فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
141 - 158
حوزههای تخصصی:
الاستبدال فی النص معناه تعویض واستبدال عنصر لغوی بعنصر لغوی آخر. یقسم هالیدای وحسن الاستبدال إلى ثلاثه أقسام، هی: الاستبدال الاسمی، والاستبدال الفعلی، والاستبدال القولی؛ کما أنهما یقسمان الاستبدال القولی إلى ثلاثه أقسام وهی: استبدال الخطاب المنقول، الإحاله باسم الإشاره والإحاله المشترطه وبما أن الاستبدال کعنصر هام من عناصر الانسجام النصی قد أدى إلى خلق التناسق فی رساله المعاش والمعاد؛ فإننا تطرقنا إلى دراسه دور الاستبدال فی التناسق النصی فی هذه الرساله على أساس نظریه هالیدای وحسن وذلک فی منهج وصفی-تحلیلی-إحصائی. وعلیه فإنّ نتائج هذا البحث تشیر إلى أنّ للاستبدال القولی دور أهم من بین أقسام الاستبدال وکذلک بین سائر أدوات الاتساق فی رساله "المعاش والمعاد" کما أن الاستبدال عبر الخطاب المنقول، له دور أهم من بین أقسام الاستبدال القولی؛ ففی هذا النوع من الاستبدال یراجع المؤلف فی استبدال الجمل، أسلوبه فی النص وکذلک سیاق النص؛ کما أننا نشاهد نوعاً آخر من الاستبدال القولی وهو الإحاله باسم الإشاره؛ یعنی عن طریق استبدال اسمی الإشاره "هذا" و"ذلک" عن الجمل التی سبقتهما وهذا أسفر عن تناسق النص والانسجام بین الجمل إلى جانب اتقاء التکرار المملّ فی النص وکذلک التعبیر بالإیجاز. وفی الاستبدال القولی من الإحاله المشترطه قد ذُکرت جمل لتکون مفسره لما قبلها وتسفر هکذا عن انسجام النص وتناسقه. فی الاستبدال المفسر یجد المؤلف تفسیراً للجمل السابقه عن طریق الأفعال والظروف التفسیریه وهکذا یخلق علاقه بین جملات النص، فإن هذا النوع من الاستبدال هو استخدم للاستدلال وکذلک للتعبیر عن المساوات. کما أن الجمل الاستبدالیه قد رافقت الإقناع والاستدلال فی رساله المعاش والمعاد وهذا ما لعب دوراً هاماً فی الاتساق الدلالی فی النص.
التحلیل الوظائفي للشخصیات الرئیسه في روایتي "التانكي" و"منصب شاغر" وفق منهج فلادیمیر بروب "دراسه مقارنه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
211 - 242
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلى الکشف عن وظیفه الشخصیه الروائیه الرئیسه وفق منهج فلادیمیر بروب، وتحلیل دورها الروائی فی روایتی "التانکی" لعالیه ممدوح و"منصب شاغر" لجی کی رولینغ لما للشخصیات من دور مهم فی البناء الروائی، ولما لوظیفتها من مهمه أساسیه تُبنى علیها أحداث الروایه فی تعبیرها عن الفکره الرئیسه التی یقصدها الکاتب فی عمله الأدبی؛ ثم مقارنه کل ذلک لکشف مواطن الشبه والاختلاف بین وظائف الشخصیات فی کلتا الروایتین، وذلک انطلاقاً من منهج وصفی تحلیلی ومقارن. رغم التباعد الجغرافی بین المجتمعین العراقی والبریطانی، والاختلاف البیئی والثقافی واللغوی والدینی والتاریخی، إلا أن طبیعه الإنسان ومشاعره تبقى واحده، ولکنها تختلف بطریقه التفکر وأسلوب التعامل؛ لذا لا بد من التعرف على کل ذلک من خلال تحلیل وظائف الشخصیات الروائیه. ومن خلال هذه الدراسه تبین أن مواطن التشابه بین شخصیات الروایتین أکثر من مواطن الاختلاف. وهذه التشابهات والاختلافات اعتمدت على طبیعه الظروف الاجتماعیه الناتجه من بیئه کلتا الروائیتین اللتین وظفتاهما وفق طبیعه واقعهما واعتماداً على طبیعه المشاهد التی تقصدتاها، تحت قالب طبیعه تخصصهما الذی فسح المجال أمامها لیمکنهما من تنویع الشخصیات ورسم سلوکها بدقه.
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم تحول در روش های مفرد شناسی کلمات قرآن در سده اخیر
حوزههای تخصصی:
بررسی معانی کلمات قرآن کریم همیشه یکی از دغدغه های جدی جامعه قرآنی بوده و در این میان گروههای مختلفی نقش آفرینی کرده اند: لغوی ها، مفسران، فقها و...، نگارش های ارزنده ای در این زمینه داشته اند. بی شک یکی از محوری ترین گروهها برای بررسی کلمات عربی، لغوی ها می باشند و در این میان ابن فارس که از مهمترین لغوی های قرن چهارم هجری به شمار میرود با طرح موضوع «اصل معنایی»، تحولی شگرف در موضوع لغت شناسی زبان عربی ایجاد کرد. «اصل معنایی» پس از ابن فارس به بوته فراموشی سپرده شد و بجز اندکی به این موضوع مهم نپرداختند. این اصل، هر چند به ظاهر تنها مورد توجه ابن فارس قرار گرفته اما دیگر لغوی ها نیز در کتب خود از اصل معنایی استفاده کرده و عملا بدان معتقد شدند. علاوه بر وجود شواهد گوناگون دال بر قبول اصل معنایی در کلام لغوی ها، دیگر دلیل برای اثبات این حقیقت لغوی در زبان عربی، پذیرش آن توسط لغت شناسی قوی با داشتن جایگاهی ممتاز همچون ابن فارس می باشد. قرنها پس از او، قرآن شناس قرن حاضر حسن مصطفوی با قبول «اصل معنایی» و تک اصل دانستن همه مواد عربی، به بررسی و شرح کلمات قرآن پرداخت. با مقایسه عملکرد ایشان در بررسی کلمات و محور قرار دادن «اصل معنایی» نسبت به دیگر کتاب هایی که به کلمات قرآن پرداخته اند، تغییرات و زیبایی های شگرفی در معانی کلمات قرآن دیده می شود،
تعلیم اللهجه العراقیّه في إیران للسیاحه الطبیّه (اقتراح منهج مبنيّ علی الواجبات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تُعدّ السیاحه من المجالات المهمه عند المنظمات المحلّیه والدولیه کمجال للازدهار والتنمیه؛ ومن أهم المجالات فی السیاحه هی السیاحه الطبیه والصحیه التی تستقطب للبلدان المضیفه عمله أجنبیه کثیره ولذلک تعطیها الحکومات والقطاع الخاص أهمیه قصوى. والجامعات من أهمّ المؤسسات التی تزوّد السیاحه بالطواقم المتخصصه، کما أنّه من شأن هذا المجال أن یساعد فی توفیر فرص العمل لخریجی الجامعات بالمقابل؛ وبالتالی فإنّ قسم اللغه العربیه وآدابها، وخاصه فرع ترجمه اللغه العربیه، بإمکانه أن یؤثر فی هذا المجال بناء علی الدور المهمّ الذی یؤدّیه السیّاح العراقیون فی السیاحه الطبیه فی إیران؛ علیه فإنّ المقال الحالی یسعى بمنهج وصفی-تحلیلی إلى دراسه الإمکانات، وقضایا تعلیم اللغه، وخاصه تعلیم اللهجه العراقیه والمشاکل الموجوده، ووصل ٰإلی نتائج، من أهمّها: ضروره إعاده النظر فی البرامج الدراسیه لتعلیم العربیه بأخذ اللهجه العراقیه وأهمیتها بعین الاعتبار؛ وضروره تألیف المصادر، وخاصه مصادر تعلیم هذه اللهجه... کما اقترح نموذج ویلیس ذا المستویات الثلاثه: ما قبل الواجبات والتی تشمل التعرف إلی مواضیع ذات صله بالسیاحه الطبیه یتحدث المعلّم حولها، مرحله الواجبات التی تشمل قیام المتعلّم بواجبات تواصلیه وفی قالب فریق، حول الموضوعات التی تعرف إلیها وما بعد الواجبات التی تشمل التحدث حول الموضوع و قیام المعلّم بدور الإشراف فی المحاضره والقیام بنشاطات نظراً لفعالیته فی تعلیم اللغه.
تحلیل الصور المطبوعه فی کتب العربیه للمرحله الثّانویه الثّانیه فی إیران وفق نموذج سلوج ومک تیغو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
63 - 84
حوزههای تخصصی:
الیوم ونظرا لما تمثل الماده المرئیه أو البصریه من دور مؤثر وإیجابی فی تحقیق عملیه التعلم والتعلیم، فلا نکاد نغلو إذا اعترفنا بأنها من أهم الرکائز الرئیسه التی تواکب الماده المکتوبه والسمعیه، والتی تعتمد علیها معظم الکتب المدرسیه. لقد تجلت الماده المرئیه بتمثلاتها المختلفه من خلال الصور والرسوم فی طیات الکتب المدرسیه التی تم تألیفها فی السنوات الأخیره لتعلیم اللغه العربیه فی إیران. علی هذا الأساس، یبادر هذا البحث المعتمد علی المنهج الوصفی التحلیلی، إلی دراسه وتحلیل کافه الصور والرسوم فی الکتب العربیه المخصصه للمرحله الثانویه الثانیه فی فرع الآداب والعلوم الإنسانیه، واستُخدم نموذج سلوج ومک تیغو أداه له، ویهدف إلی استقصاء الصور المطبوعه فی هذه الکتب من خلال دراسه شامله، إما من جهه تنوعها ودورها فی نقل المعلومات إلی الطلبه ولفتِ انتباههم إلیها، وإما من جهه الصله القائمه بینها وبین النصوص الموجوده فی طیات الکتب. فتم استخراج البیانات الإحصائیه المعنیه بالدراسه، وبالتالی تصنیفها إلی عده متغیرات تقتضیها أداه البحث ضمن جداول مخصصه لکل منها. تدل النتائج علی أنه لقد کان توظیف الصور والرسوم والألوان بأنواعها المختلفه فی بؤره اهتمام أعضاء لجنه التألیف، کما أن علاقه الصور بالنصوص تتجلى فی مختلف وحدات الکتب الثلاثه المدروسه بکل وضوح.
