فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
قبسات بهار ۱۳۸۹ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی دیدگاه عرفان مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه درباره ی رؤیت و شهود خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع نوشته ی حاضر مقایسه ی مفهوم شهود در عرفان مذهب ارتدکس در مسیحیت و طریقه ی کبرویه در اسلام است که دارای خاستگاه و نکات مشترک زیادی اند. مذهب ارتدکس شرقی به خاطر زمینه ی شرقی آن و به دلیل اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی و سیاسی با شرق و به ویژه با جهان اسلام ارتباط و نزدیکی بیشتر داشته است. امکان رویت خداوند به رغم تنزه ذاتی او، از مباحث اساسی ادیان ابراهیمی است. از دیدگاه مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه در اثر زدودن زنگار دل، فقط صفتها و قوای خداوند در دل انسان مشاهده می شود؛ ولی ذات خداوند همواره نادیدنی و توصیف ناپذیر باقی می ماند. با وجود این، عرفای ارتدکس، شهود خدا را شهود تثلیث و به خصوص شهود مسیح توصیف کرده اند، اما عرفای کبرویه به دلیل تنزیه مطلق خدا در اسلام، هرگز از شهود ذات خدا سخن نگفته اند، بلکه شهود خود را شهود صفتها و مظاهر خدا عنوان کرده اند. همچنین برخی از عرفای هر دو طریقه در شهود خود از خدا، از نماد نور سیاه و برخی دیگر از نماد نور استفاده کرده اند. در نوشته ی حاضر در آغاز دیدگاه مذهب ارتدکس و بعد دیدگاه طریقه ی کبرویه و در نهایت تشابهات و تفاوت های آن دو درباره ی رؤیت و شهود خداوند مورد بررسی قرار می گیرد.
قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «انسان کامل» برای اولین بار توسط محیی الدین بن عربی (560-638ق) به کار رفته است. در آموزه های عرفانی ابن عربی، اندیشه انسان کامل از جایگاه فخیمی برخوردار است. پس از ایشان، دو عارف نامی دیگر، عزیزالدین نسفی (م: حدود 700ق) و عبدالکریم بن ابراهیم گیلانی – جیلی - (767-832ق) هر یک کتابی را با عنوان «انسان کامل» به رشته تحریر در آوردند و به شرح و بیان دیدگاه های ابن عربی پرداختند. انسان کامل در عرفان اسلامی، انسانی است که جامع اسماء و صفات خداوند است و روح و جان او چنان صیقل یافته که وجه خدا را به تمام و کمال منعکس ساخته است. با این حال، اندیشه کمال پذیری انسان، در مکاتب و ادیان پیش از اسلام نیز مطرح بوده است. در ادیان ابراهیمی برخی از آموزه های دینی مشترکی وجود دارد که به عنوان گزاره های کلیدی در اندیشه کمال پذیری و خداگونگی انسان به آنها استناد شده است. در متون اصلی یهودیت، اندیشه آفرینش انسان به صورت خدا، قابلیت خداگونه شدن انسان و نیل به کمال را القا می کند. با این حال، یهودیان حتی حضرت موسی را نیز انسان کامل نمی دانند. در مسیحیت به رغم آن که عیسی به پیروانش می گوید که مانند پدر آسمانی شان کامل شوند، اندیشه گناه اولیه انسان، سدّ راه کمال پذیری انسان تلقی می شود. این مقاله به بررسی عناصر مهم در کمال پذیری انسان از نظر برخی اندیشمندان یهودی، مسیحی و مسلمان پرداخته تا از این رهگذر وجوه اشتراک و اختلاف دیدگاههای آنها را مشخص کند
بررسی تطبیقی داستان حضرت ابراهیم در متون تفسیری و عرفانی (تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش تصوف در تعمیق محبت اهل بیت و تداوم پای بندی به شریعت در میان مسلمین بوسنی
حوزههای تخصصی:
کلام خداود از دیدگاه متکلمین، عرفا و امام خمینی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات مفهوم شناسی تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
خلافت الهی از دیدگاه ابن عربی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به جایگاه خلیفهْْ اللهی انسان از دیدگاه ابن عربی پرداخته و به شش شأن و مقام مهم خلیفهْْ الله اشاره کرده است:
خلیفهْْ الله، تدبیرکنندة امور مردم و هدایت گر آنها به کمال مطلوب در بعد تکوینی به جهت بهره مندی از اسماء الهی است؛
خلیفهْْ الله، در بیان احکام شریعت معصوم و مرجع علمی است؛
خلیفهْْ الله، حاکم و پیشوای اجتماعی است که اطاعت اش بر همگان واجب است؛
مقام خلیفهْْ الله، موهبتی الهی و ویژه است؛
مقام خلیفهْْ اللهی با نصّ از سوی خداوند برقرار می شود؛
معرفت و شناخت خلیفهْْ الله بر تمام مردم واجب است.
