فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
249 - 266
حوزههای تخصصی:
با توجه به شخصیت علمی، عرفانی و سیاسی حضرت امام خمینی (ره) از یک سو و شخصیت علمی و عرفانی علامه طباطبایی از سوی دیگر، برآن شدیم که دیدگاه های تفسیری این دو بزرگوار را به صورت روش شناسانه مورد واکاوی و بررسی قراردهیم. دعوت به قرآن و بازگشت به این کتاب آسمانی ، چیزی است که در تفسیر و دیدگاه های این مفسران به خوبی منعکس شده است. روش تحقیق مقاله، براساس نوشته ها و سخنرانی حضرت امام درباره سوره حمد بوده که به صورت تطبیقی با المیزان، مورد بررسی قرارگرفته است. با تبیین دیدگاه های امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی، اولاً جامعیت تفسیری در اقوال ایشان و روش مندی و قرآن گرایی ایشان معلوم گشته و ثانیاً اهمیت قرآن در جهت دهی به زندگی اجتماعی و فردی این بزرگوارن روشن می گردد و در نهایت با اسلوب تفسیری مستنبط از آراء ایشان، می توان به تفسیر دیگر آیات پرداخت. از دیگر نتایج مقاله می توان به شناخت منهج، گرایش و صبغه تفسیری امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی اشاره نمود که در تفسیر امام خمینی گرایش عرفانی به وضوح دیده شده ولی در تفسیر المیزان گرایش فلسفی مفسر ظهور و بروز دارد.
واکاوی مبانی عرفانی ابن عربی در توسعه مصادیق انسان آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
23 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در مکاتب و اندیشه های گوناگون مورد بررسی قرارگرفته، موضوع انسان کامل است. هرچند عرفای مسلمان نیز به این بحث توجه داشتند ولی ابن عربی توانست غنای کافی به آن ببخشد که در نوشته هایش مورد مشهود است. فراوانی تعاریف انسان کامل موجب آسیب به این موضوع شده که عدم تعیین حد و مصادیق آن است. لذا، این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با بررسی مبانی عرفانی ابن عربی به این سؤال خواهدپرداخت که آیا وی به محدود بودن مصادیق انسان آرمانی به انبیا و اولیای الهی معتقد است و یا به توسعه در مصادیق آن و صدق بر انسان های سالک دیگر که به مقاماتی مشخص رسیدند اعتقاددارد؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند رسولان الهی در بالاترین درجه چنین انسان هایی قراردارند، ولی با توجه به تعریف ابن عربی انسان آرمانی، اضافه کردن خود به عنوان خاتم ولایت مقیده، معرفی مصادیق متعددی از انسان های آرمانی و تفسیری که از وُسع و ظرفیت هریک از انسان ها برای رسیدن به کمال معرفی می نماید، کثرت در مصادیق انسان آرمانی نتیجه گرفته می شود.
«دیگری» در تذکره الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
63 - 80
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های مهم هر متن روایی، بررسی چگونگی حضور دیگر شخصیت ها و عوامل تأثیرگذار در متن است که از آن به عنوان «دیگری» یادمی شود. مفهوم «دیگری»، مفهوم وسیعی است و شخصیت های انسانی و عناصر غیرانسانی همچون طبیعت یا امور ماورایی را نیز دربرمی گیرد. تذکره الاولیاء عطار از برجسته ترین متون عرفانی است که در آن شرح حال عارفان و تجربیات و کرامات ایشان بیان شده است. با مطالعه این کتاب از منظر مفهوم «دیگری» متوجه می شویم که یک عارف در سیر و سلوک عارفانه خود با عوامل گوناگون در رویارویی و تقابل قرارمی گیرد و همین امر موجب تعالی وجودی و درک بهتر از «من» عارف می گردد. دیگری در این اثر به صورت خداوند، دیگر عارفان، مردم عادی، شیطان و نفس خود عارف، حیوانات و اشیا ظاهرشده است که هرکدام به گونه ای خاص در پی آگاهی بخشی به عارف یا آگاه کردن دیگران از جایگاه وی است. براساس یافته های این پژوهش اگرچه دیگری در تقابل با خود عارف قرارمی گیرد، شاهد هیچ گونه ستیزه میان عارف و دیگری نیستیم، بلکه تمامی این روابط تقابلی موجب آگاهی عارف از جایگاه خویش می گردد و دیگری کارکردی هدایتگر پیدامی کند. در مواردی که شخص عارف خود را در جایگاه برتری می پندارد، بلافاصله بر اثر حادثه ای متوجه این غرور و خودبینی می شود و در این جا نیز دیگری کارکردی هدایتگرمی یابد که موجب شناخت بیش تر عارف از خویشتن می شود.
