فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
عمیق ترین ابعاد شخصیت معنوی امامخمینی(ره) بعد عرفان و خداشناسی و به اصطلاح اهل علم «آنتولوژی» وی است که موفق ترین و پر ذوق ترین جاذبه های اجتماعی و دینی او تلقّی میشود. به گواهی مفسران سیاسی و منتقدان اجتماعی، همین وجههانسانی وی بوده کهاو را به مقاومت در برابرطاغوت بیرون وامی داشته است. حکیم ترمذی نیز از عارفان تحوّل برانگیزو محدّثان کشف و شهودی قرن سوم هجری است؛ وی نخستین فرد از سنت اول عرفان اسلامی است که مساله ولایت را به عنوان نظریه یا نظام فکری کامل بیان نمودهاست. در این مقاله نگارندگان؛ پس از تحلیل شیوه ولایتی این دو مرد وارسته، به نظرگاه هایی تازه در عرفان ولایی و اجتماعی دست یافته اند. این پژوهش می تواندگنجینه های اشتراک نظریات شاخصان عرفان اسلامی اهل سنت و تشیع معاصر را پویا نموده، بر غنای ادب عرفانی بیفزاید.
سماع و موسیقی عرفانی در اندیشه عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی همگام با روحیه صوفیانه، به موسیقی نیز گرایش و علاقه وافری ابراز می داشت. اوطبیعتی متأمل داشت وازاموردنیوی اعراض می کرد. اما آنچه در زندگی فارابی قابل توجه است اینکه تصوف فارابی در حد اعتدال و متفاوت ازتصوف رایج زمانه خودبود؛ کسوت درویشی فارابی هیچگاه اوراازکارتحقیق وتعلیم وکتابت بازنداشت وسماع عارفانه، نزاهت اخلاق، صحت مزاج وناچیزانگاشتن اموردنیوی، نتیجه تصوف وموسیقی اوبوده است. موسیقی وتصوف دروجودفارابی نه تنهاهمگام وهمرازبوده اند بلکه زمینه های تأمل وتعمق اندیشه اودرمسائل علمی وفلسفی را فراهم آورده اند. شاهد این مطلب، حوادث تاریخی وساختارفکری وروحانی اوست که به آن پرداخته خواهدشد. نگارندگان با بررسی آثار مختلف فارابی و شارحان اودراین مقاله سعی دارد تااولاً تصوف فارابی را از تصوف رایج دوره اول وبه معنای عام صوفی گری تمیز دهند وثانیاً تأثیرات موسیقی را درطریقه صوفیانه فارابی تبیین نموده وحضورموسیقی به عنوان عنصر پیوند دهنده حیات فلسفی وعرفانی اورامورد تحلیل وبررسی قراردهد.
از جان خدا خوان تا جان خدا دان تحلیل ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی از دیدگاه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
165-192
حوزههای تخصصی:
مولوی خودشناسی را لازمه هر نوع شناختی می داند، لذا اعتبار هر گونه شناختی که مسبوق به شناخت خود نباشد، از دیدگاه او منتفی است. وی مانع معرفتیِ شناخت ماهیت انسان را هویت انسان می داند و معتقد است که هویت انسان ریختی زبانی دارد که در تعامل زبانیِ شخص با دیگران شکل می گیرد، لذا با زوال زبان که مراد از آن سکوت ذهنی است، می توان هویت زبانی را منعدم کرد. با از بین رفتن هویت زبانی انسان قادر به شناخت خود و در پی آن شناخت غیر می شود. در این نوشتار از انعدام هویت زبانی که معادل فنا در ادبیات عرفانی است، تعبیر به شکست هویت می شود. مولوی با متمایز کردن جان اول از جان دوم به ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی می پردازد و بر این اساس جان اول را که محجوب در پرده هویت زبانی است، مستعد شناخت حق نمی داند. وی هویت زبانی را مانع دمیدن جان دوم در انسان می داند و جان دوم یا جان خدادان را که همان نفخه الهی است، عین شناخت حق می داند.
