فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۲٬۰۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شخصی و فردی
تحلیل ساختار روایی داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه سبا بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی روایی گریماس، به دنبال شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آن جا که بررسی و شناخت سازوکارهای تولید معنا در روایت داستان های قرآنی امری ضروری به نظر می رسد؛ بر همین اساس، در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظام روایی داستان حضرت سلیمان بر پایه ی الگوی روایی گریماس پرداخته ایم. در پی پاسخ گویی به این سؤال که آیا الگوی گریماس در تحلیل داستان قابلیت انطباق با داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه ی سبأ را دارد؟ آیا الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی گریماس در تحلیل نمونه ای از قصص قرآنی کارایی دارد؟ این فرضیه مطرح است که نظریه گریماس در بررسی قصص قرآنی کارآمد بوده و الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی نظریه گریماس با داستان مذکور منطبق می باشد. در این پژوهش در صدد آن نیستیم که ارزش قصص قرآنی را به سبب مطابقت با الگوی گریماس بدانیم بلکه در پی توصیف این نظام در سطح و عمق داستان حاضر هستیم تا از این رهگذر یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصص قرآنی تبیین و اثبات شود. هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق مطالعات روایی گریماس با داستان مذکور و تحلیل ساختار روایی داستان بر پایه این نظریه است. نتایج تحقیق بیان گر این است که نظام گفتمانی روایی گریماس با داستان قرآنی مذکور هم گرایی داشته و منطبق است. **تاریخ دریافت 20/02/95 تاریخ پذیرش08/10/95 [1] استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمیsedghi@tmu.ac.ir [2] نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمیganjazad@yahoo.com#,
فراسوی تنزیل
برابر خوانی هایدن وایت و گرین بلات در خوانش متون سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت های لازم را برای نمایش کنش های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.
طیف های کانونی در تراژدی رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانون روایت در تحلیل شگردهایی که داستان پرداز در خلق داستان های خود از آن ها بهره می گیرد اهمیت فراوان دارد. زاویة دید، با درنظرگرفتن بسط معنایی خود در روایات مدرن، منظری است ویژه که راوی به یاری آن مؤلفه های زمانی مکانی، شناختی عاطفی و ایدئولوژیکی ِجهان داستانش را شکل می دهد و گاه با تغییر و ایجاد تنوع در زاویه های دید و عرضة دیدگاه های گوناگون، مخاطب را به خوانش متن فرامی خواند و درنتیجة تعامل میان راوی، شخصیت و خواننده، داستان روندی پویا می یابد. در داستان «رزم رستم و اسفندیار» راوی با بهره گیری از کانون های گوناگون و متغیر روایی، صحنه ها، حوادث، شخصیت ها، کنش ها، اندیشه ها و احساسات درونی و برونی آنان را به زیبایی و هنرمندانه دربرابر دیدگان ما به تصویر می کشد و با غیاب و حضور خود در پاره های داستان و درهم آمیختن دو شیوة نقل و نمایش، مخاطب را به حضور، ارزش گذاری و قضاوت فرامی خواند. گاه با روایت داستان از دریچة دید شخصیت ها، بر القاء مؤثر و صمیمانة داستان می افزاید و از کانون بدون راوی یا از زبان شخصیت ها به بیان آموزه ها و جهان نگری ویژة خود می پردازد و درنتیجه زمینه برای طرح و تلاقی آرای گونه گون فراهم می آید و از این منظر روایت با بسیاری از روایات مدرنِ امروزی برابری می کند. تحلیل گوشه هایی از این داستان می تواند نبوغ فردوسی را در خلق این شاهکار جهانی به نمایش بگذارد.
نکته ای بر شعر نیما
ریخت شناسی و ریشه شناسی- معرفی دو اثر ارزشمند در افسانه پژوهی
حوزههای تخصصی:
مقاله به زبان عربی: بررسی خاستگاه اجتماعی یکی از حکایت های مرزبان نامه؛ مطالعه موردی حکایت ""انتخاب برادر"" (دراسة لنشأة إحدی حکایات ""مرزبان نامه"" الاجتماعیة؛ ""اختیار الأخ"" أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت ""هنبوی با ضحاک""، در کتاب ""مرزبان نامه"" داستان زنی است به این نام که در روزگار ""ضحاک"" زندگی می کند و در یک روز فرزند، همسر و برادر او به قید قرعه در دست حکومت ""ضحاک"" اسیر و برای تهیه خوراک مارهای دوش ""ضحاک""، محکوم به مرگ می شوند. ""هنبوی"" آه و زاری می کند و ""ضحاک"" به او این اجازه را می دهد که از این سه تن یکی را به انتخاب خود از بند برهاند و ""هنبوی"" برادر را انتخاب می کند. انتخاب برادر از سوی هنبوی که مایه شگفتی است قطعا خاستگاهی دارد که با سازمان اجتماعی و مفهوم خویشاوندی امروزی، متفاوت است. خاستگاه اجتماعی داستان هنبوی مربوط است به جوامع ابتدایی با نظام مادرتباری ...