نسبت عقل و شهود با معرفت در آرای مشایخ بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
255 - 274
حوزههای تخصصی:
در بررسی پیرامون نسبت عقل و شهود با معرفت در آرای مشایخ صوفیه سخنان فراوانی یافت می شود که نشان گر اهمیت مسأله حاضر است. این که عارف در طی مقامات عرفانی تا چه اندازه به معرفت نیازمند است و جنس معرفتی که وی بدان محتاج است از چه سنخی است، آیا از نوع معلومات مکتسبه عقل است یا از اموری است که محصول و رهآورد شهود تلقی می شود؟ و این که در آرای مشایخ بغداد و خراسان در این باره چه تشابهات و چه تفاوت هایی دیده می شود؟ سوالاتی است که جستار حاضر در پی پاسخگویی به آنهاست. بر این اساس در مقاله حاضر به بررسی آرای صوفیه در دو مکتب مذکور پرداخته شده است. در نگاه عارفان مکتب بغداد به لحاظ زمانه و زمینه دینی و تسلط اهل ظاهر نسبت به عقل و شهود توأمان نگریسته می شده است و حتی در مقام دفاع از تصوف و رد شبهات عقل گریزی یا عقل ستیزی دفاعیه هایی نیز به رشته تحریر در آمد. اما در خراسان به سبب آزادی هایی که در بیان عقاید وجود داشته است، مشایخ خراسان بیشتر بر نقش شهود در سلوک تأیید و تأکید داشته اند. ضمن آن که عقل را نیز نا آشنای با عالم عرفان و تعالیم عرفانی قلمداد نمی کرده اند.
چگونگی نمود عنصر «شرّ» در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
349 - 368
حوزههای تخصصی:
وجود شرّ قرن ها، به عنوان مسئله ای برای خداپرستان بوده است. باور به اینکه جهان، با شمار زیاد شرور مخلوق و تحت نظارت مطلق خیر اعلی و قادر مطلق و دانای مطلق باشد، مشکل به نظر می رسد. اهمیت جهان بینی درخصوص شرور تا بدان جاست که به عنوان یکی از مضامین مهم و برجسته، نه تنها در متون کلامی و فلسفی و حکمی، بلکه در متون عرفانی نیز به وفور دیده می شود. در این مقاله نگارندگان پس از اشاراتی کوتاه به پاسخ هایی که به مسئله شرور داده شده است، با روش توصیفی-تحلیلی، به مصداق های مسئله شرّ در منظومه عرفانی حدیقه سنایی می پردازند. حکیم سنایی از نظر اصول اعتقادی و کلامی دنباله رو اشعری – ماتریدی است و در این سپهر فکری به آن اندیشیده است. نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید حاکی از آن است که سنایی با رویکردی عرفانی در مسئله شرور با حکمای الهی متفق القول است و شرور را به طور کلی نفی می کند. بر اساس منظومه فکری او، اراده الهی خیر محض است و این اصل از اساسی ترین پایه های جهان بینی اوست و با تعبیرهای متفاوت از آن سخن گفته است.
تحریف معنوی، تحدّی و جاودانگی قرآن از منظر مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
269 - 290
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت و مایه رحمت و بشارت برای مسلمانان است. در طول تاریخ آیات و مضامین قرآنی ابزاری هنری و منبعی الهام بخش برای شاعران و ادیبان بودهاست. در مثنوی مولوی، استفاده، استشهاد و استمداد از مضامین و داستان های قرآنی چنان وسیع و پربسامد و متنوع است که فهم اکثر مطاوی مثنوی جز با شناخت مفاهیم قرآنی یا ممکن نیست و یا در صورت امکان، همه جانبه و کامل نمی تواندباشد. البته در مقابل، شناخت برخی حقایق باطنی و معنوی قرآن نیزبا کتاب مولوی ممکن تر به نظرمی رسد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد مولوی درمثنوی در موارد متعدّدی به تحدّی قرآن پرداخته و مبارزه طلبی و عدم تحریف آن را به زبان نرم و لطیف عرفانی آراسته و تلطیف نموده و ردمی کند و گاه با زبانی ستیهنده و تند به دشمنان ومنکران قرآن می تازد. در کنار همه این موارد نباید فراموش کرد که بازتاب گسترده آیات قرآن کریم در مثنوی مولوی رابطه مستقیمی با جاودانگی این کتاب آسمانی دارد؛ , مولوی با انعکاس آیات قرآن کریم در مثنوی خود سبب جاودانگی این اثر و انتقال مفاهیم آن به نسل های آینده شده است و در نهایت نمود بارز آیات و مفاهیم و داستان های قرآنی در مثنوی مولوی به خوبی نشان می دهد که این شاعر به نوبه خود نقشی در جاودانه ساختن مفاهیم قرآن کریم و انتقال آموزه های آن به مردم ادوار تاریخی بعد از خود دارد.
بررسی و تحلیل سطوح معنایی اصطلاح «التباس» و نسبت آن با تثلیثِ «عشق، زیبایی و تجلیّ» در نگرش عرفانی شیخ روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
31 - 53
حوزههای تخصصی:
شیخ روزبهان یکی از مشایخ تأثیرگذار در تحول جریان تصوف است که به سبب پیچیدگی های نظام اندیشگانی و زبانی اش کمتر شناخته شده است. یکی از این پیچیدگی ها که در مرکز نگرش عرفانی وی قرار دارد و با تثلیث بنیادین ساختار فکری او یعنی: «عشق، زیبایی و تجلی» و نیز مراحل سه گانه سلوک روزبهانی پیوندی ناگسستنی برقرار می کند، اصطلاح «التباس» و لایه های مختلف معنایی آن است. به رغم پیچیدگی مفهوم «التباس» و اهمیت آن در زمینه ادراک جهان بینی عرفانی روزبهان، تاکنون تحقیقی که تمام جوانب این اصطلاح را روشن گرداند، انجام نشده است. در این پژوهش با تفحص و غور در آراء شیخ، روشن می شود که اصطلاح التباس در نگرش شیخ، دو معنای کلی دارد؛ نخست، التباس در معنای ساده پوشش و لباسی از جنس طاعت، نور و زیبایی است و دوم، در معنای حجاب یا واسطه ای است که ظرف تجلی است و تجلی از مسیر همان حجاب رخ می دهد. «التباس» در معنای دوم خود، کارکردی بسیار اساسی در تمام منازل سلوک شیخ دارد. اگر سلوکِ مبتنی بر منظومه فکری روزبهان را دارای سه منزلگاه اصلی (عشق انسانی، عشق الهی، معرفت و توحید) فرض کنیم، التباس، با سه لایه معنایی گوناگون، یعنی تجلی التباسی از نوع اول، تجلی التباسی از نوع دوم و تجلی التباسی از نوع سوم، در تمام مراحل حضور فعال دارد.
