سیامک سرلک

سیامک سرلک

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی ساختار میکروسکوپی سفال های قلی درویش از دوره مفرغ قدیم تا عصر آهن I

کلیدواژه‌ها: قلی درویش سفال عصر برنز عصر آهن I کانی شناسی سنگ نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۵
مطالعات سنگ نگاری (پتروگرافی) با کمک به شناخت ویژگی های ساختاری و ترکیبات آثار سفالین، نقش مهمی در شناخت تحولات و مبادلات فرهنگی، مبتنی بر تغییرات فنی این آثار دارد؛ از این رو به عنوان یکی از روش های مطالعه اصلی برای نمونه های با قابلیت نمونه برداری از این آثار، همواره در دستور کار قرار می گیرد. محوطه باستانی قلی درویش در 3 کیلومتری حاشیه جنوبی شهر قم، در محدوده ای بالغ بر 30 هکتار عرصه بقایای باستانی ارزشمندی در بردارنده گونه های شاخص سفال های مربوط به عصر برنز قدیم تا عصر آهن I است. در این مطالعه که با هدف یررسی بافت، اجزا سازنده و دسته بندی سفال های مورد نظر انجام شد، تعداد 37 قطعه از یافته های سفالی منطقه قلی درویش بدست آمده از کاوش های سال 1394 مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور، از روش مطالعه مقطع نازک یا سنگ نگاری با تکیه بر شناسایی ساختار میکروسکوپی و کانی های موجود استفاده شد. نتایج نشان داد که در نمونه سفال های مورد نظر سه نوع بافت متفاوت شامل بافت درشت دانه ناهمگن یا پورفیری، بافت ریز دانه یا سیلتی، و بافت آواری وجود دارد. خمیره این سفا ل ها دارای کمترین جورشدگی در اجزا سازنده، دربردارنده شاموت و پرکننده های درشت است؛.. به طوری که قطعات مختلف سنگ آذرین و چرت (بقایای سیلت، رس و یا سفال های خرد شده)، کلسیت و کوارتز در آن ها قابل مشاهده است. براساس یافته ها می توان گفت که عموماً مواد به کار رفته در ساخت این سفال ها محلی و مربوط به خود منطقه است.
۲.

طرح یک فرضیه در رابطه با علل متروک شدن محوطه های پایان عصر مفرغ در شمال شرق و شرق و گذار به آغاز عصر آهن در نیمۀ شمالی ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ع‍ص‍ر م‍ف‍رغ عصر آهن دورۀ گذار نیمۀ شمالی ایران شرق و شمال شرق ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۵۲۸
در مطالعات باستان شناسی هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران براساس گاه شناختی رایج و مرسوم عصر مفرغ و عصر آهن ایران، عموماً بازۀ زمانی (2000) 1900 تا 1500 ق.م. معرّف عصر مفرغ پایانی و حدوداً 1500 ق.م. به عنوان آغاز عصر آهن شناخته می شود. ازسوی دیگر، برپایۀ شواهد و مدارک باستان شناسی، در اکثر محوطه های هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران تصویر روشنی از توالی گاه شناختی و فرهنگی پایان عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ارائه نشده است. این محدودیت بیشتر ناشی از بستر و ماهیت مواد و مدارک این دوره است که غالباً حاصل کاوش در گورستان های این دوره بوده و اطلاعات موجود در رابطۀ توالی لایه نگاری مشخص و دقیق در محوطه های استقراری این دوره در نیمۀ شمالی ایران، اندک است. در عین حال مدارک موجود نشان می دهد که اکثر مراکز اصلی و محوطه های این دوره، به ویژه در شمال شرق و شرق ایران (و دشت گرگان)، جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان، در حدفاصل حدود 1700 تا 1500 ق.م. (پایان عصر مفرغ تا آغاز عصر آهن) متروک می شوند و در توالی استقراری این محوطه ها گسست فرهنگی و گاه شناختی مشهودی ایجاد می شود. در رابطه با علل متروک شدن محوطه های این دوره و گسست ایجادشده در توالی استقراری (و گاه شناختی و فرهنگی) اواسط هزارۀ دوم قبل ازمیلاد فرضیاتی مطرح شده است. غالب این فرضیات با رویکرد باستان شناسی به مواد فرهنگی، به ویژه مطالعه و تحلیل تغییرات ایجادشده در سنت های سفالی، به توجیه علل بروز گسست ایجادشده پرداخته است و عواملی نظیر مهاجرت ها و تهاجمات اقوام و فرهنگ های جدید، تغییرات زیست محیطی، افزایش جمعیت و در نتیجۀ آن افزایش میزان بهره برداری از منابع طبیعی و شوک زیست محیطی ناشی از آن و تغییر در شیوۀ اقتصاد معیشتی را به عنوان دلایل بروز گسست ایجادشده در توالی استقراری و متروک شدن مراکز این دوره در مناطق شرقی فلات ایران، پیشنهاد و مطرح کرده است. در این نوشتار، براساس یکی از فرضیات، مبتنی بر نتایج مطالعات زبان شناسی متون مذهبی منسوب به «هندو ایرانی عصر ودایی-گاهانی» پرسشی مطرح خواهد شد مبنی بر این که، آیا تحولات ناشی از اصلاحات مذهبی زرتشت که در بازۀ زمانی حدوداً 1700 (1800) تا 1500 ق.م. در شرق ایران روی داده است، به تنهایی و یا احتمالاً همراه با دیگر عوامل (احتمالاً تغییرات زیست محیطی) می تواند به عنوان یکی از عوامل تاًثیرگذار (تسریع کننده) در روند متروک شدن مراکز و محوطه های پایان عصر مفرغ شرق ایران و ازجمله عوامل گذار جوامع از عصر مفرغ به عصر آهن به شمار آید؟ با این وصف در نوشتار حاضر، بازۀ زمانی تقریبی (1600) 1700 تا (1400) 1500 ق.م. به عنوان دورۀ گذار از عصر مفرغ به عصر آهن مطرح و پیشنهاد می شود.
۳.

سفال منقوش نامُرد: سفال مربوط به اواخر دوره پارت و دوره ساسانی جنوب شرق ایران و سواحل خلیج فارس

کلیدواژه‌ها: خلیج فارس جنوب شرق ساسانی سفال نامُرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۹ تعداد دانلود : ۶۱۹
محوطه های باستان شناختی بسیار اندکی مربوط به دوره ساسانی در جنوب شرق و سواحل خلیج فارس کاوش شده، بنابراین مجموعه سفالی با تاریخ گذاری مطمئن ساسانی در این ناحیه معرفی نشده است. به همین دلیل شناسایی محوطه های ساسانی جنوب شرق و سواحل خلیج فارس بسیار مشکل و مجموعه سفال تاریخ گذاری شده دقیق مربوط به دوره ساسانی برای درک دوره ساسانی این منطقه لازم است. سفال در دوره ساسانی همچون دوره اشکانی محلی بوده و هر منطقه از ایران سبک و ویژگی های سفالی خاصی دارد. هدف این مقاله پرداختن به این مسأله و معرفی یکی از گونه های شاخص سفال ساسانی جنوب شرق ایران براساس سفال های به دست آمده از بررسی ها و کاوش های انجام شده جنوب شرق ایران و سواحل جنوبی و شمالی خلیج فارس است. این گونه که به نام سفال نارنجی ظریف منقوش یا «نامُرد» مشهور است، پراکندگی گسترده ای در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس و جنوب شرق ایران دارد. این گونه تنها از کاوش های انجام شده در محوطه ها ی کوش، مِلیحا و اِددور در امارات متحده، تپه یحیی در بافت کرمان و تَم مارون در میناب به دست آمده است، ولی شمار زیادی از این گونه در بررسی های انجام شده در این مناطق نیز یافت شده است. سفال گونه نامُرَد دو گونه است؛ یک گونه آن مربوط به اواخر دوره اشکانی و گونه دیگر مربوط به اوایل و اواسط دوره ساسانی است. روش یافته اندوزی این پژوهش میدانی و کتابخانه ای، ولی اساس یافته اندوزی در این پژوهش میدانی است.
۴.

پیکرک های گلی انسانی نو یافته استان هرمزگان، حوزه فرهنگی بلوچستان، جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکرک انسانی گلی آرایش پیکرک هزاره سوم ق.م استان هرمزگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
مجموعه پیکرک های مورد مطالعه در این پژوهش مبتنی بر یک پیکرک از یافته های کاوش فصل سوم تم مارون و 4 پیکرک موجود در مخزن موزه بندر عباس که از بشاگرد(محلی بشگرد)، شهرستان جاسک، شمال شرقی استان هرمزگان در جنوب شرق ایران است، می باشد. این مجموعه نو یافته در نوع خود جدید و تا کنون از ایران چنین نمونه هایی که معرف فرهنگ بلوچستان است، گزارش نشده است. پیکرک های مورد مطالعه نشان از ساخت آثار حجمی گلی آرایش شده انسانی است که از نظر ویژگی های بصری و زیبا شناسی می توان کارکرد آیینی- اجتماعی برای آنها پیشنهاد نمود. در این پژوهش با طرح پرسش های مختلف برآن است گسترش و ریشه احتمالی فرهنگ بلوچستان و سند به ویژه هنر پیکرک سازی را در حوزه فرهنگی جنوب شرق ایران به ویژه در استان هرمزگان مشخص نماید. از اینرو مهمترین اهداف این پژوهش شناخت ریشه جایگاه هنر پیکره سازی ، کاربرد، مقایسه و گسترش آن در حوره فرهنگی بلوچستان است. مهمترین پرسش این پژوهش چگونگی شناخت هنرپیکرک سازی و گسترش این هنر در حوزه فرهنگی بلوچستان و فرهنگ و تمدن سند، ;کاربرد و تاریخ گذاری براساس این مجموعه چیست؟. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی مجموعه مورد بررسی قرار می گردد .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان