فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش اثربخشی حاکمیت شرکتی و قدرتمندی کمیته حسابرسی در پیشگیری از اعمال تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. آزمون فرضیه ها با استفاده از اطلاعات 144 شرکت برای دوره ی زمانی 1395 تا 1401 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران از طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی اقدام به مدیریت سود می کنند همچنین نتایج بیانگر این موضوع بود که ساختار مالکیت و ویژگی های کمیته حسابرسی شامل اندازه و استقلال کمیته حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی، استقلال هیات مدیره باعث کاهش مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان می شوند این نتیجه بدین معناست که نقش مدیران غیرموظف در کمیته حسابرسی و مالکان عمده در ایران مطابق با تئوری نمایندگی است و توانایی این ابزار نظارتی در کاهش مدیریت سوداز طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی قوی است. همچنین با توجه به اینکه سهامداران عمده نقش نظارتی فعالی بر تصمیمات شرکت در مدیریت سود اعمال می کنند ؛ با افزایش درصد مالکیت عمده، انعطاف پذیری مدیران شرکت جهت مدیریت سود ناشی از تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی کاهش می یابد. به عبارت دیگر هر چه درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی و متمرکز افزایش پیدا می کند، نظارت آنها در شرکت افزایش می یابد و به دنبال آن باعث کاهش مدیریت سود ناشی از تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان می شود.
بررسی رابطه مالکیت نهادی دولتی و احساسات سرمایه گذاران با حق الزحمه حسابرسی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۰ (جلد ۱)
242 - 252
حوزههای تخصصی:
حق الزحمه حسابرسی بازتابی از کیفیت حسابرسی برای استفاده کنندگان برون سازمانی از صورت های مالی است. حسابرسی مستقل بخشی مهم از نظام گزارشگری مالی را تشکیل می دهد. گزارش حسابرس مستقل می تواند بیانگر ایفای تعهدهای مدیریت صاحب کار نسبت به سرمایه گذاران باشد و حق الزحمه حسابرسی را می توان هزینه ای در نظر گرفت که صاحب کار در ازای ایفای این تعهدها به حسابرس پرداخت می کند و بررسی علل و عوامل مؤثر بر آن حائز اهمیت است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه مالکیت نهادی دولتی و احساسات سرمایه گذاران با حق الزحمه حسابرسی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 160 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1398 تا 1402 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از تجزیه وتحلیل فرضیه ها نشان داد که احساسات سرمایه گذاران با حق الزحمه حسابرسی رابطه مثبت و معناداری دارد و مالکیت نهادی دولتی با حق الزحمه حسابرسی رابطه منفی و معناداری دارد.
آیا استانداردهای حسابرسی مهم هستند؟
حوزههای تخصصی:
درک صحیح نقش اقتصادی استانداردهای حسابرسی یک قدم مهم به سمت بهبود بازدهی و کارایی حسابرسی است. در این مقاله، من بیان می کنم که استانداردهای حسابرسی زمانی بیشترین اهمیت را دارند که یک حسابرس ممکن است برای حسابرسی ضعیف مشوق داشته باشد. در حالی که این نتیجه گیری ممکن است غافلگیرکننده نباشد، اما شرایطی که تحت آن استانداردها ممکن است دارای اثر مطلوب بر روی کیفیت حسابرسی باشند یا نه کمتر آشکار هستند. به طور ویژه تر، من تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها چه کارهایی می توانند انجام دهند را ارئه می کنم: استانداردها می توانند: 1- فقدان قابلیت مشاهده ی نتیجه ی حسابرسی را با تمرکز بر فرآیند حسابرسی جبران کنند. 2- به طور نسبی مزیت اطلاعاتی در اختیار حسابرس به عنوان یک متخصص حرفه ای را کاهش می دهند که ممکن است حسابرس را تشویق کند تا حسابرسی ضعیف انجام دهد. 3- تنوع تقاضا در بین ذینفعان مختلف را متعادل کنند که ممکن است حسابرس را به سمت پایین ترین مخرج رایج سوق دهند و یک بازار براساس انتخاب معکوس را ایجاد کنند. 4- یک معیار فراهم کنند که تنظیم مسئولیت قانونی حسابرس در رویداد یک حسابرسی زیراستاندارد را تسهیل می کند. اگرچه من همچنین تعدادی از مشاهدات در مورد اینکه استانداردها نباید انجام دهند نیز ارائه می کنم؛ استانداردها نباید: 1- استفاده از قضاوت توسط حسابرسان را دلسرد کنند. 2- تقاضای بالقوه برای سطوح جایگزین ارزشمند اقتصادی از اطمینان را محدود کنند. 3- به روتین رویه ای بیش از حد یا استانداردسازی در اجرای حسابرسی منجر شوند. و4- براساس یک دستورالعمل اجرای قانون تعیین شوند. در انتها، فراتر رفتن استانداردها از حدود، ارزش اقتصادی حسابرسی را برای بسیاری از ذینفعان کاهش می دهد و منجر می شود به فشار اجرت برای شرکت های حسابرسی. خوشبختانه، این نگرش ها می توانند مباحث آینده در مورد سطح و انواع استانداردها را آگاه سازند که برای حرفه ی حسابرسی مناسب می باشند.
