فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
77 - 95
حوزههای تخصصی:
إنّ النظام المعقد للقواعد العربیه ودلالتها متعدده المستویات على بناء الجمله جعل کتابه هذه اللغه وترجمتها أمراً صعباً. وفی الوقت نفسه، أصبحت ترجمه النصوص الأدبیه إلى اللغه العربیه أکثر صعوبه بکثیر بسبب سماتها الجمالیه وقدراتها الأدبیه على المستویات الصرفیه والدلالیه والنحویه والتداولیه والاختلافات الدلالیه فی البنیه الفوقیه والبنیه التحتیه، بحیث أصبحت دقه الترجمه وجودتها لا یمکن تتبعها فی هذه اللغه من خلال المناهج والأسالیب الشائعه فی بعض الحالات. ومن هذه النقاط المفقوده فی تقییم الترجمه العربیه الوظائف الفکریه المبنیه على النحو والدلاله، والتی تقوم على تفاعل هذین المستویین اللغویین تخلق معنى جدیداً، نظراً لقله اهتمام المترجمین والاعتماد على مناهج تمیل إلى الحفاظ على البنیه والمعنى، ومن ناحیه أخرى فإنّه یسبب انهیار الدلاله وانقطاع فی الکلام. تقوم هذه المقاله من خلال منهج تحلیل المحتوى وبالإعتماد بإطار تقییم الترجمه المبتکره من اللغویات الوظیفیه المنهجیه لهالیدی بدراسه الانهیارات الدلالیه والفکریه المبنیه على البنیه فی الترجمه العربیه للروایه "النبی". ولهذا الغرض، وباستخدام الإطار النظری التطبیقی، تمّ تحقیق العینات الإنجلیزیه والعربیه من الروایه المذکوره بناءً على تراجع أو تحسین الوظائف الفکریه. أظهرت نتائج هذه الدراسه أنّه على الرغم من نقل الوظائف الفوقیه للتفکیر بشکل صحیح فی ترجمه معظم النصوص إلى العربیه، لکنّها تواجه انهیار الوظائف الوصفیه فی العینه المترجمه استخداماً لأسالیب نحویه ومعجمیه غیر مناسبه. نظراً لأنّه لایمکن اکتشاف هذه التحدیات من خلال استخدام أسالیب تقییم الترجمه الشائعه؛ تعتبر هذه الدراسه مفیده من الناحیه النظریه والتطبیقیه لمدرسی اللغه والباحثین فی الترجمه واللغویات التطبیقیه والمترجمین.
التناص وتجلیاته في الخطاب السردي لقصص علی السباعي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعرف التناص بأنه الصوت المتعدد ذلک لأن کل نص هو فی کنهه لوحه فسیفسائیه مکونه من الاقتباسات عن نصوص أخرى. ومن هذا المنطلق یکون النص محض إعاده إنتاج لخبرات تراکمیه سابقه، جمعت والتحمت فی البناء النصی الجدید الذی نهض فی هیکلیته على أساس من نصوص سابقه متباینه ومتعدده ومتنوعه المشارب. ومن هنا یکون کل نص تناصا بصوره مطلقه، ذلک أن النص یبرز فی عالم یغص بالنصوص (نصوص قبلیه، ونصوص محیطه به، وأخرى حاضره فیه)، واستراتیجیته المحوریه هی الهدم والتفکیک بغرض إعاده البناء. یهدف هذا البحث دراسه تجلیات التناص فی الخطاب السردی لقصص مختاره عن القاص العراقی علی السباعی حتی یستنتج بان أبرز أنماط التناص التی یمکننا تمییزها فی خطاب السباعی السردی فی المجموعات القصصیه المختاره (عینه البحث) نمطان رئیسان؛ الأول تناص ذاتی حصل مع نصوص الکاتب عینه، والآخر خارجی تفاعل فیه خطاب الکاتب السردی مع نصوص خارج حدود إبداعه الشخصی.
دراسه الجانب الأنثوی (الأنیما) والذکوری (الأنیموس) فی روایات عبد السلام العجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الحقائق النفسیه تعبر لنا عن ثنائیه الإنسان الجنسیه، فیری یونغ، وهو من علماء النفس الکبار، أن ثمه حس ذکوری یسکن کل أنثی ویدعی الأنیموس، وثمه حس أنثوی داخل کل رجل یسمی الأنیما، وهذان النموذجان اللذان قد وقعا وطُبعا فی أعماق لاشعور الإنسان الجمعی، لهما أثر کبیر فی تکوین شخصیه الإنسان وبالتالی تصرفاته فی حیاته. والأدب هو مهد واسع لظهور اللاشعور الجمعی ومحتویاته، ومن أحد الأدباء الذین تأثروا فی خلق أعمالهم الأدبیه بلاشعورهم الجمعی إلی جانب تأثرهم بلاشعورهم الفردی، هو عبدالسلام العجیلی. إنه من کبار کتاب سوریا والذی له دور بارز فی رقی الأدب الروائی السوری خاصه والعربی عامه. وفی بعض أعماله لا سیما "باسمه بین الدموع" و"رصیف العذراء السوداء"، و"قنادیل إشبیلیه"، و"قلوب على الأسلاک"، نتلمس وجوه الأنیما والأنیموس متجلیه فی شخصیاتها الثابته والنامیه. على هذا، إن هذا المقال یسعى، من خلال دراسه الأنیما والأنیموس فی الروایات المذکوره آنفا، واعتمادا على المنهج الوصفی التحلیلی، إلى الإجابه عن هذا السؤال الرئیسی علی أنه کیف یظهر هذان النموذجان فی روایات العجیلی، ومن هذا المنطلق، یهدف تسلیط الضوء علی دورٍ تلعبه الأنیما والأنیموس فی تکوین شخصیاته الروائیه. أما أبرز النتائج التی توصل إلیها البحث فتدل علی أن العجیلی حدد وظیفه محوریه لشخصیات روایاته بحیث تکشف لنا عن وجود العلاقه الجدلیه بین نموذج الأنیما والأنیموس، کما أنها تشیر إلی مرافقه الوجوه الإیجابیه والسلبیه لهذین النموذجین وکونهما معا فی روایات العجیلی، إلا أن سلبیاتهما المتمثله فی الدعاره والشهوه، والفتنه، والخیانه، والحسد، والاستسلام، والمیل إلی التمرد والعصیان، تنعکس فی هذه الروایات أوسع نطاقا، وللأنیما دور أکثر وضوحًا فی تکوین الشخصیات ومسار أحداث روایاته.
