فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۶۱ تا ۴٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در عالمی که فردوسی در شاهنامه تصویر کرده است، معماری (به معنای ساختن مکان زندگی انسان) جایگاه مهمی دارد. در این عالم، معماری بر دو نوع است؛ معماریِ برآمده از هنر و معماری برآمده از جادویی. معنای هنر در شاهنامه با معنای امروزی این واژه تفاوت دارد. هنر، خاستگاهی ایزدی دارد و با نیکویی پیوسته است. در برابر آن، جادویی است که بدهنری و بددانشی و اهریمنی است. معماریِ هنر صفت های بهشتی دارد؛ دل آرا و جاودانه است. معماری جادویی صفت های دوزخی دارد و جای ماندن آدمیان و نیکوان نیست. معماریِ هنر بهترین شیوه شاهان فرهمند است و با آن، فرّ و گوهر خود را نشان می دهند و آبادانی و نیکویی می گسترند. برخی از آنان، به پیغام سروش ایزدی، شهرهای جاودانه می سازند که جای جاودانان نجات دهنده جهان است. در گزارش شاهنامه از سرگذشت ایرانیان، معماری و هنر در گذر روزگار سیری فروکاهنده دارند. در آغاز این روزگار، در زمان چهار پیامبر پادشاهِ نخستین، هنر متصل به وحی خداوند است و هنرآموزان هنر را از ایزد و سروش فرامی گیرند و می گسترند و به دیگران می آموزند. اما با فرو افتادن جمشید و فراز آمدن ضحاک، که هنر خوار شد جادویی ارجمند، رفته رفته از حضور و شمار و تأثیر فرهمندان می کاهد. فرهمندان همچنان در میان اند و هنرهای جاودانه می کنند؛ اما پیوند با آسمان در آموختن هنر به قوت و کثرت پیشین نیست. حتی شاهان شهرها و بناهای مقدس را نه به پیام ایزدی، بلکه با تکیه بر مهارت و دانش برترین هنرمندان و دانشمندان جهان می سازند. معماری در شاهنامه، از آسمان و آسمانیان تا زمین و قعر زمین و پیوستگان خاک را در بر می گیرد. معماری در شاهنامه، آشکار و نهان، دیدنی و نادیدنی، خوب و بد، مینوی و اهریمنی است. نیکوان و هنرمندان و فرهمندان، معماریِ جاوْدانه می کنند و بدان و ددمنشان و دیوان، معماریِ جادُوانه.
شناسایی مولفه های معماری سازگار جهت ایجاد فضاهای تعاملی مشترک برای افراد اتیستیک و غیر اتیستیک
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
9-18
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر آمار ابتلا به اتیسم افزایش چشمگیری داشته است. توجه به حضور این افراد در جامعه مهم است زیرا در یک جامعه دادمنشانه، همه ی افراد باید حقوق یکسانی داشته باشند. سالهاست که سعی شده با انتشار استانداردها و دستورالعمل های مختلف، امکان استفاده فضاهای جمعی مشترک برای افراد معلول و سالم فراهم شود. ولی دستورالعملی برای حضور افراد اتیستیک و غیر اتیستیک به صورت مشترک در فضاها وجود ندارد، زیرا تصور عموم بر این است که فضاهای طراحی شده برای افراد اتیستیک فضاهای خوبی برای افراد غیر اتیستیک نیستند. این طرز فکر سب شده که افراد اتیستیک حقوق یکسانی در محیط های مختلف نداشته باشند. از طرفی طراحان و کارفرمایان از اهمیت حضور این افراد در اجتماع مطلع نیستند و در طراحی و ساخت فضاها کوچکترین توجهی به نیاز این افراد نمی کنند که درنهایت سبب انزوای این افراد در جوامع شده است. در این پژوهش فرض بر این است که فضاهایی مناسب برای افراد اتیستیک نه تنها برای افراد غیر اتیستیک مناسب هستند بلکه سبب افزایش کیفیت فضا برای آنها نیز می شود. هدف از این پژوهش شناسایی سازگاری افراد غیر اتیستیک در فضاهایست که با توجه به مولفه های معماری افراد اتیسم بنا شده است. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. برای شناسایی میزان کیفیت معماری فضاهای سازگار با اتیسم برای افراد غیر اتیستیک ابتدا تا جای ممکن پیشنهادات و مولفه های معماری موجود که سبب سازگاری فضا برای افراد اتیستیک شده شناسایی شده سپس تاثیرات و نتایج این مولفه ها بر روی افراد غیر اتیسم بررسی شده است. در این پژوهش مشخص شد که فضاهای سازگار با افراد اتیستیک می تواند سبب افزایش کیفیت محیطی برای افراد عادی نیز شود. لازم به ذکر است که در برخی از جزییات فضایی نیازهای افراد با یکدیگر متفاوت هستند و در افراد اتیستیک به دلیل حساسیت بیشتر حسی یشان فراهم کردن نیازهای شخصی و محیطی آنها اهمیت بیشتری دارد. در این پژوهش پیشنهاداتی در خصوص طراحی داده شده که به وسیله ی آنها می توان به بهبود فضاها برای افراد اتیستیک و افراد عادی پرداخت.
