فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۴۱ تا ۴٬۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
17 - 29
حوزههای تخصصی:
پررنگ شدن نقش فضاهای نیمه عمومی (مانند کافه ها، سالن های تئاتر، گالری ها) نشان از تمایل به ایجاد اجتماعاتی متفاوت با گفتمان رسمی در لایه های زیرین جامعه دارد که جنسی از تفاوت را نسبت به دیگرفضاهای شهر نشان می دهدند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی ماهیت این فضاهای متفاوت (دگرفضاهای) شهر تهران(در محدوده مرکزی) و نقش آن ها با تاکید بر زمینه فرهنگی ای است که در آن شکل گرفته و گسترش می یابند. در فرایند روش شناسی، از پارادایم تفسیری/برساخت گرا و روش مردم نگاری نظریه مبنایی استفاده شده است. در نتیجه ی این پژوهش 6 مقوله ی اصلی برای معرفی دگرفضاها به دست آمد که عبارتند از درون مایه فرهنگی- هنری، تفاوت، وجود تفکر انتقادی در کاربران فضا، اهمیت مقوله ی فضا، مکان اندیشه ورزی و معنادار بودن فضا. در نهایت برای تبیین نظریه با توجه به وجه مردم نگارانه ی پژوهش، متن مردم نگارانه نیز نگارش شد و مفهوم "دگرفضای تأملی- خیال انگیز " به عنوان مقوله هسته برای معرفی ماهیت فضاهای مورد سوال این پژوهش ارائه شد. این دگرفضاها علی رغم شباهت هایی که با اصطلاحات مشابه در متون نظری دارند (هتروتوپیا، فضای سوم و مکان سوم)، طبق یافته های این پژوهش، به طور کامل منطبق بر هیچکدام از این مفاهیم نبوده و ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند.
تفسیرِ مفهومِ مَشهدْ و بررسیِ سازواره ایِ آن با الگویِ شبستانِ نُه گنبد؛ مطالعه ی موردی: مشهد حاجی پیاده بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله در پی شناختِ مفهوم مشهد و بررسی الگوی فرمی آن است. برایِ دستیابی به این شناختْ مصادیقِ مختلف تحلیل گردیده و الگو، مبانی و ریشه های هر یک موردِ مطالعه قرار گرفته است. بررسی الگوهایِ فُرمیِ مشهدْ حاکی از دو گونه ی، قبه ای و شبستان نُه بخشی است. بخشِ مطالعه موردیِ پژوهش به توصیفِ مشهد حاجی پیاده بَلخ به عنوانِ مصداقی با الگو و کارکرد مشابه اختصاص دارد. هدفِ تحقیق، تبیینِ مفهوم مشهد از جنبه ی ساختاری-عملکردی و بررسی سازواره ایِ آن با الگوی شبستان نُه گنبد است؛ که با روشِ تفسیری-تاریخی و مورد کاوی در پی پاسخ به سه سؤال است: 1)به لحاظِ عملکردیْ چه مفاهیمی از کاربردِ مشهد قابل بازخوانی است؟ 2)چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبد با مفهوم مشهد و سیرِ تکامل و تداوم آن وجود دارد ؟ 3)به عنوانِ یک مطالعه موردی: بنابر تفسیرِ تاریخیِ مشهد حاجی پیاده بلخ، چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبدیِ آن با مفهوم مشهد وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان داد که مفهومِ مشهد، الزاماً اشاره ای صرف به آرامگاه نیست؛ بلکه می تواند واجد صُورتی نمادین و یادمانی هم باشد که در بسیاری از مصادیقْ مُقدم بر جنبه زیارتگاهی آن است. در مواردی مفهومِ مشهد همراه با الگوی شبستان نُه گنبد ساختار می یابد. همچنین این تحقیق، مشهد حاجی پیاده بلخ را در هر سه دوره یِ ساخت و تغییر، دارای هویتی متناظر با مفهوم مشهدْ می یابد.
