فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۸۰۱ تا ۴۷٬۸۲۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
102 - 114
حوزههای تخصصی:
از آنجا که متون عرفانی مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال مشایخ است، بیش از دیگر متون می توان روابط ترامتنیت را در آنها جستجو کرد. هدف این جستار، بررسی و تحلیل روابط و مناسبات ترامتنی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء است. روش پژوهش تطبیقی-تحلیلی و مبتنی بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت است. پرسش های تحقیق این است که کدام یک از انواع رابطه ترامتنی در سیرالاولیاء وجود دارد و این اثر چگونه با رساله قشیریه رابطه گفتگومندی ایجاد کرده است. حاصل پژوهش نشان داد که هدف میرخرد کرمانی از برقراری رابطه ترامتنی آگاهانه، خلق یک اثر هم تراز با رساله قشیریه بوده است. از انواع ترامتنیت، رابطه بینامتنیّت صریح، پنهان و ضمنی در سطح مضامین و نقل روایات، رابطه پیرامتنیت در ساختار کتاب و آستانه ها (عناوین اصلی و فرعی و فصول و ابواب و مقدمه ها)، رابطه سرمتنیت در سبک و زبان کتاب و پیوند بیش متنیت از نوع برگرفتگی بوده و در کاربرد اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایات و اقوال مشایخ است.
تأثیر مشارکت معتمدین محل در برقراری امنیّت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
35 - 70
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیّت اجتماعی دارای اهمیت و نقش بسیار حساسی در ابعاد مختلف زندگی انسان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر میزان مشارکت معتمدین در برقراری امنیّت اجتماعی انجام شد و هدف آن بررسی تأثیر مؤلفه های عضویت در مجامع مشارکتی، موقعیت مشارکتی، مشارکت در اجرا، مشارکت در تصمیم گیری در برقراری امنیّت اجتماعی در شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ و روش آن توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معتمدین مناطق 17،11،10 شهر تهران بود. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران تعیین گردید و از فرمول کوکران با حجم جامعه نامشخص و نامحدود استفاده شد؛ حجم نمونه برابر با این فرمول، 350 نفر به دست آمد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش اعتبار پژوهش از اعتبار صوری و برای سنجش پایایی متغیرهای پژوهش از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار SPSS به کار رفت. در سطح توصیفی از آماره های گرایش به مرکز و در سطح استنباطی از آزمون پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد.یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد، عضویت در مجامع مشارکتی، موقعیت مشارکتی، مشارکت در اجرا، مشارکت در تصمیم گیری در برقراری امنیّت اجتماعی در سطح 5 درصد تأثیر خطای معنادار دارد. ضریب همبستگی بین عضویت در مجامع مشارکتی و برقراری امنیّت اجتماعی برابر 56/0، ضریب همبستگی بین موقعیت مشارکتی و برقراری امنیّت اجتماعی برابر 61/0، ضریب همبستگی بین مشارکت در اجرا و برقراری امنیّت اجتماعی برابر 60/0 و ضریب همبستگی بین مشارکت در تصمیم گیری و برقراری امنیّت اجتماعی برابر 48/0 است.نتیجه گیری: یکی از عوامل ارتقای امنیّت اجتماعی، مشارکت اجتماعی معتمدین محل است و در صورت ارتقای مشارکت، مؤلفه های آن همچون عضویت در مجامع مشارکتی، موقعیت مشارکتی، مشارکت در اجرا و مشارکت در تصمیم گیری امنیّت اجتماعی نیز ارتقا پیدا می کند.
سوژه هنر در نگاه آلن بدیو: هنرمند یا اثر هنری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
97 - 117
حوزههای تخصصی:
یکی از پیچیدگی های تئوری سوژه ی بدیو این است که او تعریف یکدست و مشخصی از سوژه ارائه نداده است؛ و ما در خوانش آثارش با تعاریف مختلفی از سوژه به خصوص سوژه ی هنر مواجهیم. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه می توانیم تعریف جامع و قابل فهمی از سوژه ی هنر در تئوری سوژه ی آلن بدیو ارائه دهیم. با توجه به تلاش هایی که پیش ازاین در خصوص پاسخگویی به این پرسش صورت گرفته است این پژوهش بر آن است که پاسخِ نوینی را از این پرسش ارائه دهد. بدیو برخلاف پیشینیان ِ خود و بسیار تحت تأثیر لکان سوژه ای را معرفی می کند که در خلال یک رویه حقیقت ساخته می شود. سوژه ای که تا پیش از وقوع یک رخداد وجود نداشته است و در یک وضعیتِ تاریخی یا هنری ساخته می شود؛ اما پیچیدگی تعریف بدیو آن جاست که این سوژه علی رغم اینکه ویژگی های انسان، مثل وفاداری به یک رخداد را داراست اما فردِ انسانی نیست. بدیو در یک وضعیتِ هنری، هم اثر هنری، هم هنرمند را سوژه معرفی می کند؛ و ما با توجه به تعاریف بدیو و رویه ی سوژه شدگی در اندیشه ی بدیو به این پرسش پاسخ دادیم که در یک وضعیت هنری با جفت هنرمند-اثر به عنوان قسمی سوژه ی وفادار به رخداد هنری مواجهیم.
