فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
مواجه مخاطب با طبیعت در نگاره رسیدن همای به در کاخ همایون از منظر پدیدارشناسی موریس مرلو پونتی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
121 - 124
حوزههای تخصصی:
بهشت گمشده: مطالعه نقش طاووس در نمای بیرونی بناهای تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش طاووس با ویژگی های بصری گوناگون در نمای بیرونی برخی بناهای مذهبی و غیرمذهبی شهر اصفهان به طور متنوع یا تکرارشونده جلوه گر شده است. صورت ظاهری این نگاره ها با مفاهیم مختلف اساطیری، باورهای باستانی و اعتقادات اسلامی، در بستر زمانی چندصد سال درمی آمیخته و مهارت هنرمندان ایرانی را آشکار ساخته اند. این پژوهش در ابتدا به بررسی پیشینه طاووس و جایگاه آن در هنر ایران باستان و دوره اسلامی و پس از آن به مطالعه ساختار بصری نقوش طاووس در نمای بیرونی بناهای اصفهان پرداخته است. روش پژوهش بر اساس یافته های میدانی و مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی است. بررسی پیش رو مفاهیم و ریخت شناسی نقوش طاووس و سیر تحول آن را ارزیابی کرده است. شیوه ترسیم نقوش، بیشتر به صورت ترکیبی از شمایلی و استیلیزه است که به اشکال متنوعی ایجاد شده اند. هنرمندان در ترسیمات خود، هم از حالات طبیعی جانور الهام گرفته و هم آن را با بیان ذهنی خود درآمیخته اند که ارتباطی میان دو نوع متفاوت تفکر اسلام شیعی و باورهای پیش از آن به وجود آورده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان 18 نمونه مطالعاتی، ۱ مورد متعلق به قدیمی ترین نمونه برجای مانده یعنی بنای مسجد جورجیر از دوره دیلمی است. اوج بازتاب نقش مایه طاووس در دوره صفوی (8 مورد) و در بناهای مذهبی است. در دوره قاجار، 2 مورد و در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، 7 نمونه وجود دارد که شباهت فرمی و رنگی آن نشان دهنده احیای کاشی کاری و مضامین دوره صفویه است. در بیشترین حالت، طاووس از نمای جانبی با چتر نیمه بسته (13 مورد)، به عنوان عنصر نگهبان در کنار درخت زندگی است، و از نمای مقابل ۵ نقش تکی با چتر بازشده وجود دارد. همچنین در ترکیب بندی ها بیش از همه رنگ های سبز، آبی فیروزه ای، لاجوردی، قهوه ای و از اواخر صفوی و قاجار رنگ زرد و قرمز وجود دارد، که با قاب های هندسی، مازه دار،تیزه دار و گاهی همراه با کتیبه طراحی شده است.
کاربست رویکرد بایو میمیکری در طراحی شهری و سیاست گذاری مبتنی بر چرخه های غیر سلسله مراتبی و تغییرات زمانی در بافت های ارزشمند؛ بررسی موردی: بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
27 - 47
حوزههای تخصصی:
تضییع هویت بافت های شهری و به طور خاص بافت های ارزشمند تاریخی، حاکی از لزوم توجه به تناسب سیاست های کنترل توسعه با فرآیندهای پویای تغییر در طول زمان است. ازآنجاییکه بافت های تاریخی خود برآیندی از چندین اکوسیستم طبیعی هستند و در قالب یک کلیت جلوه می کنند، برای ادامه حیات خود به دگردیسی لایه های تشکیل دهنده این کلیت نیاز دارند. ازاین رو به نظر می رسد الهام از تناسبات سیستم های طبیعی به منظور کاربست در سیستم های انسانی (بایومیمیکری) بتواند در صورت بندی لایه های سیاست گذاری بافت های تاریخی قابل استفاده باشد. پژوهش حاضر به دنبال کاوشی در ویژگی های اکوسیستم ها و بررسی امکان پذیری به کارگیری آن ها در فرایند سیاست گذاری به منظور احیای بافت تاریخی گرگان است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این راستا بررسی اشتراکات قابل تعمق نظری میان حوزه های بایومیمیکری و طراحی شهری، امکان تبیین چارچوب نظری و ارزیابی تغییرات بافت در دو بعد ماهوی و رویه ای را فراهم نموده است. بررسی ویژگی های کلیدی اکوسیستم های طبیعی و ترجمه آن ها به ابعاد فضایی برای به کارگیری در محیط شهری هفت شاخص هارمونی با طبیعت، نهفتگی، فضاهای چند ظرفیتی و تنوع، عدم تعین، ناهمگنی، مدولاری و اتصال را معرفی می کند. مدل سیاست گذاری حساس به زمان برای احیای بافت تاریخی گرگان در قالب تعریف پروژه ها در چهار فاز پروژه های احیا و نوسازی، پیشگام و خدمات عمومی و زیربنایی، هویت آفرین و الگوساز، حفاظتی و کنترلی ارائه شده است.
تداوم اندیشه حکمی مسیحی در نقاشی انسان گرای رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 59
حوزههای تخصصی:
انسان مداری هنر رنسانس، عموماً مهم ترین وجه تمایز آن با هنر مسیحیت سده های میانه دانسته می شود. با توجه به آنکه در عصر رنسانس فلسفه متقنی در باب تعریف انسان و جایگاه او در هستی شکل نگرفته بود، مبانی نظری ظهور هنر انسان گرای رنسانسی محل پرسش های فراوان قرار می گیرد. با نگاهی به آرای حکمی متألهان قرون وسطی و مطالعة تداوم آن در دوره رنسانس، می توان برخی ریشه های شکل گیری هنر مذکور را بازشناخت. سنت آگوستین، در آموزة «ایمان می آورم تا بفهمم» از یکسو ایمان مذهبی را به عنوان مبدأ معرفت عقلانی به شمار آورد و از سوی دیگر، در عمق معنا حقیقت ادراک و معرفت را منوط به کنشی انسانی می داند. نظریة شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد در پایین و درون انسان است و همچنین باور به اصالت فرد که توسط اکام طرح گردید، به عنوان پایه های فکری الهیاتی قرون وسطی در کنار دستاوردهای علمی رنسانس، در شکل گیری فلسفة انسان مدار آن دوره مؤثر بوده اند. مقاله حاضر می کوشد پس از مطالعه و بازیابی اثرات حکمی قرون وسطی بر دوره رنسانس مشابهت تحولات فلسفی مذکور را در عالم هنر پی گیری نماید. روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به روش استقرائی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش روشن می گردد که آرای حکمی متألهان مسیحی در شکل-گیری اندیشه مدرن و به تبع آن هنر انسا ن گرای رنسانس مؤثر بوده است. در ظهور قواعد پرسپکتیو به مثابه سوبژکتیویسم هنری و همچنین نمایش انسان خداگونه این اثرپذیری به روشنی قابل بازشناخت است.
ارزیابی آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی در برابر سیل؛ مطالعه موردی: شهرستان درگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۴۲-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
ایران چهارمین کشور سیل خیز جهان ازنظر آسیب پذیری در مواجهه با سیل است و استان خراسان رضوی هم که در شمال شرق ایران واقع شده است در خطر نسبی بالای سیل قرار دارد و سالانه شاهد وارد آمدن خسارات ناشی از سیل در این استان هستیم. به طوری که این استان در تعداد حوادث سیل، رتبه اول و در خسارت ها رتبه سوم و در تلفات جانی رتبه ششم را در کشور دارا است، لذا سیل سالانه موجبات وارد آمدن خسارات فراوانی به روستائیان به ویژه در بخش مسکونی می گردد. پژوهش حاضر آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی شهرستان درگز در مواجهه با سیل را موردبررسی قرار می دهد. روش تحقیق، در این پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر پیمایش میدانی است. سازه آسیب پذیری مسکن در 6 مؤلفه جسم، محتوا، روبنا، زیربنا، فضای معیشتی، تأسیسات و تجهیزات به کمک 18 شاخص در طیف لیکرت کمی شده است. پایایی پرسش نامه محقق ساخته نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 96/0 و مطلوب ارزیابی گردید. در این مطالعه، از میان تمام روستاهای درگیر سیل، در سطح شهرستان، تعداد 9 روستا که از بیشترین آسیب پذیری در مواجهه با سیل در سطح شهرستان درگز برخوردار بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به طور مجموع این روستاها دارای 1514 واحد مسکونی هستند که به کمک فرمول کوکران 225 واحد از میانشان به عنوان نمونه تعیین گردید. در انتها بعد از بررسی ها، نتایج نشان داد از میان مؤلفه های موردبررسی، میانگین آسیب پذیری زیربنا یا فونداسیون با عدد 55/2، بیشتر از سایر مؤلفه ها است. اگرچه میزان آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی شهرستان درگز در مواجهه با سیل با میانگین 16/2 کمتر از میانه نظری و در حد کم تا متوسط ارزیابی شده است، اما میزان خسارت واردشده به 38 خانوار موردبررسی، بالای 50 درصد است که رقم پایینی نیست. ﺑ ﺎﺗﻮﺟ ﻪ ﺑ ﻪ ایﻨکﻪ ﺣﻔﺎﻇﺖ کﺎﻣﻞ از ﺧﻄﺮ ﺳیﻼب امکان پذیر نیست، زی ﺴﺘﻦ در کﻨ ﺎر ﺳ یﻼب و اﻋﻤ ﺎل سیاست های مناسب برای کاهش آسیب پذیری مسکن اﻣﺮی ﺿﺮوری اﺳﺖ.
نسبت هنر سنتی و صنایع دستی از دیدگاه سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
75-85
حوزههای تخصصی:
در هر تمدنی با هنری مواجه هستیم که همچون آینه ای بازتاب دهنده دین، آداب و ... است. در دوران معاصر، جریان فکری که هنر در تمدن سنتی را مورد توجه و بازشناسی مجدد قرار داد، مکتب سنت گرایی است. به پیروان این سبک فکری، سنت گرایان می گویند. در اندیشه سنت گرایان، هنر در تمدن سنتی، که هیچ امری در آن خارج از محدوده سنت که با حقیقت الهی هم راستا است، حق موجودیت ندارد، دارای تعاریف مختص به خود است که به آن "هنر سنتی" می گویند. از طرفی، ما در پیشینه تمدنی خود، با صنایع دستی روبه رو هستیم که فعالیتی تولیدی با تکیه بر نیروی دست است و در تعریف رایج، هنر محسوب نمی شود. برای آنکه صنایع دستی در حیطه هنر جای گیرد، با مسائلی مواجه خواهیم شد که می توان به شأن خلاقیت این هنر دستی، کاربردی بودن، آمیختگی آن با زندگی روزمره و موارد دیگر موجود در این هنر اشاره نمود. با توجه به معنایی که سنت گرایان در جامعه مدرن و سنتی نسبت به هنر قائل هستند، می توان از آن برای ارزیابی شأن هنری صنایع دستی بهره برد. در این راستا با این پرسش روبه رو می شویم که از منظر سنت گرایان چه نسبتی میان هنر سنتی و صنایع دستی موجود است؟ روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی و تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است. در این مقاله با مقایسه مفهوم هنر سنتی و ویژگی های آن با مفهوم صنایع دستی و ویژگی های مرتبط با آن از اندیشه سنت گرایان، به این نتیجه دست خواهیم یافت که صنایع دستی در چارچوب مفهوم هنر سنتی جای دارد و مشخصه های هنر سنتی در صنایع دستی آشکار هستند و صنایع دستی، یکی از بارزترین نمودهای هنر سنتی محسوب می شود. به همین دلیل، اشکالاتی که در تفکر مدرن بر بینش و هنر سنتی وارد می شوند، قابل رفع خواهند بود.
تحلیل» انسان« در رمان »فقط با یک گره« براساس دیدگاه روانشناسی یونگ
حوزههای تخصصی:
رمان فقط با یک گره، نوشته محمد میالنی، روایتگر مهاجرت دو نوجوان افغانستانی از افغانستان به ایران است. در این رمان به مشکالت و
مصیبتهای مهاجران غیرقانونی پرداخته شده و درد و رنج کسانی که به اجبار به مهاجرت میپردازند را به خوبی نمایش داده است. در طی
زمان، رمان اتفاقاتی را بیان میکند که موجب عبور این دو نوجوان از مرحله نوجوانی به بزرگسالی و یا گاه کهنسالی میشود، اتفاقاتی که
تحملش برای هر ظرفیتی به خصوص قشر کم سن و سال بسیار سخت و طاقتفرسا میباشد. این شرایط موجب شده که نگارنده در پی
رویکرد تحلیلی این رمان براساس نظریات یونگ برود. پرسش اصلی در این پژوهش این است که مفهوم انسان و انسانیت در این رمان چگونه
نمایش داده شده است؟ برای رسیدن به این پاسخ، نگارنده با رویکرد تحلیلی به مطالعه این اثر بر مبنای دیدگاه روانشناسانه یونگ پرداخته
است. این نوشتار با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است. پاسخ نهایی که نگارنده به آن دست پیدا
کرد، نمایش درد و رنج انسان در این رمان است. دغدغه نویسنده در این کتاب، به تصویر کشیدن رنج انسانهایی است که به امید یافتن
اندکی آزادی و لقمهای نان، تن به مهاجرت داده و غم غربت و تنهایی را به جان میخرند.
بررسی تطبیقی اسطوره مانوی در نمایشنامه »نیلوفر آبی« نوشته حمید امجد
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا از منظری زیباییشناختی، به جلوههای نمایشیِ رهاییبخشیِ روح در آیین مانوی بپردازد. نزد مانویان جهان
آمیزهای از نور و ظلمت است و انسان برترین جلوه این آمیختگی است. آئین مانوی، که در زمان حیات مانی از روم تا هند و از چین تا
عربستان گسترش یافت، رسالت انسان را در این جهان آزاد کردن روح، یعنی رهاسازیِ ذرات نور از بند زندان تن میداند. مانی برای بیانِ
اندیشهاش درکتابِ مقدسِ خود، ارژنگ، از نقاشی و امکانات بصری بهره گرفت و از این رو، هنر مانوی بیش از هر چیزی مبتنی بر هنرهای
تجسمی و دیداری است. در این پژوهش نیز به منظور بررسی جلوههایِ تجسمی در آئین مانوی، ابتدا شرحی بر اسطوره مانوی و عناصر آن
آمده و سپس جلوههایِ آن در نمایشنامه مطالعه و ردیابی میشود. بدین منظور نمایشنامه نیلوفر آبی انتخاب شده است. به نظر میرسد که
حمید امجد، بر اساسِ اسطوره مانوی و به مددِ نمادها و عناصرِ این اسطوره،کوشیده تا اندیشه رهایی و رستگاری روح را در آئین مانوی به
نمایش درآورد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که این هدف از طریقِ بهکار بردنِ نمادهای آئین مانوی در یک روایت دراماتیک و
داستانی و در امتزاج و بهرهگیری از عناصرِ درام تحقق بافته است. روش پژوهش کیفی و توصیفی – تحلیلی و منابع مطالعه به شیوه
کتابخانهای گردآوری شده است.
شیوه نامۀ ارائۀ شاخصی کمّی برای تبیین پیچیدگی روابط میان پیکره های انسانی و عرصۀ معماری در نگاره های شاهنامۀ شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه شکوهمند شاهنامه شاه طهماسبی در مکتب تبریز دوم صفوی (907 تا 938 ق) کتابت و مصورسازی شده است. بنا بر تحقیقات نگارندگان از میان 258 نگاره موجود در آن، 74 نگاره شامل تصویر بناهایی هستند که با درجات متفاوتی از جزئیات، عرصه زیست و تعامل انواع گوناگونی از پیکره ها را به تصویر می کشند. هدف این پژوهش ارائه روشی برای کمّی کردنِ مقدار پیچیدگی روابط میان پیکره های انسانی و عرصه معماری به لحاظ فرمی در این نسخه بوده است؛ به این منظور پس از وضوح بخشیدن به مفهوم «پیچیدگی»، عوامل موثر بر آن شامل تعداد و تنوع پیکره ها از منظر جنسیت و سن، تعداد اجزاء و مساحت عرصه معماری و ارتباط و تعامل آنها با پیکره ها در نظر گرفته شدند و تابع مبیّن شاخص «پیچیدگی» بر اساس آنها ارائه شد. محاسبه مقدار شاخص در نگاره های این نسخه نشان می دهد که نگاره «کابوس ضحاک» دارای بیشترین مقدار پیچیدگی معادل 392، نگاره «خان هفتم اسفندیار» دارای کمترین مقدار پیچیدگی معادل 66، و شاخص پیچیدگی 74 درصد از نگاره های این نسخه مقداری بین 124 تا 266 است. به دنبال رویکردهایی که تا کنون در جهت شناخت هنر نگارگری وجود داشته است، این شیوه نامه راهکاری نوین برای بررسی نگاره ها از جنبه های فرمی و ساختاری را پیش می نهد. با ارائه چنین شاخص هایی می توان نسبت به ارزیابی و دسته بندی نگاره ها از جنبه های گوناگون اقدام نمود، راه حلی مناسب برای انتخاب، مطالعه، و همچنین قیاس آنها با نگاره هایی از دیگر نسخه ها در اختیار داشت و به شناخت بهتری از این میراث گران بها دست یافت. این پژوهش از منظر ماهیت داده ها از نوع کمّی و به لحاظ هدف، کاربردی است و گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
