فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۱۶ مورد.
۱.

فلسفه مضاف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه فلسفة مضاف معرفت درجة دو مطالعة فرانگر-عقلانی اقسام فلسفة مضاف حکمت اسلامی علوم عقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱۹۹
مؤلف «فلسفة مضاف»، سعی کرده ‌است در این مقاله، مباحث اساسی فلسفه‌های مضاف را –هرچند بسیار فشرده- مطرح کند، از جمله: ارائة تعریف خاصی برای فلسفة مضاف، تأکید بر امکان و ضرورت فلسفه‌های مضاف اسلامی، پیشنهاد معیار‌هایی برای تقسیم و طبقه‌ بندی فلسفه‌های مضاف و ... محقق محترم فلسفة مضاف را، «دانش ‌پژوهش فرانگر–عقلانی احکام کلی مضاف‌الیه خویش» می‌د‌اند. مؤلف سه‌گونه تقسیم برای فلسفه‌های مضاف ارائه کرده؛ یکی از تقسیمات پیشنهادی وی تقسیم فلسفه‌های مضاف به: بسیط، مرکب و مضاعف است. در تقسیم دیگر، مؤلف، فلسفه‌های مضاف را به فلسفه‌های علوم و فلسفه‌های امور طبقه‌بندی کرده است
۳.

فلسفه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه مضاف فلسفه علوم فلسفه حقایق فلسفه فلسفه اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۲۸
فلسفه‌های مضاف با دو نوع رشته فلسفه علوم و فلسفه حقایق ظاهر گشته‌اند. فلسفه علوم، دانش فرانگرانة توصیفی- تحلیلی رشته علمی و فلسفه حقایق، دانش درونگرانة توصیفی - عقلانی پدیده‌های حقیقی و اعتباری است. فلسفه فلسفه اسلامی، دانش فرانگرانة فلسفه اسلامی و رویکردهای مشّایی، اشراقی و صدرایی و رهیافت‌های شخصیّت‌های برجستة حکمت اسلامی است. این مقاله، علاوه بر تبیین مفاهیم کلیدی تعریف پیش‌گفته و روش‌شناسی تحقیق، به انواع فلسفة رشته‌های علمی و مسائل آن‌ها و تفاوت رؤوس ثمانیه با فلسفه‌های علوم پرداخته است. و در پایان چهارده مسأله مهم فلسفة فلسفه اسلامی بیان گردیده است.
۴.

فلسفه از نظر ویتگنشتاین دوم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: توصیف نهاد گرامر بازى زبانى شباهت خانوادگى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
تعداد بازدید : ۶۸۶۵
چکیده این مقاله به بررسى دیدگاه ویتگنشتاین دوم درباره فلسفه مى‏پردازد. نگاه او به فلسفه تفاوتى بنیادین با دیدگاه‏هاى غالب فیلسوفان دارد. فلسفه نزد او نه حل مسائل به روشى جدید، بلکه بازخوانى دوباره اصل مسائل فلسفى است. براى رسیدن به این هدف گزاره‏هاى گرامرى مطرح مى‏شود که وظیفه آن بررسى کاربردهاى واژه‏ها و نشان دادن استعمالات نابجاى آنهاست. «بازى‏هاى زبانى» از ابداعات دیگر اوست که نقش مهمى در نشان دادن تنوّع حوزه‏هاى مختلف زبانى به عهده دارد، بازى‏هایى که شباهت آنها خانوادگى است و همه به نوعى قاعده‏مندند. ویتگنشتاین بازى‏هاى زبانى مختلف را به صورت امورى بدیهى مى‏پذیرد و صرفا آنها را توصیف مى‏کند. از این رویکرد به «طبیعت‏گرایى ویتگنشتاین» تعبیر شده است. زبان صورت زندگى است و قابل تفکیک از سایر فعالیت‏هاى انسان نیست. ویتگنشتاین زبان را نهادى انسانى مى‏داند؛ یعنى زبان مجموعه‏اى از فعالیت‏هاىِ خود ـ ارجاع و جمعى است. بررسى خصوصیات زبان و بازى ما را به شناخت دقیق‏ترى از بازى‏هاى زبانى مى‏رساند. ویتگنشتاین این شناخت دقیق را براى آشکار کردن مرزهاى بازى‏ها از یکدیگر و در نهایت، ایضاح مشکلات فلسفى به‏کار مى‏گیرد. انتهاى مقاله به مقایسه‏اى میان تراکتاتوس و تحقیقات فلسفى مى‏پردازد و نشان مى‏دهد که چگونه رأى ویتگنشتاین درباره گزاره‏هاى فلسفى، از تراکتاتوس تا تحقیقات فلسفى دچار تحوّل شده است.
۵.