طراحی الگوی نمای ساختمانهای مسکونی در شهر قائم شهر با رویکرد زمینه گرایی به کمک تکنیک دلفی و روش AHP
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
139-148
حوزههای تخصصی:
موضوع نمای ساختمان های مسکونی از این حیث حائز اهمیت است که به عنوان اولین و تاثیرگذارترین بخش ساختمان های مسکونی، همه افراد جامعه با آن در ارتباط هستند، زمینه گرایی نیز دیدگاهی است که به ویژگی های خاص یک مکان و بکارگیری آن در طراحی معاصر اشاره دارد که از سایت و زمینی که در آن واقع شده است شروع می شود و در سطح واحد همسایگی و محله مطرح می گردد و در واقع به معنی ایجاد هماهنگی میان ساختمان های مجاور و بستر طراحی است. هدف از این پژوهش بازشناسی الگو و شیوه های نماسازی موجود در شهر و بکارگیری این اجزا برای طراحی الگوی نمای زمینه گراست. با مشاهده روندی که امروزه در حوزه نماهای مسکونی در جریان است و سبب بوجود آمدن نماهای فاقد ارزش و تاثیر نامطلوب بر منظر شهری شده است، ضرورت طراحی زمینه گرا مشخص می شود. این مقاله به تدوین و پالایش شاخص های زمینه گرایی بر روی چهار نمای طراحی شده با این رویکرد به کمک روش دلفی و روش سلسله مراتبی می پردازد که در ابتدا به جمع آوری شاخص های زمینه گرایی به وسیله تیم طراحی پرداخته می شود که این شاخص ها به چهار دسته کلی ابعاد کالبدی، عملکردی، اقلیمی و اجتماعی- فرهنگی تقسیم شده اند و به منظور ارزیابی نماهای طراحی شده به وسیله این شاخص های کیفی، پژوهشگر به جمع آوری آراء حلقه ای ده نفره از متخصصان در زمینه معماری به روش دلفی پرداخته است که در دو مرحله بصورت پرسشنامه باز و پرسشنامه بسته انجام شده و داده های حاصل از توافق نیز به کمک روش سلسله مراتبی یا AHP مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد نما با رویکرد تلفیق معماری گذشته و امروزی دارای بیشترین آراء در سه بعد کالبدی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی در میان چهار دسته کلی و همچنین نسبت به سایر نماها است که به عنوان الگویی برای طراحی نمای زمینه گرا پذیرفته شده است.
بام های سبز گامی مؤثر در کنترل هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای اتمسفری
حوزههای تخصصی:
ایجاد بامهای سبز تلاشی در جهت پایدارتر ساختن شهرها، یکی از راه حلهای مدرن برای مشکلات شهری و کاهش آلودگی هوا از طریق ایجاد فضای سبز می باشد. استفاده از فناوری معماری سبز که از تکنیک های پیشرفته فضای سبز است، به دلیل مزایایی چون کاهش آلودگی هوا، کاهش گرمایش جهانی، از بین رفتن جزیره حرارتی در شهر،کنترل میزان منواکسید کربن، کنترل هیدروکربن ها و افزایش سرانه فضای سبز است. مطالعات مختلف نشان دادند که استفاده از بام سبز نقش موثری در کاهش هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای به ویژه 16 ترکیب PAH گزارش شده توسط EPA دارد که در این مطالعه پس از بیان مقدماتی در زمینه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای و بام سبز به معرفی گیاهان مناسب برای بام سبز با هدف کاهش هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای پرداخته شده است.
