فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
305 - 330
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در تفاسیر مختلف موردبررسی قرار گرفته است، بحث تجسم اعمال است. دو مفسر معاصر، علامه طباطبایی و دکتر زحیلی نیز در تفسیر خود به این موضوع پرداخته و تکوینی یا قراردادی بودن جزای اعمال را بر اساس دیدگاه خود تبیین کرده اند. دکتر زحیلی در آثار خود، بحث تجسم اعمال را با عنوان مستقلی مطرح نکرده است، اما در میان مطالب تفسیر المنیر، دو دیدگاه درباره تجسم اعمال ارائه داده است که عبارت اند از: حضور عمل در قیامت به عنوان کیفر و پاداش که همان تجسم اعمال است و قرار دادی بودن پاداش و کیفر اعمال. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان، با نقد و بررسی دیدگاه های مختلف، مسئله تجسم اعمال و رابطه تکوینی بین عمل دنیایی و ظهور و حضور این عمل درآخرت را به عنوان پاداش یا کیفر اعمال اثبات کرده است. وی درنهایت آیاتی را که به پاداش وکیفر قراردادی اشاره دارند، تأویل کرده است و آن ها را مناسب با درک و فهم مردم زمان نزول دانسته است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و بر اساس تفسیری که علامه ارائه داده اند می توان دریافت که تجسم اعمال هیچ محذور عقلی ای ندارد.
صناعات خمس از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
225 - 249
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، چیستیِ صناعات خمس ازدیدگاه فارابی است که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. صناعات پنج گانه منطق به عنوان ارکان اصلی این علم، برپایه تعلیم، و توجه فارابی به بُعد اجتماعی انسان ها جهت وصول به سعادت استوار است. فارابی هریک از معارف تصوری و تصدیقی حوزه تعلیمی را به دو قسمِ تامّ و ناقص تقسیم کرده است که دو طریق تعقلی و برهانی، و تخییلی و اقناعی را شامل می شوند. معرفت های تصوری و تصدیقیِ ناقص به ازای کمیت و کیفیت ظهور و خفا دارای مراتبی هستند. فارابی علت گزینش طرق اقناعی و تخییلی تعلیم برای آموزش جمهور را ضعف قوای ادراکی آن ها می داند که ناشی از نشئه حسنی، ملابست با هیولی، و اشتغال به معارف حسی و خیالی است. صناعت برهانی، هدف نهایی تمام صناعات منطق برحسب ماده و صورت است و اصل واقع گرایی معرفت شناسی به نحو ذاتی، متعلَّق آن قرار می گیرد. برهان، با برخورداری از خواص عدم امکان برگشت انسان از باور خود، عدم امکان برگشت از همین اعتقاد و صدق ذاتی قضیه ، اشرف صناعات قرار می گیرد. فلسفه به عنوان شیوه برهانی نیل به زیبایی، مرتبه حقیقی معرفت در دو حوزه نظری و عملی به شمار می رود. وجه اشتراک مواد صناعات اقناعی، امکان رخداد تخالف اعتقاد با خارج و وجه اختصاصی آن ها در میزان کشف معاندات است. وضع شدن واژه ه ای «طریق» و «ملکه» به عنوان مفهوم کالجنس جدل، نشان دهنده مفهوم کالفصل جدل در ممارست مجادلات است. مرتبه معرفتی ظنیِ خطبی، دارای عناد بیشتری از معرفت جدلی است. مغالطه، صناعتی با مقدمات شبیه و مظنون به مقدمات جدلی و فلسفی، و صناعت اغواگر مخاطب و تنبه بخش بر مغالطات است. نسبت میان شبیه سازی حق با باطل در تعریف مغالطه با غایت محاکات، نشان دهنده قلمرو گسترده محاکات و نقش آن ها به عنوان مهم ترین ابزار مغالطه است. صنف مخیلات با نقش انگیزشی از قوه سنجش در انجام دادن افعال پیشی می گیرد.
پیشینه بُعد چهارم پیش از فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه بعد چهارم از مسائلی است که مرزهای فلسفه را درنوردیده و امروزه یکی از دغدغه های اصلی فیزیک دان ها است، بااین همه پیشینه و تاریخچه دقیق آن هنوز در هاله ای از ابهام است. بنابراین، باید بررسی شود بعد چهارم در بستر کدامین دشواره های فلسفی در جهان اسلام شکل گرفت و سپس، چه تطوری یافت. خواهیم دید در جامعه فلسفی کشور ما آن را تا ملاصدرا ریشه یابی کرده اند؛ ولی نشان خواهیم داد در جهان اسلام پیش از صدرا عبارت های کاملاً صریحی در آثار خواجه نصیر طوسی و کسانی چون ابن کمّونه، قطب الدین شیرازی، میرک بخاری، قوشچی، میرداماد و... وجود دارد.در فلسفه غرب نیز بعد چهارم را با تکلف در آرای برخی از اندیشمندان غربی در سده های میانه، مانند آنسلم، ریشه یابی کرده اند؛ ولی برخی از اندیشمندان غربی به درستی نشان داده اند که هیچ عبارت صریحی در این باره در آثار آن ها وجود ندارد.کوتاه اینکه، در این مقاله به روش تاریخی دیدگاه های اندیشمندان یادشده را گردآوری کرده و به تحلیل عقلی آن ها خواهیم پرداخت. در پایان به مناسبت، به پیشینه بعد چهار کاهشی نزد ابن عرفه نیز اشاره خواهیم کرد.
تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
از نظر ابن سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمره کافران و گمراه شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئله کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود.
مسئله جاودانگی نفس در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
121 - 136
حوزههای تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئله سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیه صدرالمتألهین و بهره گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود، تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه نموده است. این نوشتار میکوشد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همان تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است، تبیین نماید. در این راستا، نظر علامه طباطبایی درباره وجود جوهری نفس و اثبات جاودانگی آن، و همچنین وجوه نوآورانه اندیشه وی در بحث جاودانگی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده ایم و به اشکالات مطرح شده علیه جاودانگی نفس، با توجه به مبانی علامه، پاسخ داده ایم.
نقش موضوعیتی جابر جعفی در نشر آموزۀ رجعت (نقدی بر دعاوی ناصر القفاری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
51 - 68
حوزههای تخصصی:
ناصر القفاری اندیشمند وهابی معاصر، ضمن متهم انگاشتنِ جابربن یزیدجعفی، او را جاعل و ناشر روایات رجعت خوانده، و با ادعای نقشِ موضوعیتی وی در گسترش این آموزه، در صدد انکار اصالت آن برآمده است. این امر در حالی است که افزون بر مخدوش بودن مقدماتِ دعاوی قفاری، و ناتوانی وی در تمییز جابر بن یزید با جابر بن عبد الله صحابی، احادیثِ باب رجعت، با طرق متعدد و مستقل از جابر ین یزید، به نحو متواتر گزارش شده و صرف نظر از آیاتِ مثبت رجعت، گزارش های متعلق به سده نخست نیز از وجود آموزه ی رجعت در میان اصحاب امیرالمؤمنین حکایت دارد. هم چنین مطالعه میراث مکتوب امامیه نشان می دهد که اولا گزارش های جابر در باب رجعت فراوان نیست و از راویان هم طبقه با وی چون ابوبصیر اسدی، روایات بیشتری در باب رجعت گزارش شده، و ثانیاً گزارش گریِ جابرجعفی به عنوان یک راویِ ممدوح و بهره مند از توثیقات خاص و عام، مورد قبول امامیان است. در نتیجه نه تنها جابر بن یزید، نقشِ موضوعیتی در نشر آموزه ی رجعت ندارد، بلکه نقش طریقیتی او نیز آنچنان که قفاری ادعا کرده، پر رنگ و انحصاری نیست.