معناشناسی اصول چهارگانه گرایس در رمان ساعت بغداد شهد الراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
96 - 111
حوزههای تخصصی:
ادبیات از نقض ارتباط ها و هنجارگریزی ها شکل می گیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزی ها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشنایی زدایی ها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبان شناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام است؛ او در نظریه خود از چهار اصل «کمیّت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «روش» سخن می گوید که گوینده ملزم به رعایت آن در گفتار و نوشتار است. با این وجود عدم رعایت این موارد در متن نشانگر ضعف و خروج اثر از دایره ادبیت نیست؛ بلکه به نظر گرایس در این صورت معانی ضمنی و تلویحی را به ارمغان دارد که کشف و بررسی آنها برای شناخت و نقد گفتمان و بن مایه های اثر ، مؤثر و کارا است. این مقاله با اتکاء بر روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست این نظریه بر روی رمان «ساعت بغداد» (2016) شهد الراوی سعی می کند معانی پنهان و لایه ای زیرین گفتمانی و معنایی اثر را کشف و بررسی کند. مقاله ساعت بغداد از شهد الراوی، نویسنده زن جوان عراقی، پیرامون موضوع جنگ و اشغال در دهه های اخیر در عراق به نگارش درآمده و نویسنده با دغدغه های اجتماعی و سیاسی، زندگی شهروندان زن جامعه خویش را بازگو می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده هر کدام از این چهار اصل را در مقاطعی از رمان برای تجسم دقیق گفتمان جنگ و شخصیت پردازی کارآمد از دختران عراقی درگیر اشغال عراق بعد از سال 2003 نقض کرده است.
دراسة في الإیقاع الداخلي لقصیدة «إرادة الشعب» لأبي القاسم الشابي؛ بنیویة دلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ الإیقاع الداخلی فی الشعر ظاهرهً تُطرب الأسماع، وتُثیر الدلالات جهراً وهمساً وتلقیاً، وذلک لتفاعل المتلقی مع البنیه الشکلیه والدلالیه، وقد یساعد على خلق نظام متناسق بین العملیه الانفعالیه وبین الأنساق اللغویه والقیمه الدلالیه إذ تُخلق عملیهٌ فنیهٌ متناسقهٌ انطلاقاً من البنیه الإیقاعیه الداخلیه والبنیه الدلالیه معاً لربط الجانب الفنی الإیقاعی والنظام الدلالی لهذا الإیقاع. وفی هذا المطاف یهدف البحث إلى الوقوف علی لوحات جمالیه من الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" لأبی القاسم الشابی ناهجاً المنهج الوصفی_التحلیلی اعتباراً من الدراسه البنیویه الإیقاعیه الدلالیه، لتبیین آثار وبصمات الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" وما تترکهما فی القصیده ولتناول نتاج أنساق التکرار فی القصیده. وتوصل البحث إلی أنّ النبر الشعری یتفق مع النبر اللغوی وقد یتجاوزه، ویتناغمان فی أغلب الحالات بحیث مارس الشاعر من خلال توظیف بنیات الإیقاع الداخلی عملیه فنیه مزدوجه قد یمکن إطلاق تفاعل الوجدانی والموضوعی کما یدلّ تفاعلهما معاً على تضمین الحرکه الوجدانیه فی الحرکه الإیقاعیه الداخلیه، ومواکبتها معها بالإضافه إلى تشابک الموضوعی للشاعر مع الحرکه الوجدانیه والإیقاعیه فهذه الثلاثیه لوحه فنیه ورسم دلالی کذلک، وقد یمکننا أن نطلق على هذا الاستخدام التلاحم الوجدانی والموضوعی والإیقاعی والدلالی معاً فی نفس الموقف التوظیفی، کما أنتجت أنساقُ التکرار الوظیفهَ الانفعالیهَ من حیث انصیاعها للعملیه اللسانیه والدلالیه، وکان تلاحم الإیقاع مع الدلاله ملازماً للفظ والمعنى.
عناصر الإیقاع ودلالاتها في المجموعه الشعریّه الکامله للشاعر السید حیدر الحليّ (مراثی آل البیت علیهم السلام أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهر أثر واقعه الطف واستشهاد الإمام الحسین علیه السلام وأصحابه وما حلّ بأهل البیت علیهم السّلام من الاضطهاد والقتل وهتک حرمتهم فی الفنون الأدبیه، حیث نجد أروع المراثی فی تسجیل هذه الأحداث والمأساه العظیمه؛ والسید حیدر الحلی شاعر شیعی قد عبرّ عن هذه المأساه العظیمه فی دیوانه، حیث شکّلت المراثی قسماً أساسیاً وموضوعاً رئیساً من أشعاره وتحتاج إلى بحث عمیق من حیث الأسلوب و سیاق الشعر؛ من هنا هدف هذا البحث إلی دراسه عناصر الإیقاع ودلالاتها فی مراثی السید حیدر الحلّی، حیث تمثّلت فی المستویین الخارجی والداخلی؛ وما توصّلت إلیه الدراسه هو أنّ البحر الطویل، والبحور المرکبه والبحور الکامله أکثر تردداً فی المراثی؛ والشاعر استطاع أن یخرج من بحر واحد أنغاماً موسیقیه مختلفه بتنوّع عواطفه وأحاسیسه. وقد شکلت القافیه المطلقه حضوراً کاملاً فی المراثی فقد لجأ الشاعر إلی توظیف هذا النوع من القافیه لرغبته فی إیصال صوته إلی المتلقّی بأکبر قدر من الوضوح؛ وإن أسلوب التکرار فی المراثی جاء منسجماً مع الحاله النفسیه التی یمرّ بها الشاعر کما یناسب المعنی الذی یسعی إلى تقدیمه؛ ویشکل التجنیس غیر التام والتجنیس الاشتقاقی حضوراً واسعاً قیاساً إلی التجنیس التام ویعزی ذل ک إلی الجهود التی بذلها الشاعر فی تقریب المفهوم والمعنی المراد إلی ذهن المتلقی قیاساً إلی التجنیس التام الذی یخلق نوعاً من الغموض فی تقریب المعنی.