تسبیح مقرّبون و تأثیر آن در صیرورت اصحاب یمین با رویکرد تأویلی عرفانی بر ساختار سوره انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
155 - 176
حوزههای تخصصی:
تسبیح در هستی، در حقیقت بیانگر امر تجلی و حیات است؛ آنگاه که اراده الله بر خلقت تعلق می گیرد، سنت الهی بر آن استوار است که هستی هر شیء منوط به امر تسبیح آن باشد. در این راستا، تسبیح انسان، آنگاه که در مسیر حبّ به مقرّبون قرارگیرد به شکل تحمید آشکارمی شود که تسبیحی است خاصِ کسانی که در مسیر صراط مستقیم قراردارند. در ساختار سوره انسان چگونگی این تسبیح به تصویر کشیده شده است ؛ در این سوره، معصومین (علیهم السلام) به عنوان مصداق مقرّبون ذاتی معرّفى شده اند. این سوره مشتمل بر 31 آیه است که آیات 5 تا 15آن اوصافی از مقرّبون را تشریح نموده، درآیات 16 تا 23 به ویژگی های محبین آنان و چگونگی ارتباطشان با مقرّبون اشاره شده و در7 آیه آخر نیز راهکارهای نیل به مقام مقرّبون ارائه گردیده است. در این نوشتار به شیوه ساختار شناسی تأویلی سوره، این حقیقت عظیم به دست آمده که یکی از جنبه های تسبیح مقرّبون، در سوره دهر در بُعد وجه اللهی بودن آنان، خود را آشکار می سازد. درخصوص تسبیح محبّین نیز اینگونه نتیجه میشود که به واسطه مودّتی که با مقرّبون دارند، در چارچوب تسبیح صراط مستقیم قرارخواهندگرفت که سبب می شود به لطف الهی به درجه قرب اکتسابی نایل آیند که این همان تحمید اصحاب یمین است.
بن مایه های دینی و عرفانی در سطح فکری شعر آیینی(قزوه، سبزواری، هراتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
309 - 330
حوزههای تخصصی:
شعر آیینی یا شعر مذهبی به گونه ای از شعر متعهدانه گفته می شود که از جهت معنوی و محتوایی صبغه ای کاملاً دینی دارد، و از آموزه های وحیانی و ولایی در سایه سار شعر نبوی، علوی، فاطمی، رضوی، مهدوی، و عاشورایی سرچشمه می گیرد. این نوع از شعر تناسب معنایی منحصربه فردی با عرفان و تصوف دارد، چراکه شاعران عارف و متصوفه نیز همچون شاعران آیینی و در مقایسه با دیگر شعرای ادب پارسی در اشعار دینی خود توجه خاصی به ساختارهای فکریِ آیینی داشته اند، حضور چشمگیر و تعهد و توجه جدی به مضامین ولایی و عبارات قرآنی، احادیث و اصطلاحات دینی، و مصور ساختن این معانی به تناسب معنایی واژگان، استفاده وسیع از صور خیال به ویژه تشبیه و غنابخشی به موسیقی خیال و... در آثار همه این شاعران بیش از پیش نشان از همگرایی آن ها با اشعار آیینی و دینی دارد. نگارندگان در این مقاله بر آنند که با روش توصیفی- تحلیلی، درون مایه های اشعار عرفانی سه تن از شعرای شعر نو شامل قزوه، سبزواری، و هراتی را از منظر فکری آیینی از نظر گذرانده و به بررسی دقیق و موشکافانه این اشعار بپردازند.
