فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﯾﮏ مدل، ارﺗﺒﺎط وﺟﻮه ﻫﻮﯾﺘﯽ ﻣﻌﻤﺎری را ﺑﺎ وﺟﻮه اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ اﺑﺘﺪا ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻓﺮاﮔﯿﺮی از ﻣﻔﻬﻮم ﻫﻮﯾﺖ و ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻌﻤﺎری اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺳﭙﺲ اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻌﻤﺎری در ﭼﺎرﭼﻮب اﯾﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺗﺒﯿﯿﻦ می گردد ﺗﺎ ﺑﺮاﺳﺎس اﯾﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﻌﯿﻦ، ﺑﺘﻮان ﻋﻮاﻣﻞ هویت بخش ﻣﻌﻤﺎری را ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و دسته بندی ﮐﺮد. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺎﺿﺮ در ﺳﻪ ﺑﺨﺶ اﺻﻠﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ از طرفی مفهوم هویت در معماری مستقیماً به مسئله مورد مطالعه و اهداف آن، اساس کار و میزان موفقیت این مطالعه با استناد به نتایج کار به طور مختصر اشاره می شود. در این مقاله به بررسی جایگاه انسان و بهره برداری از هویت و حفظ سنت در معماری به بررسی پرداخته و رابطه انسان و محیط و تأثیر هویت بر زندگی افراد نیز پرداخته می شود. در ابتدا پیشینه تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و مبانی نظری بیان شده است یافته ها و تحلیل یافته ها و سپس بحث و نتیجه گیری مطرح شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و تحقیق کاربردی می باشد و روش گرداوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی است و برای پاسخ به سؤالات تحقیق استفاده شده است. در انتها نتیجه گیری آنچه پژوهش حاضر در فرجام کار بر آن تأکید دارد، توجه به حضور چندجانبه به تلاش برای حفظ هویت و سنت در معماری معاصر با توسعه شهرنشینی است. مجموعه آسمان خراش هامونگ چین برنده مسابقه معماری 2021 شده است که نمونه ای بسیار موفق در نوع خود و منبع الهام برای معماران می باشد را به در این زمینه معرفی می کنیم که با حفظ هویت و اصالت زندگی جدید را اغاز نموده اند.
مومیایی های طبیعی معدن نمک زنجان و رویکرد حفاظت پیشگیرانه برای حفظ و نگهداری از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی مطالعات باستان سنجی در جهت شناخت و معرفی مردان نمکی مکشوفه در معدن نمک چهرآباد زنجان و پرده برداشتن از اسرار حضور آن ها در معدن نمک و نحوه حفاظت و نگهداری از آن ها مطالبی است که در این مقاله به آن ها پرداخته می شود. این آثار ابتدا در سال های 1372 و 1383 بطور تصادفی و پس از آن با انجام حفاری های باستان شناختی کشف شدند. روش های مورد استفاده در این مطالعات شامل: سالیابی کربن 14، تصویربرداری های رادیوگرافی و سی تی اسکن، مطالعات مولکولی DNA، بررسی ایزوتوپ های 13C و 15N، آنالیز عناصر کم مقدار با روش ICP هستند. نتایج سالیابی نیز نشان دادند که این اجساد متعلق به دور ه های تاریخی هخامنشی و پارتی-ساسانی هستند. وضعیت قرارگیری اجساد در زمان دفن و نوع آسیب های وارد بر آن ها نشان می دهند که علت مرگ آن ها ناشی از حادثه ریزش معدن در دوره های تاریخی فوق و وارد شدن ضربات شدید سنگ های نمک به آن ها بوده است. همچنین بررسی های صورت گرفته، مرد نمکی شماره 1 را میان سال (حدود 40-35 سال) و جنسیت مومیایی شماره 4 را مذکر و سن آن را حدود 15 سال نشان می دهد. نتایج بررسی های مقدماتی ایزوتوپ های 13C و 15N در مقایسه با نمونه های شاهد نشان داد که رژیم غذایی آن ها نزدیک به رژیم دریایی می توانسته باشد. با توجه به نوع پوشش، تزیینات و برخی اشیاء همراه با این اجساد، به نظر می رسد که افراد مدفون در این معدن لزوماً کارگر معدن نبودند و به طبقات مختلف اجتماعی تعلق داشتند. علاوه بر این، بررسی فرایند فرسودگی مردان نمکی نشان داد که رطوبت نسبی و نوسانات آن یکی مهم ترین متغیرهای محیطی مؤثر در این فرایند و خطرات تهدید کننده برای این آثار است و بهترین و کارآمدترین روش حفاظت از اینگونه آثار، حفاظت پیشگیرانه تشخیص داده شد. بازرسی ها و پایش های دوره ای و انجام آزمایشات بیولوژیکی (تست قارچ و باکتری) نشان داد که روش حفاظت پیشگیرانه مورد استفاده تاکنون آن ها را در وضعیت ایمن نگاه داشته است.
تأملی بر رنج اجراگر در تئاترهای تجربی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
168 - 170
حوزههای تخصصی:
اندیشه جهان وطنی در مستند سه گانه کاتسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نگاهی به تحولات گسترده تاریخی، به بررسی مهم ترین عناصر در شکل گیری جهانی شدن که بستر پیدایش اندیشه جهان وطنی را فراهم کرده است پرداخته و در ادامه تاثیرات آن را در سه گانه مستند کاتسی (ساخته گادفری رجیو) بررسی می کند. این اصطلاح، مفهوم مهمی در حوزه مطالعات میان رشته ای است و وارد حوزه های گسترده دیگری چون جامعه شناسی، گرایش های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی شده است. بدین منظور از آراء و نظرات تعدادی از اندیشمندان که در راس آنان امانوئل کانت قرار دارد به عنوان چهار چوب نظری استفاده شده و همچنین در بحثهای مختلف جهانی شدن به دیدگاه نظریه پردازان این حوزه که مرتبط با موضوع هستند ارجاع داده شده است. پرسش اساسی این است که سه گانه کاتسی تا چه اندازه تحت تاثیر جهانی شدن و تفکر جهان وطنی قرار گرفته است و از مفاهیم بنیادیِ مفهوم جهان وطنی تا چه اندازه در ساخت این فیلم ها استفاده شده است. با توجه به تحلیل های انجام گرفته و بررسی ابعاد مختلف این اندیشه، و از آنجا که مفهوم جهان وطنی دربرگیرنده موضوعات مختلف است، تاثیر مدرنیته و جهانی شدن و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی، مساله جنگ و صلح، و عدالت جهانی در این سه گانه مستند و فیلم های مورد نظر بررسی شدند.
طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی در شهر اهواز (نمونه موردی:منازل ویلایی تایپ B در شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت،متاسفانه شاهد بحران کمبود فضای شخصی و خلوت برای افراد در جامعه در رابطه با موضوع مسکن می باشیم.مسکن به عنوان یکی از دیده های واقعی،نخستین مسئله ای است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب،معتدل و اندیشیده، برای آن است.در روان شناسی محیطی به تاثیر متقابل رفتار،عوامل و شرایط فیزیکی معماری و فضاهای محیط پیش از دیگرجنبه ها اهمیت داده است.با توجه به این رویکرد،کیفیت فضایی آن باید به گونه ای باشد که فرد به آن تعلق داشته و هویت فردی خود را آن بازیابد تا در آن به آسایش برسد.هدف از نگارش این پژوهش طراحی فضاهای مسکونی بر پایه اصول روان شناسی محیطی و کشف مولفه های موثر بر رفتار ساکنین در فضاهای مسکونی می باشد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت وگردآوری داده ها مطالعاتی(توصیفی)-استباطی(تحلیلی) و از نوع کمی-کیفی می باشد که روش های مختلف تحقیق پیمایشی-قیاسی استفاده می شود.پرسشنامه به نقش سه پارامتر موثر بر فضای مسکونی به وسیله طیف لیکرت اعتبار م دهد.برای تحلیل داده های پرسشنامه در نرم افزار آماری spss ازآزمون همبستگی پیراسون و رگرسیون خطی،ارتباط سه پارامتر مشخص گردیده و پس از برآیندها،فرضیه های پژوهش را مورد آزمون t-test قرار می دهیم.یافته های نوشتار حاضر بیانگر آن است که شناخت عوامل تاثیرگذار روان-شناسی محیط در ایجاد فضاهای مسکونی باعث درآیش بر آسایش و آرامش انسان می شود و پیوستگی ابعاد روانی انسان با معماری و نقش کالبدی محیط در ایجاد آرامش و شاد زیستن سود بخش است.در این راستا با طراحی بناهایی که اصول پایداری در فرآیند طراحی آن مورد پروا قرار می گیرد می توان موقعیت منحصر به فردی را بابت ارتقا سلامت فردی و اجتماعی کاربران در شهر ایجاد کرد.
بررسی نقوش هندسی دوبعدی از نوع گره چینی و روش های دیگر رمزدار بر روی سطوح کاشی کاری های باستانی و تطبیق آن با نقوش شبکه های سه بعدی در آرایش یابی های اتم ها در مواد جامد بلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر و فنون کاشی کاری رنگارنگ در گنبدها، کتیبه ها، مناره های مساجد، بناها و آثار تاریخی به جامانده از دوران باستان، سند ارزشمند و مهمی در تزئینات معماری قدیمی ایران است. ریاضی دانان، طراحان و مجریان باستان، از روش های هندسی گره چینی، یزدی بندی، مقرنس و روش های دیگر، با استفاده از چید مان هندسی توسط اشکال مربع، مربع مورب، لوزی و روش های دیگر نظیر «هم نسبتی مربع با دایره» با اصطلاح «ماندالا» استفاده نموده اند. شناسایی و تولید واحدهای اولیه نقوش «نقش مایه ها» از قرن ها پیش آغاز شده و شامل واحدهای هندسی در دو بعد است. این نقوش در دوران مختلف تاریخی، توسط هندسه دانان و طراحان تکامل یافته است. این موضوع مشخص است که قوانین ریاضی – هندسی در همه دوران گذشته در نقوش ثابت باقی مانده است. این بدان معنی است که قوانین قرینه سازی، دارای یک منشأ اصلی هستند، به طوری که در دوران مختلف تاریخی هم دارای شکلی ثابت بوده اند. از طرفی هم ترازی، تعادل و تقارن، لازم و ملزوم یکدیگرند. هندسه در دوران باستان برای اندازه گیری سطوح ساختمان ها و زمین های کشاورزی مورداستفاده قرار گرفته است. در ترتیب نقش های منظم، از نقطه، پاره خط، زاویه، دایره، مربع و مثلث در تولید نقوش دوبعدی استفاده شده است. در این پژوهش، ضمن بررسی نقوش هندسی کاشی کاری های باستانی، با استفاده از روش های تصویری دوبعدی و تطبیق آن با دانش تقارنی مورداستفاده در ساختار مواد جامد کریستالین شامل نقش بندی اتم ها در شبکه سه بعدی و دوبعدی و تک بعدی اتم ها، مشخص شد که هر دو نوع آرایش یابی ها، از قوانین و دانش اصلی تقارنی پیروی می کنند.
نقش مضامین مذهبی در کتیبه های نستعلیق بناهای دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
1 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مضامین کتیبه ها در بناهای صفوی تنوع بسیاری داشته و مطالعه اولیه این آثار نشان می دهد که هنرمندان عهد صفوی برای نگارش متون مذهبی غالباً از کتیبه های ثلث و کوفی و برای کتیبه های غیرمذهبی از قلم نستعلیق بهره گرفته اند با این حال، این مورد قطعیت نداشته و کتیبه های نستعلیقی دیده می شود که حاوی مضامین مذهبی است. هدف: پژوهش پیش رو با هدف شناسایی و دسته بندی مضامین مذهبی به کار رفته در کتیبه های نستعلیق صفوی صورت پذیرفته است. روش پژوهش: این تحقیق بنیادی به روش توصیفی و تحلیلی؛ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی تدوین شده است. تمام نمونه های در دسترس در بازه زمانی حکومت صفوی، مورد مطالعه قرار گرفته و پس از جمع آوری داده ها اقدام به طبقه بندی مضامین مذهبی به کار رفته در نمونه ها شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که در میان حدود ۲۵۰ کتیبه نستعلیق موجود، ۳۳ اثر که حدود ۳۱ درصد این آثار را تشکیل می دهد، حاوی مضامین مذهبی است. این مضامین در سه گروه قابل دسته بندی هستند و به ترتیب فراوانی عبارتند از، ذکر و منقبت، آیات قرآن و احادیث. نتایج بیانگر آن است که آیات قرآن در هیچ موردی، به تنهایی نوشته نشده اند. علاوه بر آیات، تنها دو حدیث قدسی« لولاک لما خلقت الافلاک و حدیث نبوی» و حدیث نبوی«انا مدینه العلم و علی بابها » در کتیبه ها مورد استفاده قرار گرفته و بقیه نمونه ها عمدتاً اشعاری هستند که به منقبت ائمه با محوریت پیامبر(ص)و حضرت علی(ع) پرداخته اند. از جمله این شاعران می توان به عبدالرحمن جامی، هلالی جغتایی و شیخ بهایی اشاره کرد. درباره فراوانی مضمونی کتیبه های مذهبی نستعلیق صفوی، نتایج نشان می دهد که بیشترین تکرار به دعای « نادعلی » (۴ مورد) و حدیث «مدینه العلم» (۳ مورد) تعلق دارد که همانا تأیید و تأکیدی بر وجود گرایش های شیعی در شکل گیری این آثار است.
نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار در قیاس با نگارگری مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
34 - 49
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پیکرنگاری درباری، سبکی در نقاشی ایرانی است که مقارن با دوره زند شکل گرفته و تقریباً تا پایان فرمانروایی سومین پادشاه قاجار دوام می آورد. این نوع پیکر نگاری در زمام داری طولانی مدت فتحعلی شاه شناخته شده تر است و نمونه های آن از قواعد ثابتی پیروی می کند. از آنجا که نمادینه های تصویری در مقایسه وانمود آشکارتری پیدا می کند پرسش اصلی آن است، نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار، در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان چگونه اند. هدف: جستجو در نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های عصر زند و قاجار است که به فرم زنانه محدود شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این مقاله با نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده دوازده تابلو از پیکرنگاری های درباری در مقابله با چهار نگاره از مکتب اصفهان به شیوه تحلیلی تطبیقی به مقصود خود دست پیدا می کند. یافته ها: برخلاف پیکره های زنانه در مکتب اصفهان که معمولاً با حالت لمیده و در فضای خارجی بر زمینه ساده با حداقل فضا سازی به تصویر درآمده اند؛ در عصر زند و نیمه نخست قاجار، زنان با حالت های مختلف نشسته، ایستاده، حرکات موزون و البته کمتر لمیده؛ بیشتر قاب تصویر مبتنی بر فضای داخلی را به اشغال درآورده و انواع خوراک، نوشیدنی و حیوانات خانگی به نشانه مکنت در خدمت آن ها بوده است. اسلوبی که نه فقط در سبک نقاشی که در نگاه به دولتمندی از یک سو و جنسیت زنانه از سوی دیگر برخلاف دوره پیشین تعریف می شود.
مبانی نمادپردازی رنگ در عرفان شیعه و سنی و الگوی استفاده از آنها در خانقاه- مزارهای شیعی و سنی ایران (با تأکید بر خانقاه-مزارهای شیعی و سنی قرن هشتم و نهم ه.ق در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
173 - 195
حوزههای تخصصی:
تزیینات رنگی در معماری اسلامی همواره محمل بیان معانی بوده اند. کاربرد نمادپرداگرایانه از رنگ در خانقاه-مزارها، به دلیل مکانیت عرفانی آن بیش از دیگر آثار معماری اسلامی مشهود است. هدف از این مقاله تفسیر نمادپردازی های رنگی در عرفان شیعه و سنی و بررسی میزان تطابق این مبانی در خانقاه-مزارهای شیعی و سنی در ایران می باشد. سؤال های پژوهش عبارتند از: 1. کدام رنگ ها از منظر شیعه و سنی حائز اهمیت اند؟ 2.آیا نمادپردازی های رنگی خانقاه-مزارها تحت تأثیر احادیث و تعالیم عرفا بوده اند؟ 3. تشابهات و تمایزات نمادپردازی های رنگین خانقاه مزارهای شیعی و سنی چیست؟ روش تحقیق در این پژوهش، بصورت تحلیلی- تفسیری و مورد-پژوهی می باشد. داده ها از منابع دینی و عرفانی استخراج، بررسی و تحلیل شد و سپس با داده های بدست آمده از مطالعات میدانی مقایسه گردید. با توجه به اهمیت تصوف در دوره ایلخانی و تیموری و ایجاد خانقاه های طریقت های مختلف متصوفه در این بازه زمانی، جامعه آماری نیز، خانقاه-مزارهای برجای مانده از همین دوره می باشد. از این میان، چهار نمونه از مطرح ترین آنها، خانقاه مزارهای شاه نعمت الله ولی و شیخ صفی الدین اردبیلی به عنوان نمونه های شیعی و خانقاه-مزارهای بایزید بسطامی و شیخ احمد جامی به عنوان نمونه های سنی انتخاب شد.نتایج نشان می دهد که در نگرش شیعه، حق تعالی، تجلیات نوری رنگین چهارگانه ای بر عرش دارد و این انوار ملون که با توجه به تفاسیر، وجود نوری ائمه اند، در دیگر مراتب هستی تجلی و سریان دارند و در هر مرتبه ای تأویلی برای این رنگ ها می توان قائل شد. این رنگ ها نشان تمایز تجلیات در قوس نزول می باشند و سالک مستعد، تجلیات رنگین را در قوس صعود شهود می کند. در نظریات عرفای سنی نیز رنگها نشانگر منازل سلوک اند و طیفی از انوار رنگیِ متجلی شده، نشان چگونگی تکامل سالک در قوس صعود است. بررسی ها نشان می دهد که تزیینات رنگی چهار خانقاه-مزار در قرابت با این تعالیم بوده اند. در هر چهار نمونه، رنگ غالب استفاده شده در نمای خارجی بناها، آبی می باشد که در مراتب ابتدایی قوس صعود است و در تعالیم اهل سنت نماد رویگردانی از آفاق دارد و در نماد پردازی برخی طریقت های شیعی، نشانه مرتبه اطمینان و ابتدای سیر در صفت "الباطن" است. اما در بخش داخلی، تمایزی بین خانقاه-مزارهای شیعی و سنی وجود دارد. در خانقاه-مزارهای شیعی نمود رنگ های قرمز، زرد، طلایی، سبز، سفید و مشکی بیشتر است که به ریشه ولایی و جایگاه ملکوتی و جبروتی این رنگ ها در نگرش شیعه باز می گردد.
مطالعه ی تحلیلی در نگارگری ارامنه ایران: خوانش نگاره های تولد مسیح (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
57 - 69
حوزههای تخصصی:
پیدایش هنر ارمنیان در ایران به دوران مادها و هخامنشیان می رسد. بعد از کوچ اجباری ارمنیان به ایران توسط شاه عباس، میراث هنری ارمنی نیز به مکان جدید منتقل شد. قرون هفدهم و هجدهم میلادی، جلفای اصفهان مهد علم و دانش ارمنیان ایرانی گردید و نسخ خطی فراوانی کتابت و مصور شدند که هم اکنون در موزه کلیسای وانک نگهداری می شوند. در این پژوهش، 5 نمونه از نگاره های مکتب جلفای نو اصفهان با موضوع تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را که در این موزه وجود دارد، موردمطالعه قرارگرفته است. هدف انجام این پژوهش، تحلیل نگاره های ارمنیان (تولد حضرت عیسی مسیح) برای پاسخ دادن به سئوال پژوهش است که نگاره های تولد در انجیل ها برچه اساسی مصور شده اند ؟در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی است .روش تجزیه وتحلیل اطلاعات بصورت کیفی است. پس از خوانش نمونه های موردی این نتیجه حاصل شد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ارمنی، بر اساس وفاداری بر واقعیات تاریخی اتفاق افتاده ترسیم شده اند وپیوند نگاره ها با مضامین اسطوره ای (کهن الگوی تولد قهرمان و رمزگان اسطوره ای) آشکار می شود.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های نقش کنده در گِلابه (اسگرافیاتو) شهر بروجرد (بر اساس سفال های مکشوفه از محوطه مسجد جامع و لایه های بافت قدیم شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
121 - 133
حوزههای تخصصی:
طبق منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی، شهر بروجرد از سده های نخست اسلامی همواره به عنوان یک مرکز شهری مطرح بوده است. مسجد جامع «عتیق»، کهن ترین بنای تاریخی شهر بروجرد است که طبق کاوش های باستان شناسی و شاخصه های معماری، آثار و شواهدی از قرون نخستین اسلامی تا عصر حاضر در آن قابل شناسایی است. طی چند فصل کاوش باستان شناسی در این مسجد که بیش تر با اهداف مرمتی و معماری انجام شده است نمونه های فراوانی از قطعات سفالی عمدتاً مربوط به سده های میانی اسلامی در محوطه این بنای کهن شناسایی شده است. در سال های اخیر و با اجرای برخی پروژه های عمرانی و گودبرداری ساختمانی در محدوده بافت قدیم شهر بروجرد، شواهد و مدارک قابل تأملی از لایه های فرهنگی و تاریخی نمایان شده که نمونه های شاخصی برای مطالعه سفال دوره اسلامی در منطقه است. مقاله پیش رو با هدف طبقه بندی و گونه شناسی سفال نقش کنده در گِلابه حاصل از کاوش های مذکور و تطبیق آن با نمونه های مشابه، در صدد پاسخ به این سؤالات است: 1 سفال های نقش کنده در گِلابه مورد مطالعه از چه ویژگی های فنی برخوردارند؟ 2 سبک هنری نمونه های مورد مطالعه با کدام الگوهای هنری شناخته شده این گونه سفالی، قابل مقایسه اند؟ در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سفال نقش کنده در گِلابه رایج ترین گونه سفالی سده های 7 4 ه.ق. منطقه بوده است. از نظر شکل، مضامین نقوش و فنون لعاب دهی از تنوع قابل توجه ای برخوردار و دارای وجوه اشتراک فنی و هنری با سفال های دیگر مناطق هم عصر به ویژه غرب ایران هستند..
تبیین تأثیرات نهاد اجتماعی-اقتصادی وقف بر سازمان فضایی شهر (نمونه موردی: شهر مشهد در عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
83 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: نهاد وقف تحت تأثیر وجود بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) نقشی جدی در سازمان فضایی شهر مشهد در ادوار مختلف به خصوص عصر صفوی داشته است لیکن، این موضوع به دلیل دشواری در بازنمایی سازمان فضایی شهری اعصار گذشته کمتر بررسی شده است.اهداف پژوهش: پژوهش حاضر قصد دارد با بازنمایی سازمان فضایی شهری در عصر صفوی و بررسی موقوفات شهر مشهد در این دوره، به تبیین تأثیرات نهاد اجتماعی-اقتصادی وقف بر سازمان فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: ابتدا با استفاده از نقشه ها، اسناد و کتب تاریخی نقشه سازمان فضایی شهری مشهد در عصر صفوی ترسیم شده و در گام بعد با بررسی منابع و وقفنامه های تاریخی، 45 موقوفه قابل شناسایی در نقشه جانمایی و در نهایت موقعیت این موقوفات در نسبت با سازمان فضایی شهری تحلیل شد.نتیجه گیری: نتیجه نشان می دهد مهمترین تغییرات وقف پایه شهر مشهد در عصر صفوی احداث خیابان اصلی به نام «چهارباغ(خیابان)»، «میدان (صحن) عتیق» و دو دروازه بالاخیابان و پایین خیابان است. سازمان شهری شامل فضاهای شهری، شبکه معابر اصلی شهر، کانون های فعالیتی، منظر و نشانه های شهری، اندام های طبیعی، ساخت اجتماعی-فرهنگی و ساخت سیاسی-امنیتی را به طور جدی توسط تغییرات وقف پایه دگرگون شده است. تغییرات وقف پایه ضمن حفظ ارتباط ارگانیک با ساختار کهن، ساختار شمالی-جنوبی شهر را به راستای شرقی-غربی تغییر می دهد و کانون های فعالیتی و عناصر شاخص مقیاس شهری و فراشهری از قبیل کاربری های آموزشی، مذهبی، بهداشتی، اقامتی و تجاری (که عمدتاً وقف بوده اند) را در این محور سامان می دهد. این تغییرات دسترسی حرم مطهر به دو دروازه جدید و ارگ حکومتی را تسهیل کرده و دو کریدور بصری منحصر به فرد با چهار نشانه شاخص ایجاد می کند.
تأملی در ساختارشناسی جقه های سلطنتی قاجاری موجود در گنجینه جواهرات ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر قاجار با توجه به تعاملات اجتماعی-سیاسی جواهرات و زیورآلات بسیار باشکوه و گران قیمتی در بین حکومت ها ساخته و تبادل می شد. بنابراین در طول تاریخ شاهنشاهی گنجینه های پر عظمتی از جواهرات جمع آوری شده که هر کدام در محلی نگهداری می شود. در این میان گنجینه ی جواهرات ملی یکی از جامع ترین مجموعه های نگهداری زیورآلات گران قیمت در طول تاریخ است. هدف از این پژوهش معرفی، شناسایی و بررسی ساختار آرایه های تزئینی و مطالعه ی وجوه مختلف هنری جقه های سلطنتی قاجار در این مجموعه است. در واقع این پژوهش جهت پاسخگویی به این سوال اساسی انجام یافته است که ساختار و ویژگی های بصری جقه های سلطنتی قاجاری گنجینه جواهرات ملی ایران چیست؟ این پژوهش از نوع کاربردی می باشد و با روش توصیفی–تحلیلی انجام شده است، شیوه گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و از منابع و اسناد معتبر صورت گرفته است. برآیند پژوهش نشان داد: جقه ها بر اساس ساختار بصری بر سه وجه، قابل تقسیم بندی هستند: بخش فوقانی(شقه)، بخش میانی و بخش تحتانی(ساقه). فرم نمونه های مطالعاتی برگرفته از طبیعت بوده و از نقوش گیاهی، حیوانی، انتزاعی و در مواردی از نقوش هندسی و عناصر نوشتاری در تزئین جقه ها استفاده شده است؛ اگر چه بیشترین تزئینات مربوط به نقوش گیاهی می باشد. فرم بیشتر جقه ها به فرم بته شباهت دارند و دارای شقه(بخش فوقانی)هستند. اصلی ترین مؤلفه بصری در این آثار تعادل می باشد که گاهی از نوع تقارن بوده و گاهی از نوع توازن. همچنین فلزاتی چون طلا و نقره در اسکلت بندی آثار جهت قرار گیری اجزای تزنینی بکار رفته اند. شاخص ترین شیوه ساخت در جقه های مطالعاتی تکنیک مرصع کاری بوده که تأثیر چشم گیری در ساختار زیبایی شناسانه این آثار دارد.
مطالعه تطبیقی فرم و نقش جام های فلزی مکشوفه از مارلیک و حسنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 92
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی اسناد مکشوفه در طی حفاری های باستان شناسانه، همواره پلی به سوی کشف مناسبات، همبستگی ها و مراودات اقوام و مردمان پیش از تاریخ بوده است. مطالعه و مقایسه جام های فلزی مکشوفه از حفریات دو حوزه جنوب دریای خزر و دریاچه ی ارومیه، از نظر ساختار بصری، تکنیک اجرایی و روش ساخت و محتوای نقوش آن ها، وحدت و همبستگی در ریشه های قومی، فرهنگی و مراودات میان اقوام ساکن در تپه های باستانی مارلیک و حسنلو در اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول ق.م را آشکار می نماید. در این مقاله برآنیم تا با مطالعه و بررسی فرم و ویژگی های بصری جام های فلزی مکشوفه از این دو حوزه یاد شده، یعنی مارلیک و حسنلو به دو سؤال اساسی پاسخ گوییم. اول اینکه آثار فلزی حسنلو و مارلیک از چه وجوه مشترکی برخوردار بوده و دوم آنکه ویژگی های خاص این ظروف نشان دهنده چه تأثیر و تأثراتی از اقوام مجاور و همسایگان ایران کنونی می باشد؟ از این رو این پژوهش، که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، پژوهشگر توانسته با جمع آوری 12 نمونه از آثار (2 مورد متعلق به تپه حسنلو و 10 مورد متعلق به مارلیک) به طبقه بندی و بررسی آن ها اقدام و نتایج را در قالب جداول ارائه کند.
تحلیل عناصر فولکلور در نمایشنامه های حسن شیروانی با نگاهی به نظریات انجمن هنری خروس جنگی
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
79 - 88
حوزههای تخصصی:
انجمن هنری خروس جنگی که در سال 1327 با هدف ایجاد نهضتی نوگرا در هنر ایران تأسیس شد، در تلاش بود متناسب با فرآیند مدرنیزاسیونی که در قالب پروژه حکومتی در کشور جریان داشت و بنابر اقتضائات جامعه در حال مدرن شدن، آثار هنری را نیز تحول دهد؛ هرچند توجه اعضا به فرهنگ عامه و فولکلور، علاوه بر هنر سنتی و لزوم نوسازی از پایین، خروس جنگی را فراتر از نوسازی دولتی برد. اما با وجود تأثیر این انجمن بر هنر مدرن ایران، آرا و آثار ایشان هیچ گاه به شکل نهضت هنری منسجم مورد بررسی قرار نگرفته است. از این رو سئوال اصلی این پژوهش به چگونگی مدرنیزاسیون فولکلور در تعریف انجمن از هنر و تئاتر ملی می پردازد تا ویژگی های نهضت خروس جنگی مشخص شود. در همین راستا حسن شیروانی، عضو تئاتری انجمن نیز پایه ریزی مکتب تئاتر ملی را مطرح کرد. کاربرد تم های فولکلوریک، ایده های فلسفی عرفان ایرانی، سمبولیسم، ویژگی های فرمی ادبیات و نمایش های سنتی ایران چون نقل نمایشی و روایت در روایت، با در نظر گرفتن وضع کنونی زندگی مردم و روح زمانه، در کنار بکارگیری آخرین دستاوردهای نظری هنر جهانی، مهم ترین عناصری هستند که شیروانی در تعریف تئاتر ملی بر آن ها تأکید می کند. اطلاعات پژوهش از منابع کتابخانه ای و به ویژه مطالب چاپ شده در نشریات انجمن، گردآوری شده و به روش توصیفی، پس از ارائه تعاریفی از مدرنیزاسیون، فولکلور و تئاتر ملی، و معرفی انجمن و تعریف آن از هنر ملی، در نهایت با ارائه نمایشنامه های شیروانی، به مسئله نوسازی فولکلور در تئاتر ملی پرداخته شده است.
بازنمایی جنسیت در نقاشی و عکاسی عهد ناصری بر اساس نظریه جان سارکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر تصویری دوره ناصری، آمیزه ای از سنت نقاشی مکتب اول قاجار و رویارویی با دستاوردهای مدرن غربی؛ از جمله رسانه جدید عکاسی است. در واقع، بنیان مفهومی هنر تصویری این دوران را می توان محصول برهم کنش نیروهای مختلفی دانست که مسئله بازنمایی و همچنین بازنمایی جنسیت را تحت تأثیر قرار می دهند. هر چند در نقاشی عهد ناصری بازنمایی پیکر آدمی و مفاهیم جنسیتی آن همچنان موضوع و دغدغه اساسی است، لیکن این بازنمایی ها تفاوت هایی بنیادین با دوره های قبل از خود پیدا می کنند. پرسش اصلی این پژوهش، کیفیت بازنمایی جنسیت در نقاشی و عکاسی دوره ناصری و تفاوت های ماهیتی این دو نظام بازنمایی در ارائه تصویر جنسیت از این دوره است. برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی تحلیلی و همچنین تطبیق تاریخی استفاده شده و برای صورت بندی و تحلیل قابلیت ها و امکانات ویژه تصویر عکاسی در راستای بازنمایی متفاوت ترِ جنسیت نسبت به نقاشی، به نظریه هستی شناسی جان سارکوفسکی تکیه شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، پیکرنگاری های درباری عهد فتحعلی شاه و مجموعه ای از نقاشی ها و عکس های دوره ناصرالدین شاه است که نمونه وار بوده و به شکل بارزی به بازنمایی جنسیت پرداخته اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که عکاسی، نظامی متفاوت در بازنمایی جنسیت دوره ناصری پی می ریزد که تا پیش از آن در نقاشی ایرانی سابقه ای ندارد. دوربین عکاسی به واسطه مختصاتی همچون؛ درگیر بودن با "خود شیء"، "جزئیات"، "زمان"، "قاب" و "نقطه دید"، تصویری از جنسیت ارائه کرده که در تقابل با کلیشه های بازنمایی جنسیت در نقاشی، به جای آرمان گرایی بر گفتمانی واقع گرا استوار بود.
تحلیل روایت های هنر خوشنویسی در تاریخ نگاری گلستان هنر و مناقب هنروران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلستان هنر و مناقب هنروران، دو اثر ارزنده در تاریخ نگاری هنر هستند که در سال های پایانی قرن دهم توسط قاضی احمد قمی در سرزمین ایرانِ دوره صفویه و در قلمرو عثمانی توسط مصطفی عالی افندی، به رشته تحریر درآمدند. این دو اثر برای بررسی زندگی هنرمندان این عصر و دوره های پیش تر، از اهمیت خاصی برخوردار هستند. هنرمندان مختلف در رشته هایی چون؛ خوشنویسی، نگارگری، تذهیب و سایر هنرها در این دو اثر مورد توجه واقع شده اند. از نظر مقایسه گونه های مختلف هنر، به لحاظ حجم مطالب و روایت ، تعدد هنرمندان، معرفی و شرح احوال هنر خوشنویسی و هنرمندان خوشنویس، نسبت به هنرهای دیگر در اولویت قرار دارد. این امر جدای از زمینه رشد و رونق هنر خوشنویسی در دو اقلیم ایران و عثمانی و دربارهای آنها نبود؛ چرا که هنر خوشنویسی هم جنبه های زیبایی و هم وجه کاربردی و دیوانی را در بر داشت و از این حیث، انعکاس اخبار خوشنویسان اهمیت بیشتری یافت. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با عطف به روایت های تاریخی در دو اثر مذکور تلاش دارد تا اخبار و روایت های مربوط به هنر خوشنویسی و نیز خوشنویسان را در این دو اثر تطبیق نموده و جایگاه روایت تاریخی را در این موضوع بررسی نماید. سؤال اصلی این است که چه مؤلفه هایی با مقایسه روایت های هنر خوشنویسی در گلستان هنر و مناقب هنروران قابل تحلیل و بررسی هستند؟ در این مقایسه و تطبیق روایت های تاریخ نگارانه، مؤلفه های ارزشمندی مانند؛ ویژگی های ساختاری این کتب، تعداد خوشنویسان و اشتراکات و افتراقات آنها، توجه به نحوه گزارش مهاجرت خوشنویسان، ذکر فعالیت های سیاسی و اقتصادی خوشنویسان، جایگاه خانوادگی خوشنویسان، دیگر مهارت های هنری آنها و ذکر خاستگاه شهری خوشنویسان، استنتاج خواهند شد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر اقلیم و ارائه راهکار توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی Climate Consultant؛ مطالعه موردی: استان تهران
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به شناسایی نقش طراحی پایدار در حفاظت از محیط زیست، کنترل و کاهش مصرف انرژی، توجه به انرژی های تجدید پذیر، امکان بهره وری و کاربردهای آن ها و در نهایت نقش معمار و معماری در راستای توسعه پایدار پرداخته است. اهداف اصلی این پژوهش در دو راستای کلی «بررسی امکان تامین آسایش انسان با حداقل مصرف انرژی و کاهش آسیب به محیط زیست» و «انتخاب الگوی صحیح و ارائه پیشنهاداتی در زمینه ی طراحی اقلیمی» طبقه بندی می شوند.روش ها: این پژوهش بر آن است که با توجه به پدیده ی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین، با به کار گیری مولفه های اقلیمی مربوط به آمار سال های اخیر و با استفاده از نرم افزار تحلیلی اقلیمی و مدل آسایش حرارتی اشری 55 به بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه ی زمانی حدود 30 ساله، پرداخته و مشخص می کند که راهکارهای اقلیمی قبلی تا چه اندازه قابلیت استناد و استفاده در ساختمان را دارد.یافته ها: در این پژوهش شهر تهران به عنوان مطالعه موردی، انتخاب و اهم نتایج نشان می دهد که تعداد ماه هایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده، کمتر شده و ماه هایی که نیاز به تدابیر گرمایشی و سرمایشی دارند به بیشترین میزان خود رسیده است. مسائل اقلیمی، امکانات و راهکارهایی توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی شناسایی و گردآوری شده است تا در طی انجام بررسی های توصیفی، تحلیلی، کمی و کیفی، ویژگی های عناصر شاکله که در هر یک از دو حوزه واکاوی شده؛ و آن دسته از داده هایی که اعتبار و روایی آن ها اثبات گشته، به منظور ارائه راهکارهایی در جهت طراحی همساز با اقلیم، با هدف افزایش سطح آسایش ارائه گردد.نتیجه گیری: وجود شرایط آسایش از نظر دما و رطوبت، تراکم مناسب خاک و قابلیت بهره گیری از انرژی زمین گرمایی، خاک نسبتا غنی و امکان استفاده از گونه های متنوع گیاهی، امکان بهره گیری مناسب از نور آفتاب و وزش باد مطلوب از جبهه شمال غربی در تابستان را می توان در حیطه امکانات شرایط اقلیمی شهر تهران و عواملی چون گرما و خشکی هوا در تابستان، وزش بادهای سرد در زمستان و بادهای گرم در تابستان، میزان کم بارش نزولات آسمانی و سرمای هوا در زمستان را می توان جزو محدودیت ها دانست.
تحلیل محتوای نقاشی های دیواری در خانه های قاجاری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
130 - 153
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری در دوره قاجار علاوه بر جنبه های بصری و تزیینی، کارکرد ارتباطی ویژه ای دارد. نقاشی های دیواری برجای مانده در خانه های قاجاری شهر تبریز، زمینه های منحصربه فردی را جهت کندوکاو در عملکردهای ارتباطی این هنر- رسانه، مطابق با زمینه های تاریخی و تحولات فرهنگی آن برهه از تاریخ، در اختیار قرار می دهند. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی و شیوه جمع آوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. در بررسی نقاشی های دیواری شناسایی شده در 11 باب خانه ﻗﺎﺟﺎﺭی تبریز که به ﻋﻨﻮﺍﻥ جامعه آماری لحاظ شده اند، پرسش اصلی این است که: نقاشی های دیواری در خانه های قاجاری تبریز به عنوان هنر رسانه ای، چه پیام هایی را به ناظر منقل می کنند؟ در راستای پاسخ به این پرسش، تحلیل محتوا و درک پیام های صریح و دلالت های ضمنی این نقوش و نگاره های دیواری از طریق طبقه بندی مضامین و ارزیابی پیام آن ها در تناسب با محیط و معماری شان، مورد توجه بوده است. از نتایج بررسی ها می توان به تنوع موضوعات نقاشی شده در اتاق طنبی (شاه نشین و پذیرایی) به عنوان مهم ترین بخش از معماری خانه ها و جایگاه ممتاز شومینه ها اشاره کرد. بیشترین تعداد و وسعت نقاشی های دیواری به ترتیب مربوط به نقوش «تزیینی گیاهی»، «گل و بوته»، «گل و گلدان» و دیوارنگاره ها با موضوع «طبیعت- ابنیه» و «طبیعت- انسان- ابنیه» است. در این نمونه ها، انتخاب مضامین تا اندازه زیادی متأثر از موقعیت اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و تمول سفارش دهنده بوده است؛ اما به طورکلی تأثیرپذیری از هنر غرب در نمایش موضوعات مختلف، مشهود است. پیام این دیوارنگاره ها دلالت ضمنی به مطلع بودن و به روز بودن کارفرمایان و یا نقاشان این آثار دارد و به کارگیری نقوش به عنوان موضوعی مستقل، کارکرد بیانگر آن ها را افزایش داده و به انتقال بهتر پیام اصالت فرهنگی صاحبان خانه ها، یاری رسانده است.
پژوهشی پیرامون وصف معمار در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۱
41 - 50
حوزههای تخصصی:
در کمبود منابع فارسی برای شناخت معمار و معماری در تاریخ ایران ناگزیر باید به ادبیات روی آورد. در این میان اشعار نظامی گنجه ای از قرن ششم قمری منبع مهم و شاخصی است. هدف این پژوهش بازشناسی وصف معمار در هفت پیکر نظامی است که یکی از مهم ترین آثار ادب فارسی به شمار می رود. در این پژوهش نام و نشان معماران، خصوصیات اخلاقی و صفت های معرّف مهارت ها و توانایی هایی آن ها بررسی شده است. برای این کار در راهبردی کیفی با بهره گیری از تحلیل محتوا، ابیات موردنظر مشخص و در ابتدا صفت های هر معمار استخراج شده اند. سپس با تجمیع صفات مشترک در یک گروه، دسته کلانی شکل یافته که معرف خصوصیاتی مشترک از صفات هستند. یافته های پژوهش نام سه معمار به نام های «سنمار»، «شیده» و «بانوی حصاری» را آشکار کردند. نسبت همه آن ها در متن روایت نشان می دهد که هریک به نوعی باهم مرتبط اند. سنمار رومی، استادی چیره دست و بیش از همه در دانش مهندسی و نجوم از او یاد شده است. شیده، شاگرد سنمار، بیش از همه در هنر و هنرورزی مقام داشته است. از خلق وخوی و ویژگی های اخلاقی بانوی حصاری روسی نیز بیش از دیگران در متن هفت پیکر توصیف آمده است. درنهایت می توان گفت که روایت معمار در اندیشه نظامی نوعی جامعیت را نشان می دهد که هم در علوم هندسی و مساحی و فنون ساخت و هم در علم نجوم و شناخت طالع و اختر مهارت داشته است. افزون بر این، معمار در موضوعات هنری نیز نازک اندیش و ظریف کار بوده است. هر معمار به فراخور جایگاه و نقشی که در روایت هفت پیکر دارد، بهره ای از این صفات یافته است.