خوانش تطبیقی بازتاب هویت در رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه اریک اریکسون (مطالعه موردی: فاتن و هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
60 - 78
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی هویت در دو رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریک هامبورگر اریکسون پرداخته شده است. در این نظریه، نوجوانی در مرحله پنجم قرار دارد و چالش اصلی این دوران بحران هویت؛ البته نه به معنای مخاطره آمیز آن است. دو رمان بررسی شده عبارت اند از: « فاتن»، اثر فاطمه شرف الدین نویسنده لبنانی و « هستی»، اثر فرهاد حسن زاده نویسنده ایرانی. فاتن در فضای جنگ داخلی لبنان (1985) و هستی در اوایل جنگ ایران و عراق (1980) روایت می شود و شخصیت های اصلی در هر دو، دختران نوجوان هستند. در رمان های نوجوان شرف الدین به تحلیل و نقد اوضاع اجتماعی لبنان، پرداخته می شود و در رمان های نوجوان حسن زاده رویکرد توانمندسازی و آگاهی بخشی به دختران به صورت برجسته ای نمود دارد. پژوهش ها از یک سو بر اهمیت مرحله نوجوانی و ضرورت شکل گیری هویتِ موفق در این مرحله تأکید دارد و از سوی دیگر، غفلت پژوهشگران ادبی از این دوران را نشان می دهد؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر، با بهره گیری از نظریه اریکسون و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی، این دو اثر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، در رمان های فاتن و هستی ، ویژگی های نوجوان براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون در سه دسته بندی قرار می گیرد: 1. بحران هویت؛ 2. هویت یابی که خود شامل زیرمجموعه های همانندسازی، دریافت حمایت از جامعه، اعتراض نوجوان به نظام ارزشی بزرگ سالان و عشق در نوجوانی است؛ 3. تعهد. از بررسی جایگاه هویت و چالش های هویتی نوجوانان در رمان های فاتن و هستی، نتیجه گیری می شود که ترغیب جدی مخاطب نوجوان به کسب هویت سالم و موفق از طریق تحصیل، مطالعه و معاشرت با افراد شایسته، هدف اصلی دو رمان است.
واکاوی معنای معنا در خطبهل شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی (مطالعه موردی استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف لایه های نهفته وپنهان یک متن که با مشارکت پویا ونگرش خلاقانه خواننده حاصل می گردد، موجب ارزشمند شدن وبازتولید معانی مبهم و دورازذهن می گردد؛ ادیب ونویسنده حاذق وخلاق، از طریق شیوه غیرمستقیم کلام، خواننده را به تلاش فکری وا می دارد واینگونه میزان اثرگذاری سخن خویش به مخاطب را افزایش می دهد. جرجانی بین نظم ومعنا ارتباط مستحکمی برقرار می کند. وی با پایه گذاری نظریه نظم خود، مسئله معنای معنا را مطرح نمود ومتون را از یک ساختار ثابت وساکن به فرایندی زنده وپویا تغییر داد. در این میان استعاره به عنوان یکی از مهمترین نمودهای معنای معنا، نقش به سزائی در این فراگرد ایفا می کند. پژوهش پیش رو در پی بررسی معنای معنا در خطبه شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی است که استعاره به عنوان محور اصلی آن مورد کنکاش قرار گرفته است. پی بردن به مقصود ومراد اصلی امام علی(ع)، در جمله هایی که دارای لایه های چندگانه می باشند، از جمله اهداف این پژوهش است؛ نتایج این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، حاکی از آن است که امیرمؤمنان (ع) در جای جای این خطبه، امور انتزاعی وغیرقابل فهم را در قالب استعاره و به طور ملموس تبیین نموده است. وجود عناصر انسجام بخش و نظم آفرین در عبارات، از جمله: نوع جملات به کار رفته، نحوه استفاده از اصطلاحات و واژگان، ارجاع و جایگزینی، حذف، ادات ربط و... منجر به ایجاد بافتی منسجم و روابطی متقابل در خطبه گردیده که در نتیجه آن معنا غنا یافته است.