نقش طرح واره های ذهنی در تولید فضا (نقد سه گانه ی فضایی لوفور از منظر مکتب ویگوتسکیایی شناخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی تولید فضای لوفور از اثرگذارترین نظریه ها بر مطالعات فضایی بوده که به رابطه ی میان ذهنیت ساکنان شهر و فضای شهری توجه دارد. با این وجود، سه گانه ی عمل فضایی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمودی یا تمثیلی که در آن نظریه طرح شده است، از آن جهت که چگونه دلالت های نشانه شناختی در فضا، به ایجاد معانی در ذهن می انجامد مساله ساز بوده، و از منظر علم روان شناسی شناختی دقیق نیست. هدف از این مقاله، نقد سه گانه ی لوفور و توضیح فرایندِ اندیشه و بازنمایی واقعیت در ذهن با بهره گیری از مکتب ویگوتسکی در روان شناسی شناختی و به کارگیری مدل طرح واره ی ذهنی است. با نقد نظریه ی لوفور و نشان دادن کژی های آن، نهایتاً با به کارگیری مدل طرح واره های ذهنی به این پرسش پاسخ داده می شود که فضای شهری در رابطه با آگاهی و ذهنیتِ ساکنانش چگونه تولید می شود؟ روش شناسی این مقاله برپایه ی دو رویکرد روش شناختی کلان نگاشته شده است: رویکرد سیستمی در شناخت شناسی، و ساختمند گراییِ هستی شناختی؛ با تاکید بر این موضوع که پدیده های اجتماعی و فضایی را باید در روند تکامل، تکوین و زوال شان در طول تاریخ بررسی کرد؛ که همان روش دیالکتیک است. نتیجه ی حاصل از یافته ها و بحث نشان می دهد که دلالت های نشانه شناختی در فضای زیسته نه به صورتِ شاعرانه ای که در بیان لوفور نهفته است، بلکه از طریق نقشی که مفاهیم و روابطِ میانِ آن ها در قالب طرح واره ها در روان انسان دارند برقرار می شوند. همچنین شناخت شکل گیری و دگرگونی فضا مستلزم مطالعه ی طرح واره های انسانِ قصدمندِ کنشگرِ اجتماعاً رشد کرده ای است که آگاهی اش به وساطتِ سیستم های نشانه شناختی و ابزارها شکل گرفته و البته در گذر زمان تغییر می پذیرد. از آن جا که آگاهی هر فرد متاثر از گروه اجتماعی است که فرد عضوی از آن است، در مطالعات فضاهای شهری، باید طرح واره های ذهنی گروه های اجتماعی را درباره ی فضایی معین مطالعه کرد.
روایت منظرین سقاخانه در شهر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
54 - 61
حوزههای تخصصی:
در معماری بومی ایران، عناصر صوری متعددی به چشم می خورد که با مطالعه جنبه های دیگر نشان می دهد تنها جهت یک کارکرد خاص بنا نشده اند.سقاخانه ها از جمله این عناصر هستند. سقاخانه ها در ایران و در شهرهای این سرزمین، به تعداد بسیار دیده می شوند و بعضی از آنها، اثری بسیار زیبا هستند و از لحاظ معماری منحصربه فردشان، بسیار مورد توجه قرار می گیرند. نمادها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مربوط به سقاخانه ها در برگیرنده فرهنگ ویژه سقاخانه ای است. از طرفی این بنا تحت تأثیر فرهنگ و اعتقادات مردم جامعه، دارای کارکردهای مختلفی در سطح جامعه شده اند. روایت منظرین سقاخانه ها با هدف بازتعریف هویت و معنای عمیق این عناصر در سطح جامعه انجام شده است. به این منظور، مطالعات اسنادی با استفاده از منابع عملی صورت پذیرفته و علاوه بر بررسی ریشه های پیدایش سقاخانه، به کارکردهای مختلف آن در جامعه ایرانی نیز توجه شده است. چهار دسته کارکردهای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، هنری از جمله کارکردهایی هستند که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و از جنبه های مختلف به آنها نگریسته شده است. این کارکردها خود به دسته های جزئی تر تقسیم می شوند که معرف هویت سقاخانه در طول تاریخ و بیانگر نحوه تعامل جامعه با این عنصر مهم معماری در شهر ایرانی-اسلامی هستند. با توجه به این هویت ها، این مکان خاص با توجه به تمایز و انحصاری که به لحاظ معنایی داراست، می تواند به عنوان جاذبه ای منحصربه فرد در گردشگری فرهنگی مذهبی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی زبان الگوی میادین تاریخی منطقه یزد و تدوین قواعد طراحی میادین شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
181 - 202
حوزههای تخصصی:
کیفیت بخشی به میدانهای شهری معاصر بر پایه ی آموزه های بومی از موضوعات مورد توجه طراحان و دغدغه ی پژوهش حاضر است. این پژوهش با فرض اینکه می توان زبان الگوی میادین تاریخی منطقه ی یزد را بازشناسی کرد، می کوشد تا با کاربست نظریه ی زبان الگو، نحوه ی طراحی این میادین را نه صرفا در جهت توصیف ریخت شناسانه، بلکه برای کاربرد در طراحی میادین و همچنین باز طراحی میادین تاریخی، بررسی و تحلیل نماید. بنابراین با استفاده از دیدگاه های نظری و تجربیات کاربردی پیرامون نظریه ی زبان الگو، این مقاله مترصد است تا روشی را برای بازشناسی الگوهای طراحی تدوین و آن را در استخراج الگوهای طراحی و همچنین نحوه ی ارتباطات میان الگوها مورد استفاده قرار دهد تا یک شبکه از زبان الگوها تشکیل شود. بستر بازشناسی الگوها، میادین تاریخی منطقه یزد (هفت میدان شامل میدان امیرچخماق، میدان شاه، میدان خان، میدان وقت الساعه، میدان قلعه، لرد فهادان و میدان شاه نعمت الله ولی تفت) است که میادینی کاملا ایرانی هستند. این هفت میدان در مقیاس ها و کارکردهای متفاوت و از دوره های تاریخی گوناگون شامل دوره تیموری، صفوی و قاجاری انتخاب شده اند. پژوهش حاضر، توسعه ای-کاربردی بوده و با روش کیفی و تاریخی-تطبیقی انجام شده است. در روند بررسی مدلی کاربردی شامل چهار گام برای استخراج و بازشناسی الگوهای طراحی تدوین شده است. گام اول، به مشاهده تجربی و استخراج تشابهات میدان ها در بسترهای متفاوت اختصاص دارد. در گام دوم، واژگان زبان الگو یا همان الگوهای طراحی استخراج شده و اجزا و سطوح الگوها و همچنین الگوهای عملکردی و ساختاری هر کدام تشریح شده اند. گام سوم، به تدوین روابط بین الگوها یا همان قواعد زبان الگو می پردازد و گام چهارم نیز قواعدی کلی برای طراحی میادین شهری تدوین می کند. مهم ترین الگوهای مستخرج شامل الگوی صحن خالی، نظام رنگی یک ترازه و دوترازه، فضای محصور، هندسه ی مستطیلی، ترکیب پلکانی، عنصر تکرارشونده طاقنمای پنج و هفتی، جهت گیری، سلسله مراتب، تعادل و تباین، ورودی های روبسته، پیوستگی فضایی و هم گرایی عملکردی هستند. نتیجه این پژوهش تدوین سیزده قاعده برای طراحی میادین است که شامل وحدت، سلسله مراتب، تناسبات، بوم گرایی، جهت گیری فضا، تعادل، تباین فضایی، تداوم و پیوستگی، تنوع پذیری، هویت، همه شمولی، مردم واری و سادگی هستند.
مطالعه نحوه انعکاس آلودگی زیست بوم های دریایی جنوب کشور در بیستمین جشنواره هنر محیطی ایران
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
64 - 75
حوزههای تخصصی:
در طی دهه های اخیر، در اثر ساز وکارهای بی حد و حصر انسانی و بهره برداری های نابخردانه، آلودگی اکوسیستم های آبی به وقوع پیوسته است که از جمله پیامدهای جبران ناپذیر این مخاطره زیست محیطیِ جهان صنعتی می توان نابودی تنوعات زیستی را برشمرد. در بین مناطق مختلف کشور، خلیج فارس که در زمره یکی از مهم ترین پهنه های آبی جهان به شمار می رود، به سبب آلاینده های مختلف زیست محیطی، لقب آلوده ترین محیط زیستِ دریایی را به خود اختصاص داده است. در این راستا، گروهی از هنرمندان معاصر با گرایش هنر محیطی، عکس العمل خویش نسبت به اهمیت و نقش ضروری آب در حیات جانداران و کنترل آلودگی آن را ابراز نمودند. این مقاله با هدف بررسی و شناخت چگونگی بازنمایی و انعکاس آلودگی محیط زیست دریایی جنوب کشور در آثار هنرمندان محیطی ایران، به طرح این موضوع پرداخته است که هنرمندان، جهت بازیابی ارزش ها و کارکردهای زیست محیطی دریاهای خطه جنوب ایران و به ویژه خلیج فارس، به لحاظ حیات گونه های جانوری چگونه آثار خویش را بر مبنای چالش آلودگی آب های این موقعیت جغرافیایی در جزیره هرمز خلق نمودند. پژوهش کیفی حاضر بر مبنای هدف از نوع پژوهش های بنیادی- نظری بوده که به روش توصیفی- تحلیلی به پردازش آثار هنر محیطی که مبیّن بحران آب ناشی از آلودگی ها می باشد، همت گماشته است. در این پژوهش به منظور گرد آوری اطلاعات و داده های موردنیاز، از منابع کتابخانه ای و پایگاه های معتبر مجازی استفاده گردیده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها اذعان می دارد که هنرمندان محیطی، خطرات و پیامد های ناشی از آلاینده های مختلف زیست بوم خلیج فارس را با بهره مندی از نشانه های ساده و ادراکی زیست محیطی، تکنیک خاص اجرایی و نیز استفاده از مصالح طبیعی و مصنوعیِ منطبق با نوع آلوده کننده بازتاب دادند.
