فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
برای ارائه مبانی نظری درباره زیباشناسی زشتی، در این تحقیق، زشتی پدیده ای آستانه ای در نظر گرفته شده است. مسئله پژوهش چیستی ویژگی هایی است که اثر هنری را وارد آستانه زشتی می کند. در این تحقیق، روشِ توصیفی-تحلیلی روشن می کند کلوایکا از لحاظ ویژگی های ظاهری و جنبه هایی چون سَبک ناپذیری، به بی فرم پهلو می زند. ازحیث ویژگی زمینه ای دلووی با نمایش بخشی از امر روزمره در هنر از هنر به منزله نهاد و در بستر آن هم حمایت می کند و به آن، هاله می افکند. از لحاظ اصالت تاریخی نسبت به پسماند انسانی طلای مانزونی دیرتر به وجود آمده، لذا اثر مانزونی کلاسیک تر و هنجارشکن تر محسوب می شود. درخصوص ویژگی های ادراکی درجه دوم ناظر به زیباشناسی ماشین می توان گفت، اثر بی روح است. اثر از لحاظ ویژگی های ارزشی ناب، به دلیل هنجارشکنی دارای ارزش سرمایه گذاری است. از زاویه دید ویژگی های بازنمودی به دلیل تمرکز تفسیری بر بخشی از مکانیسم بدن در دسته واقع گرایی نوین قرار می گیرد، درعینِ حال وجه ماشینی آن را تصنعی می کند. ویژگی های رفتاری و واکنشی آن به صورت استعاری ملال انگیز و تکان دهنده و مبهم خوانده می شود. با توجه به طیف درجات بین ویژگی هایی مثبت و منفی ویژگی های زیباشناختی کلوایکا از جمله ملال انگیز، تصنعی، بی روح، هنجارشکن به سمت منفی میل می کند و آن را به آستانه زشتی سوق می دهد.
شنیدن رنگی: مطالعه پیرامون حس آمیزی و فرایند ترکیب حواس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی، نوعی پدیده عصب شناختی است که در آن، محرک دریافت شده از طریق یکی از حواس، به طور خودکار، ادراک در حسی دیگر را فعال می سازد. نام متداول برای حس آمیزی صدا به تصویر، شنیدنِ رنگی است، که به معنای فعال سازی رنگ، شکل، و حرکت توسط صدا می باشد. هدف از این پژوهش، بازشناسی نقش صدا در آفرینش تجربیات حس آمیزانه (البته در افراد عادی و نه به معنای عصب شناختی آن) و پاسخ به این پرسش است که صدا چگونه می تواند منجر به خلق تجربیات حس آمیزانه بصری شود؟ دیگر آن که چه ویژگی هایی در فرایند ادراک نهفته است که به ما امکان تجربه ادراکات حس آمیزانه را می دهد؟ و در نهایت، پاسخ به این پرسش که آیا میان محرک شنیداری و محرک بینایی، ویژگی های مشترکی وجود دارد که بتواند منجر به تطبیق آن ها با یکدیگر شود؟ این پژوهش حاصل مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، و همچنین استفاده از منابع اینترنتی معتبر علمی- پژوهشی می باشد. ادراک، فرایندی چندحسی است و این ویژگی، نه تنها تجربه ادراکات حس آمیزانه را امکان پذیر می سازد، بلکه به واسطه ساخت بازنمایی های درونیِ چندحسی، امکان تجربه ای بصری در مواجهه با محرک شنیداری را نیز فراهم می آورد. علاوه بر این، شنوایی و بینایی، دارای ویژگی های درون حسیِ مشترکی نیز می باشند که امکان تطبیق آن دو با یکدیگر را مهیا می سازد.