"اضطراب اثرپذیری" نزد سرایندگان سده های سوم و چهارم هجری بر پایه نظریه "هارولد بلوم" (مطالعه موردی: ابوالطیّب متنبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
73 - 57
حوزههای تخصصی:
اضطراب اثرپذیری نظریه ایست درباره اثرپذیری شاعران که نخستین بار هارولد بلوم آن را پیش کشیده است؛ دیدگاهی برپایه بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزه جویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن می گوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیری اش را پنهان و خود را شاعری نوآور بشناساند، فرم و درون مایه سخن را دگرگون می کند. نگرانی یا ترس اثرپذیری، در بسیاری از سروده ها و گزارش هایی که وضعیت سرایندگانِ سده های سوم و چهارم هجری را در ادبیات عربی آینگی می کند، پدیده ای آشکاراست. در جستار پیشِ رو با روشی مقایسه ای-تحلیلی، نخست تلاش می شود با نگاه به سروده های شعری، گزارش های تاریخی-ادبی و دیدگاه های سخن سنجان آن روزگار، به ذهنیّت سرایندگان دست یافته، نگرانی یا دلواپسی آن ها نسبت به موضوع هایی چون تقلید و نوآوری آشکار شود، سپس با نگاه به نظریه بلوم، بررسی شود که ابوالطیب متنبّی از چه شیوه هایی برای دیگرگون نشان دادن سخن خود از گذشتگان، بهره برده است. پژوهش پیشِ رو نشان می دهد که برخودبالیدن های این سرایندگان و کوچک پنداشتن پیشینیان و هم روزگارانشان، بیش از آنکه از سرِ رقابت و ستیزه جویی شخصی باشد، ریشه در انگیزه های روانی و نگرانی های ذهنی آن ها دارد و شیوه های سخن سنجی آن روزگار نیز بر این فشار روانی افزوده است؛ از این رو انجام چنین پژوهشی بایسته می نماید. برخودبالیدن زیاد سرایندگان به توان هنری خود و کوچک پنداشتن دیگران، نشان دهنده دلشوره یا نگرانی آن ها از موضوع اثرپذیری است. متنبّی با بهره گیری از شگردهایی چون ایجاز، غلوّ یا اغراق در تصویرسازی، برعکس نمودن مفاهیم تکراری، بهره گیری از استعاره های دور و تشبیه های پنهان یا ضمنی به جای نمونه های نخ نماشده توانسته است فرم ها و مایه های تکراری را تازه و خود را شاعری نوآور بشناساند.
تبیین نظریه کنش های گفتاری سرل در سوگ سروده الدمعه الخرساء اثر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه کنش گفتاری سرل- که در حوزه کاربردشناسی زبان(pragmatics) جای دارد- معنا به هنگام کاربرد و در ارتباط با جهان خارج مورد مطالعه بوده و بافت و موقعیت به عنوان دو شرط اصلی در دستیابی به معنای ژرف ساخت، مورد بررسی قرار می گیرد. این کارکرد زبانی قابل بررسی در انواع متون به ویژه متون ادبی است. بررسی متن از این نظرگاه نشان می دهد که چگونه شاعر با گذر از روساخت کلام، مضمون اصلی را در لایه های زیرین متن یا همان ژرف ساخت پنهان ساخته تا هم از ابتذال مضمون(پرهیز از موضوع و مضمون تکراری) جلوگیری کند و از دیگر سو آن را در راستای توصیف جریان های عصر خود به کار گیرد. در این مجال، مرثیه ای عاشورایی از شاعر معاصر عراقی بدر شاکر السیاب مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی کنش های گفتاری در یک اثر ادبی- تاریخی است که به ترسیم فضای فکری شاعر معاصر عرب در برخورد با تراژیک ترین رخداد سیاسی جهان اسلام و پیوند آن با شرایط کنونی جامعه ی استعمارزده ی خویش پرداخته است. حاصل پژوهش پیش رو این است که شاعر معاصر به جز کار گفت های اعلامی از همه ی کار گفت های کلامی استفاده کرده است، اما کنش های اظهاری با توجه به هدف بیدار گری و تظلم خواهی نمود بیشتری داشته است.