فلسفه تطبیقی چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه تطبیقی هم سخنی مبادی مقصد هم زبانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۵۹۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۱۳
فلسفه تطبیقی، بررسی آراء فلاسفه در یک یا چند موضوع فلسفی و یا میان مکتب های گوناگون فلسفی نیست. در بیشتر این مکتوبات، به بررسی و تبیین تشابهات و تخالفات و یا اشتراکات و تفاوت های موضوع مورد بحث، منتهی می شود. به طور کلی، شرایط یک تحقیق تطبیقی، سه چیز است: اولاً؛ تطبیق باید میان دو فلسفه ای صورت گیرد که از حیث مبادی، متفاوت باشند. ثانیاً؛ باید زبان هم زبانی دو طرف تطبیق را یافت تا به مبادی آن ها رسید. ثالثاً؛ پس از فهم مبانی و مبادی آن ها، مقصد آن را دریافت. بنابراین فلسفه تطبیقی، تاریخ فلسفه نیست که در آن مختصر تمام آرای فلاسفه را نقل و احیاناً با هم قیاس کنند؛ اگر پژوهنده به آغاز و مبادی فلسفه ها نرود، تطبیق او ظاهری است. پس فلسفه تطبیقی به معنی تطبیق یک فلسفه در تمامیت آن بر یک فلسفه ی دیگر و حتی بر تاریخ فلسفه است؛ از این رو، فلسفه تطبیقی، با هم سخنی و هم زبانی میان فلاسفه و فلسفه های آنان، امکان تحقق می یابد.
۷.

در درس فلسفه چه می آموزیم و از آموزش آن چه بهره ای می بریم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
تعداد بازدید : ۴۹۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۶۴
فلسفه را معمولا در عرض علوم قرار می دهند و با موازین و ملاکهای متدولوژی علم در باب آ ن حکم می کنند و حال آْنکه فلسفه بحث در شرایط امکان وجود چیزها چیست (و از جمله علم) است بر اثر این اشتباه است که گاهی بعضی از دانشمندان با فلسفه مخالفت می کنند. اگر بتوان اختلاف علم و فلسفه را روشن ساخت بسیار یاز انی اختلافها از میان می رود فلسفه نه فقط با علم مخالف نیست بلکه علوم در طی دو هزار سال و مخصوصا علم چهار صد سال جدید بدون فلسفه نمی توانسته است بوجود آید فلسفه و علم یکی نیستند اما لازم و ملزوم یکدیگرند علم نیاز به به فلسفه دارد و اگر فلسفه نباشد علم نشاط پیدا نمی کند و بی پیشوانه می شود .
۸.

فلسفه و شرایط گفتگو از چشم انداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی گفتگو باختین عنصر جامعه شناختی ارتباطی تعاملی عنصر زبان شناختی بوبر اتصال منطق گفتگویی جهان رابطه ها نطق باطنی کلام نفسی و کلام لفظی خیال اندیشه جذب کشش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
تعداد بازدید : ۴۲۹۸ تعداد دانلود : ۱۶۶۸
این گفتار با بر شمردن دو عنصر زبان شناختی و جامعه شناختی در هر گفتگو بر اصالت ضرورت و اهمیت عنصر جامعه شناختی به عنوان یکی از ارکان و پایه های اساسی برقراری گفتگو تاکید می ورزد از نظرمولوی اساس گفتگو بر بنیاد کنش ارتباطی میان طرفین گفتگو و برقراری رابطه دو جانبه میان گوینده (نویسنده) و شنونده (خواننده) بنا شده است وی از این ارتباط دو جانبه و سویه جامعه شناختی سخن با تعبیر اتصال جذب و کشش یاد کرده است از این منظر حضور مخاطب یا شنونده یا خواننده جهت برقراری ارتباط کلامی ضروری نیست همچنین سخن گفتن ملفوظ یا خاموشی نیز تاثیر در برقراری این تعامل کلامی نخواهد داشت در همین راستا قابل ذرک است که مولوی جاذبه کشش و اتصال یاد شده را به معنای هر نوع پیوند و ارتباط و چالش در نظر گرفته است از این رو روابطی که بر مبنای تضاد تناقض و اختلاف پی ریزی شده همچون دوستی دشمنی عشق و تنفر از آن جهت که متضممن نوعی رابطه و تعامل است و بدون وجود دیگری در کنار یا در برابر و یا در تقابل با من تحقق نمی یابد در همین قلمرو طرح شدنی است در ادامه عنصر جامعه شناختی گفتگو را با نگاهی تطبیقی به منطق گفتگویی میخائیل باختین و جهان رابطه های مارتین بوبر پی می گیریم تاکید این دو اندیشور بر سرشت اجتماعی و بیناذهنی زبان همچنین اشاره به تعریف مفهوم مفهوم و سطوح متعدد و اشکال گوناگون گفتگو از نگاه باختین در این گفتارمورد مطالعه قرار می گیرد مباحث یاد شده در این گفتار این نتیجه را به دست می دهد که آنجا که عنصر جامعه شناختی و کنش تعاملی موجود باشد از آن رو که معنا و مفهوم در فاصله دو افق در جریان و در انتقال است چه عنصرزبان شناختی موجود باشد و چه موجود نباشد گفتگو آگاهانه یا ناآگاهانه به عمد یا به سهو برقرار شده است.
۱۱.