سیاست های دانشگاه ها و تحقیقات عمل محور
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
89 - 113
حوزههای تخصصی:
هنر تحت حمایت دولت در خلال جنگ سرد
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
57 - 77
حوزههای تخصصی:
تبیین تأثیر اندیشه های نو گرایانه بر فرآیند معماری به سبک مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
101 - 116
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: در دوره پهلوی دوم بعد از خارج شدن معماری تاریخی ایران از گردونه رقابت، تمامی عرصه شهرهای کشور در موقعیت نوسازی قرار می گیرند. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی صورت می گیرند. از این رو به نظر می رسد معماری سبک مدرن بین المللی شکل گرفته در ایران و ازبکستان دارای شباهت ها و تفاوت هایی باشد.هدف پژوهش: شناخت چگونگی ورود و شکل گیری سبک مدرن بین المللی و نحوه تأثیر گذاری آن بر شیوه های معماری در کشورهای ایران و ازبکستان است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی نو گرا در کشور های ایران و ازبکستان بر فرآیند معماری و ساختمان سازی در این دو کشور و ورود سبک مدرن بین المللی تأثیرگذار بوده اند؟ معماری سبک بین المللی در ایران و ازبکستان دارای چه ساختار، ماهیت و وجوه تفاوت و شباهت هایی بوده است؟روش پژوهش: این پژوهش به صورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل آثار معماری استفاده شده است. جامعه آماری بناهایی هستند که به سبک معماری مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان در دوره پهلوی دوم ساخته شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از بناهایی است که در بازه زمانی مشابه (از نظر سال ساخت) قرار دارند و از نظر شباهت های عینی و عملکردی دارای قرابت های سبک شناسانه هستند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که مؤلفه های سبک مدرن بین المللی در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور به صورت مشابه تجلی یافته اند و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است اما ازبکستان در سال های (1971-1983 م.) سعی در بازیابی ریشه های تاریخی خود داشته است که نمونه بارز دستیابی به سبک ملی گرا را می توان در تزئینات و طرح های دوران اسلامی به کار گرفته شده در نمای ساختمان های ساخته شده در این دوران مشاهده کرد.
نگاهی به شگردهای آشنازدایی در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم آشنازد ایی معنای هنر را نشان د اد ن چیزها به صورت نو و غیره منتظره د ر نظر می گیرد . چنانکه از بررسی اجمالی آثار برمی آید ، کارهای محمد سیاه قلم د ارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که د ر مقایسه با جریان کلی نگارگری، که همواره برپایه معیارهای مشخصی شکل گرفته، نوعی آشنازد ایی را به نمایش می گذارد . د ر این راستا پژوهش حاضر با این سؤال اساسی روبه روست که محمد سیاه قلم با استفاد ه از چه شگرد هایی فارغ از معیارهای نگارگری د ست به آشنازد ایی زد ه است؟ هد ف پژوهش: بررسی شگرد های آشنازد ایی به کارگرفته شد ه توسط محمد سیاه قلم است. بررسی آثار هنری با رویکرد های نظری هنر همچون مفهوم آشنازد ایی از آن روی حائز اهمیت است که از سازوکار به کارگرفته شد ه د ر آثار هنری پرد ه برمی د ارد و مشخص می کند هنرمند با چه شگرد هایی به طولانی شد ن اد راک حسی به عنوان یک غایت زیباشناسانه د ست زد ه است.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شد ه اند . همچنین تلاش شد ه با توجه به نمونه های موجود ، مصاد یق تصویری مناسب نیز جهت فهم بهتر مطالب ارائه شود .نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمد سیاه قلم د ر موارد ی همچون انتخاب موضوع، ایجاد ترکیبات جد ید ، به کارگیری تشخیص و همچنین استفاد ه از شگرد هایی مانند اغراق، تکرار و چگونگی به کارگیری شیوه های اجرا از قواعد نگارگری فراتر رفته است. این گونه به نظر می رسد که چگونگی به کارگیری شگرد های یاد شد ه امکان بررسی مفهوم آشنازد ایی را د ر د و سطح ساختاری و غیرساختاری د ر آثار او فراهم می کند .
راهبردی برای افزایش اعتبار ارزیابی های کیفی در مداخلات حفاظتی آثار تاریخی نمونه موردی: مقبره خواجه اتابک کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزیابی مداخلات حفاظتی انجام شده بر روی آثار تاریخی زمینه ساز تبادل تجارب، اصلاح رویکردها در انتخاب شیوه مداخله و جلوگیری از تکرار خطاهای جبران ناپذیر در حفاظت آنهاست. نظر به پیچیدگی فرایند ارزیابی و نیز عدم ارائه راهبردهایی که بتوانند با بالابردن قابلیت اعتبار این ارزیابی، نتایج آن را قابل اعتماد و استناد کنند، در ایران، مداخلات حفاظتی یا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند و یا بدون داشتن راهبردی معین، اغلب به صورت سلیقه ای ارزیابی می شوند. هدف پژوهش: استخراج مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیری ارزیابی هایی که با رویکرد تعیین سطح اعتبار علمی مداخلات انجام می شود و دستیابی به راهبردی برای افزایش اعتبارپذیریِ فرایند ارزیابی و صحتِ نتایج حاصل از آن و کاربست آن بر روی یک نمونه موردی برای آزمون راهبرد ارائه شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: در این تحقیق کاربردی، ابتدا مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیرکردن ارزیابی، با استفاده از مطالعات اسنادی و تحلیل توصیفی، از متون و منشورهای حفاظتی استخراج شده و سپس از طریق تحلیل کیفی و با روش استدلال منطقی، راهبردی برای ارزیابی تدوین شده است. برای انجام ارزیابی بر روی اثرِ نمونه و با هدف آزمونِ راهبرد، ارزش های هویت یافته اثر و اولویت ها و اهداف حفاظت گر در زمان مداخله، در جریان یک مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق در اختیار متخصصین حفاظت گر محلی قرار داده شد. در نهایت، نتایج نظرسنجی که با استفاده از پرسشنامه انجام شد، به صورت کیفی تحلیل و ارائه شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می توان از راهبردی مبتنی بر میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانه حفاظت و نیز ارتقای آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و ارزش های اثر استفاده کرد. همچنین کاربستِ راهبرد حاصل بر روی مقبره خواجه اتابک نشان داد که درجه اعتبار و مقبولیت علمی مداخله، در حوزه حفاظت تزئینات گچبری، از برتری نسبت به مداخله مهار تاق برخوردار است.