بررسی جریان تمایززدایی در عرفان از آغاز تا قرن نهم هجری(بررسی موردی: شطح و طامات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
21 - 40
حوزههای تخصصی:
کی از وجوه تمایز صوفیه نسبت به سایر فرقه ها و نحله ها، موضوع شطح و طامات بوده که از قضا یکی از جنجالی ترین ویژگی های گفتاری این قشر بوده است. در این پژوهش به بررسی جریان تمایززدایی در عرفان با تأکید بر پدیده شطح و طامات از آغاز تا قرن نهم هجری پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه عرفا در ابتدا برای متمایزساختن خود از سایر جریان های فکری، به برخی آداب و رسوم و رفتارهای خاص روی آورده اند، اما رفته رفته این تمایزیابی ها مورد انتقاد و مخالفت دو گروه قرارگرفته است؛ گروهی که به منظور تخطئه کلیّت عرفان، سنّت های ویژه عرفا را دستاویز هجمه خود قرارداده اند و گروه دیگری که از قشر عرفا، اقدام به مبارزه با این افراط و ردّ و انکار برخی ویژگی های رفتاری و گفتاری عرفا کرده اند. بنابراین موج تمایززدایی از عرفان که از ابتدای شکل گیری این جریان فکری به حیات خود ادامه داده بود، رفته رفته شدیدتر و همه گیرتر شد و از آنجا که خود عرفا نیز با اتّکا به نقد درون گفتمانی، به پایش و پالایش آداب و رسوم غیرعادی عرفان پرداختند، شطح و طامات نیز مورد هجمه قرارگرفت و بعدها صوفیه بنا به مصلحت خویش و به منظور پاسداری از اعتقادات و باروهای اصیل خویش، شطح و طامات را که زمانی وجه ممیّزه عرفان بود، به دلیل جنجال آفرینی و حاشیه سازی اش، از گفتار و سیره خویش زدودند
مطالعه شیوه های بازنمایی مفهوم«خدا» در ساحت شعر و اندیشه «حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
296 - 314
حوزههای تخصصی:
حافظ شاعر اندیشه وری است که علاوه بر بیان تجربه های عاطفی و احساسی، به دنبال بیان معنی و حقیقت این تجربه ها و تأملات معنوی خود درلابه لای اشعارش می باشد و می توان ژرف ساختی معرفتی را در کاربرد واژگان هستی شناسانه « خدا ، انسان ، ملکوت ، جهان و ... » در شعر و اندیشه او جست وجو و کشف کرد. در این میان ، واژه و مفهوم «خدا» از پربسامدترین مفاهیم کلیدی دیوان حافظ است. این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که : «خدا» در شعر و اندیشه حافظ چه معنا یا مفاهیمی دارد؟ یافته ها حاکی از آن است که: اندیشه و نگاه معرفتی حافظ در فضایی «خدامحورانه» طرح می شود این نگاه معرفتی از قرآن و متون عرفانی متأثر است و کهن الگوی داستان آفرینش و ماجرای خلقت و هبوط حضرت آدم دستمایه نگره و انگاره حافظ به حقیقت جهان هستی است اما نحوه، رنگ و جنس نگرش خداباورانه در شعر او یکدست نیست و می توان مصادیق پرشماری برای رویکردهای عامیانه، عابدانه، وحدت وجودی، شهودی و... در دیوان او ارائه کرد و زمینه هایی از اندیشه های رایج در آن روزگار را _ از قبیل: کلام اشعری ، نگاه جبرگرایانه، اندیشه های صوفیانه و کلامی و…_ در شعر خواجه سراغ گرفت و نشان داد اما نگرش او غالباً شخصی ، ابتکاری و مستقل می نماید و رویکرد «عاشقانه و دوستانه» از حضور معنادارتری در فحوای شعرش برخوردار است.
بررسی مضامین عرفانی در سروده «کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس» اثر عبدالله الصیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
85 - 100
حوزههای تخصصی:
دلالت های لایه ای و چندگانه اصطلاحات و نمادهای عرفانی، سبب گردیده تا شاعران معاصر عربی برای بیان اندیشه های و دغدغه های زمانه خویش از زبان عرفان بهره جویند تا ضمن غنا بخشیدن به آثار خویش، مخاطب را در دریافت مفاهیم و پیام ها دچار چالش و کنکاش ذهنی نمایند تا از این رهگذر، تأمل دوچندان در آثار آنان کرده و به رمزگشایی از اندیشه صاحبانش همت کنند. عبدالله الصیخان یکی از شاعران معاصر سعودی است که با تأمل در آثار او می توان ردپای مضامین عرفانی را مشاهده نمود و کاربست زبان عرفان و تصوف در سروده هایش رنگ بدیعی به شعرش بخشیده است. وی در سروده (کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس) به بیان برخی مضامین و اصطلاحات عرفانی پرداخته است. این مقاله برآن است تا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مضامین و مفاهیم عرفانی در این سروده بپردازد. شاعر مضامین عرفانی را در جهت بیان افکار و اندیشه های خود به کاربرده است ابن الصحراء در این سروده نماد یک انسان بدوی است که به دنبال کشف حقیقت و معرفت و کمال و به دنبال سیرعرفانی است یا اینکه او نماد خود شاعر است که سفر خود را از زمین به سوی آسمان آغازکرده است تا به خورشید دست یابد. او می کوشد تا با پشت سرگذاشتن مراحل عرفانی به تجلی گاه حق دست یابد و با فراخوانی شخصیت ابن صحرا برآنست تا پوشیده و در پرتو این مضامین آرا و اندیشه های خود را بیان کند.