مناسبات تاریخی دین و فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه دین مناسبات تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴۵
فلسفه که وفق تعریف, علم به حقایق اشیا را چنان که هست و در حد طاقت بشری, غایت خویش می‌سازد بی آن که مثل کلام خود را ملتزم به دفاع از وحی و متعهد به توافق با شرع کرده باشد, در بحث از مسائل مربوط به مجردات خارج از ماده, و آنچه تحت تصرف حس و تجربه انسان نیست، تقریباً اکثر اوقات به آنچه در تعالیم ادیان و آرای متألهان اهل کلام است، منتهی می‌شود و جز در موارد نادر که فکر بر آنچه هست طغیان می‌‌کند و عقاید و سنن جاری را مانع سیر و بسط خویش می یابد, اغلب جواب‌هایی را که دین حاکم و سنت جاری بر محیط و عصر وی تحمیل می‌کنند می پذیرد و حاصل عدم تعهد وی با آنچه تعهد اهل کلام بدان منتهی می‌شود، توافق می‌یابد و آن جا که این توافق مورد تردید واقع شود، به دفاع از فکر یا تأویل در وحی می‌پردازد و از همین جا‌است که فلسفه با مقالات ارباب دیانات ارتباط می یابد و سیر در ادیان نظری اجمالی بر تحول عقاید فلسفی را هم دست‌کم در آنچه به این مسائل مربوط می شود، الزام می‌کند. بدین گونه، عمده ترین مسائل فلسفی که بدون حل آن‌ها زندگی انسان پوچ، و خود انسان محکوم به یأس و خذلان واقع خواهد شد، خیلی پیش از آن‌‌‌‌که با پاسخ های فلسفی مواجه شود، نزد اصحاب دیانات مطرح بوده است, و آنچه متفرع بر این مباحث می‌شود و اهل فلسفه به حل‌و‌طرح آن‌‌ها علاقه نشان داده‌اند, و از آن جمله شامل جبر و اختیار و خیر و شر و اتقان عالم و عنایت الاهی و سعادت و شقاوت خلق است, پیش از آن‌ که در فلسفه مجال طرح یابد، نزد اصحاب دیانات مطرح شده است, و فلسفه بعدها کوشیده تا آن‌‌ها را از صورت مجرد اعتقاد بیرون‌آورد و کسوت برهانی بر‌آن‌‌‌‌ها بپوشاند. در این مقاله نخست درباره‌ی مشخصه‌ی دین و فلسفه سخن به میان آمده؛ سپس مناسبات تاریخی این دو آموزه بررسی شده است.
۱۵.

تعریفِ «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدونِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه معرفت افلاطون فیلسوف سقراط فایدون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
تعداد بازدید : ۳۲۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۸۵
این مقاله تبیینی است از دگرگونی دیدگاه افلاطون نسبت به معنای «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدون در مقایسه با آثارِ پیشین او. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه ی آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده ی پرگشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. بدین سان، افلاطون به تعریف خاص خود از «فلسفه» و «فیلسوف» دست می یابد. بر اساس تعریف او، فلسفه راه رستگاری، و فیلسوف کسی است که در جست وجوی معرفت خود را آماده ی مرگ و رستن از جهان می سازد.
۲۰.

وظیفه فلسفه از نظر ویتگنشتاین

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان