فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
173 - 192
حوزههای تخصصی:
رابرت. ا. ایمونز (Robert A. Emmons) برای اولین بار در سال 1996 به بُعد معنوی هوش انسان اشاره کرد. او هوش معنوی را مجموعه ای از توانایی ها برای بهره گیری از منابع دینی و معنوی و تجربیّات عرفانی عنوان کرد. امیر خسرو دهلوی از عارفان و شاعران مشهور پارسی گوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. او مرید نظام اولیا (متوفی ۷۲۵ ه.ق) بود و تربیتی که از او یافت در حوزه تصوف به او مقام و مرتبه ویژه ای بخشید. منظومه غنایی دولرانی و خضرخان امیرخسرو با رویکر عرفانی تدوین شده است و آموزه های حکمی و عرفانی در اشعار او کاملا آشکار است. مقاله حاضر می کوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که مهم ترین شاخصه هوش معنوی در دیدگاه عرفانی امیرخسرو دهلوی در منظومه دولرانی و خضرخان براساس نظریه هوش معنوی ایمونز کدام است؟ براساس دستاورد تحقیق، امیرخسرو در منظومه دولرانی و خضرخان عرفان و هوش معنوی را ترکیب کرده است. توجه به مهربانی، سخاوت، عزت نفس، همدلی، نوع دوستی، عشق، ایثار، مدارا و تساهل و تسامح از ویژگی های مشترکی است که به عنوان مؤلفه های بارز هوش معنوی در ادبیات عرفانی و اندیشه امیرخسرو مطرح شده است.
روشی نو در اثبات محتوای وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
45 - 59
حوزههای تخصصی:
عارفان در اثبات مسأله «وحدت وجود» که اساس علم عرفان است تلاش های متعددی کرده و ادله گوناگونی ارائه کرده اند. این پژوهش، ضمن بهره مندی از ادله عرفا، می کوشد بعد از تبیین معنا و محتوای وحدت وجود در عرفان، روش نوینی در اثبات محتوای وحدت وجود ارائه کند. در این پژوهش، پنج مرحله برای اثبات همه محتوای وحدت شخصی وجود، تنظیم شده است: (1. وجود مطلق به اطلاق مقسمی تحقق خارجی دارد؛ 2. وجود مطلق، واجب بالذات است؛ 3. وجود مطلق واجب بالذات، واحد است و کثرت بردار و مشکک نیست؛ 4. موجودات (مخلوقات)، حقیقتا وجود نیستند؛ 5. کثرات، اطوار، شئون، مظاهر و آیات آن وجود حقیقی هستند) و برای هر یک، براهینی بیان شده و بعد از جمع بندی، همه محتوای وحدت وجود، اثبات شده است.
ویژگی های درونی انسان و نقش آنها در نیل به غایت مطلوب او در آرای آیت الله شاه آبادی و امام خمینی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از خلال آموزه های عرفانی می توان تصویری از «انسان مطلوب» را به دست آورد. آنچه در این راستا مد نظر است، آرمان هر انسان می باشد. افراد به تناسب توانمندی های درونی خود قادرند در راستای هدف مطلوب و آرمانی خود حرکت کنند. میل درونی انسان برای تعالی یافتن و نیل به کمال، امری است که به انحای مختلف مورد توجه انسان بوده است. در این مقاله به تبیین این مسئله خواهیم پرداخت که آیا ابزار های نیل به این مرتبه، در ذات و خلقت انسان ریشه دارد یا در خارج از ذات او؛ و آدمی چگونه می تواند با در نظر گرفتن ابزارهای مذکور، به مقام مطلوب خود نائل شود؟ در این پژوهش سعی بر این است که تبیین موضوع مورد بحث، با تکیه بر آرای امام خمینی ره و آیت الله شاه آبادی صورت گیرد. در این آرا به مبحث ذات و فطرت انسان برمی خوریم که از این طریق، نه تنها تصویری از مقصد آرمانی او ارائه می شود، بلکه نقطه آغاز و مسیر یک سیر کمالی نیز تبیین می گردد.