بخت معرفتی و معرفت شناسی ضد بخت از منظر دانکن پریچارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخت معرفتی برای توصیف مواقعی به کار می رود که فرد باور صادقی داشته باشد، اما باور او به طور اتفاقی صادق باشد. تا پیش از گتیه، اعتقاد بر این بود که عنصر توجیه برای داشتن معرفت کافی است، اما او نشان داد که می توان باور صادق موجهی داشت که چون صدق آن به دلیل دخالت بخت بوده، مصداق معرفت نباشد. دانکن پریچارد، فیلسوف تحلیلی معاصر، اخیراً به شکل مبسوط و مدون به تحلیل بخت معرفتی پرداخته است. در مقایسه با دیگر تبیین ها (از جمله تصادف و عدم کنترل)، او تبیین وجهی را در تحلیل های خود ترجیح داده که مبتنی بر دو اصل جهان های ممکن و اصل اهمیت است. بخت معرفتی «تأملی» و «راستین» دو قسم بخت ناسازگار با معرفت هستند که پریچارد به آنها می پردازد؛ دغدغه اصلی او قسم دوم است. پریچارد در تلاش است تا یک نوع معرفت شناسی ضد بخت ارائه کند که از اشکالات گتیه و مانند آن در امان بماند. در نهایت، او معرفت شناسی فضیلت ضد بخت را پیشنهاد می کند، که بر دو اصل مصونیت و قوای شناختی استوار است. در این مقاله، پس از توصیف و تحلیل تبیین وجهی و توضیح نظریه معرفتی ضد بخت پریچارد، به ارزیابی دیدگاه وی خواهیم پرداخت. علاوه بر نقدهایی که بر اصل مصونیت و دیگر مؤلفه های دیدگاه وی وارد شده، ابهام در مفهوم جهان های ممکن و دیگر عناصر نظریه معرفتی او موجب می شود دیدگاهش در وضعیت ممتازی قرار نداشته باشد.
برساخت و بازنمایی هویت قومی در آوازهای فوتبال: مطالعه موردی شعارهای هواداران تیم تراکتور تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی و فوتبال هر دو هویت ساز هستند که در پدیده سومی به نام شعارهای هواداری، کنار هم قرار می گیرند. شعارهای هواداران از منظر اتنوموزیکولوژی یک رفتار موسیقایی محسوب می شود. شکل گیری این رفتار موسیقایی مبتنی بر اجرای مشارکتی است که در آن تاکید بر حضور حداکثری افراد است و از دو گانه ی هنرمند-مخاطب خبری نیست. معمولا شعارهای هواداری محملی برای بروز هویت قومی می شوند. موسیقی های مردم پسند ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان، نوحه های مذهبی، شعار های سیاسی مربوط به انقلاب اسلامی، شعارهای هواداران تیم های ترکیه و موسیقی های فولکلور از مهم ترین منابع موسیقایی هواداران تراکتور برای شعارسازی محسوب می شوند. این شعارها به خصوص از سال 1388، با صعود مجدد تراکتور به لیگ برتر با مضامین هویتی همراه می شوند. از سال 1388 تا اوایل دهه ی 1390 این شعار ها تحت تاثیر جنبش های قومیتی در آذربایجان، جنبه ی سیاسی به خود می گیرند و بر خودمختاری تاکید می کنند. پس از آن و با اقدامات امنیتی، جنبه های سیاسی کمرنگ تر می شوند و جنبه های فرهنگی در شعارها بروز بیشتری می یابند. تاکید بر آذربایجان به عنوان سرزمین مادری از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در شعارهای هواداران است. تاکید بر هویت آذربایجانی غالبا در عنصر کلام اتفاق می افتد و به لحاظ موسیقایی، محدودیتی برای استفاده از موسیقی های غیر آذری دیده نمی شود.
