فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
109 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش در صنعت نرم افزار با استفاده از شبکه عصبی است. روش پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است و برای گردآوری داده ها از روش آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شده است. ابتدا از روش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مرور پیشینه های پژوهش در ارزیابی عملکرد مدیریت دانش نسبت به استخراج شاخص های مختلف پرداخته شده است. در مرحله دوم بر اساس داده های گردآوری شده، مطالعه ای کمی برای تائید و تصدیق یافته های به دست آمده از مرحله کیفی انجام شد. برای مطالعه اکتشافی و استخراج مقوله های مربوطه به عوامل ارزیابی از روش فراترکیب (الگوی سندلوسکی و باروسو) استفاده شد. با روش دلفی فازی، با ابزار پرسشنامه و نظرسنجی از خبرگان به اعتبارسنجی و ارائه شاخص های نهایی پرداخته شد. روش پژوهش در قسمت کمی توصیفی -پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارشناسان توسعه دهنده نرم افزار و خبرگان حوزه نرم افزار در دانشگاه ها و شرکت ها تشکیل دادند. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده با فرمول کوکران 186 نفر انتخاب شد. به منظور گردآوری داده های کمی از پرسشنامه محقق ساخته (40 گویه ای) استفاده شد که گویه های آن برگرفته از نتایج تحلیل فراترکیب در مرحله اول بود. پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای عوامل زیرساخت 89/0 و عوامل کارکردی 88/0 برآورد شد. جهت تحلیل داده ها در قسمت کمی از روش های تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. 7 مقوله اصلی شامل عوامل فردی، عوامل سازمانی، فناوری و زیرساخت، عوامل کارکردی، ابزارهای مدیرت دانش، عوامل اقتصادی، ابزارهای مدیریت دانش و 29 مقوله فرعی شناسایی شدند. نوآوری پژوهش ساخت مدلی با استفاده از الگوریتم های شبکه عصبی است که توانایی پیش بینی شاخص ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش و تأثیر هر یک از شاخص ها با استفاده از شبکه عصبی در حوزه نرم افزار را دارد. نتایج به دست آماده از پرسش نامه برای ورودی مدل شبکه استفاده شده است، نتایج نشان داد که مؤلفه هایی مانند عوامل زیرساخت فناوری و عوامل کارکردی بر روی ارزیابی عملکرد مدیریت دانش در توسعه نرم افزار تأثیر بیشتری می گذارند.
طراحی مدل هستی شناسی کسب وکار شرکت سنگ آهن بر مبنای مدل های داده ای وب معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی مدل هستی شناسی کسب وکار شرکت سنگ آهن بر مبنای مدل های داده ای وب معنایی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ ماهیت، توسعه ای-کاربردی بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و طراحی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی موجودیت های شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان یعنی منابع داده ای، نیروی انسانی، پست های سازمانی، فرایندهای موردنظر و بخش های گوناگون سازمان مذکور و نیز کلاس ها و صفات هستی شناسی سازمانی بود. در این پژوهش از روش اسنادی و مشاهده ساختارمند و از ابزار سیاهه وارسی برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، موجودیت های شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان در دو گروه موجودیت های درون سازمانی و برون سازمانی قرار می گیرند. از سوی دیگر، یافته ها نشان داد بیشتر صفات مدنظر برای موجودیت های شرکت، صفات مناسبی در فرانمای تولید داده های ساختارمند (اسکیمادات اُرگ) دارند. بررسی هستی شناسی سازمانی نشان داد این هستی شناسی دارای 9 موجودیت بوده و همه این موجودیت ها برای طراحی هستی شناسی شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان مورداستفاده قرار گرفتند. سپس، برای طراحی هستی شناسی سازمانی شرکت با استفاده از مدل داده ای وب معنایی، میان موجودیت ها و صفات آن ها در هستی شناسی سازمانی با موجودیت ها و صفات آن ها در اسکیمادات اُرگ انطباق حاصل شد و درنتیجه هستی شناسی مناسب برای شرکت در نرم افزار کشف و بازنمود دانش (KDR) پیاده سازی شد. درمجموع می توان بیان داشت، توصیف مناسب موجودیت های درون و برون سازمانی با بهره گیری از هستی شناسی های سازمانی موجب کشف دانش از داده های تولیدشده در سازمان، ثبت یکدست و منسجم ارزش های مرتبط با انواع داده ها و نیز جلوگیری از افزونگی داده های ناشی از ثبت داده ها در سامانه های گوناگون خواهد شد.
روایی و پایایی در تحقیقات کیفی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه ارزیابی روایی و پایایی از دیرباز مورد توجه محققان کمّی وجود داشته، اما این مفاهیم برای پژوهشگران کیفی مورد بحث بوده است. با توجه به اینکه تحقیقات کیفی در دنیای واقعی انجام می شود، می تواند در زندگی افراد پیامدهایی داشته باشد. بنابراین، لازم است نتایج این تحقیقات قابل اعتماد باشد. بدین منظور باید روایی و پایایی در این تحقیقات جهت جلب اعتماد مخاطب نسبت به نتایج حاصل از تحقیق کیفی و افزایش اعتبار آن بررسی گردد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مجموعه ای از روش های ارزیابی روایی و پایایی در تحقیقات کیفی انجام شده است.
در پژوهش حاضر از مرور نظام مند جهت دستیابی به اهداف پژوهش بهره گیری شده است؛ زیرا این نوع پژوهش بدون ایجاد محدودیت زمان و محدوده تحقیق، به بررسی مجموعه جامعی از مطالعات مرتبط با موضوع پژوهش می پردازد. بر همین مبنا کلیدواژه های مد نظر در پایگاه داده «وب آو ساینس» مورد جست وجو قرار گرفته و 100 مقاله استخراج شد. پس از سه مرحله پالایش مقالات که شامل مقالات پژوهشی و مروری انگلیسی زبان بود و در نهایت، با بررسی متن آن ها تعداد 48 مقاله مرتبط با موضوع منتشرشده طی سال های 1993 تا 2023 یافت شد و مبنای جمع آوری اطلاعات قرار گرفت. افزون بر آن، محیط گرافیکی بیبلیوشاینی متعلق به کتابخانه بیبلیومِتریکس نرم افزار R (که یک بسته نرم افزاری منبع باز است) و همچنین، نرم افزار «وُس ویووِر» نیز برای توصیف داده های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.
در این پژوهش، مجموعه به نسبت جامعی از روش های ارزیابی روایی و پایایی استخراج گردید و در قالب روش های ارزیابی کمی و کیفی روایی و پایایی در تحقیقات کیفی دسته بندی شد. بر اساس نتایج حاصل، 55 روش کیفی و 4 روش کمی جهت ارزیابی روایی در تحقیقات کیفی و همچنین، 13 روش کیفی و 6 روش کمی نیز جهت ارزیابی پایایی در تحقیقات کیفی از مجموعه مقالات استخراج شد.
ارزیابی روایی و پایایی در تحقیقات کیفی، بیشتر در تحقیقات علوم اجتماعی و پس از آن در حوزه پرستاری و مراقبت بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله اهمیت روایی و پایایی در تحقیقات مرتبط با این حوزه ها را نشان می دهد. از جمله روش های ارزیابی روایی که بیشترین توجه را در میان محققان کسب کرده اند، روایی درونی، روایی بیرونی، و روایی محتواست. هر یک از این انواع روایی با مفهوم ارائه شده در روش های کمی متفاوت هستند. بر اساس بررسی های انجام شده، از روایی بیرونی در تحقیقاتی که روش های کیفیِ مطالعه موردی، تحلیل مقایسه ای کیفی، مصاحبه، و مطالعه مروری را به کار برده اند، بهره گیری شده است. روایی درونی نیز برای ارزیابی تحلیل مقایسه ای کیفی و مطالعه موردی به کار رفته است. روایی محتوا در ارزیابی روش های کیفی قوم نگاری، پدیدارشناسی، نظریه زمینه ای، مصاحبه، و مصاحبه شناختی استفاده شده است. در روش های ارزیابی پایایی تحقیقات کیفی نیز روش های پایایی بین ارزیاب که جزء روش های کمی است، در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بررسی این تحقیقات بیانگر آن است که این روش برای ارزیابی روش های پژوهش کیفیِ تحلیل محتوا، تحلیل مضمون، و مطالعه موردی به کار رفته است. نتایج این پژوهش می تواند برای محققان کیفی، داوران مقالات کیفی، و همچنین مخاطبان مطالعات کیفی جهت قضاوت در مورد اعتبار نتایج حاصل از تحقیقات مورد استفاده باشد.
Causal Layered Analysis of the Current State of Inter-Organizational Knowledge Sharing in Tehran Smart City: The Study of Information and Knowledge Organizations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research aims to analyze the causes affecting the formation of the current state of inter-organizational knowledge (assets) sharing in the information and knowledge organizations located in Tehran smart city. Methodology: In terms of the purpose, this research is applied research with a descriptive nature, which was conducted with a mixed-method approach. In the qualitative part, the causes affecting the current state of inter-organizational knowledge sharing of organizations in the field of information and knowledge, such as the National Library and Archives of I.R. Iran, the Iranian Research Institute for Information Science and Technology (IranDoc), the organizations in charge of the public libraries and the university libraries of the country in Tehran was gathered through a semi-structured interview with 14 managers of information and knowledge organizations; In the quantitative part, the identified causes were validated using a researcher-made questionnaire using the Delphi technique (in two rounds) and the consensus opinion of 22 experimental experts. Data analysis has been done in the qualitative part by layered causal analysis and in the quantitative part using descriptive statistics indicators and Excel and SPSS software. Findings: The analysis of the data from the interviews led to the formation of 104 causes in the form of 39 causes in the litany layer, 25 causes in the systemic layer, 20 causes in the discourse layer, and 19 causes in the metaphor layer; After the second round of Delphi, 90 causes were validated in the form of 31 causes in the litany layer, 25 causes in the systemic layer, 19 causes in the discourse layer and 8 causes in the metaphor layer. In total, the causes of "Bipolar or hierarchical knowledge", in the metaphor layer and "inability of organizations to resolve conflict of interests" and "lack of necessary infrastructure" in the systemic layer had the highest mean; The causes of "selection of senior managers of information and knowledge centers based on political orientation", "lack of attention to becoming knowledge-based" and "viewpoint and approach of the organization leader" in the discourse layer had the next mean; The causes of "lack of common/centralized data and knowledge base and platform" and "non-implementation of knowledge management and inter-organizational communication" in the litany layer were ranked third in terms of the mean. Conclusion: In order to solve the problems and challenges of the current state, it is necessary to design and implement scenarios with the priority of creating discourse and changing the metaphors of the actors in this field, focusing on solving the problems caused by the bipolar or hierarchical knowledge metaphor and the discourses of the leadership approach of organizations, the selection of managers, and the knowledge-based approach.
Policy analysis of spatial planning in the higher education system of Iran; Policy implications of provincial management policies of the higher education system(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Regional management and spatial planning of higher education in Iran is one of the important policy issues in the field of science, technology, and innovation. In February 2016, the Supreme Council of Cultural Revolution approved the country's spatial planning of higher education. Article 1 and 2 of this document directly refers to the regional management of higher education. In line with the implementation of the document, in October 2020, the Ministry of Science, Research and Technology approved the bylaw "Implementation of the National Spatial Planning of Higher Education - Provincial Management of Higher Education Institutions in the MSRT". In this research, by using the case study strategy, an attempt has been made to provide a policy analysis of the implementation of spatial planning of higher education documents, which led to the approval of the provincial management regulations of higher education institutions. The data used in this research are available documents, evidence, statistics, events, and narratives of 14 experts and policymakers. Based on the results of this research, the process of drafting documents, the commitment and expertise of the implementers of the document, and the integration of operational experiences and policy-making research during the implementation period have an important effect on the correct and faster implementation of national documents and macro policies related to them.
مجموعه داده چندسطحی فارسی برای بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۸)
1109 - 1137
حوزههای تخصصی:
هر سامانه بازیابی اطلاعات وظیفه دارد با دریافت یک پُرسه، اسناد مرتبط با آن پُرسه را بازیابی کند. این بازیابی از میان مجموعه ای بزرگ از هزاران تا میلیون ها سند انجام می شود. در سال های اخیر، پژوهش های زیادی برای توسعه سامانه های بازیابی اطلاعات با استفاده از مدل های زبان انجام شده است؛ اما در این زمینه، پژوهشی برای زبان فارسی یافت نشد. یکی از علت های اصلی این امر، نبودِ یک مجموعه داده فارسی مناسب برای آموزش مدل های زبان است. در این پژوهش، ابتدا یک مجموعه داده بازیابی اطلاعات فارسی ارائه شده و پس از آن، روش هایی برای غنی سازی این مجموعه داده مورد بحث قرار گرفته است. این غنی سازی با کمک چندسطحی کردن ارتباط میان پُرسه و سند انجام می شود؛ به نحوی که مجموعه داده جدید می تواند رابطه بین پُرسه و سند را به جای دو سطح (کاملاً نامرتبط، کاملاً مرتبط) در چهار سطح (نامرتبط، مرتبط، بسیار مرتبط، و کاملاً مرتبط) نشان دهد. مجموعه داده ایجادشده PersianMLIR نام دارد. آزمایش ها بیانگر بهبود عملکرد سامانه، هم برای زبان فارسی و هم برای زبان انگلیسی است و این میزان بهبود برای زبان فارسی 87/1 درصد است.
از دست رفت دانش: دلایل، پیامدها، اندازه گیری و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وقتی کارکنان، یک شرکت یا سازمان را ترک می کنند، تمام دانش خود را با خود می برند و اگر برنامه ای برای حفظ آن دانش قبل از خروج کارمند وجود نداشته باشد، سازمان با از دست رفت دانش مواجه خواهد شد و این زمانی که است که یک شرکت یا سازمان به دانشی که قبلاً داشته است، دیگر دسترسی ندارد. سازمان های امروزی با چالش جدی از دست رفت دانش کارکنان مواجه هستند که در بیشتر مواقع مستند نشده و به زمان زیادی نیاز است تا از طریق آموزش و تجربه دوباره به دست آید. بنابراین، پژوهش حاضر جهت شناسایی و آشنایی با دلایل، پیامدها، شیوه های اندازه گیری و راهبردهای پیشگیری یا کاهش از دست رفت دانش انجام شد.روش: از آنجا که تاکنون مطالعه ای در متون تخصصی فارسی در این زمینه انجام نشده است، مطالعه حاضر به روش مروری توصیفی، مقالات مرتبط با موضوع از دست رفت دانش را بررسی و تحلیل و مقوله های مدنظر در هدف پژوهش را از آنها استخراج کرد و به بحث گذاشت.یافته ها: از دست رفت دانش ارتباط نزدیکی با گردش کار و افزایش سن و به تبع بازنشستگی دارد. پیامدهای از دست رفت دانش، گاه مخاطراتی جبران ناپذیر به دنبال دارد یا منجر به هزینه هایی سنگین می شود. ارزیابی و محاسبه این خطر جهت پیشگیری از آن، از اقدامات مهم حوزه مدیریت دانش و نیز مدیریت خطر محسوب می شود؛ بنابراین براساس مطالعات انجام شده، شیوه هایی جهت اندازه گیری میزان از دست رفت دانش پیشنهاد شده است که عبارت اند از: رویکرد شبکه ای و استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی، رویکرد گرافیکی و استفاده از ترسیم نقشه اطلاعات یا دانش، رویکرد مهندسی، رویکرد ساخت نقشه ریسک جهت شناسایی نیروهای دانشی و تلاش برای حفظ دانش آنها و در نهایت، بررسی سطح حساسیت شغل و پیش بینی زمان جهت ارزیابی میزان از دست رفت دانش. با وجود خطرات از دست رفت دانش؛ چنانچه راهبردهای صحیح پیشگیرانه به کارگرفته شود، می توان فرصت های مناسبی برای حفظ دانش ایجاد کرد. ساخت مخازن سازمان، شناسایی کارکنان کلیدی، شیوه های مختلف مستندسازی، برقراری سامانه مدیریت دانش از جمله این راهبردها هستند.نتیجه گیری: در بحث از دست رفت دانش، ارزشی که کارکنان در هر حوزه ایجاد می کنند و شرایطی که پس از خروج آنها از سازمان ایجاد می شود اهمیت می یابد. مطالعه حاضر، با شناسایی دلایل و پیامدهای از دست رفت دانش و شیوه های ارزیابی و محاسبه این تهدید سازمانی در کنار معرفی راهکارهای پیشگیرانه که بر حفظ دانش تمرکز دارند، دیدگاهی کلی درباره موضوع از دست رفت دانش ایجاد کرد که می تواند سازمان ها را نسبت به آن آگاه کند.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر اشتراک گذاری دانش در روابط بین سازمانی مشارکتی (مورد مطالعه: سامانه نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
81 - 112
حوزههای تخصصی:
استفاده از سیستم های اشتراک گذاری دانش بین سازمانی برای تقویت همکاری های بین سازمانی امری ضروری است. سیستم ها و فرایندهای اشتراک گذاری دانش، نه تنها به واسطه عوامل فردی و سازمانی، بلکه از طریق عوامل اجتماعی، فنی و سیاسی بین سازمانی نیز به چالش کشیده می شوند. شواهد حاکی از این است که غالب پژوهش ها در حوزه اشتراک گذاری دانش بین سازمانی تمرکز خود را بر موقعیت هایی همچون زنجیره های تأمین تعاملی، سازمان های مجازی و سازمان های چندملیتی قرار داده اند و می توان گفت اشتراک گذاری دانش بین سازمانی در فرایندهای مشارکتی مغفول واقع شده است. این مقاله به بررسی اشتراک گذاری دانش بین سازمانی در یک سامانه مشارکتی که با هدف کاهش آسیب های اجتماعی میان دانش آموزان مدارس با همکاری چند سازمان ذی ربط فعال شده است، پرداخته است. هدف از این پژوهش، شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر اشتراک گذاری دانش در روابط بین سازمانی مشارکتی، شامل کارکنان دانشی، همکاران، سیستم، سازمان و ائتلاف است. این پژوهش، از نوع کمی- همبستگی بوده و در آن پرسش نامه ای با 44 سؤال در مقیاس لیکرت در میان کاربران سامانه نماد در استان البرز توزیع و جمع آوری شد. در مرحله تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Smart PLS3 جهت تدوین مدل تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش تأثیر کارکنان دانشی، همکاران، سیستم، سازمان و ائتلاف بر اشتراک گذاری دانش از طریق سیستم های بین سازمانی اشتراک گذاری دانش، مورد تأیید قرار گرفت که از این میان متغیرهای کارکنان دانشی و همکاران بیشترین تأثیر را در اشتراک گذاری دانش بین سازمانی داشته اند و نشان دهنده اولویت های اصلی مدیران برای بهبود کارکردهای انتقال دانش در این سامانه است.
تحلیل دانش مهدویت پژوهی در ایران با رویکرد علم سنجی و خوشه بندی اطلاعات: مطالعه موردی؛ مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
89 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختار دانش حوزه مهدویت پژوهی در ایران است.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است. جهت تحلیل دانش مفهوم حوزه مهدویت پژوهی از ترکیب روش های علم سنجی، خوشه بندی اطلاعات و تحلیل شبکه استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که در دو دهه اخیر پژوهش های حوزه مهدویت رشد چشمگیری داشته است. همچنین نویسندگان زیادی از حوزه های علمیه و دانشگاه ها در تولید مقالات آن نقش داشته اند. نتایج مربوط به تحلیل هم واژگانی نشان داد، بیش از 1340 مفهوم یا کلیدواژه مطرح شده و مفاهیم "مهدی موعود، انتظار، ظهور ،آموزه های مهدویت، غیبت، مدعیان دروغین"، بیشترین فراوانی را در بین کلیه مفاهیم داشته اند. همچنین زوج های مفهومی"انتظار-مهدی موعود، انقلاب اسلامی-انتظار، مهدی موعود–آخرالزمان، آینده پژوهی-مهدویت پژوهی و دکترین مهدویت- ظهور" بیشترین هم رخدادی دارند. علاوه بر آن، مفاهیم "مدعیان دروغین، سلفی گری، جهانی شدن، انکار مهدویت"، مضامین اجتماعی و فرهنگ مهدویت" به عنوان مفاهیم نوظهور شناسایی شدند. نتایج مربوط به خوشه بندی نشان داد دانش این حوزه در ایران از 21 خوشه اصلی تشکیل می شود. تحلیل نقشه ها نشان داد مفاهیم این حوزه روابط مفهومی زیادی با هم دارند و درصد تمرکز شبکه در حد 5/0 است که شبکه ای گسسته نیست، اما پرتراکم هم نیست.
نتیجه گیری: در این حوزه مفاهیم زیادی مطرح شده است. نتایج خوشه بندی حاکی از این است مفاهیم شکل گرفته در حوزه مهدویت پژوهی زمینه مناسبی برای پژوهش های کیفی و نظری فراهم خواهد کرد. در مجموع، این پژوهش تصویر کلانی از مفاهیم، خوشه های مفهومی و روابط مفاهیم در مقالات تولید شده حوزه مهدویت را نشان داد.
بررسی سیستماتیک عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند؛ آیا یک پارادایم جدید نیاز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که هدف اصلی شهرهای هوشمند ایجاد زندگی بهتر برای ساکنان شهرهاست؛ اما به عقیده تعدادی از محققان این هدف بیشتر در حد یک شعار باقی مانده است و اهداف شهرهای هوشمند بیشتر متناسب و به نفع اهداف سایر ذی نفعان شهر هوشمند که نهادهای دولتی و شرکت های خصوصی هستند پیش می رود. حتی در اغلب مواقعی که به شعار شهروند محوری توجه شده و به آن عمل شده است نیز دیده می شود که شهروندان صرفاً استفاده کنندگان از سرویس های شهر هوشمند بوده یا تنها نقش گره های حسگر را در شهر ایفا می کنند و نقشی در خلق و ایجاد ابتکار عمل جهت مشارکت در اداره شهرهای خود ندارند. با درنظر گرفتن این چالش ها در زمینه مدیریت شهرهای هوشمند، تبدیل مدل های مدیریتی شهر هوشمند یک امر ضروری است. در این مقاله با انجام یک مرور سیستماتیک ادبیات با استفاده از پروتکل پریزما، نقش های مختلفی که شهروندان و عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند شناسایی شدند. در نهایت به این موضوع می پردازیم که با توجه به آن که روند فعلی بیانگر نقش خلاقانه و مشارکت واقعی شهروندان در پروژه های شهر هوشمند نیست، آیا نیاز به معرفی پارادایم جدیدی برای تکامل ایده شهر هوشمند وجود دارد؟ ما معتقدیم که در حال حاضر این نیاز وجود داشته و این پارادایم جدید را شهر هوشمندِ پاسخگو نامیدیم.
کتابخانه سبز؛ رویکردی راهبردی به توسعه پایدار؛ مطالعه موردی کتابخانه سبز در کتابخانه های آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، ارزیابی مؤلفه های کتابخانه سبز در کتابخانه های آستان قدس صورت پذیرفته است.
روش شناسی: پژوهش حاضر، از نوع کاربردی به روش پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری 201 نفر از مسئولین و کارشناسان سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی شامل کتابخانه مرکزی و 59 کتابخانه وابسته است و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که وضعیت ساختمان و تجهیزات کتابخانه ها با میانگین 2.75 در سطح متوسط است و وضعیت مناسبی ندارد. وضعیت مدیریت و برنامه ریزی سبز در کتابخانه آستان قدس با میانگین 3.48 در سطح مطلوب و وضعیت آموزش آگاهی رسانی و فرهنگ سازی مسائل زیست محیطی به جامعه و کارکنان در کتابخانه آستان قدس به ترتیب با میانگین 3.49 و 3.45 در سطح مطلوبی قرار دارند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، کتابخانه ها را از وضعیت فعلی آگاه می کند. کتابخانه ها می توانند با پذیرش طرح های ساختمان سبز، شیوه های سبز، برنامه های سوادآموزی و استفاده از فناوری های سبز، به پایداری دست یابند. کتابخانه ها باید نقطه کانونی حرکت سبز باشند. با توجه به این که پایه مهم برای رسیدن به توسعه پایدار و ایجاد فرهنگ و تفکر سبز در جامعه هستند. از این رو، کتابخانه ها می توانند به طور مداوم برنامه های خود را گسترش دهند و به عنوان الگوهایی برای محیط زیست سازگار و پایدار عمل کنند.
