مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
علت غایی
حوزه های تخصصی:
در بخش اول این مقاله، برای رسیدن به برخی مبانی تربیت دینی، به تبیین مبادی افعال ارادی انسان از دید فیلسوفان میپردازیم. با تبیین مبادی افعال ارادی انسان، نشان خواهیم داد که انسان برای انجام عملی ارادی، ابتدا به معرفت و شناخت نیازمند است. پس از آن باید اذعان به مفید بودن فعل کند و به دنبال آن میل و گرایش در او ایجاد شود و این میل به قدری شدت یابد که منجر به اراده و پس از آن، انجام فعل، شود. فروعاتی که از این تبیین تفریع میشود، میتواند به منزلة مبانی در تربیت دینی استفاده شود. در بخش دوم، پس از تعیین اهداف تربیت دینی از یک طرف، و به کارگیری فروعات به دست آمده از طرف دیگر، به بررسی برخی از راه کارهایی میپردازیم که ما را در نیل به اهداف تربیت دینی یاری میرساند.
نگاهی دیگر به مفهوم علت غایی از منظر بوعلی و ملاصدرا با توجه به افعال اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهمی که در بخش علیت مطرح است، مسألة علت غایی است. «غایت» در فلسفه به دو معنای مختلف استعمال میشود: یکی به معنای «ما الیه الحرکة» و دیگری به معنای «ما لاجله الفعل».
در این مقاله علاوه بر معانی غایت، دیدگاه های مختلفی در باب چیستی غایت و نیز مناط و ملاک احتیاج به علت غایی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
در اینکه فعل اختیاری دارای علت غایی است، بین فلاسفه اختلافی نیست، بلکه منشأ اختلاف آنان سؤالات سه گانه ذیل است: آیا بعضی از افعال اختیاری مانند افعال گزاف و عبث دارای علت غایی است؟ آیا افغال طبیعی دارای علت غایی است؟ و آیا افعال خداوند دارای علت غایی است؟
تشابه یا تشکیک مفهوم وجود: مقایسه نظریات ارسطو و ابن سینا در مسئله معنای وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
در این مقاله نظریات ارسطو و ابن سینا در باب معنای وجود مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ارسطو موجود دارای معانی متفاوتی است، اما نه به طریق اشتراک لفظی. ارسطو بین اشتراک لفظی و اشتراک معنوی موجود، نظریه سومی را ارائه می کند که خود، آن را رابطه «نسبت به» می نامد ابن سینا، در مقابل، موجود را به نحو مشترک معنوی می داند؛ با این حال معتقد است موجودات در یک رابطه تشکیکی دارای شدت و ضعف و اولویت و عدم اولویت هستند، به طوری که مثلاً جواهر نسبت به اعراض در موجود بودن اولویت دارند.
بحث معنای وجود در مباحث وجودشناختی و مخصوصاً نظریه علیت هر یک از این دو فیلسوف قابل پی جویی است. ارسطو وجود را به عنوان یک عنصر متافیزیکی متمایز در نظر نمی گیرد بلکه برای او، وجود بلافاصله در مقولات تقسیم می شود؛ اما برای ابن سینا، وجود واقعیتی متمایز از ماهیت است که در همه موجودات به عنوان یک عنصر فلسفی وجود دارد. به همین ترتیب، ارسطو علیت خدا را از نوع علیت غایی می داند به طوری که هر موجودی در مسیری مستقل به سمت محرک اولی در حرکت است، در حالی که ابن سینا خداوند را علت فاعلی ایجادی می داند که به همه موجودات یک عنصر مشترک یعنی وجود را افاضه می کند.
فاعلیت ایجادی از دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف ارسطو که اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تمایز مابعدالطبیعی میان ماده و صورت» قرار داده بود تا به تمایز میان محسوس و نامحسوس و به محرک نامتحرک برسد که فاعل طبیعی است، ابن سینا «تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت» را برگزید تا به تمایز میان واجب و ممکن برسد و فاعل الهی یعنی «علت فاعلی ایجادی» و وجود محض را، که خدای تعالی است ثابت کند. اما ملاصدرا اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تقدم وجود بر ماهیت» یا «اصالت وجود» قرار داد و با بحث از حقیقت عینی وجود و مراتب تشکیکی آن، به جای بحث از مصادیق وجود و صدق مفهوم وجود بر آنها، مسئله «فاعلیت ایجادی» را تعالی بخشید.
در این مقاله، پس از طرح اقوال مختلف در فاعلیت حق، در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ابن سینا حق تعالی را فاعل بالعنایه به معنای اول می داند که صورت های ارتسامی زائد بر ذات و ماهیات متحقق در علم خود را به ماهیات موجود تبدیل می کند و لذا فاعلیت حق تعالی از نوع «ایجاد الشیء من شیء» است؛ اما ملاصدرا، در یک نظریه خداوند را فاعل بالتجلی و در نظریه دیگر، فاعل بالعنایه به معنای دوم می داند که علم عنایی او عین ذاتش است و خالقیت و فاعلیت را هم به این نحو می داند که عالم عبارت است از مجموعه ای از وجودات تعلقی و ربطی نسبت به وجود حق تعالی، که شعاع و جلوه ای از وجود اوست،پس «ایجاد الشیء لا من شیء» است.
بررسی امکان مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی مفهوم ماند به عنوان قانون اول حرکت در فیزیک کلاسیک که تبیین حرکت بر اساس آن استوار شده و همچنین دو بستر فیزیک ارسطویی و فیزیک کلاسیک به عنوان دو جریان فکری مهم که صدها سال نظریات غالب بوده اند، اهمیت ویژه ای به عنوان این مقاله می دهد. در این مقاله امکان طرح و بررسی مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته است. نگارنده پس از تعریف مفهوم ماند در فیزیک کلاسیک و استخراج کلیدواژه های نزدیک به مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی؛ مولفه های این مفهوم در هر دو بستر را تفکیک و به صورت تطبیقی در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی کرده است. ذکر این نکته لازم است که همواره امکان نسبت دادن و تطبیق مولفه های دو بستر به یکدیگر مورد توجه بوده است. یافته های این تحقیق حاکی از آنست که ارسطو در ذیل مفاهیمی مانند حرکت طبیعی، حرکت قسری و... به طور ضمنی به مفهوم ماند توجه داشته است.
مقایسه ی دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس پیرامون علت غایی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
علت غایی در سیر تفکر فلسفی همواره محل بحث و گفتگوی موافقان و مخالفان بوده است. پژوهش حاضر به روش مطالعات تطبیقی و با هدف دست یابی به شناخت بهتر این مسئله به مقایسه ی نگرش ابن سینا، فیلسوف مشائی مسلمان و لایب نیتس، فیلسوف عقل گرای غربی پرداخته است. ابتدا دیدگاه ابن سینا پیرامون علت و معلول، جایگاه علت غایی، رابطه ی آن با علت فاعلی و پاسخ به اشکال غایت افعال الهی و سپس دیدگاه لایب نیتس در زمینه ی علیت به طور کلی، جایگاه علت غایی و ضرورت آن و رابطه ی آن با علت فاعلی مورد بررسی قرارگرفته است. ابن سینا علت غایی را به عنوان یکی از علل وجودی معرفی نموده است و لایب نیتس در قالب اصل جهت کافی و مبتنی بر اصل کمال.لایب نیتس بر خلاف ابن سینا علت غایی را بر علت فاعلی برتری داده است. هر دو متفکر به نوعی احیاکننده ی علت غایی هستند؛ ابن سینا با پاسخ دادن به اشکالات علت غایی و لایب نیتس با پی بردن به نقص فلسفه ی دکارت و دفاع از حکمت الهی.
تبیین غایی در نظریه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلاف نگرش میان طبیعت گرایان و مخالفان آنان، پیدایش رهیافت های روش شناسانه متفاوت در فهم روابط و پدیده های اجتماعی را به ارمغان آورد و در قلمرو مطالعات روابط بین الملل به صورت خاص، این تنوع رهیافت ها در مناظره چهارم رخ نشان داد. با این وجود، وجه اشتراک تمامی این دیدگاه ها که سربرآمده از خصلت علم مدرن است، غفلت از تبیینی مبتنی بر رابطه علت فاعلی و غایی است. سئوال مطرح این است که آیا می توان با تبیینی بر پایه کشف رابطه این دو نوع علت به فهم مناسب تری از تحلیل پدیده ها و رفتارها در علوم اجتماعی و از جمله روابط بین الملل دست یافت؟ سئوال مدعای این نوشتار آن است که توجه به این پیوند، که از آن به تبیین غایی تعبیر خواهیم نمود، نوع ویژه ای از تبیین را رقم خواهد زد، به گونه ای که از یک سو کاستی های فهم تفسیری و سازه انگارانه را جبران ساخته و سهم بسزایی در فهم و تحلیل مسایل مهم این قلمرو از جمله علل منازعه و همکاری خواهد داشت و از سوی دیگر، توجه به ابعاد تکوینی و تأمّلی این رابطه و تاثیر غایات در برساخت هویت بازیگران، عمق و گستردگی قواعد بازی، ساختار کنشگری، فرایند اقدام و تعیین محدودیت های اخلاقی و هنجاری آن به ارتقای فهم این حوزه خواهد انجامید. این مقاله با استفاده از روش برهانی به تشریح تبیین غایی پرداخته و دلالت های آن در مطالعات روابط بین الملل و تاثیر آن بر تحلیل در این حوزه مطالعاتی را بررسی می نماید
تحلیل غایت افعال انسانی از منظر علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبائی را باید جزء فلاسفه ای دانست که بعد از ملامحسن فیض کاشانی تلاش نموده با رویکردی تازه به مسئلة علت غایی بنگرد. عموم فلاسفة اسلامی کوشیده اند به اشکالات وارد بر علت غایی پاسخ دهند، اما علامه طباطبائی می کوشد با اثبات کلیت علت غایی از طریق اصل تکامل عمومی، به دو اشکال معروف، یعنی اتفاق انگاری و عبث انگاری پاسخ دهد. به نظر ایشان، وجود غایت در همة افعال انسانی به عنوان جزئی از سه دسته افعال طبیعی، الهی و انسانی، بدیهی و کلی است، لیکن غایت بر حسب نوع مبداء فعل تفاوت دارد. تفاوت غایت ها به نظر علامه طباطبائی، به تفاوت علم اجمالی و تفصیلی برمی گردد و غایت مرتبه ای از مراتب وجودی انسان است که با سیر از وجود ذهنی به وجود عینی باعث استکمال فرد خواهد شد.
تنوع پرسش های ناظر به علت آفرینش و پاسخ آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربارة آفرینش، هدف و علت آن، پرسش های متنوعی وجود دارد که تفکیک آنها از یکدیگر و ارائه پاسخ مناسب به هریک، برای حل مسئله حکمت آفرینش ضروری است. در این بحث، چهار سؤال را می توان از یکدیگر تفکیک کرد: اول، هدف خالق و دوم هدفی است که برای مخلوق در نظر گرفته شده است. سوم، علت آفرینش و چهارم، وجه حکیمانه بودن آفرینش عالم است. پاسخ سؤال اول و دوم این است که خداوند متعال به دلیل کامل مطلق بودن، به عنوان خالق عالم، هدف و مقصدی را مدنظر قرار نداده است. هدفی هم که برای هر موجودی در نظر گرفته شده، رسیدن به کمال لایق خود است. پاسخ سؤال سوم این است که حب به کمال، علت آفرینش است و آفرینش، چون به بهترین وجه ممکن رخ داده است، حکیمانه است. تفصیل این پرسش ها و پاسخ آنها، محتوای مقالة حاضر را تشکیل می دهد.
نسبت میان حاکمیت الهی و حق حاکمیت انسان در پذیرش یا عدم پذیرش اراده ی تشریعی خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی مهم مردم سالاری اسلامی، مقوله ی حق حاکمیت انسان و حق تعیین سرنوشت اوست. مساله ی اصلی پژوهش این است که آیا حق حاکمیت و تعیین سرنوشت انسان در منظومه ی معارف اسلامی این اجازه را به افراد می دهد تا خارج از چارچوب اراده ی الهی و مستند به حق خود، تشکیل حاکمیت دهند؟ بررسی این مساله با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از تحلیل مفهوم حق نشان می دهد که در نظام حقوقی اسلام، حق، لزوماً در جهت فعلیت دادن به استعدادهای موجود صاحب حق پدیدار می شود و منشأ آن نیز اراده ی الهی است. لذا هیچ حقی، از جمله حق تعیین سرنوشت، نمی تواند با غایت استکمالی عالم معارض باشد. به عبارت دیگر، استیفای حق تعیین سرنوشت نمی تواند نتیجه ای هم چون عدم پذیرش اراده ی الهی و مقررات شریعت را موجب شود. حق حاکمیت انسان ذیل آزادی تشریعی او معنا پیدا می کند نه آزادی تکوینی. اگرچه انسان ها تکویناً آزاد و مختارند تا برای زندگی اجتماعی خود هر جهتی را انتخاب کنند، ولی تشریعاً چنین حقی ندارند.
مشارکت در حیات الوهی: بنیاد نهایی تبیین غایت شناختی نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه الوهی فلسفه ارسطو، و به طور خاص وجه الوهی غایت شناسی او، مسئله ای مناقشه برانگیز و حتی شدیداً مورد انکار است؛ چرا که تفسیرهای معاصر غایت شناسی، از یک سو غایت شناسی الهیاتی را تبیین جهان به عنوان فعل قصدمندانه خالقی حکیم تلقی کرده، و از سوی دیگر غایت شناسی ارسطو را صرفاً روشی برای تبیین کارکردهای جواهر طبیعی و افعال انسانی می دانند. در نتیجه غایت شناسی ارسطو فاقد هر گونه دلالت الهیاتی تلقی می شود. این نوشتار با نظر به اوصاف امر الهی در اندیشه ارسطو نشان می دهد که او در حوزه زیست شناسی و اخلاق، گرچه پای تبیین های غایت شناختی به معنای طراحی هوشمند را به میان نمی کشد، در عین حال، کارکرد نهایی انواع طبیعی زنده و نوع انسان را با ارجاع به عنصری الهی در آنها تبیین می کند. به بیان مشخص تر، در انواع طبیعی زنده فقط نوع است که از جهت سرمدیت اش در جایگاه غایت به معنای حقیقی قرار می گیرد، حال آن که در انسان، غایت نهایی با ارجاع به عنصر الوهی محقق در هر فرد یعنی عقل احراز می شود. پس خدا به عنوان نمونه ایدئال تحققِ حیاتِ سرمدیِ معقول لحاظ می شود و غایتمندی جهان طبیعی زنده و جهان انسانی چیزی نیست مگر تشبه به این حیات سرمدی. بنابراین غایت شناسی ارسطو واجد استلزامات صریح الهیاتی است و چهارچوبی هستی شناختی را برای تفسیر عقلانی مفهوم سعادت در فلسفه های دینی فراهم می سازد.
بررسی غایتمندی افعال طبیعی و تبیین نوآوری های ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این باب قابل توجه است اینکه در مورد غایتمندی طبیعت برخی منکر غایت به معنی مالاجله الحرکه هستند وتنها ماالیه الحرکه برای فاعل طبیعی اثبات می کنند. مقاله حاضر با روش عقلی- تحلیلی به این نتیجه رسیده که جمهور حکمای قبل از ملاصدرا از آنجا که منکر علم و شعور افعال طبیعی بوده اند، نتوانسته اند علت غایی را برای فاعل طبیعی اثبات کنند ولی ملاصدرا و شارحان او همواره در صدد اثبات شعور و غایتمندی طبیعت برآمده اند و تبیین های مختلفی را برای آن ارائه داده اند. ابتکار و نوآوری ملاصدرا در این باب طرح دو اصل تساوق و ترابط وجود و شعور و تفاوت میان شعور و رویه است. او به واسطه اصالت وجود و تشکیک آن، همه موجودات را دارای علت غایی می داند و به گونه ای این مسأله را قیاس می کند که منافاتی برای اجتماع دو معنای غایت در فعل طبیعت ملحوظ نگردد.
خاستگاه اختلافات مبنایی درباره علت غایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه ممتاز بحث از علت غایی بر اهل اندیشه پوشیده نیست. اهمیت این مسئله بحدی است که بزرگانی مانند ابن سینا و ملاصدرا آن را افضل اجزاء حکمت دانسته اند. در عین حال، اختلافات مهمی در این مبحث میان موافقان و منکران وجود دارد. در فلسفه اسلامی مباحث علت غایی عمدتاً معطوف به پاسخ اشکالاتِ وارده بوده است، درحالیکه در فلسفه معاصر غرب بحث از علت غایی تا حد زیادی بی اهمیت و زائد تلقی میشود. چه حکمای اسلامی و چه فلاسفه ارسطویی، کمتر به زمینه ها و ریشه های بنیادین اثبات یا انکار علت غایی پرداخته اند؛ حال آنکه تا بنیاد ها مورد تحلیل قرار نگیرد، در روبناها توافقی حاصل نمیشود. در این مقاله سعی شده با کنکاش در مبادی تصوری و تصدیقی علت غایی، به روشی تحلیلی، عمده ترین ریشه های اختلاف در این مبحث احصا و مورد واکاوی و سنجش قرار گیرد تا قضاوت در باب روبناها آسانتر شود. این موارد عبارتند از: «نسبت علت فاعلی و غایی»، «مصدر ایجاد حرکت»، «قوه و استعداد»، «ذاتگرایی و صورت نوعیه».
عینیت یا غیریت علت غایی با غایت از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در مبحث علت و معلول دربین فلاسفه اسلامی مطرح گشته است ، مسئله علت غایی است که نباید با واژه غایت خلط نمود و مترادف با آن دانست ، زیرا علت غایی به معنای «مالاجله الفعل » و غایت به معنای «ما ینتهی الیه الحرکه » است. از ویژگی های علت غایی این است که متقدم بر صدور فعل و از شئون فاعل است ؛ به خلاف غایت که متأخر از صدور فعل بوده و آن کمال ثانی برای فعل محسوب می گردد. به تبع فلاسفه اسلامی ، علامه طباطبایی نیز به بحث از علت غایی و احکام آن پرداخته است. ایشان در نهایه الحکمه ، درذیل مبحث علت غایی ، عبارتی را آورده است ، که در ظاهر ، علت غایی را عین غایت دانسته و بین آن ها تفاوتی قائل نشده است ، لکن با ادله و شواهدی که در این مقاله آورده می شود ، اثبات می گردد علامه آن دو را مغایر یکدیگر می داند.
تأملی در تبیین علت غایی و اتحاد آن با غایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
117-129
حوزه های تخصصی:
علت غایی از مباحث مهم و کلیدی بحث علت و معلول در فلسفه اسلامی است و بحث هدف آفرینش کاملاً بدان وابسته است. در فلسفه اسلامی اولاً علت غایی به علم به غایت تفسیر شده و نیز علت غایی و غایت را حقیقت واحد قلمداد کرده اند و این امر موجب ابهامات و مشکلات خاصی شده است. این نوشتار در بخش چیستی علت غایی علم را به عنوان علت غایی مورد نقد قرار می دهد و محبت و میل و امثال آن را می پذیرد و نیز وحدت علت غایی و غایت مورد نقد قرار می گیرد و تبیین بهتر و دقیق تری ارائه خواهد شد که در آن علت غایی و غایت دو امر کاملاً متفاوت اند، ولی به نحوی به یکدیگر مرتبط اند و نیز هر فاعل و فعلی لزوماً علت غایی و یا غایت به دنبال ندارند.
حذف غایت اندیشی از شناخت طبیعت در فرایند تاریخی علم طبیعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
69 - 94
حوزه های تخصصی:
در مغرب زمین علم که در زمان پیشامدرن غایت اندیش بود و شناخت غایت از مهم ترین ارکان آن تلقی می گردید در یک تحول معرفتی، نه تنها ضرورت غایت اندیشی از شناخت طبیعت انکار شد، بلکه مانع رشد علم و شکوفایی تجربه بشری دانسته شد و درنتیجه شناخت غایت از دستور کار عالمان علم طبیعی کنار گذاشته شد. درباره علم مدرن سه مسئله قابل طرح است: 1- تفاوت مبنایی علم پیشامدرن و پسامدرن و اینکه علم مدرن ادامه علم گذشته نیست، بلکه تفاوت ریشه ای با آن دارد. علم مدرن بر خلاف علم پیش از ظهور مدرنیته غایت گریز است. 2- نتایج تخریبی و فسادآور علم مدرن (غایت گریز). 3- نیاز علوم طبیعی به دین و وحی در شناخت غایات موجودات. این مقاله عهده دار بررسی مسئله اول است و با روش تحلیلی- توصیفی به تحلیل و بررسی فرایند تحول علم در حذف غایت اندیشی می پردازد. از نظر این مقاله علم طبیعی که در آغاز هدفش شناخت حقیقت و موضوعش با اندیشه غایی همراه بود، با ورود اندیشه مدرن و در یک فرایند تاریخی هدف و موضوعش تغییر کرد. بانیان علم مدرن هدف علم را بسط تسلط انسان بر طبیعت و موضوع آن را طبیعت بدون غایت دانستند. اندیشه تسلط بر طبیعت و غایت گریز با نوشته های راجر بیکن در قرن سیزدهم آغاز شد و با نظریات گالیله، فرانسیس بیکن، دکارت و نیوتن در قرن شانزده و هفده تکمیل گردید.
تحلیل علت های وجودی ساخت باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و عناصر و اجزای آن به تفصیل، بررسی و تحلیل گردیده است. این تحلیل ها اگرچه مبنای وجودی ساخت باغ را بر ما روشن ساخته است، اما به دلیل ابهام در شناخت نوع ارتباط بین متغیرها و همچنین برخی تفسیرهای معنایی و هستی شناسانه، ابهاماتی در خوانش آن ایجاد گردیده است. یکی از روش های تحلیل زیبایی شناختی هنر استفاده از علت های وجودی است. تحلیل بر اساس علت های وجودی صرفاً یک شیوه جهت خوانش اثر بوده و به شناسایی برخی متغیرها و رابطه بین آنها و همچنین کشف مبنای وجودی ساخت کمک خواهد نمود تا بدین ترتیب به شیوه دیگری از شناخت دست یابیم. در این تحقیق که بر اساس اسناد و مطالعات کتابخانه ای انجام شده، بر اساس علت های وجودی ارسطو، به تحلیل باغ ایرانی پرداخته شده است. نتیجه آنکه با توجه به ارتباط بین علت های مادی و فاعلی که همگی در راستای تأمین آسایش و لذت جویی انسان بوده و در این راه از علت صوری هندسی و منظم بهره گیری شده است، بنابراین می توان گفت که غایت اولیه ساخت باغ ایرانی لذت جویی بوده است اما این غایت با گذشت زمان با غایت معنایی ترکیب شده و غایت نهایی به صورت یک بهشت مقدس نمود یافته است.