فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۰۱ تا ۸٬۰۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
164 - 187
حوزههای تخصصی:
خراسان بزرگ در عصر تیموری دارای تحولات بسیار چشمگیری در ساخت مقبره سازی صوفی، می گردد. مقبره مولانا ابوبکر تایبادی از این حیث مستثنا نیست. این مقبره در سال 848ق/ 1444م به دستور پیر احمد خوافی وزیر شاهرخ تیموری جهت مسجد و نمازخانه توسط بزرگ ترین معماران دوره تیموری (دو برادر به نام های غیاث الدین و قوام الدین شیرازی) در شهر تایباد بنا شد. آن چیزی که این بنا را از حیث مطالعات معماری و باستان شناسی برجسته می کند، بهره گیری معمار از هندسه کاربردی عصر تیموری، در ساخت آن می باشد. در این پژوهش با اتخاذ رویکرد تحلیلی، استفاده از منابع کتابخانه ای، ثبت و مشاهده میدانی می توان گفت یکی از ویژگی های متمایز معماری دوره تیموری بهره گیری هر چه بیشتر از هندسه در طرح های معماری است که نمود آن را می توان در پلان، ایوان رفیع و گنبدخانه بقعه مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی مشاهده کرد. با تحلیل هندسی این بنا می توان اظهار داشت که معمار در طراحی این بنا از مشتقات 3√، 5√و2√ بهره گرفته است.
تحلیل و ارزیابی ویژگی های مسکن روستایی براساس نمونه گیری سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای دستیابی به اهداف توسعه در بخش مسکن شناخت ویژگی های آن، پایه ای برای برنامه ریزی منطبق با نیازها، مشکلات و فرصت ها محسوب می شود. شناخت این خصوصیات و ویژگی ها تنها با استفاده از چارچوبی سازمان یافته در قالب تعاریف و مفاهیم استاندارد و معین، امکان پذیر است. بنابراین، شاخص ها ابزاری تعریف شده و کارآمد برای شناخت این ویژگی ها هستند و تحلیل نتایج بدست آمده از آن ها می تواند مرجعی مناسب برای تدوین راهبردها، سیاستگذاری ها و اهداف در برنامه ها و طرح ها باشد. علی رغم مطالعاتی که طی دو دهه اخیر برای شناخت مسکن روستایی در برخی استان ها صورت گرفته است، به دلیل محدودیت تعمیم پذیری، نمی تواند به تنهایی مبنای برنامه ریزی و طراحی مسکن قرار گیرد و تصویر شفافی از وضعیتی که مناطق مختلف با آن مواجهند، ارائه کند. همچنین اغلب آن ها از روش های ساده تر برای ارزیابی بهره جستند. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد با مروری بر ادبیات و استخراج شاخص های مسکن در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، برخورداری و محیطی و با استفاده از داده های نمونه گیری ویژگی های مسکن روستایی در سال 92 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، و با به کارگیری روش های پیشرفته تر، مانند مدل F’ANP و تحلیل خوشه ای علاوه بر ارزیابی جامع از مسکن روستایی استان های کشور، به رفع نواقص برخی از این مطالعات بپردازد. یافته ها نشان می دهند که هریک از استان ها با توجه به شرایط خاص منطقه (همچون شرایط آب و هوایی و اقلیمی، فرهنگی و الگوی زندگی، برخورداری از طرح های توسعه کلان ملی در نگاه آمایشی و ...) می تواند در یک زمینه بسیار پیشرو باشد. به عنوان مثال استان های گیلان و مازندران در بعد کالبدی، خراسان رضوی و آذربایجان شرقی در بعد اقتصادی، استان قم در بعد برخورداری و استان یزد در بعد محیط زیستی پیشرو است و بدون نیاز به برنامه ریزی متمرکز از بالا به پائین، می تواندد الگویی را برای ترویج در این زمینه برای سایر استان های کشور ایجاد کنند. بدین ترتیب می توان در برخی از شاخص های کلیدی که در حیطه اختیارات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی قرار دارد، این امکان را برای استان ها فراهم نمود تا با ابتکار عمل نقشی پیشران برای منطقه و چه بسا کل کشور داشته باشند. این امر بیانگر ضرورت نگاهی فضایی، یکپارچه، غیرمتمرکز و زمینه ای در برنامه ریزی مسکن روستایی است.
بررسی ساختار دیداری فیلم های اصغر فرهادی (با بررسی سه فیلم «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار دیداری در یک فیلم، ساختمانی به هم پیوسته از عناصر بصری آن فیلم است که از آن برای پیشبرد قصه، تولید معنا و انتقال احساس استفاده می شود. از این رو برای شناخت آثار هر فیلمسازی، یکی از بهترین راه ها، شناخت ساختار دیداری آثار او و بررسی شگردهایی است که او برای آرایش عناصر دیداری مورد استفاده قرار می دهد. هدف از این پژوهش، دست یابی به چنین شناخت و تحلیلی در فیلم های اصغر فرهادی است. البته منظور از این تحلیل، فهم انتزاعی تصویر در آثار او نیست، بلکه همواره بر رابطه تصویر با قصه و معنای آن تاکید می شود. بنابراین در این مقاله با یک روش توصیفی-تحلیلی، از یک سو رابطه ای شرح داده می شود که میان تصویر و قصه گویی وجود دارد و از سوی دیگر دلایل تاثیر گذاری شگردهای بصری فرهادی در فیلم هایش تحلیل می شود. در نتیجه این پژوهش، مشخص می شود که فرهادی با بهره گیری از گونه ای رئالیسم تصویری، به ساختمان دراماتیک و قصه گوی فیلمش استحکام می بخشد و مخاطب را هرچه بیشتر به کاراکترهایش نزدیک می کند. به همین علت، شگردهای بصری چون عمق میدان زیاد، دوربین روی دست، چندگانگی نقطه دید، پالت رنگی محدود، درهم شدن فضاهای مثبت و منفی و نورپردازی روشن- مایه در فیلم های او به ابزارهای اصلی برای نمایش عناصر بصری و بیان سینمایی تبدیل می شود.
