فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم علوم دینی و علوم انسانی، فهم معنای متن است. هرمنوتیک یکی از شاخه های علوم انسانی است که به بح ث در مبانی نظری تفسیر و فهم متن می پردازد. علم اصول فقه نیز هدف مشابهی را دنبال می کند زیرا وظیفه ی آن، استنباط حکم شرعی از متون و منابع دینی است و از این روست که اصولیان - در بحث الفاظ - ناگزیر به کشف قواعد فهم متون هستند.
با توجه به زمینه های مشترکی که میان این دو رشته علمی وجود دارد، مطالعه تطبیقی میان آن ها ضروری به نظر می رسد تا با شناخت مبانی مشترک، بتوانیم از اصول و موازین متقن فهم متن درک بهتری داشته باشیم.
از آنجا که در میان شاخه های هرمنوتیک، هرمنوتیک کلاسیک نزدیکی بیشتری با اصول فقه دارد، در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است، به بررسی مبانی مشترک میان اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک پرداخته شده است و از این رهگذر شش مبنای مشترک میان آن دو تبیین گردیده است؛ ۱. مؤلف محوری ۲. معیارگرایی ۳. عینیت گرایی و تعین معنا ۴. امکان عبور از موانع تاریخی فهم (أصاله عدم النقل) ۵. تبعیت از قواعد عام فهم ۶- پرهیز از تأثیر پیش فرض ها.
تحلیل معناشناختی مفهوم قرآنی «ایمان» با تأکید بر آرای متکلّمان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایمان یکی از مفاهیم بنیادین و پرکاربرد در منابع اسلامی است، به گونه ای که اولین نزاع های علمی در تاریخ اندیشه اسلامی درباره ماهیّت ایمان بوده است. از پیامدهای عملی این نزاع علمی، پیدایش فرقه های مختلف اعتقادی است که حتّی در برخی موارد به تکفیر دیگر گروه ها کشیده شده است. با وجود این، همچنان در میان متفکّران مسلمان دیدگاه های مختلف و گاه متناقضی درباره آن دیده می شود. بنابراین، ضرورت دارد تا این مفهوم مورد واکاوی قرار گیرد، چراکه بدون داشتن درکی درست از این مفهوم، کاربست آن در مقام عمل با دشواری هایی مواجه خواهد شد.
دیدگاه جاناتان ادواردز و فیض کاشانی درباب رابطه عقل و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در این مقاله دیدگاه جاناتان ادواردز و فیض کاشانی درباب رابطه عقل و ایمان، به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج بر آمده نشان می دهد که جاناتان ادواردز و فیض فیض کاشانی به عنوان دو الهیدان تأثیر گذار اسلام و مسیحیت در چهار چوب الهیاتی تأکید خویش را بر کارکرد قلب معطوف داشته اند، اما علی رغم موقوف دانستن عملکرد مومنین بر رؤیت قلبی، هیچ گاه منکر معرفت عقلانی نگشته و آنرا حذف و یا تقبیح ننموده اند.تعبیر این دو متأله در باب عقل در نظر ابتدایی یکسان به نظر می رسد اما نتایج این تحقیق نشان می دهد که ادواردز با وجود قبول معرفت عقلانی، این نوع معرفت را در ساختار عملی ایمان مومنین بی تأثیر می شمارد، در حالیکه فیض عقل را بسترساز معرفت عملی قلب و دارای نقش ایجابی می شمارد.در این راستا فیض نه تنها بر خلاف نظر ادواردز عقل را در جریان ایمان عملی خنثی نمی شمارد بلکه برعکس معتقد است که درجات ایمان بسته به درجات عملی و عقلی مومنین متغیر خواهد بود. گرچه از نظر فیض هم مانند ادواردز علم هیچ گاه به تنهایی تعیین کننده نیست و علم همراه با تصدیق قلبی که مورد افاضه ی الهی واقع می شود.