تأثیر الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک خانه های کاشان (نمونه موردی: خانه های طباطبایی ها و بروجردی ها)
حوزههای تخصصی:
مناطق گرم و خشک دارای ویژگی های محیطی و اقلیمی خاص بوده و زیست بوم ها، آبادی ها و شهرهای سنتی این گونه مناطق بر اساس اصول خاص و متناسب با شرایط محیطی و اقلیمی ساخته شده اند. خانه های ساخته شده در اقلیم گرم و خشک نیز از اصول و روش های متعددی از جمله حیاط مرکزی، جهت رسیدن به شرایط آسایش استفاده نموده اند. حیاط مرکزی نقش ویژه ای در سازماندهی فضاهای اطراف خود و همچنین در شرایط اقلیمی خانه ها دارد. شهر کاشان یکی از شهرهای اقلیم گرم و خشک و دارای خانه های سنتی متعدد است. لذا در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای به بررسی تأثیرات الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک شهر کاشان، در دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در حیاط مرکزی خانه های سنتی کاشان (دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها) درصد قابل توجهی از مساحت حیاط به حوض آب و پوشش گیاهی اختصاص یافته است؛ این بدان معناست که عامل آب و پوشش گیاهی به همراه سایه اندازی جداره های بنا در حیاط مرکزی، نقش بسزایی در ایجاد رطوبت و تعدیل اقلیمی خانه های سنتی کاشان ایفا می کنند.
تحلیل نقش رویکردهای شهری در پاسخ به تغییرات اقلیم با تاکید بر شهرسازی بیوفیلیک، مورد پژوهی: شهر تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
147 - 163
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در قرن حاضر تغییر اقلیم به یکی از مهمترین چالش های جهانی تبدیل شده است که عمدتا ناشی از فعالیت های انسانی و همچنین عدم توجه به عواقب زیست محیطی آن می باشد. پیامدهای منفی تغییرات اقلیمی در سطوح مختلف محلی تا بین المللی باعث شده است تا در سال های اخیر اقدامات متعددی در پاسخ به این تغییرات در قالب کاهش یا انطباق اقلیمی صورت گیرد. در این راستا، برخی از رویکردهای شهری با بهره مندی از اصول خود به این چالش ها پاسخ داده اند که شهرسازی بیوفیلیک یکی از این رویکردها می باشد. شهر بیوفیلیک با بهره مندی از عارضه های طبیعی ضمن ارتقای کیفیت محیط زیست شهری می تواند در پاسخ به چالش های حاصل از تغییرات اقلیمی موثر واقع گردد. هدف: تحقیق حاضر به بررسی ماهیت تغییرات اقلیم و مرور رویکردهای شهر فشرده، شهرسازی آبی، شهر کربن خنثی، شهر انرژی تجدیدپذیر و شهرسازی بیوفیلیک می بپردازد و قابلیت های بیوفیلیکی شهر تنکابن (به عنوان نمونه موردی) را در پاسخ به تغییرات اقلیمی مورد سنجش قرار می دهد. روش: این تحقیق دارایروشی توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات و پیمایش می باشد. برای تحلیل نیز از تکنیک متاسوات استفاده می شود. یافته ها: در میان یازده قابلیت بیوفیلیکی پاسخگو به تغییرات اقلیم در شهر تنکابن دو قابلیت "حفاظت از فضای سبز و جنگل های شهری" و "برنامه های سبزسازی شهری" بیشترین تاثیر را در پاسخ به تغییرات اقلیمی به ویژه وقوع سیل دارند. همچنین اولویت دادن به توسعه زیست محیطی در طرح های توسعه شهری در نواحی ساحلی همچون تنکابن می تواند بسترهای لازم جهت غلبه بر چالش های اقلیمی را فراهم سازد. نتیجه گیری: بهره مندی از قابلیت های رویکرد شهر بیوفیلیک می تواند در جهت مقابله با تغییرات اقلیمی در شهرهای ساحلی شمال ایران نظیر تنکابن، موثر باشد. قابلیت های بیوفیلیکی این شهرها به ویژه جنگل ها و فضای سبز شهری، نقش مهمی در کاهش پدیده گرمایش و بروز سیل دارند.
