فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
درمعنی شناسی شناختی، منظور از سازوکا رهای شناختی ابزارهای شناختی مثل مجازهای مفهومی، استعاره های مفهومی و تصویری، و طرحواره های تصویری هستند که در سازماندهی ودرک مفاهیم انتزاعی در ذهن انسان نقش دارند. هدف مقاله حاضر، بررسی نمونه هایی از این سازوکارهای شناختی است که در دعای امام سجاد علیه السلام در صحیفة سجادیه به کار رفته است. سؤالی که مقاله حاضر این است که این سازوکارهای شناختی در مفهوم سازی مضامین و درک مفاهیم انتزاعی دعا چه نقشی دارند. از سوی دیگر، کدام شاخص های شناختی، زبان دعا را از زبان عادی متمایز می کند؟ نتایج تحلیل نشان می دهد مضامین دینی موجود در این ادعیه، علاوه بر مفاهیم حقیقی، از مفاهیم انتزاعی ساخته شده اند که به کمک سازوکارهای شناختی استعاره، مجاز، تصویرسازی و طرحواره های تصویری ساختارمند می شوند و درک آنها تسهیل می شود. همچنین، زبان دعا، از نظر نوع سازوکارهای شناختی به زبان عادی نزدیک است اما از جهاتی شاهد جنبه های ادبی در این مفهوم سازی ها می باشیم.
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی با رویکرد نشانه- معنا شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» از شفیعی کدکنی می پردازد. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معنا شناختی، تولیدات زبانی را تابع فرآیندی پیچیده می داند که عوامل نشانه-معنایی بسیار در آن دخیل اند. آنچه دارای اهمیت است، نوعی موضع گفتمانی است که به دلیل پویایی، ما را با نوعی جهت گیری گفتمانی، بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا نا همسو مواجه می سازد. گفتمان ادبی، جریانی سیال است که تعامل دو گونة شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا می شود که عدم قطعیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه- معنا شناختی است. هدف ما در این مقاله، بررسی شعر «سفر به خیر» از نظر ساز و کار تولید و دریافت معنا با تکیه بر شرایط پیوستار و گسست گفتمانی و تأثیر گذاری آن در درک مفهوم شعر است. از طرفی فضای تنشی، محلی برای بروز احساسات در گفتمان است. بدین جهت ما رویکردهایی چون «روند شکل گیری معنا»، «شاخص ها»، «انفصال و اتصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنما سازی» و «گونة القا» را برای نشان دادن عمق عاطفه در شعر بررسی کرده ایم. بدین ترتیب گونه های تقابلیِ شناخته شده و دخیل در تولید معنا، به گونه هایی سیال و ناپایدار تغییر می یابند. استفاده از این نشانه- معناها باعث افزایش عاطفه در کلام، دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و درنتیجه، اثرگذاری بیشتر بر خواننده می شود.
این پژوهش به شیوة کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است و براساس نتایج به دست آمده می توان گفت غلبة فضای گفتمانی عاطفی در شعر ذکرشدة شفیعی کدکنی بسیار بارز است.
بررسی فضاهای ذهنی در متون خبری روزنامه های ایران
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، در چارچوب نظریه فضاهای ذهنی، اخبار منعکس شده توسط روزنامه های فارسی زبان را بررسی کرده است. مفهوم فضاهای ذهنی در معنی شناسی شناختی نخستین بار توسط فوکونیه (Fauconnier, 1985) مطرح شد. بعدها فوکونیه و ترنر (Fauconnier and Turner, 2002) آن را گسترش دادند و الگویی با عنوان نظریه «تلفیق مفهومی» ارائه کردند. فوکونیه در نظریه فضاهای ذهنی بر این باور است که معنی چیزی ازپیش ساخته و قابل تعبیه در واژه نیست، بلکه حاصل کاربرد واقعی زبان در بافت است؛ بنابراین، انتظار می رود بر اساس ویژگی های زبانی و روابط موجود بین اجزا، فضاهای ذهنی ایجادشده توسط نویسندگان در متون قابل پیگیری باشد. در این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده، فضاهای ذهنی شش متن خبری برگرفته از دو روزنامه فارسی زبان که موضوعی واحد را از دیدگاه های متفاوت بیان کرده اند، تحلیل و بررسی شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نویسندگان اخبار با استفاده از فضاهای ذهنی متفاوت، افکار و عقاید خود را به مخاطبان القا کرده و جریان انعکاس خبر را به سمتی هدایت می کنند که فضای پایه، یعنی تیتر خبری، بر مبنای آن شکل گرفته است. نتایج این تحقیق در تحلیل گفتمان های خبری کاربرد دارد.
