فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تأثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تأثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامه ها استمرار داشته است. تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه به عنوان یکی از مهم ترین آثار عربیِ به جای مانده از قرن هشتم کاملاً مشهود است. تأثیرگذاری مزبور در حوزة واژه های معرّب قابل توجّه است. بررسی میزان و نوع واژه های فارسی به کار رفته در این سفرنامه، موضوعی است که نگارندگان این مقاله از رهگذر روش تحلیل فنّی، لغوی و آماری بدان پرداخته اند. این مقاله نشان می دهد که با توجّه به میزان کاربرد واژگان و نوع آنها کدام جنبه از فرهنگ و تمدّن ایرانی بر زبان و ادبیّات عربی تأثیر بیشتری گذاشته است. با بررسی این واژگان در سفرنامة ابن بطوطه روشن شد که بیشترین کاربرد را واژگان ادوات، وسایل و ظروف به خود اختصاص داده اند؛ از نظر لفظی، بیشتر واژگان ساده و به دور از پیچیدگی لفظی است و حدود یک سوّم آنها از واژه های ترکیبی و پسونددار می باشد.
رمزیة ""الجمل"" التصوفیة فی روایة ""التبر"" لإبراهیم الکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت الطبیعة ومازالت مصدر إلهام للشعراء والکتّاب فی مختلف أنحاء العالم وعلی وجه الخصوص عند العرب الذین هم أکثر ارتباطاً وعلاقة بها. وعند قراءتنا لراوایات ابراهیم الکونی، الکاتب والروائی اللیبی، نشاهدالأجواء الصحراویة وحضور الطبیعة الحیة منها والصامتة جلیاً؛ فقد اعتدنا منه تسخیر عنصر الطبیعة وتوظیفها لإلقاء الأفکار التی یطمح فی إیصالها إلی المتلقی. إنّ ابراهیم الکونی یتخذ الجمل، وهو عنصر من عناصر الطبیعة الحیة،بطلا فی روایته ""التبر""؛ فیعتبره أرفع مکانةً من أن یعدّضمن الحیوانات، بل یقدّر له صفات إنسانیة سامیة، بل یفضله علی جمیع الناس حتی علی زوجه وأولاده. یسعی هذا المقال عن طریق المنهج الوصفی التحلیلی إلی إلقاء الضوء علی کیفیة توظیف الحیوان فی هذه الروایة، والنتائج تدل بوضوح علی أن الکاتب قد وظّف الحیوان کرمز فی خدمة المفاهیم الصوفیةکالصحبة، والحب، والخطیئة وثمنها، والصبر، من خلال نظرته إلی التراث والخرافات والأساطیر المأثورة.
تحلیل بلاغی لأسلوب العقّاد فی خطاب کتاب «ساره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یمکن دراسه کل أثر أدبی وتقییم أسلوبه من جهات مختلفه. لذا فقد قام هذا البحث بدراسه المواضیع الفکریّه للأدیب المصریّ عباس محمود العقاد فی کتابه «ساره»، حیث إنّ هذا الکتاب وإنْ تمتّع باشتراکاتٍ مع مسرحیات وروایات أخرى إلاّ أنّه یتمیّز بِمیزات، منها: دور البلاغه فی تحلیل النص، وشکل الخطاب ووجوه تحلیل الخطاب ومتانه أسلوب العقاد فی استعمال الأسالیب البیانیّه بشکل ملموس ومتعدّد.
إنّ هذا البحث یدرس نظره الکاتب فی معالجه مقولات مختلفه مثل الأسلوب والخطاب ومفاهیمه واستعمال الأسالیب البیانیه فیه حتى یُثبت للقارئ بأن أسلوب العقاد الأدبیّ له قابلیّه للوصف وتغلب فیه الجوانب المنطقیه والتحلیل العقلیّ على الخیال وأنه یُمکن دراسه جوانبه على أساس المیزات والعلائم الموجوده فیه حیث یستعمل القضایا الحاسمه والمسلّمات فی نوع بیانه حتى ینقل بسهوله للقراء غایته من کتاباته، فعندما یستعمل تشبیهاً بکل أرکانه أو استعاره أو مجازا أو کنایه یتبادر معناها إلى الذهن بسرعه أو عندما یستعمل التکرار بشکل موفٍ فکل هذه الأمور یدلّ على طریقه تفکیره المنسجم الذی یظهر فی إطار توالٍ لغوی للمفردات والجُمَل والفقرات وفی النهایه فی کتابٍ یمثّل نوع خطابه. إن العقاد استطاع فی هذا الکتاب أن یلقی هدفه حتى نهایه الکتاب بشکل ساذج وواضح وتبین لنا أن منطقه یغلب على عواطفه ومشاعره وتخیّله.
ششتری و نقش او در گسترش شعر عرفانی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ششتری از جمله شاعران نامدار سده هفتم هجری در اندلس است که شعر او افزون بر درون مایه های عرفانی، از زبان و ساختاری متفاوت با سروده های سایر عرفا برخوردار است. او مضامین عرفانی و معانی صوفیانه را در قالب زجل و موشّح که ساختاری متفاوت با قصاید کلاسیک عربی دارد و زبان آن عامیانه و مورد اقبال مردم است، بیان نمود و از این رهگذر، شعر عرفانی را نه برای طبقه صوفیه که برای عامه مردم سرود. هدف از پژوهش پیش رو، بیان نقش ششتری در شعر عرفانی عربی است؛ به همین منظور، ابتدا به جایگاه ششتری در عرفان و ادب عربی می پردازیم و پس از ذکر نوآوری های او در بیان مضامین عرفانی با به کارگیری گویش های عامیانه و زبانی ساده و صریح و به دور از پچیدگی ها و رمزپردازی های صوفیه، تعریفی از موشّح و زجل صوفیانه که ششتری از پایه گذاران آن است، بیان می کنیم و بازتاب مضامین عرفانی را در نمونه هایی از موشّحات و زجل های او نشان می دهیم.
خط عربی در صدر اسلام منعکس کننده دقیق واژه ها نبود
حوزههای تخصصی:
نعلیات، دیوان عشق و دلدادگى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خلال حیات نسبتآ طولانى حکومت اسلامى در اندلس، سلسله اى به نام موحدین با راه انداختن یک قیام دینى توانستند امپراتورى بزرگ خود را میان سالهاى (524 هق تا 7 66ه ق) بر آن سرزمین حاکم نمایند. در پرتو حکمرانى این سلسله، اوضاع فکرى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى جامعه شاهد بروز تحولاتى اساسى بود. از نقطه نظر ادبیات عربى در پرتو سلسله موحدین، ظهور نوعى شعر که نگارنده از آن به ""نعلیات "" یاد نموده- پدیده اى بارز و مقوله اى در خور تحقیق و مطالعه است. در این فرصت تلاش شده است تا با ذکر شواهد متنوع، تحلیل ویژگیهاى محتوایى این نوع سروده ها و بیان انگیزهء سرایندگان آنها به معرفى پدیدهء ادبى ""نعلیات "" پرداخته شود. در این میان با طرح سه سوال اساسى، چهارچوب بحث در مسیرى معین، هدایت و از آن پس به موضوع ""تمثال نعل "" پرداخته شده و هر چند ماهیت تحلیلى موضوع وکند وکاو در سروده هایى خاص چندان مستلزم ذکر ارجاعات پیاپى نیست ولى همیان امر از نگاهى دیگر موید این نکته است که ""نعلیات ""- به طور خاص- پس از ""مقرى تلمسانى "" جز از سوى دکتر محمد تاویت مورد بحث واقع نشده است.
زبان و تصویر در تعبیرات قرآنی قصاید عربی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل قصاید عربی سعدی و تبیین ساختار زبانی شاعر در تصاویر قرآنی موجود در این قصاید، محور اصلی مقاله حاضر است که با توجه به جایگاه رفیع سعدی در عرصه ادبیات ایران و جهان، تبیین شاخصه های اصلی زبان تصویری او در راستای اثبات تسلط شاعر بر زبان قرآن و شعر عربی ضرورت می یابد. از آن جایی که رویکرد زبان و تصویر در اشعار سعدی با زیر ساخت تاثیرات شاعر از قرآن، کار نشده است لذا در این مقاله در صدد پاسخگویی به سوالات زیر هستیم:
اول این که جایگاه آیات قرآنی در قصاید عربی سعدی چگونه است؟ و میزان ابیات تصویری و غیر تصویری شاعر در چه حدی است؟ دیگر آن که صور خیال در ابیات قرآنی سعدی چه ویژگی هایی دارد؟ و کانون مرکزی تصویر در این ابیات چیست؟ بیان نحوه تقابل و تعامل، پیوند و مجاورت واژگان قرآن در نگاه تصویری شاعر، از رویکردهای دیگر مقاله حاضر است.
بررسی سبک هنری قرآن کریم در به کار گیری انواع کنایه و عدول از لفظ قبیح به حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد کنایه به عنوان یک محور بیانی سابقه ای طولانی در تاریخ زبان شناسی اقوام وملل مختلف دارد . کنایه یکی از برجسته ترین ترفند های هنری در زبان و نشانگر قدرت تعبیر و تأثیر سخن و نفوذ و اثر بخشی کلام است. قرآن کریم نیز به دلایل بلاغی و رعایت عرف رایج گفتمانی مخاطبان خویش، مشحون از تعابیر کنایی است و درک معانی گسترده آن که فراتر از محدوده ظاهری الفاظ است، جز با دریافت ظرائف و نکات ادبی و بلاغی آن، به ویژه کنایه، امکان پذیر نمی باشد، لذا مقاله ی حاضر ضمن بررسی اجمالی مفهوم کنایه نزد علمای بزرگ بلاغت و ارائه آماری تقریبی از کنایات قرآنی و انواع مختلف آن بر مبنای متون بلاغی و تفسیری ، نمونه هایی از هرنوع ذکر نموده و با بیان دلایل بلاغی کاربرد کنایه در قرآن کریم، به این نتیجه می رسد که استعمال لفظ نیکو و اعراض از کلام ناشایست، از مهم ترین اسباب این سبک هنری در قرآن است، و در نهایت نوع یا عنوان جدیدی از کنایه را در زبان عربی برای بررسی و تعیین دقیق کنایات قرآنی پیشنهاد می نماید.
تحلیل هرمنوتیکی نقش عناصر فرهنگی در درک زیبایی-شناسی شعر عربی قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
همدانی عرب
حوزههای تخصصی:
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
نوآورى در ادب متعهد عرب ""شعر حسینى معاصر""(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، محقق تلاش نموده با بررسى نمونه اى از ادب متعهد عرب ضمن پرداختن به خصائص آن گونه ادبى جلوه هاى تجدید و نوآورى را در آن به بحث نشیند. نمونه منتخب اختصاص به ادبیات عاشورا و امام حسین (ع) در جلوهء نظم آن دارد. بخشى از پژوهش به مقایسة گذرى این شعر با اشعار حسینى دوره هاى گذشته مى پردازد و بخش عمده جستار به فنون و شیوه هاى نو در این شعر همت مى گمارد. اشعار قصصى و شعر آزاد از این زمره محسوب مى شوند که ضمن تکیه بر چارچوبهاى اصلى که برخى از ادب غربى به ادبیات عرب واردگردیده است، به دلیل آمیختگى با مایه هاى عربى و ارزشها و فرهنگ اسلامى جلوه اى نو از این فنون را به جهان عرب عرضه داشت.
ناله های شعری ابن فارض و کلّیتی از عرفان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوشش و کوشش سالک شوریده، نردبان عروج به قله های بی کرانه قرب و بندگی و راه دستیابی به عشق الهی است. ناله های جان سوز و ادبی ابن فارض، این شاعر سوخته عشق و مجذوب نور توحید، همان ناله های سوزان محی الدین عربی، مولانا جلال الدین بلخی، فخرالدین عراقی و دیگر عارفان الهی ست. با توجّه به اینکه وی در به کارگیری صناعات بدیعی لفظی و معنوی در اشعارش به افراط گراییده و از این منظر نیز مورد توجّه پژوهشگران نبوده است؛ همچنین با هدف شناساندن شخصیّت شعری او، نگارنده به نگارش این مقاله تحریض شد. حاصل پژوهش نشان می دهد که شراره های عشق الهی با سوز و گداز، فقدان انس و وصال با عالم عرش و رهایی از منزل فرش، جلوه های ادبی کم نظیری آفریده است. ابن فارض در سروده هایش، تحولی ادبی به همراه آمیخته ای از فنون ادبی عام پسند به وجود آورده و نوعی افراط در آراستگی و زیبایی ظاهر ایجاد کرده است که باعث اخلال در رسیدن به هدف والای سلطان عاشقان مصر می باشد.
مظاهر الإبداع فی مدائح أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد کان أبو تمام من أبرز الشعراء المادحین، حیث أبدی وأعاد فی المدح وسلک فیه طریقاً یختلف عمّا کان یسلکه الجاهلیون والإسلامیون. نشأ أبو تمام فی دمشق یعمل عند حائک ثم انتقل إلی حمص حیث نظم قصائده الأولی ووصل إلی المعتصم وصار شاعره الخاص، وقد کان قبل ذلک مطروداً محروماً من قبل الخلفاء الذین کانوا قبل المعتصم. یمتاز أبو تمّام بما فی مدحه من منطق و اتساع أفکار وحکم وأمثال سائره مبثوثه فی تضاعیف أبیاته، وبما فیه من عصبیه عربیه تحمله علی الإسراف فی ذکر مناقب العرب وتزیین الحیاه البدویه ومساکن الأعراب وقبائلهم.
فقد استطاع أبو تمام أن یحوّل قصائده التی مدح بها المعتصم واصفاً شجاعته وشجاعه جنوده، استطاع أن یحوّلها إلى ملاحم نابضه بالحیاه والحرکه لما بثّ فی جماداتها من روح الحیاه فجعلها متحرّکه ناطقه. وکما کان یبالغ فی مدحه کان یبالغ فی وصفه کذلک، فقد کان وصّافاً ماهراً، بل رسّاماً مصوّراً یعتنی بلوحاته أیّما اعتناء وهو لا ینسى فی رسمه للطبیعه ممدوحه رابطاً بینه وبین الطبیعه لیمنّ فی نهایه المطاف على ممدوحه، بشکل غیر مباشر طبعاً، أنّه مدحه بأفضل ما یکون من الأشعار ولیتخذ من ذلک ذریعه لیمدح شعره ویُعلی من شأنه أکثر من إعلاء شأن الممدوح.
روش شناسی نحوآموزی در حوزه براساس کتاب البهجة المرضیة با تأکید بر تحلیل نحوی آیات
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی درباره فرایند نحوآموزی در حوزه های علمیه این است که چرا باید پس از فراگیری هدایه و صمدیه، البهجة المرضیة و سپس مغنی الادیب فراگرفته شود؟ این مقاله به این موضوع اختصاص دارد تا اولاً، فراگیران با هدف فراگیری این کتاب ها آشنا شوند. در نتیجه، انگیزه آنان در فراگیری این کتاب ها، به ویژه البهجة المرضیة تقویت شود. ثانیاً، نقشه راهی برای مسئولان آموزش حوزه در تجدید نظر جدّی در هدف و روش تدریس این کتاب ها به ویژه البهجة المرضیة باشد. ثالثاً، تذکاری به مدیران و دانش پژوهان رشته تفسیر و علوم قرآن باشد که به «نحوی» که در حوزه فراگرفته اند، بسنده نکنند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ می دهد: فراگیران در فرایند نحوآموزی در حوزه با فراگیری دو کتاب هدایه و صمدیه فقط توانایی تطبیق قواعد نحوی بیان شده در این دو کتاب را بر آیات، به دست می آورند. سپس آماده ورود به فراگیری البهجة المرضیة می شوند. اما با فراگیری کتاب البهجة المرضیة اولاً، با تحلیل اعرابی آشنا می شوند. ثانیاً، آمادگی لازم برای فراگیری کتاب مغنی الادیب و روش تحلیل نحوی آیات در فرایند تفسیر را به دست می آورند. بنابراین، تدریس البهجة المرضیة ضرورت دارد. اما باید در هدف و روش تدریس آن بازنگری اساسی انجام گیرد.
ابونواس
حوزههای تخصصی:
التناص الدینی فی أشعار عبد المعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التناص من الظواهر النقدیة المهمة عند النقاد المعاصرین وهی عبارة عن علاقة تفاعل بین نصین أو عدد من النصوص بطریقة إستحضاریة. هذه الظاهرة تعالج عند النقاد المعاصرین من وجوه مختلفة منها المصادر والأشکال والأنواع. الدین والموروث الدینی من أهم المصادر التی إستلهمها الشعراء والأدباء منذ القدم، والشاعر المعاصر یستلهم من موروثه الدینی فی شعره أکثر من الشعراء القدامی. التناص الدینی یشکل جزءاً مهماً من أشکال التناص فی شعر الشاعر المصری المعاصر أحمد عبد المعطی حجازی. هذا الأمر دفعنا إلی دراسة هذه الظاهرة فی أشعاره. فلهذا درسنا الجذور التاریخیة لظاهرة التناص عند النقاد أولاً ثم بحثنا فیما استلهمه الشاعر من موروثه الدینی فی منهج وصفی تحلیلی. ومن النتائج التی إنتهى إلیها البحث هو أنّ الشاعر تأثر بتراثه الدینی وعلی رأسه القرآن تأثراً واضحاً. فهو قد یوظّف الآیات القرآنیة کاملة أو جزءاً منها کما یوظّف أسماء الأنبیاء وقصصهم والأحداث والشخصیات القرآنیة. کما یوظّف الشاعر بعض الأحداث والمضامین الموجودة فی الکتب السماویة المقدسة وبعض الشخصیات الدینیة فی الإنجیل إلی جانب القرآن.
میزات المدینة الفاضلة عند جمیل صِدقی الزّهاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لکل شاعر ٍفلسفی مدینة فاضلة. کان جمیل صدقی الزّهاوی شاعراً فلسفیاً، یقوم بتحلیل المظاهر الوجودیّة تحلیلاً فلسفیّاً، هو أسهم إسهاماً شدیداً فی إیقاظ الأمّة، وتحریک الضّمائر، وخلق الحاجة فی النفوس إلی حیاةٍ أفضل، یریدُ بأشعاره نشرَ بعض القیم الإنسانیَّة فی المجتمع، لهذا قامَ فی حیاته بوضع أساس مدینةٍ فاضلةٍ خاصةٍ به، هناک میزاتٌ رئیسةٌ للمدینة الفاضلة الزّهاویّة وهی العلم والتّعلم، وإستقلال الوطن، وحریَّة التّعبیر، والعدالة، والحثّ علی التّقدّم وإرادة الحیاة، والإهتمام بشأن المرأة فی المجتمع.
قد اعتمدنا فی کتابة هذه الدّراسة المنهج التّوصیفی والتّحلیلی، وتهدف الدّراسة الحالیّة إلی تحقیق الأهداف التّالیة:
تقدیم نبذةٍ موجزةٍ عن نشأة فکرة المدینة الفاضلة عند الفلاسفة؛
معرفة شعر الزّهاوی وصلته بالعلم والفلسفة؛
تحدید أهم المیزات الرّئیسة لأهل المدینة الفاضلة فی أشعار الزّهاوی؛
تحدید کیفیة الحصول علی هذه المیزات وفقاً لأشعار الزّهاوی.
عماد الدین الکاتب الاصفهانی
حوزههای تخصصی:
محمد بن صفی الدین الملقب بـ عماد الدین الأصفهانی (1125 - 1201 م)= (519 هـ - 13 رمضان 597 هـ) مؤرخ أدیب شاعر عاصر الدولة النوریة والأیوبیة ودون أحداثهما توفی فی دمشق عام 1201.ولد عماد الدین فی أصفهان عام 1125 ثم انتقل منها إلى بغداد وتلقى تعلیمه فی المدرسة النظامیة وتدرج فی الوظائف فشغل نظر البصرة وبعدها نظر واسط إلى ان أصبح نائب الوزیر ابن هبیرة.بعد وفاة الوزیر ابن هبیرة أنتقل إلى دمشق عام 1166م 562هـ وقدمه قاضی دمشق کمال الدین الشهرزوی إلى نور الدین زنکی ملک دمشق حیث عینه معلما فی المدرسة النوریة التی عرفت فیما بعد بالمدرسة العمادیة ثم ولاه بعدها الإشراف فی دیوان الأنشاء.بعد وفاة نور الدین عام 1173 عزل عماد الدین عن جمیع وظائفه وطرد من البلاط فانتقل للعیش فی الموصل وبعد أن بلغه إن صلاح الدین الأیوبی عاد من حروبه إلى دمشق فاتصل بالقاضی الفاضل الذی توسط فی أمره وعین فی دیوان الإنشاء نائبا للقاضی الفاضل وعاش حیاته فی دمشق ورافق صلاح الدین الأیوبی فی حیاته ومعارکه. وبعد وفاة صلاح الدین عام 1193م أقام فی منزله وأقبل على التصنیف حتى وفاته عام 1201 م /597 هـ.
مؤلفاته :البرق الشامی (کتاب تاریخی) -خریدة القصر وجریدة اهل العصر - دیوان الرسائل -دیوان شعر -الفتح القسی فی الفتح القدسی (کتاب تاریخی) و غیرها .