روایتی دیگر از تحول شعر و شخصیت سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
137 - 168
حوزههای تخصصی:
مسئله موردبررسی این مقاله، بازخوانی تحول شعر و شخصیت سنایی است. این تحقیق با تمرکز بر تحلیل محتوای قصاید سنایی و بررسی سیر تاریخی و ممدوحان آن ها مسیر تحول سنایی را بررسی می کند. مقاله نشان می دهد که برخلاف آن چه عموماً پنداشته می شود علت ترک غزنه، نه تحول روحی شاعر به سوی زهد بلکه شکست او در یافتن ممدوحانی است که نیازهای مادی او را تأمین کنند. او غزنه را در جستجوی ممدوحان مناسب ترک کرد و از آن جا که در آن زمان، چندان شاعر مشهوری نبود و مهاجرت شاعران دیگر به شهرهای دور از خراسان هم چندان موفقیت آمیز نبود، تصمیم گرفت در خراسان بماند. منتها اقتضای ممدوحان تازه، تغییر در ساختار بلاغی و مضمونی قصاید بود و از این جا نقش سنایی به عنوان طراح بوطیقای قصیده مدحی- اندرزی آغاز شد. شخصیت شاعری سنایی در حوزه قصاید با شخصیت شاعری او در حوزه غزل، متفاوت است اما جمع بین این دو شخصیت را باید در مثنوی های او سراغ گرفت. بدین ترتیب نقش سنایی در تحول شعر فارسی بیشتر از آن که دارای بُعد ایدئولوژیک باشد، بُعد رتوریک دارد. او بیش از عارفی، در شاعری مقام شامخی دارد.
بررسی وضعیت اقتصادِ فرهنگ در استان ایلام و راهکارهای تقویت آن؛ با تأکید بر شناسایی ظرفیت های محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
565 - 604
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اقتصادِ فرهنگ در استان ایلام و راهکارهای تقویت آن؛ با تأکید بر شناسایی ظرفیت های محلی در پارادایم کیفی و به روش تحلیل تماتیک انجام گرفته است. جامعه هدف شامل کلیه فعالان و کارشناسان عرصه فرهنگ و هنر در استان ایلام بود که نمونه گیری بر مبنای اشباع نظری با 35 نمونه انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. نتایج نشان داد که مهمترین حوزه های دارای ظرفیت سرمایه گذاری براساس الگوی اقتصاد فرهنگ در استان ایلام عبارتند از: حوزه ادبیات، حوزه صنایع دستی، حوزه هنرهای تجسمی، حوزه آداب و رسوم، حوزه نمایش و حوزه موسیقی. در حال حاضر به جز حوزه نمایش و تاحدودی در حوزه موسیقی، در سایر حوزه ها وضعیت نامناسبی در استان وجود دارد. موانع و محدودیت هایی از جمله موانع اقتصادی؛ موانع سازمانی و مدیریتی؛ موانع ساختاری اجتماعی؛ موانع ساختاری فرهنگی؛ موانع بازاریابی و تبلیغات؛ ضعف های قابل مشاهده در هنرمندان و ... مهمترین موانع در راه بهبود وضعیت بوده اند. برای غلبه بر این محدودیت ها، راهکارهایی می توان پیشنهاد داد از جمله: 1- تغییر در شیوه های مدیریت و سیاست گذاری ها، 2- زمینه سازی و بسترسازی لازم، 3- پشتیبانی مالی از تولید آثار فرهنگی و هنری، 4- بهبود کیفیت آثار هنرمندان، و 5- تبلیغات و بازاریابی مناسب و اقدامات عملی برای فروش آثار از جمله تأسیس بازارهای گوناگون، راه اندازی جشنواره ها و نمایشگاه های مختلف و ....
ارزیابی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
605 - 640
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، ارزیابی کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری از نظر توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری می باشد(48 جلد کتاب). در این پژوهش نمونه گیری انجام نشده است و کلیه کتاب ها بررسی شده است. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده است که برای تعیین روایی از روش روایی، صوری، محتوایی و نظر متخصصان استفاده شده و پایایی آن با روش ویلیام اسکات 96 درصد محاسبه شده است. نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های درسی رشته علوم انسانی، 345 مرتبه، در رشته علوم تجربی، 477 مرتبه و در رشته ریاضی، 407 مرتبه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه اشاره شده است. در مجموع یافته های پژوهش بیانگر این است که میزان توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی دوره دوم متوسطه با نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد و برخی از مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در این کتاب ها مغفول واقع شده است. همچنین فراوانی مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی رشته علوم انسانی به طور معناداری پایین تر از مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی رشته علوم تجربی و ریاضی است.
