فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی از فاکتورهای تأثیرگذار بر گرفتگی عروق است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل بر سطوح فیبرینوژن، پلاکت، هماتوکریت و هموگلوبین زنان چاق بود.مواد و روش ها: به همین منظور 44 زن چاق (میانگین سن 6.45±30.11 سال و شاخص توده بدنی 3.99±31.60 کیلوگرم بر مترمربع)، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی + دارونما (n=11)، تمرین مقاومتی + مکمل دهی تداومی زنجبیل (n=11)، تمرین مقاومتی+مکمل دهی تناوبی زنجبیل (n=11) و تمرین مقاومتی (n=11) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرین مقاومتی دایره ای شدید را انجام دادند. آزمودنی های گروه های مکمل، کپسول های حاوی 500 میلی گرم مکمل زنجبیل و گروه دارونما نیز به صورت مشابه کپسول های حاوی نشاسته را روزانه در دو وعده صبح و شب بعد از صرف غذا به روش دوسوکور مصرف کردند. نمونه خون در دو مرحله پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد. از روش آنالیز واریانس مکرر و تی همبسته جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اثر زمان بر روی متغیرهای تحقیق معنادار بود ولی اثر تعاملی گروه و زمان در هیچ کدام از متغیرها معنادار نبود و بنابراین هیچ کدام از مداخله های تمرین و مکمل تأثیر معناداری بر متغیرهای فیبرینوژن، پلاکت ها، هموگلوبین و هماتوکریت خون نداشت.بحث و نتیجه گیری: در رابطه با تأثیر ورزش بر ویسکوزیته خون و پلاسما سازوکارهای متعددی وجود دارد. فیبرینوژن سبب اتصال گلبول های قرمز به یکدیگر و به دیواره عروق شده و باعث افزایش ویسکوزیته خون می گردد. به نظر می رسد که انجام هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید به همراه مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل نمی تواند باعث تغییر معناداری در شاخص های خونی فیبرینوژن و هموگلوبین زنان چاق شود.
تاثیر هشت هفته تمرین در آب بر خطای فرود و عملکرد حرکتی مردان ورزشکار مستعد آسیب دیدگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین منتخب در آب بر عملکرد حرکتی و میزان خطای فرود مردان ورزشکار جوان بسکتبالیست مستعد آسیب دیدگی زانو بود. تعداد 20 نفر از مردان ورزشکار بسکتبالیست و مستعد آسیب دیدگی زانو در دو گروه 10 نفری کنترل و تجربی قرار گرفتند. قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی از همه آزمودنی ها جهت ارزیابی متغیرهای وابسته، آزمون به عمل آمد. جهت بررسی شاخص های عملکردی از آزمون جهش جانبی، جهش هشت لاتین، جهش سه گانه تک پا و به منظور ارزیابی میزان خطای فرود از آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود (LESS) استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها، از آزمون t زوجی جهت بررسی تفاوت درون گروهی و همچنین از آزمون تی مستقل جهت بررسی میزان تغییرات تفاوت های بین گروهی استفاده شد. نتایج تجزیه تحلیل آماری نشان داد که تمرینات منتخب در آب سبب بهبود شاخص های عملکردی و همچنین سبب بهبود میزان خطای فرود در ورزشکاران مردان مستعد آسیب اندام تحتانی می شود. بنابراین توصیه می گردد جهت بهبود میزان خطای فرود و کاهش میزان آسیب دیدگی در افراد مستعد آسیب اندام تحتانی از تمرینات منتخب استفاده شده در این مطالعه در کنار سایر روش های تمرینی استفاده شود.
اثر 6 هفته تمرینات تداومی و تناوبی با شدت بالا بر فشار اکسایشی میوکارد موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نقش استرس اکسایشی در بروز بیماری های قلبی مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته و تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر فاکتورهای فشار اکسایشی بافت قلب بصورت واضح مشخص نگردیده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر فشار اکسایشی میوکارد رت ها می باشد.مواد و روش ها: بدین منظور 40 سر رت نر بالغ بطور تصادفی ساده به 4 گروه (10 تایی) شامل: 1. کنترل سالم 2. تمرین، 3.تمرین تداومی 4. تمرین تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل شش هفته تمرین، پنج جلسه در هقته تمرینات تداومی و تناوبی بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بعد از بی هوشی کامل، بطن چپ قلب خارج و میزان آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و مالون دی آلدهید به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل آن ها از مانکووا و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">).یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی و تناوبی باعث کاهش معنادار مالون دی آلدهید نسبت به گروه کنترل شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">). همچنین تمرینات تداومی و تناوبی باعث افزایش معنادار سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز نسبت به گروه کنترل شدند (0.05≥P < span lang="AR-SA">). در هر سه فاکتور مورد نظر بین گروه های تمرین تداومی و تناوبی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05
).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان اظهار داشت که تمرینات تداومی و تناوبی می تواند اثرات محافظتی بر قلب رت ها داشته باشد و از بروز آسیب های قلبی ممانعت به عمل آورد.
Quantifying the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point in girls
حوزههای تخصصی:
Purpose: For most trainers, the relationship between training volume and intensity as key components is a very important and effective issue. Therefore, the aim of the present study was to investigate the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point (HRDP) in girls. Methods: A number of 40 girls of physical education of Mohaghegh Ardabili University were selected as subjects with an age range of 19 to 23 years. Then, they ran individually in four separate sessions with an intensity of 70, 80, 90 and 100% of heart rate breaking point with a minimum interval of 72 hours. Using non-linear regression, the relationship between exercise volume and intensity was analyzed. Results: The findings showed that the inverse relationship between the volume (as a dependent variable) and the intensity (as an independent variable) of exhausting running at the HRDP of young girls' follows the non-linear 2nd degree function. Conclusion: According to the results of this study, it can be said that the inverse relationship between the volume and the intensity of running is non-linear. The noteworthy point is that in this estimation, the training volume was fitted based on the intensity, the relevant equation, which has a practical aspect for sports science trainers and researchers. Heart rate, as an important physiological index available to all coaches, can easily estimate the running time of young girls using the fitted equation.
شیوع گرفتگی مجاری تنفسی ناشی از ورزش در کشتی گیران فرنگی حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آنجایی که ورزش کشتی با فعالیت بدنی شدید و در عین حال دوره های متفاوت فعالیت فیزیکی همراه است و در زمان تمرین و مسابقات به تهویه ای بالایی نیاز دارد.گرفتگی مجاری تنفسی باعث کاهش ظرفیت فعالیت ورزشکار می شود.
هدف: هدف از پژوهش حاضر؛ بررسی شیوع گرفتگی مجاری تنفسی ناشی از ورزش در کشتی گیران فرنگی حرفه ای است. روش شناسی: جهت بررسی تحقیق از 20 کشتی گیر (سن 49/3 ± 62/22 سال، قد 85/8 ± 02/176 سانتیمتر، وزن 45/14 ± 10/79 کیلوگرم و VO2max 40/4 ± 77/47 میلی لیتر/ کیلوگرم/دقیقه) در اوزان مختلف که حداقل 7 سال به صورت حرفه ای ورزش می کردند به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. که در این تحقیق از آزمون نوار گردان آستراند به عنوان آزمون حداکثر استفاده شد. قبل از فعالیت، تست پایه اسپیرومتری انجام گرفت و مجدداٌ در دقایق 1، 5، 15، 30 پس از توقف فعالیت ورزشی تست اسپرومتری گرفته شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در شاخص FEV1 در دقایق 1، 5، 15 و30 به ترتیب کاهش 3/2، 6/5، 2/8 و 4/6 درصدی و در شاخص FEF25-75 کاهش 1/4، 1/8، 5/11 و 2/9 درصدی و در شاخص PEF کاهش 7/3، 8/7، 7/9 و 7/6 درصدی مشاهده شد. این یافته ها نشان می دهد، که بیشترین کاهش در دقایق 5 و15 وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: میزان شیوع برونکواسپاسم ناشی از ورزش در بین جمعیت مورد مطالعه 15% بود، این در حالی است که شیوع EIB در جمعیت ورزشکار متفاوت بوده و از 11% تا 55٪ متفاوت است. میزان نسبی برونکواسپاسم در مطالعه حاضر را می توان ناشی از شدت و مدت بالای تمرین و همچنین عوامل محیطی در بین کشتی گیران مورد مطالعه دانست.
مقایسه اثر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی- شناختی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ماساژ و حجامت خشک دو مداخله پیش از رقابت هستند که برای کمک به بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه تاثیر ماساژ ورزشی و حجامت خشک پیش از فعالیت بر عناصر منتخب آمادگی جسمانی مهارت محور و عملکرد روانی - شناختی ورزشکاران بود.مواد و روش ها: 12 مرد ورزشکار با سن 1.8±22.25 سال؛ وزن 14.8±84.2 کیلوگرم و قد 0.1±1.8 متر بطور داوطلبانه برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. در یک طرح متقاطع تصادفی شده متوازن، آنها طی سه جلسه متوالی با فاصله یک هفته، بطور تصادفی، تحت حجامت خشک، ماساژ یا عدم مداخله در یک زمان یکسان از روز قرار گرفتند. 10 دقیقه پس از هر مداخله، توان انفجاری، سرعت، چابکی، عملکرد شناختی و نیم رخ خلقی آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان داد حجامت خشک در مقایسه با شرایط بدون مداخله و ماساژ، توان انفجاری را افزایش می دهد (0.05>P)، اما سرعت و چابکی تفاوت معنی داری بین شرایط نداشت (0.05<P)، همچنین نتایج نشان داد که هم حجامت خشک و هم ماساژ در مقایسه با شرایط بدون مداخله موجب افزایش معنی دار امتیاز آزمون برج لندن شده اند (0.05>P)، در نهایت تفاوت معنی داری بین اثر سه مداخله بر متغیرهای حالات خلقی مثبت و حالات خلقی منفی مشاهده نشد (0.05
).بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که ماساژ و حجامت خشک پیش از فعالیت ممکن است عملکرد فیزیکی و ذهنی ورزشکاران را بهبود بخشد، اما بر وضعیت خلق و خوی آنها تاثیری ندارد.
بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب روی تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب بر تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران بود. در ابتدا 30 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار به طور تصادفی وخوشه ای انتخاب شدند. این افراد به دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینی تقسیم شدند. قبل وبعد از تمرینات از هر نفر آزمایش خون گرفته و میزان لپتین و لیپو پروتئین HDL آنها از طریق ELISA,SANDWICH اندازه گیری شد. دوره تمرینی شامل 16 هفته و هرهفته 3 جلسه تمرین بود. نتایج نشان داد که تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار برلپتین سرم آزمودنی ها نگردید (46/0=P). تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار روی لیپو پروتیین HDL-C گردید(009/0=p ).
تأثیر هشت هفته تمرین در آب بر عامل رشد اندوتلیال عروق و شاخص های آتروژنیک در مردان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات ورزشی باعث افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی می شود؛ اما مکانیسم مولکولی این فرایند هنوز به طور کامل مشخص نیست، از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هشت هفته تمرین در آب بر عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) و شاخص های آتروژنیک در مردان چاق و دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: در این مطالعه شبه تجربی، 22 مرد با شاخص توده بدنی 3±30 کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین در آب (11 نفر) تقسیم شدند. برنامه ی تمرین شامل 3 جلسه در هفته و به مدت هشت هفته با شدت بین 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه بود. شاخص توده بدنی، درصد چربی و وزن بدن آزمودنی ها نیز قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. نمونه های خون سیاهرگی که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گرفته شده بودند برای سنجش VEGF و شاخص های آتروژنیک مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی داده ها از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری 0.05>P استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی VEGF از 1517.63 به 1648.27 پیکوگرم بر میلی لیتر افزایش یافت که این افزایش در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل معنی دار بود (P≤0.001). نسبت LDL/HDL ،TC/HDL و TG/HDL نیز در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (P≤0.001). بحث و نتیجه گیری: برنامه تمرین در آب ممکن است با افزایش سطوح VEGF و کاهش شاخص های آتروژنیک، شرایط متابولیکی افراد دارای اضافه وزن و چاق را بهبود ببخشد.
تغییرات مقادیر سرمی اینترلوکین 15 و نیمرخ لیپیدی، متعاقب مداخله تمرین هوازی با شدت متوسط در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تقویت جذب گلوکز در بدن توسط اینترلوکین 15 و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک احتمالا با مداخله فعالیت ورزشی هوازی دستخوش تغییراتی گردد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح IL-15 و شاخص های خطر متابولیک می باشد.مواد و روش ها: تعداد 20 مرد مبتلا به سندروم متابولیک بصورت داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه 10 نفری کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین هوازی با 3 جلسه در هفته و هرجلسه شامل 45 دقیقه تمرین با شدت 70-60 درصد ضربان قلب اوج بود. خون گیری در مراحل قبل و بعد از مداخله تمرین جهت اندازه گیری متغیرهای خونی شامل IL-15، HDL، LDL، تری گلیسرید، کلسترول تام و گلوکز خون انجام شد. داده ها بوسیله آزمون های آماری تی وابسته و مستقل در سطح معنی داری 0.05 تحلیل شد.یافته ها: در همه متغیرها بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه تمرین مقادیر IL-15، HDL، حداکثر اکسیژن بیشینه در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنادار داشت (0.05>P). در وزن بدن، شاخص توده بودنی، دور کمر، فشار خون میانگین، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL، قند خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: 12 هفته برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط را می توان برای کنترل عوامل خطر متابولیک در بیماران دارای سندروم متابولیک بعنوان یک روش غیرداروئی پیشنهاد نمود.
تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن Sca-1 در قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
107 - 120
حوزههای تخصصی:
اهداف: هایپرتروفی فیزیولوژیک قلب به طور عمده به واسطه کاردیومیوسیت هایی است که از پیش وجود داشته اند. اما شواهد رو به رشدی نشان می دهند فعالیت ورزشی سلول های بنیادی قلب را نیز فعال می کند. Sca-1 یکی از سلول های بنیادی قلبی است هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر بیان Sca-1 در هایپرتروفی قلبی موش های صحرایی نر نژاد ویستار است. مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی، 16 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در دو گروه ۸ تایی کنترل و تمرین استقامتی تقسیم بندی شدند. گروه تمرین به مدت ۸ هفته و ۵ روز در هفته تمرین شامل ۵۰ دقیقه دویدن بر تردمیل با شدت ۶۵ تا ۷۰ درصد Vo2 max را به طور مداوم انجام دادند.گروه کنترل در این مدت هیچ گونه تمرینی نداشت. در نهایت ۴۸ ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی موشهای صحرایی تشریح شدند. نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ به منظور بررسی هایپرتروفی قلب موشهای صحرایی اندازه گیری شد. میزان بیان ژن Sca-1 قلب نیز با روش Real-time PCR اندازه گیری شد. در پایان، داده های جمع آوری شده توسط آزمون آماری t مستقل در سطح معنی داری ۰۵/۰ ارزیابی شدند. یافته ها: نسبت وزن قلب به وزن بدن و ضخامت دیواره بطن چپ در گروه تمرین استقامتی به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود. همچنین مقادیر Sca-1 در گروه تمرین استقامتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر می-رسد فعالیت ورزشی هوازی می تواند با تنظیم افزایشی بیان Sca-1 اثرات برجسته ای بر هایپرتروفی قلب داشته باشد.
اثر 6 هفته تمرینات کشتی و دایره ای مبتنی بر فنون کشتی بر ترکیب بدن،(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیقات کم انجام شده بر روی کشتی گیران نشان دهنده عدم توجه کافی به آمادگی هوازی و افزایش عوامل خطرزای قلبی در ورزشکاران رشته های توانی می باشد. هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی بر ترکیب بدن، توان هوازی و نیم رخ چربی خون کشتی گیران تمرین کرده خراسانی بود. روش شناسی: از جامعه آماری کشتی گیران تمرین کرده خراسانی پس از فراخوان، تعداد 15 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به مدت 6 هفته در پروتکل تمرینی شرکت کردند. 48 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرینی، درصد چربی بدن آزمودنیها با روش 3 نقطه ای اندازه گیری و نمونه گیری خونی به عمل آمد . یافته ها: نتایج نشان دهنده افزایش معنی دار توان هوازی (05/0p < )، کاهش معنی دار (05/0p < ) درصد چربی بدن کشتی گیران و مقادیر کلسترول (TC) و عدم تغییر معنی دار در تری گلیسیرید، HDL وLDL بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج بیانگر لزوم افزایش تمرینات هوازی در تمرینات کشتی گیران بود.
مقایسه اثر تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) با مصرف مکمل زنجبیل و دارچین بر برخی از شاخص های گلیسمی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دیابت یک بیماری التهابی ناشی از عدم تعادل طولانی مدت سیستم ایمنی، سندرم متابولیک و انرژی اضافی مرتبط با چاقی است. تمرین ورزشی علاوه بر نقشی که در پیشگیری از دیابت دارد، به درمان دیابت نیز کمک میکند و حساسیت به انسولین و اختلالات سلامت مرتبط با دیابت را به میزان قابل توجهی با حداقل عوارض ناخواسته بهبود می بخشد.مواد و روش ها: در این تحقیق که از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود، تعداد 23 نفر زن چاق مبتلا به دیابت به صورت نمونه در دسترس انتخاب و با استفاده از یک طرح یک سویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه، تمرین ترکیبی و مصرف دارچین (12 نفر، قد 4.69± 154.17 سانتی متر، وزن 6.62±75.45 کیلوگرم، شاخص توده بدن 1.7±31.7 کیلوگرم بر مترمربع) و تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل (11 نفر، قد 4.03± 154.45 سانتی متر، وزن 6.09±75.18 کیلوگرم، شاخص توده بدن 1.56±31.46 کیلوگرم بر مترمربع) قرار گرفتند. افرادی که در گروه مصرف زنجبیل بودند به مدت هشت هفته روزانه 1500 میلی گرم پودر ریزوم زنجبیل و افرادی که در گروه مصرف دارچین بودند طبق همین برنامه اما کپسول دارچین دریافت می کردند. هر دو گروه هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرینات مقاومتی و تمرینات تناوبی هوازی (دویدن) را با شدت 85-75% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. اندازه گیری شاخص ها 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی و پس از هشت هفته تمرینی برای تعیین تغییرات گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین صورت گرفت. برای بررسی اختلاف میانگین متغیرهای موردنظر از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> در نظر گرفته شد.یافته ها: بین تغییرات شاخص گلوکز در گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05)، اما در شاخص انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تمرینات ترکیبی و دارچین نسبت به گروه تمرینات ترکیبی و زنجبیل کاهش معناداری مشاهده شد (0.0001=P < span lang="AR-SA">).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد برای بهبود شاخص های گلیسمی انجام تمرینات مقاومتی- هوازی و مصرف دارچین کارایی بهتری را نشان می دهد.
تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مقاومتی فزاینده در بیان ژن MYD-88 و سطح سرمی TNF-α در موشهای صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت ملیتوس ناهنجاری متابولیکی است که همراه با نوروپاتی، عوارض کلیوی، بیماری قلبی و عروق محیطی، تصلب شرایین، فشارخون بالا و التهاب سیستمی است. امروزه استفاده از تمرین های تناوبی شدید و مقاومتی فزاینده برای درمان بیماری های متابولیکی مانند دیابت که تحمل قند و انسولین خون نقش بسزایی در کاهش عوارض آن دارد، در بین مردم رواج یافته است، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مقاومتی فزاینده بر میزان تغییرات بیان ژن تمایز میلوئید 88 و سطوح سرمی TNF-α بود.
مواد و روش ها: 72 سر رت 6 هفته ای با میانگین وزنی 150 گرم بصورت تصادفی به شش گروه 12 تایی : گروه کنترل (C)، گروه دیابت (D)، گروه دیابت-تمرین تناوبی شدید (DIT)، گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT)، گروه دیابت- تمرین مقاومتی فزاینده (DRT) و گروه تمرین مقاومتی فزاینده ( RT) تقسیم شدند. 6 هفته تمرین تناوبی شدید و مقاومتی فزاینده 3 روز در هفته انجام شد. بیان ژن با تکنیک Real-Time PCR و محاسبه تغییرات با استفاده از روش CTΔΔ- 2 صورت گرفت. سطوح سرمی TNF-α نیز به روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون فیشر و مانوا درسطح معناداری (01/0p≤) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش ، افزایش معنادار بر میزان تغییرات هر دو فاکتور مورد سنجش بیان ژن تمایز میلوئید 88 و سطوح سرمی TNF-αرا نشان داد. درنتیجه، تمرین تناوبی شدید و مقاومتی فزاینده ازطریق فعال کردن مسیر و سازوکارهای سلولی مولکولی موجب کاهش اثرات منفی ناشی از بیماری آسیب عضله قلب دیابتی میشود.
تعامل تمرین تناوبی و پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مکانیسم اثر پروتئین ها یا مکمل های پروتئینی نظیر پروتئین وی بر فرایند سنتز پروتئین عضلانی در خلال یا متعاقب تمرینات ورزشی مشابه است، اما سوال اینجاست که آیا مکمل سازی پروتئین وی به عنوان یک مکمل پروتئینی مهم در روزهای پس از فعالیت مقاومتی شدید توسط افراد غیر ورزشکار قادر به تغییر یا بهبود نسبت تستوسترون بر کورتیزول است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تعامل هشت هفته تمرین تناوبی توام با مصرف پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جوان غیر ورزشکار انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی، 48 مرد جوان غیر ورزشکار به شیوه تصادفی در چهار گروه 12 نفری کنترل، پروتئین وی، تمرین تناوبی و ترکیبی قرار گرفتند. پس از اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریکی، از آزمودنی ها، بعد از 10 تا 12 ساعت ناشتایی و 15 دقیقه استراحت، مقدار 5 سی سی خون از ورید بازویی چپ جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول گرفته شد. مداخله های مذکور برای مدت 8 هفته روی گروه های مورد مطالعه انجام گرفت. آنالیز داده ها توسط آزمون آنکوا آشکار نمود که در مقایسه با گروه کنترل، تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی به افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل منجر شد. اجرای تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی با اثرات آنابولیکی بیشتری نسبت به اثر هر یک از آنها به تنهایی در مردان جون غیر ورزشکار همراه است. با این وجود، درک بیشتر مکانیسم های عهده دار اثر انابولیکی تمرینات تناوبی و پروتئین وی نیازمند مطالعات بیشتر است.
The effect of eight weeks of resistance training on some serum and metabolic markers of bone mass in postmenopausal women
حوزههای تخصصی:
Purpose: Osteoporosis is a multifactorial disease of the skeletal system and the main cause of fractures and death in elderly people, especially postmenopausal women. The purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of resistance training on some serum and metabolic markers of bone mass in postmenopausal women. Methods: 24 inactive postmenopausal women with an age range of 46-58 years participated in this study. Subjects were assigned to resistance training and control groups. Before and after the training period, weight, body mass index, alkaline phosphatase, calcium, serum phosphorus and bone density of lumbar vertebrae were measured (by Dexa method). The training protocol consisted of upper and lower body resistance training in 3 sets of 8 to 12 repetitions for 8 weeks and 3 sessions per week. Data were analyzed using SPSS software version 26 and independent t and paired t statistical tests. Results: The results of this research showed that the experimental group had a significant increase in the amount of alkaline phosphatase (p=0.041), serum calcium (p=0.035) and bone density of the lumbar vertebrae (p=0.11) and a significant decrease in weight compared to the control group. (p=0.035, and body mass index p=0.021). The results also showed no significant change in the amount of serum phosphorus (p=0.071). Conclusion: According to the findings of the present study, in order to maintain or prevent the decrease in bone density of postmenopausal women, resistance exercises can be recommended.
اثر تمرین مقاومتی فزاینده بر اسپرماتوژنز و هورمون های تولید مثلی در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات زیادی در مورد اثرات تمرین استقامتی بر سیستم تولید مثل مردان وجود دارد. به هرحال، اثرات تمرین مقاومتی بر باروری و سیستم تولید مثل مردان روشن نیست. هدف: بنابراین، هدف این مطالعه بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر کارکرد تولید مثل مردان بود. روش شناسی: بیست سر موش نر نژاد اسپراگ داولی به طور تصادفی به دو گروه 10 تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با حمل بار آویزان به دم حیوان بود (5 روز در هفته، 3 نوبت 4 تکراری). در طول 8 هفته تمرین وزنه ها به تدریج افزایش یافت و این میزان در هفته آخر به 200 درصد وزن بدن حیوان رسید. موش ها در گروه های مجزا بیهوش شدند و نمونه گیری انجام شد. غلظت های سرمی هورمون لوتئینی، تستوسترون، هورمون محرک فولیکول و پرولاکتین به روش رادیوایمنواسی اندازه گیری شد. نیمرخ منی شناسی تمام موش ها بر طبق روش نمره دهی جانسون ارزیابی گردید. آنالیز آماری با آزمون تی مستقل انجام شد. یافته ها: بعد از 8 هفته تمرین، موش های تمرین کرده کاهش معنی داری را در کیفیت اسپرماتوژنز در مقایسه با موش های گروه کنترل نشان دادند (05/0>P). در گروه تمرین تغییر معنی داری در سطوح هورمون های جنسی (تستوسترون، هورمون لوتئینی، هورمون محرک فولیکول و پرولاکتین) مشاهده نشد (05/0P>). نتیجه گیری: این نتایج پیشنهاد می کند که تمرین مقاومتی فزاینده ممکن است دارای اثرات تنظیمی منفی بر سیستم تولید مثلی مردان باشد.
Comparison of the effects of high-intensity resistance training and resistance retraining on serum levels of some indices of muscle damage in inactive young girls
حوزههای تخصصی:
Purpose: Delayed onset muscle soreness (DOMS) is pain and stiffness that occurs several hours to several days after unusual or intense exercise. It is thought that this exercise causes small damage (micro trauma) to muscle fibers. The aim of the present study was to compare the effects of high-intensity resistance training and resistance retraining on serum levels of some indices of muscle damage in inactive young girls. Method: Twenty-four healthy inactive young girls voluntarily participated in the present study. They then randomly divided into two groups of 10. The muscle injury protocol included five stations of biceps and shoulder presses with a barbell, squats, chest press, and leg press. Each movement consisted of three sets of 8 to 12 repetitions, with an intensity of 75% of one repetition maximum. Serum levels of creatine kinase, lactate dehydrogenase, and aspartate aminotransferase enzymes were measured before the activity and at intervals of 1, 26, and 48 hours after it. Analysis of variance with repeated measures and independent t-test were used to analyze the data at a significance level of p≥0.05. Results: there was no significant difference in the changes in creatine kinase, lactate dehydrogenase, and aspartate aminotransferase between the two groups at different stages of measurement after retraining (p<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, it can be concluded that resistance training cannot be a significant influencing variable on the amount of muscle damage. However, more research in this field is needed.
تاثیر مصرف عناب بر ظرفیت ضد اکسایشی تام و پراکسیداسیون لیپیدی زنان بعد از یک جلسه تمرین مقاومتی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تاثیر مصرف عناب بر ظرفیت ضد اکسایشی تام (TAC) و مالون دی آلدهید (MDA) زنان جوان پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید بود. مواد و روش ها: در قالب یک طرح نیمه تجربی، 18 زن جوان به طور تصادفی در دو گروه شامل گروه مصرف میوه عناب + فعالیت مقاومتی شدید و گروه فعالیت مقاومتی شدید قرار گرفتند. گروه اول روزانه 0.4 گرم عناب به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت 3 هفته دریافت کردند؛ اما گروه دیگر در طول پروتکل از خوردن عناب منع شدند. افراد هر دو گروه در یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید متشکل از 5 حرکت با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. TAC و MDA به ترتیب با روش FRAP و TBARS اندازه گیری شدند. داده های جمع آوری شده به شکل میانگین وانحراف استاندارد بیان شدند، و برای استخراج نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح 0.05≥p استفاده گردید. یافته ها: در گروهی که دریافت میوه عناب نداشتند، TAC پس از تمرین مقاومتی شدید به طور معنی دار کاهش یافت (0.02>p)، اما در گروه عناب + تمرین مقاومتی شدید، افزایش معنی دار TAC پس از دوره 3 هفته ای مصرف عناب مشاهده شد (0.03>p). از طرف دیگر، میزان MDA در هیچ کدام از دو گروه فوق، تغییر معنی داری در مراحل مختلف اندازه گیری نداشت (0.05<p). بحث و نتیجه گیری: یک جلسه تمرین مقاومتی شدید TAC را سرکوب می کند، اما مصرف 3 هفته عناب با دوز 0.4 گرم/کیلوگرم وزن بدن، می تواند اثرات منفی آن را کاهش دهد.
