فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
141 - 149
حوزههای تخصصی:
Purpose: Enhancing divergent thinking and academic enthusiasm in students can positively affect their academic and non-academic performances. Consequently, the present study aimed to determine the effectiveness of critical thinking education on divergent thinking and the academic enthusiasm of high school students.
Methodology: This quasi-experimental study followed a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The research population comprised all female students in the 10th and 11th grades of the academic branch in Saveh city for the 2022-23 academic year, with a sample size calculated as 25 for each group based on G*Power software. Thus, 50 individuals were purposively selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group underwent 10 sessions of 75-minute critical thinking training, while the control group received no intervention during this period. The research instruments included the divergent thinking subscale in Kolb’s (1984) Learning Style Inventory and Schaufeli et al.’s (2002) Academic Enthusiasm Questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS software.
Findings: The results showed significant differences between the experimental and control groups in post-test and follow-up stages in terms of divergent thinking and academic enthusiasm. In other words, critical thinking education led to an increase in divergent thinking and academic enthusiasm among high school students, and the results were sustained at the follow-up stage (P<0.05).
Conclusion: According to the results of this study, counselors and psychologists can use critical thinking education alongside other effective educational methods to improve academic and non-academic characteristics of students.
The Effectiveness of Coping Abilities Workshop on Self-Regulation, Social Performance, and Aggression in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
115 - 122
حوزههای تخصصی:
Purpose: The primary objective of this study was to evaluate the effectiveness of the Coping Abilities Workshop, a structured intervention designed to enhance self-regulation, improve social performance, and reduce aggression among first to third-grade primary school students exhibiting signs of Oppositional Defiant Disorder in Tehran, District 2.
Methodology: This randomized controlled trial involved 60 students, evenly divided into an intervention and a control group. Each group comprised 30 participants, and the intervention spanned eight weeks, with follow-up assessments conducted three months post-intervention. Measurements for self-regulation, social performance, and aggression were taken using standardized tools at three time points: pre-intervention, post-intervention, and follow-up. The data were analyzed using ANOVA with repeated measures and Bonferroni post-hoc tests, utilizing SPSS software version 27.
Findings: Significant improvements were observed in the intervention group compared to the control. Post-intervention results showed substantial increases in self-regulation (mean pre = 32.45, SD = 4.12; mean post = 45.67, SD = 3.56) and social performance (mean pre = 28.54, SD = 2.95; mean post = 40.26, SD = 2.45), along with a notable reduction in aggression (mean pre = 35.60, SD = 5.12; mean post = 20.22, SD = 4.75). These effects were maintained at the three-month follow-up, indicating the lasting impact of the intervention.
Conclusion: The Coping Abilities Workshop significantly enhanced self-regulation and social performance while effectively reducing aggression among primary school students with Oppositional Defiant Disorder. The intervention proved to have a sustainable impact, suggesting its potential for broader application in similar educational and behavioral settings.
The Dynamics of Parent-Teacher Relationships and Their Impact on Student Success(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
212 - 218
حوزههای تخصصی:
Purpose: The dynamics of parent-teacher relationships are pivotal in shaping student success across academic and socio-emotional domains. This study aimed to explore the complexities of these relationships and how they impact student outcomes through qualitative analysis.
Methodology: This qualitative study utilized semi-structured interviews with a total of 26 participants, comprising 14 teachers and 12 parents from various educational settings. Theoretical saturation was achieved to ensure a comprehensive understanding of the issues at hand. Data were analyzed using NVivo software, focusing on thematic analysis to extract patterns and insights relevant to the dynamics of parent-teacher interactions.
Findings: Three main themes were identified: Communication Practices, Partnership Building, and Impact on Student Outcomes. Each theme revealed critical insights: effective communication practices are essential for maintaining informed and engaged relationships; partnership building based on mutual respect and trust enhances collaborative efforts; and these relationships positively influence student academic performance and social-emotional development.
Conclusion: The study underscores the significant influence of robust parent-teacher relationships on student success. It highlights the need for strategic educational practices that support these relationships to foster better student outcomes.
آموزش ریاضی: عزم بر قصه گویی تا خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
362 - 372
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی تأثیر طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی پرداخته بود.روش شناسی: در پژوهش حاضر از روش نیمه آزمایشی استفاده شد .جامعه ی آماری بخش کمی، متشکل ازکلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری بود که نمونه ی آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به تعداد 240 نفر به تفکیک جنسیت در دو گروه آزمایش و کنترل (پسران 120 نفر و دختران 122 نفر)جای گرفتند. با استفاده از فرم ب خلاقیت تورنس که از نظر روایی محتوا، مورد تأیید متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی قرار گرفته است و ضریب پایایی آن نیز با استفاده از نرم افزار spss، 74/0، به دست آمد، پیش آزمون و پس آزمون ازگروه های مورد پژوهش بعمل آمد.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته است. همچنین، مقایسه مجذور اتای جزئی پسران و دختران نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر بیشتری بر خلاقیت دختران داشته است.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی می تواند بهبود قابل توجهی در خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته باشد. این یافته ها نشان داد که طراحان برنامه های درسی می توانند از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی، که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه درسی پیشنهاد می شود.بر اساس مطالعه حاضر، طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبت و قابل توجهی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که این تأثیر بر خلاقیت دختران بیشتر است. بنابراین، توصیه می شود که طراحان برنامه های درسی از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه های درسی پیشنهاد می شود. این تحقیق می تواند به برنامه ریزان درسی و طراحان آموزشی کمک کند تا روش های نوآورانه تری را برای تقویت خلاقیت دانش آموزان در حوزه ریاضی تدوین کنند.
طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
287 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 20 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران، معاونان، اساتید و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 821 نفر طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که شاخص های روانسنجی شامل روایی و پایایی آنها تأیید شد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-12 و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه محقق ساخته با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-2 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 مولفه، 7 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل ساختار سازمانی مبتنی بر بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان (با 3 بعد دانشی، نگرشی و مهارتی)، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد سازمانی و اجتماعی) و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد اقتصادی و سازمانی) بودند. یافته های بخش کمی نشان داد که ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان دارای 32 سوال در 8 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل پیچیدگی (با 3 بعد عمودی، افقی و جغرافیایی)، رسمیت (با 3 بعد انعطاف پذیری، آزادی عمل و کنترل) و تمرکز (با 2 بعد تمرکزگرایی و عدم تمرکز) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 60/0 داشتند. بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 34 سوال در 9 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل دانشی (با 3 بعد دانش شناختی، دانش موضوعی و دانش عملی)، نگرشی (با 3 بعد نگرش کارآفرینانه، نگرش بالندگی و نگرش اخلاقی) و مهارتی (با 3 بعد مهارت فردی، مهارت فنی و مهارت حرفه ای) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل سازمانی (با 3 بعد ساختاری، مدیریتی و قانونی) و اجتماعی (با 3 بعد مشارکت، نفع عمومی و مهارت آموزی) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 19 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل اقتصادی (با 3 بعد بودجه، اقتصادی و تجهیزاتی) و سازمانی (با 3 بعد برنامه ریزی، سازماندهی و نظارت) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 50/0 داشتند. الگوی هر یک از سازه های ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان در حالت ضرایب استاندارد و معناداری ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان می تواند به متخصصان و برنامه ریزان این دانشگاه جهت بهبود آن و ایجاد مزیت رقابتی کمک نماید.
هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
400 - 407
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین ابعاد تفکر، تفکر علمی است که می تواند نقش موثری در بهبود وضعیت های تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان ایرانی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با 10 درصد ریزش 648 نفر محاسبه که این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکر علمی Liang et al (2006) بود و داده های حاصل از آن با روش تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار SPSS 26 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که از میان 24 آیتم پرسشنامه تفکر علمی، شاخص روایی محتوایی همه آیتم ها به دلیل بالاتر از 70/0 تایید و فقط نسبت روایی محتوایی 4 آیتم به دلیل پایین تر از 50/0 نامناسب بود که این آیتم ها مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تفکر علمی دارای 24 گویه در 6 مولفه استفاده از روش های علمی، استفاده از نظریه ها و قوانین علمی، بسترهای اجتماعی و فرهنگ، خلاقیت و تصویرسازی، مشاهده و استنباط و ممارست بود؛ به طوری که بار عاملی همه آیتم ها بالاتر از 60/0، میانگین واریانس استخراج شده همه مولفه ها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه مولفه ها بالاتر از 70/0 قرار داشت. علاوه بر آن، پایایی کل پرسشنامه تفکر علمی با روش آلفای کرونباخ 86/0 و با روش ترکیبی 93/0 به دست آمد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ابزار سنجش تفکر علمی در دانش آموزان دارای اعتبار مناسبی می باشد و متخصصان و برنامه ریزان آموزشی می توانند از این ابزار برای اندازه گیری سطح تفکر علمی دانش آموزان استفاده و بر اساس مولفه های آن برنامه هایی برای بهبود و ارتقای تفکر علمی طراحی و اجرا نمایند.
بررسی رابطه ی رغبت های شغلی با فرسودگی شغلی در معلمان آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
189 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی رغبت های شغلی با فرسودگی شغلی در معلمان آموزش و پرورش شهرتهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی – پیمایشی و در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان که در منطقه پنج آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی97- 96 مشغول به خدمت بوده اند، را تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 150 نفر انتخاب شدند. این افراد به صورت نمونه گیری در دسترس برای پاسخ به پرسشنامه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد فرسودگی شغلی مسلش (1981) و مقیاس و پرسشنامه رغبت سنج شغلی هالند بود. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از آمار توصیفی (بررسی میانگین و انحراف استاندارد، رسم نمودار و جداول) و آزمون استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) در نرم افزار آماری spss درسطح معنی داری 05/0 درصد انجام شد. یافته ها: توجه به نتایج آزمون رگرسیون، مولفه های رغبت های شغلی در پیش بینی مولفه های فرسودگی شغلی موثرند. بدین صورت که افراد تیپ واقع بین بیشتر در کارها و امور فنی و افراد تیپ تهوری در امور مالی و تجاری مهارت دارند و افراد تیپ قراردادی از اجتماع گریزانند و افراد سه تیپ مذکور توانایی کار با ابزار را دارند، لذا در کار با افراد زودتر خسته می شوند.
شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران و مقایسه ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
241 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران و مقایسه ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای منتخب بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان ارزشیابی توصیفی در سال 1399 بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه تعداد 30 نفر طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران دارای 129 مفهوم و 10 مولفه در 2 بعد نیروی انسانی و برنامه درسی بود. نیروی انسانی چهار مولفه توانایی معلمان، عوامل انگیزشی، عوامل ساختاری و عوامل مربوط به دانش آموزان و برنامه درسی شش مولفه برنامه درسی چندبعدی، تناسب برنامه درسی با امکانات، تناسب برنامه درسی با نیازهای فرد و جامعه، محتوی برنامه درسی، انعطاف پذیری برنامه درسی و رضایت دانش آموزان از برنامه درسی داشت. در نهایت، ارزشیابی توصیفی ایران با کشورهای آلمان و انگلیس مقایسه و شباهت ها و تفاوت های آن بیان شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برای پیاده سازی موفق ارزشیابی توصیفی در نظام آموزش ابتدایی ایران باید به نیروی انسانی و برنامه درسی توجه ویژه ای شود و از طریق بهبود مفاهیم مربوطه به دنبال ارتقای آنها بود.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
296 - 310
حوزههای تخصصی:
هدف: داشتن رویکرد آینده پژوهی در طراحی برنامه درسی می تواند برای آموزش عالی مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر همه مدیران، اساتید و کارشناسان رشته های مدیریت آموزش عالی، مدیریت آموزشی، مدیریت دانش، برنامه ریزی درسی و آینده پژوهی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران به تعداد 452 نفر بودند که با روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران دارای 42 شاخص و 22 مولفه در 6 مقوله بود. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم توجه به عوامل محیطی، لزوم توجه به عوامل سازمانی، لزوم توجه به عوامل فردی، لزوم توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و لزوم توجه به تغییرات فناورانه، مقوله پدیده اصلی شامل مولفه برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه های تناسب برنامه درسی با اهداف و ویژگی های محیطی، سازمانی و فردی، فرآیند ارزشیابی صحیح، ایجاد سازمان یادگیرنده، گسترش شمول برنامه درسی کاری و انضباط سازمانی، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های سیاست گذاری ها، فهم ناقص از مفهوم برنامه ریزی محیط کار و فناوری آموزشی، مقوله راهبردها شامل مولفه های کاربست آموزش مجازی در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، محیط شناسی و احصاء نیازهای آینده نگرانه در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، ایجاد انعطاف در برنامه ها و سفارشی سازی برنامه درسی محیط کار، تدوین سازوکار یادگیری مشارکتی با تاکید بر تمرکززدایی و تقویت فرهنگ سازمانی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی و مقوله پیامدها شامل مولفه های توسعه شایستگی های کارکنان، تحقق اثربخشی آموزشی و تحقق رضایت مندی آموزشی بودند. بار عاملی همه مقوله ها و مولفه ها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علّی بر برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و هر یک از مقوله ها بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران، برنامه ریزی بر اساس آن جهت بهبود وضعیت برنامه درسی ضروری است.