المقاومه الوطنیه ضد الاستعمار فی شعر ابراهیم المنذر الشاعر اللبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
59 - 76
حوزههای تخصصی:
الملخص لاشک فی أن الاحتلال یؤدّی إلی المقاومه فی الدفاع عن الحق فی الحیاه والحصول علی الاستقلال والسیاده علی الوطن ویمکن القول بأن الشعر الذی یحتوی علی هذه المضامین فهو شعر المقاومه والشاعر المقاوم یدافع عن وطنه وقضیّته ضد المحتلّین بسلاح کلمته المتشعّبه بالصمود والتحدّی. یعدّ الشاعر المسیحیّ اللبنانی شیخ إبراهیم المنذر(1875- 1950م.)، من أکبر الشعراء المقاومین فی إبان فترات الاستعمار الأروبی علی البلاد العربیّه.کان المنذر ثائراً وطنیاً، مصلحاً اجتماعیاً، ومعلماً انسانیاً وقد کان یحاول فی أشعاره إذکاء روح المقاومه والوعی لدی الأمه العربیه. یهدف هذا البحث إلی دراسه ملامح المقاومه ضد الاستعمار فی شعر المنذر المقاومه علی المنهج الوصفی - التحلیلی. تدلُّ نتائج البحث علی أنّ الشاعر التزم فی شعره بمواقفه الوطنیه والقومیه، وقدنظم قصائد وطنیه جیّده یعبر فیها عن شعوره الوطنی. فیثبت أن الوطن والدعوه إلی الأخوه والوحده العربیه والقومیه، و إثاره نخوه الرجوله فی قلوب الأبطال، والغضب والتمرّد علی مُؤتمر السَّلام، وصرخه استغاثه للإخوه العرب بسوریا والعراق، وقوه الإراده وعلو الهمه فی الجهاد والابتعاد عن القعود، والشهاده فی سبیل الوطن، ونشر العلم والتربیه الوطنیه والحفاظ على اللّغه العربیه هی من أهم ملامح المقاومه فی شعر هذا الشاعر اللبنانی.
دراسه میزات روایات المراهقین للدّفاع المقدّس (داوود غفارزادگان، محمدرضا بایرامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
الأدب الإقلیمی والریفی کفرع من الأدب الذی یتعامل مع خصائص الجغرافیا الطبیعیه والبشریه والتطورات الاجتماعیه فی منطقه معینه، له مکانه خاصه فی أدب معظم البلدان. لعب أحمد محمود باعتباره أحد الکتّاب الواقعیین للمناخ، دوراً مهمّاً فی روایه القصص فی الأدب الإیرانی المعاصر حتى أنه اعتُبر أحد الکتّاب النشطین فی المدرسه الجنوبیه. "الأرض المحروقه" هی الروایه الأولى بعد حرب العراق و ایران. تعکس هذه الروایه وهی تطرح المعاناه والتضحیات، وصمود الشعب فی الحرب التی شهدتها إیران فی أواخر القرن العشرین. کما تتضح أهمیه هذا العمل عندما یصوّر أحمد محمود ببراعه مشاهد سرد القصه بأسلوب واقعی تبدو فی نظر الناقد کوثیقه اجتماعیه تاریخیه لأحداث الحرب وانعکاس الوضع فی المنطقه الجنوبیه. اعتمد البحث فی دراسه هذه الروایه على المنهج الوصفی التحلیلی، تمّت دراسه الخصائص الجغرافیه والمحلیه فی روایه "الأرض المحروقه"فیما یتعلق بالعواقب الاجتماعیه. تُعتبر نتائج هذه الدراسه فی روایه الأرض المحروقه تأثیر الهویه الأصلیه للمؤلف على حدث تاریخی مهم للدفاع المقدس. بالإضافه إلى التحدیات البیئیه بعد الحرب المفروضه بسبب الظروف المعیشیه والاقتصادیه، ضروریه لتجنب التحدیات العرقیه والاجتماعیه وأغراض التنمیه المستدامه.
الگوی جدید واژه شناختی در سده اخیر حوزه علمیه قم
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از علوم ادبی برای ورود به زبان قرآن و فهم صحیح پیام الهی ضروری است، پژوهش های انجام شده در دوره های مختلف نسبت به علوم ادبی، راه را برای بهره برداری بهتراز زبان قرآن و فهم پیام الهی هموار ساخته اند، بررسی تحولات سده اخیر حوزه علمیه قم در زمینه واژه شناسی زبان قرآن مورد اهتمام این پژوهش می باشد. برخی مفسران برای معنا شناسی دقیق واژگان قرآنی، از علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت و... بهره جسته و بخش مستقلی با عنوان «اللغه و الصرف» به آن اختصاص داده اند، گرچه برخی علم صرف را به عنوان یک علم واقعی قبول نکرده و آن را نوعی ذوقیات نفسانی و استحسانات محافل علمی دانسته است. درعین حال روش معنا شناسی واژه های قرآنی آنان در تفسیر، تحوۤل جدیدی در صد سال اخیرحوزه علمیه قم می تواند به حساب آید. برخلاف روش رایج درعلم صرف، برای شناخت لازم و متعدی راهکار جدیدی ارائه داده اند، در قواعد اعلال روش جدید مبتنی بر «تبعیۤت حرکت» یا «سکون حرف» زمینه ساز تحوۤل بزرگی در قواعد اعلال می شوند. ارجاع معانی متعدد به یک معنا تحول دیگری در معنا شناسی است. با ارائه ملاک جدیدی برای اشتقاق کلمه (وجود دو وضع نوعی در مادّه و هیئت هر کلمه)، بسیاری از معانی ارائه شده برای اشتقاقات لغوی و صرفی را باطل دانسته اند. در این پژوهش تحوۤلات جدید سده اخیر حوزه در زمینه الگوی جدید معنا شناسی واژگان قرآن در تفسیر، بررسی می شود.