تحلیل اهمیت- عملکرد عوامل کلیدی موفقیت در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با تأکید بر ذینفعان (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
149 - 178
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن و قدیمی شهرها قلب تپنده شهرها در دورهای مختلف تاریخی بوده اند، اما امروزه با مشکلات و موانعی ساختاری و عملکردی خاصی تحت عنوان فرسودگی و ناکارآمدی مواجه هستند که رفع آنها برای پویایی بافت ها و پایداری هرچه بیشتر شهرها ضروری می باشد. در این چارچوب تحقیق حاضر با هدف تبیین اهمیت/عملکرد عوامل کلیدی بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر زنجان صورت گرفته است. در این راستا بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی 40 شاخص قرارگرفته اند که جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار Micmac برای برسی عملکرد شاخص ها و استخراج عوامل کلیدی، از نرم افزار Mactor برای بررسی نقش و عملکرد ذینفعان و در نهایت از مدل IPA برای بررسی اهمیت/عملکرد عوامل کلیدی بازآفرینی استفاده شده اند. لازم به ذکر است ازآنجاکه تحلیل های تحقیق بر پایه دو جامعه خبرگان و عمومی بوده بر این اساس از نمونه 20 نفر خبره و 382 نفر عموم مردم استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دادند که 12 شاخص در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر نقش کلیدی داشته اند، در این میان نهادهای مدیریت شهری به عنوان اصلی ترین بازیگر دارای بیشترین قدرت تأثیرگذاری بر مشارکت شهروندان در بازآفرینی بوده است. در نهایت نتایج حاصل IPA خواستار اولویت اول و تمرکز بر افزایش مشارکت شهروندان، جذابیت آثار تاریخی و بهبود خدمات رفاهی –اقامتی بوده است.
توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی با گذر از رویکرد نیازمبنا به دارایی مبنا؛ (موردکاوی محله فرحزاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای ساماندهی اسکان های غیررسمی بر نیازهای سکونت گاه ها، یعنی تفکر تأمین نیاز و خدمات متمرکز بوده و توجه کمتری به سرمایه ها و توانمندی های ساکنان این سکونت گاه ها شده است. لذا رویکردهای توسعه مبتنی بر اجتماعات محلی در بین برنامه ریزان رواج یافته است. در سیاست توسعه دارایی مبنا، توسعه بر پایه سرمایه های محلی و با کمترین دخالت های دولت صورت می گیرد. لذا هدف مقاله واکاوی رویکرد توسعه دارایی مبنا به منظور ساماندهی سکونت گاه های غیررسمی با انتخاب اسکان غیررسمی محله فرحزاد در شمال غرب تهران است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی (کمی کیفی)، به لحاظ ماهیت در دسته پژوهش های توصیفی تحلیلی قرار می گیرد. به منظور برداشت دارایی های محله فرحزاد از روش مطالعه اسناد، پیمایش های میدانی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با کنشگران محلی و ساکنین استفاده شده است. تعداد 93 خانوار برای پرسشنامه و مصاحبه به طور تصادفی انتخاب شده اند و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد وجود شبکه های نسبتاً قدرتمند غیررسمی بین نهادهای مردمی فعال، نهادهای مذهبی و ساکنان و قومیت ها، سرمایه اجتماعی بالا و روددره فرحزاد و سرمایه های کالبدی محله از دارایی های این محدوده هستند. متناسب با دارایی های مطالعه و احصا شده، برنامه های اولویت دار و نهادهای مجری مشخص شده اند تا با اجرای برنامه ها بهبود شرایط زیست و معیشت و کاهش آسیب های اجتماعی در محله فرحزاد محقق گردد.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
کالا شدگی به مثابه خشونت علیه هنر (مطالعه موردی: تابلو فرش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادیده گرفتن ارزش و جایگاه اثر هنری و تقلیل ارزش آن صرفاً به عامل انتقال هنجارها و ارزش های جامعه به عنوان یک کانال جامعه پذیری افراد، به منزله خشونت علیه هنر بوده و به مرور زمان باعث از بین رفتن اثر هنری و تبدیل آن به یک کالا می شود. هدف اصلی این تحقیق مطالعه مصادیق خشونت علیه هنر و پیامدهای آن است؛ در خشونت علیه هنر بحث کالایی شدن و استفاده ابزاری از هنر یا بحث سیطره بعد مادی هنر بر بعد معنوی آن قابل شناسایی است. در این پژوهش ضمن مطالعه موضوع خشونت علیه هنر، به مطالعه آسیب های ناشی از آن در زمینه کالای هنری تابلو فرش پرداخته شده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ دهی به این سوالات هستند که چه مواردی را می توان خشونت علیه هنر تلقی کرد؟ آیا در مورد تابلو فرش می توان ثابت کرد که خشونت علیه آن اتفاق می افتد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد در عصر حاضر خشونت علیه هنر در عرصه های مختلف رخ داده است. هنر برای لذت بردن و ارزش معنوی آن همواره مد نظر بوده و هنر برای هنر در طول سالیان مورد توجه واقع شده ولی امروزه در اثر برخورد مادی با آن ارزش هنر نادیده انگاشته شده و به نوعی مورد خشونت واقع شده است. ست کردن تابلو فرش ها با سایر لوازم منزل و داشتن دید سرمایه ای به آن و کالایی شدن آن از مصادیق خشونت علیه هنر است که منجر به تحولات معنادار در حوزه مصرف تابلو فرش شده است. به مرور بعد هنری در زمینه تابلو فرش کمرنگ شده و تقدم کالاشدگی بر جنبه فرهنگی تابلو فرش دیده می شود.