آموزش کل گرا رویکردی نوین، همسو با برخی مولفه های آموزش سنتی هنر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
11 - 20
حوزههای تخصصی:
آموزش کل گرا جریانی بود که در بحث آموزش از اواسط دهه 1980 در آمریکای شمالی ظهور کرد. این جنبش، عکس العملی در برابر جریان اصلی آموزش در دنیا بود. کل گرایی در اصل یک پارادایم آموزشی است که تلاش دارد نظریات آموزشی را با فلسفه و معنویات پیوند بزند. آموزه های این جریان درصدد است در مقابل پیشرفت های ناشی از مدرنیسم و بحران های پس از آن از جمله از بین رفتن جوامع سنتی و بی توجهی به ارزش های سنتی و معنوی، برخیزد. به مدد این رویکرد، به تدریج، همه دریافتند که مفهوم و جایگاه "کل" در کشاکش مفاهیم متناقض، دارای اهمیت است. با مطالعه عمیق تر این رویکرد و اصول آن، مشخص می شود که مولفه ها و شاخصه های این رویکرد آموزشی، سنخیت قابل توجهی با برخی ویژگی های آموزش سنتی هنرها در ایران دارند. در این گفتار، پس از معرفی و تحلیل رویکرد کل گرا و مولفه های آن، با نگاهی نو به آموزش سنتی هنر در ایران نظری افکنده شده و قرابت نظریات رویکرد آموزشی کل گرا با روند آموزش هنر سنتی ایرانی مورد سنجش قرار می گیرد که نهایتاً می تواند نشانگر همسویی برخی اصول این دو حوزه باشد. این تحقیق از نوع کیفی و شامل جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتب، اسناد و مقالات است.
تأثیر نگارگری ایرانی بر عناصر بصری حمزه نامه با تأکید بر مکتب تبریز2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
31 - 44
حوزههای تخصصی:
ایران، ازجمله ملل و نژادی است که طی قرون متمادی با هند در ارتباط بوده و در هنر و فرهنگ آنها نفوذ کرده است. یکی از دوره های طلایی هنر و فرهنگ ایران، در اوایل دوران صفویه در تبریز بود؛ زمانی که شاه طهماسب از هنر روی برگردانید، برخی از هنرمندان به دعوت همایون پادشاه گورکانی به هند رفتند و هسته اصلی مکتب نگارگری مغولی هند را بنیان گذاشتند. بدین ترتیب، مهم ترین اثر این مکتب، حمزه نامه، تحت تأثیر شدید نگارگری ایرانی و تحت نظارت نگارگران ایرانی خلق شد. بر این اساس، پژوهش حاضر به این پرسش ها پاسخ می دهد که چه عناصری از مکتب نگارگری تبریز 2 در تصاویر حمزه نامه مشاهده شدند؟ و تأثیرات دیگر مکاتب نگارگری ایرانی بر تصاویر حمزه نامه چیست؟ با هدف دسته بندی برخی از این عناصر تصویری، روش تحقیق توصیفی- تطبیقی است و نتایج نشان می دهد عناصر تصویری نگاره های حمزه نامه تشابهات بسیاری با نگاره های مکتب تبریز 2 دارد؛ زیرا بسیاری از عناصر گیاهی، تلفیقی، جانوری و سماوی در حمزه نامه با شباهت فراوانی با همین عناصر در مکتب نگارگری تبریز 2 ترسیم شده اند. علاوه بر آن، تأثیرات دیگر مکاتب نگارگری ایرانی نیز بر نگاره های حمزه نامه مشاهده می شود.
کلیشه سازی در گذار از صفحه آرایی سنتی به چاپ سنگی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37 - 46
حوزههای تخصصی:
دوران قاجار، مصادف با نفوذ فرهنگ وهنر و ساخته های صنعت غرب در ایران است . برخی از این اتفاقات، به دنبال تبادلات سیاسی و ورود اختراعات و صنایع جدید نظیر دستگاه های چاپ، دوربین عکاسی و... تاثیر به سزایی بر هنر سنتی ایران گذاشت. کلیشه سازی، از شیوه های رایج حاکمان در جهت یکدست سازی فرهنگی و حفظ همبستگی است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه دو سند دوره قاجار -یکی دستنویس و دیگری چاپ سنگی- که هر دو مربوط به دهه ی اول قرن چهاردهم هجری است، دستاوردهای جدید صفحه آرایی با توجه به کتاب آرایی سنتی را مورد سوال و تحلیل قرار داده و کلیشه سازی دوره قاجار را که برگرفته از فرهنگ ملی و سیاست گذاری های حکومتی بود، به ویژه درکلیشه های تصویری بررسی می کند. از نتایج این تحقیق آنست که؛ با توجه به تاثیرات چاپ سنگی، یکی از دستاوردهای صفحه آرایی این دوران، کلیشه سازی و ارائه ی الگوهای تصویری مبتنی بر حافظه فرهنگی و علایق مردم و سلیقه های سیاسی و حکومتی است. این کلیشه ها، برداشتی از سمبل های ملی و باستانی و نُسَخ دستنویس هستند که با شکل کارکردی جدید، توسط هنرمندان و دست اندرکاران چاپ سنگی، به دوران معاصر انتقال یافت.