تحلیل و ارزیابی ترجمه بر پایه روش های هفت گانل وینی و داربلنه (مورد مطالعه: رمان أرض النّفاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته اختلاف نظر زیادی درخصوص انتقال ساختار یا مفهوم میان صاحب نظران ترجمه بوده است. عده ای در تقابل ساختار و مفهوم، به ساختار روی آوردند و ترجمه تحت اللفظی را برگزیدند و عده ای دیگر بر این باور بودند که هدف ترجمه تنها انتقال مفهوم است و ترجمه ی آزاد را مناسب دانستند. با شکل گیری رشته مطالعات ترجمه، توجه به تقابل میان ساختار و مفهوم در نظریات صاحب نظران این رشته انعکاس یافت که از جمله این صاحب نظران، دو زبان شناس فرانسوی به نام های ژان پل وینی و ژان داربلنه بودند. این دو با اتخاذ رویکرد تحلیل مقابله ای به مطالعه ی زوج زبان فرانسه-انگلیسی و توصیف شیوه های ترجمه پرداختند و الگوی خود را که با نام روش های هفت گانه شناخته می شود، در توصیف روش ترجمه ی تحت اللفظی و آزاد ارائه دادند که مبنای نظری این پژوهش بر آن مبتنی است. در مقاله حاضر نگارندگان کوشیده اند بر پایه ی روش های هفت گانه وینی و داربلنه، به تحلیل و ارزیابی رمان «أرض النّفاق» اثر یوسف السباعی و ترجمه حسین فریار بپردازند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که مترجم بیشتر از روش های غیرمستقیم در ترجمه بهره برده و به عبارت دیگر ترجمه آزاد را بر تحت اللفظی ترجیح داده است. همچنین مشخص شد در تمامی نمونه هایی که بر اساس ترجمه ی غیرمستقیم ترجمه شده اند، مترجم ترجمه موفقی ارائه داده اما در مواردی که تنها به ترجمه مستقیم اکتفا کرده است، ضعف ترجمه دیده می شود. در پایان مقاله پیشنهاد نگارندگان بر این بود که ترکیب ترجمه مستقیم و غیرمستقیم، راهکار مفیدی در ترجمه مفاهیم و اصطلاحات دشوار است.
أثر البیان القرآنیّ عند الجرجاني في التفسير والنحو والبلاغهآیاتُ سوره البقره نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
273 - 300
حوزههای تخصصی:
عندَ الحدیثِ عن الدّراسات القرآنیه، تجدُ جهودًا حثیثهً فی هذا المضمار، بیانًا وتوضیحًا، ولکنَّ الساطعَ بین تلک الجهود، جهودُ عبد القاهر الجرجانی، حیثُ أولى القرآنَ الکریمَ عنایهً کبیرهً، ونظرَ إلیه نظرهً شمولیهً، مستندًا إلى نظریته اللُّغویه. وأطالَ التمعُّنَ حول جدلِ سابقیه فی قضیهِ اللّفظِ والمعنى، وأثارَ انتباهَه فی خضّمِ ذلک تعالُقَ الألفاظِ، حیثُ رأى أنَّ الألفاظَ تتعالقُ فی ما بینها تعالقًا لافتًا، وأدرکَ أنَّ المزیهَ تکمنُ فی ذلک. وعلى ضَوءِ ذلک أرسى قواعدَ ثابتهً، کانتْ ولا تزال موضعًا للبحث والدّراسه اللُّغویه، ولا سیَّما القرآنیهُ، وبناءً على ذلک یستقرِئُ البحثُ جهودَ عبد القاهر الجرجانی فی ضَوء کتابه "دلائل الإعجاز"، بُغیهَ الوصولِ إلى تصوّرٍ عن نظرتهِ وفکرِه والتعرفِ إلى آرائِه، والوقوفِ على منهجهِ، وبیانِ مقاصدِه، وذلک من خلال تناولِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وقد هدف البحث إلى بیان جهود عبد القاهر الجرجانی، فی ضَوء القرآن الکریم، ولا سیَّما سورهِ البقره، والإشارهِ إلى الجهودِ اللُّغویهِ التی حیَّت آراءَه. ولبلوغ ذلک اعتمد البحث المنهج الوصفیّ التحلیلیّ والاستقرائی، حیثُ قامَ باستعراضِ جهودِ عبد القاهر الجرجانی وتحلیلِها، سعیاً للوصولِ إلى أثرِها فی اللّغه العربیه، واستقراءِ آراءِ اللّغویین بعده، وذلک فی ضَوءِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وخلُص أنَّ الجرجانی خالفَ سابقیه، فقد زاوجَ بین اللّفظِ والمعنى، واستشهدَ فی نظریته بآیات الله عزّ وجلَّ، حیث استضاء بآیات الذکر الحکیم فی کل قضیه لغویه عالجها، وکانت سوره البقره موضع الدراسه والتحلیل. فقد أبان عن المکانه التی تؤدیها المفرده فی النص القرآنی، وتناسقها التام ضمن المعنى العام، وقد اقتفى أثره علماء اللُّغه والتفسیر، فقد وافقوه فی مسائل، وخالفه بعضهم فی أخرى، إلّا أنَّه بذلک تجلّت آیه من آیاتِ إعجاز القرآن الکریم، وانتهتْ بإرساء قواعدَ علمٍ جدیدٍ ذی صلهٍ وثیقهٍ بعلوم اللُّغه ولا سیَّما علمِ النحو.