بررسی مهمترین براهین ابطال تناسخ (برهان ابن سینا و برهان ملاصدرا) و ضرورت استخدام مفهوم زمان در برهان صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
99 - 112
حوزههای تخصصی:
متفکران و اندیشمندان اسلامی اعم از فلاسفه و متکلمان در رد باور به تناسخ، براهین مختلفی اقامه نموده اند که البته بعضی از این براهین توسط دیگر اندیشمندان مورد اشکال واقع شده است و در این میان دو برهان یکی منسوب به شیخ الرئیس ابن سینا و دیگری برهان صدرالمتألهین از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، در این مقاله سعی می شود پس از نقد و بررسی دو برهان فوق الذکر و بیان اشکالات آنها، تقریری جدید از برهان صدرالمتألهین با تکیه بر مفهوم زمان ارائه شود. با توجه به اینکه مفهوم زمان مشترک بین فلسفه و علم است، به جنبه دیگری از برهان صدرالمتألهین توجه شده و اتقان این برهان از این جهت بررسی می شود. همچنین این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که برهان صدرالمتالهین که ریشه در حرکت جوهری دارد متقن ترین برهان در ابطال تناسخ است. لازم به ذکر است که با استفاده از مفهوم زمان در این برهان و ارائه تقریر مبتنی بر مفهوم زمان از آن، می توان به این هدف دست یافت.
پژوهشی وجودشناسانه درباره «فکر» و «نظر» در الهیات اثولوجیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
469 - 486
حوزههای تخصصی:
در اثولوجیا «فکر» در حوزه های مختلف وجودشناسانه، خداشناسانه، جهان شناسانه و علم النفس مطرح می شود. «نظر» نیز که در گفتمان جدید معمولاً در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست دو اصطلاح «فکر» و «نظر» در الهیات اثولوجیا با رویکردی وجودی است. پرسش این است که کاربست «فکر» و «نظر» در ارتباط با خدا و جهان چگونه است؟ آیا این دو مفهوم برهم تحویل پذیرند؟ پاسخ این است در الهیات اثولوجیا «فکر» را نمی توان به خدا نسبت داد؛ (رویکرد سلبی) اما «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد (رویکرد ایجابی). «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. براین اساس در این نوشتار بر آنم تا معانی مدنظر اثولوجیا از «فکر» و «نظر» در الهیات را تبیین کنم و کاربست آن ها را در خداشناسی و جهان شناسی او بررسی کنم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
بررسی تطبیقی تصویرپردازی ها از بهشت به مثابه باغ و مرغزار در ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
147 - 160
حوزههای تخصصی:
زندگی در این جهان همواره محدودیت هایی داشته که با طبع ما انسان ها ناسازگار بوده است. محدودیت در زمان-مکان، منابع، توانایی، تلذذ، دیگر انسان ها، از جانب خدا، جامعه، فرهنگ، خانواده، بدن، جنسیت و عمر (فناپذیری و مرگ)، همگی موجب رنج بوده اند و در مواجهه با چنین وضعیت نامطلوبی، انسان ها در ساحت ذهن یا به الهام و تجربه، زیست جهان دیگری را به تصویر کشیده یا دریافته اند که به نحوی فارغ از این محدودیت ها و دامنه اراده و قدرت انسان در آن، بسی فراخ تر بوده است. از چنین زیست جهانی تعبیر به «بهشت» می شود. این بهشت می تواند در ابتدای جهان (عصر زرین اولیه)، در انتهای تاریخ (بهشت آخرت شناختی)، ایدئالی فرهنگی-تمدنی (مدینه فاضله) یا محقق شدنی در ساحت روح یا درون (رهایی یا سعادت روحی) باشد. یکی از جهان شمول ترین تصویرپردازی ها در این زمینه، بهشت به مثابه باغ یا مرغزار پر نعمت بوده است. در این تحقیق تلاش شده است تا به صورتی مقایسه ای و با تکیه بر توصیف و تحلیل مضامین مربوطه، تصویرپردازی ها از بهشت به مثابه باغ و مرغزار بررسی شود. تمایز، وفور، نامیرایی و تندرستی، آزادی، صلح فراگیر و رابطه نزدیک بین انسان و حقیقت قدسی، از مضامین بالنسبه مشترکی است که برای بهشت به مثابه باغ و مرغزار برشمرده می شود.
روش شناسی مقام معظم رهبری در تقابل با انحرافات عقیدتی عصر غیبت با محوریت اندیشه جهاد تبیین
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
163 - 194
حوزههای تخصصی:
انحرافات عقیدتی، به معنی بازگشت از اعتقادات صحیح به سوی التقاط و کج اندیشی است که راهبری و مقابله با آن در عصر غیبت به واسطه دوری جامعه از امام، شکلی متفاوت به خود می گیرد. این نوشتار، با روش تحلیلی_توصیفی و با هدف روش شناسی مقام معظم رهبری در تقابل با انحرافات عقیدتی عصر غیبت شکل گرفته و محور کار خود را بر پایه اندیشه جهاد تبیین قرار داده است. مقام معظم رهبری به عنوان یکی از نخبگان عصر غیبت، جهاد تبیین را بهترین راه آگاه سازی جامعه نسبت به انحرافات و نیز موفق ترین طریق دفاع از دیدگاه حق در برابر انحرافات دشمنان می دانند. با توجه به تقسیم انواع مختلف انحرافات در سه بخش فردی، فتنه دشمنان خارجی و پرسش ها و شبهات داخلی؛ شیوه تبیین در هر نوع، متفاوت از دیگری خواهد بود. مخاطب اصلی جهاد تبیین، افراد ناآگاه، غیرمغرض و کسانی هستند که تصوری از اسلام و اندیشه های اسلامی ندارند؛ بااین حال، تبیین می تواند خنثی کننده حربه ها و مغالطات دشمنان نیز باشد. روش های تبیینی مورد تأیید مقام معظم رهبری، در روایت صادقانه حقایق، تبیین منطقی آرمان ها و اهدف و در بیان دستاوردهاست؛ ازاین رو نگهداشت جامعه از انحرافات عصر غیبت با تبیین اموری چون: مسئله امامت در ادبیات شیعه امامیه، اثبات تولد شخص مهدی، شناخت و مراجعه به منابع اصیل اسلامی، توجه به نشانه های قطعی ظهور، درک صحیح از معنای انتظار و سیستم نیابت عامه انجام می پذیرد.
نقد معرفت شناختی تقریر استقرایی برهان اختفای الهی شلنبرگ از منظر تجربه عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
136 - 159
حوزههای تخصصی:
شلنبرگ در خوانش استقرایی خود از برهان اختفای الهی معتقد است فقدان شواهد کافی برای اثبات حضور خدا در عالَم دلیلی بر پدیدآمدن نوعی ناباوری به وج ود خ دا می باش د ک ه آن را «ناباوری مع قول» می نامد. وی در عین حال معتقد است برخورداری انسان ها از تجارب دینی به خوبی می تواند این نوع ناباوری را از بین ببرد؛ لکن انسان ها یا واجد چنین تجاربی نیستند یا تجاربی که برای بعضی رخ داده است، فاقد وجاهت معرفت شناختی لازم برای اثبات حضور خدا می باشد. این نوشتار در صدد است با روش تحلیلی – اسنادی و رویکردی معرفت شناختی به بررس ی تج ربه ع رفانی به عنوان یکی از مه م ترین اقسام تجربه دینی پرداخته، برهان اختفای الهی را از این منظر نقد کند. از این رو مسئله اصلی این نوشتار آن است که چگونه می توان قرائت استقراییِ برهان اختفای الهی شلنبرگ را از منظر تجربه عرفانی نقد کرد؟ با قبول امکان معرفت توسط تجارب عرفانی و ارزشمندبودن آنان، همچون بحث تواتری بودنِ این دست تجارب و حضوری بودن علم حاصل از آنها، فقدان شواهد کافی برای اثبات وجود خدا در عالَم، مرتفع گشته و درنتیجه مدعای قرائت استقرایی برهان اختفای الهی شلنبرگ مردود می گردد.
بازسازی و تحلیل انتقادی برهان عامّ ابن سینا در اثبات وجود نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
199 - 224
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش سنجش قوت برهان ابن سینا در اثبات وجود نفس در جانداران و هدف از آن بازسازی این برهان و نشان دادن ناکارآمدی آن در اثبات نفس گیاهی است. بوعلی در ابتدای نفس شفا برهانی عامّ را برای اثبات نفوس در تمامی جانداران اقامه می کند. این برهان، همان برهان اثبات صورت نوعیّه در همه اجسام است که به اثبات نفس به مثابه صورت نوعی اجسام جاندار تخصیص خورده است. ازنظر ابن سینا، ازآنجاکه مبدأ ویژگی های پنج گانه، یعنی حس، حرکت ارادی، تغذیه، رشد و تولیدِمثل، صورت جسمی اشیاء نیست؛ پس به ناچار در برخی از اجسام مبدئی به نام نفس وجود دارد که صورت نوعیه یا همچون صورت نوعیّه آن هاست و مبدأ ویژگی های پنج گانه به شمار می رود . این برهان که از سنخ استنتاج از طریق بهترین تبیین است، به دلیل بررسی نکردن تمامی شقوق و رد آن ها تامّ نیست. نگارندگان ابتدا این برهان را براساس تقریر خواجه نصیر طوسی و صدرالمتألهین بازسازی می کنند و پس از نشان دادن ناتمامیّت این دو تقریر، برای دفاع از این برهان، بازسازی مختار خود را براساس بررسی تمامی شقوق محتمل بیان می کنند. باوجوداین، این برهان براساس ابتناء به برخی از مبانی فیزیکی باطل شده در ردّ مزاج به عنوان مبدأ حرکت، توانایی اثبات نفس گیاهی را ندارد.
تأملی در مسئله شکاف، صفات موجود ضروری برهان کیهان شناسی با تکیه بر دیدگاه راسموسن و گلمن
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
91 - 107
حوزههای تخصصی:
یگانگی، تشخص و بساطت و صفات کمال مثل علم و قدرت مطلق، از مهم ترین صفات خدای ادیان ابراهیمی است. الهی دانان همواره پس از اثبات وجود خدا، برای اثبات صفات او برهان اقامه کرده اند. در فضای الهیات غربی، نوعی از براهین خداشناسی، براهین کیهان شناختی است. در نسخه های متفاوت این برهان، نشان داده می شود که کیهان (مجموعه ممکنات عالم) برای تبیین پذیری، نیازمند موجودی ضروری است که وجودش (فعل ارادی اش)، کیهان را موجه می سازد. نسخه های متفاوت عموماً در این نکته مشترک اند که نتیجه آن ها چیزی بیش از اثبات یک موجود ضروری نیست. می توان این مرحله را مرحله اول براهین کیهان شناختی نامید. پراس در مقاله ای مروری می پرسد: «آیا این موجود ضروری این برهان، دارای صفات خدای ادیان توحیدی است؟» (مرحله دوم) به تعبیر گلمن «آیا آن موجود، یکتا و دارای صفات کمال است؟» (مرحله سوم) و آیا دارای صفت تشخص و فاعلیت ارادی است؟ راسموسن و گلمن کوشیده اند تا از مسیر برهانی این خلأ معرفتی را پر کنند و به این اشکالات پاسخ بگویند. جرومه گلمن، با استفاده از تقریر مبتنی بر اصل دلیل کافی ضعیف گیل پراس از برهان، با فرض یکتایی موجود ضروری، نتیجه گرفته است این موجود قدرت (و به یک معنا علم) مطلق دارد. راسموسن سعی کرده با معرفی اصل علّی معتدل و استفاده از قاعده ای که ریشه در کلمات دانس اسکوتوس دارد، قدرت مطلق را ثابت کند: «هر متناهی، می توانست کم تر یا بیشتر از آنچه هست باشد.» مضمونی که مشابه آن از امام رضاg روایت شده است. او تلاشی ناتمام در اثبات دیگر صفات الهی نیز داشته است. به نظر می رسد ادبیات الهیاتی مغرب زمین برای پرکردن این شکاف برهان کیهان شناختی، هنوز راه درازی در پیش دارد.
بررسی معنای کنش از منظر آلفرد شوتز و علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر وبر، کنش رفتاری است که کنشگر به آن، معنایی ذهنی ضمیمه نماید. آلفرد شوتز بر این باور است که مقوله «معنا» در این تعریف، مبهم بوده و نیازمند تحلیلی فلسفی است. او با استمداد از «دیوره» برگسون و «زمان آگاهی درونی» هوسرل تلاش می کند که از حقیقت «معنا» پرده بردارد. در این راستا با رویکردی پدیدارشناختی به این نتیجه می رسد که تجارب زیسته اگو ذاتاً معنادار نیستند، بلکه با نگرش و توجه اگو به آنها معنادار می شوند. در واقع، این اعمال آگاهی اگو هستند که به تجارب سپر ی شده او معنا می بخشند. براین اساس کنشگر، معنایی به رفتار خود ضمیمه نمی کند، بلکه با تخیل و تجسم یک عمل پایان یافته، آن را به عنوان طرح یا غایت کنش در نظر می گیرد تا آنکه از طریق اجرای کنش در آینده به آن دست یابد. پس، معنای کنش چیزی جز همان عمل طراحی شده نیست. در این مقاله ما در ابتدا با رویکردی توصیفی به تبیین نظریه شوتز در باب معنای کنش مبادرت می ورزیم، سپس در گام بعدی با رویکردی تحلیلی و انتقادی به بیان اشکالات آن از منظر حکمت اسلامی می پردازیم و درنهایت، در راستای اسلامی سازی علوم انسانی به بازخوانی مسائل آن براساس مبانی حکمت اسلامی روی می آوریم. یافته های پژوهش از این قرار است که از منظر حکمت اسلامی، «معنا» در معنای عامش همان چیزی است که صور ذهنی ما در علم حصولی از آن حکایت می کنند و «معنای کنش» همان عنوانی است که عقل از رابطه میان «حرکات و سکناتی معین» و «غایتی معین» انتزاع می نماید.