آثار و دیدگاه طبیعت گرایانه ی آلبرشت دورر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 114
حوزههای تخصصی:
دیدگاه طبیعت گرایانه در دوران رنسانس با اضافه شدن رویکردهای علمی منجر به آگاهی بیشتر انسان از پیرامونش شد. کوشش هنرمندان در به نمایش گذاشتن جهان سبب شد تا هنر رنسانس از دوره های گذشته به طرز چشم گیری متمایز شود. جریانی که انسان و طبیعت را سرلوحه قرار داد و با دو گرایش عمده ی واقع گرایی، یکی مبتنی بر تجربه و مشاهده ی طبیعت و دیگری توسل به ریاضیات، به سمت کشف جهان عینی گام برداشت. از این رو، مطالعه ی نگرش هنرمندی که در فعالیت حرفه ای خود در مواجهه با این گرایش ها قرار گرفته است موضوع مهمی در تحلیل آثار تصویری محسوب می شود که در این پژوهش به شکلی هدف مند در آثار آلبرشت دورر دنبال می شود. این که هنرمند در راستای تصویرسازی و نقاشی از چه مؤلفه هایی در طبیعت و چه تکنیک هایی بهره می گیرد سؤال اصلی این پژوهش است. بدین منظور، این مطالعه با اتخاذ شیوه ی توصیفی-تحلیلی و رویکرد تک نگاری به تحلیل عناصر بصری، ریاضی وار و طبیعت محور تصویرسازی ها می پردازد. از مهم ترین نتایج این مطالعه رویکرد متفاوت هنرمند در پرداخت به آثار است و نقش هنرمند در فرم دهی به عینیت گرایی در قالبی جدید به نمایش گذاشته می شود و هنرمند با تمام تأثیرپذیری از معیارهای زیباشناسانه ی رنسانس، در اجرا، به آن چه خود از موضوع درک کرده رجوع می کند.
طراحی سیستم کرایه ی دوچرخه برای جزیره کیش با رویکرد کاربر محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
75 - 82
حوزههای تخصصی:
دوچرخه سواری به عنوان ورزشی مفرح و سازگار با محیط زیست، یکی از جذابیت های گردشگری در جزیره کیش می باشد. بدین منظور، ایستگاه های کرایه ی دوچرخه در سطح جزیره، احداث شده اند. هرچند استفاده از خدمات این ایستگاه ها، توسط بسیاری از گردشگران و ساکنان جزیره کیش، تجربه شده است، اما طراحی سیستم موجود اشکالاتی دارد که گویای عدم تطبیق آن با نیازها و خواسته های کاربرانش می باشد. در این مقاله، پارامترهای جدیدی جهت طراحی مجدد سیستم کرایه ی دوچرخه در جزیره کیش بدست آمد و سیستم جدیدی بر اساس این پارامترها، پیشنهاد شد. جهت انجام مطالعه، رویکرد کاربر محور و روش مهندسی کانسی بکار گرفته شد. با انجام مصاحبه با 40 نفر از کاربران و با استفاده از منابع مختلف، 110 واژه ی کانسی بدست آمد. با بکارگیری مقیاس ارزشیابی هفت تایی تعداد واژگان به 21 واژه ی کانسی و در نهایت 4 واژه ی نماینده، کاهش پیدا کرد. جهت بدست آوردن ویژگی های کمی سیستم و پارامترهای طراحی، جدول نمونه های موجود در بازار و پوسترِ علایق و سلایق جمع آوری شدند. سپس، به ایده پردازی پرداخته شد؛ از بین ایده ها، یک ایده توسعه داده شد و توسط 30 نفر از کاربران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادند که سیستم پیشنهادی توانسته است تا حد بالایی انتظارات استفاده کنندگان را برآورده سازد.
منظر درخت؛ بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش در هنر هخامنشی همچنان موضوعی بکر و دشوار است. با توجه به ضعف مستندات هنری باقی مانده از روزگار هخامنشی، مهرها از جمله سودمندترین بن مایه هایی هستند که داده های فراوانی دارند. هدف این پژوهش بازشناسی انگاره «درخت» در مهرهای هخامنشی مبتنی بر گونه شناسی درختان و بررسی رابطه میان گونه درخت با مضمون یا محتوای مهر است که موضوع چندان پرداخته شده ای نیست. راهبرد این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان دادند که به طور کلی سه گونه قابل تشخیص از درختان در این مهرها می توان یافت: «درختان نخل خرما»، «درختان برگ سوزنی» و «درختان میوه». درختان نخل با یا بدون خرما به شیوه واقع گرایانه با جزئیات فراوان و تقارن محوری طراحی شده اند. تکنیک های پرداخت و زیبایی شناسی درختان تنوعی از سبک درباری تا سلایق شخصی طراح را دربردارد. درختان برگ سوزنی در نمونه هایی به سبک تقلیدی دیده می شوند که درون مایه اصلی مهرهای آن، بیشتر تفوق مردی تاجدار بر جانداران است. این درختان در صحنه های شکار و تعقیب و گریز، به وسیله هاشورهای ساده و موازی طراحی شده اند. درختان میوه یا درختان گل دار، متناسب باسلیقه طراح هستند. درختان افزون بر جنبه آذینی دو کارکرد کلیدی دارند: الف) درخت به مثابه نماد پادشاهی در صحنه پردازی های درباری و ب) درخت به مثابه نماد طبیعت در صحنه پردازی های منظره گرا.
چگونگی کاربست عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه نگارگری هنرمندانی مرزهای مرسوم نگارگری را درنوردیده و معیارهای جدیدی را رقم زده اند، ازجمله محمد سیاه قلم است. مسئله ی این پژوهش چگونگی کاربست عناصر تصویری و بصری همچنین طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم است. تمایز این پژوهش با پژوهش های پیشین در پرداختن به عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم برای نمایش هم زمان دو مفهوم زشتی و زیبایی است. پرداختن به جنبه های مغفول مانده در دیونگاره های سیاه قلم، هم و همچنین تحلیل چگونگی بازتاب مظاهر زشتی در آن با تأکید بر دیونگاره محمد سیاه قلم از اهداف این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب، مقالات، تحقیقات و پژوهش های مرتبط با موضوع دیونگاره های محمد سیاه قلم (در اینجا با تمرکز بر عناصر تصویری و بصری و طراحی) مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دیونگاره های سیاه قلم عناصرى از طنز، بازى، سرگرمى و نشاط در عین عجایب نمایی در آن وجود دارد. وی برای ترسیم زشتی و زیبایی از دریچه ی تمرکز بر عناصر بصری و طراحی در دیونگاره ها استفاده کرده است که دسته بندی و تفکیک آن ها ازجمله دستاوردهای این پژوهش است.
بازخوانی اسطوره های نگاره های کشته شدن سیاوش در شاهنامه های شاهزادگان تیموری (ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش، محوریترین حلقه زنجیرهی اسطورههای ایرانی است. اسطورهی سیاوش بنا به دلایل فرهنگی و باورهای ملی همواره مورد توجه بوده، ضرورت پرداختن به ابعاد گوناگون این موضوع و نگاه تحلیلی و تطبیقی در مورد نگارههای مبتنی بر آن ضروری است. این پژوهش به مؤلفههای وجودی سیاوش و همچنین مفاهیم نمادین نگارههای کشته شدن سیاوش در شاهنامههای شاهزادگان تیموری(ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی) براساس نظریه اسطوره_آیین (ساموئل هنری هوک) پرداخته است. پرسش بنیادین پژوهش که ویژگیهای اصلی نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری براساس نظریه اسطوره_آیین کدام است؟ و عناصر بصری در نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری در داستان کشته شدن سیاوش، شخصیت اسطورهایاش را چگونه مطرح میکند؟ است. برای پاسخ به این پرسش ویژگیهای اصلی نگارهها براساس نظریه اسطوره_آیین بررسی شده. پژوهش حاضر، رویکردی تحلیلی و ماهیتی توصیف ی- تاریخی دارد که به لحاظ هدف، کاربردی است و بر اساس مستندات بررسی می شود و به نقش اسطورهای سیاوش و نشان دادن اشتراکات و افتراقات نگارههای مشترک و شاخصههای بصری و هنری در شاهنامههای مصور یاد شده پرداخته شده است. همچنین چرایی اهمیت و توجه هنرمندان نگارگر ایرانی به شاهنامه و مؤلفههای وجودی آن در نگارگری مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در بازخوانی روایت تصویری اسطوره سیاوش، براساس رویکرد اسطوره- آیین به این نتیجه می رسیم که مرگ سیاوش هدفدار است، او نمیمیرد، بلکه بارها و بارها به صورت سروش، همراه با مهر، متجلی میگردد. اسطوره_ آیین میتواند در مطالعه جایگاه اسطوره در مناسک سیاوشان بابی نوین در مطالعات هنری شاهنامه به ارمغان آورد.
فرهنگ بصری دیجیتال برساخته از اپلیکشن های هنری نرم افزارهای تلفن همراه هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
99 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه تلفن های همراه هوشمند، با دو ویژگی متمایز خود، یعنی صفحات نمایش لمسی و امکان نصب اپلیکیشن های هنری، به مثابه یکی از جلوه های رسانه های دیجیتال، وضعیت جدیدی از فرآیند تولید و انتشار هنر را به وجود آورده اند. این رسانه، با مادیت زدایی از فرآیند تولید هنر و تکثیر آن، ویژگی های متنی و فرامتنی نوینی را به فرهنگ دیداری افزوده اند که در بستر خود، نقطه مولد مفاهیم بدیعی بر فرهنگ بصری دیجیتال است؛ تبیین و مفهوم سازی این پدیده بصری نوین، گامی است به سوی شناخت مختصات فرهنگی تصویر در رسانه دیجیتالی آن چه حول محور «جامعه نمایشگرها»، مفهوم می یابد. این پژوهش، با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به اطلاعات و منابع کتابخانه ای، با مطالعه چندین نمونه از اپلیکیشن های هنری تلفن همراه هوشمند، بر آن است تا ویژگی های فرهنگ بصری برآمده از تولید هنر در نرم افزارهای تلفن همراه را با توجه به آرای متفکران پیشگام در طرح مفهوم فرهنگ بصری دیجیتال، چون لو مانوویچ و اندرو دارلی، بررسی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است؛ هنر رسانه ای نوین با عزیمت از تصویر به اسکرین و جامعه نمایشگرها، به مفاهیمی نوین در عادتواره بصری، نظیر خصوصی سازی سیار و ارتباطات خانه به دوش، حاضرآماده های دیجیتال و تغییر فضای مصرف ... دامن زده اند.
سیر تطوّر جاذبه های بصری «ی معکوس» در کتیبه های ثلث از عصر مغول تا صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
قلم ثلث دارای ارزش های بصری والایی در خوشنویسی اسلامی و منطبق با اهداف و کارکرد تزئیناتِ معماری است. بررسی روند تطوّر و تحوّل«ی» معکوس در کتیبه های ثلث نشان می دهد که این حرف از دوره ایلخانی تا اوایل عصر صفوی اغلب به صورت کوتاه و مورّب نگاشته می شد اما از نیمه عصر صفوی از «ی معکوس شالی یا قطاری » برای تقسیم کرسی بالا و پائین و ایجاد توازن و تعادلِ حروف در کتیبه نگاری ثلث استفاده بیشتری شد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با عطف به کار میدانی در خصوص کتیبه های ثلث انجام گرفته است. نتایج این مقاله مویّد آن است که تطوّر «ی» معکوس از نوع کوتاه به بلند (قطاری) مبتنی بر دو عامل ملاحظات خوشنویسی از منظر ترکیب و حُسن همجواری و ضرورت انطباق خط ثلث با جلوه های بصریِ معماری اسلامی بوده است. همراه با عوامل گفته شده، از به کار گیری نوع مواد و مصالح، نحوه دورگیری، تراش و ساخت کتیبهها از عصر ایلخانی تا دوره صفوی نیز نباید غافل ماند. مجموع این عوامل، ضمن آنکه کتیبه های ثلث را از منظر ترکیببندی و انسجام کلی حروف و کلمات تقویت می کرد، بر زیبایی و هماهنگی این نوع اجرا با ملاحظات بصریِ معماری نیز تأثیر بسزایی نهاد.