بررسی و تحلیل شعر جاسم الصحیح بر اساس نظریه ریفاتر (مطالعه موردی : قصیده "وطن لاسمی مشرد")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم نشانه شناسی نخستین بار توسط فردیناند سوسور به کار برده شد. وی نشانه را مفهومی می داند که دو رو دارد و آن دو رو همان دال و مدلول اند. این نظریه سپس توسط زبان شناسان معروفی چون پیرس مفهوم دیگری به خود گرفت و سرانجام کاربرد نشانه شناسی در شعر توسط یاکوبسن به عنوان روشی نوین برای تحلیل متون استفاده شد. ریفاتر به پیروی از یاکوبسن نشانه شناسی در شعر را گسترش داد و تا حدی پیش رفت که توانست نظریه وی را نقد کند. نظریه نشانه شناسی ریفاتر، از جمله نظریه هایی است که در تحلیل شعر کارآیی دارد. طبق این نظریه، شعر مجموعه ای از نشانه هاست که در کنار یکدیگر معنا می یابند. این نظریه نخستین بار در قرن بیستم توسط ریفاتر در کتاب نشانه شناسی شعر، مطرح شد. به اعتقاد وی، چینش کلمات در شعر بر خلاف کلام عادی، دستور و قواعد خاصی ندارد و مفاهیمی عمیق تری پشت این کلمات نهفته است. نظریه ریفاتر ابتدا با تکیه بر توانش زبانی، علاقه میان کلمات را بررسی می کند و با کمک توانش ادبی به مقصد نهایی شعر می رسد. نگارندگان در این مقاله ابتدا مفاهیم بنیادین نظریه ریفاتر را تبیین کرده و سپس شعر "وطن لاسمی مشرد" را با کاربست مولفه های این نظریه تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که مواردی چون انباشت، منظومه توصیفی، هیپوگرام و ماتریس ساختاری که با خوانش ناپویا به دست می آید و خاستگاه شعر را تعیین می کند، قابل تطبیق بر این سروده می باشد.این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیل شخصیات روایه "المستنقع" لعبدالحمید جوده السحّار؛ على ضوء نظریه النموذج العاملي لغریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ "الشخصیه" من الأرکان الرئیسه المشکّله للنصّ القصصی. وتعدّ "العاملیه" أی "فعل الشخصیه" من الاتجاهات المهمه فی هذا المجال، فتوظیف کلّ شخصیه فی القصه یتطلّب دقه وإتقاناً خاصاً. و کلّ کاتب بإمکانه أن یقیم علاقه عمیقه مع قرّائه من خلال توظیفه السلیم للشخصیات ویمضی بالقارئ إلى بطن القصه ویحثّه على متابعه الروایه حتّى النهایه. یسعى هذا البحث عن طریق المنهج الوصفی-التحلیلی أن یلقی الضوء على شخصیات روایه "المستنقع" للسحّار وهی إحدى روایات الکاتب الواقعیه وذلک على أساس نظریه غریماس فی مجال "الأدوار العاملیه". إنّ غریماس طرح نظریته فی مجال الروایه متأثّراً بنظریه "بروب". بما أنَّ نظریه غریماس قابله للتطبیق فی جمیع الأنماط الأدبیه تقریباً، من هنا نموذجه لدراسه الأدوار العاملیه فی الشخصیات القصصیه تشتمل على ثلاثه نماذج ثنائیه وهی: «العامل/الهدف»، «المرسل/المعمول» و «المساعد/المعارض». یظهر لنا من خلال النتائج الّتی تمّ استنتاجها على ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی بأنّ شخصیات الروایه یعانون من مفارقه کبیره بالنسبه إلى القیم (الحبّ والخیانه، العفو والأنانیه، الانتقام وطلب الخیر، المستنقع والطریق الصواب). إنّ فؤاد -بناء على نموذج غریماس حول العاملیه- یعیش فی فضاء المجتمع التقلیدی فی مصر، وهو یمضی فی سبیل أهدافه بنشاط ودون توقف أو جمود، ویلعب دوره فی العامل القصصی ویجعل المکونات الأخرى لهذا النموذج تسیر نحو طریق التفاعل.
المغامره المیتاقصیه في روایه "أفاعي النار" لجلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتولی هذه المقاله بالبحث نمطاً من السرد الما بعد الحداثی یعنی المیتاقص الذی ینسب إلی الروائی الأمریکی "ولیام غاس". تعدّ المیتاقصیه من أهم سمات أدب ما بعد الحداثه وهی خلق نص سردی مغایر مع السرد التقلیدی ویعنی ذلک کسر الأسالیب التقلیدیه فی الکتابه الروائیه من خلال استخدام تقنیات جدیده فی النتاج الروائی. هذه الدراسه تحاول الکشف عن المغامره المیتاقصیه فی روایه "أفاعی النار" لجلال برجس حیث تضمنت هذه الروایه نصاً سردیاً مختلفاً عن النصوص السردیه التقلیدیه، إذ وضعنا الکاتب أمام فضاءات جدیده وواسعه واعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی توصلنا فی بحثنا هذا إلی أن السرد عند جلال برجس فی کثیر من الأحیان یتأرجح بین الخیال والواقع وبین الماضی والمضارع ومن أهم ما وظّفه من تقنیات میتاقصیه فی روایته هی: استحضار طقوس الکتابه، الإشاره إلی الکتابه، تجسید قلق الکتابه، تفتیت زاویه السرد وتوزیعها علی شخصیات مختلفه، أی تعدد الأصوات، التأرجح بین التخییل الإیهامی والحقیقه الواقعیه، شدّ انتباه القارئ إلی عملیه السرد نفسها أکثر من شدّ انتباهه إلی موضوع السرد والتشظی فی الزمن.