سبک شناسیِ تشعیر در نگارگری مکتب اصفهان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 75
حوزههای تخصصی:
تشعیر تزئین حواشی و گاه متن صفحات با قلم ریز و بهره گیری از طلا برای ایجاد نقوش جانوری و گیاهی به صورت موی نگارانه و نازک پردازانه است که در مکتب های سه گانه ی نگارگری دوره ی صفویه رونق فراوانی یافت. هنرمندان مکتب اصفهان به عنوان آخرین گام در نگارگری این دوره، تلاش مضاعفی برای تکمیل و تدقیق هنرهای مختلف از جمله تشعیر داشتند. پرسش این پژوهش سبک شناسی تشعیر مکتب نگارگری اصفهان بود با این هدف که به شناخت بیش تر نگارگری دوره ی صفویه نایل آید. توجه فراوان به تشعیرسازی در این دوره و شناخت بیش تر و تخصصی تر آن ها ضرورت پژوهش را دوچندان کرده است. این پژوهش از نوع بنیادی است که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و مرجع مطالعاتی آن نیز کتابخانه ای و مشاهده ی نسخه های مصور محفوظ در موزه ه است. جامعه آماری پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند شامل تعداد ده عدد از نسخه های مصور موجود در موزه های معتبر و گزینش نگاره هایی از نسخه های مذکور بود که از مهم ترین تشعیرهای مکتب اصفهان به شمار می رود. نتیجه این که در سبک شناسیِ تشعیر مکتب نگارگری اصفهان، نقوش گیاهی به دقتِ تذهیب ترسیم شده اند. نقوش تخیلی شامل کیلین، سیمرغ و اژدها در کمتر از 50 درصد آثار به کار رفته است. مشابه نقوش جانوری حجم نمایی دقیق تر و استفاده ی فراوان از پرداز برای ایجاد جزئیات بیش تر، از ویژگی های نقوش تخیلی این دوره است. نقش انسان سهمی در تشعیرهای این دوره ندارد و هنرمندان بیش تر به سویه ی تزئینی تشعیر توجه داشته اند. منظره پردازی در مکتب اصفهان همچون گذشته، با کاهش ابرها، افزایش فضای ویژه ی صخره ها، ثبات نقش سنگ و کاهش جوی آب همراه است، اما نسبت به قبل، فرم ابرها تغییر یافته و هسته ی مرکزی حلزونی به توده ی حلزونی های متعدد تبدیل شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر طراحی پارچه های غیاث الدین علی نقشبند یزدی در دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
7 - 20
حوزههای تخصصی:
بدون شک دوره صفوی از مهمترین و پررونق ترین ادوار پارچه بافی ایران محسوب می شود. در این دوره انواع پارچه های ابریشمی، مخمل، زری و دیگر انواع پارچه به سفارش دربار بافته می شد. شهر یزد در اواخر قرن دهم هجری، از مهم ترین مراکز پارچه بافی بود و خواجه غیاث الدین علی نقشبند یزدی پایه گذار مکتب پارچه بافی یزد، از هنرمندان مطرح دربار و مورد علاقه شاه عباس بود. این مقاله با هدف بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر طرح و نقش پارچه های غیاث در دوره صفوی، بر آن است تا طر ح ها و نقوش پارچه های غیاث را معرفی نماید. بدین منظور بر اساس هدف بنیادی- نظری و روش توصیفی، تحلیلی و شیوه کتابخانه ای و مشاهده ای، اطلاعات گردآوری شد. نتایج حاکی از آنست که انواع طرح و نقش پارچه های غیاث از طرفی با اقتباس از نگارگران مکتب تبریز همچون کمال الدین بهزاد، سلطان محمد و محمد هروی و همچنین نگارگران مکتب اصفهان، همچون رضا عباسی و پیروانش و از طرفی با اقتباس از موتیف های زینتی پارچه های دوره های پیشین و همچنین هنر چینی و خط نوشته ها خلق شده اند؛ ضمن آنکه غیاث با بهره گیری از نقوش فرش تبریز، زیلوی یزد، نقوش گیاهی و حیوانی خاص طبیعت و اقلیم یزد و همچنین شیوه های ابداعی و شخصی در طراحی پارچه توانسته شیوه ای منحصر بفرد و خاص مکتب یزد خلق کند.
راهبردهای معماری بومی در آب و هوای گرم و خشک شهر بیرجند
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
49-54
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری با سابقه قدرتمند در استفاده از راه حل های بومی برای حفظ یک محیط داخلی قابل قبول مانند تحت کنترل درآوردن تهویه طبیعی، بهینه سازی جهت گیری ساختمان با استفاده از مصالح بومی و جرم حرارتی بالا است. هر نگاهی اجمالی به معماری مناطق مختلف ایران، حکایت از شناخت دقیق معماران سنتی از خصوصیات محیطی و اقلیمی این سرزمین و بکارگیری هوشمندانه عوامل طبیعی جهت تامین شرایط آسایش و مقابله با ناهنجاری های اقلیمی دارد. با وجود این تاریخچه موفق، معماری ایرانی از مصرف زیاد و ساخت و ساز ناکارآمد رنج می برد و با توجه به شرایط خاص آب و هوایی و گرم شدن هوا، بررسی اقلیم های گرم و خشک و بیابانی و استفاده از راه حل های معماری در آنها به طراحی بناهای امروز و صرفه جویی در مصرف انرژی کمک شایانی می کند. شهر بیرجند در اقلیم گرم و خشک و نیمه بیابانی قرار دارد و با توجه به پیشینه تاریخی که در اسکان مردم داشته توانسته راه حل های مفیدی برای سکنی گزیدن در مناطق بیابانی و روش های معماری برای رسیدن به محدوده آسایش بیابد. با توجه به رویکردی کاملاً نظری و تئوری و گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل کیفی به واکاوی راهبردهای معماری بومی در شهر بیرجند پرداخته شده است.
تبیین توسعه پایدار و عوامل مؤثر بر پایداری شهری (نمونه موردی: شهرستان پردیس)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد طبیعی جمعیت و مهاجرت های بی رویه به سمت شهر تهران، مشکلات متعددی را به همراه خود داشته است. طی این امر شهر تهران دیگر رنگی از پایداری به خود نخواهد داشت؛ بنابراین با تصمیمگیری دولت نهم، طرح احداث شهرهای جدید با هدف اصلی خانه دار کردن قشرهای کم درآمد جامعه مطرح شد و در پی آن طرح مجتمع های مسکونی مسکن مهر، در شهرستان پردیس، طراحی و اجرا شد. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش تحقیق آن توصیفی تحلیلی است؛ که در بستری از اسناد و مدارک کتابخانه ای و پیمایش میدانی حاصل شده است؛ و در نهایت با تحلیل جدول سوات به راه حل و راهبردهای مناسب برای افزایش سطح توسعه پایدار در شهر پردیس دست خواهیم یافت. نتایج حاکی از آن دارد که مجتمع های مسکونی شهر جدید پردیس در راستای توسعه پایدار شهری بسیار ضعیف عمل نموده است.
خوانش روابط بیش متنی در قالی ایلام با تکیه بر آرا ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
111 - 121
حوزههای تخصصی:
قالی ایلام به مثابه یکی از آثار هنری ایران که تاکنون آن گونه که باید بدان پرداخته نشده، مجموعه ی متکثری از متون هنری را شامل می شود که معنای آن را شکل می دهند. به همین جهت درک معنای پنهان آن بر اساس مجموعه ی پیش متن های تشکیل دهنده ی آن و روابط آن ها با متن نهایی میسر می شود. در مواجهه با یک اثر هنری این چنین، مطالعه ی چگونگی شکل گیری معنا در آن از طریق درک معنا و تغییر و تحول متن های پیشینِ شکل دهنده به آن میسر است، یکی از روش هایی که چنین فهمی را به همین ترتیب میسر می کند، روش نقد بیش متنی مطرح شده توسط ژرار ژنت است. داده های موردنیاز برای این پژوهش از طریق مشاهده تصویر و تجزیه آن به اجزا تشکیل دهنده اش و اطلاعات موردنیاز برای تحلیل آن از طریق مطالعات کتابخانه ای فراهم آمد و درنهایت مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در طراحی این قالی ها، هنرمند ایلامی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت تأثیر دستاوردهای فرهنگی مکان-زمان زیستش، با ترکیب متونی از نظام های فرهنگی ایران باستان و اسلامی به انحا گوناگون، متنی را خلق کرده که هم در راستای هدف طراحی اش یعنی تبلیغ معنای پنهان اثر، موفق بوده و هم پیونددهنده دو نظام فرهنگی ایرانی و اسلامی است.
