فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نور همواره به عنوان یکی از مهم ترین واسطه ها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد. فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، از مصادیق شاخص سینمای دینی ایران در استفاده از تجلی نور برای انتقال مفاهیم الهی و قدسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی در چگونگی نشان دادن و بیان تصویری زیبایی شناسانه و تأثیرگذار مفاهیم الهی و دینی با معیارها و مؤلفه های معتبر از مهم ترین مسائل سینمای دینی ایران است. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف تبیین و واکاوی مؤلفه های بنیادین زیبایی شناسی عنصر نور همچون وحدت، پیچیدگی و تابندگی در این فیلم است. همچنین تحلیل دو عنصر آشفتگی و یکنواختی در ساختار تصویری و مفهومی این اثر که در تقابل اساسی با تجربه زیبایی شناختی قرار دارد. روش پژوهش : این پژوهش از نوع کیفی و چارچوب آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و مطالعه مستقیم اثر است. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش نشان می دهد ساختار تصویری و مفهومی فیلم محمد رسول الله تا حدود زیادی با وحدت، هماهنگی و پیچیدگی همراه نیست. آشفتگی تصویری در کاربرد نور برای القای مفاهیم دینی و قدسی در اغلب سکانس ها دیده نمی شود. اما دارای یکنواختی تکرارشونده، بدون منطق روایی (دراماتیک) و با کمترین باورپذیری است که تجربه ای زیبا شناختی را به همراه ندارد. نورافشانی و نورانی کردن فضا با جلوه ای غیرواقع گرایانه و اغلب تصنعی فضایی سمبولیستی و نمادگرایانه به کلیت فیلم داده است. تبیین و تحلیل زیبایی شناسی نور در فیلم محمد رسول الله نشان می دهد که در بازتاب معارف الهی و دینی با موفقیت حداقلی همراه بوده است.
تبیین عوامل و موانع توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دگردیسی فضا و مکان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بنیان های نظری توسعه ICT، با تمرکز بر مفهوم نامکانی و نازمانی دنبال می شوند. با این حال نتایج ایت نظریه ها، شواهد بسیاری در خصوص بروز تأثیرات متفاوت و متناقض ICTs بر فضا و مکان شهری در بستر شهرها را بیان می کند. ازاین رو به منظور یافتن ماهیت و جهت گیری تغییرات ناشی از توسعه ICT در شهر، سؤال اصلی مقاله حاضر، یافتن مؤلفه های اثرگذار بر توسعه این نوع فناوری ها است. بنابراین سؤال های تحقیق به منظور یافتن موارد ذیل تنظیم شده اند: 1) مقوله های اصلی توسعه ICT موثر بر شهر و فضا و مکان شهری؛ 2) مؤلفه های تقویت کننده توسعه ICT 3) مؤلفه های محدودکننده توسعه ICT 4) چگونگی ارتباط مؤلفه ها با مقوله ها. هدف: شناسایی عوامل و مؤلفه های اثرگذاری ICT بر شهر و فضا و مکان شهری و چگونگی این اثرگذاری و یافتن رابطه آن ها با مقوله ها، به منظور سیاست گذاری شهری تعیین شده است. روش: این پژوهش با روش کیفی مصاحبه از نخبگان به تعداد 15 نفر از متخصصان رشته های شهرسازی، جامعه شناسی و جغرافیای شهری تا حصول اشباع نظری، به صورت نیمه ساختاریافته، بر اساس پرسشنامه باز، انجام شده است. یافته ها: حاکی از وجود 6 مقوله اصلی (ارزشمندی مکان فیزیکی، مفهوم جدید زمان و مسافت، توسعه شهری مطلوب فناوری محور، آزادی فعالیت ها از مؤلفه مکانی، جایگزینی فعالیت های حضوری، ترافیک مطلوب شهری) مستخرج از ادبیات نظری، و 4 بعد (اجتماعی، سیاسی-اقتصادی، کالبدی و زیرساختی)، 36 مؤلفه اصلی و 121 زیرمؤلفه در قالب دو ویژگی تقویت کنندگی (64 مؤلفه) و محدودکنندگی (57 مؤلفه) توسعه ICT است. بر این اساس، سیاست گذاری منتج از این دو رویکرد، بر نظام شهرسازی شهرها تأثیرگذار است، و به طورقطع نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری شهرهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش می کند عوامل، مؤلفه ها و سیاست های اثرگذار ICT بر فضا و مکان شهری را در دو راستای بازدارندگی و پیشران در قالب ماتریس های مفهومی چندگانه که گویای دسته بندی آن ها است، ارائه دهد.
