مطالب مرتبط با کلیدواژه

بانوی حصاری


۱.

زنجیره ها، عناصر و گزاره های روایی در داستان «بانوی حصاری» از هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گریماس بانوی حصاری ساختارروایت عناصر روایی گزاره های روایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه نظامی پژوهی
تعداد بازدید : ۱۷۶۱ تعداد دانلود : ۹۲۶
داستان «بانوی حصاری»، یکی از هفت داستان شگفت­انگیز و پرماجرای هفت­پیکر نظامی است. با توجه به ساختار ویژه­ای که این داستان دارد، مقاله­ی حاضر به نقد­ و تحلیل ساختار و اجزای روایت در آن براساس دیدگاه­­های گریماس اختصاص یافته است.شیوه­ی کار به این صورت بوده که ابتدا نظریات گریماس درباره­ی ساختار وعناصر واجزای تشکیل دهنده­ی یک روایت، نقل وبررسی شده وسپس این عناصر و اجزا در داستان بانوی حصاری، شناسایی وتجزیه وتحلیل گردیده است. زنجیره­های روایی در ساختار این روایت شامل زنجیره های پیمانی، اجرایی وانفصالی است.زنجیره­ی پیمانی، بیانگر پیمانی است که بین«بانوی حصاری» (فرستنده) با شاهزاده­ی جوان (شناسنده؛ گیرنده) بسته می­شود، زنجیره­ی اجرایی شامل آزمون­ها و مبارزه­هایی است که قهرمان باید پشت سر بگذارد تا به هدف برسد و زنجیره­ی انفصالی، حاکی از سیر رخداد­های داستان از وضعیت نامتعادل به وضعیت متعادل و پایان خوش داستان است. در این روایت ساختارکلی«  فقدان قرار داد (بی­نظمی) وجود قرار داد (نظم)» به کار گرفته شده است؛ یعنی درآغاز داستان، به دلیل عدم وجود قرارداد وضعیت پریشانی به وجود می­آید.بعد فرستنده قرارداد و پیمانی وضع می­کند؛ که در نتیجه­ی آن نظمی برقرار و در پایان داستان به خاطر اقدامات قهرمان، آرامش حاکم می­شود.
۲.

نقد کهن الگویی «سفر قهرمان» در افسانه بانوی حصاری هفت پیکر نظامی براساس نظریه یونگ و کمپبل

کلیدواژه‌ها: نقد کهن الگویی کمپبل یونگ هفت پیکر بانوی حصاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۹ تعداد دانلود : ۴۶۲
جوزف کمپبل با توجه به شباهت های ساختاری قصه ها و افسانه های کهن، با طرح نظریه «تک اسطوره» و «سفر قهرمان»، مبتنی بر نظریات گوستاو یونگ نقد کهن الگویی را به گونه ای نو مطرح و الگویی واحد برای تمام داستان ها ترسیم کرد. به ویژه افسانه ها و حماسه هایی که در آن پهلوان برای حصول به هدف، مراحلی را طی می نماید. افسانه بانوی حصاری یکی از هفت داستانی است که نظامی در هفت پیکر، به رشته نظم کشیده است. سؤال اساسی در این پژوهش بر این استوار است که افسانه بانوی حصاری هفت پیکر نظامی، چه اندازه قابلیت تطبیق با این الگو را دارد؟ نتایج حاصل از پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام گردیده، بیانگر آن است که قهرمان افسانه، ضمن پیروزی در مأموریت خویش و به دست آوردن پاداش مادّی به نوعی کمال معنوی دست می یابد که منطبق بر خویشکاری اصلی در کهن الگوی «سفر قهرمان» کمپبل است.
۳.

پژوهشی پیرامون وصف معمار در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنمار شیده بانوی حصاری معمار نظامی هفت پیکر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۰ تعداد دانلود : ۲۴۴
در کمبود منابع فارسی برای شناخت معمار و معماری در تاریخ ایران ناگزیر باید به ادبیات روی آورد. در این میان اشعار نظامی گنجه ای از قرن ششم قمری منبع مهم و شاخصی است. هدف این پژوهش بازشناسی وصف معمار در هفت پیکر نظامی است که یکی از مهم ترین آثار ادب فارسی به شمار می رود. در این پژوهش نام و نشان معماران، خصوصیات اخلاقی و صفت های معرّف مهارت ها و توانایی هایی آن ها بررسی شده است. برای این کار در راهبردی کیفی با بهره گیری از تحلیل محتوا، ابیات موردنظر مشخص و در ابتدا صفت های هر معمار استخراج شده اند. سپس با تجمیع صفات مشترک در یک گروه، دسته کلانی شکل یافته که معرف خصوصیاتی مشترک از صفات هستند. یافته های پژوهش نام سه معمار به نام های «سنمار»، «شیده» و «بانوی حصاری» را آشکار کردند. نسبت همه آن ها در متن روایت نشان می دهد که هریک به نوعی باهم مرتبط اند. سنمار رومی، استادی چیره دست و بیش از همه در دانش مهندسی و نجوم از او یاد شده است. شیده، شاگرد سنمار، بیش از همه در هنر و هنرورزی مقام داشته است. از خلق وخوی و ویژگی های اخلاقی بانوی حصاری روسی نیز بیش از دیگران در متن هفت پیکر توصیف آمده است. درنهایت می توان گفت که روایت معمار در اندیشه نظامی نوعی جامعیت را نشان می دهد که هم در علوم هندسی و مساحی و فنون ساخت و هم در علم نجوم و شناخت طالع و اختر مهارت داشته است. افزون بر این، معمار در موضوعات هنری نیز نازک اندیش و ظریف کار بوده است. هر معمار به فراخور جایگاه و نقشی که در روایت هفت پیکر دارد، بهره ای از این صفات یافته است.
۴.

مطالعه تطبیقی چهار اقتباس نمایشی از داستانِ بانوی حصاری از هفت پیکرِ نظامی با تاکید بر نظرات لیندا هاچن و دبورا کارتمل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بانوی حصاری توراندخت برتولت برشت کارلو گوتزی فردریش شیللر رضا کرم رضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۸۰
گنجینه ادبیات فارسی منبعی عظیم برای اقتباس و خلق آثار نمایشی به شمار می رود، و خمسه نظامی یکی از مهم ترین و مستعدترین آثار در این گنجینه است. در بخش سه شنبه شب از هفت پیکر در گنبد سرخ داستان بانوی حصاری حکایت می شود. این داستان که پس از اقتباس توراندخت نامیده شده به دلیل جذابیت و برخورداری از عناصر داستان بارها مورد اقتباس نمایشی قرار گرفته است. اولین بار کارلو گوتزی نویسنده ایتالیایی در قرن هجدهم، اقتباسی به سبک کمدیا دل آرته از توراندخت انجام داد. سپس شیللر آلمانی به استقبال نمایش گوتزی رفت و توراندخت خود را نوشت و برتولت برشت نیز پس از سال ها مطالعه بر روی فلسفه چین اقتباسی نمایشی از این اثر انجام داد. در ایران نیز رضا کرم رضایی داستان توراندخت را دست مایه اقتباسی به سبک تخت حوضی قرار داده است. در این مقاله، با هدف تعیین جنبه های نمایشی داستان بانوی حصاری و بررسی نقش عوامل فرهنگی و زمانی در اقتباس از آثار کهن، داستان بانوی حصاری و چهار اقتباس نمایشی صورت گرفته از آن با توجه به نظریات هاچن و کارتمل بررسی شد. تحلیلِ فرمالیستی داستان بانوی حصاری نشان می دهد این منظومه، بسیاری از ابعاد و ویژگی های نمایشی را داراست. همچنین مطابق با نظریه هاچن در تمام آثار اقتباسی مذکور تغییر درون رسانه ای رخ داده است. در آثار گوتزی، شیللر و کرم رضایی، مضمون مورد نظر نظامی تکرار و تکریم شده درحالی که در اثر برشت، مضمون اصلی زیرورو شده و وی با آن به مقابله برخاسته شده است. ضمن این که بر اساس دسته بندی کارتمل، می توان گفت گوتزی، شیللر و کرم رضایی، شیوه انتقال و برشت شیوه تفسیر را در اقتباس از اثر مبدأ به کار برده اند.