بررسی تجربه های آشنائی و دیدار عارفان با «جنّ» و «پری» در منابع صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
109 - 134
حوزههای تخصصی:
ادیان مختلف و فرهنگ های باستان هر کدام به اندازه ای درباره ی موجودات غیر مادی به نام کلی «جنّ» و «پری» سخن گفته اند. مسأله ی این تحقیق پی بردن به این است که آیا صوفیان و عارفان درباره ی این موجودات تجربه ای داشته اند و آن چگونه بوده است؛ زیرا عرفا به دلیل قبول، انجام و مداومت بر ریاضت ها و پایداری در مراحل سیر و سلوک معنوی، به آگاهی ها و توانائی های روحی و معنوی و کرامات مختلفی دست می یابند که انسان های دیگر فاقد آن هستند. این تحقیق نشان می دهد که یکی از قابلیت های روحانی و کراماتی که در منابع عرفانی در مورد صوفیان و مشایخ تصوف ذکر شده است، و در پیوند با آگاهی، ادراک و مشاهده ی امور غیبی است، دیدار، ارتباط و آشنائی با «جنّ» و «پری» بوده است. این رابطه گاهی به صورت مداوم و پیوسته و گاهی موردی و کوتاه بوده است، گاهی در عالم مکاشفه و گاهی هم در عالم واقع بوده است، گاهی برای انتقال پیام و پندی بوده است و گاهی برای کمک به دیگران بوده است. گردآوری مطالب در منابع متقدّم و متاخّر به روش کتابخانه ای و تحلیل کیفی آنها نشان می دهد که این نوع تجربه، برای بسیاری از مشایخ مشهور مانند: حسن بصری، ابراهیم ادهم، سرّی سقطی، ابراهیم خواص، سهل تستری، ابوجعفر حداد، ابوسعید خراز، ابو على دقّاق، ابوسعید ابوالخیر، عبدالقادر گیلانی، مولانا، ابن عربی و ...؛ و همچنین مشایخ دیگر مانند: ابوبکر بن هُوارا، مجدالدین قشیری، ابو الفضل جوهرى و ابو عثمان رجراجى و ... واقع شده است.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزههای تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
تحلیل و بررسی همه درخداانگاری به روایت چارلز هارتسهورن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 118
حوزههای تخصصی:
چارلز هارتسهورن (1897-2000 م) سرشناس ترین فیلسوف و الهیدان پویشی، پس از وایتهد (1861-1947 م)، است. وی در پیِ نقد این وجه از خداباوری سنتی، که به واسطه تعالی گرایی، مانع ارتباط دوسویه میان خدا و جهان است، بدیل متفاوتی را مطرح می کند، که مطابق آن، خدا واجد دو قطب انتزاعی و غیرانتزاعی (بالفعل)، فرض می شود. به زعم او، قطب انتزاعی خداوند مطلق و تغییر ناپذیر است و قطب بالفعل او نسبی و تغییر پذیر؛ و به واسطه همین قطب تغییرپذیر است که خداوند، جهان را در خود جای می دهد. به نظر می رسد، همین نگرش دوقطبی هارتسهورن به ساحت الهی است که به نظریه «همه درخداانگاری» انجامیده است. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-انتقادی، ضمن تحلیل نظریه «همه درخداانگاری» و استخراج مشخصه های آن از آثار هارتسهورن، به بررسی خداباوری دوقطبی به عنوان بن مایه اصلی «همه در خداانگاری» می پردازد. یافته های پژوهش پیش رو حکایت از این دارند که «همه درخداانگاری»، متضمّن پیامدهایی، چون زمانمند شدن خدا و علم او، تغییرپذیری کمال الهی، تأثیرپذیری خدا از مخلوقات، حلول خدا در جهان و محدودیت قدرت الهی است. دیدگاه های هارتسهورن، همچنین به خاطر تأکید بر پویش و تغییرپذیری خداوند، نمی تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای خداباوری سنتی پذیرفته شود. با وجود این، در جهان شناسی هارتسهورن، چون خدا و مخلوقات به عنوان هویّاتِ متمایز از یکدیگر، به رسمیت شناخته شده اند، نظام فکری او متمایز از اندیشه «همه خداانگاری» است که یکسانی و همسانی خدا و جهان را مسلم فرض می کند.