تطبیق ارکان حرکت بر پدیده مرگ از منظر قرآن کریم و صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
انسان به لحاظ اینکه توان مشاهده بعد غیرمادی خود و این جهان را ندارد، مرگ را نیز که واسطه جهان مادی و مجرد است نمی تواند درست درک کند. ازاین رو، نیاز به کسی دارد که بر هر دو جهان اشراف داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم از این واقعه و چگونگی آن خبر می دهد. به اعتقاد شیعه، افزون بر این، پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)دارای این ویژگی می باشند. امام سجاد(ع)، در ضمن دعاهای خود، واژگانی درباره مرگ به کار می برد که فهم رابطه روشمند آنها با یکدیگر ساختار درونی معنای مرگ (حرکت بودن) را آشکار می کند. آن واژگان عبارت اند از: «خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا» [دلالت داردکه مرگ نوعی حرکت است]، «اجل» [که مبدأ این حرکت را نشان می دهد]، «المصیر الیک » و «لقاء» و «اللّحاق بک» [که بر منتهای آن دلالت می کنند]. عبارت «خروج نفس از بدن» و واژه «تَوَفَّی» نیز دلالت می کند که متحرک حرکت مرگ نفس انسانی است. قید انسان به این منظور است که این مرگ مختص انسان است و حیوان غیرانسانی و گیاه و غیرجاندار را شامل نمی شود. محرک اصلی این حرکت ذات باری تعالی است که فرشته مرگ به امر و قدرت الهی به انجام آن مبادرت می ورزد. در این مختصر، برآنیم فقط با تحلیل واژگان مترادف «موت»، حرکت بودن مرگ را اثبات نموده، تمامی ارکان حرکت را برآن تطبیق دهیم
نقد پژوهش فاج درکتاب «هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب هرمنوتیکقرآنی ، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن 1اثر برویس فاج (Bruce fudge) از جملة مهم ترین آثار خاورشناسان دربارة تفسیر مجمع البیانبه حساب می آید. بررسی کتاب نشان می دهد که با وجود ابتکار و تلاش نویسنده در خلق برخی مطالب، کاستی ها و اشکالات مهمی نیز به چشم می خورد. در این نوشتار، پس از معرفی اجمالی فاج و آثار وی، گزارشی از محتوای کتاب ارائه شده است و در مقام بررسی، آرای وی در دو بخش نقد محتوایی و نقد منابع ارزیابی شده است. بر اساس بخش هایی از کتاب، نویسنده بر این باور است که طبرسی آیات قرآنی را مطابق با عقیدة خویش تفسیر کرده است و باورهای وی نقش تعیین کننده ای در تفسیر مجمع البیاندارد. در ادعایی دیگر نیز مجمع البیانرا رونوشت و کپی برداری از تبیانشیخ طوسی دانسته که غالباً همان کلمات با اندک تغییری جایگزین شده اند. در این مقاله، به نقد و بررسی ادعاهای مذکور پرداخته شده است.
کثرت گرایی دینی در کتاب الانسان الکامل عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی در تفکر غربی با وجود اینکه سابقه چندانی ندارد؛ از تأثیر و گسترش آن در اندیشه دینی در جوامع مختلف نمی توان غافل شد. زمینه های پذیرش این نظریه در فرهنگ ایرانی- اسلامی، با توجه به میراث عرفانی- اسلامی و ظرفیت های روادارانه موجود در آن فراهم شده است. تسامح و تساهل در آثار عرفانی چنان گسترده و فراگیر است که تا مرز کثرت گرایی به معنای امروزی آن پیش می رود. در این مقاله، پس از معرفی مختصر آراء جان هیک که به طبقه بندی و بسط این نظریه اقدام کرده است، به بررسی پاره ای مضامین کثرت گرایانه در میراث عرفانی- اسلامی پرداخته شده است، و در پی آن، آراء کثرت گرایانه عزیزالدین نسفی در کتاب الانسان الکامل مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل آراء نسفی این باور را تقویت می کند که مبانی معرفت شناختی نسفی بر مبانی هستی شناختی او استوار است. وی با تفکیک حقیقت بودین از حقیقت نمودین، قائل به وحدت درونی در ورای کثرت آشکار هستی است. نسفی این وحدت باطنی را به کل شئونات هستی تعمیم می دهد و علت اصلی اختلافات را توجه کردن به کثرت ظاهری و متوقف شدن در آن می داند. این مقاله با ذکر شواهدی از کتاب الانسان الکامل درباره مسائلی چون برابری افراد، اختلاف مذاهب، کثرت راه های رسیدن به خدا و مانند این ها در پی مشخص کردن نسبت آن با کثرت گرایی است.