خاقانی و موسیقی کلیسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
2 - 11
حوزههای تخصصی:
مناطق غربی دریای مازندران از سده ها پیش پایگاه آیین مسیحیت در ایران بوده است. در این کیش، موسیقی در برگزاری مراسم آیینی چه به صورت سازی و چه آوازی به کار می رود و شیوه ای دیرسال در کلیساهای مسیحی است. خاقانی شروانی به واسطه زاده شدن و پرورش در این ناحیه از ایران کهن و مراوده با مسیحیان و نیز آگاهی شایان توجهش از دانش موسیقی نظری و عملی، امکان آشنایی ژرف با گونه موسیقی کلیسایی برایش فراهم بوده است. در این مقاله با طرح این پرسش که خاقانی تا چه حدی با موسیقی کلیسایی مواجهه داشته و میزان آگاهی او از موسیقی کلیسایی چه اندازه بوده، در بستر مطالعات تاریخی آثار منظوم و منثور او در کنار منابع وابسته به موسیقی کلیسایی در سرزمین اران کاویده شد و موازین این پیوند کشف و طرح گردید. چنین برمی آید که خاقانی دست کم مؤلفه های اجرایی موسیقی کلیسایی را می شناخته است. وی به خوبی این را در معرفی نظام سازهای موسیقی کلیسایی و شیوه خواندن سرودهای کلیسایی در آثارش بازتاب می دهد. او در آثارش به متون سرودهای مسیحی اشاره ای نمی کند و از موسیقی دانان مسیحی که در زمره مقامات کلیسا به شمار می آیند سخنی نمی آرد اما به یقین نبودِ این موضوعات را دلیل نداشتن آگاهی و عدم ارتباطش نمی توان انگاشت چراکه هر داده در دسترسی در شعر و نثر شاعر بروز نمی کند.
طراحی و تبیین الگوی ارتباطات بازاریابی یکپارچه الکترونیکی در صنایع با شیوه نظریه پردازی داده بنیاد (مورد مطالعه: صنعت لبنیات کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
251 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به طراحی و تبیین الگوی ارتباطات بازاریابی یکپارچه الکترونیکی در صنعت لبنیات کشور با شیوه نظریه پردازی داده بنیاد می پردازد. روش شناسی پژوهش: این تحقیق در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد (رویکرد اشتراوس و کوربین) انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق بوده و به منظور گردآوری داده ها با به کارگیری روش نمونه گیری گلوله برفی هدفمند با 21 نفر از متخصصین و صاحب نظران که در حوزه صنایع لبنی سوابق و تجربه غنی داشتند مصاحبه انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA 10 صورت پذیرفته است. یافته ها : نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 82 مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی شد که در قالب مدل پارادایمی شامل (1 مقوله) به عنوان مقوله محوری، شرایط علی (4 مقوله)، عوامل زمینه ای (4 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله) ، راهبردها (3 مقوله) و پیامدها (5 مقوله) قرار گرفت . اصالت/ارزش افزوده علمی: پیشنهادهای کاربردی پژوهش بر اساس مهم ترین عوامل توسعه یافت. برخی پیشنهادها عبارت بودند از شرکت ها باید بر تلاش هایی تمرکز کنند که هویت برند را بر اساس ابزارهای ارتباطاتی به کار گرفته شده به طور منسجم و یکپارچه تعریف می کند. کلیه مدیران و کارمندان مربوطه باید در درون شرکت و در چارچوب استراتژی های هم افزا، بر انتقال هویت تثبیت شده برند به هر فردی که مسئول تلاش های ارتباطات بازاریابی شرکت است، تمرکز کنند.
شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های زیست بوم لند تک های ارایه دهنده اعتبار مصرفی در نقطه فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
312 - 331
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه فناوری مالی در بخش وام دهی در سال های اخیر چشمگیر بوده است و این تحولات به تغییرات اساسی در نحوه ارایه خدمات مالی و کیفیت بسته های اعتباری منجر شده است. یکی از مهم ترین مدل های کسب وکار لندتک، الگوی اعتبارمصرفی در نقطه فروش است که به BNPL نیز شهرت دارد. پژوهش حاضر، به شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های زیست بوم لند تک های ارایه دهنده اعتبارمصرفی در نقطه فروش می پردازد. روش شناسی پژوهش: در این پژوهش، پس از تحلیل مضمون 9 سند پژوهشی لاتین مرتبط با موضوع و انجام 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان علمی-پژوهشی و نیز خبرگان کسب وکار، مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر به وسیله روش تحلیل مضمون، استخراج شدند. پس از رسیدن به اشباع نظری در مرحله کیفی پژوهش، 4 مضمون فراگیر مربوط به فرصت ها و 6 مضمون فراگیر مربوط به چالش ها، بر اساس میزان اهمیت در این زیست بوم، به وسیله روش تاپسیس فازی و با مشارکت 22 خبره رتبه بندی شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد فرصت های موجود به ترتیب شامل جبران ضعف های نظام بانکی در ارایه اعتبار خرد، ایجاد فرصت های مالی و عملیاتی برای پذیرندگان، ارتقای ظرفیت سیاست گذاری اعتبارخرد و ارتقا کیفیت خدمات اعتباری برای کاربران می باشند. در مقابل، به ترتیب چالش هایی نظیر عدم توسعه متناسب الزامات نظارتی، کمبود سواد مالی کاربران، انحصار در اعتباردهی، ناپایداری مدل کسب وکار، سواستفاده از داده ها و توزیع نامتناسب اعتبار، شناسایی شدند. اصالت/ارزش افزوده علمی: با وجود پژوهش هایی در خصوص زیست بوم فین تک و لندتک در ایران، بررسی پژوهش های فارسی نشان از خلا پژوهشی در اعتبار مصرفی لندتک دارد. این پژوهش با شناسایی و رتبه بندی چالش ها و فرصت های این زیست بوم، به توسعه ادبیات آن به فارسی کمک می کند.
الگوی سلسله مراتبی بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در مناطق آزاد تجاری مبتنی بر برنامه هفتم توسعه بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از منظر روش در حوزه مطالعات آمیخته با رویکرد استقرایی-قیاسی قرار دارد. در بخش کیفی، شناسایی مولفه های بهبود صادرات مناطق آزاد تجاری با راهبردهای توسعه اشتغال پایدار در بستر برنامه هفتم توسعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 19 نفر از خبرگان پژوهش که در دو بخش قرار داشتند انجام شد. بخش اول شامل اساتید حوزه مدیریت منابع انسانی و بخش دوم شامل خبرگان سازمانی در مناطق آزاد تجاری کشور انجام گرفت. کدگذاری و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا 2020 منجر به شناسایی 14 مولفه اصلی شد. سپس در بخش کمی، برای تدوین الگوی سلسله مراتبی مد نظر پژوهش از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. داده های مورد نیاز این بخش نیز با استفاده از ماتریس خودتعاملی گردآوری شد. تحلیل داده های گردآوری شده با نرم افزار متلب منجر به تشکیل هفت سطح گردید که توریسم اقتصادی، کارآفرینی سیاسی، شبکه سازی و ظرفیت سازی بیرونی اثرگذارترین و تناسب شغل-شاغل و مهارت های ارتباطی اثرپذیرترین مولفه بودند.
بررسی عوامل مؤثر بر نظارت مالی بر بودجه بخش عمومی کشور: رویکرد معادلات ساختاری
حوزههای تخصصی:
برقراری یک نظام نظارت مالی مناسب کمک مؤثری به استفاده صحیح و مناسب از منابع مالی در اختیار دستگاه های اجرایی می گردد. برای تحقق این هدف ضروری است تا شاخص های مؤثر بر نظارت مالی بر بودجه بخش عمومی کشور شناسایی شود. این پژوهش، درصدد ارائه مدلی مناسب نظارت مالی بر بودجه دستگاه های اجرایی کشور با رویکرد نظارت درونی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل 131 از ذیحسابان و مدیران کل امور مالی و معاونان ذیحسابی دستگاه های اجرایی کشور، مدیران، معاونان و رؤسای ادارات و کارشناسان حوزه نظارت مالی در وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه کشور و همچنین حسابرسان سازمان حسابرسی می باشند. شاخص های مؤثر بر نظارت مالی بر بودجه بخش عمومی با استفاده از روش کیفی فراترکیب و با بررسی مبانی نظری و مرور پیشنه های تحقیق، شناسایی و در 8 بعد طبقه بندی گردید و سپس از خبرگان جامعه درخصوص اهمیت ها هریک از شاخص ها نظرخواهی شد. به کمک مدل سازی معادلات ساختاری PLS، داده ها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مدل طراحی شده با 8 بعد شامل، ارکان نظارت مالی، آموزش و منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و ارزش های اخلاقی، استراتژی و راهبردهای نظارتی، پیش بینی احکام و قوانین نظارتی، زیرساخت های نظارتی، ابزارهای اعمال نظارت مالی و طراحی رویه ها و روش های نظارت و کنترل مالی، رابطه مثبت و معناداری با عملکرد نظارت مالی بر بودجه دستگاه های اجرایی کشور دارند.