رابطه بینامتنی مضامین صفوه الصفا و اسرارالتوحی (براساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
1 - 22
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت از محققان برجسته عرصه بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریه بیش متنیت، رابطه هر بیش متن را با پیش متن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هم مشرب با دیدگاه های مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکره های عرفانی همچون صفوه الصفا و اسرارالتوحید نیز بر مبنای کرامات، اندیشه ها و گفتار عارفان خاصی تدوین شده است؛ این پژوهش با هدف روشنگری زوایای عرفانی قرن هشتم، برآن است که کرامات و آرا و اندیشه های شیخ صفی الدین اردبیلی را با دیدگاه ها و کرامات عارفانی هم چون ابوسعید ابوالخیر از منظر نظریه ژنت بسنجد. چنان که این پژوهش جهت گیری بینامتنی صفوه الصفا را در استقبال از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر هویدا می کند؛ تشابه مضامین صفوهالصفا با اسرارالتوحید از حیث کراماتی همچون طی الارض، فراست، مسائل مربوط به مرگ، نجات مردم و همانند آن ها و همچنین مفاهیم اخلاقی و تربیتی متصوفه، نظیر تربیت نفس، رفع حجاب و مسائل دیگر، رابطه بینامتنی بین این دو اثر را تأییدمی کند.
بررسی مفهوم نمادین شیر در آثار عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
331 - 348
حوزههای تخصصی:
مفاهیم رمزی و نشانه های نمادین، همواره، در ادبیات عرفانی برای بیان اندیشه و عقاید عرفانی به کارگرفته شده اند. با بررسی متون تاریخی و ادبی درمی یابیم که شیر، از جمله حیواناتی بوده که در فرهنگ ها و تمدن های باستانی و هم ادبیات عرفانی جنبه نمادین و رمزی داشته و برای دست یابی به مفاهیم دیگر از ترکیب این نماد با عناصر نمادین دیگر بهره برده اند. پژوهشگر در این مقاله به دنبال جواب این سؤال است که شیر در ادبیات عرفانی در چه موضوعاتی به عنوان نماد به کاررفته است؟ هدف از نگارش این مقاله بررسی مفهوم نمادین شیر در آثار عرفانی است که به روش تحلیلی- توصیفی و به شیوه کتابخانه ای از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته اس ت. حاصل پژوهش نشان می دهد که واژه شیر علاوه بر این که در ادبیات حماسی و غنایی کاربرد نمادین فراوانی دارد، در ادبیات عرفانی نیز عارفان از واژه شیر در نمادهای حق، نفس اماره، مردان حق، جان و ... بهره برده اند.
