان به مثابه عاملی تعیین کننده در تعریف و ادراک فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زبان محور بودن مفهوم فضا، کاربرد و ادراک آن را به عنوان یک مفهوم کلیدی در شهرسازی و معماری، گاهی با کژفهمی همراه کرده است. پیوند بین دو مضمون فضا و زبان آن ها را به عنوان مفاهیم بنیادین در شناخت و تفسیر شهرها تبدیل کرده و ادراک یکی بدون دیگری ممکن نیست. نقد گفتمان مسلط در باب فضا، در رشته هایی چون شهرسازی که فضا را عموماً به عنوان یک مفهوم فیزیکی مورد استفاده قرار داده اند، و همچنین مطالعه پدیدارشناسانه دو مفهوم مورد اشاره می تواند به تبیین کاربردی مفهوم فضا کمک نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف ریشه یابی زمینه های ادراک در نظریات مختلف فضا و همچنین تعریف زبان به عنوان اصلی ترین عامل در فرایند ادراک و تجربه فضا، تدوین شده است. همچنین بررسی و نقد ارتباط متقابل بین فضا و زبان از اهداف این مقاله است. روش: مطالعات انجام شده مبتنی بر ساختاری مرکب از دو روش «تحلیل انتقادی گفتمان» و «پدیدارشناسانه هرمنوتیک» است. یافته ها: به نظر می رسد ساختار جدایی ناپذیر دو مفهوم فضا و زبان، پیدایش و کاربرد نومفهمومی تحت عنوان «فضای زبان» را ایجاب می کند؛ این مفهوم فضا و تفاسیر مختلف تبیین شده درباره آن را که حاصل تجربه زیسته آدمیان در سکونتگاه های انسانی مختلف و به خصوص شهرها است، اکیداً وابسته به زبان و اندیشه، فرهنگ، هویت، سبک زندگی، معانی، نشانه شناسی و مراودات رایج در زبان های مختلف دانسته و ریشه تفاوت در ادراک فضا را ناشی از همین تفاوت های زبانی می داند. نتیجه: تعریف سنتی فضا به عنوان مجموعه ای از عناصر فیزیکی که به شکلی خاص در کنار هم استقرار یافته اند با ماهیت فضای زیست تناسبی ندارد. فضا شبکه ای پیچیده از عناصر فیزیکی و عوامل غیرمادی است. زبان به عنوان عامل و حامل تفکر، و به نمایش گذارنده جهان، تنها وسیله ای است که می تواند فضای واقعی را وانمود نماید؛ لذا زبان ابزارِ درک فضا نیست، بلکه خود فضاست.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر افزایش رضایت مندی گردشگران در فرآیند مسیریابی (مطالعه موردی: محله پایین خیابان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
51 - 64
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان دومین صنعت پردرآمد جهان، نقش مهمی در اقتصاد و رونق شهرها بر عهده دارد و افزایش رضایت مندی از چگونگی انتخاب مسیر برای رسیدن به نقاط جاذب، جلوگیری از سردرگمی در مسیریابی، نحوه دسترسی به خدمات و تسهیلات و تأمین انتظارات و توقعات گردشگران می تواند باعث افزایش تمایل به بازگشت به مقصد شود. هدف این پژوهش ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار برافزایش رضایت مندی گردشگران در فرایند مسیریابی است. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ماهیت پیمایشی و مبتنی بر روش کمی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل داده ها، با استفاده از آمار توصیفی و روش همبستگی آزمون پیرسون تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رضایتمندی گردشگران وابسته به عوامل کالبدی- بصری و عوامل ذهنی- شناختی است و مسیریابی گردشگران و تعیین موقعیت میان مبدأ و مقصد با استفاده از عوامل کالبدی، الگوی شبکه معابر و ترجیحاً به صورت ذهنی در محیط های آشنا باعث افزایش رضایت مندی می گردد