Ethnographic Investigation of Academic Writing: Expectations and Practices in the MA TEFL Advanced Writing Course
حوزههای تخصصی:
The objectives of the present ethnography were three-fold: exploring the MA TEFL students' expectations of the Advanced Writing course taken as part of their coursework in the MA program, unearthing the actual classroom practices implemented, and eliciting any possible suggestions for its improvement. To this aim, stimulated recall and ethnographically-oriented qualitative research were used to interview nine MA students at IAU, Isfahan Branch and unravel their perspectives concerning the writing course they had passed. Non-participant observation was also used to triangulate the data and verify the students' responses regarding the expectations/problems of the course and the classroom practices besides cyclical data analysis to find the recurring patterns and themes in the data. Results showed the most serious problems were lack of enough writing practice during the course, limited class hours, and lack of feedback on students' writings. The prevalent classroom practices, on the other hand, were covering the APA writing style, teaching how to write the different sections of a research report, and working on essay writing during the first few sessions of the course. Finally, the top suggestions made by the students were adding practical writing activities to the course, having more writing courses, taking advantage of group work for students to monitor each other's work and provide peer feedback, and offering the course right before students take their thesis rather than in the first semester of the MA program. These findings can heighten the educator's awareness and contribute to a better understanding of students' needs/expectations regarding academic writing. Overall, by addressing the gap in understanding advanced EFL learners' expectations, this study can have practical implications that directly impact the teaching of writing. It can guide curriculum development, inform instructional approaches, enhance learner motivation and engagement, promote learner autonomy, and improve instructional materials, ultimately leading to more effective writing instruction and improved outcomes for advanced EFL learners.
بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی مختلف مغز در اجرای تکلیف ساده و پیچیده
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تمرین در یک مهارت خاص نه تنها منجر به عملکرد بهتر در حرکت می شود، بلکه تعدیل و تنظیمات عصبی در مناطق مختلف مغز را نیز ایجاد می کند. هدف: هدف این مطالعه بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی قشری مرتبط با حرکت حین اجرای تکالیف ساده و پیچیده بود. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح اجرا پس آزمونی تک مرحله ای بدون گروه کنترل بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را کلیه بازیکنان تنیس روی میز مرد راست دست ۲۰ تا ۳۲ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند، که تعداد ۸ نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در محل آزمایشگاه ملی نقشه پردازی مغز انجام شد. همچنین از پرسشنامه دست برتری آنت (۱۹۷۰)، تست چشم برتری کارت سوراخ دار (۱۹۱۰)، دستگاه توپ انداز روبوپونگ نیوجی مدل ۲۰۵۰، آزمون ویژه ضربات تنیس روی میز (۲۰۱۶)، جهت ثبت سرعت از رادارگان و به منظور اندازه گیری دقت از دوربین و امتیازدهی داوران استفاده شد. همچنین از آزمون آماری تحلیل واریانس دوراهه جهت بررسی تفاوت ها در دو سطح پیچیدگی تکلیف در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، دامنه پتانسیل حرکتی در ناحیه قشر حرکتی اولیه در تکلیف ساده نسبت به تکلیف پیچیده دامنه بیشتری داشت (۰/۰۱۲=P)، اما نواحی قشر پیش حرکتی (۰/۰۰۸=P) و قشر آهیانه ای خلفی (۰/۰۲۶=P) تکلیف پیچیده دامنه بیشتری نسبت به تکلیف ساده داشتند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه پتانسیل حرکتی به سطح پیچیدگی تکلیف وابسته است. از این رو پیشنهاد می شود در بررسی پتانسیل های وابسته به رویداد، تکالیف با سطح پیچیدگی مختلف مد نظر قرار گیرد.