نظریه وحدت در منظومه فکری امام خمینی(ره) با تکیه بر رهنمونها و آراء فرهنگی ایشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
193 - 220
حوزههای تخصصی:
موضوع اتحاد و وحدت در میان جهان اسلام موضوع بسیار مهم و ضروری بوده است. چرا که استعمارگران به دنبال اختلاف و تضعیف مسلمانان بوده و به شیوه های مختلف در پی محو اسلام و سلطه بر مسلمین و غارت اموال و منابع آنان بوده اند. حضرت امام خمینی(ره) وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب سستی پایه دیانت تلقی می نمود و وحدت جهان اسلام برای ایشان همواره آرمانی بزرگ تلقی می شد؛ اما تحقق «وحدت» از دیدگاه ایشان نیازمند شرایط و ایجاد بسترهای لازم است که مهمترین و ضروری ترین آن، طراحی و ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی واحد و مشترک است و امام با مطرح نمودن این نظام فکری به دنبال آن بود که بر اساس آن، همبستگی معنوی و فرهنگی میان جوامع اسلامی تقویت گردد. در این مقاله سعی بر این است تا ابتدا تعریفی از وحدت و عوامل زمینه ساز آن در منظومه فکری امام راحل مطرح گردیده سپس ضمن بررسی مفهوم استکبار به عنوان عامل اصلی ایجاد تفرقه بین جوامع اسلامی، با بهره گیری از روشی توصیفی- استنادی تأثیر اندیشه های فرهنگی امام قدس سره که بازتابی از آراء فلسفی ایشان است؛ بر وحدت مسلمانان جهان تبیین گردد.
دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقض باورانه در حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
113-128
حوزههای تخصصی:
هرچند اصل مسئله حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطه عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زاینده پارادوکسهایی هستند که تناقض باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئله نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه ساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایده «ماده مع صوره مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همه انحاء هستی، ارجاع داده است.
تحلیل مضمونی شاخص های سیاسی جامعه منتظر در اندیشه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
34 - 70
حوزههای تخصصی:
انتظار مفهومى پویا و ارزشى است که سرچشمه حرکت جامعه در عرصه های مختلف مى باشد. در این اندیشه هر حرکت و کنش سیاسی ای که با شاخص های امام منتظر تطبیق داشته باشد، در زمینه سازی انتظار پویا در عصر غیبت مؤثر خواهد بود. این مقاله در صدد تحلیل مضمونی شاخصه های سیاسی جامعه منتظر در عصر غیبت در اندیشه آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی ره می باشد. برای این امر از روش کیفی تحلیل مضمونی و محور قراردادن بیانات و کتاب های ایشان جهت شناسایی، استخراج و شبکه سازی مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده و فراگیر استفاده شده است. در نهایت هفتادویک مضمون پایه و یازده مضمون سازمان دهنده تحت چهار مضمون فراگیر شناسایی شد. چهار مضمون فراگیر شامل اجماع منتظران بر اقامه صلح و عدل جهانی، حاکمیت نظام امامت در عصر غیبت، ولایت فقها در عصر غیبت و انتظار عامل حیات سیاسی و اجتماعی منتظران در عصر غیبت می باشد. چنانکه یافته های مذکور نشان می دهد آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ره با نگاهی پویا و فعال به انتظار که ویژگی رویکردهای انتظار در دوران پس از انقلاب اسلامی است، شاخصه های سیاسی جامعه منتظر را تحلیل کرده است.
الگوی عمل انسانی «بر اساس حکمت صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی می گردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. بنابر این به تناسب ترتیب عملکرد و شدت و قوت این قوا، انواع مختلف فعل انسانی شکل می گیرد که می توان برای هریک طرحواره یا الگویی را مشخص کرد؛ در تمامی این الگوها سیر از مبدء شناختی تا عزم و اراده و صدور عمل ظاهری وجود دارد. تا کنون هیچ پژوهشی در خصوص معرفی الگوهای مختلفی که انسان ها در اعمال خود دنبال می کنند صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر روی منابع ملاصدرا ، درصدد کشف الگوی بنیادین و اصلی عمل انسانی و الگوهای فرعی منشعب از آن و همچنین مشخص کردن تفاوت این الگو با الگوی عمل در حیوانات هستیم. در همین راستا به بررسی جایگاه خُلق در الگوی عمل انسانی و نقشی که در سهولت صدور عمل دارد، پرداخته می شود.
بررسی و نقد عقلانیت نقاد مبتنی بر مقاله «غلبه بر اعتیاد به موجه سازی» از دیوید میلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
79 - 92
حوزههای تخصصی:
میلر در مقاله «غلبه بر اعتیاد به موجه سازی» سعی می کند به خوانندگان نشان دهد که اساساً پیوند بین عقلانیت و موجه سازی، امری اشتباه و غیرقابل دفاع است. او در این مقاله رئوس عقلانیت نقاد پوپر را بیان می کند. وی پس از بحث کوتاهی در باب چگونگی ظهور عقلانیت نقاد، درباره سه مسئله مرتبط به هم که حل نشده باقی مانده اند، یعنی: بی فایده بودن موجه سازی، عینیت روش شناسانه و جایگاه قوانین منطق در عقلانیت نقاد، نکاتی را مطرح می کند. ما در این مقاله پس از طرح مباحث میلر، ضمن نشان دادن عدم تمامیت استدلال پوپر و میلر علیه عقلانیت غیرنقاد، عدم برتری برهان خلف با توجه به عقلانیت نقاد را نشان می دهیم؛ سپس به عدم امکان پذیرش ابتدایی عقلانیت نقاد می پردازیم و امکان پذیرش خرافات را مبتنی بر این دیدگاه بیان می کنیم؛ ضمن اینکه نشان خواهیم داد نسبی گرایی موفقیت بیشتری در ارضای بین الاذهانیت در مقایسه با عقلانیت نقاد دارد. در مجموع نشان خواهیم داد که آموزه عقلانیت نقاد برای اینکه بتواند یک نظریه مقبول باشد، هنوز راهی طولانی در پیش دارد.
تبیین و نقد عقل ورزی وهابیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عقل ورزی» یکی از مبانی مهم هر مکتب فکری است و توجه لازم یا غیر لازم یا کمتر از حد لزوم نسبت به آن می تواند نظریات برآمده از هر مکتب را تحت الشعاع قرار دهد. به دیگر سخن، یکی از راه های ارزیابی نظریات یک مکتب ارزیابی مبانی آن، و یکی از مهم ترین مبانی، بهره گیری بایسته و شایسته از عقل است. اگرچه وهابیت از این نظر همواره از سوی محققان نکوهش گردیده است، اما به نظر می رسد می توان نگاه دقیق تری به جایگاه مسئله عقل در منظومه فکری آنها انداخت و نقدهای بینادی تری نسبت به آنها داشت. این نوشتار بر آن است تا با روش تحلیلی انتقادی جایگاه عقل را از منظر وهابیت در هفت محور (قواعد عقلی، حسن و قبح عقلی، عقل ابزاری، عقل منبعی، تعارض عقل و نقل، تقدم نقل بر عقل، و مخالفت با برخی علوم عقلی) بررسی کند. براساس یافته های این پژوهش، مهم ترین ایراد بر آنها در حوزه تعارض عقل و نقل، حسن و قبح عقلی و نیز مخالفت با برخی علوم عقلی است. علاوه بر آن ایشان در حوزه عقل منبعی نیز تلاش وافری از خود نشان نداده اند.