فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
بررسی تطور تاریخی ولایت تکوینی از حکیم ترمذی تا ابن عربی در متون منثور عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه در افکار عارفان نخستین داشته است. این مقاله با روش « ولایت تکوینی » تعبیر نوظهور توصیفی تحلیلی و با استناد به آثار صوفیان نشان داده است که حکیم ترمذی اولین صوفیی بود که بدون وارد کردن افکار فلسفی مسأله ولایت را مطرح کرد. عارفان پس از وی، از جمله طوسی، کلاباذی، ابوطالب مکّی، سلّمی، قُشیری و هجویری نیز به صورت اجمالی به این مسأله پرداختند، اما اندیشه ترمذی را دنبال نکردند. ولایت تکوینی در اندیشه آنان به معنای تصرفهای تکوینی غیرعادی اولیای الهی بوده است. نجمالدین کبری تا حدی به اندیشه ترمذی نزدیک شد و از رابطه ولی با اسمای الهی سخن گفت. ابنعربی ضمن پذیرش اندیشه ترمذی به سؤالهای وی پاسخ گفته و با تلفیق برخی از مبانی فلسفه مشاء انسجامی بیش از پیش به موضوع ولایت داد؛ بنابراین اندیشه ولایت تکوینی از ترمذی تا ابنعربی همراه با تطور تاریخی بوده است.
رابطه علم و عمل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی (با تأکید بر تفاوت های علم حصولی و علم شهودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم حصولی هرچند رابطه اعدادی و تمهیدی نسبت به عمل دارد و شرط لازم آن محسوب می شود، توانمندی کافی برای ضمانت قطعی عمل را ندارد. تبیین کارکرد علم حصولیِ حاصل از قوای مختلف نفس و تحلیل جایگاه آن در مبادی و فرایند عمل می تواند تا حدودی چرایی شکاف بین نظر و عمل را نشان دهد. در مقابل، معرفت شهودی نسبت به علم حصولی دارای تأثیر عمیق تری در ضمانت عمل است و هرچه درجات معرفت شهودی بالاتر رود، احتمال مخالفت عمل با این معرفت کمتر خواهد بود. در این مقاله، پس از تعریف علم و عمل و بیان اقسام آن از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی، به مقایسه میزان تأثیر علم حصولی و شهودی بر عمل پرداخته می شود.
وظایف متربّی در رابطه با خالق
حوزههای تخصصی:
ابن عربی برای سالک، پیش از دریافت استاد، وظایفی را در رابطه با خالق و در رابطه با خود و در رابطه با خلق ذکر کرده است. وی در بخش اول، به نکاتی همچون توبه، طهارت، نماز، توکل و یقین اشاره نموده، و در رابطه با وظایفی که مربوط به شخص است، بر دستورالعمل هایی همچون صمت، جوع، سهر، صبر و عزیمت تأکید کرده و در نهایت، وظایف مرید را نسبت به خلق الله، عزلت و صدق دانسته است.
بررسی تطبیقی کهن الگوی سایه در آراء یونگ و رد پای آن در غزل های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها علاوه بر ضمیر ناخودآگاه شخصی یا فردی، بخش مشترک دیگری به نام ناخودآگاه جمعی یا فرافردی دارند. محتویات این بخش از روح و ذهن را کهن الگو ها تشکیل می دهند. یکی از این کهن الگو ها که نزدیک ترین چهره به ناخودآگاه شخصی و خودآگاهی ست، «سایه» نام دارد. کهن الگوی سایه، قسمت منفی و حیوانی، غریزی، زشت، نفرت انگیز و ناپسند آدمی ست. چیزی است که همه انسان ها مایل اند آن را از دیگران مخفی کنند. در این مقاله، پس از نگاهی کوتاه به مکتب روانکاوی یونگ، به تحلیل و تشریح کهن الگوی سایه پرداخته شده است و با در نظر گرفتن دو نقش مثبت و منفی برای سایه، چنانکه یونگ در نظریاتش تحلیل کرده است، در آغاز واژگان و در مرحله بعد مفاهیم و مفردات مربوط به این شاخصه در زبان مولانا و سرانجام، رمزهایی که در غزلیّات شمس آمده و با این کهن الگو قابل تطبیق است، بررسی شده است. با توجه به شواهد و نتایج حاضر در متن، جنبه منفی سایه با واژگانی چون گرگ، روح حیوانی و... ، مفاهیمی مانند «وجود نداشتن جان بی سایه»، «جان کژ اندیشه و یا بد اندیشه» و رمزهایی همچون نفس، دزد، فرعون، سگ، اشتر کین دار و غول نمایان شده است. در پایان، بخش کوتاهی به وجه مثبتی که شناخت این کهن الگو به دنبال دارد، در غزلیّات، اختصاص داده شده است. بارزترین ویژگی سایه در این مورد، خودشناسی و خداشناسی است.
تأملی در تأثیر احمد غزالی بر رامون لول: نمود عشق در عرفان اسلامی و مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش به عمل آمده است تا تأثیر عشق عرفانی- اسلامی به گونهای که در سوانح العشاق احمد غزالی آمده است بر عشق عرفانی- مسیحیِ دفتر عاشق و معشوق اثر رامون لول کاتالونیایی که یکی از معروفترین آثار عرفانی مسیحی در قرون وسطی به شمار میآید بررسی شود. لول در یکی از آثار خویش اشاره میکند که به روش نیایش عرفای مسلمان بر آن شده است تا اثری مشابه بیافریند ولی به منبع یا منابع اصلی اشاره نمیکند. با استناد به ساختار دو اثر، زبان، شیوههای دستیابی به اهداف در این دو اثر، تعریف عشق، عاشق و معشوق، صور خیال و استعارات و تشبیهات نتیجه گرفته میشود که به احتمال قریب به یقین، منبع الهامبخش رامون لول، رساله سوانح العشاق بوده است، زیرا شباهتهای این دو اثر آنچنان فراوان است که گاه اینگونه مینماید که لول دست به ترجمه آزاد این اثر اسلامی زده و فقط رنگوبویی مسیحی بدان بخشیده است. در مقاله حاضر علاوه بر این موارد، تفاوتها و تشابهات عشق عرفانی در دو کیش اسلامی و مسیحی، به اشاره مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی تطبیقی مضامین دو اثر عرفانی «عینیه» ابن سینا و«مصباح الارواح» شمس الدین محمد بردسیری کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از پی می آید کوشش و پژوهشی است درباره اعتقاد به اصل و منشاء ملکوتی روح که یکی از موتیف های شاخص و بن مایه های اصلی اندیشه های عرفانی است. در این مختصر گفتار سعی شده است به تبیین سیر روح و نزول آن از عالم اعلی به مرتبه ادنی در دو اثر عرفانی قصیده «عینیه» ابن سینا و مصباح الارواح بردسیری کرمانی پرداخته شود. ابن سینا با دفاع از نظریه دوگانگی روح و تن مانند بسیاری از عرفای اسلامی از پیشگامان، تلاش کرده به صورت تمثیلی و با زبانی نمادین کیفیت هبوط روح را در جسم و عالم ماده به تصویر بکشد. اما بردسیری در مصباح الارواح نه تنها به صعود روح و بازگشتش به عالم بالا معتقد است بلکه در مسیر این بازگشت مراحل تکامل روح را نیز بیان می کند. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی تطبیقی این دو اثر و ذکر وجوه تشابه آنها به نکات جدیدی در مورد سیر مراحل روح بپردازد.
بررسی مفهوم عشق در آثار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق از مهم ترین مسائل بنیادین تصوف و عرفان اسلامی است، به گونه ای که نمی توان بدون آن به حوزه عرفان و تصوف و مفاهیم اساسی آن وارد شد. در تعریف عشق سخنان زیادی بیان کرده اند و هر کس به اقتضای درک و فهم خود از عشق و عاشقی سخن گفته است. از طرفی تعدادی از شاعران و نویسندگان، حکیمان و فیلسوفان نیز دریافت و برداشتی از عشق ارائه کرده اند، که هر کدام در کلیت خود و در مقایسه با هم جنبه هایی از عشق را به تصویر کشیده اند. در این میان روزبهان بقلی معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» و سرسلسله روزبهانیان، در عرصه عرفان و ادب فارسی نیز به تعریف و توصیف عشق پرداخته است کهدیدگاه او متناسب با مقصود مورد نظر خود و بیان تجربیات عرفانی، مفاهیم اخلاقی، موضوعات مختلف حکمی و تعلیمی و در نهایت برای بیان رموز عشق و شور و شوق عاشقانه قابل تأمل و بررسی است. در پژوهش حاضر خلاصه ای از دیدگاه های شیخ شطّاحدر خصوص عشق و انواع آن، توصیف، تعریف و در کل جایگاه عشق در چارچوب فکری آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