بهبود کیفیت فضای شهری با افزودن به غنای محرک های حسی محیط (نمونه موردی: گذر هوسم، رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند ادراک فضای شهری امروز، بیشتر برگرفته از داده های حس بینایی است؛ چراکه دیگر محرک های حسی محیط در ذهن و روان کاربر فضا انگیزشی پدید نمیآورند. پیشفرض این پژوهش این است که اگر محرکهایی، در محیط بهکار گرفته شده باشند که بتوانند تجربه ای چندحسی پدید آورند، بر کیفیت و غنای فضای شهری افزوده می شود. هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای بهبود کیفیت فضای شهری با افزودن به غنای حسی محیط و برانگیخته شدن همه حواس، برای همه گروه های گونه گون اجتماعی، سنی و جنسی و کم توان از نظر ادراک و حواس است. راهبرد این پژوهش، کیفی است؛ و روی نمونهای از محیط شهری کار شده که در شهر رودسر است و گذر هوسم نام دارد. مسیر پژوهش بدینگونه است که پس از بازشناسی گونههای محرک های حسی محیط بر پایه نگرش پدیدارشناسی و راهکارهای افزایش غنای گذرهای محلی در نمونه، معیارهای ارزیابی کیفیت محیط در سه سطح برای آن استخراج می شود. سپس بر پایه معیارهای سطح سوم، پرسشنامه لیکرت تنظیم میگردد؛ و با مشاهده میدانی، مطالعات حسگردی، مصاحبه و پرسشنامه، کیفیت این محرک ها در گذر هوسم، برداشت، ارزیابی و تحلیل میشود. یافتهها نشان میدهند که کیفیات فضایی گذر هوسم با داشتن محرک های حسی غنی، خشنودی و رضایت بالایی فراهم میکنند؛ و کیفیت هایی چون آرامش و سکوت، ایمنی، احساس و ادراک چندگانه، برانگیختن تخیل و خاطره، تجربه فضا و تصویر ذهنی وحدت بخش در فضا را بیشتر می کنند. از نظر میزان تأثیرگذاری، محرک های چشایی بیش از دیگر محرک های حسی و سپس محرک های بساوایی، شنوایی، بویایی، عضلات و بینایی مؤثرتر هستند. نتایج نشان میدهند که راهکارهایی چون پیونددهی مناسب کوچه و بن بست به گذرگاه اصلی، نورپردازی کوچه های پنهان فضا در شب، کاستن از سر و صدای خودروهای عبوری، کف سازی مناسب گذرگاه برای حرکت پیاده و نابینا و ایجاد کاربری ها و فعالیت در زمان مختلف در این گذر، توصیه هایی سودمند هستند.
مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۳۲-۱۷۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری کلیوی مزمن یکی از مشکلات فراگیر سلامت عمومی می باشد. این بیماری با نقص های شناختی گسترده ای مرتبط است که از آن بین می توان به توجه دیداری، سرعت روانی حرکتی و کارکرد اجرایی اشاره کرد. در اغلب پژوهش های انجام شده در این حوزه، از نگاه ترکیبی در سنجش کارکردهای اجرایی و ارزیابی هر دو نوع کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی استفاده نشده و این مانع کسب دانشی یکپارچه در این حوزه بوده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بین بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است و جامعه پژوهش حاضر شامل تمام بیماران مزمن کلیوی دیالیزی است که در سال 1401 تا 1402 برای درمان به بیمارستان و کلینیک لبافی نژاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار Gpower استفاده شد و برای هر گروه 39 نفر در نظر گرفته شد که این افراد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش که شامل آزمون مجموعه خودکار تست عصب روانشناسی کمبریج (مجموعه شناخت کمبریج، 2012) و مقیاس نارسایی کارکردهای اجرایی (بارکلی، 2012) بود را تکمیل کردند و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایچ تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی عینی فراخنای فضایی - دیداری، تعداد خطاهای حافظه فعال فضایی، مسائل حل شده با حداقل حرکت و میانگین حرکات در مسائل سخت تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی ذهنی خودسازماندهی/حل مسأله و خودکنترلی/بازداری تفاوت معنادار وجود داشت (05/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود به نقش کارکردهای اجرایی عینی و برخی کارکردهای اجرایی ذهنی در شناسایی زودهنگام آسیب های ساختاری و کارکردی مغزی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی توجه ویژه اختصاص داده شود.
اثربخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
1840-1821
حوزههای تخصصی:
زمینه: افراد دچار افسردگی اساسی و اضطراب عموماً دچار طرحواره های ناسازگار اولیه متعدد و بیش کلی گرایی حافظه در بازیابی خاطرات هستند. از سوی دیگر بیش کلی گرایی حافظه، انتقال طرحواره های ناسازگار اولیه را از مادر به کودک تسهیل می کند. در مورد اثربخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مورد منفرد با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان در سال 1401 بود. نمونه ی پژوهش نیز شامل چهار دانشجوی مبتلا به افسردگی اساسی با نمرات بالا در سطح اضطراب و نشخوار فکری بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5، پرسشنامه طرحواره یانگ - فرم کوتاه 90 سؤالی (یانگ، 1999)، پرسشنامه افسردگی بک-II (بک، 1996)، پرسشنامه نشخوار فکری (نولن - هوکسما و مارو، 1991)، پرسشنامه اضطراب بک (بک، 1998) و آزمون حافظه سرگذشتی (ویلیام و برودبنت، 1986) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نمودار روند، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی شرکت کنندگان با میانگین درصد بهبودی 30/55 پس از مداخله و اضطراب با میانگین درصد بهبودی 30/65 پس از مداخله مؤثر است، اما مداخله بر روی نشخوار فکری شرکت کنندگان با میانگین درصد بهبودی 39/1 مؤثر نیست. همچنین این روش در کاهش بیش کلی گرایی حافظه شرکت کنندگان مؤثر است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مداخله تلفیقی حاضر بر افسردگی و اضطراب و کاهش بیش کلی گرایی حافظه، استفاده از آموزش اختصاص سازی حافظه در خلال جلسات طرحواره درمانی به عنوان یک تکنیک در کنار سایر تکنیک های تجربی، هیجانی، شناختی و رفتاری پیشنهاد می شود.