نگرش دین یاران به پاندمی کرونا، مطالعه موردی:طلاب شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
465 - 499
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر طلاب بر گروه های دینداری در ایّام کرونا، سعی شد اطلاعاتی درباره نگرش ایشان نسبت به این پدیده از دوران قرنطینه تا تولید واکسن جمع آوری شود تا برمبنای آن بتوان کمّ و کیفِ تأثیر این گروه را بر زیست دینی-اجتماعی جامعه ایران بهتر درک کرد. به این منظور، با روش کیفی به ثبت نگرش طلاب در شهر قم به عنوان مرکز اصلی حضور طیف های مختلف آنان اقدام شد. پژوهش حاضر در دو مرحله زمانی، یکی از اواخر آذر ۹۹ تا ابتدای اسفند ۹۹ و دیگری در بهمن 1400 در قالب پرسشنامه و مصاحبه های شفاهی صورت پذیرفت. با توجه به روش زمینه ای، از میان داده ها تنها پاسخ 51 نفر از طلاب به عنوان داده های اصلی و کم خطا مورد پردازش قرار گرفت. نتایج پژوهش در مرحله اول، غلبه نگرش محافظه کارانه (احتیاط و بی نظری) به علت ناهماهنگیِ شناختی در طلاب را به نمایش می گذارد. اما در مرحله دوم، با توجه به مواجهه تجربی طلاب با محدودیت ها و مشکلات ناشی از کرونا، شکل گیری نگرش نواندیشانه از نتایج برداشت شد. با وجود این، در هر دو مرحله، نگرش های اصلی و تکراری، محافظه کاری در مواجهه با تضادها، جزم اندیشی نسبت به دستورات دینی و کنش های سنتی در مواجهه با بروز عواطف دینی بود. لازم به یادآوری است که با توجه به رویکرد پژوهش حاضر، نتایج حاصله قابل تعمیم به سایر طلاب نمی باشد.
بررسی مفاهیم عرفانی در دیوان املای بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
147 - 170
حوزههای تخصصی:
املای بخارایی از شاعران عارف مسلک منطقه ورارود آسیای مرکزی است که سیروسلوک عارفانه را در خدمت پیران خویش طی نموده و به مقامات یقین نائل آمده است. غزلیاتش مشحون از اصطلاحات و رموز عرفانی است. هدف از انجام این مقاله بررسی مفاهیم عرفانی در دیوان املای بخارایی است که به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. تحلیل محتوایی غزلیات وی نشان می دهد که وی در سیروسلوک عارفانه، عشق، تقابل عقل و عشق و برتری عشق بر عقل، ستیز با زاهدنماها ، رندنوازی، گرایش به جبر و پارسایی تحت تأثیر عارفان بزرگی چون حافظ و مولاناست و بسیاری از غزلیات خود را به تبعیت از آن ها سروده است. املا برای بیان تجربیات خود در حوزه عرفان و تصوف از الفاظ، اصطلاحات و عبارات رمزگونه و نمادین عرفانی چون ساقی، زلف، آب حیات، خرابات، می، میکده و ... بهره برده است .
مسئولیت اخلاقی در اندیشه ابن عربی و اسپینوزا؛ طرح چالش از منظر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
5-28
حوزههای تخصصی:
در تمایز با آثار پیشین، پژوهش حاضر با تکیه بر مفروضات سه گانه خود (اول، مسئولیت اخلاقی به معنای امکان انتساب فعل به فاعل مختار و جواز داوری، سرزنش یا تنبیه نسبت به عمل اوست؛ دوم، در عرفان ابن عربی انسان به منزله تجلی اسماء الهی ظهور یافته است و افعال او اصالتاً به فاعلیت الهی بازمی گردد؛ سوم، در فلسفه اسپینوزا آنچه در عالم وجود روی می دهد، به ذات یا حالاتِ جوهر واحد ارجاع دارد و فعلی خارج از این نظام موجَب تحقق نخواهد یافت) امکان سازگاری مسئولیت اخلاقی با دو نظام فکری مورد نظر را به پرسش کشانده است. نتیجه حاصل نشان می دهد که دو نظام فکری در قامت فلسفه پیشامدرن/ فلسفه مدرن از عهده حل چالش مسئولیت اخلاقی برنمی آیند؛ اما اخلاق تکاملی به ویژه در قرائت فلسفی دنیل دنت و تقریر او از بحث اراده آزاد قرائتی بدیل را در برابر موضع وجودشناسانه ابن عربی و اسپینوزا ارائه می دهد. در حل چالش مسئولیت، چاره ای جز ارجاع به تجارب تاریخی و شهودات عرفی و درنتیجه اخذ رویکرد عمل گرایانه در حوزه اخلاق نیست.