Evaluation of the Quality of the Elementary Education Program at Farhangian University Based on the CIPP Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the fields with the highest number of students at Farhangian University is Primary Education. Therefore, the purpose of this study was to evaluate the quality of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model.
Methodology: This study was applied in terms of objective and descriptive-survey in terms of implementation method. The study population included faculty members, educational group managers, and graduates of Primary Education from Farhangian University campuses in Tehran province during 2019-2022, and primary school principals in Tehran city in 2022. The sample size was estimated to be 276 individuals (20 faculty members, 6 educational group managers, 200 graduates of Primary Education, and 50 primary school principals) selected through simple random sampling. Data were collected through semi-structured interviews with faculty members and educational group managers and a researcher-made questionnaire filled out by all sample members. The data were analyzed using open, axial, and selective coding methods and examining the desirability of axial and selective codes.
Findings: The findings indicated that for the quality of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model, 88 open codes, 31 axial codes, and 7 selective codes were identified.
Conclusion: The results of this study indicated that the status of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model was not at a desirable level and improvement of the identified open, axial, and selective codes in this research is necessary for enhancement.
Professional Development Needs of Teachers in Rural Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
219 - 225
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to explore the professional development needs of rural teachers to identify targeted strategies that can enhance their professional growth and effectiveness.
Methodology: This qualitative study involved 31 rural teachers, utilizing semi-structured interviews to gather data. Interviews were audio-recorded, transcribed, and analyzed using NVivo software to ensure thematic accuracy and depth. Theoretical saturation was achieved to ensure comprehensive coverage of the topics discussed. The study's approach was grounded in qualitative methodologies, with an emphasis on capturing the lived experiences and insights of the participants.
Findings: Four main themes were identified: Access to Resources, Professional Growth, Challenges and Barriers, and Suggested Improvements. Access to Resources highlighted issues like unreliable internet and inadequate professional materials. Professional Growth focused on the importance of collaborative learning and skill development. Challenges and Barriers included financial and geographic constraints, while Suggested Improvements called for policy reforms, infrastructure development, and community engagement to support rural teachers.
Conclusion: The study highlights the complex challenges rural teachers face in accessing and benefiting from professional development opportunities. It suggests that tailored interventions are necessary to address these unique needs effectively. By focusing on specific improvements such as enhanced infrastructure, policy support, and community involvement, stakeholders can significantly impact the professional lives of rural teachers.
رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
123 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان بود.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 4300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر نکا بودند. نمونه آماری به تعداد 353 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه تدریس تحول آفرین بوچامپ و همکاران (2010)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تدریس تحول آفرین و اشتیاق تحصیلی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P) و مقدار 7/53 درصد از عملکرد تحصیلی و 5/66 درصد از اشتیاق تحصیلی توسط تدریس تحول آفرین تبیین می شود و متغیر اشتیاق تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن بود که مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری: استفاده معلمان از روش تدریس تحول آفرین و تقویت اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان می تواند عملکرد تحصیلی آنان را بهبود بخشد
Designing an Ethically-Oriented Management Model for Employee Education Development in Higher Education Using Grounded Theory (Case Study: Free Universities of Mazandaran Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
114 - 123
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the modern management approaches that has received significant attention and has addressed the weaknesses and problems of traditional management models is ethically-oriented management. Therefore, the purpose of this research is to design an ethically-oriented management model to enhance employee education in higher education, utilizing grounded theory in the free universities of Mazandaran province.