نقش مؤلفه های اجتماعی تاب آوری درافزایش اعتماد اجتماعی شهروندان (نمونه موردی محله آبکوه شهر مشهد)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۱۵۱-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از پدیده های بحث برانگیردر جامعه امروز، مبحث تاب آوری اجتماعی و تاثیر آن بر اعتماد اجتماعی شهروندان در محلات شهری می باشد. بنابراین هدف از پژوهش پیش رو بررسی ارتباط میان مؤلفه های تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های اعتماد اجتماعی در محله آبکوه شهر مشهد است. روش: از نظر شیوه گرد آوری داده ها، تحقیق حاضر ازنوع پژوهش های میدانی و ازنظر گردآوری اطلاعات ازنوع پیمایشی است. جامعه آماری در محله آبکوه مشهد با جمعیت 5271 نفر در نظر گرفته شد و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 357 نفربرآورد شد. شیوه نمونه گیری تصادفی و ساده بود.برای تحلیل داده ها، از مدل های روش تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: ازبین متغیرهای مورد مطالعه بیشترین تاثیر برتاب آوری اجتماعی درافزایش اعتماد اجتماعی شهروندان مربوط به احساس امنیت شهروندان و کمترین تأثیر را آداب ورسوم دارا بود. و با افزایش اعتماد اجتماعی تاب آوری اجتماعی نیز افزایش می یابد در نتیجه رابطه معنادار و مقابل توجهی بین تاب آوری اجتماعی و اعتماد اجتماعی برقرار است. بحث: باتوجه به یافته ها توجه به احساس امنیت شهروندان، سازگاری، حضور پذیری، حس تعلق مکانی و تعاملات اجتماعی، وضعیت اشتغال و میزان خدمات سلامت، مشارکت اجتماعی می تواند تاثیر مثبت و تعیین کننده ای دراعتماد اجتماعی شهروندان وتاب آوری اجتماعی محله آبکوه شهر مشهد داشته باشد.
بررسی تأثیر طرد اجتماعی و احساس خودکارآمدی بر گرایش معلولان به سفر مورد مطالعه : معلولان شهر بابلسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۳۲۴-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه : وضعیت طرد اجتماعی معلولان و چگونگی توزیع آن در بین آنان از موضوعات مهم مطالعات اجتماعی ناتوانی و عدالت اجتماعی محسوب می شود. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، تأثیرات ابعاد طرد اجتماعی بر گرایش معلولان به سفر مورد بررسی واقع شده است. روش شناسی: این بررسی با روش کمی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل 2103 نفر از معلولان شهر بابلسر است و با استفاده از فرمول کوکران 325 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل در قالب آماره های توصیفی واستنباطی و با نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که گرایش معلولان به سفر، احساس محرومیت مادی و دسترسی به حقوق اجتماعی در سطح پایین تر از متوسط و مشارکت اجتماعی، یکپارچگی هنجاری و احساس خودکارآمدی در سطح متوسط قرار داشته است. مشارکت اجتماعی و احساس خودکارآمدی تأثیر مثبت بر گرایش معلولان به سفر داشته اند. به عبارت دیگر، با افزایش مشارکت اجتماعی و بهبود احساس خودکارآمدی، معلولان گرایش بیشتری به سفر پیدا می کنند. در مقابل، یکپارچگی هنجاری، احساس محرومیت مادی و دسترسی به حقوق اجتماعی بر گرایش به سفر تاثیری نداشتند. تحلیل های دو متغیره نیز حاکی از عدم وجود تفاوت معنی دار در گرایش به سفر معلولان برحسب جنس، وضعیت تأهل، سن، تحصیلات، نوع معلولیت می باشد. نتیجه گیری: این مطالعه تصویر متمایزتری از ابعاد طرد اجتماعی معلولان و تأثیر آن بر گرایش به گردشگری و سفر ارائه کرده است. معلولان با حقوق اجتماعی خود آشنایی چندانی ندارند و تنها از جانب خانواده خود حمایت می شوند. از آن جایی که گردشگری می تواند در تقویت سلامت روان و بازگشت آن ها به جامعه تأثیرگذار باشد، فراهم ساختن زمینه برای تشکل های مردمی معلولان و فراهم سازی زمینه برای گردشگری معلولان به عنوان یکی از بازارهای جدید گردشگری توجه بیشتری شود.
فرا تحلیل مطالعات رفاه اجتماعی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۶۰-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به آن چه درباره جایگاه و اهمیت رفاه اجتماعی در جامعه امروز بیان شده و تحقیقات متنوعی در باب آن انجام گردیده، هم راستا کردن این پژوهش ها جهت رسیدن به نتایجی هماهنگ و قابل استفاده ضروری می نمود که فراتحلیل به عنوان روشی متقن برای انجام این مهم انتخاب شد. بدین منظور یافته های مجزای پژوهش های انجام شده در زمینه رفاه اجتماعی در چهار فصلنامه تخصصی حوزه رفاه اجتماعی از سال 1386 تا 1398 ترکیب و مقایسه شد. روش شناسی : مطالعه حاضر از نوع مرور نظام مند به همراه فراتحلیل می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات طی سالهای 1386 الی 1398 در فصلنامه های تخصصی رفاه اجتماعی بود. فصلنامه رفاه اجتماعی، نشریه برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، فصلنامه علوم اجتماعی، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، مجله مطالعات اجتماعی ایران، فصلنامه تأمین اجتماعی به عنوان منبع جستجوی مقالات مورد بررسی قرار گرفت. مقالاتی با کلید واژه رفاه و یا یکی از شاخص های رفاه بر اساس مؤسسه لگاتوم در مجلات اشاره شده، جستجو شد. بر اساس معیارهای ورود و خروج، مقالات در چند مرحله غربالگری شدند و در نهایت 46 مقاله از کل مقالات جهت مرور نظام مند و انجام فراتحلیل مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای Excel و Stata با انجام فراتحلیل (مدل ثابت و مدل تصادفی) و همچنین بررسی ناهمگونی مطالعات تحلیل شد. نتایج: نزدیک به 84% درصد از پژوهش ها فرد را واحد تحلیل خود قرار داده بودند که حاکی از مغفول ماندن نگرش کل گرایانه در مطالعات جامعه شناختی رفاه اجتماعی است. در میان شاخص های بررسی شده بیشترین فراوانی (10 مطالعه) مربوط به امنیت بود. دومین شاخص از شاخص های رفاه اجتماعی لگاتوم که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت بود، شاخص «سلامت» بود. 19 درصد از پژوهش ها عوامل موثر بر سلامت را مورد سنجش خود قرار داده بودند. مولفه سوم که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته بود«کیفیت زندگی» با درصد فراوانی 17 بود. در نهایت مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان پرتکرارترین متغیر در عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی، دارای بیشترین فراوانی بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده یکی از ضعف های مطالعات رفاه، کمبود پژوهش ها با شاخص های ترکیبی رفاه است. شاخص های ترکیبی با یکپارچه کردن وجوه مختلف رفاه اجتماعی امکان تحلیل های جامع و یکپارچه تری را فراهم می کند و کمتر در دام تقلیل گرایی می افتد. شاخص های ترکیبی با ادغام سویه های مختلف رفاه، امکان بیشتری برای ترسیم چگونگی وضعیت موجود رفاه اجتماعی فراهم می کند.
Presenting the Strategic Orientation Model of Knowledge Transfer in University of Applied Sciences and Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The knowledge transfer in educational systems, especially higher education plays an important role in improving their educational and non-educational functions. Therefore, the purpose of this study was to present the strategic orientation model of knowledge transfer in University of Applied Sciences and Technology. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive from type of correlation. The research population was all the managers and employees in University of Applied Sciences and Technology in Tehran city with number 450 people. The sample size based on Cochran's formula was estimated to be 207 people, who were selected by multi-stage cluster sampling method. The tool of the present study was a researcher-made questionnaire with 36 items, whose face validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was calculated by Cronbach's alpha method 0.95. The data after collecting with a researcher-made questionnaire were analyzed with the methods of exploratory factor analysis in SPSS and Smart PLS software. Findings: The findings of the present study showed that the strategic orientation model of knowledge transfer in University of Applied Sciences and Technology has 36 items in 6 categories including causal factors (with 6 items), central phenomenon (with 3 items), contextual factors (with 7 items), intervening factors (with 4 items), strategies (with 14 items) and consequences (with 2 items), which their factor load was higher than 0.40, their average variance extracted was higher than 0.50 and combined and Cronbach reliability was higher than 0.70. Also, the strategic orientation model of knowledge transfer in University of Applied Sciences and Technology had a good fit and the causal factors had a direct and significant effect on the central phenomenon. The central phenomenon, contextual factors and intervening factors had a direct and significant effect on the strategies and the strategies had a direct and significant effect on the consequences (P<0.001). Conclusion: The results of this study about the strategic orientation model of knowledge transfer in University of Applied Sciences and Technology can help the officials and planners of the University of Applied Sciences and Technology to improve the educational status of the university through knowledge transfer.