الصعاليک؛ من النرجسيه إلي اليوتوبيا في ضوء نظريه هاينزکوهت وجورج فلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
257 - 278
حوزههای تخصصی:
تلعب النرجسیّه دوراً مهماً فی تحدید هویه المرء وتدلّ علی الخصائص المتمثلّه بحبّ الذات والتفرّد، ویری بعض الباحثین أنَّها ناجمه عن خلل نفسی أسهم المجتمع فی ظهوره وانتشاره علی نحو واسع. والیوتوبیا منسوبه إلی «طوبی» و«طوباویّه» فی الحیاه الدنیا وتدلّ علی المدینه الفاضله علی ضوء نظریه المحلّل النفسی، «جورج فلز». یتبع هذا البحث دراسه سیکولوجیّه لمعالجه النرجسیّه والیوتوبیا فی شخصیّه الصعالیک فی ضوء آراء «هاینزکوهت» و«جورج فلز» اعتمادا علی المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ.من نتائج البحث أنّ الصعالیک کانوا نرجسیین معتدین بأنفسهم معجبین بها بإفراط وأسباب ذلک یمکن أن تکون الحقاره وطردهم من القبیله والتمییز اللونی وضیم القبیله وحیاتهم الخاصّه ولجوئهم إلی البیداء والوحوش، ولکن لا یدلّ هذا العصیان الروحیّ علی التوحّش المحض فی الصعالیک کما یری بعض الباحثین، بل إنّ أعمالهم الأدبیّه أدّت إلی نشر فکره الیوتوبیا فی المجتمع وهی تدور حول المفاهیم الّتی یؤکد الإسلام علیها کالخروج علی الظلم الاجتماعیّ وبثّ فکره الوحده الاجتماعیّه والمساواه، مقارناً بما قال جورج فلز الانجلیزیّ فی الیوتوبیا.
سيمياء الحيوان في القرآن الكريم قصّة بني إسرائيل نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
193 - 204
حوزههای تخصصی:
یمتاز القرآن الکریم بنصّ أدبی تشعّ مفرداته بدلالات سیمائیه، حیث یتلقی منها المتلقی ما یتلاءم ونسبه جهوده ومعرفته فی استخراج تلک الدلالات السیمیائیه والإیحائیه ضمن نسق موحَّد من المعانی والمفاهیم التی تُکوِّن الفکره الأساسیه فی کلّ موقف قرآنی. فنجد کلّ مفرده فیه تحظی بدلالات إیحائیه متستره خلف المعانی الظاهره للمفرده ونلتمس ترابطاً بین تلک الدلالات المتنوعه للمفرده القرآنیه التی تتضح ضمن سیاقها القرآنی. هذا، وتعتبر الدراسه السیمیائیه مضماراً فاعلاً فی الکشف عن الدلالات المتستره فی النص القرآنی الذی یحفل بمعان جزئیه تتکامل فی سیاق متناسق یتلقیها القارئ منها معنی ومفهوماً کامل الملامح یعبر عن فکره مرکزیه یتمحور علیها النص القرآنی. بناء علی ذلک، یسعی هذا البحث إلی دراسه ما دلّ علی الحیوان فی قصه بنی إسرائیل من المفردات والألفاظ القرآنیه، لنبین ما حفلت به من دلالات سیمیائیه؛ وذلک علی أساس المنهج الوصفی التحلیلی، وبالاعتماد علی مراجعه آراء المفسرین للقرآن الکریم. وقد کشفت الدراسه عن هذه الدلالات السیمیائیه لألفاظ الحیوان فی قصه بنی إسرائیل، وکانت دلالات تُوثِّقها علاقه تظهر بین ما لتلک الألفاظ من معان لغویه أولیه وبین ما للقصه من فکره محوریه أساسیه؛ فنجد بین المعنی اللغوی والإیحائی انسجاماً وترابطاً یقع ضمن إطار من سیاق النص القرآنی فی کلّ موقف وحدث من القصه. وعلی هذا الأساس، وجدنا أنّ ألفاظ الحیوان فی قصه بنی إسرائیل تدلّ علی دلالات سیمیائیه تمثلت فی التبیین والکشف عن الحقائق، والاستعجال والتسرع، والإحیاء والنشور، والتفجیر والتفجر لشق الطریق، والمخادعه والمحایله، والغفله والنسیان، وهی دلالات ذات صله بکلّ موقف من مواقف القصه، کما هی دلالات لا یتبینها المتلقی مباشره، بل بعد تمعن فی نظام مترابط بین المعانی اللغویه وما یرتبط بفکره النص والموقف القرآنی.
شاخصه های رویکرد صورت گرایی روسی در عیار الشعر ابن طباطبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
20 - 40
حوزههای تخصصی:
ابن طباطبا، ناقد برجسته ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوه ای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان هم عصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا به طور خاص به شعر به عنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، به گونه ای که از لا به لای گفته های وی می توان تفاوت ظریف میان گونه های متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر را استنباط کرد. حال از آنجایی که تمرکز ابن طباطبا بر صناعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقادند نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، کوشیده ایم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیار الشعر در چهار چوب اصول صورت گرایی روسی نشان دهیم چه میزان می توان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورت گرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورت گرا، تقویت می کند. بنابر این، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا با استقراء شواهدی از کتاب عیار الشعر بر اساس شاخصه های اصلی رویکرد صورت گرایی روسی و با روش تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجه پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورت گرایی دارند و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورت گراست، بیش از پیش تقویت می کند.
دراسه الحال وواوها من منطلق معاني النحو للجرجاني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
159 - 174
حوزههای تخصصی:
ما تتجرّد عنها وجوبا أو جوازا. ویبدو فی بادیء النظر أن هذه الصور مترادفه یمکن إحلال بعضها للآخر. والحقیقه لیس کذلک، بل کل صوره منها تمثل معنیً لطیفاً ودلاله دقیقه تُدرس علی ضوء معانی النحو التی تَمّ تأسیسها بید عبد القاهر الجرجانی، والتی تکشف عن الفروق بین مختلف التعبیرات فی اللغه. هذه المقاله ترید أن تدرس الفرق بین ضروب الحال ترکیزاً علی الحال التی تقترن بالواو أو تتجرد عنها بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی وتمخضت عن هذه لنتائج: اقتران الحال بالواو فیما یجب یعود إلی صیاغه اللغه وفیما یجوز یعود إلی دلاله اللغه ونظم الکلام فی رأی الجرجانی. یحصل الفعل المضارع حالا متلبسا مع عامله؛ وإن دخلت علیه الواو تدل علی استمرار الفعل المضارع إلی زمن التکلم. الحال المفرده تمثل الاهتمام بالحال، وما یقابلها من الحال الجمله الاسمیه المتصدره بضمیر ذی الحال تمثل الاهتمام بالفاعل. تفید الجمله الاسمیه حالا أن الحال کانت أصلا ثابتا مستقرا، إن اقرنت بالواو؛ وإن سقطت الواو منها تلازم العامل والأولی آکد من الثانیه. تدل الجمله الفعلیه المتصدره بالفعل الماضی حالا علی أن الحال حصلت قبل عاملها وانتهت عند اقترانها بالواو، وسقوط الواو منها یدلّ علی التلازم والتزامن بین الحال وعاملها کأن الحال هی العامل وعلی العکس. تلعب الواو الحالیه مع "لم" و"لما" نفس الدور الذی لعبت مع الفعل الماضی حالا لقلبهما المضارع ماضیا.
دراسه وظائف الفکاهه وأسلوبها في روایه "أبوشَلّاخ البَرّمَائِیّ" لغازي القصیبي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد غازی بن عبدالرحمن القصیبی من أبرز کتّاب المملکه العربیه السعودیه ومن نقادها الحاذقین. لقد استخدم الفکاهه فی أعماله کثیراً وارتدت فکاهته لباساً تاریخیاً، وسیاسیاً، واجتماعیاً، وثقافیاً، واقتصادیاً حیث وظّفها لمواقفه الصارمه الحاده حیال الأنظمه العربیه الفاشله بنبره رمادیّه وحیال الأنظمه الغربیه المستعمره بنبره صارخه سوداء. موضوعنا هذا ینوی دراسه فن الفکاهه ودوره فی روایه "أبوشَلّاخ البَرّمَائِیّ" لغازی القصیبی وما یحمل فی طیّه من معان دلالیّه وکیفیه استخدام الفکاهه فی النص الروائی من حیث الشکل والمعنی وذلک على أساس المنهج الوصفی-التحلیلی. لاینوی القصیبی إضحاک القارئ فحسب إنما ینوی ویهدف للبحث عن آلام ومخاوف عانتها الحیاه والمجتمع العالمی والإسلامی فی کافه الأزمنه وجمیع الأماکن. الکاتب ینوی تصحیح واقع الأمه والمجتمع من خلال النقد الفکاهی المریر اللاذع والکشف عن بلاهه وسذاجه المجتمع وذکاوه الحکام والدول فی استغلال هذه السذاجه. تمتاز فکاهه القصیبی بمیزتین أساسیتین: أولاً من حیث الدلاله تحمل فی طیّها معان ثوریّه تندّد بالأنظمه السیاسیه، والاجتماعیه، والثقافیه، والاقتصادیه فی أنحاء العالم وخاصه فی المجتمعات العربیه. وثانیاً من حیث الصیاغه فإنها صیغت بلغه صارخه ولهجه شدیده عارمه تنزل علی رؤوس الأنظمه التی خانت القضایا العربیّه والعالمیّه لاسیما العالم الإسلامی کمطرقه ساحقه تنکّس الروؤس. وفی النهایه درسنا أهم أسالیب الدلالیّه لفکاهه الروایه وأبرزها.
دلالات التصریف القرآنی عند ابن الزبیر الغرناطی من خلال کتابه ملاک التأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
35 - 48
حوزههای تخصصی:
هذا البحث بعنوان دلالات التصریف القرآنی عند ابن الزبیر الغرناطی من خلال کتابه ملاک التأویل، أوردت فیه الدلالات المختلفه التی ذکرها ابن الزبیر الغرناطی فی کتابه، محاولا بذلک نفی التکرار عن الآیات المتشابهه، من خلال بیان ما تحمله من فروق دقیقه فی دلالاتها، متبعا المنهج الوصفی التحلیلی فی عرض وجهه نظر مؤلف الکتاب فی معرض دفاعه عن آیات القرآن الکریم المتشابهه. وقد بینا المنهج الذی سار علیه ابن الزبیر وقصده من تألیف کتابه، ثم ذکرنا ما اعتمد علیه من دلالات: اختصاص کل موضع بما فیه، واختلاف التعقیبات، واختلاف المقاصد، واختلاف العطف، ودلاله التقدیم والتأخیر، ودلاله التضعیف، والاختلاف فی الجمع، وزیاده حرف وخلوه فی آیه آخرى، والتعریف والتنکیر، والإجمال والتفصیل، والإیجاز والإطاله، ومناسبه الحال، ومناسبه النزول، ومراعاه ما بنیت علیه السوره، لنفی التکرار عن القرآن الکریم ویشیر إلى مدلولات التصریف القرآنی دون التصریح بذلک؛ ولعل أهمیه البحث تتأتى من أن موضوع التصریف فی القرآن لم یأخذ حقه من الاهتمام والتعریف فی الدراسات اللغویه على مستوى التنظیر والتطبیق، کما أن فیه رد على المشککین بکلام اللّٰه مدعین أنه لو من عند اللّٰه لم تتکرر آیاته. وقد خرج البحث بنتائج، أهمها أن التصریف لفظه قرآنیه ومنهج قرآنی کذلک اتخذه وسیله فی بیان معانیه، کما أن التصریف وجه من وجوه الإعجاز فی القرآن الکریم، ویکاد ابن الزبیر أول من أکمل جهود سابقیه فی هذا المضمار، من خلال ما أورده فی کتابه من دلالات تدحض آراء المشککین والطاعنین فی کتاب اللّٰه.
تحلیل الخطاب النقدی للخطبه ال 25 من نهج البلاغه فی ضوء المربع الإیدیولوجی ل فان دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ تقییم المستویات المختلفه للنصوص الدینیه القدیمه فی ضوء النظریات والنماذج الحدیثه یؤدّی إلى حیویه تلک النصوص وفهمها المتعمق، وینتهی إلى تنبّهات مستجده والکشف عن جمالیاتها الحدیثه. فتحلیل الخطاب النقدی کمقاربه مستحدثه یلعب دوراً بارزًا فی إزاحه الستار عن وجه إیدئولوجیه صاحب الخطاب. هذا وإنّ توین فان دایک، الذی یعدّ من المنظرین المتمیّزین فی تحلیل الخطاب النقدی، قدّم أنموذجه الموسوم ب «المربع الإیدیولوجی» لتحلیل الخطاب؛ فلمربعه الإیدیولوجی أربعه أضلاع حیث یؤکد على تضخیم إیجابیات الذات (أنا) وسلبیات الآخر، وتهوین سلبیات الذات وإیجابیات الآخر. فنظراً إلى طاقه هذا الأنموذج، یتعاطی البحث الحالی دراسه الخطبه ال 25 من نهج البلاغه من هذا المنظور بمنهجه الوصفی- التحلیلی واتجاه تحلیل الخطاب النقدیّ فی ضوء المربع الإیدیولوجی لفان دایک. فالدراسه هذه تدعونا إلی الاعتقاد بأنّ صاحب الکلام حاول القاء هذه الإیدئولوجیه بأنّه حقّ وحکومته ترمز إلى الصداقه وسلطه الحق، والحال أنّ بنی أمیه علی النقیض منه یقع فی عداد الکذب والبطلان؛ أما الکوفیون یتأرجحون بین الحق والباطل؛ فهذه المجموعه الرمادیه التی علی وشک الانضمام الکامل إلی فریق الباطل تعانی عدم الجداره، والوهن، والتفرقه، والسرقه والخیانه، فلا بد من تحذیرهم وإنقاذهم من الالتحاق المئوی بجبهه الباطل والسّواد المطلق. وبهذه العقلیه ومع الترکیز علی إیجابیات الذات وسلبیات الآخر وظّف صاحب الخطاب عدّه من الإستراجیات التی تساعده بشکل فنّی علی نقل المفاهیم المعنیه.
نظریه گشتالت تجسمی- شنیداری در زیبایی شناسی ادبی مبتنی بر مبانی هنرهای زیبا (نوع ادبی سنتی نیایش برای نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
96 - 116
حوزههای تخصصی:
هنر ادبیت یک از اقسام هفت گانه هنرهای زیباست که دیر زمانی است در بررسی های ادبی از خانواده هنری خود غریب افتاده است. زیبایی شناسی ادبی تاکنون در بلاغت شناسی های صرف محدود شده است؛ اما باید اذعان نمود که علم بلاغت با همه جایگاه ویژه اش در ادبیات، به دلیل نارسایی هایی، توان زیبایی شناسی در سطح بافت متن را به تنهایی، ندارد. لذا، نظریه گشتالت تجسمی شنیداری را به عنوان اولین نظریه بنیادی در زیبایی شناسی ادبی بنا نهادیم و بر مبنای آن، روشی کاربردی با تلفیقی از مبانی هنرهای زیبا و اصول تداعی معانی در روانشناسی و نیز علم بلاغت ابداع نمودیم. این نظریه هنرمدار، می تواند نارسایی های بلاغی در زیبایی شناسی ادبی را تا حدودی مرتفع کند و امکان تحلیل در سطح بافت متن را به ما بدهد و هنر ادبیت را مانند بقیه اقسام هنر با اصطلاحات هنرهای زیبا، نقد هنری نماید. باهدف از کثرت به وحدت رساندن علوم بلاغی، مرزهای میان علوم را شکستیم و نام صدها انواع بلاغی را زیرمجموعه اصول هنری- روان شناختی این نظریه قراردادیم. این نظریه، روشی جهان شمول را ارائه می دهد که در انواع ادبی گوناگون بررسی شده و کارکرد دارد. حجم نمونه منتخب برای تشریح این نظریه در این مقاله، 30 نمونه از نوع ادبی نیایش 1 است، که با روش تلفیقی- تجربی- توصیفی مبتنی بر این نظریه بررسی شد و نشان داد که این نوع ادبی سنتی نیز، دارای زیبایی های هنری چون هنر پرسپکتیو، کنتراست و خطای دید در سطح بافت تجسمی شنیداری متن است و این نظریه و روش آن، امکان زیبایی شناختی همه سطوح بیرونی (فرم نوشتاری و شنیداری) و درونی متن (معنا) را، هم زمان و به صورت یک طرح کلی بر اساس مثلث ذهنی گشتالت و کدگذاری، به ما می دهد.