مقایسۀ ساختار تذهیب صفحات مذهّب مُزدوج در چهل نسخه از شاهنامه ها و خمسه های دورۀ صفوی (سده های 10 و 11 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت و تدوام هنر تذهیب منجر به انجام مطالعات بسیاری در این زمینه شده است ولیکن مطالعه ای که در آن رابطه میان نوع تذهیب با نوع محتوای نسخه (ژانر یا گونه اثر) را به صورت اختصاصی مورد سنجش قراردهد تاکنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو آن است تا ویژگی های ساختاری تذهیب را در صفحات مذهّب مزدوج هریک از دوگروه شاهنامه ها و خمسه های دوره صفوی (چهل نسخه منتخب از کتابخانه ها و موزه های کشورهای مختلف)، به عنوان نمایندگان ادبیات حماسی و تغزّلی، بر اساس شاخصه های کمّی، تعیین و در نهایت علت وجود تفاوت ها را در تذهیب این دو گروه توضیح دهد. بر این اساس، سؤالات ذیل پاسخ داده شد: ویژگی های شاخص در ساختار تذهیب صفحات مذهّب مزدوج شاهنامه ها و خمسه های سده دهم و یازدهم کدامند؟ و تفاوت های ساختاری آنها چگونه قابل توضیح است؟ یافته های این تحقیق که به روش، کیفی و استقرایی بوده و از نقطه نظر بررسی داده ها، توصیفی-تحلیلی است نشان می دهند که، ساختار صفحات مذهّب مزدوج چه در شاهنامه ها و چه در خمسه ها در نیمه اول سده دهم غالباً هندسی، کادرها ساده و عرض آنها کم و یا متناسب بوده و از نیمه دوم سده دهم ساختارهای غیر هندسی در کنار ساختارهای هندسی رواج یافته و کادرها عریض تر و کنگره ای شده اند و این تغییرات در شاهنامه ها بیش تر از خمسه ها نمود داشته است و علت آن وابسته به نوع متن، یعنی نظم و یا نثر بودن متن در این صفحات است و نه گونه (ژانر) اثر همچنین بررسی ها مشخص نمود که در سده یازدهم این سبک از تزیین (صفحات مذهّب مزدوج) در شاهنامه ها تداوم یافته ولیکن در خمسه ها بسیار محدود بکار رفته است. علاوه براین در هر دو گروه مورد مطالعه (خمسه ها و شاهنامه ها) الگوهای مشترکی شناسایی شد، الگوهایی که در قرآن ها نیز شاهد بکارگیری آنها هستیم که این خود نشان دهنده عدم اختصاصی بودن تذهیب ها در گونه های مختلف (ژانرهای مختلف) است.
خوانش متن و شناسایی خوشنویس کتیبه طوماری از دست رفته جلوخان مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شناسایی متن و خوشنویس کتیبه ای از دست رفته از مسجد شیخ لطف الله اختصاص دارد. این کتیبه طوماری یکی از عناصر مهم جلوخان مسجد شیخ بوده و چون نواری کل این جلوخان را قاب می گرفته است. بخش عمده این کتیبه پیش از برداشته شدن اولین عکس ها از این بنا آسیب دیده و از بین رفته بوده است. پس از آن جای این کتیبه تخریب شده را گچ می کشند و در طی مرمت های بعدی کاشی هایی با طرح گیاهی به جای آن می نشانند. از این رو، امروز متن و خوشنویس آن بر ما معلوم نیست. در این تحقیق تلاش کرده اند با بازسازی تصویری این کتیبه از دست رفته از روی تصاویر معدود تاریخی ای که به دست رسیده است، متن آن را بازخوانی و خوشنویس آن را شناسایی کنند. روش این تحقیق سندپژوهی باستان شناسانه است و بر محور مطالعه کتابخانه ای و بررسی میدانی و بازسازی رقومی به پیش می رود. این تحقیق نشان می دهد که متن این کتیبه حدیثی است مشهور به حدیث جابر. با توجه به اختلاف ها در روایت حدیث جابر، در این تحقیق متن این کتیبه را به دقت خوانده و همه کلمات آن را روشن کرده اند. همچنین این تحقیق نشان می دهد که خوشنویس این کتیبه علی رضا عباسی، خوشنویس برجسته و بنام عهد شاه عباس اول، بوده است.
