فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۳٬۹۷۴ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
254 - 273
حوزههای تخصصی:
مقاله آرکی تایپ و مفهوم عرفانی پل در مصیبت نامه عطار برگرفته از پایان نامه دکتری می باشد. در مصیبت نامه چند حکایت بر روی پل اتفاق می افتد: 1- حکایت عبدالله طاهر در شکار 2- حکایت ملکشاه و گاو پیرزن 3- حکایت بهلول و هارون. هدف از این تحقیق مطابقت برخی نماد های به کار رفته در مصیبت نامه با نظریه کهن الگوی کارل گوستاو یونگ است. سپس به میزان خود آگاهی عطار در به کار بردن نماد های به کار گرفته شده در مصیبت نامه پرداخته شده است؛ تا چه اندازه عطار نماد ها را ناخودآگاهانه به کار برده است؟ می توان نتیجه گرفت که پل استعاره از دنیا است که با دیدی دیگر می توان آنرا در ارتباط با کهن الگوی عبور از آب دانست. یکی از دلایل استفاده از نماد پوشیدن اسرار عرفانی از نا اهلان بوده است. عطار با استفاده از عناصر و شخصیت های مشخصی به ساخته و پرداخته کردن دیدگاه خود پرداخته است. همچنین درکنار مصیبت نامه از منابع عرفانی دیگر جهت بررسی در این نظریه استفاده شده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و به وسیله ابزار فیش به شکل تحلیلی توصیفی انجام شده است.
نسبت سنجی حسن نیت در فقه امامیه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
56 - 77
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مبهمی که در زمان ما خودنمایی می کند مسأله حسن نیت است. حسن نیت یک مفهوم اخلاقی است که تأکیدات فراوانی بر آن شده است اما عدم شناخت دقیق آن و بخصوص معلوم نکردن حدود و ثغور آن، سبب شده است که از یک سو، معتقدین به این مفهوم محل به کارگیری آن را در برخی علوم نشناخته و در این زمینه به خطا روند و از سوی دیگر در جنبه دینی معطوف به فقه، نتوانیم جایگاه حسن نیت را و اینکه این مفهوم اخلاقی دقیقا چه نسبتی با معنای آن درفقه ما دارد دریابیم. در متون عرفانی، حسن نیت، مقصود درونی از انجام عمل است. حسن نیت از مفاهیمی است که در سنجش اعتبار و ارزش اعمال، بسیار اهمیت دارد و در متون عرفانی، میزان سنجش اعتبار و ارزش اعمال به شمار رفته است. اما ورود گسترده مباحث مرتبط با حسن نیت از غرب که خود مرتبط با دو مفهوم اساسی اخلاق حسنه و نظم عمومی است باعث خلط مباحث و تفاسیر ناصواب در این زمینه نیز شده است که نوشته حاضر در صدد پاسخ به این ابهامات با بررسی رابطه مفهوم حسن نیت در علم اخلاق، عرفان و حقوق اسلام است.
پژوهشی در اندیشه های برهان الدّین محقق ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
11 - 37
حوزههای تخصصی:
برهان الدّین محقق ترمذی یکی از شخصیت های برجسته عرفان اسلامی است که در جوانی حضور بهاءولد بلخی را درک کرد و در سایه عنایت او به درجات والای عرفانی دست یافت. سیّد پس از مرگ بهاءالدیّن، ارشاد و هدایت مولانا جلال الدّین را به عهده گرفت و او را آنگونه به وادی طریقت هدایت کرد و به مقام فنا رساند که توانست مصاحبت شاه معشوقان - شمس تبریزی- را برتابد. تأمل در کتاب معارف برهان الدّین آشکار می کند که او اندیشه های والایی در عرصه طریقت دارد و این اندیشه ها تحوّلی شگرف در تفکّر بزرگانی چون مولوی و سلطان ولد به وجود آورده است. وی از زمره عرفایی است که وحدت هستی را درک کرده، کثرات را اموری اعتباری می داند. برهان الدّین همچنین ولایت را معرفتی قلبی می داند که به وسیله آن می توان همه چیز را مسخر حق دانست. علاوه براین، سیّد سردان در مورد ریاضت، ذکر و چله نشینی توضیحاتی داده است که دلیلی آشکار بر پختگی او در وادی عرفان است. در این جستار پس از بررسی اجمالی سیر زندگانی برهان الدّین، مهم ترین اندیشه های عرفانی او تحلیل و بررسی خواهد شد.
فرایند سلوک و آداب و لوازم آن در تنتریسم هندویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۹۶-۶۷
حوزههای تخصصی:
تنتریسم آیینی رازورزانه است که با به کار گیری فنون و تمرین های ویژه ای در بستری از اعتقادات خاص می کوشد تا در یک فرایند باز اتحاد کیهانی، آیین گزار را از چرخه بازپیدایی آزاد سازد و طریقی برای ایصال وی به مرتبه «جیوان موکتی» فراهم آورد. تنتریسم را نمی توان نظام مستقل دینی به حساب آورد بلکه مجموعه ای از آموزه ها، اعمال و آیین های سلوکی است که علاوه بر هندوئیزم در دیگر سنت های دینی هند نیز یافت می شود. نوشته پیش رو با روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین این فرایند سلوکی معرفتی در تنتریسم هندویی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که لطف خداوند که همان آکندگی و سریان شکتی یا انرژی الهی در سراسر هستی است، بستری را فراهم می کند تا از طریق پوجای تنتریک، که در دو ساحت بیرونی و درونی قابل اجراست، تلاش ها و تمرین های جسمی/ ذهنی آیین گزار برای الغای خودآگاهی بشری در خودآگاهی کیهانی به ثمر نشسته و خود مجازی (جیوا) در خود حقیقی (آتمن) فانی گردد. این فرایند در پوجای بیرونی که در محیط قدسی مندله شکل می گیرد، سالک را از صفات و قدرت های خدا/خدایانِ احضارشده و عینیت یافته برخوردار نموده و سرانجام به وحدت او با الوهیت می انجامد. اما در ساحتی دیگر، در پوجای درونی، همین رویداد در «سوکسما سریره» تحقق می یابد. در اینجا، «کوندالینی شکتی» با استفاده از فنون و انضباط های جسمانی/روحانی آزاد شده، با حرکت در امتداد نادی سوشومنا، چکره های هفت گانه محاذی محور نخاعی را فتح می کند. فتح هر چکره، تجربه معنوی جدیدی را برای سالک به ارمغان می آورد و او را در مقامات سلوکی به پیش می راند. وصول به چکره هفتم (چکره تاج)، مقام وحدت دو اصل شیوا و شکتی و پایان فرایند سیر و سفری انفسی است که آیین گزار را به مرتبه جیوان موکتی یا زنده آزاد نائل می گرداند.
نگرش عرفانی و دینی مولانا به چیستی و چرایی مرگ در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات پرداخته شده در مثنوی معنوی، موض وع خیره کننده، حیاتی و مه یّج مرگ)death) است . مولانا با تمسّک به آموزه های اسلامی و عرف انی، به تبی ین و ت شریح این م هم پرداخ ته و رس الت خویش را به اب نای الزّمان، خاص ّه طی طریق کنندگان کوی دوست ادا نم وده است. ضرورت توجه ب ه این موضوع از آن روست که تا چیستی، چرایی و فلسفه وجودی مرگ از دیدگاه عرفانی و دینی به عنوان یکی از گذرگاه های مهم زندگی انسان موشکافی شود و برای اذهان سالکان، روش ن گردد که مرگ نه تن ها نابودی نیست بلکه ت ولد است نه تن ها ناگوار نیس ت بلکه از بین برنده حجابی (curtain) بین عاشق و معشوق است .به س خن دی گر م رگ در حک م «جسرٌ یوص ل الحبی ب ال ی الحبیب» اس ت. م رگ آزم ون و مح کی اس ت ب رای م دعی ان ک وی دوس ت و مشتاق ان محبوب ازل ی. م ولانا با ای ن نگ رش، م رگی که برای بسیاری از انسانها ناشناخته و منزجرکننده بوده است به گون ه ای دل نش ین عرضه داشته است و خاط ر ن شان می سازد که هی چ چی ز در آفرینش از جمله مرگ، بی حکمت آفریده نشده است.
شیوه بیانی شمس تبریزی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
123 - 140
حوزههای تخصصی:
این جستار، گفتمان انتقادی شمس تبریزی را از طریق شیوه های بیانی مورد بررسی قرارمی دهد. مفهوم قدرت و رابطه آن با ایدئولوژی که از مؤلفه های اساسی نظریه گفتمان انتقادی است را در گفتمان های شمس در نظرمی گیرد. این نوشتار، جایگاه و موضع قدرت ایدئولوژیکی شمس را بر اساس مفهوم دو کُنش تهدیدکننده وجهه و کُنش حافظ وجهه در مقابل قشرها و طبقات عرفانی (مراد- مریدی) و طبقات اجتماعی (عوام- فلاسفه، حکما و ...) نشان می دهد. در کنش تهدیدکننده وجهه ، شمس بی پروا با شیوه های بیانی مختلف، خود را در موضع قدرت و مخاطب را در موضع پذیرشِ قدرت شمس قرارمی دهد. در کنش حافظ وجهه نیز بسامد بالا به حفظ وجهه خود شمس تعلق دارد و در رده ای پایین تر از خود، مولانا را قرارمی دهد. روش ما در این پژوهش، کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که موضع قدرت شمس مبتنی بر مؤلفه ایدئولوژی بوده است.
نیایش های نهان آسمانی در اشعار الکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
32 - 51
حوزههای تخصصی:
مقاله ابتدا اشاره ای کوتاه به خاستگاه نیایش دارد که متأثر از اعتقادات و باورهای فردی و اجتماعی است و سپس به ورود آن در آثار ادبی و چگونگی بیان آن توسط نویسندگان و شاعران فارسی و روسی می پردازد. آثار ادبی نیایشی غالباً متأثر از اعتقادات و باورهای نویسندگان و شاعران آفریده می شوند. پیرامون نیایش در متون ادبی کهن و معاصر سخن فراوان است. نیایش اشکال گوناگون دارد و در ادبیات منثور و منظوم، غالباً حامل پیام خداشناسی و پیوند انسان با عالم ملکوت و درواقع خلوت کردن نویسنده و شاعر با معبود است. نویسندگان و شاعران زیادی از ایران و روسیه، مانند مولوی، سعدی، حافظ، فارابی، عطار، پوشکین، لرمانتف، بونین و دیگران در آثار خود به این موضوع پرداخته اند. برخی بر اساس مضامین کتب مذهبی یا تحت تأثیر شگفتی های کائنات آثاری از خود بر جای گذاشته اند. ادبیات نیایشی فارسی با ستایش پروردگار آغاز می شود، مانند شاهنامه فردوسی، گلستان و بوستان سعدی و دیوان اشعار عطار. در ادبیات روسی سده های گوناگون نیز آثار نیایشی در قالب های گوناگون مشاهده می شود. در پژوهش حاضر به شکل موردی به موضوع نیایش در اشعار الکساندر پوشکین پرداخته می شود که متأثر از اعتقادات دینی او است. نیایش در اشعار پوشکین به شکل تمنای ادبی یا سپاس از خداوند و یاری طلبیدن از مقدسات است. نیایش های او درباره خدا، نزدیکان، وظیفه شعر و شاعر است. اوج معنوی اشعار نیایشی پوشکین در ظهور «فعل الهی» است. او با هنر و به کمک انسان شناسی دینی و آنگاه با نیایش جهان مادی را ترک می کند و به سوی جهان ماورا حرکت می کند.
نقش لیبرالیسم و فروپاشی کمونیسم در گسترش عرفان و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
349 - 366
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه لیبرالیسم متکی بر آزادی فردی و معتقد به کرامت ذاتی انسان است از عصر روشنگری راه را برای معنویت هایی گشود که اصالت را به کرامت ذاتی انسان می داند و عرفان از آن جمله بود، از طرف دیگر مهم ترین ایدئولوژی مخالف با دین و معنویت که با عرفان نیز همخوانی نداشت کمونیست بود که علی رغم درخشش سریع خود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان دوران جنگ سرد به سرعت کم نور شد و بزرگ ترین مکتب مادی مخالفت با معنویت از صحنه جهانی کناررفت و با عبور این ابر تاریک، زمینه برای گرایش به عرفان هموارگردید و اندیشه لیبرالیسم که با مبانی معنویت منافاتی نداشت بلکه احیای دین و معنویت و عرفان را سرعت بخشید و در عصر فرا تجددگرایی (پست مدرنیسم) شاخه های متعدد عرفان گسترش یافت و عرفان اسلامی نیز در این میان با استقبال در سراسر جهان مواجه گردید و انسان شناسی جهانی با محوریت اصالت انسان و حاکمیت عشق و محبت عرفانی در جامعه مطلوب جهانی و اهداف جامعه بین الملل خودنمایی کرد و جهانی شدن با گرایش به معنویت همسوگردید.