مقایسه تطبیقی پیکره های ایستاده فتحعلی شاه قاجار به رقم مهر علی با پیکره های انسانی در هنر سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
مهرعلی، یکی از نگارگران عصر فتحعلی شاه قاجار، در برخی از آثار خود، پیکره ایستاده پادشاه را با کمر باریک، شانه های پهن و عصای مرغ نشان در دست راست می نمایاند. سغد، از سرزمین های ایران باستان نیز در آثاری مانند سکه، سپر چوبی و نقاشی های دیواری، پیکره هایی مزین به جواهرات، کمر باریک، شانه های پهن و عصای مرغ نشان در دست راست معرفی می کند که شیوه روایی برخی از آنها متأثر از ادبیات حماسی شاهنامه است. تحقیق حاضر در پی پاسخ گویی به این سوال است: معناشناختی عناصر نمادین یکسان بکار رفته در آثار مورد پژوهش چیست؟ نوشتار ﺣاﺿر به شرح هشت تصویر و تطبیق آنها با متن دینی- اخلاقی گاهان و شاهنامه می پردازد و تلاش دارد تا با بررسی جنبه های گوناگون خشَترویریه، مظهر سیطره قدرت خدا نزد ایرانیان باستان و فّره کیانی یکی از نمادهای قدرت و عطیه الهی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات به طریق اسنادی و کتابخانه ای بوده و با روش تحلیلی و توصیفی– تاریخی، بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که الگوهای بصری و مفهومی پیکره نگاره های فتحعلی شاه قاجار به رقم مهرعلی و پیکره های انسانی هنر سغدی، تلفیقی از ادبیات حماسی شاهنامه فردوسی با اندیشه فلسفی ایران باستان است و بر اقتدار و مشروعیت حکومت ایزدی پادشاه دلالت دارد.
بررسی و تحلیل وضعیت و جایگاه ایمنی و امنیت شهر تهران از منظر شاخص های جهانی (چالشها و راهکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
104 - 117
حوزههای تخصصی:
کارشناسان و برنامه ریزان شهری تخمین میزنند که تا سال 2050 بیش از 75 درصد جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی خواهند کرد و بیش از 90 درصد این افزایش جمعیت شهری در کشورهای در حال تو سعه رخ خواهد داد. جایی که مهاجرت انبوه رو ستاییان با شتاب روزافزون ادامه مییابد. به دنبال تو سعه و گسترش روزافزون شهرها، آسیب پذیری این مناطق از جوانب مختلف افزایش مییابد. در این شرایط ضرورت توجه مدیران شهری به حوزه ایمنی مناطق شهری دو چندان گردیده ا ست. به گونه ای که در چارچوب رویکرد تو سعه پایدار شهری، شهرها نیازمند سیستم های مدیریتی کارآمد به منظورکنترل حجم وسیع فعالیت ها، خطرات و ریسک های موجود هستند. در شهر تهران از یکسو بر اثر عوامل طبیعی مانند قرارگیری بر روی کمربند زلزله و از سوی دیگر تحت تاثیر عوامل انسانی و مداخله های غلط که در نتیجه مدیریت شهری ناکارآمد حاصل شده است، تمرکز بر حوزه ایمنی شهر از ضرورت های نظام مدیریت شهری برشمرده میشود. باید توجه داشت انجام هرگونه برنامه ریزی در این حوزه نیازمند شناخت دقیق و صحیح از چگونگی وضعیت ایمنی و امنیت شهر تهران است تا به کمک اطلاعات حاصل از این شناخت بتوان برنامه ای کارآمد و موثر در جهت ارتقای ایمنی و امنیت شهر تهران طراحی نمود. به این منظور در تحقیق حاضر از گزارش وضعیت ایمنی شهرها که در سال 2017 در سطح 60 شهر جهان صورت گرفته، استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان میدهد، شهر تهران عمدتا در زمره 10 شهری است که کمترین امتیازها را به لحاظ شاخص ایمنی و امنیت کسب کرده اند. هدف اصلی تحقیق حاضر آن است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا وضعیت موجود شهر تهران را به لحاظ شاخص ها و استانداردهای ایمنی در سطح جهان بررسی نموده و سپس راهکارهایی را در جهت ارتقای شاخص ایمنی در آن ارایه نماید.