در ادامة این نوشتار به وجود و تطبیق این شش ویژگی بر امامان دوازده گانة شیعه پرداخته شده است؛ کسانی که نه تنها خلیفهْْ الرسول، که خلیفهْْ الله اند.
دیگر اینکه، ابن عربی امام مهدی، فرزند امام عسکری را از نمونه های خلیفهْْ الله برمی شمرد که با باور شیعیان بر امامت حضرت هماهنگی دارد؛ بنابراین از مهم ترین نقطه های نزدیکی عرفان ابن عربی به تشیع بحث خلیفهْْ الله است.
تربیت عرفانی از دیدگاه سهروردی
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد فزاینده انگیزه های عرفانی در جوانان، که سبب رشد مسلک ها و دیدگاه های نابخردانه گردیده است، این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه های عرفانی برآمده است. بدین لحاظ دیدگاه عرفانی سهروردی را به لحاظ غنای فلسفی آموزه های عرفانی، مورد بررسی قرار می دهیم تا از منظر او به بررسی مبانی فلسفی، مراحل و شرایط سلوک عرفانی و شناخت دلالت های تربیتی دیدگاه وی مبادرت نماییم. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی که روشی رایج در مطالعات و تحقیقات مربوط به حوزه فلسفه تعلیم و تربیت می باشد، استفاده شده است. بازتاب مراحل سلوک و اندیشه های تربیتی در اهداف آموزش متجلی می شود، اهداف تربیت عرفانی به «اهداف واسطه ای» و «هدف غایی» تقسیم می شود، اهداف واسطه ای عبارت است از کسب معرفت شهودی، پرورش عقل، عشق، عبودیت و هدف غایی که در مسیر زندگی، چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست که از آن به فنای فی الله تعبیر می شود. هم چنین اصول و روش های تربیت عرفانی از میان آثار شیخ اشراق استخراج و بیان گردیده است. این پژوهش بر معرفت شهودی که شخصی ترین معرفت است و از طریق دیدار حقایق به چشم دل و قلب متحقق می گردد و ابزار آن نیز تزکیه نفس و تصفیه روح می باشد و قلب انسان آن را واجد می گردد، تاکید کرده است. از نظر شیخ اشراق معرفت نفس محوری ترین ابزار شناخت است، که بر اساس علم حضوری و خودآگاهی استوار است.
بدایت حرکت (سیر و سلوک) در اوصاف الاشراف
حوزههای تخصصی:
طریقت بکتاشی
تجربه عرفانی به مثابه رخداد آگاهی ناب
حوزههای تخصصی:
آگاهی در دایره مفاهیم تعریف ناشدنی قرار می گیرد. هیچ چیز به اندازه تلاش فیلسوفان برای تعریف آگاهی، در گستردن ابهام و تیرگی در موضوعی که بدین حد واضح و روشن است، اثر نداشته است. به سبب این دشواری ها اغلب فلاسفه به جای تعریف خود آگاهی، به محتوای آگاهی پرداخته اند . بنابر رای بسیاری از فلاسفه غربی، آگاهی همواره التفاتی است؛ بنابراین از نظر آنان سخن گفتن از آگاهی بدون متعلق بی معنا خواهد بود.
اما در عرفان موضوع کاملاً عکس این مطلب است. در تجربه های عرفانی ناب و متعالی، کاربرد ایده حیث التفاتی در خصوص این رخدادها معقول و موجه نیست. زیرا بسیاری از عارفان از تعبیر «آگاهی» برای اشاره به تجربه ای استفاده می کنند که فاقد هر گونه محتوای التفاتی است. لذا برای آنکه مدعیات عرفا را نیز به حساب آوریم، باید در تعریف خود از آگاهی جایی برای این واقعیت نیز باز کنیم که نوع انسان می تواند گاه بدون محتوا در آگاهی خویش پابرجا بماند. مقاله حاضر سعی در روشن ساختن این ادعای عرفا دارد.