بررسی چگونگی افزایش حس انسجام در افراد با توجه به رویکرد سالوتوژنیک (نمونه موردی: بافت مسکونی محله تاریخی سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
137 - 151
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به ارتقای سلامتی انسان ها نیازمند یک جنبش بین رشته ای است. از اینرو رویکرد سالوتوژنیک به مانند روشی موثر در ارتقای تندرستی بشر نقش بازی می کند. یکی از زیر شاخه های اساسی در این رویکرد حس انسجام (SoC) می باشد که آنتونووسکی آن را یک پاسخ به موقعیت های نامطلوب زندگی بیان می کند که از این رو مبنای کلی این پژوهش را تشکیل می دهد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به راه حلی در طراحی به منظور افزایش حس انسجام افراد ساکن در بافت تاریخی شیراز می باشد. بدین جهت، محله سنگ سیاه در شهرستان شیراز به عنوان نمونه مورد بررسی، در نظر گرفته شده است. این پژوهش از روش ترکیبی بهره مند می باشد .از این رو ابتدا به بررسی محتواهای پیشرو با توجه به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته شده است. سپس به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی و همچنین پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شده است. در بخش پیمایش، تجزیه و تحلیل داده ها، به وسیله ی نرم افزار SPSS 24 و به روش آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. همچنین با استفاده از نرم افزار SMART PLS 2، رابطه بین متغیرهای پنهان و متغیرهای اصلی پژوهش توسط مدل ساختاری، بررسی شده است. با انجام این پژوهش عوامل اصلی و موثر بر کیفیت زندگی(QoL) افراد و حس انسجام(SoC) در ساکنان محله سنگ سیاه، به طور قابل توجهی شناسایی و بررسی گردیده است. با توجه به نتایج، «مؤلفه معناداری» بیشترین ضریب همبستگی را در رابطه با محیط انسان ساخت و کیفیت زندگی افراد، دارا می باشد، از این رو با توجه به این تحقیق، این فاکتور به عنوان راه حلی در محله سنگ سیاه و محله های مشابه برای پیشبرد طراحی با رویکرد سالوتوژنیک در نظر گرفته می شود.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مساجد قرن سوم با رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
81 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در این پژوهش به مطالعه نقوش تزیینی مساجد موجود در قرن سوم ه. ق. در ایران و اسپانیا (مسجد عتیق در شیراز و مسجد قرطبه در کوردوبا) پرداخته می شود. این نقوش تزیینی متناسب با عقاید و باورهای مردم منطقه است که با تمامی تفاوت هایشان در گستره جهان اسلام دارای اهداف مشترک هستند و از این رهگذر سعی در انتقال مفاهیم معنوی و روحی دارند و با تبیین و تطبیق نقوش تزیینی که نمادهایی از عناصر طبیعت هستند، ریشه در هنر ایرانی-ساسانی و بیزانسی داشته و در هنر دوران اسلامی به صورت نقش مایه، تکرار شده و تداوم یافته اند. هدف پژوهش: مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا با رویکرد زمینه گرایی. روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مطالعه تزیینات مسجد عتیق شیراز و مسجد قرطبه در اسپانیا پرداخته تا موارد مشابه معرفی و نمادشناسی شود. نتیجه گیری: نقوش تزیینی در هنر اسلامی برگرفته از باورها و عقاید مردم در طی قرون و اعصار است که تداوم آن در هنر اسلامی از ایران به جهان اسلام راه یافته است. مساجد عتیق و قرطبه هیچ یک زمینه گرا نیستند، زیرا با الگوی مسجد پیامبر (مسجد شبستانی ستون دار) بنا شده اند، اما به جهت تزیینات هر دو مسجد زمینه گرا و از هنر ساسانی در ایران و بیزانس در اندلس الهام گرفته اند.