کارکرد خاطره از منظر «جریان سیال ذهن»: بررسی نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون متون مختلفی از زمان پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در حوزه ادبیات داستانی ابتدا در غرب و سپس در ایران به این سبک نوشته شده اند، جریان سیال ذهن، برای اولین بار در حوزه روان شناسی توسط ویلیام جیمز معرفی شد. جریان سیال ذهن، شیوه ای بسیار متنی است که در حوزه درام کمتر به آن پرداخته شده است، و بیشتر در دنیای داستان قابل بررسی است، درحالی که در سال های اخیر متون متعددی به این شیوه نوشته شده اند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه کارکرد و نمود خاطره از منظر شیوه جریان سیال ذهن با تمرکز بر نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی نمایشنامه نویس معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فلسفی، روان شناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی در غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، و بعد از آن به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در غرب پرداخته می شود، و سپس اصلی ترین مؤلفه های جریان سیال ذهن، از بعد روایت، گفتمان، زمان و طرح (پلات) مورد بررسی قرار می گیرند. و در انتهای این پژوهش، به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در ایران می رسیم. و در آخر بعد از مطالعه شیوه جریان سیال ذهن، این سبک از روایت را از منظر خاطره و مرور خاطرات با بررسی موردی نمایشنامه ی خانمچه و مهتابی بررسی می کنیم.
مقایسه شیوه کرسی بندی در دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
39 - 47
حوزههای تخصصی:
سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی از نامدارترین نستعلیق نویسان تاریخ خوشنویسی هستند که نوآوری های تأثیرگذاری در ساختار هندسی نستعلیق و فرم چلیپا داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی ساختار فرمی دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی، با تمرکز بر نحوۀ کرسی بندی آنها انجام شده است. شیوۀ جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهدۀ میدانی است و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان می دهد در هر دو چلیپا، کرسی تمامی سطرها منحنی است که میتوان مقطعی از یک بیضی در نظر گرفت؛ در چلیپای سلطانعلی الگوی بیضی کرسی سطرها متفاوت است، اما در چلیپای میرعلی الگوی بیضی چهار سطر یکی است. در هر دو چلیپا حسن تشکیل و حسن وضع کلمات با توجه به انحنای کرسی هر سطر انجام شده که تأثیر کلمات از میزان انحنا، در چلیپای سلطانعلی بیشتر است. در چلیپای او ارتباط کلمات و کرسی هر سطر به نحوی است که قسمت های ضخیم کلمات در یک راستا قرار گرفته و سطر کرسی قوت تشکیل داده است. حسن وضع کلمات چلیپای میرعلی قاعده مند شده و چیدمان روی کرسی انجام شده است. چلیپای سلطانعلی بر اساس دید ّ مورب و نهایی طراحی شده، در حالی که در چلیپای میرعلی، هر سطر با دید افقی طراحی شده است.
مطالعه مفهوم «هنر سنّتی» با گذر از دیدگاههای برخی از سنتگرایان
حوزههای تخصصی:
واژه هنر در طول تاریخ دستمایه معانی و تلقیهای متعددی گردیده و همواره تعریف و دستهبندی آن نزد اندیشمندان این حوزه
دارای سختیهای فراوانی است. خصوصاً در هنری که دارای مضامینِ قدسی و دینی بوده و بهنوعی تحت تاثیر نگاه سنّتی نیز
بوده است. آنچه که در این تحقیق دارای اهمیّت بوده است رسیدن به مفهومی از واژه هنر سنتی بود که بر اساس تعاریف
متفکرانِ سنّتگرا و نیز، حکما و فلاسفه ایرانی-اسلامی تمامیِ مضامین و نگرشهای موجود در پهنای این واژه را برای مخاطبان
این عرصه روشن بنمایاند. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش اساسی بود که هنر سنّتی چیست و چه وسعتی از
نگرشهای دینی و قدسی را شامل میگردد؟ روش این تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوه انجام کاری توصیفی بوده
و روش گردآوری اطلاعات نیز بهشیوه مروریِ کتابخانهای انجام گردیده است. نتایج نشان میدهد که هنر سنّتی فراتر از تعریفِ
صرفِ واژه سنّت بوده و نوعی تقدّس را شامل میگردد که با رمزگرایی فراوان خود از دل و سلوکِ درونیِ فرد نشأت گرفته و
منجر به عروج انسان به مراتب والاتر عالم هستی میگردد. هنر سنّتی از دیرباز در هنر باستان نیز نهادینه بوده و از نگاه
سنّتگرایان بهنوعی شامل زندگی انسانها در بطن زندگی و روزمرگیهایشان جریان داشته و تاثیر فراوانی بر هنرهای دینیِ پسین
همچون هنر اسلامی داشته است.
تحلیل مؤلفه های نظریه گشتالت در نگاره های ارعاب و وارثان ولایت از آثار مجید مهرگان
حوزههای تخصصی:
بیان مسئلهنظریهٔ گشتالت یکی از نظریه های روان شناسی تأثیرگذار بر هنرهای تجسمی در سدهٔ نوزدهم می باشد. چهارچوب اساسی این نظریه این است که تحلیل قسمت های مختلف یک پدیدهٔ روانی، هرچند به طور کلی انجام گیرد، نمی تواند به طور کامل آن را پوشش دهد و برای درک ماهیت آن باید از بالا به پایین و از ساختمان کلی آن به خصوصیاتی که تشکیل دهنده اش است رسید. بر اساس این نظریه، برای شناختن هر چیزی باید اجزای آن را شناخت که با تغییر یکی از این اجزا، قسمت های دیگر نیز دستخوش تغییر می شوند. یک اثر تجسمی می تواند نمونهٔ خوبی برای این موضوع باشد و بهترین شیوه برای فهم اثر، تجزیهٔ آن به عناصر تشکیل دهندهٔ اولیه اش است.
هدف پژوهشهدف پژوهش تحلیل عناصر بصری نگاره های فوق بر اساس مؤلفه های نظریهٔ گشتالت است.
سؤال پژوهشاصول نظریهٔ گشتالت در نگاره های "ارعاب" و "وارثان ولایت" کدام اند؟ ساختار بصری دو نگاره، از جهت تنوع، ترکیب بندی و زیبایی شناسی چگونه است؟
روش پژوهشتعداد نمونه های این پژوهش، دو اثر از آثاری مجید مهرگان تحت عنوان "ارعاب" و "وارثان ولایت" است که این دو نگاره دارای جلوه های بصری و ترکیب بندی متنوعی می باشند. در این پژوهش بر اساس مدارک جمع آوری شده، داده ها و مبانی نظری، ویژگی های نظریهٔ گشتالت همچون: رابطهٔ نقش و زمینه، مجاورت، تداوم، همپوشانی، شباهت در اندازه، رنگ و... در دو نگارهٔ فوق مورد تحلیل قرار می گیرد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که اصول نظریهٔ گشتالت با عناصر نگاره های فوق که با ذهن خالق هنرمند نگارگر معاصر ترسیم شده همخوانی دارد، این اصول زیبایی و پویایی نگاره ها را بیشتر می کند. همچنین میزان اثرگذاری هر یک از قوانین گشتالت بر آثار یکسان نمی باشد و پراگنانس های متفاوتی را به وجود می آورد. از این رو تأکید بر یکی از آن ها به عنوان شاخص ترین اصل در نگاره ها کاری غیرقابل تشخیص می باشد و با بررسی آثار مشخص شد که اصول ادراک دیداری گشتالت نقش مؤثری در بهبود فرآیند خوانش آثار فوق دارد.
بررسی شخصیت گزینی در تصویرسازی انبیاء الهی در کتاب چاپ سنگی مثنوی الاطفال
منبع:
فردوس هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
70 - 99
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: چاپ سنگی از دوره قاجار (1249ق) به ایران وارد شد و متعاقباً نقش مهمی در هنر و به ویژه حوزه تصویرسازی داستانی برجای نهاد. در این بین یکی از آثار برخوردار از تصویرسازی کتاب مثنوی الاطفال است. این اثر که تلخیصی از روایت های مولوی بود، در دوره قاجار توسط مفتاح الملک تغییراتی در آن ایجاد و در 1309ق از سوی هنرمندی به نام میرزا مصطفی تصویرسازی و سپس منتشر شد (محفوظ در کتابخانه آستان قدس رضوی با شماره ثبت ۳۵۵۹۴).هدف پژوهش: مثنوی الاطفال با برخورداری از 44 تصویر ازجمله کتاب های مصور ارزشمند است که تا حد زیادی بازتابی از باورها و خواست جامعه زمانه خود را نمایش می دهد. این پژوهش بر آن است با بررسی شخصیت گزینی در تصویرسازی روایت های مربوط به انبیاء الهی و تطبیق بین متن مکتوب و تصویرسازی تولیدی، میزان تأثیر متن مکتوب و نیز باورهای جامعه که میرزا مصطفی نماینده بروز آن محسوب می شود را مورد واکاوی قرار دهد.سؤال پژوهش: وجوه اشتراک و افتراق از منظر شخصیت گزینی در تصاویر تا چه میزان است؟روش پژوهش: این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته و جامعه موردمطالعه از میان 44 تصویرسازی مربوط به 39 داستان، صرفاً 8 تصویرسازی مربوط به 7 داستان است که مبنی بر مطالعه تحلیلی-تطبیقی در تاریخِ هنر، سرانجام یافته است.یافته ها: مبنی بر بررسی صورت پذیرفته، یافته ها حاکی از آن است که تصویرساز مثنوی الاطفال (میرزا مصطفی)، شخصیت های داستان های مربوط به انبیاء الهی را تا حدودی مطابق با ویژگی هایی مذکور در داستان های کتاب، تصویرسازی کرده است (وفاداری به متنِ اولیه). بااین حال، در قسمت هایی فراتر از شعر و با استفاده از هنجارهای حاکم بر جامعه و ذوق و ایده های شخصی تصاویری در کنار شخصیت های اصلی داستان به تصویر درآورده است (افزایش شخصیت های بصری) و گاه با کاهش بعضی از شخصیت ها یا انتخاب بخشی خاص از داستان، به تصویرسازی واقعه مذکور پرداخته است (کاهش شخصیت های بصری).
واکاوی الگوهای هندسی پنهان در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاخ عالی قاپو، یکی از بناهای شاخص عصر صفوی در اصفهان است که از حیث معماری و تزئینات، اهمیت بسیار داشته و علی رغم مطالعات انجام شده درباره این بنا، هنوز از قابلیت های ممتازی بالأخص در موضوع بررسی انواع تزئینات و آرایه های معماری برخوردار است. با نگاهی دقیق تر به نقوش موجود در تزئینات گچ بری (کُشته بری) این کاخ درمی یابیم که الگوهای هندسی تکرارشونده ای در لابه لای نقوش گیاهی وجود دارند که به دلایلی از قبیل؛ تراکم نقوش، ساییدگی و کم رنگ شدن گچ بری ها مغفول مانده اند. لذا هدف از این تحقیق، واکاوی و ترسیم گره های موجود در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو و یافتن ویژگی های نقوش به کاررفته در آنها است. پرسش اصلی پژوهش این است که شاخص ترین گره ها و الگوهای هندسی پنهان به کاررفته در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو کدام است؟ جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام شده و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. با تجزیه و تحلیل نقوش مورد بررسی درمی یابیم که کاربرد الگوهای هندسی (گره ها) گاه به صورت واضح (مثلاً در گره چینی های سقف و پنجره ها) و گاه به صورت نامشهود در لابه لای نقوش اسلیمی و گل و بوته های ختایی در گچ بری های کاخ عالی قاپو وجود دارد. این الگوهای هندسی و گره های پنهان شامل؛ شبکه لوزی و شبکه مربع قناس و گره های فرفره سر و ته، موج، هشت و چهار لنگه، سینه باز، سرمه دان قناس، هشت و چهار لنگه طبل دار و شمسه و چهار سلی هستند که به واسطه تبدیل خطوط شکسته به منحنی و پوشیده شدن سطح گره توسط اسلیمی ها و ختایی ها، دچار تغییرات ظاهری شده و ویژگی های بصری آنها تغییر نموده اند.
ابداع خلاقیت؛ ظهور یک گفتمان
حوزههای تخصصی:
از خالقیت به شکل فزایندهای بهعنوان کلید تحول اجتماعی و اقتصادی در قرن بیستویکم یاد میشود. در عین حال، این مفهومی بسیار
مدرن است که اولین بار در سال 1۸75 به عنوان یک اسم در زبان انگلیسی ظاهر شد. این مقاله به بررسی ساخت فرهنگی خالقیت در
چارچوب تاریخ ایدهها میپردازد و خالقیت را نه بهعنوان یک ویژگی یا توانایی معیّن انسانی، بلکه به مثابه ایدهای میداند که در برهههای
خاص تاریخی، متشکل از گفتمانهای سیاست، علم، تجارت و ملّ ت، پدیدار میشود. این مقاله بستر تحلیل را از مدلهای
طبیعیانگاشتهشدهای که به طور سنتی بر حوزه تحقیقات عمل خالق تسلط داشتهاند، دور میکند تا تاریخی بودن مفهومی را برجسته سازد
که معموالً فاقد تاریخ تلقی میشود.
اهداف و چشم انداز طرح حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها در افق 5 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
1 - 15
حوزههای تخصصی:
طرح راهبردی حاصل کار طرح ریزی راهبردی برای مدیریت راهبردی است که در آن موضوعات و مؤلفه های متعددی تعریف، تبیین یا تجویز می گردد. بخش مهمّی از طرح راهبردی تبیین مطلوبیت هایی است که علاوه بر راهنمایی لازم برای انجام فعالیت ها، شناسایی نتایج مورد انتظار و امکان توفیق در دستیابی به وضعیت مطلوب، به تعیین سمت و سو و معنادارکردن فعالیت ها نیز خواهد پرداخت. این مطلوبیت ها که در قالب اهداف و چشم انداز مطرح می گردد می تواند کیفیت و اثربخشی مورد انتظار را در پیاده سازی و اجرای هرچه بهتر طرح به همراه داشته باشد. در طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها نیز یکی از ارکان اصلی طرح در قالب تبیین اهداف و چشم انداز مطرح گردیده است که با توجه به اهمیت آنها، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، پرسشنامه، مصاحبه و تعامل فکری با نخبگان در حوزه زیرساخت های شهری داده های لازم جمع آوری و تحلیل شده است. در این پژوهش بمنظور تدوین اهداف و ترسیم چشم انداز طرح از منظر داشتن ویژگی های مناسب برای یک چشم انداز مطلوب، پس از بررسی اسناد بالادستی حوزه حفاظت از زیرساخت و استفاده از نظرات خبرگان، مفاهیم لازم مرتبط با آنها استخراج و بررسی گردیده اند که نتایج حاصل پس از تجزیه و تحلیل، اعتبارسنجی و اولویت بندی نیز شده است.
Shah Mahmoud Neyshabouri’s Quran: A Transcribing in Nasta’liq
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
107 - 137
حوزههای تخصصی:
Nezamadin Shah Mahmoud who is famous as “Zarin Qalam” in art world, was born around 1479-1493 A.D. in Neyshabour. His first calligraphy teacher was his uncle, Abdi Neyshabouri. He continued his learning as Soltan Ali Mashhadi’s student and improved his calligraphy. He appeared his style after studying masters’ scripts like Mir Ali Heravi and Mohamad Khandan. Shah Ismaeil Safavi, who supports artists, supported Shah Mahmoud and ordered him to transcribe a Shahnameh for himself. Shah Mahmoud has lots of artworks and a Quran kept in Istanbul Topkapi palace museum’s library (Hırka-i Saâdet , No. 25) transcribed by Nasta’liq script is one of his most beautiful art. The size of this Nasta’liq Quran is 25.5x37 cm and has 361 pages. It is illuminated by Hasan al-Baghdadi’s workshop. This Quran was given to Sultan Morad the third by Shah Mohamad Bahador Khan ( Shah Mohamad Khoda Bandeh Safavi) as a gift.
It can be said that this Quran, which is precious because of its bibliopegy like cover, illumination and binding, affected Ottoman art and gave it a direction. Shah Mahmoud and his students played big roles in transferring Nasta’liq script from Iran, which is Nasta’liq’s birthplace, to Ottoman. This Quran, which has been transcribed elegantly from beginning to the end, is one of the Islamic masterpieces because of its illuminations, headlines, finishing verses and signs of each part.
The purpose of this article is to introduce the Quran by Shah Mahmoud Neyshabori I Nasta’liq script and study the Iranian and Ottoman’s differences.
رویکردی جامعه شناختی به آثار تصویری فرح اصولی (مجموعه فضیلت زخمی)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در تلاش است با به کارگیری دو رویکرد بازتاب و شکل دهی در جامعه شناسی هنر و نیز با استناد به نظریه ژان دووینیو به تحلیل آثار تصویری فرح اصولی در مجموعه “فضیلت زخمی” بپردازد. فرح اصولی، نقاش و نگارگر معاصر در طول چهل سال فعالیت هنری خود، ترکیب منحصر به فردی از تکنیک، درون مایه و روایت گری را به عنوان سبک شخصی خود به دست آورده و مفاهیم معاصر را به دنیای مینیاتور وارد کرده است. او در مجموعه “فضیلت زخمی” بر بازنماییِ انتقادی خشونت علیه زنان و تبعیض جنسیتی نسبت به آنان متمرکز شده است؛ از همین روی، ادعای اصلی این پژوهش این است که بتواند با رویکردی جامعه شناختی به تأثیر جامعه بر آفرینش این مجموعه آثار و بالعکس بپردازد و نیز پاسخی برای این سؤال بیابد که، اصولی با استفاده از عناصر اقتباسی به دنبال بیان چه مفاهیمی در این مجموعه از آثارش بوده است. عامل برانگیزاننده این تحلیل و بررسی، آشکارسازی لایه ها و ارجاعات درونی شخصیت هنرمند و رنج او از خشونت علیه زنان بوده و آنچه که به دست آمده، این است که ساخت اجتماعی و جامعه تأثیر به سزایی در آفرینش و بیان تصویری این هنرمند داشته است. داده ها در این پژوهش با روش کتابخانه ای جمع آوری و به روش توصیفی- تحلیلی بیان شده است.
واکاوی چالش های هویت نماهای ساختمانی و نقش گروه های موثر در شکل گیری آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
78-63
حوزههای تخصصی:
اهداف: موضوع هویت نماهای شهری یکی از مهم ترین مسائل شهرسازی در ایران است که نظیر آن در کشورهای اروپایی و آمریکایی کم تر دیده می شود. علی رغم تبیین مسئله بحران هویت در نماهای شهری تهران در محافل نظری و مدیریتی، هم چنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین گروه های موثر در فرایند شکل گیری هویت نماهای مسکونی در شهر تهران است. روش ها: مقاله حاضر مبتنی بر مصاحبه با برخی صاحب نظران، بحثهای گروهی و مطالعات کتابخانه ای است. از طریق مباحثه با برخی متخصصین در حوزه معماری و شهرسازی در دانشگاه های مختلف تهران و نهادهای مدیریتی، عوامل و کنشگران اثرگذار بر هویت جداره های شهری تهران شناسایی شد و نحوه اثرگذاری آن ها تحلیل گردید. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، چهار گروه شهروندان، سرمایه گذاران، طراحان و مدیریت شهری به عنوان ذی نفوذان اصلی در فرایند شکل گیری هویت نما شناسایی شدند و سهم هریک از آن ها در ایجاد چالش های هویتی در نماهای شهری تهران تشریح گردید. نتیجه گیری: به منظور بهبود فرایند تولید نماهای با هویت می توان برنامه و سیاست هایی را متناسب با هر یک از چهار گروه ذکر شده تدوین نمود. افزایش آگاهی عمومی و فرهنگ سازی اولین گام مهم در زمینه حل این چالش است. از دیگر چالش های مهم عدم تناسب دستمزد و کار حرفه ای به علت عدم تناسب بین عرضه و تقاضا در عرصه طراحی است. در حوزه مدیریت شهری نیز بی توجهی به مباحث طراحی شهری مانند ترکیب توده و فضا از جمله مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