ظهور حضرت قائم عج الله تعالی الفرجه الشریف، تجلی توحید با دولت اسم الباطن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ظهور حضرت قائم عج الله تعالی الفرجه الشریف و استقرار حکومت آن حضرت، موجب تغییرات گسترده در حیات عمومی بشریت خواهد شد؛ اما این تحول عظیم دارای روح کلی است، و آن تجلی توحید با دولت و هیمنه اسم الباطن است. در این مقاله سعی شده است با پژوهشی در روایات اهل بیت علیهم السلام درباره ظهور، به این پرسش پاسخ داده شود که روایات مربوط به ظهور حضرت قائم عج الله تعالی الفرجه الشریف چگونه بر تجلی اسم الباطن در این دوران دلالت دارد و در این زمینه به شواهدی از کلمات اهل معرفت استناد شده است.
سیمای نور و سرور پیامبر اکرم(ص) در متون عرفانی (با تأکید بر مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
273 - 285
حوزههای تخصصی:
نور، یکی از موتیف های اصلی عرفان اسلامی را به خود اختصاص داده است. پیامبر(ص) بزرگ مردی است که به دل های مؤمنین اطمینان و آرامش ارزانی می دارد. او چنان شخصیّتی است که حتّی نویسندگان و فلاسفه غیرمسلمان را نیز تحت تأثیر تعالیم عالی خود قرار داده است. نوری عالمتاب است که فروغش همچنان پابرجاست. پیامبر(ص) نوری توأم با سرور دین و انسان هاست. سیمای مبارکش، سرشار از عطوفت و محبت است. در این پژوهش، به روش تحقیق کتابخانه ای از سیمای حضرت محمّد(ص)، در دیدگاه عرفانی با تأکید بر مولانا سخن می رود. مولانا با تشبیه نمودن سیمای معنوی نبی اکرم(ص) به آفتاب عالمتاب، نتیجه می گیرد که ختم رسل نور مطلقّ حقّ است که در کالبَد بشری ظاهر شده است. به دیگر سخن، حقیقت نور محمّدی است که واسطه فیض موجودات دیگر شده است.
مفهوم خواب و رویا از منظر قرآن، عرفان و فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خواب» و «رویا» مضامینی هستند که در قرآن، احادیث، روایات، متون عرفانی، ادبی و از جنبه علمی بسیار مورد توجه بوده، به طوری که، کتب و مقالات فراوانی در این زمینه به رشته تحریر درآمده است. «خواب» و «رویا» جزیی از زندگی و حیات موجودات زنده است که در این بین برای انسان، به عنوان خلیفه الله، معنا و مفهوم خاص خود را دارد. در قرآن کریم و احادیث از «خواب» و «رویا» تعابیر متعددی آمده است و در متون عرفانی و ادبی نیز از زوایای مختلف به این حالت در زندگی بشر پرداخته شده و بسیار مورد توجه است. از طرفی از جنبه علمی نیز بر ضرورت «خواب» برای سلامت انسان تاکید شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا این دو حالت خواب هم از دیدگاه قرآن و هم از دیدگاه عرفان و فلسفه مورد مطالعه قرار گیرد.
کلید واژه ها:
لطیفه عشق و عرفان در سوانح العشاق احمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
311 - 328
حوزههای تخصصی:
عشق از مهم ترین مسایل عرفانی است که پیش از غزالی عارفان دیگر کمابیش از آن سخن گفته و به اهمیت آن اشاره کرده اند. امّا احمد غزالی اولین عارفی است که رساله یی مفرد در عشق عرفانی نگاشته است. در این رساله غزالی از عشق به گونه یی سخن می گوید که در همان نگاه اوّل درمی یابیم که با متنی مرکزگرا مواجهیم و هر آنچه بر زبان او جاری گشته به نوعی با عشق در پیوند است. بنابراین ما نیز با این طرز تلقی پس از درآمدی کوتاه از عشق به مثابه عاطفه یی که نه تنها انسان، بلکه تمام هستی را زیر نفوذ دارد و هر چه در عالم هست به گرد آن می چرخد و از آن نیرو می گیرد، سخن گفته ایم. از آن پس به معشوق که هر چه و هر که هست عاشق را به خود فرامی خواند، اشاره کرده ایم و سرانجام از عاشق که عامل تحقق عشق است سخن گفته و ویژگی های او را از دید غزالی به اختصار برشمرده ایم. تمام اطلاعات این مقاله با استفاده از روش کتاب خانه یی گرد آمده و این داده ها با شیوه توصیفی تحلیل شده است. مهم ترین نتیجه این بررسی این است که سوانح را «روایت» و در اصل روایتی مرکزگرا می یابیم و عشق را هسته اصلی ساختاری می دانیم که تمام عنصرهای سازنده این ساختار بدان می گرایند و از آن متأثراند.