بررسی و توصیف حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
واژه های ویژه زبان فارسی: خلأهای موجود در انطباق واژگانی فارس نت با شبکه واژگانی پرینستون (وردنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی انطباق فارس نت با شبکه واژگانیِ انگلیسی پرینستون (وردنت) می پردازد و در پی پاسخ به پرسش های زیر است: آیا دسته های هم معنایی که در فارس نت بدون تطابق با وردنت اند، واژه های ویژه زبان فارسی اند؟ به عبارت دیگر آیا این واژه ها در زبان انگلیسی آمریکایی و یا شبکه واژگانی پرینستون واقعاً خلأ واژگانی به شمار می روند؟ پرسش دیگر اینکه این موارد را چگونه می توان تقسیم بندی کرد و درصد هرکدام به چه میزان است؟ آیا می توان برای بعضی از آن ها با کنکاش و بررسی بیشتر معادلی در انگلیسی یا وردنت پرینستون یافت؛ به عبارت دیگر آیا می توان گفت، خلأ واژگانی نیستند؛ بلکه علت، عدم سهولتِ یافتن معادل های آن هاست؟ به این منظور، با بررسی نمونه ای شامل 2000 دسته هم معنای فارس نت به مواردی که بدون انطباق با دسته های هم معنای وردنت اند، پرداخته می شود. دسته های هم معنای یادشده استخراج می شوند که حدوداً پانزده درصد از نمونه ها را به خود اختصاص می دهند. طبقه بندی و بررسی موارد یادشده حاکی از این امر است که درحدود دوسوم از مواردِ بدون انطباق، واژه های ویژه زبان فارسی اند و یک سوم دیگر به علل دیگری بدون انطباق اند که بسیاری از آن ها واژه های ویژه زبان فارسی نیستند. در پایان با تکمیل اطلاعات موجود در وردنت و فارس نت برای برخی از دسته های هم معنای بدون انطباق در فارس نت می توان معادل هایی در وردنت یا زبان انگلیسی یافت و با تکمیل اطلاعات وردنت می توان میان دسته های هم معنای فارس نت و آن ها انطباق برقرار کرد.
پویایی زندگیِ در رقابت: تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمانی در داستان کوتاه «خلأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناختی گفتمانی رویکردی نو در حوزة نقد ادبی به شمار می رود. در این رویکرد نشانه- معناها گونه هایی سیال ، پویا و چند بُعدی هستند و با کنترل نظامی که فرآیند گفتمانی نام دارد، نمایان می شوند. در این جستار نحوة شکل گیری فرآیند عاطفی گفتمان در داستان «خلأ» اثر نجیب محفوظ، نویسندة مصری و برندة نوبل ادبیات 1988م، بررسی می شود تا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه گفتمان داستان، حس رقابت را به عنوان کنشی ارزشمند در زندگی شخصیت های داستان نشان داده است؟ در واقع هدف این جستار نشان دادن نقش فرآیند عاطفی در تغییر شرایط تحول گفتمان و تأثیر آن بر سبک حضور شوش گران است. یافته ها نشان می دهد که رخداد دو حادثه در زندگی شَوِش گر با تأثیر بر باور و تغییر در نوع احساس او، روند گفتمان را تحت تأثیر قرار می دهد و کارکرد ارزشی آن را متحول می سازد.