«درام» در برگزیده ای از پوسترهای سینمای ایران: مطالعه ای در چهارچوب روایت شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
141 - 154
حوزههای تخصصی:
باوجود گسترش رسانه های ویدئویی و شبکه های مجازی باقابلیت اشتراک گذاری آثار ویدئویی، پوستر هنوز یکی از اولین و مهم ترین عناصر اطلاع رسان در مورد یک اثر سینمایی است. اجزای متنوع پوسترهای سینمایی به راحتی می توانند عناصر مهمی از داستان، شخصیت ها، ژانر و بسیاری از اجزای دراماتیک دیگر فیلم را به مخاطب منتقل کنند و به اولین عنصر روایی و دراماتیک فیلم تبدیل شوند. ازآنجاکه جستجوی درام و روایت در هنرهای دوبعدی مانند پوستر از طریق خوانش های بینامتنی امکان پذیر است، با شناخت مفاهیم لایه های روایی در نظریات ژرار ژنت و همچنین آشنایی با ویژگی های روایت سینمایی در نظریات افرادی مانند سیمور چتمن، می توان میان روایت دراماتیک در فیلم و پوستر ارتباط برقرار کرد و از این طریق راهکاری عملی برای خلق پوسترهای دراماتیک و روایی عرضه کرد. در این پژوهش، پس از معرفی درام و اجزای سازنده آن، عناصر دراماتیک موجود در پوسترهای برگزیده سینمای ایران در دهه های 40 و 50 بر اساس نظریات ژنت و چتمن مورد تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس یافته ها، می توان گفت که درام در پوسترهای دهه های 40 و 50 سینمای ایران در سه سطح خود را نشان می دهند: در سطح اول ژانر و موضوع (تم)، در سطح دوم شخصیت ها و روابط میان آن ها و در سطح آخر پیرنگ درام با به تصویر کشیدن کنش دراماتیک به مخاطب منتقل می شود.
نماد ها در آثار «ژازه طباطبایی» (با تاکید بر سه نماد: شیروخورشید، اسب و مرغ آدم )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
41 - 48
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر و به دلیل دگرگونی های فراوان در آفرینش های هنری، تعداد اندکی از هنرمندان هستند که به بازتولید برخی از نمادهای خاص اهتمام دارند. از مهم ترین این هنرمندان، ژازه طباطبایی نقاش و مجسمه ساز است که به شیوه خاص خود برخی از نمادهای مهم و کهن ایرانی را بازمی آفریند؛ مانند شیروخورشید، اسب و مرغ آدم ها و غیره . در این مقاله چگونگی بهره گیری ژازه از این نمادها بررسی می-شود؛ این نمادها همان نشان و محتوای سابق را بیان نمی کند، بلکه به گونه ای طنزآمیز نمایان و در این خلال برخی مفاهیم سابق به هجو گرفته می شود. یعنی ژازه مطابق با زمانه خویش و فرهنگ معاصر و البته نوع نگاه ویژه خود نمادها را به کار می گیرد و آنچه مشخص است این که در همه نمادها و نشانه های آثار ژازه ردپای تانیث و زنانگی فرم و محتوا غالب است؛ البته به عنوان عنصری از دست رفته که به زبان نمادین هنرمند با این نگاه که جای خالی آن در عصر ما احساس می شود بیان می گردد. نمادهای آثار ژازه عمدتاً در قالب دو هنرِ نقاشی و حجم سازی رخ می نماید؛ در نقاشی های او نگاه زنانه را به وضوح بیشتری می توان دریافت اما در آثار حجمی او گونه ای شوخی و به هجوگرفتن نمادهای سابق مشاهده می شود.
