مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مدل F’ANP
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
33-56
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، شهرها در جست وجوی یافتن راه های جدیدی جهت ارتقا و رشد اقتصادی خود هستند؛ از این رو بهره گیری مطلوب از دارایی های شهری به منظور جذب سرمایه و ورود به عرصه های رقابتی، بیش ازپیش مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است. در این شرایط رقابتی، با توجه به نقش برندسازی به عنوان ابزاری برای ایجاد مزیت رقابتی، دولت ها بر تقویت فعالیت های برندسازی شهری متمرکز شده اند؛ بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دار د تا با بررسی مفاهیم و دیدگاه های موجود در مورد برندسازی شهری، رقابت پذیری و رشد اقتصاد شهری، به استخراج شاخص های هر یک پرداخته و سپس با اولویت بندی شاخص ها، یک مدل مفهومی از برندسازی شهری در راستای رقابت پذیری و رشد اقتصاد شهری ارائه دهد. تحقیق حاضر برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات، از نوع مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی بوده و ابزا ر گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از مدل F’ANP استفاده شده است تا ضمن بهره گیری از مزیت های ذاتی روش تحلیل عاملی، ابتدا موضوع به ابعاد تشکیل دهنده تجزیه شود و سپس با استفاده از روش ANP ، این ابعاد، عناصر و ارتباط بین عناصر و خوشه مورد بررسی قرار گیرد. نمونه آماری پژوهش؛ شامل اساتید و دانشجویان دکتری شهرسازی دانشگاه های علوم و تحقیقات تهران و شهر قدس بوده و روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده می باشد. همچنین روش تحلیل عاملی با استفاده از 21 شاخص و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج پژوهش، بیانگر اهمیت و لزوم توجه به اصول برندسازی شهری مانند: خلق جاذبه های شهری، ایجاد مزیت های متمایز از مکان، افزایش مشارکت و بهره وری، اتصال و ارتباط شهرها، بهبود مکان، توسعه خلاقیت، حفظ و توسعه دارایی های شهری در زمینه ارتقای قدرت رقابتی و در نتیجه رشد اقتصاد شهری است. در پایان نیز راهبردها و پیشنهادهایی در خصوص برندسازی شهرها در راستای ارتقای رقابت پذیری و رشد اقتصاد شهری ارائه شده است.
تحلیل فضایی پایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
953 - 969
حوزه های تخصصی:
ساده ترین شکل مطالعه در عرصه توسعه پایدار روستایی، از دیدگاه جغرافیایی، مطالعه نحوه توزیع فضایی آن هاست. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، سنجش سطوح فضایی پایداری سکونتگاه های روستایی واقع در استان قم است. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی به دست آمده است. محدوده مورد مطالعه استان قم و جامعه آماری پژوهش روستاهای دارای سکنه استان قم هستند. وزن دهی به شاخص های پژوهش با استفاده از مدل F’ANP و تحلیل داده ها با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره VIKOR انجام شد. برای طبقه بندی روستاهای مورد مطالعه از جنبه سطوح پایداری از روش تحلیل خوشه ای و نرم افزار GIS و برای تحلیل عوامل مؤثر بر پایداری از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد از 180 روستای مورد مطالعه ده روستا در طبقه پایدار، 18 روستا در طبقه نسبتاً پایدار، 108 روستا در طبقه پایداری پایین، و 46 روستا در طبقه ناپایدار قرار دارند. روستاهای ناپایدار در مناطق مرکزی استان استقرار یافته اند. همچنین، نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که روستاهای استان در مقایسه با یکدیگر از سطح پایداری پایینی برخوردارند؛ به طوری که الگوی فضایی آن نامتعادل است و این پایداری به طور یکسان در همه شاخص های پایداری روستاها اتفاق نیفتاده است. این وضعیت بیانگر پویش ناقص نظام سکونتگاهی استان است. از نظر کاربرد مدل ها و تکنیک های کمّی، در این پژوهش برای اولین بار از پژوهش F’ANP در تعیین سطوح پایداری روستایی استفاده شده و نتایج تحقیق کارایی این مدل را در مطالعات جغرافیایی اثبات کرده است.