تحلیل سفر عرفانی شهریار بر اساس نظریّه جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوزف کمبل، فیلسوف مشهور آمریکایی، مُتأثّر از یونگ، در زمینه ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها مطالعه کرده که مهم ترین نظریه اش، نظریه «تک اسطوره»، است. او در این نظریّه به واکاوی کهن الگوی «سفرِ قهرمان»، پرداخته و نشان داده است که چگونه این کهن الگو در هر زمان و هر مکان در قالب جدیدی تکرار می شود، تا انسان را به سیر و سفر درونی و شناخت نفس خود راهنمایی کند. کمبل، برای تحقّق این امر، پیمودن سه مرحله «عزیمت»، «تشرّف» و «بازگشت» را لازم و ضروری می داند. سوال اساسی این نوشته آن است که آیا نظریّه کمبل را می توان بر روی زندگی «محمّدحسین شهریار»، هم پیاده کرد؟ در این مقاله، با تأکید بر اشعار عرفانی شهریار، سعی کرده ایم سیر و سفر وی را در بستری عرفانی، براساس نظریّه کمبل، تقسیم بندی و تحلیل کنیم. یافته های این تحقیق نشان می دهد در زندگی طوفانی شهریار، کم و بیش، با این سه مرحله، مواجه می شویم. وی پس از شکست عشقی، برای تغییر، قصد (عزیمت) می کند؛ در مرحله ای از این تغییر، با مشکلات روحی و روانی بسیاری برخورد می کند (تشرّف)و در نهایت، با از سر گذراندن مشکلات در این سفر معنوی، با کوله باری از تجربه و معرفت، در قالب انسانی پُخته و کمال یافته، باز می گردد (بازگشت) و به جایگاهی می رسد که بسیاری، وی را چه در هُنر و چه در اخلاق، الگوی تامّ و تمام خویش قرار می دهند.
تحلیل عرفان و حکمت در اشعار ناصح الدین أرجانی با تکیه بر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
253 - 271
حوزههای تخصصی:
تصویر همان تبلوّر معانی و اندیشه های بلند یک هنرمند ادبی است که در چارچوبی منسجم و نظامند، طراحی گشته و نمود عینی از تجربه شعری وی را به نمایش می گذارد. گرایش تأویلی عارفان و حکیمان ایرانی به هستی و پدیدارهای فراسوی آن و بهره گیری از زبانی تصویری برای گزارش «آنچه نادیدنی است» و خِرَد آدمی از دریافت معانی بیانی آن درمی ماند، بر همگان آشکار است. در همین راستا همواره اندیشمندان ایرانی در عرصه های گوناگون ادب عربی یکّه تاز مفاهیم ناب عرفانی و حکمی بوده اند، تاجائیکه ادب عربی در زمینه عرفان خود را وام دار صاحب نظران ایرانی می داند؛أبوبکرأرجانی ملقب به ناصح الدین، یکی از چهره های نامدار ادبی است که هم از نظر دانش عرفانی و فقهی و هم ادبی، جایگاه ویژه ای در دوره سلجوقیان و حکومت عباسی کسب نموده بود. وی در القای مضامین ناب عرفانی و حکمی خود با بهره مندی از عناصر تصویرپردازی همچون استعاره،آیرونی لفظی، پویایی تصویر شعری و مجاز در تلاش است تا مفاهیم عرفانی از قبیل: وحدت وجود، آفرینش هستی، تجرید و نفی و عشق الهی و خردوزی را به مخاطب خود انتقال دهد.در این پژوهش مفاهیم حکمی عرفانی همانند وحدت وجود، خلوص در عشق، آفرینش هستی و نفی و اثبات در دیوان ناصح الدین ارجانی به شکل هنرمندانه ای حضور یافته، و در مقاله حاضر با هدف شناخت بیشتر نسبت به این مفاهیم با تکنیک های بلاغی در تصویرپردازی، و معرّفی شاعر ایرانی ناصح الدین أرجانی و تثبیت جایگاه وی به عنوان یکی از شاعران برجسته در عرصه مفاهیم حکمی و عرفانی که اشعارش محل استناد کتب بلاغی بوده، پرداخته شد. نگارندگان در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به پردازش داده ها می پردازند.
مفهوم «الصوفی غیرالمخلوق» با تأکید بر تعبیر بقا در دو مکتب هجویری و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با کمک شرح مفهوم سازی های عرفا که در اوج هیجانات روحی آنان شکل می گیرد، به واکاوی سرچشمه برخی از شطحیات صوفیه می پردازیم، از سوی دیگر با تکیه بر نظر دوگانه دو مکتب هجویری و مولوی درباره تعبیر کلمه بقا در عرفان، برآنیم تا به تعریف روشنی از اصطلاح «الصوفی غیرالمخلوق» برسیم، به دلیل بُعد جهانی و گسترده نگاه صوفیه به مسئله بقا و فنا، میکوشیم تا در بخشی از این جستار، گریزی به تطبیق دو شاخه عرفانی «اورفه گری» در حکمت یونان و عرفان بودایی با عرفان و تصوف اسلامی بزنیم، زیرا که فهم اشتراکات موجود در عرفان های دیگر تمدن ها به شناخت و درک هر چه عمیق تر برخی از اعتقادات صوفیه کمک خواهد کرد، درک مفهوم عبارت «الصوفی غیر المخلوق» نیاز به یک نگرش کلی نسبت به تعابیری همچون کاشف و مکشوف، فقر و غنا و،،، دارد که نگارندگان در راستای نگاه همه جانبه به این مفاهیم و جمع بندی آنان، به مداقه در آثار طراز اول صوفیه می پردازند
بررسی فرایند شکل گیری تحول روحی عارفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
145-164
حوزههای تخصصی:
در میان حکایت های پرشمار متون و تذکره های عرفانی، حکایاتی درباره تحول روحی عرفا دیده می شود که بخش عظیمی از فضای این آثار را در بر گرفته است. این حکایت ها شرح احوال عارفانی است که در اثر واقعه های غیبی، متحول و به طریقت صوفیان وارد شده اند. چگونگی ورود اهل سلوک به طریقت در حکایت های تحول روحی بسیار شبیه به یکدیگر است. این شباهت به سبب فرایند منظم و مشخصی است که در این حکایت ها دیده می شود. فرایند مذکور در مقدمات، واقعه و آثار و نتایج دارای عوامل مشترکی است که در این حکایت ها آمده است. فرایند شکل گیری تحول روحی عارفان مختص به نقطه آغازین سلوک نیست و در سیر استکمالیِ عارف به مراتب و درجات برتر نیز دیده می شود. ازاین رو پرسش های مطرح در این پژوهش آن است که چگونه این تحولات اتفاق می افتد؟ چه آثار و نتایجی را در بر دارد؟ عناصر تشکیل دهنده آن ها در عرفان اسلامی چیست؟ آیا همه عرفا به یک شیوه تحول می یابند؟ این مقاله با بررسی فرایند شکل گیری حکایات مربوط به تحول روحی، این مطلب را تبیین و اثبات می کند که تحول در عرفان اسلامی مبتنی بر عوامل و عناصر مشابهی است که نقشی اساسی در تمام مراحل سلوک و طریقت دارد.
تبارنامه روایت «ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله فیه» و برداشت های عرفا از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
87-112
حوزههای تخصصی:
یکی از روایات مطرح و مورد استناد عارفان مسلمان، حدیث «ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله فیه» (چیزی را ندیدم مگر آنکه خدا را در آن دیدم) است. این روایت همانندهایی دارد که با واژه «قبله»، «معه» و «بعده» در برخی متون هم آمده است. حدیث مورد نظر در نوشته های پیشین صوفیان به برخی مشایخ آن ها و در دوره پسینی، به پیشوای مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) منسوب شده است. این در حالی است که در میراث سترگ و استوار (از منابع درجه اول) شیعه و اهل سنت چنین حدیثی گزارش نشده است. عارفانی در طول تاریخ از حلاج گرفته تا معاصران از این حدیث و بر مبنای واژه انتهایی آن برداشت هایی هم سو با نظریه وحدت وجود داشته اند. در عرفان اسلامی به ویژه از افق اندیشه کسانی مانند ابن عربی، وحدت وجود وحدت حقیقی اطلاقی است. به این معنا که وجودِ واحد و یگانه، خداست که تجلیات و مظاهر آن دارای کثرت است. برخی عارفان بر اساس آیات قرآن و مستنداتی از برخی نصوص حدیثی، در جهت تحکیم این انگاره (وحدت وجود) بهره گرفته اند. نقد و بررسی این روایت از حیث سندی و متنی در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. صرف نظر از اینکه این متن با گونه های متفاوتش روایتی از پیشوایان دینی نیست، باید گفت گرچه برخی از این برداشت ها به لحاظ قواعد فهم متن غریب نیست، می توان معانی دیگری نیز مطابق با فهم عرفی و قواعد عقلی بر آن حمل کرد.
