فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۱۶ مورد.
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
کتابها و مقالات علمی به روشهای استنادی و استدلالی، یا تلفیقی از هر دو روش نگاشته میشوند؛ که در روش استنادی شیوههای مختلفی به کار گرفته میشود. هدف از این نوشتار طرح و بررسی انتقادی شیوههای مختلف مستندسازی مطالب متون علمی ـ تخصصی، و سپس معرفی بهترین شیوه است. روشهای استنادسازی مطالب را به دو اعتبار میتوان تقسیم کرد. در تقسیم اول این شیوهها به چهار قسم : ارجاع مستقیم، ارجاع غیرمستقیم، گزارشگری و مستندسازی تقسیم میشوند؛ و در تقسیم دوم از حیث اینکه آدرسدهی در خارج یا داخل متن صورت گیرد، مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرند. به نظر مؤلف بهترین شیوه جهت مستندسازی مطالب در یک متن علمیـ تخصصی آدرسدهی در داخل متن با روش (مؤلف، عنوان، جلد و صفحه) است.
فلسفه به چه کار می آید؟
حوزه های تخصصی:
تأملی در مختصات دانش فلسفه و فلسفه ورزی
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
فلسفه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
فلسفههای مضاف با دو نوع رشته فلسفه علوم و فلسفه حقایق ظاهر گشتهاند. فلسفه علوم، دانش فرانگرانة توصیفی- تحلیلی رشته علمی و فلسفه حقایق، دانش درونگرانة توصیفی - عقلانی پدیدههای حقیقی و اعتباری است.
فلسفه فلسفه اسلامی، دانش فرانگرانة فلسفه اسلامی و رویکردهای مشّایی، اشراقی و صدرایی و رهیافتهای شخصیّتهای برجستة حکمت اسلامی است.
این مقاله، علاوه بر تبیین مفاهیم کلیدی تعریف پیشگفته و روششناسی تحقیق، به انواع فلسفة رشتههای علمی و مسائل آنها و تفاوت رؤوس ثمانیه با فلسفههای علوم پرداخته است. و در پایان چهارده مسأله مهم فلسفة فلسفه اسلامی بیان گردیده است.
فلسفه باشگاه ندارد/ درباره این که آیا فلسفه قابل آموزش است
حوزه های تخصصی:
فلسفه مضاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزه های تخصصی:
مؤلف «فلسفة مضاف»، سعی کرده است در این مقاله، مباحث اساسی فلسفههای مضاف را –هرچند بسیار فشرده- مطرح کند، از جمله: ارائة تعریف خاصی برای فلسفة مضاف، تأکید بر امکان و ضرورت فلسفههای مضاف اسلامی، پیشنهاد معیارهایی برای تقسیم و طبقه بندی فلسفههای مضاف و ...
محقق محترم فلسفة مضاف را، «دانش پژوهش فرانگر–عقلانی احکام کلی مضافالیه خویش» میداند. مؤلف سهگونه تقسیم برای فلسفههای مضاف ارائه کرده؛ یکی از تقسیمات پیشنهادی وی تقسیم فلسفههای مضاف به: بسیط، مرکب و مضاعف است. در تقسیم دیگر، مؤلف، فلسفههای مضاف را به فلسفههای علوم و فلسفههای امور طبقهبندی کرده است
آینده فلسفه
فلسفه و شرایط گفتگو از چشم انداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
این گفتار با بر شمردن دو عنصر زبان شناختی و جامعه شناختی در هر گفتگو بر اصالت ضرورت و اهمیت عنصر جامعه شناختی به عنوان یکی از ارکان و پایه های اساسی برقراری گفتگو تاکید می ورزد از نظرمولوی اساس گفتگو بر بنیاد کنش ارتباطی میان طرفین گفتگو و برقراری رابطه دو جانبه میان گوینده (نویسنده) و شنونده (خواننده) بنا شده است وی از این ارتباط دو جانبه و سویه جامعه شناختی سخن با تعبیر اتصال جذب و کشش یاد کرده است از این منظر حضور مخاطب یا شنونده یا خواننده جهت برقراری ارتباط کلامی ضروری نیست همچنین سخن گفتن ملفوظ یا خاموشی نیز تاثیر در برقراری این تعامل کلامی نخواهد داشت در همین راستا قابل ذرک است که مولوی جاذبه کشش و اتصال یاد شده را به معنای هر نوع پیوند و ارتباط و چالش در نظر گرفته است از این رو روابطی که بر مبنای تضاد تناقض و اختلاف پی ریزی شده همچون دوستی دشمنی عشق و تنفر از آن جهت که متضممن نوعی رابطه و تعامل است و بدون وجود دیگری در کنار یا در برابر و یا در تقابل با من تحقق نمی یابد در همین قلمرو طرح شدنی است در ادامه عنصر جامعه شناختی گفتگو را با نگاهی تطبیقی به منطق گفتگویی میخائیل باختین و جهان رابطه های مارتین بوبر پی می گیریم تاکید این دو اندیشور بر سرشت اجتماعی و بیناذهنی زبان همچنین اشاره به تعریف مفهوم مفهوم و سطوح متعدد و اشکال گوناگون گفتگو از نگاه باختین در این گفتارمورد مطالعه قرار می گیرد مباحث یاد شده در این گفتار این نتیجه را به دست می دهد که آنجا که عنصر جامعه شناختی و کنش تعاملی موجود باشد از آن رو که معنا و مفهوم در فاصله دو افق در جریان و در انتقال است چه عنصرزبان شناختی موجود باشد و چه موجود نباشد گفتگو آگاهانه یا ناآگاهانه به عمد یا به سهو برقرار شده است.
مناسبات تاریخی دین و فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
فلسفه که وفق تعریف, علم به حقایق اشیا را چنان که هست و در حد طاقت بشری, غایت خویش میسازد بی آن که مثل کلام خود را ملتزم به دفاع از وحی و متعهد به توافق با شرع کرده باشد, در بحث از مسائل مربوط به مجردات خارج از ماده, و آنچه تحت تصرف حس و تجربه انسان نیست، تقریباً اکثر اوقات به آنچه در تعالیم ادیان و آرای متألهان اهل کلام است، منتهی میشود و جز در موارد نادر که فکر بر آنچه هست طغیان میکند و عقاید و سنن جاری را مانع سیر و بسط خویش می یابد, اغلب جوابهایی را که دین حاکم و سنت جاری بر محیط و عصر وی تحمیل میکنند می پذیرد و حاصل عدم تعهد وی با آنچه تعهد اهل کلام بدان منتهی میشود، توافق مییابد و آن جا که این توافق مورد تردید واقع شود، به دفاع از فکر یا تأویل در وحی میپردازد و از همین جااست که فلسفه با مقالات ارباب دیانات ارتباط می یابد و سیر در ادیان نظری اجمالی بر تحول عقاید فلسفی را هم دستکم در آنچه به این مسائل مربوط می شود، الزام میکند.
بدین گونه، عمده ترین مسائل فلسفی که بدون حل آنها زندگی انسان پوچ، و خود انسان محکوم به یأس و خذلان واقع خواهد شد، خیلی پیش از آنکه با پاسخ های فلسفی مواجه شود، نزد اصحاب دیانات مطرح بوده است, و آنچه متفرع بر این مباحث میشود و اهل فلسفه به حلوطرح آنها علاقه نشان دادهاند, و از آن جمله شامل جبر و اختیار و خیر و شر و اتقان عالم و عنایت الاهی و سعادت و شقاوت خلق است, پیش از آن که در فلسفه مجال طرح یابد، نزد اصحاب دیانات مطرح شده است, و فلسفه بعدها کوشیده تا آنها را از صورت مجرد اعتقاد بیرونآورد و کسوت برهانی برآنها بپوشاند. در این مقاله نخست دربارهی مشخصهی دین و فلسفه سخن به میان آمده؛ سپس مناسبات تاریخی این دو آموزه بررسی شده است.
چیستی و ماهیت فلسفه اسلامی
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو پس از ذکر مقدمه و ضرورت بحث به این سه سوال محوری موضوع پاسخ داده است : 1. آیا اساساً علوم و فلسفه میتوانند وصف اسلامی و غیر اسلامی به خود بگیرند؟ 2. آیا ماهیت فلسفه رایج عربی است ؟ 3. آیا ماهیت فلسفه رایج اسلامی است ؟ با نقد و بررسی سخنان منتقدین ، اسلامی بودن فلسفه به اثبات رسید . و به پرسش دوم پس از نقل و بررسی نظریات نژادگرایانه مستشرقان و نژادگرایانه عربی پاسخ منفی ونیز نقد و بررسی شده است . پرسش سوم ، در آغاز نظریه یونانی بودن ماهیت فلسفه رایج مسلمان ها با توجه به نظریه سهروردی در پیشینه فلسفه اسلامی و توجه به حوزه اسکندریه،انطاکیه،سریانی،ایران باستان و هند نفی شد. سپس به نقل و نقد نظریه تفکیک پرداخته و در پایان نظریات علامه طباطبایی و شاگردان او در ماهیت اسلامی بودن فلسفه رایج نقل و انتقادات منتقدان هم پاسخ داده شده و مقصود از ماهیت اسلامی داشتن فلسفه به خوبی روشن شده است .
نگرشی دیگر به فلسفه
حوزه های تخصصی:
عقل و حیرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش عارف و فیلسوف یکی از اشکال مخالفت با فلسفه است. فلسفه در طول تاریخ از سه ناحیه متشرعان دین باور تجربه گرایان دین ستیز و عارفان عاشق با انگیزه های متفاوت مورد حمله قرار گرفته است . یکی از دلکش ترین بحثها در تاریخ تفکر بشری مناظره اندیشه و شهود عقل و عشق و دانش و بینش است. عارفان در درک مسائل ماورای طبیعت به قدرت عقل خوشبین نیستند و عقل ستیزی در آثار قریب به اتفاق آنان مشاهده می وشد. عقل در این آثار مقابل سه امر نهاده شده است دل عشق و حیرت . عقل فروشی و توصیه به عجز و حیرت محوری ترین عنصر اختلافات عرفان و فلسفه است. عارف شیفته حیرانی است اما فیلسوف حیرت زد است . حیرت در ابتدای امر با مقولاتی همچون معرفت هدایت و ایمان متناقض می نماید. چیستی حیرت و تبیین نسبت ان با مقلات مذکور مساله اصلی این پژوهش است.
چه چیزی اندیشیدن خوانده می شود
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۳ شماره ۵۲
حوزه های تخصصی:
فرار از فلسفه
حوزه های تخصصی:
در درس فلسفه چه می آموزیم و از آموزش آن چه بهره ای می بریم
حوزه های تخصصی:
فلسفه را معمولا در عرض علوم قرار می دهند و با موازین و ملاکهای متدولوژی علم در باب آ ن حکم می کنند و حال آْنکه فلسفه بحث در شرایط امکان وجود چیزها چیست (و از جمله علم) است بر اثر این اشتباه است که گاهی بعضی از دانشمندان با فلسفه مخالفت می کنند. اگر بتوان اختلاف علم و فلسفه را روشن ساخت بسیار یاز انی اختلافها از میان می رود فلسفه نه فقط با علم مخالف نیست بلکه علوم در طی دو هزار سال و مخصوصا علم چهار صد سال جدید بدون فلسفه نمی توانسته است بوجود آید فلسفه و علم یکی نیستند اما لازم و ملزوم یکدیگرند علم نیاز به به فلسفه دارد و اگر فلسفه نباشد علم نشاط پیدا نمی کند و بی پیشوانه می شود .