گونه شناسی کاشی های محوطه میراث جهانی تخت سلیمان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
29 - 46
حوزههای تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی دو وجه دارد، وجهی که بعد مادی اثر را مدنظر قرار می دهد و وجهی که ارزش های معنوی، هنری، تاریخی و زیبایی شناسی آن ها را لحاظ می کند. بنابراین، معرفی، مستندسازی و ثبت آثار مختلف تاریخی به عنوان بخشی از فرایند حفاظت و مرمت، علاوه بر اینکه با نقش ترویجی که در فراهم کردن درک و شناخت از ارزش های هنر و فرهنگ برعهده دارد و موجب حفاظت و کمک به احیاء آن ها نیز می شود. در این پژوهش تلاش شده است که با معرفی مجموعه کاشی های پایگاه میراث جهانی تخت سلیمان به عنوان یکی از مجموعه های ارزشمند هنر ایرانی که از قدمت و تنوع بالایی برخوردار است، این نیاز حفاظتی را پوشش داده شود. برای دنبال کردن این هدف از روش توصیفی و تحلیلی، و بررسی و گردآوری مستندات میدانی و مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شد. در نتیجه این مطالعه بیش از 5400 کاشی شامل انواع کاشی های نفیس زرین فام در اشکال و نقوش متنوع، کاشی لاجوردی، فیروزه ای، طلا چسبان با نقوش برجسته، کاشی های هندسی، نمونه های کاشی های تک رنگ و برخی آجر کاشی ها شناسایی شد.
در آمدی بر مبانی اسلامی حفظ و مرمت سنگ قبور تاریخی بر اساس به احکام و مقتضیات شرعی
حوزههای تخصصی:
سنگ قبرها از تکه های سنگ با آرایه ها و تزئینات مختلف تشکیل شده و نقش آن در اسلام و فرهنگ ایرانی با توجه به زندگی پس از مرگ و نقش تربیتی آن در تنبّه زندگان به مفهوم مرگ و دیار باقی از دیرباز از آثار فرهنگی به شمار می رود. در جوامع گذشته، سنگ ها به عنوان جایگاه ارواح شناخته می شدند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای می کوشد ضمن مطالعه انواع سنگ قبرها و آرایه های مختلف مزارها در دوره های مختلف اسلامی و روش های حفاظت و مرمت سنگ قبور، دیدگاه اسلام دراین باره را مورد واکاوی قرار دهد. اقدام مرمت در رابطه با قبور اسلامی و سنگ قبر اقدامی علمی- عملی است و بررسی منابع اسلامی نشان می دهد حفظ و مرمت قبور اولیاء الهی من جمله ائمه معصومین به عنوان مصداق روشنی از تعظیم شعائر، امری ممدوح و مورد تأکید در اسلام است. همچنین مرمت قبور درگذشتگان از مردم عادی نیز به دلیل نقش تربیتی بارز آن در یادآوری مفهوم مرگ و آمادگی برای هجرت به سرای باقی در میان بازماندگان، فی نفسه امری موجه است.
بررسی طراحی کارامد فضاهای اداری با بهره گیری از معماری سبز با تأکید بر روانشناسی محیط
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزههای تخصصی:
تراژدی و امر شر در دو نمایشنامه ادیپ شهریار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند میان تراژدی و امر شر به گونه ای است که می توان پیدایش تراژدی را منوط به وقوع امر شر دانست. بر همین بنیاد، امر شر در مقاله حاضر یکی از سازه های اصلی شکل گیری تراژدی فرض شده است، به این معنا که بین امر شر، بویژه شرور اخلاقی و تراژدی نوعی پیوند و رابطه دوسویه، انداموار و دیالکتیکی برقرار است و بدون وجود نیروی شر، اساساً تراژدی پدید نمی آید. در پژوهش حاضر، دو نمایشنامه ادیپوس شهریار و مکبث از دو دوره متفاوتِ تاریخ ادبیات نمایشی یعنی قرن پنجم پیش از میلاد در یونان باستان و عصر رنسانس یا الیزابتن در انگلستان انتخاب شده اند تا نسبت امر شر را با این تراژدی ها بررسی نماییم. پرسش اصلی این مقاله ماهیت و چگونگی سازوکار امر شر در هر یک از آثار فوق و نحوه سامان گرفتن تراژدی از نیروی شر است. روش پژوهش تحلیلی و توصیفی است و با بررسی نوع شر در هر تراژدی و تحلیل آن در برساختن درام این نتیجه حاصل گشت که در یونان باستان امر شر، مفهومی متکی به جهان اساطیری، خدایان و مرتبط با مفهوم تقدیر و سرنوشت بوده است. حال آن که در عصر الیزابتن، انگاره های دینی مسیحیت، شر را متوجه انسان و ماهیت ذاتی او کرده است.
معناکاوی نقش مایه درخت کهنسال در نگاره خون دماغ شدن اسکندر و آسائیدن او از هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
27 - 37
حوزههای تخصصی:
درختان در نگارگری ایرانی، به عنوان اصلی ترین عنصر طبیعت، در اغلب نگاره ها وجود دارند. درختان گره خورده کهنسال از عناصر تصویری شاخص در نگاره های مکتب مشهد است که نمونه بارز آن در هفت اورنگ جامی وجود دارد. در آخرین نگاره این مجموعه به نام (خون دماغ شدن اسکندر و آسائیدن او) درخت تنومند کهنسالی وجود دارد که شاخه های آن در حال سوختن است. برای کشف مفاهیم وجود این درخت، در این پژوهش از علم نشانه شناسی استفاده شده است. حال سوال اصلی این است که نقش مایه درخت کهنسال در نگاره مورد نظر، بر چه مفاهیم ضمنی، خارج از وجه ارجاعی خود دلالت دارد؟ در این پژوهش سعی بر آن است که با علم نشانه شناسی، برگرفته از نظریات کرس، ون لیوون و شعیری در راستای تحلیل متن و تصویر به مفاهیم ضمنی درخت کهنسال در نگاره مذکور دست یافت. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و نشانه شناسی دیداری است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. بر اساس مطالعات نشانه شناسی نتایج حاصله نشان می دهد که وجود درخت در این نگاره تنها یک نشانه تصویری برای نشادن دادن طبیعت نیست و جنبه ای کاملا نمادین دارد که می تواند نمادی از اسکندر و ابراهیم میرزا (برادرزاده شاه طهماسب) حامی و پشتیبان خلق هفت اورنگ جامی باشد.
اقتباس و برگرفتگی بینافرهنگی در دو نسخه تصویرسازی شده از داستان هفتواد و کِرم، با استفاده از نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
75 - 86
حوزههای تخصصی:
نگاره هفتواد و کِرم به عنوان اثر رضا هروی، تجلی گاه هنرِ هند در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره دوست محمد، نقاش برجسته صفوی بوده و در آلبوم جهانگیر نگهداری می شود. مسئله، علت بازآفرینی و اقتباس اثر دوست محمد توسط فردی به نام رضا هروی و در دربار هند می باشد. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: در این فرآیند برگرفتگی، چه نظام های نشانه های در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است و این دو نگاره چه تفاوت هایی با هم دارند؟ هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن رضا هروی می باشد. تاکنون در مورد آثار اقتباسی هِروی هیچ پژوهشی صورت نگرفته و لذا خلاء اطلاعاتی وجود دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نگاره مد نظر از دو هنرمند را با روش ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، در نگاره رضا هروی، جهانگیر و اردشیر پادشاه ساسانی در تقابل هم آمده درصورتی که در اثر دوست محمد، هفتواد و اردشیر مقابل هم هستند لذا در این تراگونگی به واسطه تعویض و تغییر نظام های نشانه ای در نگاره هروی، معنا با نوع دگرگونی غالب جایگشت، به طور کلی عوض شده است.