بررسی ساحات وجودی آدمی از نظر موسی دلئون و یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
115-142
حوزههای تخصصی:
انسان ابعاد و ساحات مختلفی دارد که فهم آن ها می تواند در شناخت ماهیت او نقش مهمی ایفا کند. به لحاظ اهمیت شناخت انسان تصمیم گرفته شد تا به روش توصیفی مقایسه ای، ابعاد وجودی انسان در دیدگاه دو عارف مطرح یهودی و مسیحی بررسی گردد. موسی دلئون، عارف یهودی، و یاکوب بومه، عارف مسیحی، از زوایای مختلف ساحات انسان را بررسی کرده اند. دلئون انسان را تجلی خداوند می داند که از طریق سفیره ها واسطه بین خدا و جهان است. او به ابعاد سه گانه روح انسان، منشأ و روابط آن ها اشاره کرده و رستگاری انسان را نتیجه اعمال او در جهان معرفی می کند. دلئون اتحاد انسان و خدا را امری موقتی دانسته و در توصیف آن از نماد های عاشقانه استفاده کرده است. به نظر بومه، انسان از جسم و نفس و روح تشکیل شده، جسم از زمین، نفس از صورت های فلکی و روح از خداست. جسم، نفس، روح و ذهن انسان با یکدیگر ارتباط دارند و هر جنبه از ساحت های وجودی انسان بر دیگر جنبه ها تأثیر می گذارد. انسان می تواند به مدد فیض الهی در مبارزه با خواهش های نفسانی به نجات دست یابد. با اینکه بومه از لفظ اتحاد عرفانی استفاده نکرده، به زندگی خدا در انسان اذعان می نماید؛ که این امر نوعی اتحاد عرفانی انسان و خداست.
واکاوی تطبیقی منطق الطیر عطار و قصیده هدهد محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
97 - 115
حوزههای تخصصی:
منطق الطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسان هاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر می زنند و سختی ها و مصائب راه سبب می شود که یکی پس از دیگری از ادامه راه منصرف شود. در پایان مسیر، سی مرغ به کوه قاف می رسند و در نهایت در می یابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. محمود درویش، شاعر معاصر فلسطینی نیز دستیابی به جامعه آرمانی و تلاش برای رسیدن به آن را در قصیده ای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را هدهدنامگذاری کرده است.نکته قابل ذکر آنکه محمود درویش در هیچ یک از قصاید خود به طور مستقیم تحت تأثیر عرفان و تصوف قرار نگرفته است و تنها در قصیده مورد بحث نگارنده؛ یعنی قصیده هدهد متأثر از اندیشه های عرفانی بوده است.نگارنده در این پژوهش با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطق الطّیر با قصیده هدهد محمود درویش پرداخته و در نهایت بیان نموده است که محمود درویش در قصیده خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسی گوی دارد.
ساختار و محتوای جان بخشی و تشخیص در مثنوی مولوی با تأکید بر کارکردهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
267 - 290
حوزههای تخصصی:
جان بخشی یکی از عنصرهای بنیادین اسطوره باوری است. اسطوره ها حقایقی را در باب باور، دانش و جهان بینی انسان های نخستین در اختیار ما می گذارند. اسطوره باوری با اندیشه های اشراقی و عرفانی و نیز با تخیّل شاعرانه پیوندی ناگسستنی دارد. مولوی به دلیل برخورداری از اندیشه های اشراقی و تخیّلی نیرومند در شاعری، غالبا به طور ناخودآگاه در فضای جان بخشی قرارمی گیرد و بسیاری از اندیشه های عارفانه خود را در مثنوی از رهگذر همین جان بخشی که زیر عنوان مشخص تشخیص قرار می گیرد عرضه می دارد.
در این مقاله با نگاهی به نظریه های جان بخشی و تشخیص، کارکرد آن ها را در مثنوی به اختصار مطرح کرده، سهم آن ها را در تجسّم اندیشه و عاطفه مولانا با مثال های متعدد نشان داده ایم. مهم ترین نتیجه این پژوهش، اثبات مجدد نقش بیان و زیبایی شناسی در القای اندیشه های مولانا به مخاطب است. این پژوهش داده های خود را از طریق اسناد مکتوب، کتاب و مقاله به دست آورده و آن ها را با روش تحلیلی توصیف کرده است.