Identifying the Dimensions and Components of Continuous Improvement of the Performance of Sama Primary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The continuous improvement of the performance of Sama schools through the effective dimensions and components let to create a competitive advantage for Sama schools. Therefore, the aim of this study was identifying the dimensions and components of continuous improvement of the performance of Sama primary schools. Methodology: This research in terms of purpose and implementation method was applied and qualitative from type of exploratory, respectively. The statistical population of the current study was all the faculty members of the educational management field, Sama staff managers, school principals, teachers and trainers, and students of Sama, which according to the principle of theoretical saturation number of 20 people of them were selected as a sample. The samples of the present study were subjected to a semi-structured interview, which its validity was confirmed by the triangulation method, and its reliability was obtained by the method of agreement coefficient between two coders 0.89, and the data obtained from the interview were analyzed by thematic analysis method in MAXQDA software. Findings: The findings showed that the continuous improvement of the performance of Sama primary schools had 65 concepts, 11 components and 4 dimensions. Its dimensions and components were included educational equipment and facilities (with two components of hardware infrastructure and educational and teaching aids), professional capabilities and skills (with two components of professional skills of teachers and trainers and professional skills of managers), program-oriented (with three components of teaching and learning process, research program and training program) and managerial competencies (with four components of financial resources management, strategic thinking, systematic evaluation and internal and external communication). In the end, the theme network pattern of continuous improvement of the performance of Sama primary schools was designed. Conclusion: According to the results of this study, in order to continuous improvement of the performance of Sama primary schools must use the identified dimensions and components for it and provide the ground for their implementation.
Designing a Paradigmatic Model of Organizational Ecology Management in Education: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational ecology helps to managers so that can look at the organization from a different perspective and take steps towards its growth and improvement. Therefore, the current research was carried out with the aim of designing a paradigmatic model of organizational ecology management in education. Methodology: The current research was qualitative which carried out on specialist and expert professors in the field of population ecology and organization in the field of education and similar organizations in 2022 year. The research sample was 15 people, which whose number was determined according to the principle of theoretical saturation, and they were selected by purposive sampling method. The tool of the current research was a depth semi-structured interview, which its validity and reliability were confirmed, and its data were analyzed with the coding method based on grounded theory of Strauss and Corbin (2000). Findings: The findings of the present research showed that the organizational ecology management in education had 85 concepts, 36 sub components and 12 main components. In this study, the main components in the category of causal conditions were included problems related to macro policy making and abandonment and in the circle of the lack of importance of the organizational ecology discussion, in the category of intervening conditions were included weakness in completing the criteria of positive and progressive organizational indicators and managerial and institutional gaps, in the category of background conditions were included factors related to the macro system, in the category of strategies were included culture and organizational management strategies, attitudinal and discourse strategies, interactive strategies and social influence strategies and in the category of consequences were included social and cultural development, institutional and educational development and political development. Conclusion: According to the identified concepts and sub and main components for the organizational ecology management in education, organizational specialists and planners can accordingly take an effective step towards improving organizational ecology in education.
A Minimalist Analysis of Persian Restrictive Relative Clause Derivation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Within the Minimalist Program (MP), Relative clauses (RCs) are considered complementizer clauses (CPs) containing a C with an edge feature [EF] in the form of [wh] and [EPP] but no tense feature. This study investigates Persian RC derivation based on MP. By proposing two approaches, namely: (1) ‘ ke -movement’ and (2) ‘null wh-operator (OP) movement’, we will consistently argue and show that the null wh-OP approach provides an appropriate generalization for Persian restrictive RCs. Adopting the latter, the results display Persian RCs can be analyzed as CPs with a null wh-OP assuming to undertake wh-movement as copying and deletion from different syntactic positions, i.e., subject, direct object, object of preposition, etc. This operator allows a small pro in the subject position, leaving an optional null copy, either allowing an optional resumptive pronoun (RP) behind in direct object position or attaching to the verb; and obligatorily in indirect object and object of preposition positions as well as Ezafe-construction. Also, the edge feature of the probe, the complementizer ke , attracts the null wh-OP to Spec-C, for checking and valuing the unvalued [wh] and [EPP] features. The long relative clause derivations can, correspondingly, work as expected by the successive cyclic movement of OP through intermediate Spec-C positions as well.