بررسی و تبیین عوامل موثر بر چابکی بازاریابی خدمات آموزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تببین عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی خدمات آموزشی در ایران بود. روش پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و از حیث روش اجرا، آمیخته (کیفی- کمی از نوع متوالی) بود. به گونه ای که گام اول به مرور نظامند ادبیات تحقیق (مطالعات کتابخانه ای) برای شناسایی عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی خدمات آموزشی در ایران و گام دوم با استفاده از روش دلفی با اتکا به نظر خبرگان برای بررسی و تعدیل عوامل مکشوفه در گام اول اختصاص یافت. جامعه تحقیق در گام اول عبارت بود از تحقیقات داخلی و خارجی منتشرشده در پایگاه های اطلاعاتی معتبر در بازه 30 ساله منتهی به 1402 (2023) و روش نمونه گیری در این بخش از نوع هدفمند بود. جامعه آماری در گام دوم مشتمل بر خبرگان دانشگاهی و مدیران با تجربه وزارت آموزش و پرورش کشور بود. برای انتخاب نمونه در این مرحله از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. همچنین روش تحلیل در گام اول تحلیل محتوای تحقیقات مرتبط نمایه شده در پایگاه های علمی معتبر و در گام دوم، تحلیل دلفی با استفاده از ابزار پرسشنامه بود و یافته های تحقیق نشان داد در خصوص چابکی بازاریابی خدمات آموزشی در ایران، 7 عامل و 24 مؤلفه، پویایی و سازگاری (4 مؤلفه)، فناوری (3 مؤلفه)، فرهنگ تغییر (3 مؤلفه)، مدیریت سازمان (5 مؤلفه)، مدیریت اطلاعات و ارتباطات (2 مؤلفه)، محیط پویا (4 مؤلفه) و شایستگی و توانمندسازی منابع (3 مؤلفه) موثرند. در انتها دندوگرام جامع عوامل، مؤلفه ها و سنجه های چابکی بازاریابی خدمات آموزشی ایران ارائه و راهکارهای مقتضی مطرح گردید.
واکاوی تأثیر معنویت در محیط کار بر تعهد سازمانی، رضایت شغلی و مشارکت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۲
128 - 109
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، اهمیت اخلاق در محیط کار به شدت مورد توجه قرار گرفته است، زیرا افراد بخش زیادی از زمان خود را در محیط کار سپری می کنند. این مقاله به بررسی تأثیر تعهد سازمانی، رضایت شغلی و مشارکت شغلی بر معنویت کارکنان در محیط کار می پردازد. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بوده و داده ها از طریق پژوهش پیمایشی جمع آوری شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل 107 کارکنان سازمان فاوا شهرداری مشهد بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای تحقیق، از پرسشنامه های رضایت شغلی، مشارکت شغلی، تعهد سازمانی و معنویت در محیط کار استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شده و نتایج نشان دادند که پرسشنامه ها دارای پایایی مناسبی هستند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری انجام شده و نتایج نشان دادند که معنویت در محیط کار بر تعهد سازمانی، رضایت شغلی و مشارکت شغلی تأثیرگذار است، ولی بیشترین تأثیر را بر روی تعهد عاطفی کارکنان داشته است
شناسایی و رتبه بندی مؤلفه های بازاریابی خیرخواهانه با تمرکز بر اصول اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی مؤلفه های مدل بازاریابی خیرخواهانه با رویکرد اخلاقی و مسئولیت پذیری و بر اساس نظر های متخصصان حوزه اخلاق و مسئولیت اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش برحسب نوع داده ، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. جامعه آماری برای شناسایی مؤلفه ها شامل مدیران فعّال در حوزه بازاریابی خیرخواهانه بود. بر اساس اصل اشباع داده ها ۱۵ نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای اطمینان از روایی پژوهش از روش تطابق همگونی و برای بررسی پایایی از دو روش باز آزمون و دو کدگذار بهره گرفته شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل مضمون مبتنی بر رویکرد Braun & Clarke (2006) و به کمک نرم افزار MaxQDA 2024 تحلیل شد. یافته ها شامل 46 مضمون اولیه، 12 مضمون پایه، 4 مضمون سازمان دهنده و 1 مضمون فراگیر بود که محورهای اصلی مانند همکاری ها و مشارکت های خیرخواهانه، مسئولیت اجتماعی شرکت، استراتژی بازاریابی و عوامل فرهنگی-اخلاقی را شناسایی کرد. در بخش دیگر پژوهش برای سطح بندی مؤلفه ها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی بود. این افراد با روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر اساس اصل اشباع داده ها با 12 نفر از این افراد انجام گرفت. در این مطالعه از پرسشنامه ساختاری-تفسیری (ISM) به منظور تحلیل روابط عناصر مدل به صورت ماتریس n×n استفاده شد. بر اساس یافته های این روش مؤلفه های شناسایی شده تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارد که همکاری با سازمان های خیریه و پایداری محیط زیستی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل می کند. در سطح اول، صداقت، عدالت و فرهنگ سازمانی به عنوان پایه های اصلی شفافیت شناخته می شوند و نقشی کلیدی در ایجاد اعتماد و ارتباط مؤثر با ذی نفعان دارند. در سطح دوم، شفافیت، رسانه ها و شبکه های اجتماعی، تکنولوژی و تبلیغات به عنوان ابزارهایی مؤثر در تقویت همکاری ها و ایجاد شبکه های مشارکتی عمل می کنند. درنهایت، در سطح سوم، این عناصر به عنوان عوامل کلیدی در تصمیم گیری های مرتبط با فعالیت های خیریه و پایداری محیط زیستی مطرح می شوند.