بازخوانی پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت یزد با تأکید بر دوره صفوی و پیش از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان وقت و ساعت، یکی از میدان های تاریخی شهر یزد است. نگاهی به پژوهش های مرتبط با این میدان نشان می دهد که تاکنون پژوهشی مبتنی بر اسناد معتبر تاریخی که بتواند پیشینه تاریخی این میدان و فرایند شکل گیری آن را به درستی تبیین کند، صورت نگرفته است؛ همین امر سبب وجود ابهامات زیاد و نبود آگاهی لازم درباره پیشینه تاریخی این میدان شده است. ازاین رو و با تکیه بر شواهد تاریخی و میدانی جدیدی که در دو دهه اخیر به دست آمده است، این نوشتار می کوشد که تصویر روشنی از پیشینه تاریخی و فرایند شکل گیری این میدان ارائه دهد. در همین راستا سعی شده با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع گوناگون نظیر متون تاریخی، مطالعات باستان شناسی، تحقیقات میدانی، اسناد تاریخی شامل عکس های هوایی و تصاویر آرشیوی و بررسی منابع شفاهی (پرسش از معمران مطلع از میدان)، هدف مقاله محقق شود. فهم پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت در این مقاله، متکی بر شناخت لایه های تاریخی آن است که بخشی از آن ها به تازگی مورد شناسایی قرار گرفته؛ از آن جمله می توان به زنگ میدان از قرن هفتم هجری قمری، پایاب قنات وقف آباد و پایاب قنات زارچ از قرن هشتم هجری قمری، مسجد دوره تیموری در شمال میدان و مشاهدات باستان شناسی دو دهه اخیر در میدان اشاره کرد. بخشی دیگر از عناصر و لایه های تاریخی مورد اشاره در این مقاله، هرچند پیش تر در سایر منابع معرفی شده اند، نسبت آن ها در فهم پیشینه تاریخی میدان به درستی مورد کندوکاو قرار نگرفته است؛ از آن جمله می توان به بقعه سیدرکن الدین، آب انبار وقت و ساعت، نخل میدان و سنگ قبر تاریخی میدان اشاره کرد. عناصر تاریخی پیرامون میدان از قرن هفتم تا قرن دوازدهم هجری قمری، گواهی بر غنای لایه های تاریخی در این میدان هستند. بررسی های مقاله نشان می دهد که برخلاف بسیاری از منابع که پیشینه و تاریخ شکل گیری میدان وقت و ساعت را به قرن هشتم هجری قمری نسبت داده اند، این میدان مربوط به عصر صفوی است و قدیمی ترین عنصر شکل دهنده بدنه محصورکننده آن، آب انبار وقت و ساعت مربوط به اواخر عصر صفوی در ضلع شمالی میدان است.
مطالعه تاریخی بازتاب تحولات نشانه ای جنسیت بر روی سنگ قبور زنان از دوره قاجار تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است تا با تحلیل نشانه شناختی پیرس و تقسیم بندی نشانه به شمایلی، نمایه ای و نمادین، نشانه های مرتبط با زنان بر روی سنگ قبر مطالعه شود. هدف پژوهش دستیابی به تغییرات نشانه ای مرتبط با زنان و علت منع استفاده از تصویر برای زنان در این حوزه بوده است. بدین منظور در هر دوره مقایسه ای با مردان نیز صورت گرفته است. نتیجه پژوهش نشان داد که در ایران در ارتباط با زنان مسلمان بر روی سنگ قبر، در ابتدا نشانه های نمایه ای استفاده می شده که علت اصلی استفاده از نشانه نمایه ای بیسوادی بوده و برای زنان و مردان یکسان بوده است. در برخی آرامستان های قدیمی برخی مناطق، نمونه های نادری از تصاویر شمایلی زنان دیده شده است. در دوره قاجاریه که استفاده از سنگ قبر تصویری برای بزرگان متداول می شود، برای زنی قدرتمند چون مهدعلیا از نشانه شمایلی استفاده نمی شود و به نظر می رسد منع مذهبی دلیل آن بوده است. در دوره پهلوی نیز با بررسی سنگ قبر فعالان حوزه فرهنگ و هنر به نظر می رسد برای هم مردان و زنان استفاده از تصویر متداول نبوده که دلیل آن تا حدی به نبود تکنولوژی برمی گردد. در ایران امروز استفاده از تصاویر شمایلی زنان مجدداً متداول شده اگرچه در برخی شهرها منع مذهبی همچنان وجود دارد اما از نظر بیشتر فقهای بزرگ اگر مفسده ای نداشته باشد ایرادی وجود ندارد. روش تحقیق بر اساس هدف بنیادی است و بر اساس روش و ماهیت، تاریخی و توصیفی-تحلیلی بوده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و بخشی نیز به شیوه میدانی بوده است.