بررسی شاخصه های ساختاری نگارگری در آثار سه تن از هنرمندان دوران پست مدرن(با مطالعه ی موردی آثار فرح اصولی، دوقلوهای سینگ و شاهزیا سکندر)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
81 - 95
حوزههای تخصصی:
هنر دوران پست مدرن بستری را فراهم آورده که در آن اقتباس از سنت، ارج نهاده می شود. بنابراین به نظر می رسد در این دوران می توان زیرساخت هنری را پیش بینی کرد که با تکیه بر هنر گذشته، علاوه بر معاصر بودن، در تعامل با مخاطب بومی و غیربومی نیز به درستی عمل کند. پژوهش حاضر در تلاش است تا به چگونگی ارتباط بین سنت نگارگری و مقتضیات جامعه ی پست مدرن پی برده و برای خلق اثری معاصر و مبتنی بر سنت راهی یابد. بنابراین در راستای رسیدن به این هدف شاخصه های ساختاری نگارگری را در آثار سه هنرمند از ایران، هند و پاکستان مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، نشان داده است که هنرمندان بسیاری نگارگری را ابزاری مناسب برای بیان مفاهیم مورد نظر خود یافته، و آن را در راستای هدف خویش دگرگون ساختند. در واقع آنچه در خلق اثری معاصرکه در ارتباط با سنت نیز باشد اهمیت دارد، شناخت قابلیت های سنت و مقتضیات هنر معاصر است. به نظر می رسد که رابطه ی معناداری میان سنت و معاصریت وجود دارد، و اگر ریشه های سنتی در تعامل با شناخت هنرمند از جهان معاصرش همراه باشند، تجلی تازه ای مبتنی بر سنت در آثارش بروز خواهد کرد.
شناخت و معاصر سازی کاربری فضاهای داخلی حمام های تاریخی (نمونه موردی: حمام تاریخی حسن خان کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
حمام ها ازجمله بناهای غیرمذهبی ایران هستند که در فرهنگ ایرانی پیش از ظهور اسلام و پس ازآن موردتوجه قرار می گرفتند. ازاین رو همواره معماری منحصربه فردی داشته اند و آثار به جامانده از آن ها در گوشه و کنار ایران حاکی از این میزان توجه است. با توجه به این امر که حمام ها از دیرباز اهمیت فراوانی داشته اند و استحمام شامل مراحل مختلفی بوده است، بنابراین حمام های سنتی ایران همواره دارای فضاهایی با عملکردها و خصوصیات متفاوت بوده اند که قرارگیری این فضاها در کنار یکدیگر و نسبت ها و تناسبات در کالبد معماری حمام ها تابع موقعیت اقلیمی و جغرافیایی حمام، موقعیت شهری و ... بوده است. این مقاله پس از بیان تاریخچه حمام ها و ویژگی معماری آن ها در دوره های مختلف با بررسی نمونه موردی حمام حسن خان کرمانشاه در تلاش است تا کاربری فضاهای آن را به گونه ای معاصر سازی کند که علاوه بر آنکه فرهنگ گذشته را زنده نگه می دارد با توجه به نیازهای امروز نیز قابل استفاده باشد.
سازوکارهای به کارگرفته شده به منظور سازمان دهی محیط در کالبد حداقلی (مبتنی بر نظریه سازمان دهی محیط راپوپورت؛ نمونه موردی : مسکن عشایرقشقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : با نگاهی به نحوه تعامل انسان با محیط در طول تاریخ می توان دریافت که انسان ها پیوسته با تجرید و ایجاد قالب های ذهنی در پی تنظیم روابط خود با محیط و سازمان دادن به آن هستند. راپاپورت در نظریه مهم خود که مقدمه شناخت محیط است، از سازمان دهی محیط سخن گفته است، بنابراین نظریه، انسان پیوسته در حال سازمان دهی محیط اطراف خویش است؛ چرا که ذهن انسان به تشخیص و به عبارتی رده بندی و انتظام محیط نیاز دارد. جامعه عشایر نیز با سبک زندگی کوچ نشینی همانند دیگر انسان ها در پی نظم بخشیدن و معنا دادن به جهان اطراف خود هستند. از آنجا که کوچ نشینان به مسکنی سبک و منعطف نیازمندند، لذا عناصر کالبدی در حداقلی ترین صورت کمی، در بستر محیطی عشایر حضور دارند. بنابراین بررسی چگونگی تحقق سازمان یافتگی محیط در کالبد حداقلی مسکن عشایر مسئله ای است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش بررسی و شناخت دانش های به کارگرفته شده جهت انتظام محیط زندگی عشایر، توسط ایلیاتیان قشقایی است. به دلیل درونی بودن این دانش و دریافت های افراد بومی از محیط، این تحقیق روشمندی و روند مصاحبه و مشاهده خاص خود را می طلبید. روش تحقیق : در این پژوهش نگارندگان در طی مشاهدات میدانی و مصاحبه های انجام گرفته از بستر زندگی عشایر قشقایی با کمک روش کیفی و مبتنی بر توصیف-تحلیل به بررسی این موضوع پرداخته اند. نتیجه گیری : در نتیجه تحقیق مشاهده خواهد شد که حداقلی شدن کالبد اختلالی درکیفیت سازمان یافتگی محیط زندگی عشایر ایجاد نکرده، بلکه در این محیط ها با جایگزینی مؤلفه های سازنده نظام معنایی و مدیریت زمانی نقش کم رنگ کالبد جبران شده است.