مناظره با ابلیس در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابلیس در متون نظم و نثر فارسی هم مطرح گردیده است و گفتگو یا مناظره با ابلیس به گونه ای اختصاصی در ادبیات عرفانی قابل شناسایی است. عارفان با الگو گرفتن از قرآن کریم و دیگر کتاب های آسمانی، در قالب حکایات و مجادله هایی که بین ابلیس و پیامبران و یا عارفان ترسیم نموده اند که در ضمن آن به پرسش و اشکال هاییعقیدتی هم پاسخ داده اندجنبهبرجسته ای از ادبیات تعلیمی را به نمایش گذاشته اند و ابلیس در اغلب مناظرات تلاش دارد که عمل خود را توجیه کند و خود را عاشق راستین معرفی نماید. برخی ابلیس را مظهر اخلاق ناپسندی چون تکبر و غرور و تند خویی و نمادی برای قهر الهی دانسته اند، از طرفی چون خداوند را احسن الخالقین می دانسته اند که همه چیز را حکیمانه و خیرخواهانه آفریده است، برای خلقت ابلیس هم حکمت هایی سودمند جستجو نموده اند که ناآشنایان گمان کرده اند از ابلیس دفاع شده است، چنانکه او را کارگزار الهی برای آزمایش انسان ها خوانده اند. در اینجا مناظره با ابلیس در پنج شیوه مناظره با خداوند، انبیا، عرفا، باخود و افراد ناشناس بررسی گردیده است و نمونه های آن از ادبیات عرفانی استخراج شده است.
جستاری در غیرت عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان مباحث متنوع در ساحت عرفان، «غیرت» نیز توجه عرفا و متصوّفه را به خود جلب نموده است. این مفهوم از اصطلاحات والا و زیربنای اندیشه های عارفان و صوفیان است. درآموزه ها و اصول اندیشه عارفان، غیرت به عنوان یک باور اعتقادی و اخلاقی، بروز و ظهور داشته و اهتمام ویژه ای بدان معطوف شده است. بر اساس همین غیرت است که خداوند، گناهان پنهان و آشکار را بر بنده خود ناروا داشته است. در متون شریعت، سیره اولیا، سخنان مشایخ و صوفیه و آثار شاعران، بحث غیرت مغفول واقع نشده بلکه مورد توجه جدی قرار گرفته است. عارفان و اهل کشف و ذوق با تأثیرپذیری از آموزه های قرآن و احادیث قدسی و نبوی، بحث غیرت را بنا بر مذاق و مشرب عرفانی خود مورد تفسیر و تحلیل قرار داده اند. به این معنا که هر کدام از عرفا و متصوفه، غیرت را از منظر نحله عرفانی خود تفسیر و تأویل نموده اند. در این مقاله، چیستی غیرت، تعریف لغوی و اصطلاحی آن، غیرت به عنوان یک پدیده اجتماعی، غیرت الهی و اقسام آن و نیز تلقی و برداشت سلسله عرفا از آن مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.
جایگاه وحدت وجود در عرفان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامی در عرفان اسلامی به نظریه وحدت وجود اعتقاد دارد و از ارادتمندان اهل بیت(ع) در میان طریقت نقشبندیه است که در این نظریه از ابن عربی پیروی می نماید. بر اساس این نظریه حقیقتِ وجود، یکی است و اصالت با وحدت می باشد. کثرت های ظاهری جهان، اموری اعتباری و جلوه های مختلف آن حقیقت واحد هستند. به بیانی دیگر این کثرت ها از جنس خواب و خیال و یا سایه و تصویرهای داخل آینه اند. هستی کتاب حقّ تعالی است و موجودات اسماءالله و کلمات الهی هستند. در این مقاله با روش تاریخی یا سندی و بررسی منابع دست اول به موضوع پرداخته می شود و جنبه نوآوری آن معرفی دیدگاه خاص جامی در نظریه وحدت وجود است که پرداخت جدیدی را با دسته بندی خاص خود از موضوع ارائه می دهد و در بیان تمثیل ها در مضمون و در قالب بیانی، از خود ابتکار نشان می دهد
زمینه های ظهور و تکوین انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
505 - 526
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به زمینه های شکل گیری انسان شناسی تفسیری و سهم هر یک از زمینه ها در شکل گیری و بسط انسان شناسی تفسیری اختصاص یافته و ضمن نظر بر سیر تاریخی انسان شناسی به تبیین چیستی انسان شناسی تفسیری پرداخته است. روش این نوشتار مبتنی بر رویکرد توصیفی تحلیلی و در مواردی تحلیل محتوا است. انسان شناسی تفسیری یا نمادین از شاخه های انسان شناسی فرهنگی آمریکایی است که در قرن بیستم در آمریکا پا به عرصه ظهور گذاشت و به لحاظ روش، کاملاً متمایز از انسان شناسی قرن هجدهم و نوزدهم بوده و تأکید و توجه ویژه ای بر مقوله فرهنگ دارد. در این رویکرد چنین تبیین می گردد که فرهنگ در هر جامعه ای، مجموعه ای از معانی است که می توان آن را با بررسی نمادهای حاکم بر جامعه شناخت. مقاله حاضر با اشاره به آراء و آثار دو شخصیت برجسته این حوزه، یعنی کلیفورد گیرتز و ویکتور ترنر، زمینه های مورد نظر را مطالعه کرده و به تفصیل نشان می دهد که اهم زمینه های شکل گیری این رویکرد عبارت اند از: 1. نقد و عبور از تطورگرایی و نگاه تاریخی، 2. عبور از کارکردگرایی، 3. عبور از ساختارگرایی، 4. تبلور و تأکید بر مفهوم خاصی از فرهنگ در بررسی های انسانی، 5. تبلور و تأکید بر تحقیق میدانی و استفاده از روش مشاهده مشارکتی، و). ظهور رویکرد فرهنگ و شخصیت در بررسی های انسان شناختی و مطالعات دین شناختی.
مفهوم درد از دیدگاه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی دستگاه فکری عطار در عرفان، موضوع درد می باشد. عطّار درد را رهبر آدمی، بیدار کننده روح و زایش گر معرّفی می کند. در نقطه مقابل آن، بی دردی را باعث خود بینی، غفلت و بی خبری می داند. این مقاله نگاهی است به طرح موضوع درد در آثار عطّار، و سیری است در اشارات ﺗﺄمّل برانگیز این عارف بزرگ در خصوص درد و اهمیّت آن، انواع درد، عوامل درمان کننده درد، فواید و اثرات درد، عوارض بی دردی، و این که انسان ها باید درد و سوزی در درون داشته باشند تا به سر منزل مقصود رهنمون گردند. امید است که پیروی از اندیشه های بلند معنوی عطّار، درد مردم عصر حاضر را که بی دردی است درمان کند و روزنه ای از نجات و رستگاری را به روی بشر بگشاید
واکاوی معنویّت و عرفان از دیدگاه سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
63 - 82
حوزههای تخصصی:
معنویّت یکی از مهم ترین بحث های امروز در جهان به ویژه غرب است که اصحاب حکمت خالده و سنّت گرایان از جمله سیدحسین نصر نیز تأکید ویژه بر آن دارند. هدف اصلی این پژوهش، تبیین معنویّت از منظر سیدحسین نصر است که با روش تحلیل محتوا در تبیین داده ها صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد ادعاهای نصر مثل وحدت متعالی ادیان، در عین اختلاف ظاهری و اذعان به حقانیت و حجیت همه مسالک معنوی و معنوی نما و رسیدن به معنویّت واحد امکان پذیر نیست و این به نوعی به معنویّت التقاطی می انجامد. در این مقاله کوشش بر آن است که ابتدا برای فهم بهتر معنویّت و عرفان مورد نظر نصر به ریشه های فکری او مثل سنّت گرایی، وحدت متعالی ادیان و حکمت خالده پرداخته شود تا تبیین معنویّت بر اساس منظومه فکری وی روشن تر و بهتر فهم شود. سپس به تحلیل و بررسی دیدگاه نصر درباره معنویّت خواهیم پرداخت.
بازتاب پیر؛ گونه ها و نمونه های آن در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر عرفانی از قدمتی دیرینه و پیشینه ای کهن در ادب فارسی برخوردار است. هر یک از شعرا و ادبا برای مانایی بخشیدن به کلام خویش و ماندگار ساختن آن در آسمان زبان و ادب فارسی، سعی کردند تا رنگ و روی کلام خویش را عرفانی کنند. مضامین عرفانی و مفاهیم معرفتی از همان بدایتی که نغمات موزون فارسی آهنگ شکفتن به خود گرفته، شکوفا شده و کماکان ادامه دارد. در عرفان مهم ترین ملاک سلوک سالک، برخورداری وی از حضوری پیری صاحب نفس و مرشدی دستگیر است. چهره های گوناگون پیر در دیوان صائب از قبیل «پیر مغان، پیر خرابات، پیر میکده، پیر می فروش و...»؛ می تواند نوع نگرش وی را نسبت به عرفان و طریقت آشکار کند. چه این پیرها را از بر ساخته های هنری و ادبی صائب باشد، و چه ما وی را سرسپرده بر دامان پیری کاردیده و مجرّب در عالم واقع بدانیم، می توان با نقد و بررسی این واژه، پیوند عمیق و ارتباط ناگسستنی اشعار صائب را با عالم عرفان بیش از پیش آشکار ساخت. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین انواع پیر و با کندوکاو در اشعار صائب صورت گرفته تا در پایان بتوان از نوع نگاه صائب به این پیرها و نیز صفات و حالاتشان در اشعار صائب بیش از پیش پی ببریم. تجلّی انواع پیر می تواند به عنوان موضوعی بدیع و تازه، در بردارنده نتایجی ارزنده پژوهشی باشد.
عرفان در آیینه اشعار بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
255 - 273
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات عمده شعر معاصر عربی، عرفان است که از دیرباز، میان شاعران زبان عربی جلوه ای خاص داشته است و آن ها با بهره گیری از افکار ناب عرفانی، اشعاری زیبا و دلنشین سروده اند. اگرچه در دوره معاصر، آموزه های عرفانی شاعران عارف مسلک گذشته نظیر ابن عربی دیگر نمود پیدا نمی کند؛ اما از آن جا که عرفان با جان و دل مردم ایران آمیخته است و شعر بهترین حوزه برای نمودار کردن عواطف و افکار درونی شاعر است، می توان جلوه هایی از این اندیشه های ناب را در اشعار این دوره هم مشاهده کرد.بدر شاکر سیّاب از جمله شاعران نوگرا و شهیر ادبیات معاصر عربی می باشد، و مضامین حکمی و عرفانی بخشی از مضامین ناب دیوان اشعار وی را تشکیل می دهد؛ سیّاب با بهره گیری از مفاهیمی عارفانه همچون مرگ و فناء، تجرید، وحدت وجود، آفرینش هستی ، مسأله عشق، نوع نگاه به خداوند به قصاید خود روح و جان تازه ای بخشیده است. در این جستار نگارنده با روش توصیفی تحلیلی به پردازش داده ها براساس مؤلفه های عرفان در شعر بدر شاکر سیّاب می پردازد.
نظریه ظهورات وجودیه از خزائن الهیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ظهور هستی امکانی از مبدأ هستی، مسئله ای است که نوع دیدگاه درباره آن، تأثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایش های گوناگون بوده است. پژوهش در این مسئله، هم نحوه رابطه خالق و مخلوق و هم نحوه تمایز آنها را آشکار می سازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسئله است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدأ هستی و لازمه این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حق تعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفاً با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجه استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجه استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که براین اساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی به شمار می آورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بی پایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسائل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار می گردد.
نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
127 - 147
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی پرداخته است. تصوف و عرفان اسلامی را نمی توان از حیات دینی مسلمانان مالایی جدا کرد. مناطق مالایی که امروزه شامل کشورهای برونئیِ، اندونزی، مالزی، سنگاپور، بخش های جنوبی تایلند و فیلیپین می شود، پیش از ورود اسلام، این منطقه در سیطره ادیان بومی (آیین شمنی و انیمیسم) و هندی (بودایی و هندویی) بود. اسلام در حدود سده هفتم / سیزدهم در این منطقه ظهور و گسترش یافت و صوفیان در اسلامی شدن این منطقه نقش مهمی ایفا کردند. آنچه مهم است نحوه تبلیغ اسلام در این مناطق از سوی صوفیان است که اسلام را در این مناطق به گونه ای تبلیغ کردند که با ارزش ها و فرهنگ بومی کمتر تعارض داشته باشد. در واقع اسلام عرفانی با انعطاف و روح تساهل و مدارا، این ظرفیت را پدید آورد که مفاهیم و ارزش های مشترک فرهنگی برجسته شود و امکانات و ظرفیت های فرهنگ بومی در خدمت گسترش اسلام قرار گیرد.
از خداجویی تا خداخویی در اشعار شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود به عنوان دیدگاهی با منشا عرفانی، قدمتی دیرینه دارد که ردپای آن را می توان در هند باستان و در افکار فلاسفه پیش از سقراط در یونان و روم پی گیری کرد. هرچند در عرفان اسلامی نیز ابن عربی، نخستین عارف معتقد به این اصل نیست، اما اولین کسی است که با وارد کردن این اصل به مباحث نظری و فکری به آن توسع و تثبیت بخشید. از جمله شاعران دیگری که به این مطلب نظر داشته اند می توان به عراقی، مولوی، عطار نیشابوری و... اشاره کرد. شمس مغربی نیز از شاعرانی است که توجه زیادی به این مطلب و دیدگاههای ابن عربی داشته است.با عنایت به این که نظریه مذکور، ذاتا پارادوکسیکال و متناقض نما است و ادراک آن نوعی حیرت و هیبت در اندیشه و نفس شخص مدرک پدید می آورد، ازین رو بیان مطالب عرفانی مغربی، در نظر خواننده مبهم به نظر می رسد. در این مقاله به واکاوی شاخصه های وحدت وجود در اشعار شمس مغربی و ایضاح شاخصه های آن پرداخته شده است.
مفهوم اصطلاحی «ادراک» از عبدالقاهر جرجانی تاادبیات عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه که از جمله اهداف اساسی، در این تحقیق می باشد؛ به تصویر کشیدن و چگونگی ارتباط، و به نوعی تلفیق میان دو علم: «بلاغت» و «ادبیات عرفان اسلامی» و برخی از متون دینی پیرامون آن است که از حیث بررسی و مطالعات میان رشته ای و یا تطبیقی نیز می تواند مفید واقع گردد. مفهوم اصطلاحی «ادراک»، در نزد عبدالقاهر جرجانی دارای سیر گسترده و ابعاد مختلفی در نظریات وی است که از جمله مهم ترین آن، می توان به چگونگی ارتباط آن با «نظریه نظم»، و حتی نظرگاه منحصر به فرد او پیرامون چگونگی و انواع «ادراک» نیز اشاره نمود. به عبارت دیگر، جرجانی در فرآیند ادراک، به نوعی از تعقّل قلبی نام می برد و تفکر و اندیشه را فائده قلب برمی شمآرد که با تحقیق و بررسی در آن، دریافتیم که این مسئله؛ در حالی است که در مباحث متون قرآنی و دینی، و به ویژه «ادبیات عرفان اسلامی»، مفهوم اصطلاحی «ادراک» به فرآیندی تعلّق دارد که در اصل، فرد سالک مُدرک برای قرب و شهود خود از محیط و جهان اطرافش، به وسیله تعقّل با قلب، به ادراک می پردازد. درحقیقت، عبدالقاهر جرجانی در بیان نظریات خود، دارای وجه مشترکی است که چگونگی ارتباط آن با مفهوم اصطلاحی «ادراک» در «ادبیات عرفان اسلامی»، در این تحقیق مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.