بررسی تطبیقی هجا و ساخت های هجایی معمول در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند هجا جزو واحدهای معنادار زبان به شمار نمی رود، نقش های کاربردی عمده ای در زبان ایفا می کند که مهم ترین آن ها شکل دهی و سازماندهی نظام آوایی زبان است. هر زبانی ساخت های (الگوهای) هجایی ویژه و محدودیت های مختص خود را برای ترکیب و استفاده از آواها در سطح هجا دارد؛ ضمن اینکه زبان ها معمولاً به حفظ قوانین هجایی خود تمایل دارند. ساخت های هجایی از معدود اجزای زبانی هستند که معمولاً در فرآیند وام گیری بین زبانی وارد نمی شوند؛ بنابراین، می توان گفت بخشی از تفاوت های آوایی موجود بین زبان های مختلف در تفاوت های هجایی آن ها ریشه دارد. این در حالی است که هجا با توجه به کارکرد اصلی خود، یعنی سازماندهی نظام آوایی زبان ها، به طور مستقیم با یادگیری نظام آوایی زبان ارتباط دارد. در این مقاله، ساخت های هجایی پرکاربرد و معمول در زبان های روسی و فارسی را مقایسه کردیم. نتایج بررسی نشان می دهد که زبان روسی در این زمینه از تنوع ساختی بیشتری درمقایسه با زبان فارسی برخوردار است و یکی از مهم ترین این تفاوت ها که معمولاً برای زبان آموزان ایرانی مشکل ایجاد می کند، وجود خوشه های همخوانی سنگین در آغازة کلمات و هجاها و بسامد بالای کلمات چندهجایی در زبان روسی است.
ساخت افعال سبک رمزگردانی شده ترکی آذری- فارسی براساس مدل زبان ماتریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، ساخت افعال سبک رمزگردانی شده ترکیِ آذری‑ فارسی را از منظر «مدل زبان ماتریس» مورد مطالعه قرار داده است. داده ها با حضور در کلاس و ضبط و یادداشت برداری از تعاملات رسمی و غیر رسمی چهار نفر از معلّمان با صد نفر از دانش آموزان دوزبانة کلاس های ابتدایی و همچنین مصاحبت با هشت نفر از معلّمان دو زبانه جمع آوری شدند. بررسی داده های جمع آوری شده نشان داد که در ساخت افعال سبک رمزگردانی شده، سازه های غیر فعلی زبان فارسی (اسم ها، صفت ها، قیدها و گروه های حرف اضافه ای)، به عنوان عناصر درونه با افعال سبک ترکی آذری ترکیب می شوند و در جملات زبان ترکی آذری به کار می روند. زبان ترکی آذری به عنوان زبان ماتریس، چارچوب ساخت واژی‑ نحوی این جملات را تعیین می کند. این بخش از داده ها با اصول مدل زبان ماتریس انطباق کامل دارد. امّا کاربرد ساخت افعال سبک رمزگردانی شده ترکی آذری‑ فارسی در جملات سببی ترکی آذری، اصل ترتیب تک واژهای مدل زبان ماتریس را نقض می کند. بررسی ساخت های سببی رمزگردانی شده نشان داد که سازة غیر فعلی زبان فارسی به عنوان عنصر درونه، نه تنها در سطح مفهومی‑ واژگانی، بلکه در سطح گزاره‑ موضوع نیز فعّال می شود. فعّال شدن سازه غیر فعلی زبان درونه در سطح گزاره‑ موضوع و به دنبال آن، اعمال نحو زبان درونه بر بند متمم سببی رمزگردانی شده، نه تنها بر بسط و گسترش اصل ترتیب تک واژهای مدل زبان ماتریس تأکید دارد، بلکه نشان دهنده تأثیرپذیری نحو از واژگان است که تأییدی بر عدم استقلال نحو از واژگان به شمار می آید.
مطالعة لایة نحوی زبان در برخی از لالایی های زبان فارسی: بررسی ساخت جمله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
جایگاه بی نشان و نشان دار سازه های غیر اصلی در زبان فارسی: رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
رویدادهای حرکتی و راهبردهای ترجمه مسیر حرکت: مورد پژوهشی کتاب «هابیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان های فعل بنیاد و تابع بنیاد در بازنمایی مسیر حرکت در فرآیند ترجمه از زبان مبدأ به زبان مقصد تفاوت های چشمگیری را نشان می دهند (اسلوبین ۱۹۹۶الف؛ نقل شده در ایبارکس سانتینونو، ۲۰۰۳: ۱۵۳). در فرآیند ترجمه، مترجم می بایست ویژگی های زبان مبدأ را با ویژگی ها، امکانات و محدودیت های زبان مقصد هم سو سازد. بدین ترتیب در فرآیند ترجمه ویژگی زبان ها آشکار می گردد. در پژوهش حاضر نحوه ی بازنمایی مسیر در فرآیند ترجمه در یک اثر خاص و یک ترجمه از آن، از زبان انگلیسی به زبان فارسی بررسی شده است. فصل ششم رمان هابیت (۱۹۳۷) و ترجمه ی فارسی آن (علیزاده، ۱۳۸۳) داده های این پژوهش را تشکیل می دهند. دلیل انتخاب رمان هابیت در این پژوهش این است که در تمام پژوهش هایی که در زبان های مختلف تاکنون درباره ی بازنمایی رویدادهای حرکتی در ترجمه مورد بررسی قرار گرفته اند این رمان موضوع پژوهش بوده است. از این رو، امکان آن فراهم می آید تا نتایج این پژوهش ها مورد مقایسه قرار گیرد. از سوی دیگر، در فصل ششم رمان هابیت بازنمود رویدادهای حرکتی چشمگیر است.