معراج عرفانی در هشت کتاب سهراب سپهری بر اساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هشت کتاب» در یک نگاه کلّی سفری است از خودآگاه به ناخودآگاه و از ناخودآگاه به دنیای آگاهی. یافته های سپهری در این کتاب شباهت بسیاری با دریافت های شهودی متفکّرین و عرفا دارد. در این کتاب الگوی سفر دیگر الگوها را به هم می پیوندد. به عبارتی سایر الگوها چون الگوی مواجهه با آنیما، پیر خردمند و سایه و... از رهگذر الگوی سفر امکان پذیر می شود. سپهری خود قهرمان سفر است. او سفری اسطوره ای عرفانی را از دنیای خاموش «مرگ رنگ» آغاز می کند تا در «ما هیچ، ما نگاه» به نگاهی روشن از هستی برسد. این سفر قهرمانی از دو دیدگاه قابل بررسی است؛ اوّل از دیدگاه مراحل معراج عرفانی و دیگر بر اساس الگوی کمپبل که ادّعا می شود بیشتر اسطوره های جهان بر اساس آن پی ریزی شده اند. کمپبل سه مرحله برای سیر تحوّل و سفر تک اسطوره قهرمان در نظر می گیرد که عبارتند از: جدایی، رهیافت و بازگشت. از آنجایی که «هشت کتاب» شرح سفری عرفانی اساطیری است، ارزیابی آن بر اساس الگوی کمپبل، می تواند جایگاه شهودی شاعر سالک را در هر دفتر شعری نشان دهد
کارکرد اسلوب معادله در تبیین مفاهیم عرفانی در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد صنایع ادبی و طرز استفاد از آنها، از مسایل بسیارمهمَی است که در حوزه «علوم بلاغی» به آنها اهمیت زیادی داده می شود، معمولاً در شرح و توضیح صنایع ادبی، تعریفی به صورت تکراری از آنها ارایه شده و شاهد مثال هایی نیز برای تکمیل بحث آورده می شود، اما این که شاعران در چه مواردی و با چه بسامدی از این صنایع استفاده کرده اند، کمتر اشاره شده است، بی تردید، یکی از این صنایع پراهمیت «اسلوب معادله» است که اساساً سبک هندی بر بنیاد آن استواراست، در مقاله حاضر، نگارنده به شیوه تحلیلی، توصیفی ابتدا به پیشینه این صنعت در ادبیات فارسی پرداخته و سپس وجه تمایز آن را با صنایع همانند آن مثل ارسال المثل و تشبیه تمثیلی تبیین نموده و به دنبال آن به بررسی ساختمان اسلوب معادله در دیوان صائب، به عنوان بزرگ ترین شاعر«سبک هندی»، و نحوه استفاد ه صائب از این صنعت به ویژه درجهت تفسیر و تبین مفاهیم عرفانی پرداخته است،
درآمدی تحلیلی در اثرپذیری صوفیه از علم فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
113-136
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار صوفیه نشان می دهد که عارفان از مصطلحات و روش های علم فقه که علمی شرعی و مربوط به نظام شریعت است، سود جسته اند و مجموعه ای از اندیشه ها و تجارب روحانی و عرفانی خود را در نظام مباحث علم فقه گنجانیده و شکل بخشیده اند. بسیاری از بزرگان صوفیه به ارتباط بین دانش فقه و تصوف اشاره کرده اند؛ منابع و روش های فقه در طریقت مورد استفاده قرار گرفته است؛ به مذاهب فقهی در متون تصوف اشاره شده است؛ بزرگان صوفی از علم معامله به عنوان علمی که به احکام اعمال باطن می پردازد یاد کرده اند؛ از مشایخ صوفیه به عنوان مفتیان قلوب یاد شده است و... . همه این موارد نشان می دهند که صوفیه در پی طرح فقه طریقت و فقه القلوب برای نظام تصوف بوده اند. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از نقل شواهد و مستندات در آثار صوفیه، نشانه های استفاده و بهره برداری صوفیه از علم فقه در طریقت جست وجو شود. در نهایت می توان نتیجه گرفت که صوفیه به دنبال سازگاری و جمع بین فقه و تصوف، برخی از مسائل مربوط به طریقت را با بهره برداری از اصطلاحات و سبک بیان فقها و الگوبرداری از روش کار آن ها تبیین نموده اند.