بررسی تأثیر نوآوری برند بر طنین برند با نقش میانجی تجربه برند (مورد مطالعه: مشتریان بانک پاسارگاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در محیط رقابتی امروزی طنین برند برای سازمان ها اهمیت بسیاری دارد. نوآوری های برند که بر اساس ادراکات مشتریان شکل می گیرد، احساسات مثبتی در آنها ایجاد و به تقویت طنین برند کمک می کند. تجربه این نوآوری ها نیز عامل کلیدی در ایجاد این طنین است. در پژوهش حاضر تأثیر نوآوری برند بر طنین برند با نقش میانجی تجربه برند بررسی شد. این پژوهش از نوع توصیفی و از شاخه همبستگی و به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک پاسارگاد در تهران است. با توجه به نامحدود بودن جامعه برای نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه بهره گرفته شد. پرسشنامه شامل بخش اطلاعات جمعیت شناختی و بخش مربوط به سؤال های پژوهش است. برای هر بُعد تعدادی گویه در نظر گرفته و روایی و پایایی کل پرسشنامه نیز برای هرکدام از متغیرها بررسی شد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شد. در بخش استنباطی با بهره گیری از روش حداقل مربعات جزئی فرضیه های پژوهش و کل مدل پژوهش آزمون شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نوآوری برند بر طنین برند تأثیری مثبت و معنادار دارد. همچنین، تجربه برند عامل دیگری است که در این ارتباط تأثیرگذار است. نوآوری برند بر ابعاد مختلف تجربه برند و ادراکات مصرف کنندگان از سابقه تلاش های یک برند در نوآوری بر تجربه برند و طنین برند تأثیرگذار است. همچنین، تجربه مطلوب و مثبت برند بر طنین برند تأثیر چشمگیری دارد.
شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ظرفیت های سازمانی مؤثر بر جایگاه سازی برند شرکت های مواد غذایی می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی می باشد. این پژوهش از مبنای فلسفی تفسیری، رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 13 نفر از مدیران ارشد و مدیران بازاریابی و فروش فعال در صنعت غذایی می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد و در تجزیه و تحلیل از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای رتبه بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد در مجموع 164 کد اولیه در قالب 20 مقوله دسته بندی شده اند. مقدار شاخص کاپا برابر با 743/0 محاسبه شد که در سطح توافق مناسب قرار گرفته است. نتایج دلفی در دو راند انجام شد که در دور دوم هیچ سوالی حدف نشد که این خود نشانه ای برای پایان راندهای دلفی است. همچنین اختلاف بین دو مرحله از حد آستانه کم (8/0) کوچک تر گزارش شد. در ادامه برای رتبه بندی نهایی از تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که پیامدها با وزن 0.293 در رتبه اول، راهبردها با وزن 0.268 در رتبه دوم، عوامل زمینه ای با وزن 0.249 در رتبه سوم، مداخله گر با وزن 0.165 در رتبه چهارم، عوامل علّی با وزن 0.154 در رتبه پنجم، مقوله محوری با وزن 0.007 در رتبه ششم قرار گرفت.