ویژگی های آوایی«ترجمه قرآن کریم به زبان طبری قدیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان زبان های ایرانی را از نظر تاریخی به سه دوره «باستان»، «میانه» و «جدید» تقسیم کرده اند. زبان طبری یکی از زبان های دوره جدید است که به طور طبیعی در ادامه زبان های ایرانی میانه قرار دارد. از آثار برجای مانده از زبان طبری، نسخه خطی «ترجمه قرآن به زبان طبری» مکتوب درحدود قرن 9 و 10هجری قمری می باشد. در این مقاله بعضی از ویژگی های آوایی زبان طبری را در کتاب «ترجمه قرآن به زبان طبری» با گزینش حدود 2500 واژه بررسی کرده ایم. بررسی تحولات آوایی با توجه به «بسامد وقوع» و «تنوع نمونه ها» انجام گرفته است. در این بررسی روشن شده که این اثر بعضی از خصوصیات زبان های ایرانی دوره «میانه» را در خود حفظ کرده است. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که به این نکته توجه کنیم که «ترجمه قرآن به زبان طبری قدیم» در حدود قرن 9 و 10هجری قمری تألیف شده است، در حالی که دوره «میانه» زبان های ایرانی با سقوط سلسله ساسانی در قرن اول هجری پایان یافته بود و بعد از گذشت حدود 900-800 سال از پایان دوره «میانه»، هم چنان بعضی از خصوصیات این دوره به ویژه ویژگی های آوایی آن در زبان طبری باقی مانده است. ازجمله این تحولات آوایی می توان به برخی از تغییرات آوایی مانند وجود «ج» به جای «ز» مثل: «نماج» به جای «نماز»، وجود «و» به جای «گ» مثل: «وناه» به جای «گناه»، وجود «و» به جای «ب» مثل: «شتاو» به جای «شتاب» اشاره کرد. این ویژگی ها در زبان طبری امروز نیز دیده می شود مانند وجود «و» به جای «پ»، مثل: «چاروا» به جای «چارپا» و... که در متن مقاله به آنها اشاره کرده ایم. بررسی تحولات آوایی نشان می دهد که زبان طبری در طول چند قرن اخیر از نظر آوایی دچار تغییرات زیادی شده است به گونه ای که بعضی از واژگان موجود در این متن برای گویشوران امروزی قابل فهم نیست.
نقش روابط مفهومی در توسعه و دگرگونی معنایی نشانه ها ی زبانی (مطالعه موردی نیاز در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه ها را گسترش می-دهند تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند. این نشانه ها واژگان کلیدی هستند که دسترسی به معانی آن ها دشوار به نظر می رسد. امروزه معناشناسی و روابط مفهومی میان واژگان و جملات، می تواند امکان تحلیل عینی روند گسترش یا دگرگونی معنایی نشانه ها را فراهم کند و با بررسی روابط مفهومی نشانه ها، به نگرش آفرینندگان این متون نیز دست بیابد. در میان روابط مفهومی تضاد معنایی و شمول معنایی میان واژگان و از میان روابط مفهومی میان جملات، تضمن معنایی از کارآیی ویژه ای در تحلیلِ معنای نشانه های زبانی در متن برخوردارند. برای بیان نقش روابط مفهومی درگسترش و دگرگونی معنایی نشانه های زبانی، «نیاز» در شعر حافظ برگزیده شد. یافته ها نشان می دهند؛ روابط مفهومی میان واژگان و میان جملات، پیوندهای معنایی میان؛ «زهد» و« عُجب»، «خودبینی»، «کبر»، «فریبکاری» و «ریا»، معنای «زهد» را گسترش داده چنانکه با «ریا» شمول معنایی پیدا کرده و ترکیب «زهد ریا» را پدید آورده است. معانی بافتی کلید واژگان؛ «زهد» و «ریا» و «نیاز» نشانگر آن است که حافظ در کنار روند آسیب شناسی اجتماعی و فردی «زهد»، پیوندهای پیچیده ای از دلالت ها و ارجاعات معانی ضمنی مبتنی بر تقابل میان «نیاز» و «زهد» آفریده که معنای نشانه ی «نیاز» را گسترش داده است و با پیوند و همپوشانی معنایی « نیاز» با اصطلاح «فقر عرفانی» مفهوم «زهد حافظانه» را در آن گنجانده است. بنابراین روابط مفهومی علاوه بر توان دستیابی بر نگرش شاعر، زمینه ی شناخت معانی گوناگون واژگان کلیدی متن را نیز فراهم می کند.