بررسی حس نوستالژی در مثنوی مولانا با نگرش به توابع(میانجی های) شوق بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
...هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش«نوستالژی» یا غم غربت همان حس دلتنگی شاعر یا نویسنده است، در فقدان چیزهایی از قبیل دوری از سرزمین مادری، میل حب الوطنی و... که در موقعیت کنونی برای او دور از دسترس است. تغییر و تحول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در برانگیختن این حس غریب غربت بسیار موثر است. عرفان تماما نوستالژی است برای نمونه می توان به غم غربت، جدایی نی از اصل که نیستان نامیده می شود، سیر و سفر روح و نیز به تنگنای جسم و... در آثار شاعر صاحب سبک و عارفی همچون مولانا، که به این حس زیبا جلوه ویژه ای داده است، اشاره نمود. یکی ازمواردی که به دنبال غم غربت و دوری درآثار سنتی ومعاصر، مخصوصا در اشعار و نوشته های گرانقدر مولانا جلال الدین، احساس می گردد میل به تجدید وضعیت و شوق وصال و بازگشت به اصل است. در این مقاله با پژوهش در شش دفتر مثنوی معنوی مولانا، شیوه ها ومیانجی های علاقمندی، آرزو، طلب و جستجو مورد بررسی قرار گرفته است
نماد عرفانی رنگ در هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرعرفان را به معنای شناخت ودریافت شهودی خدا واسماءوصفات او بدانیم، همه اسماءالهی به طورعام و برخی مانندمصور، خالق، بدیع، باریءوجمیل به طورخاص با هنر، زیبائی وآفرینندگی پیوند دارد.«رنگ» نمادین ترین تمثیل تجلی کثرت دروحدت است، زیرا ذات مجرد بیرنگ نورکه خود نماد کامل وحدت است، با رنگ تجسم می یابد ونوربدون تعین مادی، با رنگ تعین می یابد وعاملی برای ظهور ومحل رویت آن می شود.
رنگ ها درهنر، جنبه کیمیائی داشته وهررنگ، دارای تمثیلی خاص ورابطه با یکی ازاحوالات درونی انسان است.درهنراسلامی، نورورنگ نموددیگری پیدا می کند، به عنوان مثال: رنگ سفید، نماد وجود مطلق وگواهی بروحدت درکثرت است که جامع رنگ هاست.رنگ سیاه، نماد اصل تعالی ودست نایافتنی است که با رنگ خانه کعبه تناسب دارد ومجمع رنگ هاوگستره پربسامد مفهوم هاست.معماری اسلامی به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی و روائی درتلاش است تا فضای روحانی واحدی را خلق کند که عالم ملکوت و ناسوت را به هم قرین سازد ونقوش، اشکال و رنگها نشانه بارزی برای القای معانی پنهان هستند و مخاطب ازطریق حضوردرفضای معماری به درک شهودی آن معانی نایل میشود.
دغدغه اصلی این پژوهشکه به روش تحلیلی ارائه می گردد، چگونگی وکارکرد بازتاب وجود رنگ ها وترکیبات آنهادرهنر ومعماری ایرانی است. به نظرمی رسد هنرو معماری اسلامی سعی دارد تا احدیت خداوند را لابه لای رنگ ها، فرم ها، انوار واصوات و به تعبیری معنا را درصورت متجلی سازد.