بررسی نقد برخی از فقها به نسبت حق و خلق در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
63 - 78
حوزههای تخصصی:
پس از طرح وحدت وجود در عرفان نظری، همواره برخی از فقها به نسبت حق با خلق در این نظریه نقد وارد کردند. به باور آن ها، تمایزی میان حق و خلق در وحدت وجود نیست و این امر با توجه به تمایز ذاتی حق و خلق در منابع دینی پذیرفتنی نیست. بررسی دیدگاه عرفا نشان می دهد که آن ها به عینیت محض میان حق و خلق قائل نیستند و در آثارشان، دست ِکم، از دو تمایز بطنی و احاطی سخن به میان آمده است. خصوصیت هر دو نوع تمایز این است که به جایِ طرح تمایز در دو وجود، آن را در قلمرو یک وجود تبیین می کند و به همین علت، گریز از عینیت در آن ممکن نیست؛ بنابراین، دو تمایز عرفانی مذکور نقد فقها را که بر اساس تمایز وجودی حق و خلق شکل گرفته، مرتفع نمی سازد.
جلوه های نمادین انوار رنگین در گوهرهای وجودی حُسن، عشق و حُزن شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
164-137
حوزههای تخصصی:
پدیده انوار رنگین در جهان طبیعت، واقعیتی عینی است. علم اپتیک فیزیک، برای ظهور چنین پدیده ای پاسخی علمی دارد؛ از طرفی، مشاهدات باطنی انوار رنگین عرفای اسلامی نیز حقیقتی انکارناپذیر بوده و جنبه ای تعبیری و تفسیری دارد. شهاب الدین یحیی سهروردی در رساله اش فی حقیقه العشق ، گوهرهای وجودی حُسن، عشق و حُزن را سه صفت نورانی پدیدآمده از عقل دانسته، اما به این صفات ماهیتی رنگین نداده است. پژوهش حاضر با هدفی بنیادین بر اساس ویژگی های ذاتی گوهرهای سه گانه، برایشان ماهیتی رنگی معیّن کرده است. این انوار رنگین در چرخه ترکیبات خود رنگ های ثانوی داشته که به موجب آن، ویژگی ها و مظاهر جدیدی را به وجود آورده اند. شایان ذکر است که اساس تحلیل مقاله بر پایه تقریرات عرفای اسلامی و علم اپتیک فیزیک صورت گرفته و مبانی ای رنگی عرفانی از آن استخراج شده است که نشانگر هماهنگی مراحل سیروسلوک عارف با صفات و رنگ هاست. ضرورت چنین تحلیلی، نشانگر اهمیت نمادین انوار رنگین و معناداری شان بوده و موجب شکل گیری نظریات هستی شناختی و معرفت شناختی می شود. منابع مطالعاتی تحقیق به شیوه کتابخانه ای بوده و به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است. با توجه به تأکید بر ترکیبات رنگ نور، نه ترکیبات مواد رنگی، نتایج حاصل از پژوهش آن شد که می توان با در نظر داشتن صفات سه گانه ای چون حُسن، عشق، حُزن و معادل انوار رنگین آن، و در ترکیبات ثانوی شان، صفات جدیدی چون آگاهی، عرفان و حیرت، معادل نورهای رنگین آنان را نیز تعیین کرده و چرخه ای از انوار رنگین به مثابه سیر نزولی (اشراقی) و صعودی (شهودی) به نمایش گذاشت.