Methodology: The nature of this study is exploratory and utilizes qualitative data. The research population consists of management experts and professors with management experience in the free universities of Mazandaran province. The researcher employed the snowball method to achieve theoretical saturation after conducting interviews with 13 experts and opinion leaders. Qualitative data were collected through structured interviews and analyzed using the qualitative method of grounded theory.
Findings: Causal factors influencing ethically-oriented management for the development of employee education include personal characteristics, psychological capability, job identity, and organizational communications. Contextual factors include organizational ethics, organizational foundations, organizational justice, and leadership roles. Influential intervening factors include political, executive, infrastructural, and cultural factors. Additionally, three core phenomenon components have been identified and reported: ethical educational leadership skills, ethical literacy, and instructional design. Resulting strategies include external and internal university strategies, formal and informal strategies. Lastly, outcomes include structural development, educational development, communicational development, and performance development.
Conclusion: This research began with the aim of achieving an ethically-oriented management model for the development of employee education in higher education using grounded theory and has completed its evolutionary journey through qualitative methods, resulting in a model. Finally, recommendations derived from the researcher's experiences are presented.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
178 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 604 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Fredricks et al, 2004)، مقیاس اشتیاق به مدرسه (Veiga, 2016)، مقیاس احساس تعلق به مدرسه (Arslan & Duru, 2017)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (Hermans, 1970) و معدل نیمسال قبل به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل رابطه اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی برازش مناسبی داشت. همچنین، هر سه متغیر اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی و متغیر انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). علاوه بر آن، اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با واسطه انگیزش پیشرفت تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج برای افزایش و ارتقای پیشرفت تحصیلی می توان زمینه را برای بهبود اشتیاق تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و انگیزش پیشرفت تحصیلی فراهم کرد.
طراحی مدل مدیریت عملکرد مربیان مهدکودک های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
172 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مهدکودک محلی است برای مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفی، جسمی، هوشی، رفتاری (اجتماعی) گفتاری و رشد خلاقیت کودکان در سن پیش از دبستان. امروزه آموزش وپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری از ضرورت و اهمیت و حساسیت برخوردار گشته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت ترکیبی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل سه بخش بود یکی خبرگان و کارشناسان فرهنگی سازمان بهزیستی و قسمت دوم شامل کلیه مدیران و مربیان مهدهای کودک ایران و سوم خانواده های کودکان در سال 1394 - 1393 بودند. تعداد 15 نفر در قسمت کیفی تحلیل با استفاده از روش دلفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، سه پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1982)، شادمانی فوردایس (1997) و سازگاری کودکان دخانچی (۱۳۷۷) بود که مورداستفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برای پرسشنامه والدین برابر 891/0، برای پرسشنامه مدیران و خبرگان برابر 841/0 و برای پرسشنامه مربیان برابر 926/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون برای پاسخ به سؤالات، آزمون t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شد.یافته ها : نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد داده ها پژوهش دار ای توزیع نرمال هستند . همچنین نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی تست مستقل و همبستگی و رگرسیون نشان داد که عملکرد مربیان بر رضایت والدین و سازگاری کودکان به طور معنی دار تأثیر دارد؛ همچنین عملکرد مربیان بر عملکرد مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد و درنهایت عملکرد مربیان بر سودآوری مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد. نتیجه گیری : بر این اساس مدل مدیریت عملکرد مربیان طرحی جامع، کامل و جدید در مهدهای کودک ایران بوده که بر رضایت والدین، عملکرد مهدهای کودک، سودآوری مهدهای کودک و سازگاری کودکان با این محیط تاثیر مثبت می گذارد.