کتابخانه های عصر صفوی: تداوم و تحول در رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی و تحلیل کارکرد و نقش کتابخانه ها در دوران حکومت صفویان.
روش پژوهش: با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش کتابخانه ای مبتنی بر بررسی کتاب ها، نسخ خطی و اسناد دست اول استفاده شده است.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان می دهد که دو دوره متمایز در حیات و کارکرد کتابخانه های عصر صفوی قابل بررسی است. دوره نخست که مربوط به سده دهم هجری و زمان حکومت شاه اسماعیل و بخشی از زمان شاه طهماسب می شود، امتداد نقش و کارکرد کتابخانه های قرن نهم و به ویژه کتابخانه های تیموریان در خراسان است که در آن، وظیفه اصلی کتابخانه ها، تولید و آفرینش نسخ نفیس با بهره گیری از عالی ترین سطح هنرهای کتاب آرایی است.
در دوره دوم که زمان شاه عباس و پس از آن را در بر می گیرد، به دلایلی چند و از جمله لزوم تدوین آثار دینی – فقهی مذهب تشیع که در جامعه ایران آن روزگار با کمبود مواجه بوده، کتابخانه ها و مجموعه منابعشان عمدتاً به سمت گردآوری این گروه از آثار سوق پیدا می کند. تحول دیگری که در این مرحله رخ می دهد، مطرح شدن زبان فارسی به عنوان زبان نگارش متون مذهبی برای استفاده عموم افراد جامعه ایران است.
نتیجه گیری: کارکرد و جایگاه کتابخانه ها در دو قرن حکومت صفویان را در دو مرحله متفاوت می توان مشاهده کرد. در مرحله نخست، تداوم کارکرد کتابخانه ها بسان دوره گذشته بود که در آن وظیفه اصلی کتابخانه ها، آفرینش نسخه های خطی نفیس با بهره گیری از سرآمدان عرصه های نگارگری و خوشنویسی و کتاب آرایی بود. در مرحله دوم توجه به کتابخانه ها بیشتر به عنوان جایگاه حفظ و نگهداری آثار مکتوب علما و فقهای شیعه بود که تحولی محسوس در نقش و عملکرد کتابخانه های مهم این دوره به شمار می آید.
درگیرسازی دانش آموزان: قدرت کتابخانه های آموزشگاهی در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن فراترکیب است. جامعه پژوهش، متشکل از 95 مقاله درباره نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی بود که بین سال های 2000 تا 2023 میلادی در مجلات علمی معتبر منتشر شده بودند. نمونه پژوهش شامل 50 مقاله بود که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شد. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه گردآوری شد. یافته ها: نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در شش مقوله اصلی دسترس پذیری محتوا و ابزار، مشاوره اطلاعاتی و خدمات مرجع، آموزش سواد اطلاعاتی و رسانه ای، توسعه حرفه ای معلمان، ارتباط و همکاری با معلمان، و ادغام فناوری های نوین با راهبردهای آموزشی شناسایی شد که می تواند منجر به درگیرسازی دانش آموزان شود. مطالعه حاضر نشان داد محتوا/ فناوری، دانش آموز، و معلم سه عنصر اصلی آموزش مجازی هستند. کتابخانه آموزشگاهی می تواند از طریق آموزش سواد اطلاعاتی، پل ارتباطی ایجاد کند؛ روابط دانش آموز با کتابخانه از طریق تکالیف چندرسانه ای که یادگیری دانش آموزان را تقویت می کند، غنی تر می شود؛ و به مدد فناوری، فرصت های بیشتری برای عمیق تر شدن درگیری دانش آموزان با کتابخانه از طریق تماس های بیشتر و معنادارتر با کتابداران ایجاد می شود. در تمام نقش هایی که کتابخانه آموزشگاهی ایفا می کنند، از جمله معلم، مشاور، متخصص اطلاعات، رهبری و ...، نقش اساسی کتابخانه، نقش سازنده رابطه است. اصالت/ارزش: این پژوهش به طور جامع نقش کتابخانه های آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی را بررسی کرده است. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای خوبی برای درک نقش و اهمیت کتابخانه آموزشگاهی در فرایند آموزش مجازی برای مدیران، معلمان و کتابدارن باشد. این پژوهش بر اهمیت حیاتی کتابداران مدارس به عنوان شرکای معلمان در ایجاد محیط های یادگیری مجازی جذاب و مؤثر تأکید می کند. این مطالعه با ارائه درک عمیقی از راهبرد ها و شیوه هایی که می تواند برای افزایش مشارکت دانش آموزان از طریق خدمات کتابخانه مدرسه اجرا شود، شکاف دانشی را پر می کند و در نهایت، منجر به بهبود نتایج آموزشی می شود.
طراحی هستی نگاری کودکان و نوجوانان به عنوان ابزار بازنمون دانش با تکیه بر روش مهندسی مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و ترسیم روابط موجود میان مفاهیم حوزه کودکان و نوجوانان و طراحی هستی نگاری این حوزه با استفاده از ابزارهای بازنمون دانش است. در این پژوهش طراحی مفهومی هستی نگاری با استفاده از روش مث آنتولوژی صورت پذیرفته و بر اساس مراحل این روش ساختار تاکسونومی آن از رده بندی دهدهی دیویی اقتباس و برای استخراج فرهنگ واژه ها، مدخل های «اصطلاحنامه اصکا (اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)» و «سرعنوان های موضوعی کودکان» استفاده شده است. به منظور مهندسی مجدد اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی و تبدیل آنها به هستی نگاری، استاندارد ایزو 25964 به کار رفت. همه مفاهیم «اصطلاحنامه» و «سرعنوان های موضوعی» به عنوان کلاس های هستی نگاری و اصطلاحات اصطلاحنامه به عنوان برچسب کلاس ها در نظر گرفته شد. تعاریف، یادداشت های دامنه، و دیگر یادداشت ها و اطلاعات به توضیحات تبدیل شد. روابط سلسله مراتبی به عنوان روابط سلسله مراتبی عام در هستی نگاری در نظر گرفته و از طریق اصل زیرکلاسی نمایش داده شدند. روابط وابسته که نشان دهنده روابط غیرسلسله مراتبی است، توسط پژوهشگر به صورت دقیق به روابط معنایی بین دو مفهوم هستی نگاری تعیین گردید. ابزار به کاررفته براى رسمی سازی، استخراج ساختار مفهومی و رمزگذاری و ساخت هستی نگاری، نرم افزار «پروتژه» ویرایش ۵.۵.۰ است. طی فرایند ساخت این هستی نگاری، خروجی های نرم افزار مورد ارزیابی متخصصان حوزه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هستی نگاری کودکان و نوجوانان در سیزده کلاس اصلی تشکیل شده و در آن چهار نوع ویژگی تفسیری به کا ر رفته است. این هستی نگاری شامل 44 نوع ویژگی شیء و 20 نوع ویژگی داده و 305 نمونه است. روایی صوری و محتوایی ساختار مفهومی این هستی نگاری را متخصصان حوزه کودکان و نوجوانان با استفاده از فن «دلفی» تأیید کردند. در مرحله ارزیابی هستی نگاری برای رد یا تأیید صحت کار و اعتبار هستی نگاری، ضریب کاپای فلیس به کار رفت و از آنجا که در پنج مؤلفه پژوهش ضریب کاپای فلیس عددی نزدیک به یک به دست آمد، این موضوع بیانگر توافق بیشتر میان ارزیابان و نشان دهنده این است که هستی نگاری از پایایی مطلوبی برخوردار است. با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی کودکان از ابزارهای مناسب جهت گردآوری مفاهیم و اصطلاحات هستی نگاری است. همچنین هستی نگاری کودکان و نوجوانان می تواند به عنوان یکی از ابزارهای مفید و کارآمد بازنمون دانش در این حوزه باشد. این ابزار ضروری می تواند مبنایی برای گسترش و توسعه اصطلاحات و مفاهیم آتی این حوزه باشد و با به کارگیری این هستی نگاری در نظام های دانش بنیان می توان به بهبود نظام های بازیابی، فرایندهای خودکار استدلال، طراحی نظام های هوشمند و مهندسی دانش در حوزه کودکان و نوجوانان یاری رساند.
ابهام زدایی از حوزه های دانشی با تاکید بر حوزه های پزشکی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مرور، ارائه صورت بندی جامعی از ابهام زدایی در حوزه های دانشی در پژوهش های منتشر شده است. برای انجام این مرور نظام مند، مطالعات مرتبط با حوزه ابهام زدایی در پایگاه های اطلاعاتی بازیابی شد. ابعاد گوناگونی که از مرور ادبیات پژوهش های بازیابی شده به دست آمد، مبنای ارائه صورت بندی جامعی از ابهام زدایی در این ترکیب قرار گرفت. افزون بر این، تحلیل کیفی برای کل مطالعات بازیابی شده با بهره گیری از بازبینه ارزیابی انتقادی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی انجام و اعتبار پژوهش ها برای حضور در این ترکیب بررسی شد.
این مرور نظام مند، یک چارچوب ترکیبی از مؤلفه های حوزه ابهام زدایی ارائه کرد. این مؤلفه ها شامل روش های انجام پژوهش (بر اساس منابع و نیز بر اساس یادگیری ماشینی) و ابزار گردآوری داده (جست وجوی اسناد، پرسشنامه، مصاحبه و ...)، منابع استفاده شده (منابع دانشی یا پیکره) برای ابهام زدایی و کاربردهای آن است. همچنین موضوعات پنهان (معنا و موضوع، نام، موجودیت های نامدار، احساس و نظر، صوت و تصویر و ...) در ادبیات پژوهش نیز استخراج و در چند گروه کلی طبقه بندی شد.
بررسی موضوع ابهام زدایی نشان داد که ابهام زدایی در موضوعات و حوزه های مطالعاتی و با اهداف گوناگون انجام می شود و انتخاب روش مناسب پژوهش و گردآوری داده و ابزارها، به نوع داده ها بستگی دارد. همچنین، ابهام زدایی در حوزه های گوناگون دانشی نیاز است تا ضمن کسب شواهد بیشتر برای آن، پژوهشگرانِ حوزه های تخصصی را نیز یاری رساند.
ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی با بهره گیری از قابلیت های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پرداختن به برخی راهکارهای هوش مصنوعی برای کمک به ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی است.پژوهش حاضر کیفی است که با ابزار مصاحبه و پروتکل بلنداندیشی انجام گرفت. در این پژوهش از طریق مصاحبه با کاربران با آسیب بینایی، بهترین و بدترین ویژگی های وبگاه های کتابخانه ای مورد سؤال قرار گرفت. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و در حال انجام وظایف در امور روزمره مورد مصاحبه قرار گرفتند و در عین حال افکار، احساسات و نظرات خود را به صورت کلامی در مورد تجربه تعامل خود بیان نمودند. مصاحبه به صورت فردی و به صورت آنلاین یا در مکان مشخصی انجام شد. چهار وبگاه کتابخانه ای بزرگ کشور (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران) برای انجام وظایف انتخاب شدند. جامعه پژوهش، کاربران با آسیب بینایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شدند. تحلیل صحبت های کاربران بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شد و از نرم افزار «مکس کیودی ای» استفاده شد و در 90 کد نهایی و 3 مقوله کلی و 8 زیرمقوله جای گذاری شد. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری شدند. یک محقق دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج را بررسی کرده و داده ها چندین بار مورد ارزیابی قرار گرفتند.بهترین ویژگی های وبگاه ها از دید کاربران عبارت بودند از: استاندارد و دسترس پذیر بودن عناصر موجود در صفحات، محتوای ارزشمند و صداقت در معرفی و ارائه محتوا، بخش بندی و هدینگ بندی منطقی و سازماندهی مناسب عناصر صفحه، اختصاص تگ Alt برای گرافیک ها، سازماندهی مطلوب نتایج جست وجو و ... . بدترین ویژگی های وبگاه ها عبارت بودند از: کُدهای امنیتی (کپچاها) تصویری و نامعلوم؛ عدم تصحیح خودکار غلط های املایی کلیدواژه ها؛ مشکلات گفت وگوهای اینترنتی و نامعلوم بودن ارسال و دریافت پیام، محتوای پویا، و دینامیک؛ تنظیم نبودن عناصر موجود در صفحه با صفحه کلید، برچسب نداشتن گرافیک ها و عناصر ورودی کاربر، و طراحی غیراصولی صفحات و ... .تصحیح خودکار، دستیارهای صوتی هوشمند، خوشه بندی نتایج، فیلتر هوشمند، پرسش و پاسخ هوشمند، پردازش متن و تصویر/ توصیف تصاویر، خلاصه سازی متن، جست وجوی معنایی و به زبان طبیعی و شخصی سازی رابط کاربری از راهکارهای ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای است.
تبیین ملزومات فناوری برای سیاست گذاری فراهم آوری و حفاظت منابع دیجیتال در کتابخانه ملی ایران از دیدگاه ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به تبیین ملزومات فناوری برای سیاست گذاری فراهم آوری منابع دیجیتال در کتابخانه ملی ایران از دیدگاه ذی نفعان می پردازد؛ زیرا این ذی نفعان هستند که سه رکن سیاست یعنی بافت، محتوا و فرایند سیاست را شکل داده و به عبارتی نقشی فعال در فرایند سیاست گذاری دارند.روش: این پژوهش به روش ترکیبی و در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی اسناد و مدارک مرتبط تحلیل شد و برای کدگذاری متون از نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA استفاده شد. جامعه پژوهش در این مرحله شامل 29 مقاله لاتین، 24 مقاله فارسی و 17 استاندارد ملی و بین المللی بود. پس ازآن از نظرات تخصصی گروه کانونی خبره بهره برد؛ سپس کدهای حاصل از جلسات گروه های کانونی با کدهای برآمده از متون، تلفیق و 82 کد، نهایی شد. در مراحل بعدی، پرسشنامه تعیین اولویت کدها با بهره گیری از نرم افزارهای پرس لاین در اختیار گروه خبرگان پنل دلفی قرار گرفت و میانگین آن ها نهایی شد.یافته ها: یافته ها در مقوله ملزومات فناوری چهار محور کلی را در برگرفت. در محور حفظ و انتشار میراث ملی دیجیتال سه کد راه اندازی و مدیریت یک سامانه ملی برای حفاظت و دسترسی به منابع دیجیتال، به کارگیری فناوری مدیریت حقوق دیجیتال، به کارگیری راهبرد حفاظت دیجیتال؛ در محور به کارگیری استانداردهای دیجیتال دو کد به کارگیری اصول و الزامات کارکردی رکوردها در محیط های اداری دیجیتال، به کارگیری استانداردها و الزامات امنیتی دولت؛ در محور به کارگیری امکانات سیستمی کاربرپسند کد استفاده از فناوری های تطبیقی دسترس پذیری افراد دارای آسیب های حسی- حرکتی و معلول به کتابخانه دیجیتال ملی و در محور به کارگیری امکانات سیستمی زیرساختی مناسب دو کد امکان بارگذاری منابع دیجیتال در کتابخانه دیجیتالی ملی و تجزیه وتحلیل رفتار کاربران در کتابخانه دیجیتال ملی به منظور بهبود خدمات بالاترین امتیازات را از آن خود کردند. از سوی دیگر به کارگیری و استفاده از فناوری نوین زنجیره بلوکی، فراداده های پرمیس و فراداده های فنی اشیای دیجیتالی پایین ترین امتیازات را گرفتند که به نظر می رسد به دلیل شناخت ناکافی این فناوری ها در ایران و نگرانی استفاده از آن ها در بازیابی، کنترل دسترسی و حفاظت از داده ها باشد.نتیجه گیری: وجود چالش های حفاظتی منابع اطلاعاتی دیجیتال ازجمله قالب های متنوع، ایجاد، قابلیت اطمینان از خطرات آلودگی ویروسی، خرابی، رمزگذاری، مسدودی و مانند آن، اصالت، ذخیره، دسترسی، کمبود سخت افزار و نرم افزار استاندارد، سرعت سریع فرسودگی فناوری یا منسوخ شدن فناوری و بسیاری از نکات در چرخه حیات منابع الکترونیکی وجود دارد که می تواند یکپارچگی آن را به خطر اندازد. برای مدیریت چالش های حفاظتی موجود و آینده، لزوم توجه در به کارگیری استانداردها و امکانات سیستمی زیرساختی مناسب به صورت جامع و در تعامل با سایر سامانه های مشابه در ایران مطرح است. همان طور که انتظار می رفت کدهای این دو محور با کسب بیش از 50% مهم ترین الزامات برای ایجاد یک سامانه ملی قوی و مطمئن انتخاب شدند تا با ایجاد بستر مناسب و قابل اعتماد، درگاه های فراهم آوری منابع دیجیتال به صورت فعال راه اندازی شده و میراث دیجیتالی ایران زمین قابل ذخیره سازی برای حال و آینده در دسترس قرار گیرد.
شناسایی مؤلفه های کلیدی ارزیابی عملکرد فناوری های دانش از دیدگاه خبرگان (یک پژوهش آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
229 - 267
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های کلیدی ارزیابی عملکرد فناوری دانش از دیدگاه خبرگان است. این پژوهش در سایه پارادایم اثبات گرایی قرار گرفت. جهت گردآوری اطلاعات، روش های کتابخانه ای و میدانی مدنظر بوده است. ابتدا مؤلفه های ارزیابی عملکرد فناوری های دانش به وسیله روش دلفی به دست آمد. سپس برای مقایسه این مؤلفه ها پرسش نامه میان اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های دولتی تهران توزیع و جهت تحلیل داده ها از روش AHP استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss 25 و Expert Choice 11 استفاده شد. در مرحله دلفی 10 شاخص اصلی مالی، کیفیت سیستم، زیرساخت سیستمی، کیفیت خدمات فناوری دانش و دانش، معماری فناوری دانش، رابط کاربری، رضایت کاربر در مورد سیستم، ارزش نتایج حاصل از کار، مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن شناسایی شد. براساس روش تحلیل سلسله مراتبی مؤلفه مالی در درجه اول، کیفیت سیستم در درجه دوم، زیرساخت سیستمی در درجه سوم، رابط کاربری در درجه چهارم، معماری فناوری دانش در درجه پنجم، کیفیت خدمات فناوری دانش در درجه ششم، رضایت کاربر در مورد سیستم در درجه هفتم، ارزش نتایج حاصل از کار در درجه هشتم و مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن در درجه نهم قرار گرفتند. موضوع موردمطالعه و روش انجام این پژوهش دارای اصالت است. نتایج این پژوهش می تواند در ارزیابی عملکرد فناوری های دانش موردتوجه قرار گیرد و به کار رود. ارزیابی عملکرد فناوری های دانش در سازمان منجر به جلوگیری از هدر رفتن هزینه و زمان می شود. با ارزیابی می توان به پیشروی و بهبود عملکرد سازمان کمک کرد.