بررسی تطبیقی چهره منصور حلاج در تذکره الأولیاء و کشف المحجوب از منظر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
101 - 116
حوزههای تخصصی:
حسین بین منصور حلاج - عارف دلسوخته قرن سوم هجری- در ادبیات تصوف جایگاه والایی دارد. در بیشتر رساله ها و کتاب های عرفانی، سخنان، حالات و آرای وی ذکر شده و عمدتاً به دلیل بیان شطح گونه اش- اناالحق- مورد انتقاد قرار گرفته است. هجویری در کشف المحجوب و عطار نیشابوری در تذکره الاولیا فصلی از کتاب هایشان را به ذکر او اختصاص داده اند. این مقاله سعی دارد با شیوه توصیفی- تحلیلی و با نگرش تطبیقی چهره حلاج را در این دو کتاب بررسی کند. پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافته است که هجویری با توجه به اعتقاد به صحو چهره ای از حلاج ترسیم می کند که با تأیید کلّی همراه نیست. او تنها دیندار بودن و کرامات حلاج را تأیید می کند و می پذیرد که او حلولی نبوده و سخنانش قابل تأویل است. در مقابل، عطار به دلیل تمایل قوی خود به تصوف و عرفان، چهره مقدسی از وی ترسیم می کند و تلویحاً تنها ایراد وی را فاش کردن اسرار الهی می داند.
بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس دراندیشه سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
204 - 225
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافته های علوم رایج زمان خود تلاش نموده اند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسش ها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از این جهت بخش قابل توجهی از آثار این دو فیلسوف به بررسی، تبیین و تحلیل نفس و مسائل آن اختصاص یافته است. این دوحکیم هرکدام به نحوی تلاش نموده اند تا بر اساس نظام فکری فلسفی خویش به پرسش های اساسی ای که پیرامون نفس مطرح بوده، پاسخ دهند و دیدگاه خویش را بیان نمایند. این مقاله تحت عنوان «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا» تلاشی است جهت بیان و تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاه های این دو حکیم درباره ادله اثبات جاودانگی نفس، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگی استمرار حیات بعداز مرگ، تناسخ وذکر تفاوت ها وشباهت های دیدگاه های این دوفیلسوف می باشد.
بررسی تطبیقی کارکرد خانقاه و آداب خانقاهی در تصوف متقدم و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
269-296
حوزههای تخصصی:
چگونگی و چرایی پیدایش خانقاه در فرهنگ اسلامی همواره مورد بحث پژوهشگران و شرق شناسان بوده است. عده ای این پدیده را آداب اسلامیزه شده رهبانیت بودایی، مسیحی و یا مانوی دانسته و عده ای نیز بن مایه آن را اسلامی و یا شبهه اسلامی دانسته اند. این مقاله به بررسی آداب و کارکرد این پدیدار دینی، آن گونه که در متون متصوفه بدان اشاره شده است، می پردازد. هدف تحقیق، پاسخ به این سؤال است که آیا فلسفه وجود خانقاهی و آدابی که ناظر بر آن هستند، در فضای مدرن جهانی تغییری داشته اند یا خیر؟ در این راستا آرای متصوفه درباره کارکرد، کاربرد و فلسفه پیدایش خانقاه و همچنین آداب ورسومی که ناظر بر هویت خانقاهی است و می توانند مورد تفسیر قرار گیرند، شناسایی و احصا شده اند. این بررسی با رویکردی تطبیقیِ دو برهه زمانی، یعنی تا قرن هشتم هجری قمری و همچنین تصوف معاصر را مدّ نظر قرار داده است. در تصوف معاصر آرای مکتوب سلسله نعمت اللهی ذوالریاستین، و در تصوف متقدم اهمّ آثار کلاسیک، به صورت توصیفی و تحلیلی، به صفت یابی و تفسیر مقایسه ای گذاشته شده اند. نتایج نشان می دهد که به غیر از تأثیرهای مدنیت معاصر در سازمان دهی ساختاری خانقاهی معاصر و تغییر برخی کاربردهای آن به نوعی سمبول فرهنگی، سایر کارکردها و فلسفه بهره برداری از خانقاه در این دو گونه تاریخی از تصوف یکسان و شبیه است، از جمله این شباهت های ساختاری، بهره برداری از این نهاد برای تمایز، استقرار و اشاعه جماعت صوفیان به عنوان یک گروه دینی و عقیدتی مستقل با تکیه بر اعمال و تبلیغات مردم دارانه است.