رقم مسجع: علل و رویکرد مذهبی- اجتماعی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مبتنی بر این فرضیه است که ظهور رقم مسجع در نقاشی اواخر دوره صفوی، افشاریه، زندیه و اوایل قاجار، بنا به مصالح مذهبی و لزوم اجتماعی و اقتصادی بوده است. از مکتب اصفهان به بعد که نقاشی تا حدودی از حصار دربار بیرون آمد، در جامعه اصفهان بسط و گسترش یافت و با زندگانی روزمره مردم گره خورد، نقاشان با معضل مقبولیت آن در بین عامه مردم مواجه شدند؛ چون نقاشی از دوره اسلامی بنا به مسائل کلامی و مذهبی همچنان در هاله ای از حرمت قرار گرفته بود و گرچه گذشت ایام، این دیدگاه را تا حدودی تلطیف کرده بود، پیکرنگاری نزد گروه هایی از جامعه همچنان در معرض بی مهری قرار داشت. نقاشان برای حل این معضل به رقم هایی روی آوردند که مفهوم دوپهلو داشت: یکی مفهوم مذهبی و دیگری حرفه ای. شیوه فرنگی سازی هم که از نیمه های سده دهم هجری در نقاشی ایران شروع شده بود، به کمک نقاشان آمد و آنها با گنجاندن پیکره های فرنگی، مناظر و مزایای اروپایی در آثار خود، درواقع به نوعی فرافکنی مفهومی پرداختند و تاحدودی توانستند معضل حرمت در نقاشی های پیکرنگارانه را حل کنند. در این مقاله با روش استقرایی و فرایند وصف و ارزیابی و تحلیل، علل و عوامل موضوع تتبع می شود.
تأثیر گفتمان اجتماعی حاکم بر عصر صفویان در آثار تصویری دارای صحنه های موسیقی آن دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
هر رشته از دانش، مجموعه ای از قواعد و قانون های ایجابی و سلبی را دارد که معین می کند درباره چه چیزهایی می توان بحث کرد و درباره چه چیزهایی، نمی توان. همین قواعد و قانون های نانوشته، ،"گفتمان" آن رشته خاص هستند. تلاقی مذهب و ملیت در گفتمان صفوی باعث شد تا پس از ساسانیان، دوباره وحدت دینی مبنای وحدت سیاسی قرار گیرد و هویت ملی در ایران پررنگ شود . گفتمانی که با برجسته کردن، طرد و گاه به حاشیه راندن، تفکر غالب خود را به عنوان حکومتی قدرتمند گسترش داد. در این پژوهش تلاش شده تا تأثیر گفتمان اجتماعی این عصر -که علاوه بر اندیشه های سیاسی حاکم، به سه بخش مذهب شیعه، حکمت ایران باستان و عرفان اسلامی قابل تقسیم است- بر نگاره های دارای صحنه های موسیقی بررسی شود. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، برای تحلیل داده ها از نظریه گفتمان "میشل فوکو" استفاده شده است. پررنگ ترین نتیجه ای که می توان از این بررسی گرفت این است که، با تمام نفوذ و قدرتی که مذهب شیعه و فلاسفه و عرفای اسلامی در عصر صفوی داشتند، تأثیر مستقیم اندیشه های سیاسی دولت بر نگارگری و استفاده دیداری از واقعیت های اجتماعی در طراحی صحنه های دارای موسیقی مشهود است.
پیکرک های گلی انسانی نو یافته استان هرمزگان، حوزه فرهنگی بلوچستان، جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
31 - 40
حوزههای تخصصی:
مجموعه پیکرک های مورد مطالعه در این پژوهش مبتنی بر یک پیکرک از یافته های کاوش فصل سوم تم مارون و 4 پیکرک موجود در مخزن موزه بندر عباس که از بشاگرد(محلی بشگرد)، شهرستان جاسک، شمال شرقی استان هرمزگان در جنوب شرق ایران است، می باشد. این مجموعه نو یافته در نوع خود جدید و تا کنون از ایران چنین نمونه هایی که معرف فرهنگ بلوچستان است، گزارش نشده است. پیکرک های مورد مطالعه نشان از ساخت آثار حجمی گلی آرایش شده انسانی است که از نظر ویژگی های بصری و زیبا شناسی می توان کارکرد آیینی- اجتماعی برای آنها پیشنهاد نمود. در این پژوهش با طرح پرسش های مختلف برآن است گسترش و ریشه احتمالی فرهنگ بلوچستان و سند به ویژه هنر پیکرک سازی را در حوزه فرهنگی جنوب شرق ایران به ویژه در استان هرمزگان مشخص نماید. از اینرو مهمترین اهداف این پژوهش شناخت ریشه جایگاه هنر پیکره سازی ، کاربرد، مقایسه و گسترش آن در حوره فرهنگی بلوچستان است. مهمترین پرسش این پژوهش چگونگی شناخت هنرپیکرک سازی و گسترش این هنر در حوزه فرهنگی بلوچستان و فرهنگ و تمدن سند، ;کاربرد و تاریخ گذاری براساس این مجموعه چیست؟. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی مجموعه مورد بررسی قرار می گردد .
خوانش آیکونولوژیک «مجنون» در نگاره های دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
59 - 68
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویریِ غالبا غربی سودمند می باشد رویکرد آیکونولوژی (= شمایل شناسی) است. با در نظر گرفتن پاره ای از ویژگی هایِ خاص نگارگری ایرانی، این رویکرد برای مطالعه برخی نگاره های ایرانی نیز مناسب است. از نگاره های مربوط به داستان عاشقانه لیلی و مجنون، اثر منظوم نظامی گنجوی (۱۲۱۱ ۱۱۴۱م./۶۰۸ ۵۳۵ ه.ق)، می توان به عنوان متون تصویری یاد کرد که رویکرد آیکونولوژی برای بررسی آنها، بدون هیچ پیش شرطی، نتیجه بخش است. در این راستا، تمرکز مقاله پیش رو بر خوانش آیکونولوژیک انعکاس تصویری «مجنون» در نگاره هایی از دوران صفویه (۱۷۳۶ ۱۵۰۱م./۱۱۴۸ ۹۰۷ ه.ق) است که وی را پس از ترک قبیله خود به تصویر کشیده اند. هدف از این پژوهش مطالعه بازتاب ارزش های نمادین در نگاره ها و شرح فرهنگی و اجتماعی آنها می باشد، که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، منجر به تولید ویژگی های بصری شخصیت مجنون در نگاره های مورد نظر گردیده است. نتیجه آن که نوع پوشش مجنون در نگاره های مورد نظر نشان از عدم وابستگی او به هرگونه سامانه و یا جایگاه اجتماعی شناخته شده در دوران صفویه دارد. ازاین رو در این مقاله، پس از معرفی اجمالی رویکرد آیکونولوژی، با استفاده از سه لایه درک معنا در این رویکرد به بررسی و مطالعه انعکاس تصویری مجنون در نگاره های دوران صفویه پرداخته می شود.
کارستان هنری محمدباقر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
27 - 37
حوزههای تخصصی:
مهم ترین موضوعی که در بررسی و ارزیابی زندگی هنری محمدباقر یا آقاباقر، نقاش قرن دوازدهم هجری، مطمح نظر نگارنده است، اثبات زنجیره پدر- فرزندی او با محمدعلی بیک نقاش باشی است. برای این منظور، اسناد و مدارک موجود، به ویژه بعضی از آثار خود محمدباقر که در ساری اجرا شده است، ارزیابی و تحلیل شد. محمدباقر در بعضی از آثار خود به بازنمایی و بازسازی برخی از آثار جدش، علی قلی بیک جبادار، پرداخته است. از جملگی این اسناد و شواهد بر می آید که وی فرزند محمد علی بیک نقاشباشی بود که در نزد علی اشرف (نقاش قرن دوازهم هجری و شاگرد محمد علی بیک نقاشباشی)، به فراگیری نقاشی لاکی و تذهیب و غیره می پردازد و سپس همراه هم دوره ای های خود، محمدصادق و محمدهادی، نزد میرزا مهدی خان استرآبادی، منشی و مورخ نادرشاه، تقرب می جوید و بعدها همراه دوستانش به دربار کریم خان زند راه پیدا می کند و در پروژه های هنری دربار مشارکت می جوید و چندی بعد وارد دربار قاجار می شود. گفتنی است که در نیل به نتایج منطقی در این مقاله، از روش استقرایی و با امعان نظر به فرایند توصیف، ارزیابی و تحلیل و فرایند کلی نقادی علمی استفاده شده است.
خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 110
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.