مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
گرایش تفسیری
حوزه های تخصصی:
سید هاشم بحرانی، عالم اخباری قرن دوازدهم، در کتکان بحرین به دنیا آمد. بیشتر عمر خود را در آنجا سپری کرد و در همان جا وفات یافت. بحرانی مؤلف جامع ترین تفسیر روایی امامیه به نام البرهان فی تفسیر القرآن است.در تفسیر روایی البرهان- همچون تفاسیر غیرروایی- زمینه هایی از اجتهاد وجود دارد. اجتهاد مؤلف از مبانی معرفتی و غیرمعرفتی اثر پذیرفته است. بر این پایه، مقاله حاضر در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول، بحرانی و تفسیر البرهان معرفی شده و در بخش دوم، روش و گرایش تفسیری مؤلف بررسی گردیده است. نویسنده در بخش سوم، به مبانی معرفتی و غیرمعرفتی مؤثر بر سامانه تفسیر البرهان پرداخته است.
جستاری در تاویلات عرفانی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر عرفانی، گرایشی ویژه از تفسیر قرآن است که براساس آموزه های عرفانی وذوقی ومبانی سیر وسلوک ویژه ای- که از طریق کشف وشهود باطن به دست می آید-استوار است واز این راه مفسر به بیان بطون و لایه های پنهان آیات می پردازد. از نگاهی دیگر، تفسیر عرفانی، نوعی تاویل است. گرایش ونگرش عرفانی امام خمینی(ره) در تاویل قرآن بر یک اصل بسیار مهم استوار است و آن تطابق کتاب تدوین الهی با کتاب تکوین است. از نگاه ایشان، قرآن و روایات بویژه ادعیه ماثوره ائمه علیهم السلام سرشار از تعابیر عرفانی ومضامین والای معنوی است؛ عباراتی که تنها با مبانی عرفانی قابل تفسیرند. اگر چه رویکرد وگرایش غالب حضرت امام(ره) در بسیاری از موارد، رویکردی عرفانی ومبتنی بر مبانی ویژه اهل عرفان است، همواره بر دو نکته کلیدی تاکید ورزیده است: یکی این باور که اصطلاحات اهل عرفان، برگرفته از قرآن وحدیث وآموزه های نورانی اهل بیت(ع) است ودیگر اینکه توجه به ظواهر شریعت شرط اساسی سیر وسلوک ورسیدن به مقامات معنوی وعلم به باطن شریعت(حقیقت) است.
نگارنده در این نوشتار بر آن است تا ضمن تبیین رویکرد عرفانی وارائه نمونه هایی از تاویلات عرفانی امام خمینی(ره)، شیوه ومبانی تاویل صحیح را از تاویلات ناروا وباطل از دیدگاه ایشان بازگو نماید.
روش تفسیری شیخ انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ مرتضی انصاری، فقیه و اصولی شیعه اگر چه اثر مستقلی در تفسیر قرآن از خود بر جای نگذاشته، ولی در لابه لای مباحث فقهی و اصولی خود به تفسیر آیات بسیاری پرداخته است که می توان روش تفسیری او را از میان آنها استخراج و عرضه کرد. نامبرده بیش تر به تفسیر آیات الاحکام دست یازیده و لذا روش تفسیر روایی را بیش از روش های دیگر به کار گرفته است. البته بنا بر اقتضای بحث، گاهی از سایر روش های تفسیری نیز بهره جسته است؛ نظیر روش تفسیر اجتهادی، روش تفسیر قرآن به قرآن و روش تفسیر عقلی. به دیگر سخن روش تفسیری شیخ انصاری، جامعی از روش-های مختلف است.
اصول گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم؛ معرفی و ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر اجتماعی به عنوان یکی از گرایش های تفسیری در سده اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یکی از زیرشاخه های این گرایش تفسیری که در چند دهه گذشته ظهور و بروز چشمگیری در جهان اسلام داشته، گرایش فمینیستی در تفسیر قرآن کریم است. در این مقاله، در گام نخست پس از معرفی اجمالی جریان فکری فمینیسم اسلامی در جهان اسلام، مهمترین اصول این گرایش تفسیری در مقابل تفاسیر سنتی یعنی پرهیز از تحمیل عقیده مردسالاری، آزادی عقل در فهم قرآن، اصل عدم تضاد میان بخشهای مختلف قرآن و اصول بنیادین آن مانند برابری جنسیتی و... بررسی می شود. در گام بعدی اصول پیش گفته مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته که از جمله آنها می توان به بی اساس بودن اتهام جهت گیری مردسالارانه به سنت تفسیری، لغزیدن در ورطه تفسیر به رأی، آرای افراطی زن سالارانه در تفسیر و... اشاره کرد.
بررسی مبانی، روش ها و برداشت های تفسیری احمد مصطفی المراغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر مراغی از تفاسیر مهم معاصر است. مؤلّف آن احمد مصطفی المراغی رئیس أسبق دانشگاه الازهر و از شاگردان مکتب تفسیری المنار است. مفسّر با تکیه بر مبانی و روش هایی به تفسیر آیات قرآن پرداخته است. حجیّت ظواهر کتاب، عدم حجیّت اخبار آحاد در تفسیر، عدم تحریف قرآن، ممنوعیت تفسیر به رأی و اعتقاد به تناسب آیات، از مبانی تفسیری وی به شمار می رود. وی در مواردی مانند تفسیر آیه 3 و 4 فیل و آیه 65 و243 و 259 بقره به مبانی تفسیری خود ملتزم نبوده است و در مواردی مانند تفسیر آیه 55 آل عمران، اخبار متواتر و یا اخبار محفوف به قراین صدق نزد اهل سنت را نادیده گرفته و آیات را بر خلاف ظاهر و بر خلاف آن روایات تفسیر نموده است. ایشان در روش تفسیری خود از روش های مختلف تفسیری بهره برده است. در این مقاله برخی از برداشت های تفسیری وی، که متاثر از اندیشه های وهابیت یا ناشی از تحلیل مادی آیات است، نقد شده است.
چیستی تفسیر تربیتی، (مبتنی بر روش شناسی پژوهش در تفاسیر و علوم تربیتی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
تفسیر تربیتی گرایشی جدید در تفسیرنگاری معاصر است که با رویکرد به جنبه های هدایتی، تربیتی و اجتماعی قرآن کریم آغاز شد، اما در خصوص چیستی، مفهوم و مصادیق آن، دو دیدگاه سنتی با نگاه عام به موضوع تربیت و دیدگاه جدید با توجه خاص به مسائل علوم تربیتی و بسترهای علمی و پژوهشی آن در منابع تفسیرشناسی طرح شده است. در تعاریف موجود از تفسیر تربیتی، گستره علم تربیت، مسائل و موضوعات قابل تحقیق در آن و روش شناسی پژوهشی آن مبهم و نامشخص است. راه شناخت منطقی و جامع از چیستی آن، استفاده از روش تحلیل مفهوم تربیت و تفسیر، نسبت بین آنها و تبیین قلمرو آن می باشد. مفهوم و مصادیق تربیت در این ترکیب به طور مطلق به کار رفته و همه پژوهش های گذشته و جدید آن را شامل می شود. در نتیجه در این روی آورد، امکان بهره مندی از گستره وسیع دو حوزه تفسیر و تربیت فراهم است، به ویژه در روش شناسی این گرایش، امکان استفاده از روش های متنوع وجود دارد. هدف این پژوهش، بازنگری در تعاریف، مفهوم، مصادیق و تبیین جایگاه، روش شناسی و قلمرو وسیع پژوهش های تفسیری تربیتی با استفاده از روش ها و یافته های تازه در این دو دانش می باشد که کمتر به آنها توجه شده است.
