مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
استیگما
حوزه های تخصصی:
زمینه: استیگما پدیده ای روانی- اجتماعی است که از برچسب زدن شروع شده و به طرد و انزوای اجتماعی می انجامد. برچسب اختلال اتیسم آغازی برای فعال سازی این پدیده در افراد با اختلال طیف اتیسم و وابستگان آن ها است. از آنجا که استیگما پیامدهای روانی و اجتماعی ناگواری برای این افراد دارد و این موضوع بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است، در این مقاله به بررسی استیگما در مادران با کودکان دارای اختلال طیف اتیسم پرداخته شد.
نتیجه گیری: این مبحث شامل تعاریف، انواع و ابعاد استیگما است و سپس به فرآیند استیگما در کودکان با اختلال طیف اتیسم و مادران آن ها به طور دقیق پرداخته شده است.
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p
رابطه عزت نفس، متغیرهای جمعیت شناختی، تشخیص روانپزشکی و تعداد دفعات بستری با استیگما در بیماران روانپزشکی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که به دنبال بررسی رابطه عزت نفس، متغیرهای جمعیت شناختی، تشخیص روانپزشکی و تعداد دفعات بستری با استیگما در بیماران روانپزشکی بود روش: بیمارانی که شرایط ورود به تحقیق را داشتند و رضایت آگاهانه برای شرکت در تحقیق را پر کرده بودند (152 نفر) پرسشنامه ها اطلاعات مربوطه را تکمیل کردند. سایر اطلاعات با مراجعه به پرونده بیماران اخذ گردید. پرسشنامه های عزت نفس روزنبرگ، و مقیاس استیگما مورد استفاده قرار گرفتند. تحلیل نتایج با استفاده از نسخه 20 نرم افزار Spss ، و از روش های ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل، و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: بین متغیرهای سن، جنسیت، شغل، تشخیص روانپزشکی، طول مدت بیماری و همچنین تعداد دفعات بستری با استیگما ارتباط معناداری وجود ندارد اما بین عزت نفس و استیگما همبستگی منفی معنی دار (42/0-) بدست آمد. نتیجه گیری : بنظر می رسد که استیگما عمدتاً یک متغیر فرهنگی است و ارتباطی اندکی با سایر متغیرها مثل سن، جنس، تشخیص روانپزشکی، مدت بیماری و سایر متغیرهای جمعیت شناختی داشته باشد عوامل دیگری در آن دخیل است که با عزت نفس پایین افراد همراه است.
تأثیرنشانه های نمای مسکن بر استیگمای وضعیت اجتماعی-اقتصادی ساکنین (مطالعه موردی: منطقه 4 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
81 - 96
حوزه های تخصصی:
نمای مسکن توسط نشانه هایی، ویژگی های ساکنین خویش را بیان م یکند. هدف یافتن ارتباط بین فاکتورهای عینی نمای مسکونی و استیگما 1 است. این تحقیق توصیفی-تحلیلی به صورت پیمایشی و با روش تلفیقی سه بعدی روی نماهای مسکونی منطقه 4 تهران انجام شد. در این راستا، 40 تصویرنما، توسط 203 شهروند به روش تحلیل کیفی قضاوت شد. بعلاوه، پرسشنامه ای جهت سنجش تأثیر فاکتورهای نما بر شأن ساختمان در اختیارشان قرار گرفت. طبق تحلیل عامل اکتشافی، 5 عامل مؤثر بر اعتبار نمای مسکن: طراحی نما، ابعاد ساختمان و جزئیات، مصالح و بازشو، ویژگی بالکن و آشفتگی بصری. توجه به این عوامل در طراحی، می تواند ننگ ناشی از نما را کاهش داده و در ادراک افراد از طبقه اجتماعی-اقتصادی ساکنین تأثیر مثبت ایجاد کند.
احساس استیگمای وابستگان در بستگان درجه یک و درجه دو افراد ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
197 - 210
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مقاله با هدف تحلیل عاملی تائیدی و اکتشافی مشخصه های روانسنجی پرسشنامه همدلی تورنتو و تطبیق آن با زبان فارسی ارائه شده است. مقاله حاضر بصورت یک مطالعه توصیفی، کاربردی و از نوع همبستگی بوده و با هدف توسعه ای-روانسنجی نگارش شده است. جامعه آماری شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان گرمسار می باشد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی تحلیل شده و روایی و پایایی آن با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel بررسی شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه با ضریب اعتبار کل 59/0 دارای پایایی متوسط و KMO با مقدار 702/0 از کفایت مناسبی برخوردار است. این مقاله مبتنی بر سه مطالعه مختلف می باشد که تفاوت آن ها در تعداد عوامل تشکیل دهنده پرسشنامه همدلی تورنتو می باشد و مطالعه سوم با تلفیق دو مطالعه اول، شامل یک عامل کلی مرتبه اول و پنج عامل مرتبه دوم می باشد. شاخص های برازش به دست آمده بیانگر برازش مناسب مدل می باشند. پایایی نمره کل در روش آلفای کرونباخ 92/۰ و در روش بازآزمایی 88/۰ می باشد، که ضرایب پایایی بسیار مناسبی هستند. پرسشنامه همدلی تورنتو به منظور حذف تنوع در ارزش گذاری در مولفه های همدلی و ایجاد یک نسخه تک مولفه ای با خصوصیات روانسنجی بالا ایجاد شد، بنابراین، این پرسشنامه با 10 آیتم و تبیین 58/96% از واریانس همدلی در جامعه دانشجویان ایرانی تایید شد .
مادران، سرپرستی خانوار و شادکامی خانواده (یک مطالعه کیفی در بین زنان سرپرست خانوار شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادکامی در عصر حاضر به یک مسئله مهم و حتی به یکی از ابعاد توسعه اجتماعی تبدیل شده است و زنان به ویژه مادران، نقش مهمی در تأمین این شادکامی در خانواده دارند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش زنان سرپرست خانوار در شادکامی خانواده است که به روش کیفی و تکنیک تحلیل محتوا و مصاحبه با 20نفر از زنان سرپرست خانوار در شهر یزد انجام گرفت. از بین یافته های پژوهش، شش مفهوم نهاییِ «نگرش بازاندیشانه، مدیریت اقتصادی زندگی، طردگریزی فعالانه، استیگمای ناشی از فرهنگ، تلاش در جهت توسعه و تعمیق روابط اجتماعی و تمرکز ویژه بر تربیت و رشد همه جانبه فرزندان» به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درواقع زنان پژوهش حاضر همه سعی و تلاش خویش را به کار می گرفتند که شادکامی را در بین فرزندان خویش به وجود آورند، مشکلات اقتصادی را مدیریت کنند و با داغ ننگ ناشی از سرپرست خانوار بودن و مشکلات پس از آن کنار بیایند، همچنین در روحیات خویش نوعی بازاندیشی مثبت داشته باشند و با تقویت روحیه خویش، برای شادکامی فرزندانشان تلاش کنند. درواقع آنان به دنبال آن بودند که نگاهی همه جانبه به نیازهای فرزندانشان، ازجمله نیازهای مالی-عاطفی- تعاملاتی، آموزشی، فراغتی داشته باشند که همه این تلاش ها و ایثار مادرانه، تحت عنوان مقوله «والدگری مضاعف» تشخیص داده شد؛ زیرا این زنان بیان می داشتند که بعد از پذیرش نقش سرپرستی خانوار، وظایف پدری و مادری را توأمان انجام می دهند که فراتر از وظایف مادرانگی صرف است. بر اساس نتایج پژوهش، توجه به نیازهای سرپرستان خانوار و توانمندسازی آنان متعاقب آن، بر شادکامی خانواده تأثیر دارد. توجه نهادهای حمایتی و سیاست گذاران اجتماعی- فرهنگی به زنان سرپرست خانوار توصیه می شود.
انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 و عوامل مرتبط با آن در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
99 - 108
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انگ زنی اجتماعی یک فرایند روانی اجتماعی است که با یک برچسب جسمی، روانی یا اجتماعی شروع می شود و به طرد و انزوای اجتماعی می انجامد. بیماری کووید-19 به عنوان یک بیماری مسری و کشنده به شدت مبتلایان را در معرض خطر انگ زنی اجتماعی و طرد قرار می دهد. روش:این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود.جامعه آماری شامل کلیه افراد با رده سنی 18 تا 60 سال شهر اصفهان در بازه زمانی مهر و آبان 1399 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 322 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند،ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه انگ زنی اجتماعی عمومی کووید-19،پرسشنامه جمعیت شناختی، و عوامل مرتبط با بیماری بود. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل واریانس از طریق نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بیش از 80 درصد زنان و مردان سنین و سطوح تحصیلی مختلف، و با شغلهای پزشکی و غیر پزشکی، در سطح زیاد،انگ زنی اجتماعی کووید-19 را تجربه می کنند. افرادی که خودشان یا بیش از یکنفر از اطرافیانشان به کرونا مبتلا شدند و یا از بیمار کرونایی مراقبت کردند، انگ زنی کمتری علیه افراد مبتلا گزارش کردند(0. 05 >p). نتیجه گیری : انگ زنی اجتماعی مربوط به بیماری کرونا تا حد زیادی در جامعه ایرانی وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، تجربه بیماری و داشتن تعامل نزدیک با فرد انگ زده، با کاهش انگ زنی رابطه دارد.