The Linkage Between University Students’ Academic Engagement and Academic Support: The Mediating Role of Psychological Capital(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Despite the importance of university students' academic engagement and the role of academic support in facilitating their success, there appears to be a dearth of research investigating the mediating effect of psychological capital in this relationship, highlighting a significant gap in the existing literature.
Methodology: This research was quantitative on the basis of the natural and general features and employed a descriptive-correlational approach based on the structural equation model (SEM). The statistical population of the research included all undergraduate students of Farhangian University of Kerman, approximately 2100 students. Out of this statistical population, 677 participants responded to the online survey. The sampling method was convenience sampling and the data was collected in the first semester of the academic year 1401-1402 (From Aban to Azar). Sands and Plunkett’s (2005) academic support scale, Reeve and Tseng’s (2011) academic engagement scale, and Luthans and Avolio’s (2007) psychological capital scale were used to gather data. The statistical analyses were conducted with SPSS 23.0 and AMOS 23.0. Confirmatory factor analysis (CFA) supported the validity of the scales used in the Iranian tertiary context. Correlational results indicated that the relationships among main research variables were significant.
Findings: Structural equation modelling (SEM) indicated that psychological capital mediated the linkage between academic support and academic engagement (β = 0.58, p < 0.01). The results also revealed that academic support (β = 0.69, p < 0.01) and psychological capital (β = 0.39, p < 0.01) were predictive of university students’ academic engagement.
Conclusion: The findings of this study indicated that providing academic support has the potential to influence students' psychological capital, resulting in their active engagement and participation in educational and learning endeavors. The limitations of this study and the future directions will be discussed.
تدوین و مدل یابی معادلات ساختاری بی حوصلگی دانش آموزان بر اساس نظریه های ضمنی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی حوصلگی دانش آموزان بر اساس نظریه های ضمنی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بود.
روش شناسی: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که تعداد 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاس بی حوصلگی نسبت به کلاس در پرسشنامه هیجان پیشرفت (Pekrun et al, 2002)، خرده مقیاس باور ذاتی هوش در مقیاس نظریه های ضمنی هوش (Abd-El-Fattah & Yates, 2006)، پرسشنامه معنای زندگی (Steger et al, 2006) و مقیاس حمایت از خودمختاری ادراک شده (Williams & Deci, 1996) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل بی حوصلگی دانش آموزان بر اساس باور ذاتی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که باور ذاتی هوش بر بی حوصلگی دانش آموزان اثر مثبت و مستقیم و معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بر بی حوصلگی دانش آموزان اثر منفی و مستقیم داشت (01/0>P).
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده اثر مستقیم باور ذاتی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بر بی حوصلگی دانش آموزان بود. بنابراین، جهت کاهش بی حوصلگی دانش آموزان می توان برنامه هایی جهت کاهش باور ذاتی هوش و افزایش معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده طراحی و اجرا کرد
Identification and Explanation of Organizational Health Dimensions and Components among Middle School Teachers in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational health within schools significantly influences teacher well-being, professional efficacy, and student outcomes. This study aimed to identify and explain the dimensions and components of organizational health among middle school teachers in Tehran, focusing on how individual, organizational, and environmental factors contribute to the overall health of educational institutions.
Methodology: Adopting a qualitative research design, this study engaged 26 middle school teachers from Tehran through semi-structured interviews. The participants were selected purposively to ensure a diverse representation of experiences and viewpoints. Data collection continued until theoretical saturation was reached, and thematic analysis was employed to identify and analyze the emerging themes related to organizational health.
Findings: The study revealed that individual factors such as motivation, professional development, and job satisfaction; organizational factors including leadership, communication, and organizational culture; and environmental factors like policy influence and community engagement are critical to the organizational health of schools. These factors together create a comprehensive framework affecting the overall effectiveness and well-being of educational settings.
Conclusion: The findings underscore the importance of addressing both the internal and external components of organizational health in schools. A holistic approach that considers individual, organizational, and environmental factors is essential for fostering a positive educational environment, supporting teacher well-being, and enhancing student achievement. The study provides valuable insights for educational leaders, policymakers, and practitioners aiming to improve the organizational health of schools.