دراسة النرجسيّة الأدبيّة في تقديم النماذج التربويّة - الأخلاقيّة في أشعار الشعراء العرب المعاصرين بالاعتماد على نظریة «الذات» لهاينز کوهوت (محمود سامي البارودي انموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
92 - 118
حوزههای تخصصی:
الیوم إذ یلقی الإهمال والغزو الثقافی فی إطار عوامل جذب افتراضیه، بظلاله على أفکار الناس، تتخذ المهمه الأخلاقیه - التربویه للشعر فی میدان الأدب، دوراً أکثر أهمیه، رغم اختلاف آراء النقاد والأدباء بهذا الشأن، إلا أنه یجب القول بأن الشعر لیس مجرد حفنه من التشبیهات والاستعارات والصور، ولا شک أنّه یحمل معه رساله أخلاقیه وعاطفیه. یتمثل هدف الکاتب، إلى جانب تأکیده على وجود التفاعل بین الفن والأخلاق، بدراسه دور النرجسیه فی تقدیم النماذج السلوکیه - الأخلاقیه فی الأدب العربی المعاصر، وفقاً لمنهج تحلیل المحتوى ووصفه استناداً إلى شعر محمود سامی البارودی. تشیر نتائج البحث إلى أن ذلک التطور الضخم الذی حدث فی الأدب العربی المعاصر، شق طریقه إلى مجال النرجسیه أیضاً، فأبعده عن الترکیز على النرجسیّه والتعطش لحب الظهور، وأدخله إلى الحدود الطوباویه وتصویر مدینه فاضله، ولذلک ومع استعراض أشعار محمود سامی البارودی، الشاعر العربی النرجسی المعاصر الکبیر، اتّضح أن مفاهیم مثل الإشاده بالشجاعه والبطولات، ومقارعه الفقر، وامتلاک الروح الجهادیه والاستشهادیه، وعدم التعلق بالدنیا وملذاتها، والعفه والحشمه، وتجنب النمیمه والکذب والإسراف، والوفاء بالعهد، والصبر والجلد، والسخاء والکرم، هی من جمله أهم مکاسب النرجسیه الأدبیه الصحیه فی شخصیه الشاعر.
مظاهر التبئیر السینمائي في روایة "القنّاص" لزهران القاسمي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
31 - 52
حوزههای تخصصی:
التبئیر فی السردیات والمحکی السینمائی قد یعنی تحدید زاویه الرؤیه، إذ یشکّل دوراً مهمّاً فی سرد الأحداث عبر تَعدّد مظاهر البؤره، وقد یتجزّأ إلى التبئیر الصفر والتبئیر الخارجی والداخلی والأبعاد البؤریه للصور المرئیه، التبئیر فی السرد الروائی هو تحدید موقع السارد أو الشخصیه الروائیه، والزاویه التی ینقل لنا من خلالها الأحداث، أمّا السرد السینمائی فتتبنّى الکامیرا السردیه فیه وجهه نظر الشخصیات على حده، فتُنتج بعض المفاهیم والأفکار الإیدیولوجیه فی التجربه السردیه السینمائیه، کما أنّ هذه الأدوات السینمائیه تُعزز قدره المتلقی على إدراک المحکی فیصبح التبئیر أداهً درامیهً وهذا العنصر انطبق تماماً على روایه "القنّاص" لزهران القاسمی حیث وزّع زوایا النظر فی أماکن عدّه من القرى العمانیه بواسطه المنظار الذی یسجّل به بطل الروایه صالح بن شیخان زوایا الرؤیه.
اعتمدت هذه الدراسه على المنهج الوصفی- التحلیلی، للوقوف على آلیات اشتغال التبئیر فی المحکی الروائی وتحدید أنواعه ومظاهره فی روایه "القنّاص" وفقاً لعناصر البناء الصوری. تهدف هذه الدراسه للکشف عن دلالات التبئیر البصری وکیفیه ایصال المتلقی لإدراک شمولی من زوایا الحکایه، وتبیین مواقع هذه الزوایا حسب الشخص السارد سواء کان الراوی للمشاهد المرئیه أو الشخصیه الروائیه. من أبرز النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هی أنّ التبئیر السینمائی یتشکّل بتداخل الکامیرا والشخصیه السارده وتفاعل المتلقی للمشاهد المصوّره، لذا نرى أنّ السرد السینمائی له قابلیه هضم التبئیر المرئی لاعتماده على المجال الکلامی والصوری فی الروایه المذکوره، کما أنّ التعالق بین الصوره المرئیه والشخصیات السارده فی الروایه ینتجان نمطاً متنوعاً فی إیصال وسرد المعلومه، وعلى هذا الأساس یدور البحث حول محورین أساسیین هما؛ التبئیر البصری والبُعد البؤری للتبئیر.
نظریه الأفعال الکلامیه في آیات الأحکام الزواج أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فتحت التداولیه آفاقا واسعه جدیده عبر دراسه استعمال اللغه وعلاقتها بمستعملیها فی سیاقات محدّده. وتنحدر منها نظریه الأفعال الکلامیه التی تعدّ من أبرز نظریات الفلسفه اللغویه التی أرسى دعائمها أوستن فی العشرینیات، وهی تعادل قضیه الخبر والإنشاء لدى العلماء العرب. ومن هنا، جاء البحث بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، لمعالجه الأبعاد التداولیه فی الآیات المرتبطه بالزواج. وتبرز أهمیه الموضوع فی أنّ استیعاب الخطاب القرآنی یفتقر إلى منهج یتناول اللغه باعتبار المتکلم والمخاطب والمقام. وأهم ما توصّل إلیه البحث أنّ الأفعال الکلامیه توزّعت بین المباشره وغیر المباشره، إلا أنّ الأولى المتمثله فی الأمر والنهی، احتلّت نسبه کبرى من الآیات المدروسه؛ لاعتبار الزواج وما یرتبط به حُکما وتشریعا إلهیا ذا أهمیه قصوى فی الإسلام، فلا بدّ أن یکون الفعل الکلامی ذا قوه إنجازیه تعبیریه إیحائیه؛ لیدفع المتلقّی إلى الطاعه والامتثال. أما شروط الملاءمه، فهی توفرت فی الأفعال الکلامیه: شرط المحتوى القضوی هو الأمر بإیتاء المهر، وتحریم الزواج من أزواج الآباء وتحریم مناکحه المتصفین بالشرک رجالا ونساء حتى یؤمنوا، وعدم التصریح بخطبه المرأه المعتدّه، والأمر بإقامه العدل عند تعدد الزواج وغیرها. وهذه الأفعال مطلوبه من المسلمین والمؤمنین رجالا ونساء؛ أما الشرط التمهیدی فهو تحقق لدى المخاطبین؛ لکونهم قادرین على إنجاز الأفعال المطلوبه، والمتکلم على یقین من قدراتهم. وشرط الإخلاص بدیهی تحققّه؛ لأنّ اللّٰه لا ینطق عن لغو وهوى، فیرید حقا من المخاطبین أن یمتثلوا أوامره ونواهیه. والشرط الأساسی تحقق فی إرادته التأثیر فیهم؛ لینجزوا الأفعال المحدّده. والفعل التأثیری من الواضح أن یتحقق فی المجتمع الإسلامی لاسیّما عند من یلتزم بحدود اللّٰه، فیحاول تطبیق الأمور التکلیفیه والشرعیه على حیاته.
أثر المعتلات فی صیاغه المقاطع والإیقاع الخارجی للشعر العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
17 - 34
حوزههای تخصصی:
إن البنیه الإیقاعیه تنبعث من البنیه الصوتیه والصرفیه والمعجمیه لأی لغه، کما فی اللغه العربیه، ترتبط الدراسه العروضیه بمعرفه نسج الکلمه وتوالی المقاطع الصوتیه. فدراسه المقطع الصوتی لها أهمیه بالغه فی میدان الدراسه العروضیه من حیث البناء والوزن، ولها أیضا تأثیر کبیر فی الحفاظ على اللغه. ومن المعلوم أن طاقات اللغه العربیه غیر المحدوده جعلت منها لغه موسیقیه، متوازنه ومنسجمه، فتتمیز عن غیرها من اللغات بهذه الصفه. اتخذ الإیقاع بآفاقه الواسعه اتجاهات مختلفه عند الباحثین، إلا أننا لا نجد بحثا یسلط الضوء على الفاعلیه الإیقاعیه للمعتلات وما تلعبه من دور فی لیونه الإیقاع وإثراء التشکیل الإیقاعی من هذا البعد. وعلیه، انصبت دراستنا فی موضوع الإیقاع الخارجی على کشف دور المعتلات. یهدف البحث الحالی، باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إلى معرفه أثر المعتلات فی صیاغه المقاطع العربیه وموسیقى الشعر العربی الخارجیه ومدى فاعلیتها فی تشکیل البنیه الإیقاعیه العامه للنص وارتباط ذلک بالبعد الدلالی أحیانا. أما للکشف عن دور المعتلات فی الإیقاع الخارجی فرصدنا تلک الظواهر الإیقاعیه، حیث یکون لأحرف العله وحذفها وتبدیلها أثر بالغ فیها. فحاولنا أن ندرس أثر هذه المعتلات فی المقاطع الشعریه والقافیه وتشکیل الأوزان والبحور فی دراسه الموسیقى الخارجیه. قد تبین لنا من خلال الدراسه أن المعتلات تعد طریقا لتنظیم المقاطع التی یحتاج إلیها الشاعر فی نظمه؛ فمن أبرز میزات المعتلات وأهمها فی الشعر هو إغناء اللغه والشعر بحروف اللین لاسیما فی الأفعال، کما لوحظ أن الأشعار العربیه انمازت بهیمنه التفعیلات ذات المقاطع الطویله لاسیما المفتوحه (cvv)؛ کأنها بمثابه استراحه لغویه للشاعر والقارئ تخرج اللغه من أن تکون على وتیره واحده ممله أحیانا عند السامع.