تحلیل روابط بینامتنی در تفسیرهای صوفیانه از آیه 17 سوره انفال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
239-268
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای کلامی و صوفیانه از آیات قرآنی در شکل گیری زبان و اندیشه صوفیان نقش مهمی ایفا کرده است؛ به طوری که بررسی بینامتنی روابط این تفسیرها، در شناخت نظام فکری متصوفه اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مهم ترین آیات قرآنی که بارها در متون عرفانی اهل سنت، تفسیر و تأویل شده، آیه 17 سوره انفال است. در این مقاله نقش روابط بینامتنی تفاسیر این آیه در شکل گیری نظام اندیشه و سلوک صوفیانه مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور، با روش توصیفی تحلیلی، داده های متنی کلامی و عرفانی از آیه مذکور تحلیل، و ارتباط اندیشه عرفانی توحید افعالی و آثار آن (رضا و تسلیم، موت اختیاری و...) را با اندیشه زیربنایی کلام اشعری نشان داده شده است. همچنین، نقش تفاسیر صوفیانه این آیه در سه سطحِ تعالیم نظریِ خداشناسی و انسان شناسی، تعالیم سلوکی و توصیف و تبیین تجارب عرفانی بررسی گردیده و مشخص شده است که تفسیر صوفیانه توحید افعالی در آیه مذکور در هر سه سطح اثرگذار بوده است؛ از این رو این آیه در شکل دادن به نظام معرفتی و سلوکی صوفیان اهل سنت، نقش مهمی ایفا کرده است.
جلوه هایی از پیر و شیخ و نقش آن در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
320 - 338
حوزههای تخصصی:
سنایی یکی از شاعران اندیشمند در ادبیات عرفانی و آثارش از رویکردهای مختلف موردتحقیق قرارگرفته، اما کمتر بر دیوان اشعارش کنکاش انجام شده است. یکی از عناصر برجسته و پربسامد در عرفان و تصوف و دیوان اشعار سنایی، بحث «پیران و مشایخ» هست که به عنوان رهنمایان معنوی، نقش مؤثر و غیرقابل انکاری در تربیت سالکان و مریدان سفر معنوی طریقت دارند و سالکان با استمداد از ارشادات آنان از گردنه ها و عقبه های سیر باطنی رهایی یافته و مسیر پرمخاطره سلوک را به سلامت طی می نمایند. این نوشتار در صدد است تا به روشی توصیفی– تحلیلی از رهگذر کشف و تحلیل شواهد شعری، به تبیین دیدگاه این سراینده ادبیات عرفانی در مورد پیران و مشایخ و نقش آن ها در سیر و سلوک عرفانی بپردازد و به این نتیجه رسیده است که حضور پیر هدایت گر به دو شکل و دوبعدی بودن جلوه گر است. گاهی طالب برخورداری از لذات مادی و تنعمات دنیوی بوده و هم نیازمند تنعمات عالم حقیقت در جامه زاهد و صوفی و هدایت گری و وارستگی از تعلقات دنیوی بوده است و از همه مهم تر، عشق و فنا را درراه رسیدن به وصال الهی به پیران روحانی نسبت می دهند که جامع تمامی صفات انسان کامل است.
مقایسه ارتباط صمت و هسوخیا و ذکر قلبی در طریقه هسوخیایی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
165 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف در طریقه هسوخیایی و تصوف رسیدن به حضور خدا در قلب باطنی و سکوت و آرامش درونی با ذکر قلبی است. ذاکر در هر دو طریقه از ذکر زبانی و شفاهی به ذکر قلبی وارد می شود. در طریقه هسوخیایی در ذاکر هنگام ذکر قلبی، مسیح و روح القدس ذکر می گوید و هدف رسیدن به هسوخیاست. هسوخیا شامل سکوت زبانی و درونی است و در ذاکر مسیح و روح القدس ذکر می گویند. در تصوف نیز از خاموشی و سکوت زبانی و قلبی سخن گفته می شود. بیشتر عرفا سکوت قلبی را مهم تر از سکوت ظاهری می دانند که در آن سراسر وجود ذاکر غیر زبانش به ذکر مشغول اند. در این مقاله این نتیجه حاصل می شود که با وجود شباهت های هر دو طریقه در ذکر قلبی و سکوت، در مسیحیت به علت تثلیث بر ذکر عیسی تأکید است و در هسوخیا ذاکر با غیبت از غیر در قلب خود بر تثلیث حضور می یابد.