تبیین جریان هنر اسلامی در نمایشگاه های جهانی، جشنواره های ملی و دوسالانه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
117 - 129
حوزههای تخصصی:
رویدادهای هنری (نمایشگاه ها، جشنواره ها و دوسالانه ها)، زمینه ای برای معرفی، مجموعه سازی و مستندسازی آثار هنر اسلامی بوده اند و نگارش تاریخ هنر اسلامی و گزینش و انتخاب موزه ها را جهت داده اند. هدف مقاله حاضر مطالعه رویدادهای هنر اسلامی و تاثیر آن بر معرفی و نمایش آثار هنر اسلامی است و این پرسش دنبال می شود که رویدادهای هنری در سه گفتمان استعمار، ملی گرایی و جهانی شدن چگونه روایت های متفاوت از هنر اسلامی ارائه می دهند؟ به این منظور با روش مطالعه اسنادی به تحلیل مستندات و گزارش ها درباره رویداهای هنر اسلامی می پردازیم و داده ها و اطلاعات را مبتنی بر «تحلیل روند» سازماندهی می کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه ها و تأثیر آن بر نمایش آثار هنر اسلامی روشن شود. یافته های پژوهش سه جریان را در برگزاری رویدادهای هنری متمایز می کند؛ اول، در نمایشگاه های جهانی (که از نمایشگاه 1851 لندن آغاز و تا نمایشگاه هنر محمدی در سال 1910 در مونیخ تداوم یافت)، هنر اسلامی به عنوان هنر شرقی و مستعمراتی معرفی و ارائه شد و روایتی شرق شناسانه بر آن غالب گردید. دوم، در نمایشگاه ها و جشنواره های ملی (که توسط کشورهای تازه استقلال یافته و دولت های تازه تأسیس شده پس از 1920 برگزار می شد)، هنر اسلامی به عنوان میراث فرهنگی و بخشی از دارایی و ثروت ملی به نمایش می آمد و به تدریج روایت ملی گرایانه بر هنر اسلامی غالب شد. سوم این که نمایشگاه هنر اسلامی در سال 1976 پایانی بر جریان پیشین بود و با افول ملی گرایی و برآمدن گفتمان جهانی شدن، نمایشگاه های هنر اسلامی نیز وارد مرحله تازه ای شدند. این بار دوسالانه های هنر معاصر به نمایش و ارائه هنر اسلامی مدرن و معاصر پرداختند. با این حال آنچه در این رویدادها به عنوان هنر اسلامی معاصر ارائه شده، روایتی از هنر معاصر در سرزمین های اسلامی است و بیش از آنکه معرف هنر اسلامی باشد، دربرگیرنده تجربه های هنر معاصر است که اغلب ساختارشکن و انتقادی هستند.
تحلیل تطبیقی عناصر بصری آرایه های گچی گنبد سلطانیه و دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین در یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
149 - 171
حوزههای تخصصی:
یکی از فنون و آرایه های وابسته به معماری، استفاده از گچ و آرایه های گچی است که در هر دوره تاریخی قبل و بعد از اسلام از خصایص منحصر به فردی برخوردار بود. هنر گچبری فنی است که توانست با تکیه بر تزئینات اعم از نقوش انتزاعی، هندسی و خوشنویسی شاهکارهای گوناگونی را در هنرهای متعدد از جمله معماری برجای گذارد. از این رو آرایه های گچی گنبد سلطانیه دوره ایلخانی در زنجان و همچنین دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره آل مظفر واقع در یزد نمونه هایی تاریخی شاخص و نفیسی از کاربرد این هنر در معماری به شمار می روند. همچنین ناشناخته ماندن و عدم تحقیق بر این هنر به مرور زمان باعث فراموشی و از بین رفتن آن خواهد شد. اهداف پژوهش حاضر شناسایی، تحلیل و تطبیق ساختارشناسانه ی عناصر بصری به کار رفته در آرایه های گچی و عوامل تأثیرگذار در بناهای مزبور و بررسی تاثیر پذیری آنها از یکدیگر است تا با شناختن آنها هم به باز آفرینی نقوش و هم به شناخت تمایزات شیوه های طراحی و اجرایی آرایه های گچی بپردازد؛ زیرا نبود شناخت کافی از تاثیرات متقابل بناهای دوره ایلخانی باعث شده است تا خلأ ای در دسته بندی آرایه های گچی دوره ایلخانی به وجود بیاید لذا پژوهش حاضر به رفع این خلأ موجود در گونه شناسی آرایه های گچی این دوره و آشکار شدن نکات پوشیده از هنر دوره ایلخانی کمک کند. این پژوهش حول محور سه سؤال اساسی سازماندهی شده است:1- آرایه های گچی در گنبدسلطانیه و دو بقعه ی سید رکن الدین محمد و سید شمس الدین از چه عناصر بصری تشکیل شده است و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2-وجوه اشتراک و افتراق در سه بنای مذکور چیست؟ 3- امکان چه اثرات متقابلی در این سه بنا وجود دارد؟وش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و «تطبیقی-مقایسه ای» و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. نتایج مطالعات نشان داد: عناصر بصری آرایه های گچی بناهای نامبرده در سه دسته نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی طبقه بندی می شوند. ویژگی های عناصر بصری آرایه های گچی دو بنای دوره آل مظفر در یزد متاثر از گنبد سلطانیه و تنوع کتیبه های گچی گنبد سلطانیه بیشتر از دو بنای منتخب در یزد بوده و در هر سه بنا نقوش اسلیمی، گره های هندسی، خطوط ثلث و کوفی مشاهده شده است.
سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
جستاری بر تبیین های رویکردهای گونه شناسی معماری در دوران معاصر
حوزههای تخصصی:
با توجه به لزوم شناخت گونه های مختلف درحوزه ی معماری، همواره جریان های گونه شناسی مختلفی که رویکرد ها و جنبه های خاصی از دسته بندی ساختمان ها را مورد هدف قرار می دهند، مطرح شده اند ، با توجه به پیشرفت های تکنولوژی و نیازهای جدید امروز بشر، جریانی از گونه شناسی که بتواند پاسخگوی این نیاز باشد و مورد استفاده طراحان و معماران در زمینه ی اجرایی و علمی واقع گردد، رویکردی است که از سوی رافائل مونئو مطرح شد. در این پژوهش با هدف ارائه و معرفی همه ی جریان های گونه شناسی تا به امروز، ضمن تبیین سه جریان گونه شناسی اولیه، به معرفی جریان چهارم از دیدگاه رافائل مونئو پرداخته شده است. روش تحقیق روش کیفی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی به بررسی و تبیین چهار جریان اساسی و راهبردهای متاخر در گونه شناسی معماری مبادرت شده است. که یکی با رویکرد مسکن از سوی پیتر سنک و دیگری از طرف آندریاس لشنر با رویکرد فرهنگ، در پایان معرفی گردیده است. مطالعه و تبیین گونه شناسی های منطبق با تحولات جهان در زمینه های مختلف این امکان را در طراحی های معماری فراهم می آورد تا معماری نیز با تحولات روز دنیا هم گام و هم سو عمل کند و بتواند پاسخگوی نیازهای بشر امروز باشد. بنابراین این طور به نظر می رسد که می توان رویکرد جدید گونه شناسی معماری را دغدغه ی اساسی انسان امروز، یعنی بحران محیط زیست و بحث پایداری در نظر گرفت. بدین شکل که با توجه به افزایش نگرانی های زیست محیطی و لزوم هر چه بیشتر استفاده از انرژی های پاک برای مقابله با بحران تغییرات اقلیمی که پیامدهای حاصل از این تغییرات، گریبان گیر همه ی کشورهای جهان خواهد بود ضرورت این رویکرد در گونه شناسی معماری کاملا محسوس است.
تبیین جایگاه فضای عمومی شهری در دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 130
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش انتقادی به هژمونی سرمایه بر روابط انسانی در جامعه امروز آنگاه که با فضا پیوند می خورد، وارد محدوده مطالعات شهری شده و موردتوجه واقع می شود. از این منظر در مطالعه شهری فضا، به عنوان مفهومی مناقشه انگیز (پروبلماتیک)، دو دسته ادبیات تولید (اجتماعی) و مصرف (فرهنگی) فضا قابل تشخیص هستند که به نظر می رسد بیش از همه ذیل دو دیسیپلین مطالعات فرهنگی و اقتصاد سیاسی مورد بسط قرارگرفته اند. همچنین فضای عمومی که در کانون مطالعات طراحی شهری قرار دارد، طی سال های اخیر با نوعی فهم انتقادی آمیخته شده است. اینجاست که ماهیت میان رشته ای طراحی شهری، آن را ناگزیر از توجه توأمان به ادبیات تولید و مصرف فضا برای فهم عمیق تر تحول فضاهای عمومی در میانه تنازع نیروهای قدرت و مردم نموده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف توسعه فهم انتقادی از فضای عمومی خصوصاً ذیل دانش طراحی شهری به کمک تطبیق ترکیبی دو انگاره نظری تولید اجتماعی و مصرف فرهنگی فضا برآمده است. روش: این جستار نظری با بررسی سلسله مراتبی از ریشه های فلسفی تا بروندادهای ملموس حاصل از مفاهمه دو انگاره فوق الذکر، تلاش می کند تصویری خوانا از جایگاه فضاهای عمومی شهری در قالب یک منظومه نظری ارائه نماید. یافته ها : یافته های مقاله چگونگی ارتباط مفاهیم موردتوجه سه دسته ادبیات تولید اجتماعی فضا، مصرف فرهنگی فضا و مطالعات انتقادی طراحی شهری را در سه سطح پارادایمی، نظری و عینی نشان می دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد عرصه زندگی روزمره کانون مفاهمه دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا است؛ عرصه ای که بخش نمایانی از آن در فضاهای عمومی به عنوان میدان عمل طراحی شهری و میدان تبلور دائمی تولید و مصرف جاری است. بر این مبنا دانش طراحی شهری می تواند زندگی روزمره را از دریچه مفهوم همگن شدن فضا مورد خوانش قرار دهد؛ جایی که نیروهای بالادستی تولید انتزاعی در دیالکتیکی با نیروهای پایین دستی مصرف عینی، در حال تحول فضاهای شهری معاصر هستند