حجاجیه السخریه فی رسائل الخوارزمی على ضوء نظریه بیرلمان وتیتیکاه رسالته إلى أبی الحسن البدیهی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تروم هذه الورقه البحثیه إلى دراسه حجاجیه السخریه فی رسائل أبی بکر الخوارزمی وتحدید دورها فی إفحام المتلقی وإقناعه، معتمده علی نظریه بیرلمان وتیتیکاه فی الحجاج؛ ولهذا، استهدفت دراسه المرتکزات الحجاجیه التی اعتمدها الخوارزمی فی رسائله السخریه وکیفیه تجلّیها فیها، وکشف نجاحه أو فشله فی العملیه الحجاجیه من منظور تداولی حجاجی. وصلت الدراسه إلى أنّ الخوارزمی استدعى حججا عدیدهً تختلف من حیث النجاعه فی رسائله السخریه، واستخدم الحجج شبه المنطقیه، ومنها حجه التناقض أو عدم الاتفاق وحجه المقارنه، ووظّف أیضا الحجج المؤسّسه على بنیه الواقع، من أهمها الحجّه السببیه، وحجه السلطه، وحجه الشخص وأعماله والترکیز على التصویر الخُلُقی للمسخور ولا التصویر الخِلقی، واستدعى من خلال هذه الحجج الحججَ المؤسسهَ لبنیه الواقع، من أهمّها التمثیل الذی مال إلى التشبیه ولاسیّما المقلوب منه، والحجج التی تستدعى القیم والمشترک. تجلّت هذه الحجج فی إطار أسالیب لغویه وبلاغیه، حیث اعتمد على النسق الحجاجی التفضیلی والشرطی والتقابلی أکثر اعتمادا، ورکّز على المقایسه والمقارنه، واستعمل الصور البیانیه کالتمثیل ولاسیّما التشبیه منه، والصور البدیعیه، منها التضاد والطباق، وصنعه العکس، والمقابله، بحیث غلب علیها المفارقات والثنائیات الضدیه، والمبالغه، وأسلوب الذم یشبه المدح. ووصل البحث إلى أن الخوارزمی وقع فی التضلیل الحجاجی لاعتماده على المشاعر والأحاسیس؛ ولهذا استدعى الحجج التی أقل نجاعه.
تطور علم بدیع در صد سال اخیر حوزه علمیه قم (مطالعه موردی آرایه تشابه الاطراف در المیزان)
حوزههای تخصصی:
حوزه علمیه قم در صد سال اخیر ابتکارات و نظریه هایی را در شاخه های مختلف علوم اسلامی ارائه کرده است. یکی از دانش هایی که حوزه علمیه قم در صد سال اخیر در آن صاحب نوآوری بوده است، دانش بدیع است. آرایه تشابه الاطراف از آرایه هایی است که علاوه بر کارکرد زیبایی شناختی از کارکرد معناشناختی نیز برخوردار است. این کارکرد معناشناختی آنگونه است که غفلت از آن موجب کج فهمی برخی مفسران شده است. در میان تفسیرهایی که در صد سال اخیر در حوزه علمیه قم به نگارش درآمده است می توان به المیزان فی تفسیر القرآن و تفسیر سوره حمد اشاره کرد. در میان این آثار کتاب المیزان از جمله آثاری است که در آن نه تنها از دانش های ادبی در فرایند فهم متن استفاده شده است بلکه صاحب اثر در مسائل ادبی استفاده شده، دارای نوآوری نیز می باشد. نوآوری های علامه طباطبایی در المیزان قابلیت رقابت با سایر نظریات جدید زبانشناسی در جهان را دارد. از نوآوری های علامه طباطبایی در المیزان توجه به کارکرد معناشناختی آرایه تشابه الاطراف در فرایند تفسیر و فهم متن است. هرچند به صورت پراکنده پیش از علامه نیز توجه به کارکرد معنایی این آرایه رائج بوده است اما به مثابه یک روش در فرایند تفسیر و فهم متن در نیامده بوده و همچنین معانی آن و کیفیت تاثیر آن نیز کشف نشده بود. بنابر این می توان استفاده از کارکرد معنایی آرایه تشابه الاطراف و کشف معانی آن را از نوآوری های صد سال اخیر حوزه علمیه قم ب