مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
واج شناسی خودواحد
فرآیندهای واجی همخوانی در گویش فریمانی بر پایه واجشناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در واج شناسی خودواحد که اوّلین بار توسط گلدسمیت به صورت یک حوزه مستقل در واج شناسی زایشی مطرح شد، بازنمایی واجی در لایه های متفاوت صورت می گیرد. در این رویکرد، هر مشخّصه یا گروهی از مشخّصه ها که در یک زبان، یک نقش واجی ایفا کند، در یک لایه مستقل قرار می گیرد. «مشخّصه ها» در واج شناسی خودواحد، استقلال و موجودیت خاصّ خود را دارند. هدف از نگارش مقاله حاضر، معرفی، تحلیل و توصیف فرآیندهای واجی همخوانی در گویش فریمانی بر مبنای رویکرد واجشناسی خود واحد است. نگارنده درصدد است تا میزان کارایی این رویکرد را در بررسی و توجیه فرآیندهای واجی همخوانی موجود در این گویش محک زند. بدین منظور، فرآیندهای همگونی، حذف، خنثی شدگی، کشش جبرانی، تضعیف و تقویت مورد مطالعه واقع شدند. یافته های این پژوهش حاکی از این است که رویکرد غیرخطی برای تبیین و بازنمایی فرایندهای همگونی، حذف و کشش جبرانی در این گویش از کفایت توضیحی لازم برخوردار است درحالی که تبیین دقیق فرآیندهای تضعیف، تقویت و خنثی شدگی براساس این رویکرد چالش برانگیز است. گویش فریمانی، واج شناسی خودواحد، تضعیف، تقویت، خنثی شدگی.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی براساس نظریه واج شناسی خود واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با استفاده از واج شناسی خودواحد گلداسمیت (1976) به بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی یکی از گویش های زبان فارسی مورد تکلم در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. به این منظور، بیست گویشور زن و مرد، مسن و کم سواد بالای پنجاه سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه به مدت بیست دقیقه از هر فرد، داده های زبانی جمعآوری شد. سپس داده های مورد نظر استخراج و براساس علائم آوانگاری IPA بازنمایی شدند. درنهایت، قواعد واجی شناسایی شده در پیکره زبانی براساس مفاهیم و اصول واج شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرایند تقویت در گویش سیستانی به صورت فرایندهای واجی درج همخوان چاکنایی [ʔ] در آغاز واژه، درج همخوان غلت افراشته پیشین [j] و همچنین، خیشومی [n] میان دو واکه و در پایانه هجای پایانی، تبدیل همخوان گرفته واکدار/ʁ/، به گرفته بی واک [χ]، تبدیل همخوان گرفته لبی-دندانی /f/ و /v/ به گرفته لبی [p] و [b]، مشدد سازی بین دو تکواژ و پایان برخی از واژه ها، دمیدگی همخوان های گرفته بی واک بر روی آغازه هجای اول واژه و همخوان مشدد هجای تکیه بر و همچنین در پایانه مشدد هجای آخر واژه نمود می یابد.
بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در واجشناسی خودواحد، گلداسمیت (1976) بازنمایی واجی را از حالت خطی به صورت غیرخطی در زبانهای نواختی بسط داد. به دلیل غیرخطی بودن و وجود ساختار لایهای در این دیدگاه، پژوهش حاضر با استفاده از دو فرایند اصلی گسترش و قطع مطرح شده در واج شناسی خودواحد به بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی میپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، 20 گویشور مرد، مسن، کم سواد و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با آن ها جمعآوری شد. سپس، داده های مورد نظر از جملههای ضبط شده استخراج و آوانگاری شدند. قواعد واجی به کار رفته در پیکره زبانی براساس واجشناسی خودواحد توصیف و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد اعمال فرایند گسترش در گویش سیستانی به صورت فرایندهای کامی شدگی، نرمکامی شدگی و ملازیشدگی همخوانهای خیشومی، همگون سازی جایگاه تولید و سایشی شدگی همخوان های انسدادی رخ میدهد. همچنین، فرایند گسترش در واکهها نیز به صورت خیشومیشدگی واکه اعمال میشود. علاوه بر این، فرایند قطع واج های آغازین /h/ و /ʔ/ در واژه های قرضی، واجهای پایانی /n/، /t/، /d/، /h/ و /ʔ/، حذف واج های /h/ و /ʔ/ میانی در واژه های قرضی و حذف مشخصه واکداری از واج واکدار پایانی پیشین رخ میدهد.
تحلیل فرایند واجی حذف در گفتار کودکان بلوچ زبان کم شنوا براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان کم شنوای بلوچ زبان همچون دیگر کودکان کم شنوا به دلیل اختلالات شنوایی به کاربرد فرایندهای واجی و ساده سازی واژ ه ها در گفتار تمایل دارند. این در حالی است که با وجود زبان معیار، نقش گویش ها در تشخیص اختلالات شنوایی و آموزش تولید بدون نقص آواها به این کودکان نادیده گرفته می شود و عملاً فرایند آموزش این کودکان محدود به زبان معیار می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی فرایند واجی حذف در گفتار کودکان کم شنوا با گویش بلوچی سرحدی براساس نظریه واج شناسی خودواحد در جهت تقویت بنیان های زبان بلوچی در میان این بخش از کودکان به عنوان زبان مادری ایشان و ارائه الگوی در دسترس برای گفتار درمان گران استان سیستان و بلوچستان است. این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. به منظور انجام پژوهش حاضر 8 دختر و 8 پسر کم شنوا با گویش سرحدی ساکن زاهدان به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های زبانی از طریق کتابچه محقق ساخته جمع آوری و سپس آوانگاری شد. فرایندهای موجود در گفتار این افراد براساس اصل قطع مک کارتی (1988) بررسی و توصیف شد. یافته ها نشان داد که کودکان کم شنوای بلوچ زبان تمایل به حذف همخوان های بدنه ای-پسین در آغاز هجا دارند، در محیطی که بعد از این همخوان ها واکه پسین حضور داشته باشد. همچنین، این کودکان در برخی موارد به حذف همخوان پایانه تک همخوانی دست می زنند و در فرایند کاهش خوشه، گرایش به حفظ همخوان رسا و بی نشان دارند. در نهایت، بی واک شدگی پایان واژه نیز در گفتار آن ها مشاهده شد.