آراء معتزله در مطالعه تطبیقی بین گرایش تفسیری طوسی و طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ طوسی در تفسیر تبیان به مثابه متکلّمی بزرگ و تحت تأثیر اساتید برجسته ای مانند شیخ مفید و سید مرتضی وارد مباحث عقلی- کلامی شده است. مباحث کلامی در تفسیر تبیان برجسته است و این موضوع بیانگر جایگاه کلامی و ویژه شیخ طوسی است. از سویی دیگر تأثیر مبانی فکری و گرایش شیخ طوسی در مواجهه با آیات قرآن بر مفسّران بعدی هم چون طبرسی، نکته ای است غیرقابل انکار. بازتاب عقل گرایی در تفسیر تبیان به ویژه با توجه به پیوند فکری میان مکتب کلامی بغداد - که شیخ طوسی از آن بی بهره نبوده است – و مکتب عقلی اعتزال محسوس است. انعکاس چنین مباحثی در تفسیر مجمع البیانهم - البته نه به گستردگی تبیان- مشهود است. تحولات فکری قرن پنجم و ششم و مواجهه شیخ طوسی و طبرسی را با آنها می توان با توجه به جولان فکری – عقیدی گروه های مختلف کلامی در قالب احتجاجات، مناظرات، تبیین عقاید و نقدهای این دو مفسّر به آرای کلامی معتزله جستجو کرد. سه رویکرد تبیینی، تقریب گرایانه و نقّادانه با آرای تفسیری معتزله، محورهای اساسی این پژوهش است که با رویکرد توصیفی – تحلیلی و گزارش و بیان داده های تفسیری و همراه با شواهد و قرائنی سامان یافته است. هردو مفسّر از رهگذر این رویارویی ها به دفاع از مبانی کلامی شیعه پرداخته اند.
مدرسه تفسیری علامه جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به تبیین مدرسه تفسیری علامه عبدالله جوادی آملی می پردازد، علاوه بر بحث درباره «منهج تفسیری» و «گرایش تفسیری» ایشان، به «مبانی تفسیری» و نیز «شرایط مفسر» از منظر این مفسر و معرفی «شاخصه های ساختاری و محتوایی تسنیم»، اثر گرانسنگ تفسیری ایشان، پرداخته می شود. گفتنی است که چون بنای مقاله بر اختصار است، در بسیاری از موارد، از تعلیل مدعاها پرهیز شده است؛ همچنین بسیاری از عبارات مقاله، متنی و نیازمند شرح و تفصیل است که برای شرح آن ها می توان به آثار ایشان مراجعه کرد. پس از اشاراتی به معناشناسی مدرسه و مکتب، ویژگی های مدرسه تفسیری استاد جوادی آملی در 3 بخش مبانی صدوری، دلالی و مبانی مربوط به متن، تببین می شود. در بخش پایانی به برخی از ویژگی های «تسنیم»، اثر تفسیری استاد جوادی آملی پرداخته می شود.
بررسی زمینه های تاریخی گرایش های اخلاقی و عرفانی قرآن پژوهان شبه قاره هند در دوره میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ قرون میانه شبه قاره هند، با ظهور آثار قرآنی و تفاسیری که گرایش های اخلاقی و عرفانی در آنها برجستگی دارد، همراه بوده است. برخی از این آثار به مفسرانی از خود شبه قاره و برخی به مهاجران ایرانی تعلق دارد. این جستار به روش استناد تاریخی، ضمن بیان تاریخ تفسیر و مراحل آن در شبه قاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی، گرایش های اخلاقی و عرفانی دو مورد از تفاسیر قرن هشتم و نهم هجری آن دیار را بررسی کرده، زمینه های تاریخی پیدایش تفاسیر با گرایش های یادشده را آشکار می کند.
نسبت گرایش تفسیری وجودگرایانه با سایر گرایش های تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر، مواجه با انبوهی از آثار تفسیری در مباحث وجودگرایانه از جمله انسان در متن زندگی، آزادی، انتخاب، مسئولیت، تفرد، اضطراب، معنای زندگی و... دال بر شکل گیری گفتمان وجودگرایی در تفسیر متون دینی است. در این مقاله پس از تحلیل وبررسی، این رویکرد به مثابه یک گرایش جدید تفسیری معرفی شده است. برای تبیین زوایای مختلف این گرایش، به مقایسه گرایش وجودگرایی با گرایش های عرفانی، اجتماعی و تربیتی در تفسیر پرداخته شده است و نسبت هریک با گرایش وجودگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج باهم نگری این سه گرایش تفسیری با گرایش وجودگرایانه حاکی از آن است که ضمن اشتراک این گرایش ها در برخی ویژگی ها، نسبت همسویی بینشان برقرار است و هیچ یک در مقابل این گرایش قرار ندارند. معرفت نفس، اهمیت تدبرگرایی در تفسیر، تأکید بر خودسازی، نحوه تعامل با عقل و عدم اعتماد مطلق بر آن و... از مشترکات گرایش تفسیری عرفانی با گرایش وجودگرایی است. اهمیت دادن به بعد عملی زندگی، داشتن رویکرد انتقادی، استفاده از نثر جذاب و قابل فهم برای عموم و همچنین تقلیدناپذیری از ویژگی های مشترک گرایش اجتماعی با وجودگرایی است اما از جهت جایگاه عقل و اعتماد بر عقل در تفسیر با گرایش وجودگرایی همسو نبوده تا جایی که برخی به تفسیر اجتماعی، تفسیر عقلانی نام نهاده اند. لزوم توجه به انسان شناسی صحیح قرآنی، اهتمام به نیاز انسان عصر حاضر و مسئولیت های فردی و توجه به انسان به عنوان موجودی مختار از مسائل مشترک میان گرایش وجودگرایی و گرایش تربیتی است.
تحلیل عوامل شکوفایی تفسیر وجودی در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار تفسیری بی شمار در موضوعات وجودگرایانه ازجمله انسان در متن زندگی، آزادی، انتخاب، تفرد، مسئولیت، اضطراب، معنای زندگی و... در دوره معاصر، نشان از تحول اساسی ایجاد شده در سبک تفسیرنویسی و شکل گیری گفتمان وجودگرایی در تفسیر و شرح متون دینی دارد. از طرف دیگر هر نظام و سیستم تفسیری از اجزای مختلفی تشکیل شده که بر یکدیگر تأثیرگذار و از هم تأثیرپذیرند. برای حصول شناخت کافی در حوزه روش ها و گرایش های تفسیرنویسی و تفسیرگویی، لازم است به نقش بخش ها و یا عوامل و جریانات مختلف توجه کرد. این امر به گونه ای است که تفسیرگویی را تابعی از تحولات علمی، فرهنگی، اجتماعی هر عصر در تمام عرصه ها قرار می-دهد. از این رو، این مقاله برآن است پس از معرفی مختصر چیستی جریان تفسیر وجودگرا، عوامل مؤثر را در به متن فراخوانده شدن رویکرد تفسیری وجودگرایی در شرح متون دینی، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. تحولات فکری- اجتماعی مختلفی در جهان اسلام و غرب مانند جریان مارکسیستی-سوسیالیستی، لیبرالیسم، پراگماتیسم، فردگرایی، اومانیسم و تحولات دانش های علوم انسانی چون ساختارگرایی، روانشناسی و عوامل فرهنگی و گسترش عرفان و جریان روشن فکری در ایران از جمله عوامل مؤثر در پیدایش و رونق این رویکرد تفسیری به شمار می روند. هر یک از این عوامل و جریانات در شکوفایی گرایش وجودگرایی در تفسیر متون دینی به میزان قابل توجهی اثرگذار بوده اند به گونه ای که برخی از آن ها به جهت هم راستایی و شباهت های خود با رویکرد وجودگرایی و برخی دیگر به جهت تقابل با آن به رونق این رویکرد تفسیری یاری رسانده اند.