حجاب جان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجاب در اصطلاح صوفیه به معنی هر چیزی است که انسان را از حق و حقیقت دور می دارد . صوفیه با تأثر از حدیث نبوی که بین خدا و انسان حجاب های زیادی از نور و ظلمت قرار دارد ؛ حجاب ها را در دو دسته نور و ظلمت می گنجانند و می گویند از آنجا که انسان ترکیبی از ظلمت جسم و نور روح است پس حجاب هایی چون شهوات و صفت های ناپاک حجاب ظلمت جسم اند و کشف و شهود و حیرت و ... می توانند حجاب نور روح باشند. زمانی که سالک با بیداری نفس لوامه، به آگاهی می رسد، ابتدا از خودی خود و نفس خود شکایت می کند و همین مقدمه ی حجاب های نوریه است. حجاب مراتبی دارد چون مُهر و ختم دل، رین ، صدأ ، غشا و غین که اصلی ترین منبع شناخت آنها قرآن است و تفسیرها و تأویل هایی که عرفا از آن آیات دارند. سالک باید ابتدا با غلبه بر نفس اماره حجاب های مال و جاه و تقلید و معصیت را از میان ببرد تا آماده هدایت گردد . سپس با آشنایی با عالم روح و انشراح قلبش به دقایقی خواهد رسید که اگر در بند آنها بماند، باز هم در حجاب خواهد بود و نتیجه این که با شناخت حجاب ها انسان به شناخت خود نزدیک تر می گردد به ویژه حجاب های نور که ارزش خلیفه اللهی انسان را تأیید می کنند و آنچه در نهایت در دست است این است که همواره بین انسان و خدا حجاب ها باقی است .
تحلیل عناصر گفتمان اخلاقی مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارزیابی تبیین عرفا از ضرورت خلافت الاهی بر اساس روایات اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از مباحث مهمی که در بحث خلافت الاهی انسان، در متون دینی مطرح شده است، ضرورت وجود خلیفه در عالم است. در هستی شناسی عرفانی، به تبع متون دینی، به تبیین ضرورت وجود خلیفه، که همان انسان کامل است، پرداخته شده است. علاوه بر عرفان اسلامی، در علوم مختلف اسلامی، همچون کلام و فلسفه نیز در این باره مباحث مختلفی مطرح شده است و هر کدام از زوایای فکری خاص خود و با توجه به مبانی مخصوص آن علم، به این بحث پرداخته اند. در این نوشتار پس از بررسی روایات اهل بیت (ع) در باب ضرورت وجود خلیفه الاهی، به تبیین ضرورت خلافت از منظر عرفان اسلامی می پردازیم و میزان مطابقت تبیین عرفا را با مکتب اهل بیت (ع) روشن می کنیم.
جستاری تطبیقی درباره اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
تأثیرپذیری متون عرفانی از قرآن و نهج البلاغه در مقوله حیرت ( ششمین وادی سلوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تأثیرپذیری متون عرفانی از قرآن و نهج البلاغه، در مقوله حیرت (ششمین وادی از وادی های سیر و سلوک عارفانه) می پردازد. قرآن معجزه بزرگ پیامبر اکرم (ص) هم از جنبه خارق العاده بودن و هم از جنبه های لفظی و شیوایی ظاهری و هم زیبایی الفاظ، باعث شگفتی همه ادیان جهان شده است. تصوّف و متون عرفانی- اسلامی از کلام الهی نشأت می گیرد. حیرت و مصادیق آن نیز از این مقوله مستثنی نیست. این مرحله از عرفان، واپسین گدار سالک در نشئه عبودیست. به عبارت دیگر عاقبت حیرانی، حیرانی است. تجلّیّات الهی معمّاهای هستی، شگفتی های آفرینش، زیبایی و... از مصادیق و انگیزه های حیرت محمود، و تفکّر در ذات خداوند، جهل و نادانی، دور افتادن از مراتب معنوی و... از مصادیق حیرت مذموم در قرآن و نهج البلاغه است. به علّت تعدّد متون و کثرت مصادیق، در این جستار به ذکر نمونه هایی از آثار عرفا از قبیل؛ کشف المحجوب هجویری، آثار عطّار، مولانا و ...بسنده شده است.
بررسی تمایزهای طرح مبحث حقیقه محمدیه در عرفان شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان شیعی، بخشی گسترده از عرفان اسلامی محسوب می شود. عمدتاً شاهد شکل گیری فرقه ها و سلسله های شیعی در قرون متأخر؛ به ویژه پس از به قدرت رسیدن صفوی ها هستیم. در عرفان شیعی، مانند عرفان اسلامی، مبحث حقیقت محمدیه به عنوان یکی از مباحث اصلی مطرح می شود با این تفاوت که در عرفان شیعی، به واسطه ادغام مبحث ولایت و حقیقت محمدیه، تمایزهای قابل توجهی در طرح این مبحث قابل مشاهده است.