مطالعه مقایسه ای مسکن بومی روستایی سیستانی و بلوچ از منظر بازشناسی کالبدی با رویکرد انسان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
از خصوصیات بارز معماری مسکونی بومی آن است که با محیط فرهنگی خود مطابقت داشته و بدون دخالت معماران، بر پایه سنت عامیانه ای شکل گرفته که در بطن فرهنگ آن جامعه جریان دارد و به نوعی با نیازها، آرمان ها و جهان بینی های مردمانی که در واقع سازندگان آن بنا نیز هستند، مرتبط است. تداوم سنت، تداوم معماری بومی را به همراه خواهد داشت، آن هم نه به صورت کلیشه ای، بلکه به عنوان بازنمودی از یک فرهنگ که در محیطی زنده به وجود می آید و رشد می کند. انسان شناسی فرهنگی، به عنوان یکی از زیرشاخه های انسان شناسی، نقش مؤلفه فرهنگ را در شکل گیری محیط انسانی، اساسی ترین مؤلفه دانسته و به سبب این نگرش ویژه، امروزه در زمینه مطالعات معماری مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق این علم می توان به علل ظهور یک الگو در کالبد معماری و رابطه متقابل میان یک اثر با ویژگی های فرهنگی تشکیل دهنده اش، که در سنت عامیانه آن ریشه دارد، دست یافت . ازآنجا که گستره سیستان و بلوچستان، به دلیل تنوع قومی و بکر بودن مناطق روستایی، عرصه ای مناسب برای دسته بندی معماری مسکونی با ویژگی های بومی است، بنابراین پژوهش حاضر، این عرصه را مورد مطالعه قرار داده و بر آن است که چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدید آمده را از طریق علم انسان شناسی فرهنگی و توجه به جایگاه سنت عامیانه اقوام بلوچ و سیستانی مورد تحلیل قرار دهد. در این راستا با بررسی نظریات پایه در حوزه انسان شناسی فرهنگی و جایگاه فرهنگ و سنت در میان دو قوم بلوچ و سیستانی، به میزان ارتباط آن با کالبد معماری مسکونی بومی از طریق مشاهده و مطالعه میدانی چند نمونه از مصادیق آن در حوزه سیستان و بلوچستان پرداخته می شود. هرچند نمی توان عوامل محیطی را نادیده گرفت اما نتایج پژوهش بیانگر اهمیت نقش فرهنگ در بازشناسی کالبد معماری مسکونی بومی این مناطق است، از اینرو می توان اذعان داشت تداوم سنت عامیانه که در قالب رفتارهای روزانه و مبتنی بر کنش های متقابل انسان و محیط و انسان و انسان(ها) شکل گرفته است، موجبات تداوم مسکن با ویژگی های بومی در مناطق روستایی می گردد.
مروری نو بر ادراک حسی در معماری بازار ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: بازار کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
81-90
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کمّی خط آسمان در مناظر شهری به عنوان لبه شهر (با تأکید بر ابزارهای نوین تحلیل منظر شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط آسمان می تواند مؤلفه مؤثری باشد در اینکه ویژگی های مکانی و کیفی منظر شهری را تبیین کند و از این منظر مورد توجه قرار گیرد. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است که «خط آسمان» را با روش تحلیل بعد فرکتال بررسی نموده و اثرات آن را در کیفیت منظر شهری ارزیابی نماید. این تحلیل براساس تعاریف موجود در حوزه منظر شهری و ابزارهای تحلیل بصری صورت گرفته است. خط آسمان، علاوه براینکه می تواند با شاخص های کمّی جهت تحدید و هویت بخشی منظر شهر یا خیابان مورد مطالعه قرار گیرد، می تواند به عنوان یک لبه شهری و در زمره عناصرِ بصریِ شکل دهنده به منظر شهر بررسی شود. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، پاسخ هایی عملی و مستند به این دغدغه داده می شود که چگونه «خط آسمان» می تواند یک مؤلفه مؤثر در ارتقای کیفیت منظر شهر و حتی فضاهای شهری باشد .این بررسی اثر ارتفاع، فرم و عناصر مصنوع و طبیعی در عدد بعد فرکتال خط آسمان و تطابق آن با مفاهیم کیفی؛ تناسب، زیبایی و خوشایندی منجر به یافته هایی عملیاتی در جهت ارتقا کیفیت بصری منظر شهر می گردد. با استفاده از این فرضیه (کارکردی بودن خط آسمان در امر ارتقای کیفیت فضایی) می توان با مقایسه خط آسمان (ویژگی بعد فرکتال آن) درچند سکانس مختلف شهری به معیارهایی برای لبه های بالایی شهر، دست یافت و سازوکارهای زیست شهری را به وسیله ی ویژگی های معماری و عناصر منظر شهری بهبود می بخشد. این مقاله تحقیقی کمّی و مطالعه ای کتابخانه ای است که تلاش می کند با استفاده از مفاهیمی در حوزه ریاضیات جدید و نرم افزارهای مربوط (Matlab-Benoit)، خط آسمان را به عنوان پدیده ای فرکتال یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری سیمای شهر و ارتقای کیفی آن تحلیل کند. ابزارهای متفاوتی در تحلیل های بصری و کیفی سکانس های شهری از سوی کارشناسان مورد استفاده قرار گرفته است، که در این مطالعه با بررسی ویژگی های پیچیدگی و عددی در تصاویر «تحلیلِ عدد بعد فرکتال» را به عنوان روش مطالعه انتخاب کرده است. روش تحلیلِ عدد بعد فرکتال خط آسمان و ابزارهای مربوط به آن در بسیاری از آزمایشگاه ها و پژوهش های دانشگاهی استفاده شده است و مورد نظر صاحبنظران مدیران شهری است. در این روش، عدد بعد فرکتال خط آسمان در هر تصویر محاسبه شده است که این عدد در مقایسه با بعد عددی دیگر سکانس ها و مقایسه با عدد بعد فرکتال مربوط به خوشایندیِ تصویر ویژگی های مکانی و کیفیت فضایی را مشخص می کند و نتایج آن در تحلیل و برنامه ریزی های شهری و مدیریت بصری منظر نقشی کاربردی و کمّی دارد. از دیگر سو براساس یافته های این مقاله ازجمله عناصر شهری سازنده «لبه های شهری» است که با خط آسمان مؤلفه هایی مشترک دارند و لذا خط آسمان به لحاظ کیفی در زمره لبه های شهری بررسی می شود.همچنین خط آسمان در هر سکانس شهری قابلیت ارزیابی داشته و به کمک این نرم افزار،واجدِ ویژگی های توصیفی-کیفی خواهد بود که میتواند در کیفیت فضایی شهر و منظر شهری تاثرات قابل ملاحظه ای داشته باشد
سلاح هایی از نور و فرّ «بررسی موردی ستاره های هشت ضلعی آیینه ای در نگاره های شاهنامه صفوی والترز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
حرمت تصویرگری جانداران، موجب اعتلای هندسه اسلامی گردید؛ زمانی که تصویرسازی قرون وسطی به باروک منتهی می شد، هنر اسلامی به نقش ونگارهای آیینه کاری ها سوق پیدا می کرد. امتزاج آیینه کاری با نقوش هندسی و مشبک پنجره ها، روزن ها و درب ها باعث نمی شد بیننده از ورای آن ها به جهان بی روح، هندسی نگاه بیندازد، بلکه همان جهانی بود که در نگاه عارفانه شرقی، تجلی حضور مالامال و معطر یزدان بود. نگاه معناشناختی به این اشکال را می توان فلسفه مستتر در نهان و نهاد هندسه دانست که غیر از هندسه ایرانی-اسلامی کمتر سراغی از آن را می شود در هنر سایر نقاط جهان یافت. این جستار تلاش دارد با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، به شناسایی رموز به کاررفته در نقش هندسی ستاره هشت پری بپردازد که در نگاره هایی از شاهنامه 602W موزه هنر والترز به عنوان سلاح و سپر رزم آوران دیده می شود. فارغ از کارکرد نظامی ستاره هشت پر، این نماد در هندسه اسلامی دارای مفهوم معنوی بوده و نماد یادشده، جدای از کارکرد فیزیکی خود به عنوان سلاحی که از نور بهره می گرفت، در هندسه اسلامی تلاشی برای بُعددِهی به انوار ساطعه خورشید حقیقت و تکاپویی برای انجماد انوار فرّار زمان و غلبه بر گذار آن نیز بوده است. خورشیدی که در اندیشه اسلامی، هم قرینگی ماوراءطبیعی با حقیقت ازلی داشته و دارد.
خیمه ها و سراپرده های تیموری به روایت ظفرنامه یزدی و سفرنامه کلاویخو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
1 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نامه ها از آن حیث که در خلال روایت روی دادها ناگزیر از اشاراتی به بستر حدوث وقایع نیز هستند، گاه با توصیفاتی از مصنوعات انسان همراه می شوند، که از این رو در زمره منابع درجه اول پژوهش در باب مظاهر فرهنگ و هنر قرار می گیرند. یکی از این مظاهر، سازه های چادری است که در عصر تیموری متداول بوده و در تاریخ نامه های این دوران از جمله ظفرنامه یزدی، واژگان اصیل و متنوعی برای اشاره به انواع آن ها به کار رفته است. اما به علت رایج بودنِ کاربرد این مصنوعات در عصر تألیف و کم اهمیت بودنِ پرداختن به جزئیات چنین اموری در نگارش تاریخ نامه های درباری، این سازه ها به طور مختصر و به مدد آرایه های ادبی وصف و تشبیه شده اند، که این قلّت توصیف، مانع شناخت بسیطی از ویژگی های ظاهریشان می شود. خوشبختانه این کاستی را توصیفات سفرنامه کلاویخو، کتابی هم عصر ظفرنامه، مرتفع ساخته است. از آنجایی که جهان گردان و سفرنامه نویسانْ به امور خارج از رَویه معمولِ سرزمین خود با علاقه بیشتری می پردازند، کلاویخو، سفیر دربار اسپانیا، نیز در شرح سفر خود به قلمرو تیمور، سازه های چادری آن دوران را به تفصیلْ توصیف کرده است. نوشتار حاضر، به روش کتابخانه ای، ابتدا به استخراج نام اصیل انواع سازه های چادری از درون متن ظفرنامه پرداخته و کاربرد مشخص هر واژه را بر پایه سیاق آن معلوم می کند، سپس با مقابله مضامین مشترک ظفرنامه و سفرنامه کلاویخو، جزئیات بیشتری از آن ها عرضه و معلوم می کند برخی از این واژگان تا رسیدن به عصر حاضر، در اثر گذشت زمان و از دست رفتن مصداق، فراموش شده و یا معنایشان تغییر کرده است.
تدوین مدل نظری مولفه های موثر بر سرزندگی اجتماعی خیابان (مورد مطالعه: خیابان تاریخی سپه، اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خیابان های شهری سرزنده، می بایست اجزاء کالبدی و اجتماعی توامان در جهت سلامت و پیشرفت جامعه ی شهری و هر فرد عضو آن جامعه فعالیت کنند. این خیابان ها مرکز زندگی اجتماعی شهر، و محلی برای تامین نیازهای اجتماعی شهروندان محسوب می شوند. با توجه به سبک زندگی جدید و اختصاص بخش اعظم زمان افراد به کار و فعالیت در خارج از منزل، تامین نیازهای اجتماعی در فضای شهری و بویژه خیابان ها ضروری به نظر می رسد. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تدوین مدل نظری سرزندگی اجتماعی در خیابان انجام شده است. سؤال تحقیق این است که مدل نظری سرزندگی اجتماعی خیابان، مشتمل بر چه مولفه ها و متغیر هایی است. روش تحقیق همبستگی و از نوع تحلیل عاملی تاییدی می باشد. این روش در جهت تایید هماهنگی میان داده ها با یک ساختار عاملی معین (مدل نظری تحقیق) مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعه خیابان سپه که در مرکز تاریخی شهر اصفهان واقع شده و به میزان مطلوبی از سرزندگی اجتماعی برخوردار است، در جهت تایید مدل عاملی تحقیق بوده است. از روش میدانی(پرسشنامه) برای گردآوری اطلاعات و از تحلیل عاملی تاییدی در محیط نرم افزار Amos، برای سنجش مدل عاملی تحقیق استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مدل عاملی تدوین شده با داده برازش خوبی داشته است و رابطه معناداری میان مولفه های طراحی شکل دهنده ی کیفیت سرزندگی اجتماعی با متغیرهای مربوطه در خیابان سپه وجود دارد. بر این اساس، کیفیت سرزندگی اجتماعی، به سه مولفه طراحی شهری شامل؛ مولفه تجربی-زیباشناختی، مولفه عملکردی و مولفه زیست محیطی قابل تجزیه است. مولفه تجربی-زیباشناختی شامل متغیرهای شفافیت جداره، نظارت جمعی، نورپردازی، تناسب با زمینه، کفسازی و مبلمان؛ مولفه زیست محیطی دارای متغیر های رایحه محیط، موقعیت استقرار مبلمان، سایه اندازی مطلوب، پاکیزگی محیط، آلودگی صوتی، فضای سبز جمعی، و مولفه عملکردی مشتمل بر متغیرهای دسترسی به حمل ونقل عمومی، دسترسی به پارکینگ و اختلاط کاربری می باشد.
تطبیق زیبایی شناختی دیوارنگاری های مذهبی (واقعه کربلا) بقعه شاه زید و تکیه معاون الملک در تعامل با تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
88 - 105
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاری مذهبی در معنای هنر شیعی و با محوریت ائمه دین، به ویژه واقعه کربلا با قدمتی چندصدساله، از مهم ترین گونه های دیوارنگاری ایرانی است که دوران اوج و شکوفایی خود را در دوره قاجار و در پیوند با تعزیه سپری نمود. تأثیر این ارتباط در ویژگی های مضمونی، ساختاری و زیبایی شناختی دیوارنگاری های مذهبی این دوران با تکنیک های اجرایی مختلف نمایان است. گچ نگاری های امام زاده زید در اصفهان و کاشی نگاری های تکیه معاون الملک در کرمانشاه که در نیمه نخست سده چهاردهم ایجاد شده اند، دو نمونه برجسته دیوارنگاری های مذهبی قاجاری هستند که در این نوشتار مورد ارزیابی قرار گرفته اند. هدف از این پژوهش تطبیق زیبایی شناختی نقاشی های مذهبی تکیه معاون الملک و بقعه شاه زید در تعامل با نمایش های مذهبی تعزیه است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش هاست که ارتباط دیوارنگاری مذهبی دوره قاجار با نمایش های تعزیه چگونه تبیین می شود؟ و تکنیک های اجرایی مختلف چه تأثیری بر ساختار صوری و زیبایی شناختی دیوارنگاری های امام زاده زید و تکیه معاون الملک داشته است؟ این پژوهش از نوع توسعه ای و با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت که تعامل دیوارنگاری مذهبی با نمایش تعزیه اشتراکاتی میان آنها ایجاد کرده که در ویژگی های مضمونی، ادبی، مکانی، عدم وحدت زمانی و مکانی و نمادپردازی رنگ دیوارنگاره های مذهبی این دوران نمایان است. دیوارنگاره های امام زاده زید و تکیه معاون الملک نیز به دلیل برخورداری از زمینه مشترک تعامل با تعزیه دارای ویژگی های گفته شده هستند، اما ساختار صوری نقاشی های دو مجموعه که با دو تکنیک متفاوت گچ نگاری و کاشی نگاری اجرا شده اند، با یکدیگر متفاوت بوده و به نظر می رسد تفاوت ساختاری و زیبایی شناسی این نقاشی ها ناشی از تفاوت در به کارگیری تکنیک های اجرایی و ابزار بیانی باشد.