تحلیلی بر روند تغییرات کاربری اراضی و فرصت ها و موانع پیشرفت و رشد شهری(مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
59 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تحلیلی برروند تغییرات کاربری اراضی و ارزیابی فرصت ها و موانع پیشرفت و رشدشهر زابل می باشد.بدین منظور تصاویر ETM، TIRS و OLI ماهواره لندست5، 7 و 8 در بازه زمانی 1394-1365 انتخاب گردید.سپس شاخص ها در دوگروه عوامل داخلی و خارجی طبق نظرکارشناسان دلفی استخراج گردید.نتایج نشان داد که در شهر زابل بیشترین تغییرات کاربری اراضی؛در بخش اراضی کشاورزی به اراضی ساخته شده به خاطر افزایش جمعیت و نیاز به مسکن و سایر کاربری های مورد نیاز شهری صورت گرفته است.به طوری که در طی 29 سال مورد مطالعه،اراضی ساخته شده از 2578.10 هکتار درسال 1365 به 3419.92 هکتار درسال 1394رسیده است.همچنین نتایج حاصل از مدل هلدرن درشهر زابل نشان داد که درفاصله ی سال های 1365- 1394 حدود 85 درصد از رشد فیزیکی شهر،مربوط به رشد جمعیت و 15 درصد رشد،مربوط به رشد افقی و اسپرال شهر بوده است که به کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ی ناخالص زمین شهری منجر شده است.شهر زابل از نظر عوامل داخلی وخارجی دچار ضعف بوده اما شدت آن درعوامل خارجی بیشتر بوده،اما با توجه به تهدیدهای جدی،شهر زابل با ضعف روبه رو بوده و نوع استراتژی آن از نوع تدافعی نیز حاصل شده است.بدین ترتیب می توان گفت توسعه شهر زابل طی سالهای 1394-1365 نامتوازن بوده که نشانگر تغییرات بی رویه اراضی کشاورزی به ساخته شده که نیازمند هدایت،رشد و توسعه شهر با برنامه های مطلوب است.به عبارتی درکنار تامین احتیاجات مسکن و سایر خدمات مورد نیاز شهرها از ساخت و سازهای بی رویه جلوگیری کرد.
کاربرد مدل F’ANP در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکثر روشهای چندمعیاری کنونی چون فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) برای تعیین میزان اهمیت عناصر تشکیل دهنده موضوعات چند بعدی از قضاوتهای ذهنی استفاده می کنند. با توجه به ذهنی بودن قضاوتها در مورد میزان اهمیت عناصر تصمیم، نتایج متفاوتی ممکن است توسط گروه کارشناسان متفاوت ارایه شود، و این یکی از جدی ترین محدودیت های این روشها تلقی میشود. محدودیت دیگر این روشها، خصوصا ANP طولانی بودن فرایند محاسبات آنها برای تعیین میزان اهمیت نسبی عناصر تصمیم است. مدل پیشنهادی F’ANP دو روش تحلیل عاملی (FA) و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) را بگونه ای تلفیق کرده است تا با بکارگیری مزیت های ذاتی این دو روش، ابتدا موضوع مورد بررسی با استفاده از روش تحلیل عاملی به ابعاد تشکیل دهنده آن تجزیه شوند و سپس با استفاده از روش ANP، این ابعاد (خوشه ها) و عناصر آنها، و ارتباط و وابستگی های بین عناصر و خوشه ها به شکل شبکه ای مشخص شوند تا بتوان اهمیت نسبی عناصر تشکیل دهنده موضوع مورد بررسی را بطور عینی محاسبه کرد. در مدل پیشنهادی F’ANP چون قضاوتها برگرفته از نتایج تحلیل عاملی و بنابراین عینی اند، مشکلات ناشی از ذهنی بودن قضاوتها در تعیین اهمیت عناصر تصمیم برطرف شده است. مزیت دیگر مدل F’ANP این است که در این مدل، به دلیل استفاده از قابلیت های تحلیل عاملی در تبدیل موضوع به ابعاد مشخص و معین کردن رابطه بین این ابعاد استخراج شده و شاخص های آنها، نیازی به ساخت ماتریس های مقایسه ای دودویی نیست و بنابراین، نیازی به کنترل کردن سازگاری در قضاوتها در مورد میزان اهمیت عناصر تصمیم وجود ندارد. بدین ترتیب، یکی دیگر از محدودیت های روش ANP که طولانی بودن مراحل محاسبات آن است، در مدل پیشنهادی F’ANP رفع شده است. مدل F’ANP می تواند کاربرد های فراوانی در تحلیل مسایل شهری و منطقه ای وسایر زمینه هایی که ماهیت چند بعدی دارند و برای سنجش و تحلیل آنها از متغیرها و یا شاخص های متعدد و مختلفی باید استفاده شود، داشته باشد.
اولویت بندی خیابان های شهری جهت ایجاد محورهای پیاده مدار؛ موردمطالعه شهر گز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی شهرنشینی عصر حاضر، سلطه خودرو بر فضاهای شهری است. فضاهایی که زمانی بستر حیات جمعی شهروندان بودند، با نفوذ خودرو، تا حدود زیادی نقش سازنده خود را در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان از دست دادند. یکی از مهم ترین سیاست هایی که در سال های اخیر جهت تقلیل این سلطه موردتوجه قرارگرفته است، پیاده مدار نمودن خیابان های شهری است. از آنجا که مدیریت شهری با محدودیت های مالی، فنی، عمرانی و ... روبه رو است، اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری حائز اهمیت است. نگارندگان این مقاله به دنبال رفع یک خلأ روش شناسانه در حوزه اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری بوده و بدین منظور شهر گز موردمطالعه قرار گرفته است. در این مقاله مدلی چندبخشی ارائه شده است که بر اساس شاخص های زیربنایی جریان حرکت پیاده (شاخص های چیدمان فضا) و سطح پوشش خدمات رسانی کاربری های شهری(دسترسی به اختلاط کاربری ها)، پایگاه داده جهت اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان ها را تولید می کند. سپس با اجرای مدل F’ANP بر روی پایگاه داده ها، وزن شاخص ها محاسبه شده و با ساخت شاخص مرکب اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری (PIMSW)، خیابان ها اولویت بندی شده اند. یافته ها نشان می دهد که اولویت ایجاد محورهای پیاده مدار در شهر گز تحت تاثیر سه مولفه زیر بنایی "چیدمان فضا"، "دسترسی به اختلاط کاربری های فراغتی" و "دسترسی به اختلاط کاربری های مرتبط با نیازهای روزمره یا کاری" قرار دارد.
تحلیل و ارزیابی ویژگی های مسکن روستایی براساس نمونه گیری سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای دستیابی به اهداف توسعه در بخش مسکن شناخت ویژگی های آن، پایه ای برای برنامه ریزی منطبق با نیازها، مشکلات و فرصت ها محسوب می شود. شناخت این خصوصیات و ویژگی ها تنها با استفاده از چارچوبی سازمان یافته در قالب تعاریف و مفاهیم استاندارد و معین، امکان پذیر است. بنابراین، شاخص ها ابزاری تعریف شده و کارآمد برای شناخت این ویژگی ها هستند و تحلیل نتایج بدست آمده از آن ها می تواند مرجعی مناسب برای تدوین راهبردها، سیاستگذاری ها و اهداف در برنامه ها و طرح ها باشد. علی رغم مطالعاتی که طی دو دهه اخیر برای شناخت مسکن روستایی در برخی استان ها صورت گرفته است، به دلیل محدودیت تعمیم پذیری، نمی تواند به تنهایی مبنای برنامه ریزی و طراحی مسکن قرار گیرد و تصویر شفافی از وضعیتی که مناطق مختلف با آن مواجهند، ارائه کند. همچنین اغلب آن ها از روش های ساده تر برای ارزیابی بهره جستند. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد با مروری بر ادبیات و استخراج شاخص های مسکن در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، برخورداری و محیطی و با استفاده از داده های نمونه گیری ویژگی های مسکن روستایی در سال 92 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، و با به کارگیری روش های پیشرفته تر، مانند مدل F’ANP و تحلیل خوشه ای علاوه بر ارزیابی جامع از مسکن روستایی استان های کشور، به رفع نواقص برخی از این مطالعات بپردازد. یافته ها نشان می دهند که هریک از استان ها با توجه به شرایط خاص منطقه (همچون شرایط آب و هوایی و اقلیمی، فرهنگی و الگوی زندگی، برخورداری از طرح های توسعه کلان ملی در نگاه آمایشی و ...) می تواند در یک زمینه بسیار پیشرو باشد. به عنوان مثال استان های گیلان و مازندران در بعد کالبدی، خراسان رضوی و آذربایجان شرقی در بعد اقتصادی، استان قم در بعد برخورداری و استان یزد در بعد محیط زیستی پیشرو است و بدون نیاز به برنامه ریزی متمرکز از بالا به پائین، می تواندد الگویی را برای ترویج در این زمینه برای سایر استان های کشور ایجاد کنند. بدین ترتیب می توان در برخی از شاخص های کلیدی که در حیطه اختیارات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی قرار دارد، این امکان را برای استان ها فراهم نمود تا با ابتکار عمل نقشی پیشران برای منطقه و چه بسا کل کشور داشته باشند. این امر بیانگر ضرورت نگاهی فضایی، یکپارچه، غیرمتمرکز و زمینه ای در برنامه ریزی مسکن روستایی است.
پهنه بندی سطح پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
پایداری سکونتگاه های روستایی در گرو پویایی اقتصاد آن است، تا آنجا که امروزه توسعه اقتصادی پایدار به عنوان اصلی رین هدف اقتصادی در برنامه ریزی کشورهای در حال توسعه مطرح است. پیش شرط اساسی برنامه ریزی برای پایدارسازی اقتصادی روستاها آگاهی از جایگاه و توانایی آنها است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی و سنجش سطوح فضایی پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی واقع در استان قم می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف،کاربردی و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. نرم افزار هایEXCEL و SPSS و MATLAB بعنوان ابزار تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند. داده های مورد نیاز به روش اسنادی بدست آمده است. محدوده مورد مطالعه استان قم و جامعه آماری پژوهش روستاهای دارای سکنه استان قم هستند. وزن دهی به شاخص های پژوهش با استفاده از مدل F’ANP و تحلیل داده ها با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره WASPAS انجام شد. برای طبقه بندی روستاهای مورد مطالعه از جنبه سطوح پایداری از روش تحلیل خوشه ای و نرم افزار GIS و برای تحلیل عوامل مؤثر بر پایداری از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که سکونتگاه های روستایی استان قم از نظر پایداری اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند؛ از نظر سطوح پایداری نیز روستاهای مورد مطالعه تفاوت قابل توجهی با یکدیگر داشته که نشان دهنده نابرابری فضایی از جنبه سطوح پایداری اقتصادی است. همچنین میزان تأثیرگذاری عوامل مورد بررسی نیز به یک میزان نبوده است، به نحوی که عامل "بهره مندی خانوارها روستایی از زمین" و "برخورداری از منابع تولید زراعی و باغی" تأثیر گذاری بالاتری بر پایداری اقتصادی روستاهای مورد مطالعه داشته اند.