ارائه یک مدل پارادایمیک جهت واکاوی کارکردهای رسانه های اجتماعی در مدیریت مشتری و فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
245 - 281
حوزههای تخصصی:
هدف: با وجود اعتقاد فراگیر تیم های فروش و بازاریابی به هم بستگی چشمگیر بین استفاده از رسانه های اجتماعی و افزایش فروش و حاشیه سود، الگوی فرایندی جامعی برای درک نحوه توفیق این رسانه ها در جذب مشتریان و تقویت عملکرد فروش وجود ندارد. این مقاله با هدف شناسایی و ارائه یک الگوی فرایندی توفیق رسانه های اجتماعی در جذب مشتریان و افزایش فروش سازمان ها، به بررسی عوامل کلیدی، تعاملات بین آن ها و پیامدهای ناشی از آن می پردازد.
روش: این پژوهش از استراتژی داده بنیاد چندگانه (مالتی گراندد) استفاده کرده است. در مرحله نخست، مطالعات قبلی در حوزه رسانه های اجتماعی و فروش تحلیل شدند تا چارچوب اولیه مفاهیم شکل گیرد. در مرحله دوم، ۱۴ مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان برجسته صنعت (به روش هدفمند و گلوله برفی) انجام شد. داده های مصاحبه با روش تجزیه وتحلیل داده بنیاد ساختارمند، پردازش و کدگذاری شدند؛ سپس یافته های حاصل از مصاحبه ها با الگوی دست یافته از تحلیل محتوا تلفیق شدند تا یک الگوی فرایندی یکپارچه توسعه یابد.
یافته ها: نتایج نشان داد که موفقیت رسانه های اجتماعی در جذب مشتری و افزایش فروش، تحت تأثیر سه دسته عامل است: ۱. شرایط علّی (مانند فشارهای رقابتی و بحران های بهداشتی)؛ ۲. شرایط زمینه ای (شامل قابلیت های سازمانی، فناوری و ظرفیت های داده محور)؛ ۳. شرایط مداخله گر (مانند فرهنگ جامعه، مدیریت تنش ها و سبک رهبری). این عوامل به صورت تعاملی، راهبردهای کلیدی را شکل می دهند که به افزایش مشارکت فعال مشتریان، بهبود تجربه مشتری و توسعه هوش رقابتی سازمانی، منجر می شوند.
نتیجه گیری: این مقاله برای نخستین بار، الگوی فرایندی جامعی را ارائه می دهد که چگونگی موفقیت رسانه های اجتماعی در جذب مشتری و افزایش فروش را از طریق تعامل پیچیده عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر توضیح می دهد. یافته ها نشان می دهند که موفقیت تبلیغات در رسانه های اجتماعی، نه تنها به تکنیک های تبلیغاتی متکی است، بلکه مستلزم یک ساختار سازمانی چابک، داده محور و سازگار با محیط است. این الگو می تواند به مدیران فروش و بازاریابی کمک کند تا استراتژی های خود را بر اساس شرایط واقعی بازار طراحی کنند و به طور نظام مند، تبدیل تعاملات اجتماعی به نتایج تجاری را بهینه سازی کنند.
Developing a Model for Evaluating Business Model Innovation of Startups(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Summer & Fall ۲۰۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this research is to design a model for evaluating digital innovation and transformation in startup business models. Method : The methodology of this reseatch is descriptive-exploratory and employs a qualitative approach. The thematic analysis was employed to study digital innovation and transformation in startup business models. The participants in this research were academic and industrial experts with a background in research and executive work in lean startups. Initially, a purposive sampling method was used to select the samples, and this was later extended using the snowball method. Ultimately, the researcher conducted 14 expert interviews to collect data. The data obtained from the interviews were reviewed and analyzed using coding based on theme analysis. Initially, codes were extracted from the text of the interviews. These codes were aggregated into more general codes, which were further studied and integrated into components. From these components, relevant dimensions were proposed, leading to the presentation of a model based on these dimensions and extracted components. Findings : The results indicate that the digital Innovation and transformation evaluation model for startup business models includes six main dimensions and 19 sub-themes. The proposed model consists of the following dimensions: "monitoring and analysis of market needs" with three components, "evaluation of product development costs" with three components, "digital innovation and transformation in the business model" with four components, "coordination and integration inside and outside the organization" with two components, "evaluation of learning ability and absorption of organizational knowledge" with three components, and "organizational resources and capacities" with four components. Conclusion : Based on the research findings, it is suggested that managers in the technology field understand the importance of lean startups. The indicators in the proposed model may be considered to help prepare and empower startups to improve their products and services. Each proposed dimension can be seen as a management skill necessary for the success of lean startups. Managers may create the appropriate conditions to integrate all of company capabilities.
Validation of the Structural Model of Open Data Governance in Line with the Health of the Administrative System in E-government(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Summer & Fall ۲۰۲۵
110 - 131
حوزههای تخصصی:
Purpose : The current research was conducted with the aim of validating the structural model of open data governance in line with the health of the administrative system in e-government in government organizations.
Method : This research, with a practical purpose, was based on a descriptive survey implementation method. The statistical population of the research included the managers of the country's tax affairs organization and several university professors, all of whom (18 person) were selected as a statistical sample. The data collection tool in this research was a researcher-made questionnaire, and confirmatory factor analysis, structural equation modeling, and Smart PLS software were used for data analysis.
Findings : The results of the research show that the structural model of open data governance in the direction of administrative health in e-government at governmental organizations includes six components: platforms (with the dimensions of intra-organizational platforms and external platforms), strategies (with the dimensions of common strategies—internal and external—, intra-organizational strategies, and extra-organizational strategies), intervening conditions (with common dimensions—internal and external), causal category (with dimensions of internal-external organizational factors, individual and social factors), central category, and consequences (with common dimensions—internal and external).
Conclusion : Intra-organizational and extra-organizational platforms have a positive and significant effect on common strategies. The strategies of this research have a positive and significant effect on the results. The impact of intervening conditions on the central category is positive and significant. The effect of the causal category of this research, including individual factors and social factors, on the central category, is negative and significant because the regression coefficient has become negative. The impact of the central category on strategies has become negative, but this impact is not significant.
تاثیر انزوا و فراموش شدگی معلمان ورزش بر خستگی عاطفی سازمانی با میانجی گری استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر انزوا و فراموش شدگی معلمان ورزش بر خستگی عاطفی سازمانی با میانجی گری استرس شغلی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی بود که به شکل میدانی انجام شد. داده های این تحقیق به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه گردآوری شد. جامعه آماری این تحقیق معلمان ورزش مقطع متوسطه شهر تهران بودند و با استفاده از جدول مورگان، 384 نفر در نظر گرفته شد و روش نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. در این پژوهش برای آزمون مدل و فرضیه های تحقیق از مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم-افزار SPSS و Smart Pls برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که انزوا و فراموش شدگی بر خستگی عاطفی معلمان ورزش شهر تهران تاثیر مثبت دارد. همچنین، انزوا و فراموش-شدگی بر استرس شغلی معلمان ورزش شهر تهران تاثیر مثبت دارد. همچنین، نقش میانجی استرس شغلی در رابطه انزوا و فراموش شدگی و خستگی عاطفی معلمان ورزش شهر تهران تاثیر مثبت دارد، بنابراین استرس شغلی در این بین نقش میانجی را ایفا کرده است. خستگی عاطفی ممکن است باعث کاهش توانایی آنها در حل مسائل و تصمیم گیری در مواقع دشوار شود. این امر می تواند به افزایش استرس شغلی و افزایش حجم کارهای ناتمام منجر شود. بنابراین، خستگی عاطفی سازمانی معلمان ورزش می تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث افزایش استرس شغلی آنها شود.
لحن غیرعادی مدیران و تعهدات حسابرسی: با تاکید بر اظهار نظر حسابرسی و اندازه حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
142 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر لحن غیرعادی مدیران بر حق الزحمه و تاخیر حسابرسی، با توجه به اظهارنظر تعدیل شده حسابرسی و بزرگی موسسه حسابرسی می باشد. اطلاعات 154 شرکت طی سال های 1393 تا 1402 به روش رگرسیون با در نظر گرفتن اثرات ثابت سال و صنعت و با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز، مورد ارزیابی قرار گرفت لحن غیرعادی بر حق الزحمه و تاخیر حسابرسی تاثیر مثبتی دارد. همچنین اظهارنظر حسابرسی دوره قبل، تاثیر لحن غیرعادی بر حق الزحمه حسابرسی را تقویت می کند؛ ولی بر رابطه لحن غیرعادی و تاخیر حسابرسی تاثیر معنی داری ندارد. بزرگی موسسه حسابرسی نیز بر رابطه لحن غیرعادی و حق الزحمه حسابرسی تاثیر معنی داری ندارد ولی تاثیر لحن غیرعادی بر تاخیر حسابرسی را تقویت می کند. لحن غیرعادی مدیران، احتمال اظهارنظر تعدیل شده حسابرسی را افزایش می دهد، لذا ادراک حسابرسان از ریسک عملیات شرکت صاحبکار و در نتیجه هزینه های حسابرسی و تاخیر حسابرسی افزایش می یابد. همچنین شرکتهای حسابرسی بزرگ تر، شهرت بیشتری دارند و تلاش بیشتری را برای اطمینان از کیفیت حسابرسی صرف می کنند. لذا اظهارنظر تعدیل شده دوره قبل و اندازه موسسه حسابرسی می تواند رابطه لحن غیرعادی با حق الزحمه و تاخیر حسابرسی را تعدیل کنند.
مطالعه حاضر نشان می دهد که سیگنال های غیرکمی نظیر لحن مغرضانه نیز می توانند هزینه های حسابرسی و زمان انجام آن را افزایش دهند. یافته از تئوری هزینه قرارداد و ریسک حسابرسی پشتیبانی می کند. همچنین ادبیات مرتبط با کیفیت گزارش گری مالی و واکنش حسابرسان را توسعه می دهد و نشان می دهد که حسابرسان چگونه از ابزارهای خود (مانند اظهارنظر) برای مدیریت ریسک های ناشی از رفتار مدیریت استفاده می کنند و به درک تفاوت کیفیت حسابرسی بین مؤسسات بزرگ و کوچک کمک می کند. نتایج پژوهش به حسابرسان در طراحی رویه های ارزیابی ریسک با توجه به لحن مدیریت؛ به مدیران در خصوص هشدار درباره پیامدهای منفی گزارش دهی مغرضانه و به نهادهای نظارتی در خصوص لزوم توجه به ابعاد کیفی گزارش ها در تنظیم مقررات کمک می کند و در نهایت برای مطالعات آتی چارچوبی جهت بررسی تأثیر متغیرهای کیفی، نظیر لحن بر تصمیمات حسابرسی ارائه می دهد و معیارهای جدید برای سنجش ریسک گزارش گری مالی پیشنهاد می کند.
تأثیر سبک رهبری خدمتگزار و ابعاد چهارگانه آن بر رفاه کارکنان صف شعب بانک ها
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر سبک رهبری خدمتگزار و ابعاد چهارگانه آن بر رفاه کارکنان صف شعب بانک ها در شعب بانک سپه در شهر تهران بود؛ که از مدل محقق ساخته استفاده شده است. براساس مدل مفهومی تحقیق سبک رهبری خدمتگزار و ابعاد چهارگانه آن بر رفاه کارکنان صف شعب بانک ها می تواند تاثیر بگذارد. برای ابعاد رهبری خدمتگزار که چهار بعد: تواضع و فروتنی، مهرورزی، قابیلت اعتماد و خدمت رسانی از تحقیق پاترسون(2003) استفاده شد. برای بررسی تحقیق نمونه ای شامل 220 نفر به صورت تصادفی خواشه ای از کارکنان شعب بانک پرسشنامه توزیع شد. ابزار گردآوری داده پرسش نامه استاندارد با 50 سوال که روایی و پایایی آن تایید و بین جامعه آماری توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی چون فراوانی و درصد فراوانی؛ در سطح آمار استنباطی از روشهای همبستگی، مدل معادلات ساختاری، تحلیل مسیر انجام شده است؛ که برای این منظور از نرم افزارهای spss و لیزرل استفاده شد. براساس نتایج تحقیق مشخص گردید که رهبری خدمتگزار بر رفاه کارکنان تاثیر مثبت دارد و هر چقدر مدیران در سبک مدیریتی خود از رهبری خدمتگزار استفاده کنند رفاه کارکنان در شعب بانک افزایش می یابد. همچنین هر چهار بعد رهبری خدمتگزار یعنی تواضع و فروتنی، مهرورزی، قابیلت اعتماد و خدمت رسانی بر رفاه کارکنان به صورت مجزا تاثیر مثبت داشتند که در این بین خدمت رسانی با ضریب مسیر 0.79 بیشترین تاثیر را داشت. (05/0>p).
میزان مالکیت شرکتی و شیوه های برنامه ریزی مالیاتی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میزان مالکیت شرکتی (مالکیت نهادی، خانوادگی و دولتی) و شیوه های برنامه ریزی مالیاتی شرکت می باشد. جهت تحقق هدف مزبور شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1396 تا 1401 بررسی شده و با به کارگیری مدل رگرسیون حداقل مربعات معمولی آزمون فرضیه ها انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میزان مالکیت خانوادگی و درگیر شدن شرکت ها در شیوه های برنامه ریزی مالیاتی رابطه معنی دار وجود ندارد. علاوه بر این بین مالکیت نهادی و برنامه ریزی مالیاتی ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد. در نهایت اینکه بین مالکیت دولتی و برنامه ریزی مالیاتی نیز ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد. بر این اساس هرچه میزان مالکیت نهادی و همچنین مالکیت دولتی افزایش یابد میزان درگیر شدن شرکت در برنامه ریزی مالیاتی کاهش می یابد. یافته های این پژوهش می تواند به ذینفعان برون سازمانی کمک کند تا میزان مالکیت سهامداران شرکت را نیز مورد توجه خود قرار دهند. چرا که میزان مالکیت نهادی و دولتی رابطه معنی داری با کاهش برنامه ریزی های مالیاتی دارد.