سیر تحول حیاط در خانه های یزد از دوره آل مظفر تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
225 - 247
حوزههای تخصصی:
یزد شهری تاریخی است که قدیمی ترین ساختمان های مسکونی را در خود جای داده است. در دوره 77 ساله حکومت آل مظفر، یزد به عنوان مرکز حکومتی وسیع با قلمروی گسترده شد و شکوه و رونق برای این شهر به وجود آمد. در دوره صفوی نیز به مانند حکومت مظفری به واسطه امنیت و آرامش شهر یزد، شاهد افزایش ساخت وساز خانه ها هستیم. یکی از اجزای لاینفک خانه ها در دوران آل مظفر و صفوی، حیاط است. در لابه لای تحولات معماری مسکونی در این دوران شاهد گونه های متفاوت و متنوعی از فضای حیاط در این خانه ها هستیم؛ به گونه ای که تحول حیاط یکی از جلوه های عملی و نظری دگرگونی اندیشه های معماری است. به واسطه تنوع خانه در دوران آل مظفر و صفوی و صورت نگرفتن پژوهشی جداگانه درباره کرونولوژی حیاط و سیر تحول آن از دوره آل مظفر تا صفوی، در این تحقیق به آن پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات میدانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد برای دوره آل مظفر و جامع مفیدی و جامع جعفری برای دوره صفوی است. در این پژوهش ابتدا به تبیین ویژگی های خانه در متون تاریخی و سپس سعی در معرفی اجمالی معماری خانه های موجود شده است. مقایسه تطبیقی بین حیاط ها از جنبه های کالبدی، مرحله بعدی تحقیق است که به صورت گزارش های کمی بیان شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوره آل مظفر سه گونه حیاط به صورت های اندرونی، باغچه پشتی (باغ خلفی) و سرابستان به کار می رفته است. در دوره صفوی حیاط های اندرونی و سرابستان به حیات خود ادامه دادند و خبری از حیاط های مشجر کوچک در پشت ایوان نیست. در نهایت می توان بیان کرد که حیاط خانه باغ های صفوی برگرفته از الگوی سرابستان مظفری و وفادار به طرح خانه باغ های مظفری بوده و با تغییرات درون آن به روزشده الگوهای پیشین خود است.
معرفی نسخه خطی دیوان حسینی به رقم سلطانعلی مشهدی 890 هجری و تحلیل آرایه های تذهیب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
دیوان اشعار سلطان حسین بایقرا، مشهور به دیوان حسینی ، از جمله آثار ادبی است که در دربار تیموریان و ادوار پس از آن، به کرات به رشته تحریر درآمده است. یکی از رونوشت های آن، سند 12148، موجود در دپارتمان نسخ خطی موزه ملی پاریس، مورخ 890 قمری است. این نسخه سلطنتی (استنساخ در دارالسلطنه هرات) به جهت برخورداری از عناصر کتاب آرایی از قبیل نگارگری، خوشنویسی (به قلم سلطانعلی مشهدی)، تجلید، تذهیب، تشعیر، جدول کشی و در دسترس بودن تمامی صفحات، نمونه ای شاخص و درخور مطالعه ساختاری به ویژه از حیث تزیینات تذهیب به نظر می رسد؛ بنابراین تحلیل فنی-هنری عناصر تذهیب این دیوان، هدف اصلی پژوهش حاضر است. بر همین مبنا، مقاله پیشِ رو، با رویکردی سبک شناختی و روشی توصیفی تحلیلی، ضمن رجوع به منابع کتابخانه ای، آرایه های تذهیب نسخه مذکور را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این روند پس از معرفی نسخه خطی دیوان حسینی (890ق)، به توصیف ساختاری مؤلفه های تذهیب آن پرداخته، سپس این عناصر به تفکیک رنگ، نقش و ترکیب بندی تحلیل خواهند شد. ضمناً این پژوهش مترصد پاسخ به این پرسش است که ویژگی های بصری تذهیب نسخه دیوان حسینی چه بوده و در چه سبکی گردآوری شده است. در نهایت یافته های پژوهش، نشان می دهند که ویژگی های سبکی تذهیب این نسخه با ویژگی های تذهیب سایر نسخه های دوره تیموری مطابقت دارد. تنوع و غنای تزیینات در کتیبه ها، استفاده از رنگ طلایی و طلایی در کنار لاجوردی، کاربست نوعی رویکرد طبیعت گرایانه در استفاده از نقوش ختایی، گرایش به تزیینات چینی و ترکیب بندی پیچیده و هماهنگ، از جمله این موارد است.