تحلیل و بررسی قرآنی - روایی رویکرد «ذکریان» به نماز و ذکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
9 - 26
حوزههای تخصصی:
نماز، مورد سفارش خاص اسلام و معیار پذیرش اعمال است. فرقه باطنی گرای «ذکریه» که از حدود پنج قرن قبل در بلوچستان شکل گرفته مدعی است در اساس آنچه مورد سفارش می باشد، «ذکر» است و ترجمه «صلوه» به نماز، که آغازش تکبیر و فرجامش سلام و متنش حاوی انجام پاره ای اعمال و اذکار مخصوص می باشد، اشتباهی رخداده از سوی عجم هاست. بنابراین از منظر «ذکریه» نماز با شاکله معهود و روش عملی آن، منسوخ و اهتمام به آن کفر است. این رویکرد با تصریح آیات «فَإذا قَضَیتُمُ الصَّلَاه فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَ جُنُوبکُمْ» و «أَقِمِ الصَّلَاه لِذکْرِی» که بین ذکر و نماز تفاوت قائل شده و همچنین با روایات متواتری مانند «من ترک الصلوه متعمداً فقد کفر» واگرایی دارد. تحلیل سوابق و مشاهده رفتار ذکریان، نشان می دهد باورها و رفتارهای این فرقه دور از قرآن و روایات و آیینی عامیانه است که به نظر می رسد از روش های باطنی هندی نشأت گرفته است.
سه گانه های سلوکی در عرفان اسلامی و مسیحی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره سلوک و مراتب آن، در عرفان اسلامی و مسیحی مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی در این دو عرفان، حرکتی از ظاهر به باطن مطرح است که سلوک عرفانی نام دارد و همچون هر حرکت دیگری امری تدریجی است. در این نوع سلوک، سه عنصر مبدأ و منتها و وسطی وجود دارد. تصویر این سه گانه در نفس الامرِ حرکت، سه گانه ای نفس الامری را در مراتب سلوک سالک ایجاب می کند که در عرفان اسلامی و مسیحی بدان پرداخته شده است. سه گانه تهذیب، اشراق و اتحاد در عرفان مسیحی به نحوی برابر است با سه گانه های مطرح در عرفان اسلامی: مقامات اسلامی، ایمانی و احسانی؛ عوام، خواص و خاص الخواص؛ شریعت، طریقت و حقیقت؛ علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین؛ و تعلق، تخلق و تحقق.
چیستی شهود و جایگاه آن در نظریه اخلاقی دیوید راس و ملاصدرا از منظر عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین نظریاتی که در باب نحوه حصول معرفت اخلاقی مطرح گردیده است، نظریه «شهودگرایی اخلاقی» است. به دلیل اهمیت این مسئله و خلأ محسوس پژوهشی در زمینه وجود یک تحقیق جامع و تطبیقی پیرامون این موضوع، با سبکی نوین، سعی در کشف، استخراج و ارائه منسجم آرای پراکنده این دو اندیشمند، با استفاده از شیوه کتابخانه ای و روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی، شده است. در این پژوهش مفهوم شهود و شهودگرا بودن از منظر دیوید راس و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته، در این مقاله به سوالات زیر پاسخگویی خواهد شد:
1. معنی و مفهوم کشف و شهود در مقایسه دیدگاه های ملاصدرا و دیوید راس چیست؟
2. مبانی معرفت شناسی شهود از منظر ملاصدرا و دیوید راس کدام است؟
از نتایج پژوهش، این است که می تواند با تبیین جایگاه رفیع کشف و شهود و تحلیل واقعیت معرفت زای آن، ساحت های جدیدی در معرفت شناسی گشوده و در بررسی تطبیقی بین حکمت متعالیه و دیوید راس، دیدگاه های قریب الافق مهمی را در این مسأله نشان داده و ابعاد آن را به صورتی روشن ارائه دهد.. و عنوان شده که شهودگرایی نظریه ای است که به موجب آن همه ابناء بشر، شخصاً به صورت بالقوه قادر به درک و کشف حقایق اصیل بنیادین اخلاقی آن هم از رهگذر جنبه ای دیگر از فعالیت شناخته شده و معروف قوه عقل یعنی جنبه غیراستنتاجی آن هستند.