بررسی تطبیقی تزئینات وابسته به معماری دو کلیسای سنت استپانوس و قره کلیسا با تزئینات معماری ایران باستان (بررسی نقش مایه های خورشید، سرو و نیلوفر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
نقوش به کار رفته در تزیینات معماری ایرانی از جمله مباحث مطالعاتی مورد توجه هنرمندان آثار تاریخی در ایران بوده است. نقوش به کار رفته در قره کلیسا، کلیسای سنت استپانوس، با الهام و تأثیر از نقوش معماری آیین مهری ایران باستان می باشد. در این پژوهش، به تجزیه و تحلیل نقش مایه های خورشید، چلیپا، نیلوفر و درخت سرو در تزیینات معماری کلیسای ارامنه و هنر ایران پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی، و از نوع تحقیقات کیفی با رویکردی تطبیقی است. بخش اصلی این پژوهش، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. بیش ترین عناصر تزیینی به کار رفته در کلیسای ارامنه و معماری بناهای ایران باستان شامل نقوش خورشید، نیلوفر و درخت سرو بوده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش مایه های خورشید، چلیپا، نیلوفر و درخت سرو در آیین های مسیحیت و مهری بوده است، تا از این طریق به شباهت ها و تفاوت های موجود در هنر کهن ایرانی و هنر مسیحیت در ایران دست یابد. پرسش پژوهش این است که: تا چه اندازه نقش مایه های کلیسای ارامنه از آیین مهری ایران باستان الهام گرفته است و آیا این نقوش تزیینی به یکدیگر شباهت دارند؟ نتایج حاکی از آنست که: هنر ایرانی آیین مهری، حدود 900 میلادی، در نتیجه آمیزش با آیین مسیحیت دچار دگردیسی مفهومی و دینی شده و به حیات خود ادامه داده است. تأثیر پذیری و نفوذ نقش مایه های مهری در تزیینات معماری کلیسای ارامنه مشهود می باشد، این نقوش به لحاظ طرح و فرم به یکدیگر شباهت دارند و تا حدودی به هم نزدیک هستند.
واکاوی مؤلفه های ساختاری تعاملات اجتماعی در فضاهای اجتماع پذیر (خیابان ستارخان؛ فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل ماشینی شدن امور شاهد کاهش تعاملات اجتماعی شهروندان هستیم. عدم توجه به نیازهای روانشناسانه، کاهش روابط اجتماعی، کمرنگ شدن قرارگاه های رفتاری، کاهش گره های جمعیتی پویا و سرزنده، کاهش حس تعلق و دلبستگی مکانی-جمعی و تغییر مفهوم پیاده راه ها نسبت به گذشته از آثار کاهش تعاملات اجتماعی است. در این بین هنوز گذرهایی دیده می شوند که به دلیل وجود کاربری های متنوع و به هم پیوسته به جذب جمعیت پرداخته و با خلق مسیرهای پرتردد انسانی محملی برای تعاملات اجتماعی به وجود می آورند. خیابان ستارخان از فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه با توجه به تراکم فضاهای متنوع به خصوص فضاهای تجاری و میزان بالای عبور و مرور روزانه شهروندان از هر طیف و فرهنگی به صورت پیاده و برخورداری از پتانسیل بالا به دلیل حضور جمعیت جهت برقراری تعاملات اجتماعی، به عنوان مورد پژوهشی انتخاب شده است. روش تحقیق از نوع کمی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی است و از تکمیل 200 پرسشنامه بهره گرفته شده است. در ابتدا در بخش مبانی نظری به تعربف مفاهیم مربوطه پرداخته و سپس با تکمیل پرسشنامه توسط شهروندان نتایج توسط نرم افزار SPSS تحلیل می شوند. یافته ها نشان می دهند که در این مسیر اجتماع پذیر، تعاملات و رفتارهای اجتماعی به نسبت متوسط در میان شهروندان مشاهده می شود؛ ولی وجود کاربری های متنوع همچون فضاهای تجاری به جذب جمعیت و افزایش ناخودآگاه سرزندگی و تعاملات اجتماعی پرداخته است.