مقایسه سامانه های رتبه بندی ساختمان های پایدار در راستای تدوین شاخص های ارزیابی پایداری در اقلیم سرد و خشک ایران
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 62
حوزههای تخصصی:
امروزه با شاخصهای پرشمار و متنوعی در بحث پایداری برخورد میکنیم. این شاخصها پایداری را به مفاهیم دیگری مانند رفاه، سلامتی، انسجام اجتماعی و ... مرتبط میکنند و در زمان طراحی، برنامه ریزی، ساخت وساز و بهرهبرداری مد نظر قرار می گیرند؛ ازاینرو طراحی سامانه ارزیابی پایداری برای مناطق مختلف ایران امری ضروری و مفید در راستای توسعه پایدار این مرز و بوم است. هدف از این پژوهش نشاندادن «تعمیم ناپذیری سامانههای بینالمللی برای استفاده در مناطق و اقلیمهای مختلف» و «الزام بومی سازی سامانههای ارزیابی» و همچنین تأکید بر لزوم طراحی سامانه ارزیابی باتوجهبه معضلات و امکانات بستر، توجه به ظرفیتهای مکانی، الگوگیری از معماری سنتی پایدار اقلیم و همچنین مطالعات بوم شناسی اقلیم سرد و خشک ایران است. این پژوهش سعی دارد ابتدا با تحلیل مبنای تولید سیستم های ارزیابی پایداری و ریشههای وزندهی سیستمهای بینالمللی، بومی و منطقهای بودن این سیستمها را اثبات کند و سپس باتوجهبه شاخصهای اساسی پایداری، ساختار و عناصر معماری اقلیم سرد و خشک و نیز شاخص های ارزیابی ساختمانهای پایدار اقلیم سرد و خشک ایران را تدوین کند. ابتدا با مطالعه سیستمهای ارزیابی موجود بهعنوان مطالعه موردی این نتیجه به دست آمد که در تمامی سامانهها (حتی سامانههای بین المللی) ضرایب منطقهای در وزندهی شاخص ها تأثیرگذار بوده و عملا ً با بستر منطقهای طراحی شدهاند. با اتکا بر یافته های پژوهش و باتوجهبه سامانه های ارزیابی بررسیشده، ضرایب سرفصلها و شاخصها عمدتاً بر مبنای شاخص های منطقهای محاسبه شدهاند؛ بنابراین این سیستمها با وجود ادعای طراحی بینالمللی، قابل تعمیم به مناطق دیگر نیستند و الزام بومیسازی و طراحی جداگانه سیستم ارزیابی برای هر منطقه دیده میشود. با تحلیل یافتهها از نتایج تکنیک دلفی و بررسی موقعیت اجتماعی و اقلیمی محدوده مورد مطالعه، شاخصهای پیشنهادی برای اقلیم سرد و خشک ارائه گردیده است.
بداهه پردازی؛ از طرح واره های خیالی تا تجسد هندسی
حوزههای تخصصی:
هنر، تجلی شیدایی است؛ هنرمند تا زمانی که مفتون موضوعی نشود هرگز آن را به خلوت خود نمی خواند. هر آنچه در خلوت هنرمند راه می یابد با عنصر خیال در آمیخته و اثری جاودان به جای می گذارد. انسان و خیال پیوندی دیرینه با یکدیگر دارند و در واقع می توان تخیل را مادر همه ی حرکت های جهشی انسان در مسیر تکامل و تعالی دانست. اگر چنانچه اثری هنری بدون پیش زمینه و به ناگاه شکل یابد، هنر بداهه خلق می شود. این مقاله در پی بررسی عنصر بداهه، از مبنای شکل گیری به صورت طرح واره ای خیالی تا تجسد هندسی و نمود آن در آثار هنری و معماری می باشد. جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای صورت گرفته و روش تحقیق به شیوه ی توصیفی-تحلیلی با رویکرد اکتشفافی می باشد که به تبیین نقش بداهه پردازی در آفرینش یک اثر هنری و تجسد هندسی آن پرداخته است. با بررسی های انجام یافته در این پژوهش در نهایت می توان به این نتیجه دست یافت که اندیشه ی هنرمند به یاری بداهه پردازی و طرح واره های ذهنی و با همراهی عنصر خیال و بهره گیری از تفکر خلاق، تجسم یافته در قالب اثری هنری و یا معماری نمود می یابد.
سنجش انگاره های قیاسی از منطق روش شناسی در الگوگیری های تاریخی معماری معاصر ایران
منبع:
رف سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 38
حوزههای تخصصی:
استفاده از انگاره های تاریخی و مباحث سنتی در دوران قاجار (پس از ناصری)، در طراحی و متعاقباً در آموزش معماری با روش های مختلفی در طراحی ابنیه جمعی، مورداستفاده معماران ایرانی قرار گرفت. این موضوع در دوران پهلوی اول و دوم با اهداف متنوعی ادامه یافت. این روند موجب گردید الگوگیری های تاریخی به دلیل استمرار خود، در مداخلات طراحی به شکل های آگاهانه و ناآگاهانه جلوه یابد. علی رغم تفاوت های ظاهری یا سلیقه ای، منظره سازی ها و بهره گیری از ویژگی های عینی و ذهنی معماری ایرانی و غربی (وارداتی)، از نوعی راهبرد طراحی با عنوان «قیاس و استعاره» برخوردار است. حال اینکه معماران دوره پهلوی با وجود گرایش های مختلف ذهنی، اهداف و سلایق متنوع کارفرماهای شخصی و حکومتی، از چه شیوه هایی در قیاس از تاریخ بهره برده اند؟ سؤال اصلی پژوهش حاضر به شمار می رود. این پژوهش با روشی ترکیبی از تفسیری – تاریخی، استدلال منطقی و مطالعه موردی سعی دارد با فرض نهادن بر دسته بندی های متداول بر شیوه های برداشت از تاریخ در معماری دوران پهلوی، با بهره گیری از مستندات و گزارش های این دوره، روش های قیاس از تاریخ را در هر شیوه با انتخاب نمونه های معرف بر معیارهای هر دسته، بررسی و تحلیل نماید. ازاین رو هدف اصلی مقاله حاضر فهم و دسته بندی روش های قیاس از تاریخ در معماری دوره پهلوی اول و دوم است. از منظر روش شناسی طراحی معماری، معماری سنت گرا با وابستگی مشهود به کیفیت های ذهنی و هندسه پنهان در ابنیه معماری ایرانی، از نوعی قیاس استعاره ای و معماری های نئوکلاسیک و باستان گرایی پهلوی از قیاس شمایلی بهره گرفته اند. در ادبیات معماری نئوکلاسیک خردگرا و نوگرای ایرانی، این موضوع با بهره گیری از دانش فنی ارتقا یافته دهه پنجاه و شصت، به نوعی طراحی قیاسی تجربه گرا می انجامد که حضور تاریخ در فرآیند طراحی آن پنهان و آزادانه پدیدآمده است.
مستندسازی میراث معماری روستایی با استفاده از فتوگرامتری برد کوتاه؛ مطالعه موردی: سردر خانه سرخای، روستای اوشتبین، آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
مستندسازی و حفاظت از میراث فرهنگی و معماری روستایی به عنوان یکی از عوامل مهم معرفی پیشینه و هویت آن، نیازمند ابزار دقیق و توانمندی است که انجام برداشت های دقیق و همچنین گردآوری اطلاعات موردنیاز را برای انجام مستندنگاری ها، ارزیابی ها، تحلیل های آماری، مدیریت و پایش سایت یا بنای تاریخی فراهم نماید. در غیر این صورت، این آثار باارزش به فراموشی سپرده خواهند شد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر، مستندسازی میراث معماری روستایی با بررسی قابلیت های فتوگرامتری بردکوتاه در مدل سازی هندسی این آثار است که می تواند به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل روش های سنتی در این زمینه استفاده شود. در این راستا، سردر خانه سرخای واقع در روستای اوشتبین (آذربایجان شرقی) به عنوان مطالعه موردی، با استفاده از فتوگرامتری بردکوتاه مدل شده است و محصولات متنوعی از آن تهیه گردیده اند. سردر خانه سرخای اوشتبین یکی از میراث تاریخی این روستاست که تاکنون مستندنگاری دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است و ضرورت این امر را به جهت حفظ و نگهداری آن، برای نسل های آتی بیش از پیش روشن می نماید. پژوهش حاضر ضمن بررسی قابلیت های فتوگرامتری بردکوتاه در مدل سازی هندسی و مستندسازی میراث معماری روستایی، نتایج حاصل از مستندسازی سردر خانه سرخای را به طور ویژه بررسی و ارزیابی کرده است. تهیه اطلاعات دقیق کیفی و کمی با جزئیات زیاد در حد کتیبه های موجود در سردر خانه سرخای روستای اوشتبین از دست آوردهای این پژوهش است. همچنین، اطلاعات دقیق از این اثر تاریخی شامل نقشه های دوبعدی، نقشه ها و مدل های سه بعدی، شبکه نامنظم مثلثی، مدل سه بعدی با بافت واقعی و ابر نقاط از جمله اطلاعات مستندنگاری شده این بنا هستند. لازم به ذکر است برای تصویربرداری از این بنا، از دوربین رقومی غیرمتریکCanon PowerShot A2400 IS استفاده شده و مدل سازی هندسی اثر با نرم افزار Agisoft انجام گرفته است.
تحلیل آثار منتخب رضا مفاخر با رویکرد به فرآیند طراحی وی ( مطالعه موردی: پروژه 25 میلی متری، پروژه 77 مترمربعی و مجتمع چندمنظوره عمار)
حوزههای تخصصی:
معماری، دارای ذاتی هنری بوده که بر توانایی های آفرینشی و تصورات معمار، متکی است. توجه به طرز فکر معمار در طراحی و آفرینش فضا، یکی از اصول مهم در فرآیند طراحی و نقد آثار است. به منظور درک بهتر ایده پردازی و روند شکل گیری طرح در ذهن معمار، در پژوهش حاضر، به بررسی انگاره های طراحی در سه پروژه از رضا مفاخر شامل: کلینیک پزشکی 25 میلی متری، کلینیک دندان پزشکی 77 مترمربعی و مجتمع چندمنظوره ی عمار، به روش توصیفی- تحلیلی، پرداخته شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای با استفاده از مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک موجود و هدف پژوهش، شناسایی روش های به کار رفته در آثار مفاخر و تطبیق آن ها با نظریات نظریه پردازان جهانی بوده است؛ بدین منظور، ابتدا مطالعاتی در ارتباط با معمار و خط فکری وی در طراحی هایش، صورت گرفته و پس از آن، تطبیق روش تفکر وی و نظریات مطرح شده ی جهانی در قالب جدول و نمودار، ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که مفاخر از روش های قیاسی و استعاره ای، برنامه محور و رهیافت خردگرایانه، بیش از سایر روش ها در طراحی آثار خود استفاده کرده است.
اصول طراحی اقامتگاه های روزانه سالمندان با رویکرد زنده واری
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش و جایگاه سالمندان با توجه به هرم جمعیتی کشور از اهمیت قابل توجهی برخورداراست ،و به طبع آن پیش بینی و مناسب سازی فضاهای معماری و شهرسازی از اولویت های اساسی برنامه ریزی شهری و معماری است. سالمندان با توجه به شرایط بیولوژیکی و روحی در فضای زندگی شان نیازمند به امکانات و تجهیزات متعددی هستند .بنابراین فضاهای معماری و شهرسازی نقش اساسی در زندگی فردی و اجتماعی سالمندان ایفا می کنند.این فضاها باید به گونه ای طراحی شوند که پاسخگو به بیشتر نیازهای سالمندی باشند، ازاین رو استفاده از رویکردها و چارچوب های نوین در فضاهای سالمندی می تواند در بالا رفتن کیفیت زندگی سالمندان مفید و مؤثر واقع باشند.در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از چارچوب زنده واری ،اصولی تدوین شود که به بیشتر نیازهای سالمندان پاسخ داده شود تا موجبات بالا رفتن کیفیت زندگی سالمندان به ویژه تعاملات اجتماعی آن ها فراهم شود. روش تحقیق این پژوهش توصیفی –تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از دو شیوه ی میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است که بخش عمده ای از مطالعات از طریق مصاحبه با سالمندان و مشاهده و ویژگی ها و همچنین برسی علائق و انتظارات آن ها از اقامتگاه های سالمندی به دست آمده است ، یافته های این پژوهش حاکی از تفش پررنگ ضرورت تعاملات اجتماعی و لایه اجتماعی در زندگی سالمندان است و بر همین اساس در پایان و پیشنهاد هایی برای طراحی فضاهای زنده وار در کاربری های سالمندی بیان می گردد.