پیامدهاى انکار معاد در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از توحید، بیشترین آیات قرآنى مربوط به موضوع «معاد» است، تا جایى که گفته شده بیش از یک سوم آیات درباره جهان پس از مرگ بوده و بسیارى از آنها بیانگر آثار ایمان یا پیامدهاى انکار معاد هستند؛ زیرا ایمان به معاد ضامن اجراى قوانین الهى و زمینه ساز نیل آدمى به کمال نهایى و سعادت ابدى است و این خود به نحوى گویاى اهمیت ایمان به معاد و لزوم توجه به آن است. مقاله حاضر با روش تحلیلى توصیفى در یک بررسى قرآنى، در باب پیامدهاى انکار معاد به تبیین این موضوع مى پردازد که ایمان نداشتن به معاد چگونه تأثیرى بر سرنوشت آدمى دارد. آیا پیامدهاى انکار معاد تنها در زندگى اخروى انسان نمودار مى شود یا زندگى دنیوى او را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ در این نوشتار، سعى بر آن است تا حقایق مزبور از طریق آیات قرآنى فحص و بررسى گشته و طرحى نو در این زمینه ارائه گردد.
برهان «واقعیت» بر هستی خداوند تقریر، حل شبهات و نکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برهان های اثبات وجود خداوند ، برهانی است که مرحوم علامه طباطبایی به سبک برهان های صدیقین اقامه کرده است ، چون حد وسط این برهان، مطلق «واقعیت» بود، با عنوان برهان «واقعیت» بر وجود خداوند شهرت یافت. برهان قویم علامه در عین استحکام و قوّت ، در دوره های اخیر به دلیل تقریرهای خام برخی ناظران از برهان ، با اشکال هایی مواجه شده است که همه مردودند؛ در مقاله زیر این برهان را با کمک بیانات علامه طباطبایی تقریر می کنیم و سپس به حل شبهات و بیان نکات مربوط به آن می پردازیم.
بررسی توصیفی معنای «کریم» در قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «کریم» از نظر مفهوم و معنا یکی از واژه های مهم و در عین حال، پیچیدة قرآنی است که تاکنون با رویکرد معناشناسانه به آن پرداخته نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی تحلیلی، این واژه را در قرآن مجید، مورد واکاوی قرار دهد. در این پژوهش، با استفاده از قاعدة سیاق و ارتباط مفهومی واژة «کریم» با واژه های همنشین و جانشین، چگونگی کاربرد این واژه در سراسر آیات قرآن مجید تبیین گردیده است. واژة «کریم» در قرآن از دایرة تنوّع معنایی گسترده ای برخوردار است و در یازده معنا از قبیل: بخشش بلاعوض، عطای بدون نقصان و خواری، عطای بدون طلب، مختوم به مُهر، پُرفایده و ... به کار رفته است. همچنین، این واژه با واژه های «مجید» و «جواد» بر محور جانشینی در یک حوزة معنایی قرار دارد. کشف مؤلّفه های معنایی «کریم» سبب آشکار شدن بخش اندکی از معارف نهفته در باطن آیات می شود و نشان دهندة نظام مند بودن اندیشة قرآن است.
بررسی امکانِ جمع بین مبانی معرفتی قرآن و اصول هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن به عنوان پیام الهی، وقتی هدایت بخش و سعادت آفرین است که به درستی فهمیده شود و در محور زندگی قرار بگیرد. فهم قرآن، مبانی و زیرساخت های اعتقادی خاصی دارد که پذیرفته شده همه فرق اسلامی است و مهم ترین آنها عبارتند از: وحیانیّت، مبتنی بر عقل و فطرت، معرفتبخشی و واقعی بودن، حکیمانه بودن، هدایتگری، درخور فهم بودن و... که تشکیک در هر یک از این مبانی، اعتبار قرآن را مخدوش می کند. مبانی هرمنوتیک فلسفی عبارتند از: محوریّت مفسّر، دیالکتیک در فهم، اتفاقی بودن فهم، غیرِ روشمند و منطق گریزی فهم، تاریخمندی فهم و نقش اساسی پیش فرض ها در به دست آمدن فهم. برون داد این مبانی عبارتند از: بی توجهی به اراده مؤلّف، نبود معیار برای فهم درست، ناممکن بودن فهم ثابت و عینی، توجیه قرائت های مختلف از متن واحد، شکاکیّت، نسبیّت و پلورالیسم در فهم. نگارنده در مقاله اعتقاد دارد که اصول و مبانی هرمنوتیک فلسفی با مبانی فهم قرآن در تقابل جدّی هستند و امکان جمع بین آنها وجود ندارد. کسانی که تلاش می کنند بین مبانی فهم قرآن با هرمنوتیک فلسفی هماهنگی ایجاد کنند، در عمل چاره ای جز توجیه و تأویل مبانی قرآن در راستای نتایج هرمنوتیک فلسفی نخواهند داشت.