پیش بینی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی با تأکید بر نقش میانجی خلاقیت سازمانی (مورد مطالعه: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به مفهوم مدیریت دانش به عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه سازمانی افزایش یافته است. مدیریت دانش، نه تنها به بهره مندی از دانش ها و تجربیات افراد در سازمان کمک می کند، بلکه در توسعه فرآیندهای نوآورانه، ارتقاء عملکرد سازمانی و بهبود ارتباطات داخلی و خارجی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. در همین سیاق، ارتباط بین مدیریت دانش و ارزش آفرینی سازمانی به عنوان یک مسئله، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی و نقش میانجی خلاقیت سازمانی در این رابطه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی کتابخانه ای-اسنادی با تکنیک های میدانی و از نظر نوع توصیفی- پیمایشی است که به روش همبستگی و با رویکردی کمی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه (دو محقق ساخته و یک از پیش ساخته) استفاده گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه های ارزش آفرینی سازمان و پرسشنامه خلاقیت سازمانی این پژوهش، از روایی محتوایی بهره برده شد که توسط خبرگان مدیریت دانش تأیید گردید. برای روایی پرسشنامه مدیریت دانش روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا مناسب گزارش شده است. برای سنجش پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه ارزش افرینی0/91، برای پرسشنامه خلاقیت سازمانی 0/076 و برای پرسشنامه مدیریت دانش 0/91 گزار شد. این پژوهش با کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از آزمون های پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل مسیر انجام شده است. 40 نفر از کارکنان کتابخانه های عمومی استان قم به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. نرم افزار لیزرل جهت تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ابعاد مدیریت دانش، به عنوان عوامل مهم، به طور مثبت و معنی دار با ارزش آفرینی سازمانی مرتبط هستند. در واقع، 87 درصد از تغییرات متغیر ارزش آفرینی سازمانی به وسیله ابعاد مدیریت دانش پیش بینی می شود؛ همچنین ارتباط بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی مورد بررسی قرار گرفت که این دو متغیر دارای یک رابطه مثبت و معنی دار هستند. ارتباط بین خلاقیت سازمانی و ارزش آفرینی سازمانی نیز توسط آزمون همبستگی پیرسون تأیید شد. نقش واسطه ای خلاقیت سازمانی در تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمان، توسط تحلیل مسیر تأیید شد. نتیجه گیری: مدیریت دانش نقش محوری در ایجاد ارزش و پیش بینی عملکرد سازمانی دارد و خلاقیت سازمانی به عنوان یک متغیر میانجی، این رابطه را تقویت می کند. وجود همبستگی قوی بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی و همچنین نتایج مثبت خلاقیت بر ارزش آفرینی، تأکید می کند که سرمایه گذاری در پرورش محیط های خلاق و مدیریت دانش مؤثر، می تواند به نوآوری و مزیت رقابتی پایدار منجر شود. این پژوهش به سازمان ها کمک می کند تا با فهم دقیق تری از این ارتباطات، مدیریت و استراتژی های خود را شکل دهند و به عنوان نتیجه، به ارزش آفرینی سازمانی دست یابند.
واکاوی اکتشافی کاربردپذیری وبی سکوهای فناوری و نوآوری مبتنی بر نظرات خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی میزان کاربردپذیری وبی سامانه نظام ایده ها و نیازها (نان) بر اساس نظرات خبرگان موضوعی است.
روش پژوهش: نوع پژوهش حاضر کاربردی است، با روش پیمایشی، رویکرد اکتشافی و بر اساس نظرات 29 خبره موضوعی انجام گردید. این مقاله با مدل ارزیابی اکتشافی کاربردپذیری نیلسون انجام شد. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. شاخص روایی محتوایی پرسشنامه 97/0 و ضریب آلفای کرونباخ نیز 0/86 بود. به منظور تحلیل داده ها در سطح توصیفی، از فراوانی و درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های اندازه گیری مکرر، تی مستقل و مان ویتنی یو استفاده شد.
یافته ها: ارزیابی کنندگان سامانه نان دریافتند این سامانه از نظر کاربردپذیری وبی در وضعیت «مطلوبی» قرار دارد. بر این اساس، میانگین پاسخ شرکت کنندگان برابر با 210/45 است که از متوسط نظری (192) به صورت معنی داری بزرگتر است (0/02 = P). در ارزیابی کاربردپذیری وبی سامانه نان، جنسیت (0/50 = P)، سابقه کاری خبرگان تفاوت معنی داری ایجاد نمی کند (0/40 = P). بین خبرگان هیئت علمی و غیرهیئت علمی فقط در سه مؤلفه از مؤلفه های مورد مطالعه کمک به کاربر در شناسایی، تشخیص و جبران خطا ها، پیشگیری از خطا و تشخیص به جای یادآوری (0/03 = P و 0/04 = P و 0/01 = P) تفاوت معنی دار آماری وجود دارد.
نتیجه گیری: سامانه نان در اغلب مؤلفه های ارزیابی شده از نظر خبرگان این پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. این یافته نشان از آن دارد که طراحان این سامانه در زمان طراحی به استانداردهای طراحی سامانه های وبی و رابط کاربری توجه داشته اند. شایان ذکر است که سامانه هایی هم که از منظرهای گوناگون در وضعیت مطلوب قرار دارند، ضروری است به طور مداوم و منظم ارزیابی شده و با تعامل مستمر با کاربران نهایی نسبت به باز طراحی و روزآمدی سامانه، اقدام های لازم انجام گردد.