از آن جا که در نگرش شیعی، ولایت مذهبی، پس از پیامبر(ص) به مولای متقیان(ع) و فرزندان بزرگوار ایشان انتقال می یابد، مفهوم حقیقت محمدیه نیز فرآیندی مشابه را تجربه می کند و بر امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(سلام الله علیهم) اطلاق می شود. مهمترین تمایز طرح مبحث حقیقت محمدیه در عرفان شیعی، علاوه بر تغییر مصادیق، تعدد مصادیق حقیقت محمدیه به صورت همزمان است، توضیح اینکه در عرفان غیر شیعی معمولاً یکی از مصادیق متعدد حقیقت محمدیه به کار برده می شود، در حالی که در عرفان شیعی، همه امامان بزرگوار شیعی در کنار نام پیامبر به عنوان مصادیق حقیقت محمدیه مطرح می شوند.
بررسی معنای ادبی و عرفانی مدخل «الخُطْوه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای کاربردی مدخل «الخُطوه»، و «خُطُوات الشیطان»، از جمله واژگان و تعابیر قرآنی و روایی است که تاکنون نظریّات مختلفی در بیان مفهوم تفسیری آن در بسیاری از روایات و تفاسیر معتبر ارائه شده است، به دلیل وجود پاره ای از آشفتگی در میان نظریات گوناگون پیرامون آن و اختلاف در آن ها، بررسی و تأمّل درباره معنای لغوی و مفهومی این مدخل حائز اهمّیّت است، به ویژه آنکه معنای اصطلاحی و مفهومی آن در زمینه ادبیات عرفانی نیز از جایگاه مهم و ارزنده ای برخوردار است. در این پژوهش تلاش شده است تا از منظر ادبیات عرفانی به بررسی و تحقیق در دورترین معنای لغوی افاده شده از مدخل «خطوه» پرداخته، و جایگاه آن را در زمینه ادبیات عرفانی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، لذا دو محور اساسی این پژوهش، عبارتند از:
- بررسی معنای لغوی و اصطلاحی مدخل «خطوه».- پردازش تحلیلی موضوع در پرتو ادبیّات اسلامی و عرفانی
بررسی بازگشت به موطن اصلی از دیدگاه مثنوی و رباب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان جستجو گر همواره در پی شناخت اصل و جایگاه نخستین خود بوده و در آرزوی بازگشت به آنجا به سر می برد و زندگی شکوهمند خود را با همین نگرش شکل می دهد. برر سی متون عرفانی از گرایش ذاتی و فطری انسان به سوی وطن اصلی پرده برمی دارد و ادبیات در بررسی موضوعی با نام نوستالژی که از مباحث علم روان شناسی است در مفهوم بازگشت به سرزمینی که یادش را در دل دارد با حسرت و درد در هبوط و صعود خلاصه می کند. می توان گفت نوستالژی و مسئله بازگشت به اصل و موطن اصلی مفهومی بس درخشان است که نظر بسیاری از عرفا را به خود جلب کرده است. اندیشه بازگشت به موطن اصلی از نظر عرفانی صعود از خود بیگانگی نفس و رسیدن به منشا اصلی انسانی است.
مولانا جلال الدّین بلخی توجه خاص به مسئله نوستالژی ( آرزوی بازگشت به موطن اصلی ) داشته و در مثنوی، حُزن غربت را به حلاوت بازگشت گره می زند و سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا نیز در رباب نامه با بهره گیری از مضامین روح مثنوی به طور طبیعی در این راه گام برداشته است. مقاله حاضر بر آن است نشان دهد که در فضای غریبی نی و رباب یک اندیشه واحد نهفته است.