قرآن و زبان انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه زبان قرآن نظریاتی ارائه شده که اهم آنها نظریة «زبان فطرت»، «زبان عرف عام» و «زبان ویژگی محور و هدایت» است. از آنجا که هر یک از این آراء فقط بیانگر یکی از صفات زبان قرآن هستند، برخی اندیشمندان نظریة «زبان تألیفی» را ارائه دادند. با پذیرش این مبنا می توان یکی از عناصر زبانی قرآن را عنصر انگیزش نامید. در این نوشتار برآنیم از دو طریق: (1) الهام گیری از اوصاف عام قرآن همچون اعجاز، ذکر و موعظه بودن و (2) از طریق تحلیل گزاره های قرآنی در دو قالب گزارهای خبری و انشایی، مؤلفة انگیزش را به عنوان مؤلفه ای جدایی ناپذیر از زبان آن معرفی کنیم. دراین میان گزاره های انشایی از آن جهت که در محاورات عرفی نیز نوعاً برای ایجاد انگیزه به کار گرفته می شوند و اساساً کارکردی اینچنین دارند، از تفصیل بی نیازند؛ اما بعد انگیزشی در گزاره های خبری قرآنی دست کم از چهار طریق بررسی می شود که عبارت اند از متکلم بودن خدا (منشأ الهی گزاره ها)، انگیزشی بودن نفس خبر و مفاد آن، سیاق انگیزشی بیان اخبار و همراهی این گزاره ها با ادات انگیزشی. در ادامه معرفت بخشی زبان انگیزشی قرآن در تقابل با نظریة ابرازگرا و احساس انگاری زبان دین نیز تبیین می گردد.
جلوه هایی از اقتصاد زبانی در قرآن کریم«بررسی موردی جزء 26 30»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد زبانی گفتاری است که در همه زبان های دنیا وجود دارد و به این معناست که کمترین فعالیت عضلانی و ذهنی برای ارائه معانی و مفاهیم مدّ نظر ارائه گردد و به دیگر بیان همان اصلی است که از آن به نام «اصل کم کوشی» یاد می شود. زبان عربی نیزیکی از زبان هاییاست که اقتصاد، ویژگی بارز آن است. قرآن کریم نمونه والای گزیده گویی و ایجاز است و اصل کم کوشی در آن موج می زند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی جلوه های اقتصاد زبانی در پنج جزء آخر قرآن را بررسی کند. دستاورد پژوهش بیان گر آن است که قرآن برایحفظ و جایگیری سریع در اذهان و برای ارتباط برقرار کردن و انتقال رسالت، به اصل کم کوشی در تمامی سطوح و لایه های زبانی توجه ویژه کرده است. در قرآن حتی در به کارگیری آواها، اصل استفاده بهینه فروگذاری نشده و از قدرت فاکتورگیری واژگان نهایت بهره برداری شده است تا برون دهانرژی، چه ذهنی و چه فیزیکی به حداقل رسانده شود.
نگرشى به تقسیم آیات قرآنى به «محکم و متشابه» و تبیین تأویل متشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز موضوع تقسیم آیات قرآن به محکم و متشابه و تبیین معنای تأویل، مورد توجه مفسران قرآن بوده و درباره سه موضوع: محکم، متشابه و تأویل بحث های گسترده ای انجام گرفته است. بیشترین بحث ها به تعیین معنای متشابه مربوط می شود که در میان انظار گوناگون دو نظر طرفدار بیشتری دارد. متشابه یعنی عوالم غیبی مانند: برزخ و صراط و امثال اینها و متشابه یعنی صفات خبری که به ظاهر حاکی از تجسیم و تشبیه خداست و نظریه اخیر مد نظر نویسنده این مقاله هم قرار دارد. واژه تأویل در قرآن در موارد متعددی به کار رفته است، مانند تبیین اسرار کارهای به ظاهر نازیبا در مورد مصاحب موسی؛ بیان اسرار عمل به قانون های الهی؛ تبیین واقعیت رویا؛ نمایان شدن همه حقایق قرآنی در روز قیامت و سرانجام تأویل متشابه. نظریه برگزیده تأویل متشابه، تفسیر آیه در پرتو آیات محکم است و به یک معنا از ظهور افرادی دست برمی داریم و به ظهور جملی اهمیت می دهیم. مثلاً آنجا که می فرماید: آسمان و زمین را با دست های خود آفریدیم، با توجه به قراین، منظور نفی شریک و همیار در آفرینش است یا در مورد آدم که می گوید: با دو دستم او را آفریدم، مقصود عنایت به آفرینش اوست. فتنه گران به ظاهر إفرادی تمسک می جویند و اذهان را مشوش و عقاید تشبیه و تجسم را ترویج می کنند ولی راسخان در علم به واقعیت آیات متشابه پی برده اند و به هر دو ایمان راسخ دارند و از تأویل آن آگاه هستند.
تحلیل و بررسى لوازم فلسفى و دینى فیزیک کوانتوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیزیک کوانتوم بر مبناى اصل عدم تعین و پیش بینى ناپذیرى در حوزه اتمى بنا شده است. پس از ظهور این فیزیک، برخى تلاش کردند تا برخى لوازم فلسفى و دینى را از این فیزیک استفاده کنند. بى پایه شدن اصالت واقع، از بین رفتن اعتبار اصل علیت و از بین رفتن اعتبار اصل سنخیت، از جمله لوازم فلسفى اى هستند که از این فیزیک گرفته شده اند. واضح است که این لوازم فلسفى بر برخى از اعتقادات دینى نیز اثرگذارند. علاوه بر این لوازم فلسفى، برخى نتیجه این فیزیک را بى اعتبار شدن برهان نظم و بعضى دیگر این فیزیک را راهى جدید براى اثبات خداوند دانسته اند. همچنین فیلسوفان مؤمن و خداباور نتایجى دینى نظیر اثبات اختیار آزاد و اثبات مشیت و قیومیت خداوند را از این فیزیک اخذ کرده اند. در این مقاله ضمن بررسى این لوازم، این نتیجه پذیرفته شده است که این فیزیک هیچ لازمه خاص فلسفى یا دینى اى ندارد.
انسجام گروی تبیینی در توجیه معرفت در ترازوی نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
با اینکه «مبناگروی» رایج ترین نظریه در توجیه معرفت است، انتقادهای ناظر به آن سبب شد معرفت شناسان معاصر آن را کنار گذاشته، دیدگاه های جدیدی ابداع کردند که مهم ترین آنها انسجام گروی است. در این میان بیشتر انسجام گرایان طرف دار «انسجام گروی تبیینی» هستند. تبیین، پاسخ به پرسش از علت یک پدیده است. فیلسوفان علم و معرفت شناسان هیچ اتفاق نظری در حقیقت تبیین ندارند؛ برخی الگوی قیاسی را مطرح کرده اند؛ برخی دیگر تحلیلی معرفتی از آن به دست می دهند و برخی ادعای بداهت مفهومی تبیین را پیش کشیده اند. به باور پیروان انسجام گروی تبیینی، باور به گزاره p هنگامی موجه است که با مجموعه ای از باورهای فرد که نسبت به سایر مجموعه باورهای او بیشترین حد از انسجام تبیینی را دارد، هماهنگی داشته باشد و باور به p برخی از باورهای آن مجموعه را بهتر از نقیضش تبیین کند یا اینکه آن باورها، باور به p را بهتر از نقیضش تبیین کند. انسجام گروی تبیینی اشکالات متعددی دارد؛ از جمله لزوم انسجام تبیینی بیشتر در مجموعه مشتمل بر حقایق کمتر، وجود تبیین های بهتر، اما بی اعتبار و لزوم انسجام تبیینی مساوی در مجموعه های ناسازگار. تلاش های طرفداران این نگرش در پاسخ به اشکالات ناکام بوده است.
تناسب ساختار با محتوا با توجه به دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» (به محوریت سورة مبارکة «لیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزههای تخصصی:
پیوند و ارتباط دو سویة ساختار با محتوا در تمامی آثار ارزشمند ادبی، امری انکارناپذیر است. توجه و کنکاش در این مسئله و نیز اثبات چنین ارتباط دوسویه ای، از اهداف مهم مکتب عبدالقاهر جرجانی است که در نقد جدید نیز فرمالیست های روسی آن را مطرح کردند و تأکید بسیار بر آن دارند. قرآن کریم به منزله نقطة اوج و نیز سرآمد آثار ادبی، از این ویژگی بهره تمام و کمال برده است ازاین رو، تأمل و ژرف نگری ویژه ای می طلبد. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است، بخش اندکی از زیبایی های ساختاری قرآن را با محوریت دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» بررسی شود و تأثیر سازوکارهای زبانی و جنبه های ساختاری بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذکور، ابتدا به بررسی نظریة نظم و همانندی های موجود میان این نظریه با اصل برجسته سازی فرمالیست ها می پردازد، سپس تلاش می کند با توجه به دو نظریة فوق، ساختارهای زبانی سورة مبارکة «لیل» و ارتباط آنها با محتوای این سوره را تحلیل و بررسی کند. سورة مبارکة لیل ساختارهای زبانی و موسیقایی هدفمند، منظم و منسجمی دارد. ساختار منظم نحوی و استفاده گسترده از تکنیک تکرار و نیز برجسته سازی به صورت توازن آوایی، واژگانی و نحوی در این سوره کاملاً مشهود است.
پاسخ به هفت شبهة ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این گفتار، به هفت شبهه پاسخ می دهد که محمد بن عبدالکریم شهرستانی در کتاب الملل و النحل، به طور فرضی از زبان ابلیس در باب شبهة خلق خودش مطرح کرده است. این پاسخ ها بر اساس قرآن و حدیث است و ضمن بیان و توضیح آنها، برخی از دیدگاه های فلاسفه و عرفا نقد شده است. این گفتار، از کتاب دائرة المعارف الاسلامیة فی شرح الخطبة الرضویة برگزیده و بازنویسی شده و منابع آیات و روایات آن بیان شده است. شرح حال مختصر نویسنده و معرفی آثار او و توضیحی دربارة کتاب یاد شده در مقدمه آمده است.
اهل بیت و مقابله با جبرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفی جبر"" روی دیگر ""اصل اعتقادی عدل"" است؛ بدین ترتیب برگزیده شدن ""عدل الهی"" به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه، نشان دهنده تأکید ویژه امامان شیعه بر نفی جبرگرایی است.
در جامعه اسلامی، بسترهای متعددی برای رواج جبرگرایی وجود داشته است. توجیه مظالم طبقه حاکمه در نسبت دادن آنها به خدای تعالی، ظاهری گری و استناد به آیات قضا و قدر و مشیت، ثنوی گریزی و شوق افراطی به توحید افعالی، خودپیرایی و توجیه رفتارهای شخصی از این شمارند.
در برابر جریان جبرگرایی، امامان شیعه دو راهبرد تربیتی و علمی را پیش گرفته بودند. راهبرد نخست، تربیت و تشویق شیعیان و دیگر آحاد جامعه بر مسؤولیت پذیری درباره اعمال خود بود که از طریق تذکار مردم به قدرت و حریّت تملیک شده به آنها، ترغیب مردم به توبه، نهی از ستم به مردم و انتقاد از حاکمان ستمگر تعقیب می شد. راهبرد دوم، بیان تناقض عقیده به جبر با دیگر ارکان اعتقاد دینی بود. اهل بیت، این تناقضات را در سه شکل تناقض عقیده به جبر با آیات قرآن، تناقض عقیده به جبر با اساس تشریع و ارسال رسل و تناقض عقیده به جبر با علوّ خداوند از ارتکاب قبائح و ظلم به بندگان تبیین فرموده اند.
نقش ویژگی های هستی شناختی اراده در شناخت حقیقت آن از منظر حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اراده از مهم ترین مفاهیم فلسفی و کلامی است که اندیشمندان اسلامی، تعریف های فراوان و گاه متضادی برای آن آورده اند.در این نوشتار نشان می دهیم که ملاصدرا باتوجه به مبانی حکمت متعالیه و ضمن تفسیر ویژه خود از حقیقت اراده، سه ویژگی هستی شناختی را برای این حقیقت مطرح می کند.براساس این ویژگی ها، تفسیرهای رقیب را نقد و راز کژفهمی ها را در شناخت حقیقت اراده تبیین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: آمیختگی وجودی اراده با حالات نفسانی دیگر؛ وجودی بودن اراده و تنزه از ماهیت؛ تشکیکی بودن حقیقت اراده. تمام این اوصاف در تبیین حقیقت اراده مؤثرند و غافل شدن اندیشمندان دیگر از آن ها سبب انحراف معرفتی شان شده است. همچنین دو عامل اخیر، در شکل گیری دیدگاه صدرایی در تبیین حقیقت اراده نیز نقش مؤثری دارند؛ دیدگاهی که حقیقت اراده را از سنخ ابتهاج و محبت می داند.