جمالیات توظیف المجره فی الشعر العربی القدیم حتی نهایه العصر العباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
13 - 37
حوزههای تخصصی:
کانت ولاتزال السَّماء بسحر جمالها وما تکتنفه من ظواهر فلکیه مصدر إلهام فی الوصف والمقارنه والتشبیه و الاستعاره وخلق الصور الفنیه البدیعه، وکانت الأجرام الفلکیه بما فیها المجره روافد یتخذها الشعراء للتعبیر عن کوامن نفوسهم وما یختلج فی صدورهم وتصویرما کان یجیش فی أعماقهم من مشاعر وأحاسیس وعواطف، وکذلک یستخدمونها فی إغناء لغتهم الشعریه وإبراز مقدرتهم فیها، وقد یخلعون علیها من رهافه الحس سرَّ جمالها لیضفوا إلیها قیماً جمالیه فنیه. فکانت المجره من الروافد التی تشغلُ قسطاً من أشعارالشعراء العرب فی أغراضٍ کالمدح والوصف والفخر والاعتزاز یستخدمونها فی الخطاب الشّعری خاصهً فی تشبیهاتم، مستمدین لونها و علوّها وشکلها وهیئتها وأنوار نجوم حوزتها لتصویر المعانی البدیعه معبّرین بها عن مشاعرهم وعواطفهم وأهوائهم.وقد تطورت المضامین والصور المستمده منها علی مرّالعصور. وهذه الدراسه یإیجازها تحاول ما تیسّر لها استقراء الأبیات الشعریه فی المجره من الشعر القدیم حتی نهایه العصر العباسی ودراسه جمالیه توظیفها فنیاً. الکلمات المفتاحیه: جمالیات. المجره . الشعر. القدیم. العباسی
دراسة مقارنة لبعض الجمل الإنشائیة، التعجبیة والندائية وأنواعها (النداء، الندبة، الاستغاثة) والتمنی والمدح والذمّ باللغتین الفارسیة والعربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
71 - 91
حوزههای تخصصی:
هناک العدید من القواسم المشترکه بین علم المعانی فی اللغتین الفارسیه والعربیه. لقد قلد معظم علماء الخطاب الفارسی فی أعمالهم وذکروا نفس محتویات دلالات اللغه العربیه دون تغییر أو ببراهین فارسیه ومن ناحیه أخرى، فقد ذکروا المزید من القواسم المشترکه والتعبیر عن الاختلافات لا مکان له فی أعمالهم. بحث هذا البحث فی الاختلافات القائمه فیما یتعلق بموضوعات النداء، والندبه، والإستغاثه، والمدح ، والذمّ، والتعجب، والتمنّی والترجیّ بمساعده خبراء فی دلالات اللغتین الفارسیه والعربیه. النتیجه النهائیه هی أنه فی المواضیع المذکوره أعلاه، فی حین أن هناک قواسم مشترکه، هناک أیضًا اختلافات. أیضًا، غالبًا ما یکون النموذج الهیکلی للجمل العربیه قائمًا على القواعد والقیاس، ولکن فی اللغه الفارسیه، غالبًا ما لا تحتوی الموضوعات المذکوره أعلاه على قواعد هیکلیه خاصه ومتماسکه. وعاده ما یتم تلقی المحتوى بطرق مثل نوع التعبیر ونبره المتحدث.النتیجه النهائیه هی أنه فی المواضیع المذکوره أعلاه، فی حین أن هناک قواسم مشترکه، هناک أیضًا اختلافات. أیضًا، غالبًا ما یکون النموذج الهیکلی للجمل العربیه قائمًا على القواعد والقیاس، ولکن فی اللغه الفارسیه، غالبًا ما لا تحتوی الموضوعات المذکوره أعلاه على قواعد هیکلیه خاصه ومتماسکه. وعاده ما یتم تلقی المحتوى بطرق مثل نوع التعبیر ونبره المتحدث.
خوانش پدیدارشناسانه قصیده شجرة القمر از نازک الملائکة براساس نظریه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی توصیفی با هدف مبارزه با شک گرایی و نسبیت گرایی با شعار به سوی خود اشیاء و در جهت اثبات فلسفه به عنوان یک علم متقن، توسط ادموند هوسرل پایه گذاری شد. هدف از این روش رجوع به نمودها و توصیف بدون پیش داوری آنها بود. این رویکرد با انتقاداتی مواجه شد که هوسرل را برآن داشت تا برای پاسخ به مسئله وجود عالم و واقعیت آن، فلسفه استعلایی را بنا نهد. پدیدارشناسی استعلایی با معرفی مفاهیم پیچیده ای چون التفات، فروکاست، نوئما و نوئسیس، اگوی محض، زیست جهان و سطوح مختلف زمان از جمله زمان آگاهی مطلق همراه است. آموزه هایی کاملاً انتزاعی که به تفسیر و تبیین نیاز دارد. چنانچه خوانش فلسفی بعضی اشعار، امری محال فرض نشود، این عمل، علاوه بر تبیین آموزه های دشوار پدیدارشناسی برای مخاطبان، مقدمات آشکارساختن جنبه های زیبائی شناختی شعر را نیز فراهم می سازد. بنابراین پژوهش حاضر پس از بررسی ویژگی های شخصیت پسر در قصیده شجره القمر از نازک الملائکه و توجه به مفهوم انتزاعی درخت ماه از یکسو و انطباق تطور معنایی ابژه ماه در این شعر بر مراحل تغییر نظریه هوسرل از سوی دیگر، این قصیده را برای خوانش فلسفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی مناسب تشخیص داده و به واکاوی آن پرداخته است. نتایج نشان می دهد که طیف معنایی ابژه ماه برای پسر، مفاهیمی چون پرنده، کودک و سپس بذر را در برداشته است. به این ترتیب که اگوی محض(پسربچه) پس از مراحل مختلف فروکاست، نوئمای ماه را به صورت بذری که قابلیت رشد و نمو دارد، تقویم کرده است و در نهایت تصویر درخت ماه را پدیدآورده که اشاره بر سطح سوم زمان آگاهی از دیدگاه هوسرل دارد. علاوه بر این، خوانش فلسفی این قصیده، موضوع چرخش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را نیز در آثار متأخر او تبیین می کند.