اعتدال مزاج در انسان کامل از منظر عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
انسان با داشتن دو بُعد جسمانی و روحانی، که برآمده از نحوة تکوین برزخی اوست، از احکام مترتب بر هریک از عوالم روحانی و عالم اجسام برخوردار است. ترکیبِ عناصر، یکی از احکام عالم اجسام است. وجود عنصر هیولانی در مزاج، بستر سیر انسان به سوی کمال را فراهم کرده است. به هر میزان اجزای تشکیل دهندة انسان از تعادل بیشتری برخوردار باشند، کمال وجودی او بیشتر است. انسان در میان موجودات، از اعتدال مزاج بیشتری برخوردار است. در میان افراد انسانی نیز انسان کامل دارای اعدل مزاج هاست. نحوة هستی او در مراحل تنزلات در قوس نزول، در این اعتدال مزاج تأثیر بسزا دارد؛ زیرا سیر او در عالم عناصر، تا تشکیل بدن عنصری، گرفتار تعویقات و توقفات نبوده به اصطلاح احدی السیر است. آنچه وجود اعتدال مزاج در انسان کامل را ضروری می سازد آن است که تعدد نفوس انسانی و خساست و شرافت نفسِ انسان متأثر از شرافت و دنائت هیکل و بدن عنصری اوست که با تأمینِ قابلیت در جانب قابل، موجب تعدد نفوس گردیده است. تشکیل مزاج عنصری انسان کامل برگرفته از نورانیت او در عوالم بالاست. اعتدال در نشئة عنصری، نمونه ای از اعتدال در عالم امر است؛ زیرا در صقع ربوبی نیز به مظهر حَکم عادل نیاز است تا با عدالت میان اعیان ثابته حکم نماید و صاحب این مظهر حَکم، حقیقت محمدیه است. همچنین لازمة جمعیت در انسان کامل آن است که آثار تمام حقایق را به صورت متعادل، بدون غلبة هیچ اثری نسبت به اثر یا آثار دیگر، بروز دهد. برای عنصری انسان کامل نیز مشمول چنین قاعده ای بوده، مزاج عنصری انسان کامل را در بالاترین نقطه از اعتدال قرار می دهد.
اطوار دل در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیانِ روشِ نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوارِ آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و به تفصیل در مثنوی مولوی، طرح و بررسی می شود. در مثنوی هفت مفهوم برای اطوار دل یافت شد. سه طورِِصدر، قلب و شغاف که از رشّ نور بهره ای ندارند مربوط به جسم دل هستند؛ و مولوی جسم دل را در خور پایه دل نمی داند. نام قلب برای طورهای دیگر دل نیز به کار رفته؛ ولی طور دوم دل فقط با نام قلب مشخّص شده است. دل در اطوار فؤاد، حبَّهالقلب، سویداء و مهجهالقلب از رشِّ نور نصیبی دارد. جلال الدّین برای طور آخر دل نامی ذکر نکرده است؛ لکن معانیش در مثنوی وجود وتعابیر فراوانی به آن اشاره دارد.
مقایسه تطبیقی مراحل صعود و نزول عرفانی در اندیشه افلوطین و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله هبوط انسان از عالم علیا به عالم سفلی و آرزوی بشر برای بازگشت به عالمی که در عهد ازلی بدان تعلق داشته است، از اساسی ترین مباحث فلسفی عرفانی در آثار بسیاری از فیلسوفان الهی است. با مطالعه آثار فلسفی عرفانی ملاحظه می گردد که برداشت های گوناگونی در سیر مراحل نزول و سقوط، متناسب با اندیشه و نوع برداشت آنان مورد اشاره قرار گرفته است.جهت آشنائی با تمایز ها و تفاوت های این موضوع عرفانی در دو حوزه جغرافیائی شرق و غرب، دو شخصیت به نام و مطرح عرفانی یعنی افلوطین به عنوان پدر عرفان غربی، و شیخ شهاب الدین سهروردی بنیان گذار مکتب اشراقی در شرق مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته اند. علی رغم تشابه های اندیشه ای در مراحل سیر و سلوک، مهم ترین تمایز را می توان در استناد عرفان افلوطین بر انگاره های عقلی و عدم ابتنا بر دین دانست و در مقابل عرفان سهروردی را عرفانی مبتنی بر دین و متأثر از آموزه های وحیانی قلمداد نمود.
اهداف، اصول و روش های تربیت عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تربیت عرفانی و معنوی با موضوع )معرفت الله(، هدف )قرب و فنای فی الله) و روش خاص (کشف و شهود(، از مهم ترین ساحات و جنبه های تربیتی انسان است. ازاین رو شایسته است که تلاش های تربیتی انسان در مسیر رشد و شکوفایی این ساحت، یعنی تعالی معنوی و عرفانی انسان جهت دهی شود. اهداف این عرصه (معرفت یابی، محبت یابی، اطاعت ورزی و خداگونگی) مبتنی بر هست ها و نیست هایی در حوزة هستی شناختی و انسان شناختی و معرفت شناختی است. دستیابی به این اهداف نیز از سویی بر بایدها و نبایدهای برآمده از مبانی استوار است و از سوی دیگر به روش ها و راهبردهایی نیاز دارد که از منابع اصیل دینی و بیانات رهپویان این وادی به دست آمده است. در پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اهداف اصول و روش های عرفانی پرداخته ایم.