بازخوانی معیارهای سرزندگی در مکان های تاریخی با تاکید بر رهیافت گردشگری میراثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
103 - 123
حوزههای تخصصی:
گردشگری تاریخی به عنوان یکی از ابتدایی ترین گونه های گردشگری در جهان شناخته شده که ریشه در ذات انسان دارد، چرا که انسان همواره علاقمند به شناخت موارد جدیدتر و حتی شناخت بیش تر و دقیق تر گذشته و تاریخ نیاکان خود و سایر انسان ها و جوامع است. متاسفانه این مهم در ایرانِ معاصر، علی رغم آثار و جاذبه های متعدد تاریخی، بسیار کمرنگ تر از سایر کشورهای توسعه یافته می باشد. از راهکارهای توسعه گردشگری میراثی، بازگردندان حیات از دست رفته ی شهری در مکان هایی است که از گذشته برایمان به یادگار مانده اند، که این امر به واسطه ی اعمال و بکارگیری صحیح شاخص های سرزندگی میسر می گردد.. در حقیقت پژوهش حاضر، با هدف بازشناسی معیارها و شاخص های سرزندگی در مکان های تاریخی در راستای توسعه سطح گردشگری میراثی انجام پذیرفته است. این تحقیق بر حسب نوع هدف، توسعه ای- کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی آن ها بوده است. پس از تحلیل و بررسی آرای صاحب نظران متاخر در باب مولفه های سرزندگی، شاخص ترین معیارهای ارتقادهنده ی سرزندگی در عرصه های عمومی شهری و همین طور بافت های تاریخی مشخص گردید که شامل1. حضورپذیری مردم، 2. تنوع و جذابیت، 3. آسایش و آرامش، 4. نفوذپذیری، 5. انعطاف پذیری، 6. امنیت، 7. شفافیت، 8. خوانایی، 9. زیبایی، 10. فعالیت پذیر بودن و تنوع، دسترسی، آسایش، ایمنی و امنیت می باشند. با توجه به این که ویژگی های کالبدی مکان های تاریخی متفاوت از عرصه ها و بافت های تاریخی شهر می باشد، از این روی از میان کلیه شاخص های مطروحه، 6 شاخص عمده اعم از (1. تنوع و جذابیت، 2. انعطاف پذیری، 3. زیبایی، 4. دسترسی، 5. آسایش 6. امنیت) به عنوان معیارهای ارتقادهنده ی سرزندگی در مکان های تاریخی تبیین گردیدند. اهداف پژوهش: 1.شناخت معیارهای سرزندگی در بافت های تاریخی. 2.بازشناسی امکان توسعه گردشگری میراثی با توجه با شناخت معیارهای سرزندگی. سؤالات پژوهش: 1.بافتهای تاریخی دارای چه معیارهایی برای احیاء سرزندگی هستند؟ 2.چه ارتباطی می توان میان سرزندگی در بافتهای تاریخی و گردشگری میراثی ایجاد کرد؟
شناسایی و تبیین مؤلفه های ارتقای کیفیت منظر بر بازخوانی آرامستان های تاریخی: رویکردی پدیدارشناسانه به تجربیات زیسته مراجعه کنندگان؛ مطالعه موردی، آرامستان وادی السلام قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
77-59
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف حفاظت از منظر آرامستان های تاریخی شهر از دریچه شناخت ابعاد، لایه ها و مؤلفه های آشکار و پنهان در سطوح عمیق ادراک به آشکارسازی ظرافت ها و پیچیدگی های دشوار در بازآفرینی این مکان های ارزشمند تاریخی در خلال مرور تجارب زیسته مراجعه کنندگان می پردازد. روش ها: این پژوهش به صورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه و با روش ابداعی کوشنباخ از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته حول پنج محور اصلی و همچنین توزیع پرسش نامه های تکمیلی، ثبت و دریافت معانی تجارب زیسته مراجعین به منظر و تحلیلی کیفی، صورت پذیرفته است. یافته ها: بررسی تجارب زیسته پیرامون منظر آرامستان های تاریخی در شش محور «مراجعه، تصویر ایده آل، فعالیت، بهبود و ابعاد ذهنی» نشان می دهد گورستان های تاریخی دارای کیفیت های چندبعدی و تنوع، تکثر و پیچیدگی بسیار شگرفی در لایه های ادراکی برخوردار است . نتیجه گیری : فروکاست نقش گورستان ها به یک زیرساخت ضروری برای شهر و محلی برای دفن اموات منجر به قطع ارتباط میان دنیای زندگان و مردگان گشته، آن را بدل به زمینی جهت دفن پسماند شهری در خارج شهر می نماید. حفاظت از منظر تاریخی به دلیل دارا بودن ساختارها و عناصر ارزشمند، اصالت و ارزش های نهفته که نشان دهنده ی تعامل فرهنگ و طبیعت در طول زمان است، از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است، چراکه این ارزش ها حافظ هویت و خاطرات جمعی و حافظه تاریخی جامعه هستند. لذا بدون بررسی لایه های عمیق ادراکی نهفته در روح این مکان امکان خوانش مجدد این ویژگی ها در بازآفرینی آرامستان ها آن میسر نیست.
