فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه زبان فارسی به دلیل تفاوت های امروز آن میان گفتار و نوشتار، اهمیتی خاص دارد. در بسیاری از زبان ها میان این دو گونة زبانی، تفاوت هایی به ویژه از نظر الگوهای دستوری و واژگان مشاهده می شود که اهمیت و ضرورت مطالعة جداگانة هر یک را دو چندان می کند. بر این اساس، مقالة حاضر به بررسی و تحلیل واژه هایی می پردازد که معمولاً در گفتار فارسی زبانان به کار می روند و در نوشتار یا اصلاً به کار نمی روند، یا به ندرت استفاده می شوند و بر مبنای دیدگاه «بوی» (2007)، حاصل فرایندهای واژه آفرینی هستند نه واژه سازی. داده های مورد بررسی در پژوهش حاضر نیز به تبعیت از رویکرد بوی، بر اساس نوع فرایندهای واژه آفرینی شامل کوتاه سازی، آمیزش، ابداع، قیاس، قرض گیری، گسترش استعاری و تبدیل عبارت به واژه در چهار مقولة اسم، فعل، صفت و قید طبقه بندی و بررسی شدند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از میان فرایندها و شیوه های یادشده، کوتاه سازی با بیشترین درصد (58/32 درصد) و تبدیل عبارت به واژه و آمیزش با کمترین درصد (به ترتیب با 62/5 و 49/4 درصد) در واژه سازی نقش دارند.
متمم فعل و افعال متمم پذیر در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله : 1- ضمن تعریف ، متمم فعل بیان شده است که بعضی از افعال ، چه لازم و چه متعدی ، به یک جزء دیگر نیازمند هستند که آن جزء با حرف اضافه اختصاصی می آید . که این جزء متمم فعل نامیده می شود ؛ 2- به نقد و بررسی متمم فعل در کتب دستو از گذشته تا امروز پرداخته شده است ؛ 3- متمم فعل در تاریخ جهانگشای جوینی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج زیر به دست آمده است : الف - متمم فعل با حروف اضافه «از» ، «بر» ، «به» و «در» هم با فعل لازم هم با فعل متعدی آمده است ؛ ....
بررسی ساخت مرکب های برون مرکز زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار و معنای واژه های مرکب همواره یکی از موضوعات مورد توجه زبان شناسان و دستوریان بوده است. زایابودنِ فرایند ترکیب در بسیاری از زبان ها از جمله فارسی و انگلیسی، خود می تواند دلیل موجهی برای توجه زبان شناسان به این فرایند باشد. واژه های مرکب را به لحاظ ساختار معنایی و وجود هسته معنایی در ترکیب می توان به واژه های مرکب درون مرکز، برون مرکز، دوسویه و متوازن تقسیم کرد. هریک از این گروه ها را نیز می توان، ازلحاظ ساختاری، در گروه های کوچکتری جای داد. واژه های مرکب برون مرکز در تقابل با واژه های مرکب درون مرکز معنا و مفهوم پیدا می کنند. برخلاف ترکیبات درون مرکز، بسیاری از ترکیبات برون مرکز معنای استعاری دارند، لذا از این دسته ترکیبات در زبان فارسی، می توان برای فرایند واژه سازی در برابرنهادهای واژه های علمی و بیگانه استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، ابتدا ارائه توصیفی از فرایند ترکیب، به ویژه ترکیب های برون مرکز، و سپس طبقه بندی واژه های برون مرکز فارسی براساس طبقه بندی باور (2009) است. در این پژوهش نشان می دهیم که برون مرکزبودنِ ترکیب در فارسی، در اغلب موارد، وابسته به ساختار نیست بلکه به دامنه ارجاع ترکیب بستگی دارد. داده های پژوهش حاضر از بررسی متون آموزشی زبان و ادبیات فارسی دبیرستان سال تحصیلی 1393 به دست آمده اند.
فعلهای مرکب ضمیری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی امروز ، برخی ترکیبات فعلی وجود دارند که در ساخت آنها ، ضرورتا از ضمیر متصل به جای شناسه معمول استفاده می شود . این گونه افعال را که اغلب برای بیان حالات عاطفی و انفعالی به کار می روند ، «فعل های ناگذر» ، «غیر شخصی» یا «فعلهای مرکب ضمیری» نامیده اند ؛ مانند : یادم رفت ، سخت بود ، خنده اش گرفت ، ماتمان برد ، گرمتان شد ، بدشان آمد .
نگاهی به مسئله با هم آیی واژگان
حوزههای تخصصی:
بررسی ساخت واژه ای، دستوری و معنایی فرایند تکرار در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم فرایند تکرار در زبان فارسی، شناسایی و معرفی الگوهای متنوع آن است. در این مقاله با استخراج قریب به 1500 واژه مکرر از فرهنگ ها و بررسی ساخت واژه ای، دستوری و معنایی آن ها به دسته بندی آن ها پرداخته ایم. از نظر ساخت واژه ای، الگوهای مختلف تکرار کامل (اعم از افزوده و ناافزوده) و ناقص (اعم از پیشوندی و پسوندی) مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های دستوری الگوها نشان می دهد پایه هایی که متعلق به طبقه های مختلف دستوری هستند، در فرایند تکرار می توانند دچار تغییرات دستوری شوند. از لحاظ معنایی، بررسی معانی مرکزی کلمات مکرر مشخص می سازد که الگوها از یک تا چندین معنای مرکزی در پایه های مختلف ایجاد می کنند. اما کانونی ترین و مرکزی ترین معنای واژه های مکرر در بیشتر موارد نوعی معنی ناپسند و تقلیل گرایانه و یا افزاینده است که در پس زمینه معنای ظاهری و مجازی تداعی می شود. از لحاظ سبکی بسیاری از الگوهای تکرار کامل، هم در زبان رسمی و هم در زبان عامیانه کاربرد دارند امّا بیشتر الگوهای تکرار ناقص در زبان عامیانه رایج ترند.
صرف کاربردشناختی پسوندهای نسبت در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوندهای نسبت ساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان می دهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هسته ای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیه ای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت می شود که درواقع این مفاهیم ثانویه به حوزه کاربردشناسی مرتبط می شود. چگونگی ارتباط میان این مفاهیم هسته ای و کاربردشناختی به حوزه علم صرف کاربردشناختی برمی گردد که نقش های کاربردشناختی واژه را طی مراحل ساخت واژه و در ارتباط با دیگر واژه های زبان به تصویر می کشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی صرفی-کاربردشناختی پسوندهای اشتقاقی نسبت در زبان فارسی از منظر مدل شعاعی ژورافسکی (۱۹۹۶) است. نتایج نشان می دهدکه برخی مفاهیم کاربردشناختی این پسوندها با حوزه های معنایی دیگر پسوندهای اشتقاقی زبان نظیر تصغیر، شباهت و اتصاف و دارندگی همپوشانی دارد. این اشتراکات نشانگر وجود اتصالات شبکه ای بین مفاهیم مختلف زبانی هست که به صورت مستمر و در طول تاریخ زبان باهم در تعامل اند. گره های ارتباطی میان شبکه معنایی واژگان زبان آن قدر درهم تنیده است که گاه برجسته شدن یکی از این رابطه ها سبب برجسته شدن هم زمان چند شاخه ارتباطی دیگر می گردد و معانی متعددی را هم زمان به ذهن متبادر می نماید.
ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
بررسی تغییرات معنایی و کاربردی وام واژه های زبان فرانسه در فارسی
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، مانند هر زبان دیگر، واژه هایی یافت می شوند که از زبان های مختلف به امانت گرفته شده اند. به این کلمات اصطلاحاً واژه های «قرضی»، «دخیل» یا «وام واژه» می گویند. در طول زمان و در پی رویدادهایی تاریخی، واژه هایی از زبان های یونانی، عربی، ترکی، فرانسه، انگلیسی، روسی و زبان های دیگر به فارسی راه یافته اند. زبان فرانسه اولین زبان اروپایی علمی و آموزشی در ایران بوده است، به همین دلیل، واژه های این زبان از لحاظ تعداد و کاربرد در فارسی جایگاه ویژه ای دارند. برخی از واژه های بسیار متداول در فارسی، از زبان فرانسه وام گرفته شده اند. گستردگی این واژه ها به گونه ای است که همه فارسی زبانان، از اقشار مختلف، به طور روزمره و مداوم از واژه های فرانسه استفاده می کنند بی آنکه اطلاعی از ریشه آن ها داشته باشند. دانشجویان و زبان آموزان زبان فرانسه، هنگام فراگیری این زبان به مرور درمی یابند که برخی از واژه های موجود در فارسی، در اصل از زبان فرانسه وام گرفته شده اند. بدیهی است که وام واژه ها از لحاظ آوایی دستخوش تغییر گشته و با سیستم آوایی فارسی هماهنگ شده اند، اما در حوزه معنایی نیز تغییراتی صورت گرفته است: مثلاً، از چند معنی موجود در زبان مبدأ، تنها یک مورد وارد فارسی شده یا اینکه تغییراتی در معنی و کاربرد واژه ها رخ داده است. در این پژوهش در نظر داریم تغییرات معنایی و کاربردی تعدادی از وام واژه های فرانسه را در زبان فارسی بررسی کنیم.