تأثیر یک دوره بی تحرکی اندام تحتانی بر بیان برخی ژن های تنظیم کننده فرآیندهای میتوکندریایی عضله قلبی رت های تمرین کرده و بی تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بی تحرکی روی عضلات اسکلتی با کاهش فشار همودینامیک سازگاری های قلبی را مخدوش می کند و با افزایش فشار اکسایشی موجب کاهش عملکرد قلبی می شود. هدف پژوهش، بررسی تغییرات بیان ژن های تنظیم گر میتوکندریایی AMPK، PGC-1α، SIRT-1,2 و NRF-1 به عنوان عوامل موثر در آتروفی قلبی متعاقب دوره بی تحرکی در رت های تمرین کرده و نکرده بود.
مواد و روش ها: 18رت نر به سه گروه تصادفی ( تمرین، تمرین+ بی تحرکی و کنترل+بی تحرکی ) تقسیم شدند. گروه تمرین شش هفته، پنج جلسه/ هفته، 15-60 دقیقه، از سرعت 5/17 متر/ دقیقه در هفته اول تا سرعت 30 متر/ دقیقه در هفته آخر، روی نوارگردان دویدند. اندام تحتانی رت های تمرین کرده 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، هفت روز با قالب گیری بی تحرک شد. عضله قلبی استخراج شده، وزن شد و میزان بیان ژن های مذکور به روش RT-PCR اندازه گیری گردید. آنوای یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی با سطح معنا داری (0.05≥α) استفاده شد.
یافته ها: در گروه تمرین نسبت به تمرین+بی تحرکی و کنترل+بی تحرکی، بیان ژن های (F=38/24, P<0/01) SIRT-1، SIRT-6 (F=23/07, P<0/01)، AMPK (F=4/03, P<0/05)، (F=46/32, P<0/01) PGC1-α و(F=10/35, P<0/01) NRF-1 به طور معناداری بیشتر بود، اما وزن قلب/ وزن بدن در گروه تمرین+بی تحرکی درحد معنادار بیشتر بود (F=47/74, P<0/01).
بحث و نتیجه گیری: بی تحرکی اندام ها با کاهش فشار همودینامیکی قلب و افزایش فشار اکسایشی موجب اختلال عملکرد میتوکندریایی و با تنظیم کاهشی ژن ها، سبب آتروفی قلبی می شود. فعالیت های هوازی شدید با تحریک AMPK اثر محافظتی در سلول دارند، اما موجب پیشگیری از تغییرات دوره بی تحرکی نمی شوند.
اثر مکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تأخیری و فعالیت الکتریکی عضله پس از انقباض های برونگرا در مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش چندگانه پروتئین های غذایی و اسید آمینه های کلیدی مانند گلوتامین و لوسین سبب ایجاد کاربردهای بالقوه گوناگونی برای ورزشکاران شده است. هدف: بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرمکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تأخیری و تغییرات الکتریکی عضله پهن خارجی (میانه فرکانس و متوسط توان فرکانس) پس از انقباض های برون گرا در مردان تمرین نکرده بود. روش شناسی: آزمودنی های این تحقیق را 17 داوطلب مرد سالم تمرین نکرده (سن 27/2±35/22 سال، وزن 78/9±91/69 کیلوگرم، قد 32/4±08/177 سانتی متر) تشکیل داده که به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مکمل (9 نفر) و دارو نما (8 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل و دارونمای (1/0گرم/کیلوگرم وزن بدن) خود را 3 روز در هفته و برای 4 هفته مصرف کردند. هر آزمودنی قبل از ورود به مطالعه از نظر عادات غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. شرکت کنندگان 6 نوبت حرکت جلو ران تا مرز خستگی با 75 درصد یک تکرار بیشینه را با دستگاه جلو ران و با فاصله 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها اجرا می کردند. کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی قبل از اجرای پروتکل و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری شد. یافته ها: با توجه به اطلاعات بدست آمده هیچ نوع تفاوت معنی داری در کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی بین دو گروه مشاهده نشد (05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله می توان چنین نتیجه گرفت که مکمل گلوتامین تأثیر معنی داری بر شاخص های آسیب عضلانی بین دو گروه نداشته است. واژه های کلیدی: گلوتامین، کوفتگی عضلانی تأخیری، میانه فرکانس ها، متوسط توان فرکانس