عبدالله افندی بوسنوی (992-1054ه ) و رساله سر یقین او(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عبدالله بوسنوی، از عارفان قرن یازدهم هجری است که تأثیر بسیاری بر گسترش فرهنگ اسلامی در منطقه بالکان داشته است. وی صاحب آثار بسیاری در عرفان نظری است که مهم ترین آنها شرح فصوص است. وی رساله سرّ یقین را در تفسیر آیه شریفه ﴿واعبُد رَبَّکَ حَتّیٰ یأتِیکَ الیقین﴾ به رشته تحریر درآورد و در آن از مقام احمدی و معانی یقین سخن گفت و ضمن رد این دیدگاه که یقین به معنای موت است، با استناد به سخنان شیخ با کلنجار در کتاب مناقب العارفین جامی، یقین را به معنای مشاهده عین قدیم تفسیر نموده است. مقاله حاضر حاوی توضیحاتی درباره نگارنده این رساله و متن اصلی رساله است.
درونی کردن خدا در مکتب ابن عربی (نگاهی به نظریهٴ خدای آفریده در اعتقاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب ابن عربی تجربهٴ عارف از خداوند و امر متعالی تابعی از دو عامل فاعلی (تجلّی) و قابلی (استعداد و عین ثابت) فرد است که از این امر به «درونی کردن خداوند (معبود)» تعبیر میکنیم. در این میان، مکاشفات صوری خیالی و تعبیر آنها در ذهن فرد، متأثر از عقاید، پیش فرض ها و انتظارات او نیز هست. این حقیقت که هرکس – چه عامی و چه عارف- خدای خاص خویش را می پرستد, در مکتب ابن عربی با عنوان نظریهٴ «الإله المخلوق فی الإعتقاد» یا «إله معتقد» مطرح شده و نقش اساسی در آموزه های نظری و عملی او دارد. این مقاله به معنا و مفاد قاعدهی مزبور، اهمیت آن و نیز مبادی و مستندات آن در مکتب ابن عربی میپردازد.
حلاج در زبان روایت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در نقد افراد، گروه ها و عقاید آنان، روایت، ابزاری بسیار مهم و تأثیرگذار محسوب می شود. این تأثیرگذاری موجب شده است که مخاصمان، به ویژه در حوزة عقاید، برای کوبیدن خصم و تقویت خود از این ابزار مهم سود برند. اما در این میان، برخی بی دقتی ها در استفاده از روایت، سبب قضاوت های نابجایی شده و پیامدهای سوئی داشته است. تصوف و عرفان و به طور خاص سران صوفیه، از مواردی هستند که از روایت به عنوان ابزار تخطئه، علیه آن (آنها) استفاده شده است. یکی از این سران نامی در این زمینه، حسین بن منصور حلاج است. مخالفان عرفان و تصوف مدعی اند که حضرت ولیعصر(عج) توقیعی علیه او صادر کرده اند. این توقیع بدون ملاحظة شرایط استناد، مورد استفاده قرار گرفته و تلقی به قبول شده است. این نوشتار می کوشد با ملاحظة شرایط استناد روایت، میزان پذیرایی توقیع مزبور را نشان دهد. در این پژوهش، افزون بر بررسی سند، محتوای روایت و شرایط زمانی که روایت در آن صادر شده نیز مدّ نظر قرار می گیرد.
نظریة یاد آوری و مبانی آن در عرفان اسلامی با تأکید بر دیدگاه عین القضات و مولوی
حوزههای تخصصی:
از نظر عدّه ای از عارفان مسلمان، علم یاد آوری حقایقی است که روح آدمی پیش از تعلّق به بدن و گرفتار آمدن در حجاب دنیا مشاهده کرده است. این امر در فلسفة افلاطون به «نظریّة تذکر» شهره است و بر قبولِ تجرد روح، نوع خاصی از ارتباط روح و جسم، و تقدم روح بر بدن مبتنی است. پیامبران و اولیای الهی برای تذکر و به یاد آوردن حقایق در حجاب درون آدمی، آمده اند. دلیل ارسال قرآن که لقبِ ذکر دارد، نیز همین است. سالک إلی الله در نهایت سلوک و وقتی که از حجاب بدر آمد، به معرفت به خویشتن می رسد؛ معرفتی که معرفت به تمام حقایق و معرفت به پروردگار است. در این مقاله، اختلاف عارفان در این مورد با توجه به مبانی فکری و ذوقی آن ها و تبیین و تحلیل «نظریة تذکر» یا «یاد آوری» در عرفان اسلامی بررسی می گردد. پیش از توضیح این مطلب، اشاره ای به مبانی آن؛ یعنی، «حقیقتِ روح»، «ارتباط روح و بدن» و «تقدم روح بر بدن» صورت گرفته است.