بررسی معنی شناختی حسن تعبیرات مرتبط با مرگ در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ واژه ای ناخوشایند و نامطلوب است و در اغلب زبان ها از گفتن صریح این واژه پرهیز، و برای اشاره به آن، از فرآیند حسن تعبیر استفاده می کنند. حسن تعبیر عبارت است از کاربرد عبارت و کلمه ای نیکو به جای واژه ا ی ناخوشایند. در این نوشتار، چگونگی سخن گفتن از مرگ در غزلیات حافظ براساس مقولة حسن تعبیر مورد بررسی قرار می گیرد. شگردهای بسیاری در ایجاد حسن تعبیر دخیل اند. مؤلفه هایی که حافظ برای ایجاد حسن تعبیر به کار می گیرد، عبارت اند از: وام واژه، واژگان کلی، عبارات اشاره ای، رد خُلف، استلزام معنایی، ترادف، متناقض نما، تلویح، لحن و قید حالت. این مؤلفه ها بیانگر غلبة شور زندگی بر مرگ در اندیشة حافظ است. قبح تعبیر هم که نقطة مقابل حسن تعبیر است، در سخن حافظ بسیار اندک است و عواملی چون شرایط نامساعد روحی، مقابله با دشمن، تذکر و هشدار و مبالغه در عشق در ایجاد آن نقش دارند.
ساخت موقعیت فاعل: مطالعه موردی مجهول غیر شخصی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صرف کاربردشناختی پسوندهای نسبت در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوندهای نسبت ساز در زبان فارسی «ی، ین، ینه، گان، گانه، انه، ئیه/یه» هستند. شواهد زبانی نشان می دهد که بااتصال این پسوندها به واژه، غیر از مفاهیم هسته ای «منسوب به» و «مربوط به» در بعضی از کلمات مفاهیم حاشیه ای از قبیل دارندگی، شباهت، امکان، الزام، منشأ، جهت، غایت، مرتبه، شیوه، محدوده، کمیت، واسطه و ... نیز برداشت می شود که درواقع این مفاهیم ثانویه به حوزه کاربردشناسی مرتبط می شود. چگونگی ارتباط میان این مفاهیم هسته ای و کاربردشناختی به حوزه علم صرف کاربردشناختی برمی گردد که نقش های کاربردشناختی واژه را طی مراحل ساخت واژه و در ارتباط با دیگر واژه های زبان به تصویر می کشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی صرفی-کاربردشناختی پسوندهای اشتقاقی نسبت در زبان فارسی از منظر مدل شعاعی ژورافسکی (۱۹۹۶) است. نتایج نشان می دهدکه برخی مفاهیم کاربردشناختی این پسوندها با حوزه های معنایی دیگر پسوندهای اشتقاقی زبان نظیر تصغیر، شباهت و اتصاف و دارندگی همپوشانی دارد. این اشتراکات نشانگر وجود اتصالات شبکه ای بین مفاهیم مختلف زبانی هست که به صورت مستمر و در طول تاریخ زبان باهم در تعامل اند. گره های ارتباطی میان شبکه معنایی واژگان زبان آن قدر درهم تنیده است که گاه برجسته شدن یکی از این رابطه ها سبب برجسته شدن هم زمان چند شاخه ارتباطی دیگر می گردد و معانی متعددی را هم زمان به ذهن متبادر می نماید.