بازنمایی درختان مقدس و اسطوره ای اسلامی در نگارگری (زقوم، طوبی، سدره المنتهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درخت در باور مسلمانان و به دلیل اشارات زیاد به آن در قرآن و روایات از تقدس و اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از دلایل آن حضور درخت در هنگام آفرینش آدم و حوا و دخیل بودن در سرنوشت آنهاست. مفاهیم و استعارات زیادی از درخت در روایات و سخنان حکمای اسلامی بیان شده است. این پژوهش به هدف بررسی روایات مختلف از توصیفات بیان شده از این درختان مذهبی-اسطوره ای و مطابقت آنها با نگاره های موجود انجام شده است. سوالات مطرح شده این است: مفاهیم نمادین درخت های زقوم، طوبی و سدره المنتهی در باور مسلمانان چیست؟ آیا بازتاب این مفاهیم در نگاره های مرتبط، متناسب با متون توصیفی هستند؟ درخت در باورهای اسلامی دارای مفاهیم نمادین متضادی است، هم نشانی از دوزخ (درخت زقوم) و هم مفهومی از بهشت (درخت طوبی و سدره المنتهی) را تداعی می کند. این درختان در قرآن و روایات با توصیفات مختلفی تبیین شده اند. برخلاف موضوعاتی که در نگارگری اسلامی مکررا تصویرسازی شده اند، تصویرنگاری از این سه درخت خارق العاده، به ندرت انجام شده است. درخت زقوم نمادی از دوزخ و وسیله ای برای عقوبت گناهکاران و جایگاه آن در قعر جهنم است، در مقابل، طوبی و سدره المنتهی تمثیلی از بهشت و مواهب آن است که در آسمان ها جای دارند. این استعاره در تعدادی از نگاره ها دقیقا نمایش داده شده است. روش تحقیق مورد استفاده برای این پژوهش توصیفی و تا حدودی تحلیلی است و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده و داده های مورد نیاز از طریق کتب و سایت های علمی معتبر کسب شده است.
مقایسه نقوش نقاشی های دیواری بقاع متبرکه در لاهیجان و نقاشی های شاهنامه کارکیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
54 - 73
حوزههای تخصصی:
آثار هنری علاوه بر ویژگی های زیباشناختی، بازتاب دهنده ی مناسبات اجتماعی-فرهنگی بستر تولید کننده ی خود نیز هستند. در گیلان بسیاری از اماکن مذهبی شیعی، دارای نقاشی دیواری بوده اند که پیدایش آن ها را به دوره ی صفوی نسبت می دهند. شاهنامه کارکیا در سده ی 15 میلادی(نهم ه.ق) در شهر لاهیجان نگاشته شد. این شاهنامه به سبک نگارگری ترکمن شیراز تصویرگری شده است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که الگوهای متشابه و متفاوت میان نقوش شاهنامه کارکیا و نقاشی های دیواری بقاع متبرکه کدام است و چگونه شباهت ها و تفاوتهای نقاشی دیواری بقاع متبرکه در لاهیجان و نگاره های موجود در شاهنامه کارکیا تحلیل می گردد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد، نقاشی های دیواری بقاع متبرکه با نگاره های موجود در شاهنامه کارکیا دارای مشخصه های بارزی هستند که بر گرفته از یک فرهنگ مادر می باشند و آن، فرهنگ ایرانی است که فرهنگ شیعه در نقاشی بقاع و گرایش های ایرانی در شاهنامه کارکیا بخشی از آن است. هردو نقاشی دارای نقوش نمادین مانند اژدها، خورشید، تاج و درخت سرو هستند. نقش خورشید در هردو نقاشی به یک معنا و مفهوم به کار گرفته شده است ولی نقش اژدها کاملا معنای متضاد دارد که از روابط آن با سایر نشانه های درون اثر قابل درک است. نقش تاج نیز در هر دو نقاشی به معنی سلطنت، قدرت، فره شاهی و آسمانی است. درخت سرو نیز دارای معانی مشترک است که همگی ریشه در باورها و اعتقادات فرهنگی ایران دارند. فرآیند طرد و جذب نشانه ای، ساز و کار اشتراک نشانه ها و تفاوتهای آنها درون نقاشی بقاع و شاهنامه کارکیا را بیان می دارد. نشانه ها اگرچه ریشه در فرهنگ ایرانی دارند اما در اثر هم نشینی و رابطه درزمانی با سایر نشانه های درون متنی، معانی منحصر به فردی را بازنمایی می کنند.