روش شناسی تفسیرکشف التنزیل فی تحقیق المباحث و التأویل
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که در عصر کنونی مورد توجه پژوهشگران حوزه های قرآنی قرارگرفته است، روش شناسی تفسیر قرآن کریم می باشد. این اهمیت و توجه به ابعاد مختلف روش شناسی تفسیر از آن جهت می باشد که باعث دستیابی به روش صحیح تفسیر قرآن کریم می شود. هم چنین زمینه را برای طبقه بندی تفاسیر بر مبنای معیارهای روش شناسی فراهم و الزامات روش شناسی تفاسیر را بیشتر روشن می کند. یکی از تفاسیر قابل توجه و مهم در قرن هفتم هجری، تفسیر کشف التنزیل فی تحقیق المباحث و التأویل، معروف به تفسیر حداد یمنی می باشد. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و هم چنین گردآوری مطالب به شیوه کتابخانه ای، سعی شده است تا روش ها و گرایش های تفسیری این مفسر مورد مداقه قرار گیرد. در بررسی این تفسیر این نتیجه حاصل شده است که با توجه به این که روش مفسر، بهره گیری از روش های نقلی، عقلی، و اجتهادی همراه با گرایش های لغوی، کلامی و فقهی در تفسیر می باشد، می توان روش تفسیری ایشان را روش نسبتاً جامع در تفسیر دانست.
روش و گرایش تفسیری ابوالقاسم قشیری با تکیه بر تفسیر «لطائف الاشارات»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
135 - 166
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این جستار کوشش به عمل آورده تا روش و گرایش تفسیری ابوالقاسم قشیری را در حد محدود ارائه نماید. شایان ذکر آن که روش تفسیری سه گونه اصلی دارد که هر یک دارای فروعاتی نیز می باشد؛ چه ممکن است یک مفسر آیات قرآن مجید را به کمک آیاتی دیگر تفسیر کند که این روش را، تصدیقی یا تفسیر قرآن به قرآن نامند؛ و نیز ممکن است آیات قرآن را با تکیه بر سنّت معتبر تفسیر کنند که آن را روش روایی یا تفسیر قرآن به واسطه سنّت نامند؛ و نیز ممکن است قرآن به واسطه عقل سلیم بشری تفسیر شود که آن را روش درایی گویند اما گرایش تفسیری برخاسته از تراوش های فکری یک مفسر است که تفسیر عرفانی زیر مجموعه ای از گرایش های تفسیری می باشد. گرایش های گونه گونی در تفسیر قرآن ممکن است در کار باشد. از قبیل گرایش عرفانی، فلسفی، ادبی، علمی و ... به سان تفسیر لطائف الاشارات، تفسیر ملاصدرا، تفسیر زمخشری، تفسیر طنطاوی و ... می توان گفت که روش تفسیری قشیر تا حدودی روش جامع و گرایش تفسیری وی کاملاً عرفانی می باشد.
گرایش تفسیری وجودگرایی در شرح نهج البلاغه علامه جعفری با تأکید بر معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله معنای زندگی از یک سو دغدغه انسان معاصر است و از سوی دیگر علامه جعفری نیز حیات و زندگی آدمی را نتیجه هدف های وی در زندگی می داند. مسئله تحقیق این است که در دوران معاصر، مواجه با انبوهی از آثار تفسیری در مباحث وجودگرایانه از جمله انسان و تأکید بر اصالت وجود، آزادی و اختیار، انتخاب و گزینش، مسئولیت انسان، مرگ، تنهایی، امید، آرزو، آرامش، معنای زندگی و... دلالت بر این دارد که تحولی اساسی در سبک تفسیرپژوهی رخ داده و رویکرد تفسیری جدیدی به نام رویکرد وجودگرایی شکل گرفته است. برای تبیین بهتر این گرایش تفسیری، در این مقاله یکی از مولفه های مهم آن یعنی معنای زندگی در ترجمه و تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری مورد بررسی قرار گرفته است. روش این تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی است. از این رو، این مقاله برآن است که با پرداختن به مسئله وجودی معنای زندگی در شرح نهج البلاغه علامه جعفری یکی از گرایش های تفسیری این تفسیر را بنمایاند.