نقد جامعه شناختی سرمایه های شخصیت های زن در داستان «کنیزو» منیرو روانی پور براساس نظریة انواع سرمایة پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل نابهنجاری شخصیتی در رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» نوشته سلمان امین، یکی از رمان های موفق جامعه گراست که به یکی از معضلات اجتماعی خاص، یعنی بیکاری و عواقب آن توجه کرده است. این جستار بر مبنای نظریة «فرصت» رابرت مرتون (1910- 2003) انواع نابهنجاری های رفتاری و شخصیتی را در رمان مزبور واکاوی کرده است. مطابق نظریة مرتون، مشکلات اجتماعی نتیجه گسست میان اهداف پسندیدة جامعه و راه های دست یابی به آن است. جامعه با تعریف اهداف ارزنده برای اعضای مرتبط با خود، راهکارها و راهبردهای خویش را نیز عرضه می کند؛ لیک آنگاه که میان اهداف و وسیله نهادینه شدة تحقق آن فاصله ایجاد گردد، انحراف و نابهنجاری رخ می دهد. بر اساس این الگوی نظری، رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» تصویری از جامعه ای ارائه می دهد که اهدافی یکسان و مقبول برای همه مشخص کرده است، اما استفاده از روش های تحقق آنها، به پایگاه و طبقه اجتماعی افراد بستگی دارد؛ چنانکه شخصیت اصلی رمان با عصیانگری پرومته ای خویش، به کشف راه های جدید روی می آورد، اما سرانجام چاره ای جز فراموشی اهداف و انزوا نمی بیند.
تحلیل مفهوم تعلیق در ساختار روایت«مطالعة موردی سورة نبأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیق، مفهومی است که مرزهای آن از سطح مفهوم بودگی و شناختی صرف فراتر می رود و از حوزة نظری، به سوی حوزه های عملی با ساز و کارهایی مؤثر، متمایل است. تحدید این موضوع به زمینه های نظری صرف، آن را به یک موضوع منفعل، همچون بی نهایت موضوع دیگر که در موقعیت انفعالی بازشناسی یا بازسازی قرار دارند، تبدیل می کند. البته، این ویژگی کاربردی و عملی، منجر به نادیده گرفتن جنبه های مفهومی تعلیق نمی شود؛ زیرا هر عملی، هر چند جنبه های شناختی آن طبیعی و ناپیدا شده باشند، به ناگزیر، مبتنی بر زمینه های نظری است. بر این اساس، در این نوشتار، نخست، به طور فشرده، جنبه ها و زمینه های نظری این مفهوم بازکاوی شده است و سپس، سوره نبأ، به عنوان نمونه ای عملی تحلیل شده است. نگارندگان بر این باورند که متن قرآن کریم، یکی از بهترین گزینه های پژوهش در این زمینه است و قوی ترین و در عین حال، موجزترین جلوه های تعلیق در این متن وجود دارد. تعلیق در سوره نبأ، به گونه ای چند لایه و متراکم، متن را از شیوه های خطی معمول روایی جدا ساخته است و با ایجاد احساس شگفتی و ابهام و سرگردانی و انتظار و نیز با برانگیختن پرسش های ضمنی پیاپی، هر آنچه را لازمه یک اثر بزرگ ادبی است، در یک ساختار منسجم و در عین حال پیچیده و غیر قابل پیش بینی، فراهم آورده است.
ریخت شناسی افسانة ماهان مصری بر اساس نظریّة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر، اثر گرانسنگ نظامی گنجوی، از شاهکارهای ادب غنایی است و افسانة ماهان مصری یکی از افسانه های این اثر است که از نظر ساختاری شباهت های بسیار به قصّه های پریان دارد. نظریّة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ از جمله نظریّاتی است که با استفاده از آن می توان به رده بندی داستان ها و افسانه ها بر اساس فرم و ساختار آن ها پرداخت. بررسی افسانه ها و داستان های ایرانی بر اساس الگوی پراپ راهی است برای یافتن ساختار این داستان ها و تعیین شباهت ها و تفاوت های ساختاری آن ها با یکدیگر. در این پژوهش، افسانة ماهان مصری، پنجمین افسانة هفت پیکر نظامی را مطابق با الگوی پراپ بررسی کرده ایم. در این بررسی، برخی از کارکردهای سی ویک گانه پراپ را در این افسانه یافتیم. افسانة ماهان با عنصر فریبکاری/ همدستی از صورت تعادل اوّلیّه خارج می شود و در نهایت، با رهایی، بازگشت و تغییر شکل قهرمان به تعادل بازمی گردد.