رابطه استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
79 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف: استیگما از مهم ترین پیامدهای روانی- اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/ عاطفه منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش توصیفی مبتنی بر مدل های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان آیت الله طالقانی شهر کرمانشاه در تابستان 1398 بوده که 207 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه های استیگمای مرتبط با دیابت براون و همکاران (2016)، رضایت از زندگی دینر، امونس، لارسن و گریفین (1985) و پرسشنامه عاطفه مثبت/ منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) جمع آوری و با نرم افزار اِیموس 23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ه ا : تحلیل داده ها توسط تحلیل مسیر نشان داد مدل فرضی پژوهش برازش مطلوب را با داده های تجربی دارند. تجزیه و تحلیل توسط ماتریس همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی رابطه معنادار وجود دارد (p<0/01). نتیجه گیری: باتوجه به رابطه تنگاتنگ عوامل جسمانی و روانی در بیماری دیابت و تاثیر عوامل روانی در بهبود بیماری، توجه به پیش بین هایی ازجمله استیگما پیشنهاد می شود.
چگونگی انعکاس تصویر بیمارهای روانی در مطبوعات بررسی انگهای اجتماعی در صفحات حوادث پنج روزنامه کثیرالانتشار کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۵
۲۳۴-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت در جهان امروز نقش حیاتی دارد و هسته اص لی و مرک زی در توس عه پای دار تلقی می شود. سلامت جامعه، ارتباط عمیق ی ب ا رشد و توسعه جامعه دارد. بی تردید رسانه ها مهم ترین منبع اطلاعات بهداشتی برای اغلب م ردم ه ستند. ه دف از آم وزش سلامت، ارتقای سواد بهداشتی، اتخاذ رفتارهای سالم و گ سترش فرهن گ س لامت در جامعه است. از سویی رسانه ها، بزرگ ترین مربیان دنیای امروز هستند. با رسانه ای شدن دنیای کنونی تعاریف متفاوتی از واقعیتها دیده می شود. از جمله نقش مهم رسانه در دنیای امروز فرهنگ سازی است وهمچنین می توان رسانه ها را از منابع جامعه پذیری افراد محسوب کرد. بسیاری از باورها و نگرشها در طول زمان و از طریق القائاتی که از سوی رسانه ها صورت می گیرد در ذهن انسانها شکل می گیرد. ازجمله موضوعات قابل بحث در این مورد افراد مبتلابه بیماریهای روانی و انگ یا برچسبهایی است که از طریق رسانه ها به آنها زده می شود و این استیگما سبب ایجاد نگرش منفی در بین اذهان عموم می شود. هدف این پژوهش واکاوی انگهای روانی است که در خبرهای حوادث مطبوعات به سوژه های حوادث نسبت داده می شود. روش: در این پژوهش توصیفی از تحلیل محتوای کمی استفاده کرده ایم. جامعه پژوهش خبرهای صفحات حوادث مطبوعات پنج روزنامه کثیرالانتشار کشور یعنی ایران، جام جم، شرق، همشهری و شهروند در سال 1394 بود. به دلیل کمی داده های خبری، داده های یافت شده به صورت کل شماری مورد بررسی قرار گرفته اند. داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئر استقلال مورد سنجش قرار گرفت. روایی محتوایی داده ها با استفاده از آزمون اسکات انجام شده است. داده ها توسط نرم افزار SPSS و در قالب نظریه های چارچوب بندی و داغ ننگ تحلیل شده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده 9/%92 مطالب با محوریت بیماران روانی بوده است و هدف اصلی 3/33% مطالب بر این بوده است که بیماران روحی و روانی دیوانه و غیرقابل کنترل هستند. 6/23% دیگر مطالب با هدف این بودند که بیماران روانی گوشه گیر و دارای اختلال شخصیت حاد هستند. 4/20% باقی مطالب با هدف بیمار بودن این افراد برای همیشه اشاره داشتند. 3/14% دیگر مطالب بر این هدف تأکید داشتند که این گونه افراد ضداجتماع هستند. 