تأثیر هنردرمانی بر کودکِ درون
حوزههای تخصصی:
کودکِ درون، همان امروز جامعه و جهانی است که بشر در آن در حال تقلاء می باشد. توجّه به کودکِ درون و آسیب هایی که در دورانِ کودکی به روح و روان انسان وارد شده است، می تواند باعث داشتن آرامش روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی گردد. حل معضلاتِ باقی مانده از دوران کودکی و عدم سرکوب آن موجب کاهش اختلالات روحی و روانی به صورت نسل به نسل می شود. هدف از پژوهشِ حاضر کمک به شناخت کودک درون با استفاده از شیوه هایِ غیر دارویی می باشد. تحقیق حاضر از طریق مطالعه کتابخانه ای (چاپی و دیجیتالی)، مصاحبه و با استفاده از منابع مختلفی از قبیل کتاب، مقاله، پایان نامه و پروژه نگارش شده است. یافته ها نشان می دهند، که هنردرمانی دارای زیر شاخه هایِ متعدّدی چون: نقاشی درمانی، نمایش درمانی، قصّه درمانی، شعر درمانی، سینما درمانی و موسیقی درمانی می باشد. هنر درمانی، به نوبه خود یک تکنیک است که احتیاج به پیش زمینه ندارد و در زمان اتمام آن، نباید توقّع هنرمند شدن را داشت، یعنی هدف در هنر درمانی ایجاد اثری زیبا نیست، بلکه هدف برون ریزی احساسی می باشد که باید منجر به نوعی بازسازی روحی و روانی گردد. نتایج پژوهشِ حاضر، نشان می دهد که هنردرمانی، راهی برای برون ریزی احساسی، کمک به آرامش روان و رسیدن به کودک درون است.
بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزیینی هنر نگارگری ایران در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه مهم ساختار بصری هنر نگارگری ایران، وجه تزیین گرایی آن است که در مکاتب مختلف، صورت هایی متنوع به خودگرفته و در دوره صفوی با تدوین هفت اصل تزئینی نگارگری توسط احمد موسی، بیانی مدون یافته است. این اصول عبارتند از اسلیمی، ختایی، فرنگی، نیلوفر، ابر، واق، بند رومی(گره چینی). به نظر می رسد درباره کاربرد این اصول، در نگارگری مکتب مشهد، پژوهشی صورت نپذیرفته و از آنجا که نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا، از جمله نسخ باشکوهی است که توسط نگارگران عصر صفوی در مشهد مصور گردیده، این بررسی می تواند اطلاعات بیشتری از ویژگی های نگارگری مکتب مشهد به دست دهد. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اصول هفتگانه تزئینی نگارگری ایران در عصر صفوی، چگونه در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا به کار رفته است؟ هدف پژوهش، بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزئینی نگارگری در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزاست. روش پژوهش توصیفی-تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصول ختایی و نیلوفر، بیشتر از سایرین و اصل اسلیمی بیشتر در کاشی نمای بناها، اصل ابر در نیمی از نگاره ها و اصل واق در اغلب آن ها استفاده شده، درحالی که اصل فرنگی بسیار کم تر و فقط در آثار شیخ محمد و میرزاعلی دیده می شود. اصل گره در نگاره های دارای بنا به سبک معماری رایج دوره صفویه استفاده شده است. درواقع نگارگران نسخه هفت اورنگ کوشیده اند تا به سنت تزئین گرایی نگارگری ایران وفادار باشند که علاوه بر نمایش مهارت آنان، می تواند از ویژگی های کتاب آرایی مکتب مشهد نیز به شمارآید.
شمایل شناسی نگاره براق در نقش مایه های دوران اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت بیشتر و بهتر هنرهای سنتی ایران مستلزم بهره گیری از رویکردهای نوین در حوزه مطالعات عالی هنر است. شمایل شناسی یا آیکونولوژی، رویکردی است که آثار هنری را با در نظر گرفتن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر دوره تحلیل می کند. در این شیوه، هنر به عنوان سندی از یک دوره تاریخی معرفی شده و در نهایت دستیابی به محتوای معنایی اثر ممکن می شود. در این پژوهش، نگاره براق، با بهره گیری از مطالعات شمایل شناسی به هدف شناسایی زمینه های شکل گیری و لایه های درونی این نقشمایه و دستیابی به الگوی تصویری رایج آن، مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش های پژوهش بدین قرار است: ریشه فرمی این شمایل به کجا باز می گردد؟ بار معنایی لایه های درونی این نقش مایه چیست و عوامل موثر بر شکل گیری آن کدامند؟ گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. پس از جمع آوری 26 نمونه تصویری به روش نمونه گیری در دسترس؛ به توصیف، تجزیه، تحلیل و ریشه یابی تصاویر پرداخته شده و با رسیدن به الگوی تصویری نگاره، تحلیل نهایی انجام شده است. در این پژوهش، به واسطه تطبیق نتایج حاصل از مطالعه بصری با روایات ادبی و دینی و دیگر علوم، این نتیجه حاصل می شود که ریشه فرمی و معنایی نگاره براق به هزاره های قبل از میلاد باز می گردد و تاکنون ادامه یافته است. گرچه این نگاره در هر دوره، با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و دانش عمومی، با اندک تفاوت ظاهری مواجه شده، ولی تا به امروز از معنای نمادین آن چیزی کاسته نشده و احتمال این می رود که هدف هنرمند از تلفیق علم، هنر و دین، تأکید هر چه بیشتر بر معنای خدای گونه، روحانی و مذهبی براق بوده است تا در باور عموم، مرکبی متناسب با منزلت نبی اکرم(ص)، ترسیم و معرفی کرده باشد.