فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئلة این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریة عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریة ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریة امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همة اشیاء را نقد و تحلیل می کند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را می شناسیم در عین آن که وجود را نمی شناسیم. این بدین معنی است که ما حقایق اشیاء را می شناسیم و عدم معرفت به همة لوازم اشیاء به سبب عدم علم به وجود آن هاست، نه عدم علم به ماهیت آن ها؛ عدم آگاهی ما به همة لوازم و آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلفِ رابطة ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت وجود آن بی خبر بمانیم؛ علاوه بر این که تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریة عدم امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطة وجود و ماهیت نشان می دهد که نمی توان بین علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد
مطابقت ذهن و عین در اندیشة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود می توان نظریة این همانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
ملاصدرا و معناشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
صدرا یک بار اشاره می کند که آنچه عارفان بدان اسم می گویند، نزد فیلسوفان به نام ""مشتق"" شناخته می شود. اما در مواضع دیگری، خود از واژه ی اسم استفاده می کند و حتی تقسیم بندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی می نماید. در باب معنای اسم، او در موضعی به صراحت اعلام می کند که اسم ها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نام ها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل می گردد. اما در موضع دیگری بیان می کند که اینطور نیست که تنها ماهیت های کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم می توانند موضوع له نام باشند.
گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیع تر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او درباره ی نام های بی مسما و مسماهای بدون نام سخن می گوید بیشتر به چشم می آید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج می رسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همه ی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همه ی نام ها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشاره های صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشه هایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب می سازد. در واقع نظر به بنیادهای به کلی دیگرگون فلسفه ی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیده ی تردید نگریست.
بررسى تبیین علّامه طباطبائى از شعور همگانى موجودات در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
علّامه طباطبائى، از فیلسوفان و مفسران برجسته شیعه، شعور همگانى موجودات را بر اساس ادله نقلى و عقلى پذیرفته و درصدد تبیین آن برآمده است. نویسنده با مراجعه به آثار علّامه طباطبائى و با محوریت تفسیر المیزان، همراه با توصیف و تحلیل دیدگاه ایشان درباره سریان ادراک در همه موجودات، بر اساس ادله نقلى و عقلى، به بررسى این دیدگاه پرداخته است. به نظر مى رسد هرچند بر اساس آیات و روایاتى که مرحوم علّامه بدانها استناد کرده، مى توان شعور همگانى موجودات را اثبات کرد، درستى تبیین و دلیل عقلى ایشان بر مسئله، کانون تردید است؛ علاوه بر اینکه به نظر مى رسد مدعاى ادله نقلى در مسئله شعور مادیات بیش از آن چیزى است که علّامه طباطبائى بر اساس مبانىِ فلسفىِ خویش پذیرفته است. بنابراین ادله اصلى در این بحث، ادله نقلى اند که با توجه به تواتر معنوى نیاز به بررسى سندى مستقل ندارند.
برهان صدیقین به تقریر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله برهان های اقامه شده بر وجود خدا برهان صدیقین است. امتیاز این برهان بر سایر برهان ها آن است که در آن از هیچ یک از مخلوقات خدا برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است.
تقریر ملاصدرا و تقریر علامه طباطبایی دو تقریر از این برهان است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو تقریر، برخلاف تفاوت ظاهری و برخلاف تلقی مشهور، در اصل تفاوتی ندارند و هر دو، بعد از قبول اصالت وجود، چیزی جز تأمل در حقیقت وجود، که وجودش به ضرورت ازلی موجود و بنابراین واجب الوجود است، نیستند. در ضمن، در مقاله نشان داده شده است که تقریر علامه طباطبایی مبتنی بر اصالت وجود است، نه اصالت واقعیت. هم چنین، هیچ کدام از دو تقریر، در واقع، برهان نیست (چون در آن ها حد وسطی وجود ندارد). برهان صدیقین صرفاً بیانی است از بداهت وجود خدا.
سیرى در ادله نقلى صدرالمتألهین بر وحدت شخصى وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مهم ترین مسائل مطرح در فلسفه، بحث درباره وحدت و کثرت وجود است. از قول به تباین موجودات تا قول به وحدت شخصى وجود، دیدگاه هایى اند که در میان فیلسوفان طرف دارانى دارند. نظریه وحدت وجود که تبارى عرفانى دارد در حکمت متعالیه صدرایى جایگاهى مهم را به خود اختصاص داده است. با این حال، این نظریه بدیهى نبوده، نیازمند اثبات است. صدرالمتألهین مى کوشد با اقامه چند برهان این نظریه را اثبات، و در مباحث گوناگون فلسفى از آن استفاده کند. وى، در کنار براهین فلسفى، شواهد نقلى پرشمارى نیز براى نشان دادن درستى این نظریه ارائه کرده است. این مقاله، مرورى است بر آیات و روایاتى که صدرالمتألهین براى وحدت وجود و لوازمِ آن به آنها استشهاد مى کند. مجموعه این شواهد را مى توان در پنج دسته جاى داد. بالطبع، شاهد بودن این دسته از آیات و روایات بر مدعا، در صورتى مقبول است که بر استظهار وحدت وجود از این متون، هیچ خدشه اى وارد نباشد.
تبیین فلسفی کلام الهی از نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اتفاق نظر فرق کلامی و فلسفی بر سر اتصاف خداوند به تکلم، در کیفیت این اتصاف اختلاف نظرهایی مشاهده می شود. ملاصدرا، با این تلقی که کلام انشاء چیزی است که بر درون متکلم دلالت کند، می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است؛ فایده آفرینش آن ها، اعلان و اظهار غیب است. پس اطلاق کلمه و کلام بر جهان آفرینش صحیح است، و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتألهین، با بیان مراتب سه گانه کلام الهی، معتقد است: کلام اعلی عالم امر است، کلام اوسط عالم نفس، و کلام نازل یا ادنی کلام تشریعی است. از نظرگاه صدرایی، تفاوت کلام و کتاب رتبی نیست، بلکه آن ها دو چهرهٔ یک واقعیت اند. کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهره امکان و مبدأ قابلی است.
حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از آثار اندیشمندان مسلمان به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف» اشاره شده است. برخی با دیدة تردید یا انکار به سند و محتوای حدیث نگریسته اند، اما بسیاری آن را درخور اعتنا دیده و نتایج بسیار از آن استنباط کرده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نحوة نگرش بنیانگذار حکمت متعالیه و برخی از پیروان آن به این حدیث می پردازد. ملاصدرا غایت و مطلوب بودن خداوند را، برای ذات خویش و دیگر موجودات، به ترتیب با اسامی الهی «اول» و «آخر» تطبیق می کند. او کنز مخفی را اشاره به مرتبة احدیت صرف می داند و برای تبیین نحوة احتجاب و ظهور در حدیث کنز حق تعالی چهار وجه ذکر می کند. ملاصدرا برخلاف جمهور متکلمان ارادة خداوند را منبعث از علم او به نظام خیر می داند که تابع علم او به ذات خویش است و بر همین اساس، حب ذاتی و عشق ازلی خداوند را سرچشمة ارادة او برای آفرینش معرفی می کند. همچنین، این حدیث را می توان به منزلة تفسیر آیة «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) در نظر گرفت که بر اساس آن، عبادت معرفت است و انسان کامل، که جلوه گاه بروز همة صفات الهی است، غایت قصوای همة آفرینش خواهد بود.
جایگاه هستی شناختی فیض منبسط در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر نهایی حکمت متعالیه ذات خدای متعال حقیقت لابشرط مقسمی و وجود و موجود منحصر در همان مصداق است. در این نگاه، علیت به معنای تجلی و تطور یک حقیقت در ذات خویش است و ثمره آن، ظهور تفصیلی کمالات بی نهایت مبدأ است و کثرات جز جلوات و شئونات ذات حق نیستند. ملاصدرا برای ربط میان کثرت و وحدت، بحث فیض منبسط را مطرح می کند. از نظر وی ظهور کثرت از وحدت به گونه ظهور یک وجه واحد از حق تعالی است که وحدتش عین کثرت و کثرتش عین وحدت است و کثرات تشکیکی در واقع مراتب و تعینات آن فیض واحدند که با ویژگی هایی چون اطلاق، وحدت، بساطت و سریان موید تحقق کثرات است. جایگاه این فیض در حکمت متعالیه، هماهنگ با دیدگاه عرفای متقدم در باب فیض منبسط است. به عقیدة وی تمام مراتبی که به عنوان تجلی حق مطرح است، اعم از تعین اول (احدیت) و ثانی، در حیطه فراگیری نفس رحمانی قرار می گیرند. به عبارت دیگر، فیض منبسط ظهور واحدی است به صورت مندمج در تعین اول تحقق دارد و پس از آن، این ظهور مندمج مراتب دیگر نظام هستی تا عالم ماده را به اقتضائات هر مرحله شکل می دهد و در هر مرحله به حسب همان مرتبه ظهور می یابد.
وجود ذهنی و حقیقت علم؛ تفسیری تجزیه گرا از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی می توان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود می یابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونه ای مطابق با معلوم خارجی است (واقع نمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت می ورزد تشریح و سپس بررسی می شود. این تفسیر، که می توان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیه گرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آن جا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است به منزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی می شوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورت های ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمی داند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دست کم ابهامات قابل توجهی مواجه اند.
جستاری تطبیقی درباره اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
آسیب شناسی کاربردهای قرآنی ملاصدرا؛با محوریّت مبحث نفس کتاب الشواهد الربوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه قرار گرفته است. فرضیة بحث، استفادة بجا و صحیح ملاصدرا از این آیات بوده؛ اما نتیجة مداقّة بیشتر آن است که در بسیاری از موارد، آراء و پیشفرضهای فلسفی وی سبب شدهاند که فهم او از این آیات و به کارگیری آنها در مواضع و موارد خاص، با ظاهر و سیاق آیات مباین و ناسازگار باشد؛ و لذا نوعی تفسیر یا تأویل باطل محسوب میشوند. تنها در موارد اندکی، استفادة صدرا از آیات و تفسیر آنها، منطبق بر معنای ظاهری و سیاق آیات بوده است، و او در ارائه چنین تفاسیر صحیح و متقنی از مبانی فلسفی و حِکمی خود بهره برده است.
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریّت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آن ها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.
معادلة قرآن و حکمت در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت برای هر کس میسّر نیست و مقدّمات و شرایطی دارد که برخی علمی و نظری و برخی عملی و اخلاقیاند. آنها در واقع، اخلاق حکمت جوییاند و حکیم فردی است متخلّق که خود تبلور حکمت عملی است.
صدرا، با توجّه به عنایت «قرآن» و احادیث به واژة حکمت، آن را بر واژه فلسفه ترجیح میدهد؛ اما حکمت مورد نظر او متعالی است، یعنی حکمتی است دینی و قرآنی و برگرفته از «قرآن» و احادیث. حکمت صدرایی در انطباق با قرآن است و تمامی آثار صدرا، عرصة این انطباق است. بدین لحاظ و به سبب اهتمام فراوان او به «قرآن» و تأویل، حکمت حاصله متعالی است و از دیگر فلسفهها برتر است.
واقع گرایی اخلاقی با تأکید بر اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین واقع گرایی اخلاقی براساس اندیشه متعالیه و ارائه نظریه مختار مسئله این مقاله است؛ ازاین رو ابتدا با اثبات وجود مُعَنونی برای موضوعات گزاره های خارجی جهت فراهم آوردن بستر برای وجود خارجی محمول های گزاره های اخلاقی گردد. به یاری معقولات ثانی فلسفی و معناشناسی، استدلال هایی برای واقع نمایی محمولات اخلاقی ارائه گردد. در نتیجه چنین نظامی در صورتی می تواند وجود واقعیاتی در جانب مفاهیمی را که شأن محمولی دارند، اثبات نماید که نفس الامر را آن گونه که علامه طباطبایی تفسیر کرده (تحقق و ثبوت) تلقی کنیم. نکته قابل ذکر اینکه در این نوشتار، مسئله واقع گرایی تنها از حیث وجودی مورد بحث قرار می گیرد و جنبه معرفت شناسانه آن لحاظ نمی شود.
مقسم تصور و تصدیق از منظر معرفتشناسی نوصدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکیک «تصور» و «تصدیق» از تمایزهای اصلی است که متقدمین در منطق و متأخرین در معرفتشناسی از آن بهره بردهاند، هر دو گروه مقسم این دو را «علم حصولی» می دانند، این تقسیم در «معرفتشناسی نوصدرایی» برای اقسام معرفت به کار رفته است، اما نمیتوان «تصدیق» را در اصطلاح معرفتشناسی بنا بر تعریف فلسفه اسلامی «علمحصولی» دانست. این تحقیق با مرور ادبیات فیلسوفان مسلمان به ویژه نوصدراییان، مدعی است که تفکیک تصور و تصدیقْ هستیشناختی، و «علم حصولی» به عنوان مقسمْ «هستی علمی» است. اما استعمال «تصدیق» در منطق و معرفتشناسی مساوق با «قضیه» میباشد، نه یک «هستی علمی» که در عین بساطت خارجی در تحلیل عقلی دو مفهوم «حکایت» و «حکم» از آن انتزاع میشود. «تصدیق» در منطق به معنای «اذعان به صدق قضیه» و در معرفتشناسی به معنای «معرفت به تحقق یا عدم تحقق یک امر» است. پیشنهاد میشود برای امور متناظر با «تصور» و «تصدیق» در معرفتشناسی از «معرفت تصوری» و «معرفت تصدیقی» استفاده شود.
انقلاب صدرایی در ذهن شناسی و طرح نوینی در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله وجود ذهنی تا زمان ملّاصدرا یکی از پیچیده ترین مباحث فسلفه اسلامی بوده است که اکثر فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره آن اظهار نظر کرده اند؛ اما نتوانستند بر بر این مشکل فائق آیند. صدرالمتألهین با طرح حمل اولی و شایع و تمایز آن دو، توانست این مسأله را حل کند. وی با خروج علم از سنخ ماهیت و ورود آن به سنخ وجود، توانست رویکردی ابتکاری نسبت به این مسأله داشته باشد و دقیق ترین اشکالات آن را برطرف کند.
ملّاصدرا بر خلاف حکمای پیشین، علم را از تحت مقولات خارج می کند و آن را از سنخ وجود می شمارد. در نتیجه، این توانایی را پیدا می کند که بین علم و وجود ذهنی تمایز قائل شود و وجود ذهنی را ظلّ علم قلمداد کند. وی با طبقه بندی هستی در نظام تشکیکی وجود و با طرح حمل حقیقه و رقیقه، در تطابق ماهوی ذهن و عین، انطباق آن دو را ناشی از انطباق عینی وجود برتر ماهیت معلوم بر وجود خاص دانست.
بررسی نسبت خاتمیت و ولایت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب اسلام، اعتقاد به خاتمیت به معنای به اتمام رسیدن ارسال انبیا، از جانب خداوند برای هدایت بشر می باشد و آخرین فرستاده الهی به عنوان پیامبر که شریعت مبین اسلام را بنا نهاد، حضرت محمد مصطفی| می باشد و پس از ایشان هیچ پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد.
ازطرف دیگر باب نیازمندی بشر به هادیان الهی همچنان باز است و با توجه به محدودیت های معرفتی انسان، نمی توان او را به طور کامل مستغنی از آموزه های الهی و عالم بالا دانست. اینجاست که بحث ولایت و امامت که استمرار حرکت خاتم الانبیا و برطرف کننده نیاز بشر می باشد شکل می گیرد.
حکمت متعالیه تفکر فوق را در چارچوب فلسفی و عقلی تبیین می کند. بر این اساس شبهه برخی روشنفکران که امامت را مغایر خاتمیت می دانند، بی اثر و بی نتیجه می نماید.