جلوه های عاشقانه نظام وحدت وجودِ ابن عربی در رباعبات و غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
51 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که به واسطه محیی الدین ابن عربی به طور منسجم مطرح گردید، اندیشه وحدت وجود است. این اندیشه تاثیرات چشم گیری بر برخی اندیشمندان همچون بیدل دهلوی گذاشت. یکی از مسائل وحدت وجود، عشق در هستی است که ابن عربی و به تبع، بیدل در آثارشان به زوایای آن پرداختند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در پی واکاوی تاثیر ابن عربی بر بیدل در مسأله عشق در هستی می باشد. یافته های پژوهش عبارت اند از اینکه بیدل در رباعیات و غزلیات خود با طرح بحث هایی مانند سریان عشق در نظام وحدت وجود، اندوه و عشق، عشق مجازی و شهید عشق در راستای مکتب وحدت وجود پرداخته که با نظام عرفان اسلامی ابن عربی هماهنگ است. حضور عشق در عرفان حضوری نشاط آفرین و هیجان انگیز است. از نگاه ابن عربی و بیدل عشق در همه هستی مبتنی بر تفسیر عرفانی از وجود سریان دارد. در این تفسیر عشق همان نَفَس رحمانی است که حرکت و جنبش دایره وجود در قوس نزولی و صعودی بر آن تکیه دارد.
بازتاب ضرب المثل های برخاسته از افسانه های اسرائیلی در متون عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
34-5
حوزههای تخصصی:
بسیاری از روایات و افسانه های ساختگی تورات درباره زندگی پیامبران(ع) از طریق یهودیان تازه مسلمان به همراه بافته های خودساخته آنان، در کتاب های تفسیری و تاریخی راه یافت. بر همین اساس، احادیثی از پیامبر اسلام(ص) جعل کردند و افسانه هایی درباره آن ساختند و در بین خواص رواج دادند و به تَبَعِ آن، عوام نیز این جعلیات را واقعی پنداشتند؛ بدین ترتیب این افسانه ها در زبان مردم کوچه و بازار رخنه کرد و سبب خلق ضرب المثل هایی شد که از گذشته دور تاکنون، به عنوان جزئی از فرهنگ ها و باورهای مردم محسوب می شود. در این مقاله به شیوه تحلیلی توصیفی، ضمن تبیین سیر تاریخی برخی از این ضرب المثل ها از قبیل «حیله گری مار و دشمنی با انسان»، «زیر پای کسی علف سبز شدن»، «شومی کلاغ و مقدس بودن کبوتر»، «از دماغ فیل افتادن» و «خروس بی محل» که با هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، سبب خلق مضامین بکر و نو در ادب عرفانی شده و در اشعار شاعران عارف مسلک تبلور یافته، به نقد و تحلیل آن ها پرداخته شده است.
صورت بندی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر بر مبنای معناشناسی واژه دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
143-166
حوزههای تخصصی:
«دولت» در منطق الطیر واژه ای کلیدی است که عطار در مواضع متعددی ، نقش کانونی آن را برجسته نموده و از ظرفیت های معنایی این واژه برای بیان مفاهیم آرمانی و مقاصد مهم صوفیانه بهره جسته است. از آنجا که مفهوم دولت دارای ابهام و تیرگی معنایی بوده و مؤلفه های معنایی آن روشن نیست، بررسی معناشناختی این واژه، و تعیین مصادیق و کاربردهای آن در این اثر ضرورت پیدا می کند. این مقاله بر آن است با واکاوی واژگانی که در تلاقی با واژه دولت در منطق الطیر به کار رفته است، حوزه های معنایی و مؤلفه های معنایی آن را استخراج کرده و ضمن تحلیل معناشناختی، کاربردهای مختلف آن را در این اثر نشان دهد. آنچه از بررسی ها به دست آمد، این بود که عمده ترین کاربرد واژه دولت در منطق الطیر به حوزه معنایی «فیض و عنایت الهی» تعلق دارد که در سه محور «جذبه»، «رویارویی با انسان کامل» و «نجات» صورت بندی شده است. کاربرد دیگر واژه دولت متعلق به حوزه معنایی «تجارب عرفانی» شامل «فنا»، «انقطاع از ماسوی الله» و «درد طلب» است که عطار در به کارگیری این مفاهیم، مؤلفه هایی مانند «سُکر»، «استغراق در شهود حق» و «تطهیر قلب از ماسوی الله» را به مفهوم دولت افزده و دایره معنایی آن را گسترش داده است. با در نظر گرفتن این دو حوزه معنایی، دو عنصر «اصطناع و برگزیدگی» و «تغییر از درون» را می توان زیرساخت اصلی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر دانست. هدف این مقاله تحلیل معناشناختی واژه دولت و بررسی ابعاد گوناگون آن در منطق الطیر است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
نقش سیاسی - مذهبی مسیحیان نسطوری در زمان خسروپرویز؛ مطالعه موردی: نقش پاتریارخ سبریشوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
400 - 381
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مسیحیان در روزگار ساسانیان، بررسی وضعیت آن ها در آن دوران، به درک بهتر تاریخ مسیحیت و حکومت ساسانی کمک می کند. روزگار خسروپرویز را باید به عنوانِ یکی از مقاطع مهم تاریخ ساسانی و مسیحیان ایران در نظر داشت. یکی از شخصیت های مهم مسیحی در زمان خسروپرویز، سبریشوع بود که به مقام پاتریارخی کلیسای نسطوری رسید و نقش سیاسی - مذهبی مهمی را ایفا کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبریشوع با فرمان مستقیم خسروپرویز و بدون رضایت رهبران کلیسای نسطوری در سال 596 م. به مقام پاتریارخی رسید و خسروپرویز در جلب نظر مساعد مسیحیان نسطوری نسبت به خود، تسلط بیشتر بر آن ها و مراودات سیاسی خود با امپراتور ماوریکیوس از وی استفاده کرد. همچنین، سبریشوع با حمایت خسروپرویز سعی کرد اختلافات داخلی کلیسا را حل کند و در هنگام آغاز جنگ های خسروپرویز و بیزانس، به عنوانِ نماینده مسیحیان نسطوری، خسروپرویز و سپاهیان ساسانی را همراهی کرد.
تأثیر مینوی و جادویی نام و کلام در یهودیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
43 - 62
حوزههای تخصصی:
تفکر جادویی همراه با تفکر جان پنداری (آنیمیزم) اندیشه ای فراگیر در میان تمام جامعه های آغازین بوده است و احتمالاً بشر از سپیده دم تاریخ با جادو آشنایی داشته است. انسان اولیه می پنداشت نام ها بخشی از هویت و وجود اوست و همیشه سعی بر پنهان ساختن آن داشت. در واقع، همان طور که فریزر می گوید او «پیوند ذاتی و واقعی» بین نام و خودش را باور داشت. در این پژوهش به تأثیر تکوینی، مینوی و جادویی کلمه های خاص و نه معادل ها و مفهوم های آن در 39 کتاب عهد عتیق پرداخته می شود که منعکس کننده آیین ها و باورهای قوم عبرانی در بازه زمانی 1200 سال پیش از میلاد مسیح است. بنا بر مستندات مکرر کتاب مقدس، «کلمه» وظیفه اساسی را در آفرینش، نابودی و تداوم هستی بر عهده دارد. کلمه در یهودیت موجودی متشخص است که یهوه به واسطه آن جهان را آفرید. بر زبان آوردن نام یهوه جنبه تابویی دارد. خود یهوه آنچه را می خواست، «می گفت» و آن چیز آفریده می شد. خداوند به واسطه کلامش فرمان می دهد. کلمه از سوی انسان نیز اگر با الفاظ عبری و دیگر شرایط دقیق آن گفته شود، می تواند بر اراده متعال مؤثر واقع شود و گوینده کلمات را به خواسته اش برساند.
تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
38 - 55
حوزههای تخصصی:
شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می گیرد و توجه ویژه ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطه حق، انسان کامل و عالم می پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک ترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطه فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت می کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته اند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.