کمال، گمال، همال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه کمال یا شکل دیگر آن گمال از واژه های کهن زبان فارسی است که در فرهنگهای معتبر و رایج امروز نیامده است. این نیامدن، موجب شده است با واژه همال، که در نگارش، شکلی نزدیک بدان دارد، یکسان پنداشته شود و در متونی که این واژه به کار رفته، کمال یا گمال به همال تغییر یابد و چون مفهوم مناسبی نداشته است، معنی دیگری برای همال تعیین کرده اند. در این مقاله با بررسی نمونه هایی از بدخوانی متون کهن بویژه نسخه های شاهنامه، پیشنهاد شده است به جای ضبط همال، شکل مناسب آن کمال یا گمال جای گیرد تا هم معنی و ارزش بیتهای شاهنامه روشنتر، و هم واژه کمال یا گمال احیا شود.
خاستگاه و معانی واژه عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوششی است برای تبیین خاستگاه و معانی واژه اعجم. بدین منظور واژه نامه های فارسی و عربی مورد بررسی قرار گرفته و به آثار نظم و نثر توجه شده است. نیز، آرا و نظریات ارائه شده درباره این واژه از نظر دور نمانده اند و به خصوص با استناد به شواهدی معتبر از متون مختلف ادبی، تاریخی و تفسیری انگاره ای که در آن واژه اعجم فارسی و مشتق از نام جمشید ـ پادشاه اساطیری ایران ـ دانسته شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. واژه اعجم در اصل عربی و به معنای گنگ و غیر فصیح است که کاربرد فراوان آن برای ایرانیان موجب شده در دوره های بعد، از آن معنای غیر عرب و به ویژه ایرانی فهمیده شود.
زط = جات = کولی
فرایند کوتاه سازی نام های خاص در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوتاه سازی نام های خاص در میان ایرانیان امری متداول است و عوامل گوناگونی در فرایند کوتاه سازی نام ها دخیل اند. این نوشتار بر آن است تا توصیفی از این فرآیند ارائه دهد و از میان متغیرهای دخیل، نقش عامل جنسیت در این فرآیند و محدودیت های واجی در نام های کوتاه شده را بررسی و تحلیل کند. رهیافت این پژوهش به مقولة کوتاه سازی نام ها، می تواند نمونه ای از برهم کنش دو دانش صرف و جامعه شناسی زبان باشد. برای انجام این پژوهش، نمونه ها از میان 790 نام خاص در زبان فارسی انتخاب شده اند که از میان آنها، 330 مورد نام های پسرانه و 460 مورد نام های مربوط به دختران است. نمونه های منتخب، از وب سایت رسمی سازمان ثبت احوال ایران استخراج شد. معیار انتخاب نمونه ها، بسامد بالا و نیز تک بخشی بودن نام ها بود؛ بدین معنا که از نام های نادر و کم کاربرد و نیز نام های دوبخشی که متشکل از دو نام مجزا بودند، در این پژوهش استفاده نشد. چهارچوب نظری به کار رفته در این پژوهش، نظریة بهینگی است. بر اساس این نظریه، نام های کوتاه شده بررسی و تحلیل شده اند. نتایج نشان دهندة آن است که کوتاه سازی نام های خاص در زبان فارسی، برخلاف تصور رایج، کمتر قابل پیش بینی است. همچنین از دیگر یافته های مهم می توان به این نکته اشاره کرد که هر چند کوتاه سازی، فرایندی صرفی است، بیش از واحدهای صرفی، واحدهای واجی را در برمی گیرد. بخش های حذف شده در این فرایند به لحاظ اندازه و جایگاه بسیار متنوع است و واژه هایی که طی فرایند کوتاه سازی در صرف زبان فارسی به وجود می آیند، معمولاً به لحاظ واجی بی قاعده اند. افزون بر موارد پیش گفته، تحلیل داده های این پژوهش نشان می دهد که جنسیت نیز از جمله متغیرهای تأثیرگذار بر کوتاه سازی نام های خاص در زبان فارسی است.
تحول کلمات فارسی در دوره اسلامی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی، مانند همه زبانهای دنیا، مشمول تحول قرار می گیرد. کلمات از آغاز، وسط و پایان تحول می یابند. تحول پایانی و میانی کلمات رایج تر از تحولات آغازی هستند. در این مقاله به نوع خاصی از تحول کلمات فارسی اشاره شده که کمتر به آن پرداخته اند و آن حذف هجای اول کلمات است، مانند «رخت» به جای «درخت». این نوع تحول در گذر از فارسی میانه به فارسی دری نیز دیده می شود، مانند کلمه «هَشاگرد» که در فارسی به «شاگرد» بدل شده است.
از واژه به مفهوم: اقتباس یا ترجمه ادبی
حوزههای تخصصی:
هر نوشته ادبى در جریان پیام رسانى به خواننده، شیوه بیان ویژه خود را با توجه به صورت هاى ساختارى و معنایى زبان خود دارد، ولى تعداد بى شمارى از این صورت هاى ساختارى، درگذر از صافى ترجمه، قلب یا تعدیل مى شوند، اگر چه غالبا معنا به جاى خود باقى مى ماند. در ترجمه بسیارى از آثار ادبى، از جمله نوشته هاى شکسپیر، مترجم در برگردان واژه ها معنا را حفظ مى کند، ولى براى حفظ زیبایى کلام نویسنده همیشه با متن در کشمکش است. نیاز به تغییر عناصرى در متن اصلى، براى دستیابى به ترجمه اى مطلوب از آن متن، ناگزیر ترجمه ادبى را با اقتباس ادبى در هم مى آمیزد، تا آنجا که هیچ ترجمه زیبایى بدون این اقتباس مکان پذیرنیست. اصالت گرایی لازمه هر ترجمه است، ولى چنانچه بخواهیم قالب هایى را عینا وارد زبان مقصد کنیم، به نظر خواننده ناهنجار و غیر قابل درک جلوه خواهد کرد. از این رو تعدیل زبانى و بلاغى در ترجمه، به نحوى که آسیبى به معناى جمله نرسد، قابل پذیرش است.
تکواژ صفر
حوزههای تخصصی:
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته می شود که بار معنایی دارد، اما هیچ گونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ به عنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوری ای برای نشان دادن مشخصه های شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبان شناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل می کنند و مشخصه های شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت می دهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبان شناسان برای وجود آن مطرح کرده اند، معرفی شده است. آن گاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمرده اند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» می نامند، خلأای است بافتی در محور هم نشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانی ای که در دسترس دارد، آن را پر می کند.
از بین رفتن بعضی امکانات تصریفی فعلی در زبان فارسی جدید و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصریف و واژه سازی از مؤلفه های اصلی نظام صرفی زبان به شمار می-روند. تصریف ناظر بر استفاده از وندها برای باز نمودن روابط دستوری/ نحوی است. در این تحقیق ما به استفاده از وندهای تصریفی فعلی در فارسی جدید (فارسی دوره اسلامی) توجه می کنیم. در این دوره به خصوص بعد از قرن ششم/ هفتم هجری، وند تصریفی فعلی جدیدی به زبان فارسی اضافه نشده است؛ در عوض تعداد زیادی از وندهای تصریفی نیز از رواج افتاده اند. مهمترین وندهای فعلی منسوخ شده عبارتند از:پسوند «-ی » شرطی و استمراری، پسوند «- ست» برای ساخت ماضی نقلی، پسوند امر - ا، پسوندهای دعایی - اد و - ا . علاوه بر حذف وندها، کاربرد بعضی امکانات تصریفی فعلی مثل پیشوندهای می- و بـ - نیز در این دوره کاهش یافته است. ما در این تحقیق ضمن به دست دادن شواهد مختلف از متون متقدم، به این حذف ها و کاهش ها در نظام تصریفی اشاره خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که زبان فارسی حداقل در نظام فعلی گرایش زیادی به تحلیلی شدن داشته است. اضافه شدن کلمات نقشی جدید (مثل فعل کمکی «داشتن») با استفاده از فرایند دستوری شدگی نیز مؤید این مطلب است.