تحلیل نشانه شناسی صورت و معنا در مسجد وکیل شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
115 - 143
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی یکی از اصول قدیمی فکر بشر است که از آغازین دوره های حیات وی در آثار هنری نمودی خاص داشته و بر اساس دیدگاه های اسلامی، نماد یا رمز، جنبه ظاهری و دنیوی ماهیتی معنوی محسوب می شود. هنرمند دینی در بیان مفاهیم و دادن صورت مادی به آن ها، ناگزیر به استفاده از زبان تمثیل است. ازجمله جایگاه های ظهور نمادها در هنر ایران، معماری است. با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های معناکاوانه معماری مسجد، با استفاده از روش نشانه شناسی به تحلیل مفاهیم نمادین و معانی روحانی این آثار هنری خواهیم پرداخت. عناصری که به عنوان نماد و نشانه در نظر گرفته می شوند علت کارکردی داشته اند و به مرورزمان تبدیل به نماد گشته اند. روش تحقیق توصیفی – تاریخی بوده، با رویکرد نشانه شناسی مبتنی بر نظریه «چارلز ساندرز پیرس» به بررسی الگوی وی در دلالت های ثانویه نقوش تزیینی و معماری مسجد وکیل شیراز، به عنوان بخشی از یک مطالعه نشانه شناختی پرداخته و سعی بر آن است که عناصر تزئینی و اجزاء کالبدی مسجد و تأثیری که در انتقال معانی و مفهومشان دارند، موردبررسی قرار گیرد. در ابتدا با تصویربرداری و مشاهده روشمند به میزان و نوع نشانه های به کاربرده شده و در بخش بعد به آنالیز و بررسی تک تک تصاویر و نمادهای آن ها در معماری مسجد وکیل می پردازیم. این پژوهش نشان می دهد که در هنر دوران اسلامی نشانه های شمایلی کمتر به کاررفته و در مواردی هم که این نشانه ها حضور دارد، هنرمند آن را از دلالت تشابه آزاد می کند و گستردگی معنایی به آن می بخشد. همچنین توجه به رابطه ای که هنرمند میان دال و مدلول برقرار می کند، می تواند دیدگاه های هنری وی را آشکار سازد. می توان گفت نقوش و نشانه های مسجد وکیل شیراز، در ابتدا تااندازه ای شمایلی و تااندازه ای نمایه ای بودند. در طی زمان نشانه ها به سمت نمادین و قراردادی شدن توسعه یافتند یا به عبارت دیگر در مقایسه با نشانه های حقیقی یا نماد، نمایه تااندازه ای رو به انحطاط رفت و شمایل حتی به نسبتی بیشتر رو به انحطاط رفت.
تبیین زبان الگویِ ویژگی فضایی مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه زمینه یا بستر مناسب برای رشد دانش آموزان از مدارس شروع می شود، فضای کالبدی مدرسه باید پاسخگوی توقعات، خواست ها و فعالیت های متعدد باشد. متناسب سازی فضای مدارس، می بایست اساساً در همه وجوه، فرآیندی «کاربردی» و نه صرفاً «نظری» را طی کند. این مطالعه به دنبال تبیینِ زبانِ الگویِ ویژگی های فضایی مدارس متوسطه شهر تبریز و شناسایی معیارهای طبقه بندی این الگوها است و از این رو از الگوی ویژگی های فضایی مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز می پرسد. جهت پاسخگویی به این پرسش، این نوشتار با رویکرد ترکیبی کمّی–کیفی در گام اول به استخراج ویژگی های فضایی مطرح فضاهای آموزشی در مقیاس های مختلف از مقیاس کلان (ارتباط با شهر) تا خرد (کیفیت فضاهای داخلی) می پردازد. سپس با رویکرد کمی از طریق بررسی میدانی و اسناد و مدارک به نمونه گیری طبقه بندی شده از نظر جمعیتی و جنسیت از مدارس مقطع متوسطه سطح شهر اقدام می نماید. نهایتاً با روش استدلال منطقی نتایج کیفی حاصل از مراحل پیشین که منجر به تبیین زبان الگوی ویژگی های فضایی مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز است را ارائه می نماید. نتایج تحقیق حاکی از این است که ویژگی های فضایی مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز مشتمل بر دو الگوی کالبدی-فیزیکی، عملکردی-رفتاری است که در مقیاس ها و سطوح مختلف کلان تا خرد قابل بحث می باشد. سه ویژگی زبان الگو شامل «اجتماع»، «مقیاس/ سلسله مراتب» و «سازگاری/پیوستگی» در الگوی ویژگی های فضایی مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز قابل خوانش است.
تحلیل تطبیقی عناصر خیر و شر در دو نگاره ابراهیم (ع) و سیاوش در آتش از استاد فرشچیان (با تأکید بر فرم و محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
53 - 64
حوزههای تخصصی:
خیر و شر، معنایی دو سویه از رسیدن به کمال تا انحطاط انسانی را در بردارد. انسان هرچه را که مایه سوق او به سوی خدا شود خیر، و آنچه را که باعث دورى او از ذات ربوبی شود، شر می داند. مبحث خیر و شر، گستردگی زیادی در علوم انسانی و دینی دارد. ولی در حیطه هنر، از حیث بررسی ارتباط فرم و معنا و حجم مطالعات، کم تر به این موضوع پرداخته شده است. در اکثر پژوهش ها، مضمون خیر و شر به صورت تحلیلی و یا توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. در حالی که، در مقاله پیش رو هدف، تطبیقِ مفهوم خیر و شر در دو نگاره با محتوایی مشابه از نگاه یک هنرمند (استاد فرشچیان) می باشد. این مقایسه برای اثبات این فرضیه است که، حتی مضامین مشابه نزد یک هنرمند نیز نمی تواند، عاملی باشد برای خلق آثاری با اشارات و استعاره های تصویری یکسان؛ و این، نشان از پویایی و شکوفایی ذهن و قلم هنرمندان در طول زمان دارد. این مقاله، با تحلیل تطبیقی عناصر خیر و شر در دو نگاره ابراهیم (ع) و سیاوش در آتش، که هر دو اثر از استاد فرشچیان است، به بررسی محتوای خیرها و شرهای موجود در این داستان ها و نشان دادن زوایای تعالی بخش هر یک می پردازد. روش به کار رفته در این پژوهش، کیفی و به واسطه تشابه موضوعی بین این دو نگاره، به وجه تطبیقی انجام شده و جمع آوری مطالب نیز بر اساس مستندات کتابخانه ای صورت گرفته است.