قالب های هنری دین در زیبایی شناسی هگل و دلالت های تربیتی آن؛ انعکاس در هنر مجسمه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
131 - 149
حوزههای تخصصی:
هنر، دین و فلسفه با یکدیگر دارای روابط عمیقی هستند. فلسفه هگل یکی از مظاهر آمیختگی این سه مقوله است. هنر مجسمه سازی را می توان یکی از جلوه گاه های این نوع هنر دانست. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. روش پژوهش مورد استفاده روش استنتاجی فرانکناست. در این روش در ابتدا محقق به استنتاج اصل تربیتی از هدف غائی و گزاره واقع نگر مبنایی پرداخته و سپس به استنتاج روش تربیتی از اصلی که در استنتاج پیشین به دست آمده و گزاره واقع نگر مصداقی پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کتاب های هگل، سایر منابع و پژوهش ها حول محور مفاهیم زیباشناسی هگل، مبانی نظری زیباشناسی وی و زمینه های تربیتی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بیان ژرف ترین ارزش های ذاتی هر تمدن و آشکارسازی ایده مطلق ازجمله اهداف اساسی تربیت زیباشناسی استنتاج شده از نظرات هگل است که نیل به آن در گرو استفاده از اصولی چون شیوه بیان ارزش های ذاتی هر تمدن متناسب با دوره تاریخی خود است که شیوه بیان هنری، دینی و فلسفی و ارتباط آنها با یکدیگر از روش های رسیدن به این اهداف و اصول است. همچنین رساندن انسان به حد کمال و حقیقت غایی از دیگر اهداف اساسی تربیت زیباشناسی هگل است که انتقال و اشاعه باورهای دینی از اصول آن و استفاده از قالب های هنری سمبولیک، کلاسیک و نمادین به منظور بیان اعتقادات دینی ازجمله روش های آن است. اهداف پژوهش استنتاج اهداف تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی. استنتاج اصول تربیت زیباشناختی هگل با بررسی قالب های هنری دین در زیباشناسی وی سؤالات پژوهش کدام اهداف تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟ کدام روش های تربیت زیباشناختی را می توان از اندیشه های هگل استنتاج کرد؟
جستاری بر رویکرد کدهای فرم-مبنا و جایگاه آن در طراحی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
185-198
حوزههای تخصصی:
کدهای فرم-مبنا به عنوان رویکردی نسبتاً جدید، از قواعد برنامه ریزی و طراحی شهری با هدف دست یابی به فضاهای عمومی کارا با نگرشی مکان- مبنا پشتیبانی می کنند. در واقع این رویکرد با در نظرگیری ویژگی های زمینه ای محیط شهری و چشم انداز آن، کدهایی را با کمک تفکر برنامه ریز و طراح ایجاد می کند که، مبتنی بر چگونگی استقرار انواع گوناگون فرم های شهری در مکانهای مختلف است. این کدها می توانند با پیش بینی محیط ساخته شده از طریق کنترل و تنظیم فرم ها، به بهترین چیدمان فرمی امکان پذیر در راستای پاسخگویی به نیازهای انسانی دست یابند. امروزه، در کشور ما نیز با توجه به پیچیدگی هایی که در طراحی شهری، در زمینه ایجاد تعادل و تعامل میان کاربری اراضی، فرم شهری و مکان استقرار آنها وجود دارد، نیاز به این رویکرد بیش از پیش احساس می شود. این مقاله، با هدف آشنایی بیشتر با روند تولید و تنظیم کدهای طراحی شهری با تأکید بر شرایط بومی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی تدوین گردیده است. لذا در آن سعی شده است رویکرد کدهای فرم-مبنا از رهگذر مفهوم، فرآیند و اجزای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به اختصار به برخی از چالش های پیش روی این مفهوم پرداخته شود.
تحلیل شاخص های دستیابی به شهر پایدار دزفول با تاکید بر کاهش گازهای گلخانه ایی
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
226-237
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله اصلی شهرها انتشار کمتر گازهای گلخانه ایی، بخصوص کربن و نیتروژن است. هدف این پژوهش کاربردی با ماهیتی توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، بدنبال ارزیابی شاخص های دستیابی به شهر پایدار دزفول با طراحی هدفمند متدهای بدیع و تلفیق تکنیک های شهرسازی نوین و معماری بومی و قدیمی شهر دزفول به منظور کنترول میزان انتشار گازهای گلخانه ایی در سطح شهر است. روش مطالعه تحقیق تجربی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ایی و میدانی است. جامعه آماری، کلیه شهروندان دزفول و روش نمونه گیری احتمالی تصادفی ساده است. تعیین حجم نمونه با فرمول کوکران صورت گرفت. با تحلیل مدل AHP در نرم افزارSuper Decisions به تعیین مهمترین شاخص پایداری دزفول پرداختیم که در نتیجه درختکاری بالاترین درصد و پس از آن کشاورزی زیرزمینی و ایجاد فضاهای زیرزمینی شهری مهمترین شاخص ها می باشند. برای یکی از سوالات تحقیق، پرسش نامه ایی توزیع شد و نتایج با استفاده از روش های آماری در نرم افزار SPSS به صورت کمی تحلیل شد. بالای 65% شهروندان با احداث شبکه گذرگاهی وسایل نقلیه، میادین میوه و تره بار و پاساژها در زیرزمین و ایجاد فضای سبزگسترده، آبنما، مسیر دوچرخه سواری و پیاده روی در تراز سطح زمین و ارتقا کت ها و تبدیل آن به اقامتگاه برای جذب گردشگر موافق بودند. علاوه برآن به پیشنهاداتی از جمله،کار کردن در شیفت شب، استفاده از کشاورزی زیرزمینی در شوادان ها و قمش های متروکه به منظور جلوگیری از انتشار نیتروژن در آبراهه ها و تشکیل باران اسیدی و افزایش محصولات کشاورزی، تزریق یخ خشک به ابرها در روزهای غبارآلود یا کم باران، متعادل سازی کربن با بالابردن سرانه فضای سبز و جنگل کاری و حبس کربن در سفره های آب زیرزمینی پرداخته شد.
