فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر دستکاری سیستم های حسی در شرایط تکلیف مجرد و دوگانه بر تعادل افراد نابینا و بینا بود. بدین منظور 12 نفر فرد نابینا (68/4±08/25) و 12 نفر بینا(33/5±67/22) به صورتی که از لحاظ برخی از ویژگی های آنتروپومتریک با هم مطابقت داشته و هیچگونه بیماری یا نا هنجاری نداشتند از بین دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب و در این تحقیق شرکت کردند. در این تحقیق 6 بار از هر آزمودنی آزمون تعادل به وسیله دستگاه تعادل سنج بایودکس به عمل آمد، 3 مرحله در شرایط تکلیف مجرد و 3 مرحله در شرایط تکلیف دوگانه (انجام همزمان تکلیف شناختی یاد آوری زنجیره اعداد تصادفی ). طی هر کدام از مراحل یکی از سیستم های حسی دستکاری شد( بدون دستکاری، دستکاری سیستم دهلیزی، دستکاری سیستم حسی پیکری). هر مرحله از آزمون شامل 3 کوشش 20 ثانیه ای بود که در نهایت میانگین نوسانات کلی هر آزمودنی به عنوان متغیر وابسته ثبت شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد افراد بینا در همه مراحل، تعادل بهتری نسبت به آزمودنی های نابینا داشتند. اما این تفاوت تنها در مرحله دستکاری سیستم دهلیزی معنادار بود(05/0≥P). همچنین نتایج نشان داد تکلیف دوگانه بر تعادل افراد نابینا تأثیری نداشت ولی در افراد بینا ، در مرحله بدون دستکاری، تعادل تحت تأثیر تکلیف دوگانه کاهش یافت(002/0=P). از دیگر نتایج این تحقیق این بود که در افراد بینا و نابینا تحت تأثیر دستکاری سیستم های حسی ، میزان نوسانات هنگام حفظ تعادل ایستا افزایش می یابد. اما تعادل افراد بینا تحت تأثیر دستکاری سیستم دهلیزی کاهش نیافت. بیشترین تأثیر حین دستکاری سیستم حسی پیکری مشاهده شد. همچنین با افزایش دشواری تکلیف تعادلی( دستکاری سیستم های حسی) ، تکلیف دوگانه موجب تداخل در این تکلیف نشد. بنابراین به نظر می رسد افراد بینا و نابینا مکانیسم های متفاوتی در حفظ تعادل دارند.
تأثیر یک دوره آموزش مهارت های پایه شنا بر مهارت های حرکتی درشت کودکان اوتیسمی 7 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر یک دوره آموزش مهارت های پایه شنا بر مهارت های حرکتی درشت کودکان پسر اوتیسمی 7 تا 11 سال بود. بدین منظور 20 کودک اوتیسمی با میانگین ± انحراف استاندارد سن 05/1±3/10 سال و شاخص توده بدن 76/1±9/18 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی به دو گروه ده نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل گرم کردن با حرکات کششی، آموزش و تمرین استاندارد شنا و حرکات توپی در خارج و داخل آب به مدت شش هفته در گروه تجربی اجرا شد. گروه کنترل نیز به فعالیت های معمول می پرداختند. در آغاز و پایان پژوهش از هر دو گروه آزمون بهره حرکتی درشت اولریخ 2 به عمل آمد. یافته های پژوهش نشان داد، برنامه تمرینی منتخب بر بهبود هر سه گروه مهارت های دستکاری (40 درصد)، مهارت های جابه جایی (31 درصد) و پایه (35 درصد) تأثیر معناداری داشته است (05/0P<). در همین راستا نیز تفاوت تغییرات پیش تا پس آزمون هر سه مهارت بین دو گروه معنادار است (05/0P<).
در نهایت به نظر می رسد تمرینات شنا با تکیه بر مهارت های دستکاری و جابه جایی قادر است آثار مفیدی بر توانایی های حرکتی کودکان دچار اختلال اوتیسم داشته باشد.
تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر بود. به همین منظور 30 کودک کم توان ذهنی تربیت پذیر از مرکز سازمان بهزیستی شهرستان مریوان با میانگین سنی 12/1±8/12سال و ضریب هوشی 81/7±61/33 با روش نمونه گیری هدفمند مطالعه شدند. از همه کودکان پیش آزمون گرفته شد، سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و به عنوان گروه مداخله و کنترل در نظر گرفته شدند. در این پژوهش در بخش های مربوط به مهارت های حرکتی درشت از آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی استفاده شد. بازی های بومی- محلی توسط گروه آزمایش طی 32 جلسه تمرین، هر جلسه 50 تا 60 دقیقه و 4 روز در هفته تمرین شد. پس از 32 جلسه تمرین از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یومن ویتنی (SPSS16) بهره گرفته شد. نتایج آزمون های آماری تفاوت معناداری را در نمره های پس آزمون مابین گروه های آزمایش و کنترل نشان داد (05/0P˂) . گروه مداخله نمره های بیشتری کسب کرد. از نتایج به دست آمده چنین برداشت می شود که برنامه تمرینی به کاررفته در تحقیق حاضر برای بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر مناسب است.
بررسی تأثیر دو روش الگودهی ویدئویی و زنده بر فراگیری، یادداری و انتقال مهارت پرتاب کردن در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی و زنده بر مهارت حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. بد ین منظور، 22 کودک مبتلا به اوتیسم در دامنه سنی هفت تا 13 سال در این پژوهش شرکت نمودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه الگوی ویدئویی، الگوی زنده و کنترل تقسیم شدند و تکلیف مورد نظر را در سه جلسه متوالی تمرین کردند. شایان ذکر است که تکلیف به کار رفته در این پژوهش، پرتاب کیسه لوبیا به وزن 100 گرم توسط شرکت کنندگان با دست غیر برتر به سمت هدفی بود که روی زمین قرار داشت. 10 دقیقه پس از آخرین بلوک اکتساب، شرکت کنندگان آزمون یادداری فوری را انجام دادند و 24 ساعت بعد نیز در آزمون یادداری تأخیری و انتقال شرکت نمودند. نمرات دقت افراد به عنوان متغیر وابسته در آزمون تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هر دو نوع روش ارائه الگو (ویدئویی و زنده) در یادگیری مهارت حرکتی مؤثر می باشد و تفاوتی بین این دو نوع روش وجود ندارد. دلیل احتمالی این نتایج می تواند وجود قید هدف تکلیف باشد.
تأثیر بازخورد آگاهی از نتیجه با تواتر های مختلف بر میزان یادگیری یک مهارت هدف گیری در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخورد یکی از مهم ترین متغیرهای مؤثر بر کارایی یادگیری حرکتی و نحوة اجرای مهارت است و نقش بسیار مهمی در کنترل حرکتی و اکتساب مهارت حرکتی دارد. هدف این تحقیق بررسی میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در شرایط ارائه بازخورد افزوده با تواترهای مختلف بود. روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به روش پیش آزمون- پس آزمون و آزمون یادداری با سه گروه بازخورد (0% ، 50%، 100%) بود. جامعه آماری شامل کودکان پسر اوتیسم 6 تا 8 ساله شهر اهواز بودند که 21 نفر به روش در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. تکلیف آزمودنی ها مهارت پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. در مرحله اکتساب آزمودنی ها 60 پرتاب را انجام دادند. آزمودنی های گروه صفر درصد هیچ گونه بازخوردی را دریافت نکردند، گروه 50 درصد در نصف کوشش ها و گروه 100 درصد در تمامی کوشش ها بازخورد دریافت کردند. 24 ساعت پس از مرحله اکتساب، آزمون یادداری که شامل 10 کوشش بود، از آزمودنی ها به عمل آمد. بعد از بررسی نرمال بودن داده ها و برابری واریانس ها ، داده ها به روش آماری تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه گیری تکراری، تحلیل واریانس بین گروهی و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج در مرحله اکتساب و یادداری بین سه گروه تفاوت معناداری (0.001 P= ) نشان داد. همچنین گروه 100 درصد هم در مرحله اکتساب و هم در مرحله یادداری برتری داشت. به طور کلی توصیه می شود در یادگیری مهارت کودکان مبتلا به اوتیسم از بازخورد افزوده با تواتر بالا استفاده شود.
اثر بازخورد خود کنترلی بر یادگیری تکلیفی پرتابی در کودکان 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه اثر بازخورد خود کنترلی بر یادگیری تکلیفی پرتابی در کودکان 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم شهر همدان بود. نمونه آماری پژوهش شامل 20 کودک 10 ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم بود که بصورت تصادفی در دو گروه بازخورد خودکنترلی و جفت شده قرار گرفته و به تمرین مهارت پرتاب کیسه 100 گرمی لوبیا با دست غیر برتر در 6 بلوک 10 کوششی پرداختند، به منظور ممانعت از آگاهی نسبت به نتایج از عینک غواصی بدون دید استفاده گردید. در طول تمرین به گروه بازخورد خودکنترلی هر زمان از سوی آنها درخواست می شد بازخوردی که نشان دهنده جهت و اندازه خطا بود بصورت کلامی ارائه می شد در همین زمان به فرد جفت شده با آزمودنی در گروه بازخورد خودکنترلی نیز همان برنامه بازخوردی ارائه گردید، تنها تفاوت دو گروه توانایی کنترل دریافت بازخورد از سوی آزمودنیها بود. پس از 24 ساعت آزمودنیها در آزمون یادداری که شامل انجام 10 کوشش بدون دریافت بازخورد بود شرکت نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون ANOVA با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تی نشان داد، تفاوت مابین گروه بازخورد خود کنترلی و گروه جفت شده در طول مرحله اکتساب معنی دار نبود ولی در آزمون یادداری این تفاوت معنی دار بود (05/0p≤). این یافته ها تایید مجددی بر این نکته می باشد که ارائه بازخورد بصورت خود کنترلی حتی در کودکان با اختلالات ژنتیکی بدلیل درگیری فعالانه تر یادگیرنده در فرآیند یادگیری و افزایش انگیزش در یادگیرنده، برای یادگیری سودمند می باشد.
اثر پیش درمان تمرین اختیاری بر سطح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز جسم مخطط موش های صحرایی مبتلا شده به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق عبارت است از بررسی اثر تمرین اختیاری بر حفاظت از نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط پس از القای تخریب با 6-هیدروکسی دوپامین در موش صحرایی. 25 موش به سه گروه سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. گروه تمرین دوازده هفته روی چرخ دوار تمرین کردند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، ترکیب 6-هیدروکسی دوپامین و سرم فیزیولوژی با غلظت 250 میکرولیتر، با جراحی استریوتاکسی، داخل بطن مغز آزمودنی ها تزریق و سطوح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. از سوی دیگر، داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. میانگین تمرین آزمودنی ها 5384 متر در روز بود. در این پژوهش بین سطوح دوپامین گروه تمرین و گروه کنترل پارکینسونی تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به عبارت دیگر، از کاهش سطح دوپامین در گروه تمرین پیشگیری شد (001/0=P) و تقریباً هم سطح با گروه سالم باقی ماند (129/0P=)؛ اما سطح تیروزین هیدروکسیلاز در گروه تمرین تفاوت معناداری با گروه کنترل پارکینسونی نداشت (805/0P=). نتایج نشان داد که انجام تمرینات اختیاری مقاومت و طول عمر نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط موش های صحرایی را در برابر تخریب اکسیداتیو بر اثر سمیت 6-OHDA افزایش می دهد و نقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون دارد.
اثر یک دوره تمرینات مقاومتی و تعادلی بر تعادل کودکان فلج مغزی: پژوهش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر دو ماه تمرینات مقاومتی و تعادلی بر تعادل کودکان فلج مغزی دای پلژی بود. این تحقیق روی 3 پسر فلج مغزی با میانگین سنی 5/6 سال انجام گرفت. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. به طوری که پس از تعیین موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 24 جلسه مداخله انفرادی، تمرینات قدرتی و تعادلی به آزمودنی ها ارائه شد و هر سه آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله دو هفته پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. تعادل با آزمون برگ اندازه گیری شد. براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله مورد نظر برای هر سه شرکت کننده در تعادل ( PND 100% برای هر سه شرکت کننده) اثربخش بوده و میزان تعادل افراد بعد از مداخله نسبت به مرحله پایه بهبود داشته است، اما یک ماه پس از پایان مداخله روند نسبتاً ثابتی داشته است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات مقاومتی و تعادلی می تواند موجب بهبود تعادل افراد فلج مغزی شود.
تأثیر تمرین پر خطا و کم خطا بر یادگیری و انتقال مهارت پرتاب دارت نوجوانان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب و برنامه های خاص برای توسعه و بهبود مهارت های حرکتی در افراد دارای ناتوانی های حرکتی و شناختی از جمله اهداف تحقیقات علمی در حوزه رفتار حرکتی است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دو برنامه تمرینی کم خطا و پر خطا بر مهارت پرتاب دارت در نوجوانان دختر دارای ناتوانی های ذهنی بوده است. 24 آزمودنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس نمرات پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند. میانگین ده اجرا به عنوان پیش آزمون یک هفته قبل از مرحله اکتساب از تمام آزمودنی ها در فاصله 5/3 متر گرفته شد. گروه کم خطا، مرحله اکتساب را در چهار فاصله مختلف، از کمترین به سمت بیشترین فاصله و گروه پرخطا بصورت معکوس تمرین کردند. آزمون یادداری و انتقال دوگانه 48 ساعت بعد از مرحله اکتساب انجام شد. نتایج مربوط به خطای متغیر و مطلق با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تی مستقل محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در خطای متغیر بین دو گروه در مرحله اکتساب (P=0.001) و یادداری (P=0.002) تفاوت معنی داری وجود داشت. در آزمون انتقال دو گانه، هم خطای مطلق (P=0.025) و هم خطای متغیر (P=0.001) در گروه کم خطا بطور معنی داری کمتر از گروه پر خطا بود. بطور کلی براساس نتایج تحقیق، بویژه آزمون انتقال دوگانه به عنوان یک معیار معتبرتر، برنامه های تمرینی که خطاها را محدود می کند، سودمند بوده و پیشنهاد می شود از این رویکرد جهت بهبود دقت، ثبات و همسانی اجرا در افراد دارای اختلال ذهنی استفاده شود.
اثر 8 هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل دانش آموزان معلول شنوایی
حوزه های تخصصی:
راستای آناتومیکی اندام تحتانی به عنوان عامل خطرآفرین برای آسیب دیدگی های اندام تحتانی مطرح می شود. آزمون های عملکردی، اندازه گیری های دینامیکی هستند که اغلب برای ارزیابی عملکرد اندام تحتانی استفاده می شوند اما پژوهش های محدودی دربارة نقص های عملکردی در بیماران مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده وجود دارند. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسة نقص های عملکردی در زنان ورزشکار دانشگاهی مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده است. بیست آزمودنی مبتلا به پای چرخش یافته به داخل فزاینده در این پژوهش شرکت کردند. شرایط ورود آزمودنی ها به مطالعه عبارت بودند از: عدم آسیب دیدگی در اندام تحتانی در سه ماه گذشته و نداشتن سابقة بیماری های اسکلتی – عصبی – عضلانی یا سابقة جراحی قبلی.آزمودنی ها ابتدا پرسشنامة دموگرافی را کامل کردند و سپس اندازه گیری های پروتکل شروع شد. پای طبیعی ازمودنی به عنوان پای کنترل در نظر گرفته شد. آزمون های عملکردی جهش به شکل هشت لاتین و جهش جانبی برای اندازه گیری نقص های عملکردی در هر دو پا مورد استفاده قرار گرفتند. زمان کلی آزمون با زمان سنج دستی با دقت 01 /0 ثبت شد. افت ناوی با استفاده از تکنیک اصلاح شدة برودی اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس برای مقایسة نقص های عملکردی در پای چرخش یافته به داخل فزاینده و طبیعی در پای برتر و غیربرتر آزمودنی ها مورد استفاده قرار گرفت (05 /0 ≥ P) . نتایج آزمون های عملکردی نشان داد که میانگین زمان کلی عملکردی – اجرایی در پای طبیعی نسبت به پای چرخش یافته به داخل فزاینده کمتر بود و تفاوت معناداری در نقص های عملکردی بین دو طرف مشاهده شد (05 /0 P≤). بین پای برتر و غیربرتر و همچنین تعامل بین پای برتر و غیربرتر با پای چرخش یافته به داخل فزاینده و طبیعی تفاوت معناداری ملاحظه نشد (05 /0 P≤). یافته ها نشان داد که پای چرخش یافته به داخل فزاینده برآزمون های عملکردی پا تأثیر می گذارد.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود عملکرد شناختی سالمندان مرد غیرفعال شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش سن تغییراتی در عملکرد شناختی نظیر پیش بینی و زمان واکنش در افراد رخ می دهد. به نظر می رسد فعالیت منظم فرد در طول عمر به تأخیر اجرای این عوامل بستگی دارد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس بر بهبود عملکرد شناختی سالمندان مرد غیرفعال شهر کرمانشاه بود. 40 مرد سالمند غیرفعال با میانگین سنی 54/6±15/72 سال، از مراکز نگهداری سالمندان شهر کرمانشاه انتخاب، و به صورت کاملاً تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. در ادامه گروه آزمایش به مدت 8 هفته پروتکل تمرینی پیلاتس را اجرا کردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون عملکرد شناختی، شرکت داده شدند. داده های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از t همبسته، و مقایسه پس آزمون های دو گروه با استفاده از t مستقل تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد گروه تمرینی پیلاتس افزایش معناداری در عملکرد وضعیت شناختی و زمان واکنش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل داشت (P<0.05)، اما تفاوت معناداری بین دو گروه در عملکرد پیش بینی مشاهده نشد. الگوی یافته های حاضر نشان می دهد که تمرینات پیلاتس می تواند موجب بهبود عملکرد شناختی سالمندان شود.
تأثیر تمرینات ژیمناستیک بر ویژگی های عصب روان شناختی کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیرات احتمالی تمرینات ژیمناستیک بر برخی ویژگی های عصب روان شناختی در کودکان پسر 8 تا 10 ساله دچار اختلال هماهنگی رشدی شهر تهران بود. 34 کودک 10-8 سالة دچار اختلال هماهنگی رشدی که در سال 1392 به کلینیک های کاردرمانی و توانبخشی شهر تهران مراجعه کرده بودند، به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. به منظور غربالگری، از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی و آزمون هوش ریون استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی متغیرهای وابسته از پرسشنامه عصب روان شناختی کانرز استفاده شد. گروه آزمایش برنامه حرکتی مداخله ای ژیمناستیک را به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، هر جلسه 45 دقیقه) دریافت کردند. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 05/0≤P با کمک نرم افزار SPSS 16 انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در تمامی متغیرهای کارکردهای اجرایی (001/0P≤، a492.454F=) و حسی – حرکتی (001/0P≤، a285.693F=) مشاهده شد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که برنامه تمرینی ژیمناستیک می تواند بر بهبود بر ویژگی های عصب روان شناختی کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی مؤثر باشد.
تأثیر هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان هشت تا 10 سال کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر هشت تا 10 سال بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کم توانان ذهنی آموزش پذیر هشت تا 10 سال مدرسه مهر شهرستان مبارکه تشکیل دادند. بر اساس پرونده آموزشی، نمونه آماری شامل 24 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر از این مدرسه بود که برحسب معاینات پزشکی از نظر جسمانی سالم بودند، محدودیتی در انجام حرکات نداشتند، به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت نموده و دارای میانگین و انحراف استاندارد سن (74/12 ± 0/9)، قد (6/1 ± 8 /121) و وزن (9/25 ± 6/23) بودند. در ابتدای پژوهش به منظور ارزیابی اولیه از وضعیت تعادل آزمودنی ها از آزمون شارپندرومبرگ برای تعادل ایستا با چشمان باز و بسته و آزمون برخاستن و رفتن برای تعادل پویا استفاده شد. سپس، آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره تجربی و کنترل جایگزین شدند. گروه تجربی (شامل پنج دختر و هفت پسر) به مدت هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی را به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه اجرا کردند. تمرینات شامل: حرکات پل زدن ، نیمه درازونشست ، بالا آوردن دست ها و پاها در حالت دور و درازونشست با چرخش بود. در این مدت گروه کنترل (شامل سه دختر و نه پسر) هیچ گونه فعالیت تمرینی در ارتباط با ثبات مرکزی را انجام ندادند. پس از هشت هفته هر دو گروه از طریق آزمون های تعادل اجرا شده در ابتدای دوره (پیش آزمون) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد و در بخش استنباطی، آزمون تحلیل کوواریانس در سطح (05/0) به کار رفت. نتایج نشان داد تعادل ایستا با چشمان باز ( 000 . 0 = P ) و بسته ( 000 . 0 = P ) و تعادل پویای ( 000 . 0 = P ) گروه تجربی با گروه کنترل پس از هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی تفاوت معناداری داشت؛ بنابراین، تمرینات ثبات مرکزی می تواند تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی هشت تا 10 سال را بهبود بخشد و معلمان و مربیان می توانند از این تمرینات در راستای ارتقای عملکردهای حرکتی و بهزیستی آن ها استفاده نمایند.
تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس بود. بدین منظور، 36 زن مبتلا به ام .اس از نوع عود کننده فروکش کننده با سطح وضعیت ناتوانی گسترش یافته( EDSS ) کمتر یا مساوی سه (با میانگین سنی 57/6±72/32 سال؛ قد 23/4±164 سانتی متر؛ وزن 4/11±1/65 کیلوگرم؛ سابقه بیماری 20/1±4 سال) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به چهار گروه (شامل: سه گروه مکمل، تمرین و ترکیب تمرین + مکمل و گروه کنترل) تقسیم شدند. قبل و بعد از دوره آزمایش، تمامی آزمودنی ها در آزمون قدرت عضلات اکستنسور بالاتنه با دینامومتر، استقامت عضلات فلکسور تنه با آزمون نگه داری تنه در زاویه 60 درجه، انعطاف پذیری با آزمون ولز، هماهنگی با آزمون پرتاب پی در پی توپ تنیس و تعادل با آزمون ایستادن تک پا شرکت کردند. تمرینات ثبات مرکزی به مدت هشت هفته و به صورت سه بار در هفته به طور فزاینده (جلسه اول، پنج ثانیه حفظ حرکت با شش تکرار تا جلسه آخر، هشت ثانیه حفظ حرکت با 10 تکرار) اجرا گشت. گروه های مکمل هر دو هفته، یک بارکپسول IU 1500 ویتامین D را مصرف می کردند. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود قدرت (P=0.002) و استقامت (0.001=P) ) عضلانی، انعطاف پذیری (P=0.001) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) شده و درمقایسه با مصرف ویتامین D، منجر به بهبود استقامت عضلانی (P=0.001)، انعطاف پذیری (0.001=P) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) می گردد. همچنین، تمرین ورزشی بدون مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه مصرف ویتامین D موجب بهبود استقامت عضلانی (P=0.015) شده و درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود استقامت (P=0.002)، هماهنگی (P=0.031) و تعادل(P=0.001) گشته است؛ اما مصرف ویتامین D به تنهایی، تأثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای پژوهش نداشت (P>0.05). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که به ترتیب اولویت، تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D و سپس تمرین ورزشی، تأثیر مطلوبی بر بهبود شاخص های آمادگی جسمانی دارد.
تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس یافته های روان شناسان برای اینکه بتوان فردی را کم توان ذهنی قلمداد کرد، تنها داشتن بهره هوشی پایین تر از متوسط کافی نیست، بلکه این افراد در رفتارهای سازشی، مشکلات ملموس و مشخصی دارند. تحقیق در زمینه رفتارهای سازشی برای افراد با نیازهای ویژه سودمند است و برای اینکه کودکان کم توان ذهنی بتوانند خود را با زندگی اجتماعی سازگار کنند می بایست مهارت های آنها در زمینه رفتار سازشی بهبود یابد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر نه تا پانزده ساله شهرستان لردگان انجام گرفت. بدین منظور از بین 156 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر، به صورت تصادفی ساده 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (7 پسر، 7 دختر) و کنترل (7 پسر، 7 دختر) گمارده شدند. پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1965)، به عنوان پیش آزمون روی دو گروه اجرا شد. سپس فعالیت ورزشی به عنوان برنامة مداخله ای به مدت دو ماه و هر هفته 3 جلسه (45 دقیقه ای) روی گروه آزمایش اجرا شد. داده هابا استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با بهره گیری از نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد (05/0>P). یافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در رفتار سازشی و خرده مهارت های اجتماعی شدن، ارتباط، جابه جایی و حرکتی، خودیاری در پوشیدن، خودیاری عمومی و خودیاری در خوردن تفاوت معنادار آماری (05/0>P) وجود داشت. اما در خرده مهارت های مسائل شغلی و خودرهبری تفاوت معنادار مشاهده نشد که نشان می دهد اجرای یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر بهبود رفتار سازشی در بعضی خرده مهارت های آن در دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است که از این شیوه می توان در توانبخشی و آموزش کودکان کم توان ذهنی بهره برد.
مقایسه تأثیر بازی درمانی و دارو درمانی بر رشد مهارت های حرکتی و دامنه توجه کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر بازی درمانی و دارو درمانی بر رشد مهارت های حرکتی درشت و دامنه توجه دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه می باشد. بدین منظور، از بین 65 دانش آموز مبتلا به اختلال بیش فعالی، تعداد 40 نفر انتخاب گردیدند و بر اساس سن و نتایج پیش آزمون که به وسیله آزمون اولریخ و خرده آزمون تیک زنی آزمون کیتلر لارنت تیریو انجام شد به چهار گروه کنترل، بازی درمانی، دارو درمانی و ترکیبی (10=N) تقسیم شدند. سپس، کودکان در گروه بازی درمانی به مدت 18 جلسه 45 دقیقه ای تحت تأثیر بازی های برگرفته از برنامه ""ورزش برای همه"" مؤسسه هیومن کنتیک آمریکا قرار گرفتند. افراد گروه دارو درمانی نیز دوره دارویی خود را براساس تشخیص پزشک معالج و به مدت شش هفته آغاز کردند. همچنین، کودکان گروه ترکیبی تحت تأثیر عامل مداخله گر (بازی و دارو) قرار گرفتند و در پایان، توسط ابزار اندازه گیری اولریخ، مهارت های حرکتی درشت و دامنه توجه توسط ابزار اندازه گیری کیتلر لارنت تیریو ارزیابی گردید. علاوه براین، به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مانوا استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که بازی درمانی و درمان ترکیبی باعث بهبود مهارت های حرکتی درشت و دامنه توجه دانش آموزان بیش فعال/ نقص توجه گردیده است. همچنین، دارو درمانی تنها باعث بهبود دامنه توجه این کودکان گردیده و بر رشد مهارت های حرکتی بی تأثیر بوده است. با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود برای کودکانی که مبتلا به این اختلال هستند از درمان ترکیبی استفاده شود.