7/62% مطالب به مؤلفه اختلالات روانی در افراد مبتلا اشاره داشتند و در مرتبه دیگر 1/31% مطالب خشونت را از مؤلفه های دیگر بیماران روانی می دانند. انحراف اجتماعی و سوءمصرف بیمار هر کدام به ترتیب با 1/3% و 7/2% بیماریهای روان را با این مؤلفه ها نشان داده اند. بحث: نتایج تحقیق نشان می دهد که انگهای روانی به صورت مفهومی در اکثر مطالب خبری به بیماریهای روانی زده می شود و در تیترها و عکسهای منتشرشده از سوژه ها انعکاس می یابد. این انگها شامل برچسبهای روانی چون «دیوانه»، «مجنون»، «روانی» و «قاطی» است که در تیترها بیشتر به چشم می خورد؛ و بازنمایی بیماریها در قالب چنین کلیشه های تصویری این نتیجه را به دنبال دارد که افراد مبتلا به بیماریهای روانی قابل درمان نیستند و عامل وقوع بسیاری از حوادث می تواند بیماریهای روانی باشد. روزنامه جام جم بیشترین کلیشه تصویری متجاوزان جنسی و قاتلان را در مورد بیماران روانی ارائه می دهد. روزنامه های شهروند و ایران بیشترین تصویر از افراد مبتلا به بیماریهای روانی را روان پریش نشان داده اند و روزنامه ایران بیماران روانی را با تصویر وحشی نیز انعکاس داده است. روزنامه ایران بیشترین انگ روانی در تیتر را داراست و کم ترین انگ روانی در تیتر از آن روزنامه شرق است. پیامدهای این انگها این است که بیماریهای روانی مترادف با «دیوانه بودن» و «غیرقابل کنترل بودن» به شمار آمده و افرادی را که از بیماریهای روانی رنج می برند از درمان دور کرده و «اعتمادبه نفس» و «رفتارهای اجتماعی» آنان را به مخاطره می اندازد. در حال حاضر رسانه ها با تصویرسازیهای گمراه کننده در انتقال پیامهای مرتبط با سلامت و روان، بیشتر نقش منفی ایفا می کنند. اما با تغییر نگرش و عملکرد می توان این تأثیرگذاری منفی را به تأثیرگذاری مثبت تغییر داد. می توان تلاش کرد که ابزار رسانه به ابزار فعال در جهت مثبت و ارتقای سلامت تبدیل شود و از امکانات نشر و اطلاع رسانی فراگیر رسانه ای کمکهای قابل توجهی گرفت. رسانه ها به ویژه رسانه های جدیدتر امکان تعاملی دوسویه را فراهم می کنند. با این وصف، اصحاب رسانه و روزنامه نگاران باید در ایجاد تصویرهای درست رسانه ای از افراد مبتلا به بیماریهای روانی قدم بردارند و درصدد تصحیح کلیشه های تصویری نادرست از تمامی افراد مبتلا به بیماریه
تجربه زیسته مردان نابارور از پدرانگی با روش فرزندپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
139 - 181
حوزه های تخصصی:
ناباروری با علت مردانه، یکی از دلایل اقدام به پذیرش فرزندخوانده در خانواده های ایرانی است؛ لیکن اغلب مطالعات حوزه ناباروری و فرزندخواندگی بر زنان متمرکز بوده و فارغ از دلایل، زمینه ها و آثار آن، فرزندخواندگی را هم چون ناباروری، امری بیشتر «زنانه شده» می دانند. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی به مطالعه تجربه زیسته 10 مرد نابارور اقدام کننده به فرزندخواندگی در مشهد می پردازد که به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین اعضای گروه تلگرامی «هم مسیرها» انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با این مردان، که در بازه زمانی بهمن 1401 تا اردیبهشت 1402 انجام گرفت، با روش کلایزی تحلیل شد. سه مقوله به دست آمده عبارتند از: 1) «بار بی فرزندی» شامل رنج ناباروری، رنجیدگی از مواجهه با دیگران مهم، آشیانه خالی و درمان نافرجام، 2) «گذار دشوار» شامل چالش های معطوف به خود، چالش های معطوف به اقدام، چالش های معطوف به دیگران و چالش های مربوط به فرزندخوانده و 3) «پدرانگی بدون بدن» شامل دغدغه های بی پایان، هویت یابی پدرانه، شوق فرزندداری و پدرانگی مدرن. همچنین یافته ها نشان داد این مردان، در پی فشار و استیگمای بی فرزندی برای کسب هویت و تجربه پدرانگی و پاسخ به نیاز همسران شان به مادرانگی، اقدام به پذیرش فرزندخوانده نموده و علی رغم دغدغه های موجود از انتخاب خویش رضایت داشته و آن را مثبت ارزیابی می کنند.