بررسی نقش مناظر و فضاهای سبز شهری در بهبود بهداشت روانی
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
251-259
حوزههای تخصصی:
:مناظر و فضاهای سبز شهری از مهم ترین اماکن موجود در شهرها هستند، که می توان با برنامه ریزی مناسب می توان از این اماکن نهایت بهره را برد. امروزه با گسترش شهرنشینی و دوری افراد جامعه از طبیعت، مشکلات روحی و روانی زیادی گریبان گیر مردم شده است، لذا هدف از نگارش این تحقیق به نمایش گذاشتن ظرفیت فوق العاده مناظر و فضاهای سبز شهری در بهبود و برطرف نمودن مشکلات روحی افراد جامعه می باشد که با مراجعه و استفاده از این اماکن سلامتی خودشان را تضمین می کنند.برای انجام این تحقیق از مرور منابع کتابخانه ایی و طرح پرسشنامه به صورت آنلاین و پخش نمودن آن در فضای مجازی بین افراد مختلف استفاده شده است، که با بررسی منابع و پاسخ های داده شده افراد در مورد ده شاخص مطرح شده در پرسشنامه که عبارتنداز:حس تعلق، حس آرامش، سلامت جسمی، ارتقای کارایی و راندمان عملکردی، مشارکت های دوستانه جهت حل مشکلات، شرکت در ورزش های گروهی، رهایی از آلودگی های شهری، انجام تفریحات و دیدارهای دوستانه، حس امنیت و آسایش و افزایش دقت و تمرکز، می توان گفت که افراد، غالب شاخص های مطرح شده در تحقیق را مفید و موثر در مراجعه به مناظر و فضاهای سبز شهری و بهبود سلامت روانی دانسته اند.به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که تأثیر مناظر و فضاهای سبز شهری در سلامت روحی و روانی افراد جامعه مطابق تحقیقات گذشته و داده های استخراج شده در این تحقیق بسیار قابل توجه بوده و نقش بسزایی را ایفا می نماید.
مفهومی سازی روابط فضایی و تحلیل الگوهای مکانی پروانه های صادره ساختمانی در محدوده قانونی- خدماتی شهرها
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
332-345
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط مکانی داده های محیطی به عنوان یکی از مهم ترین اهداف آمار فضایی برای تحلیل الگوهای فضایی و درک وابستگی های فضایی به حساب می آید. توجه به عدم استقلال مشاهدات و وابسته بودن آن ها به یکدیگر در فضای مورد مطالعه و استفاده مستقیم از فضا، محیط، همسایگی، جهت گیری و روابط فضایی در محاسبات سبب برتری یافتن این روش نسبت به آمار کلاسیک شده است. موقعیت مکانی پروانه های صادره ساختمانی در سال 1398 در محدوده شهرداری منطقه دو به عنوان داده اصلی این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. نوع پروانه در گروهای احداث بنا، تجدیدبنا، توسعه بنا، تمدید مهلت پروانه، تغییر کاربری، تعمیرات جزئی و اساسی و اصلاحیه پروانه دسته بندی شده و موقعیت مکانی مجموع 697 پروانه صادره ساختمانی به عنوان داده خام در وسعت محدوده محللات مطالعه شده اند. جهت تحلیل الگوهای موقعیت های مکانی پروانه های صادره ساختمانی از سیستم محله بندی شهر شیراز که توسط معاونت برنامه ریزی و توسعه سرمایه انسانی شهرداری شیراز تهیه شده بود استفاده و محدوده شهرداری منطقه دو به 31 محله تقسیم بندی گردیده است. در نتیجه این تحقیق مشخص گردید در برخی محلات توزیع داده ها بصورت یکپارچه با فراوانی بیشتر و در برخی محلات با توزیع کم روبرو بوده است. در تحلیل کلاستربندی موقعیت مکانی پروانه ها در سال 1398 مقدار P-value بسیار کوچک و نزدیک به صفر و مقدار Z محاسبه شده منفی و همچنین مقدار آماره G صفر محاسبه گردید که نشان دهنده الگوی توزیع نرمال پروانه ها در سطح محلات بوده است.