فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
مطالعه کیفی از نحوه درک و تصور کنشگران از مصادیق تحقیر اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیر اجتماعی یکی از مسائلی است که گاه آگاهانه و زمانی ناآگاهانه در جریان انتقال پیام شکل می گیرد. وجود آمارهای روزافزون اختلالات روانی و به تبع آن، پیامدهای اجتماعی نشأت گرفته از آن، ما را نسبت به طرح این مسأله جدید در حوزه آسیب شناختی حساس نموده و سؤال تازه ای را مطرح کرده است که در سالیان طولانی، بدان توجه چندانی نمی شد. از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با اتخاذ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 40 زن و مرد ساکن شهر تهران، به بررسی درک و تصور سوژه ها از مصادیق تحقیر اجتماعی، با کنکاش در تجربه زیسته آنان بپردازد. یافته ها نشان داد که انواع و اقسام تحقیر با توجه به انگیزه های تحقیرگر، شامل چهار نوع تحقیر معطوف به هدف، تحقیر معطوف به غفلت، تحقیر معطوف به قدرت و تحقیر معطوف به تحقیرشدگی است که مصادیق تحقیر اجتماعی، با عطف به اهداف و محورهایی که در چهارچوب آن شکل می گیرد، به دو دسته تحقیر کلامی (شامل: القاب تشبیهی و غیرتشبیهی، تمسخر و استهزا، به کارگیری الفاظ رکیک ) و غیرکلامی (مستقیم و غیرمستقیم) تقسیم می شود.
زنانگی و مردانگی در جامعه افغانستان: تحلیل گفتمان فیلم سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیان کننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟
برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیت ها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشان دهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگ های یکی از معروف ترین فیلم های افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روان کاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرق شناسی تحلیل شده اند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگ های داخلی در شهرکابل بازنمایی می کند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایان گر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانی ها نیست. البته، شیوه های گفتمانی، به خصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمی توان آن را تنها گفتمان حاکم دانست.
بسترها و منابع گذران فراغت جوانان (مطالعه پیمایشی جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت فراغتی در کنار بازنمایی فردیت و تمایز، مجرایی برای شناخت ذائقه، سبک زندگی و تعلقات اجتماعی جوانان به شمار می رود. تجربة فراغت، بیان انتخاب فردی از میان الگوهای رفتاری و گزینه هایی است که عوامل مکان، بستر و منابع را دربرابر فرد قرار می دهند. در همین زمینه، پژوهش حاضر به بررسی بسترها و منابع گذران فراغت جوانان می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه، درمورد 400 نفر از جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان انجام گرفت و نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برمبنای یافته های توصیفی، بیش از یک سوم وقت جوانان در برنامه های فراغتی عادی و غیرعادی سپری می شود. در میان ابعاد فراغت عادی و غیرعادی، بالاترین میانگین به ترتیب به فراغت غیرجدی و نابهنجار اختصاص دارد. بررسی رابطة اشکال سرمایه با الگوهای گذران فراغت نشان می دهد با افزایش بهره مندی جوانان از منابع و سرمایه های فرهنگی و اجتماعی، فراغت عادی افزایش و فراغت غیرعادی کاهش می یابد. با این وصف، سرمایه اقتصادی الگوی کاملاً متفاوتی را به نمایش می گذارد؛ بدین معنا که سرمایه اقتصادی، با الگوی گذران فراغت عادی و غیرعادی همبستگی مثبت دارد؛ هرچند تأثیر تقویت کنندگی آن بر فراغت غیرعادی، بیشتر از فراغت عادی است. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 4/40 درصد از تغییرات الگوی فراغت عادی و 5/34 درصد از تغییرات الگوی فراغت غیرعادی را تبیین می کنند.
چگونگی بازتعریف طب بومی در دوره مدرن مطالعه موردی: عقاید وباورهای مربوط به باروری و ناباروری در شهرستان اردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های رایج در طب مکمل در کنار طب مدرن مسئله ای است که توجه محافل علمی بسیاری در حوزه سلامت را به خود جلب کرده است. رشد طب سنتی و استفاده از عقاید و روش های رایج در طب بومی در عصر مدرن زمینه ای را فراهم می کند تا به چیستی ریشه های فرهنگی این نوع روش های درمانی و چگونگی استفاده از آن ها بپردازیم. با توجه به این امر، پژوهش حاضر سعی در فهم چگونگی بازتعریف و استفاده از طب بومی در دوره مدرن دارد، جهت برآورده شدن این منظور و انجام مطالعه دقیق و علمی تر این موضوع را در محدوده عقاید و باورهای رایج در زمینه باروری و ناباروری در طب بومی در شهرستان اردستان دنبال می کنیم. از این رو تعداد 30 نفر از زنان شهرستان اردستان و توابع آن را با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب کرده و با روش کیفی از نوع تاریخ شفاهی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، عقاید، باورها و روش های رایج در طب بومی در زمینه باروری و ناباروری را جمع آوری کرده و در نهایت تحلیل می نماییم
بررسی مقایسه ای سرآغازهای حوزه عمومی در ایران و غرب: قهوه خانه و اهمیت تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه عمومی مکانی برای گفت وگو و نقد قدرت است که اولین بار آن را هابرماس به صورت نظری مطرح کرد و پیشینه اش را به سالن ها، قهوه خانه ها و دربار اروپایی رساند. این تصور که شکل گیر ی حوزه عمومی مختص غرب است، درست به نظر نمی رسد؛ زیرا در دورانی از تاریخ ایران نیز هم زمان با غرب، وجوهی از شکل های حوزه عمومی دیده می شود که در دورة صفویه به وجود آمده بود؛ اما مسیر تداوم و سیر آن در ایران و غرب به دلیل اوضاع تاریخی، سیاسی و اجتماعی متفاوت بوده است. این مقاله با روی کرد جامعه شناسی تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی، در صدد اثبات این است که در غرب حوزه عمومی، یعنی نقد قدرت، از دربار آغاز شد و سپس به جامعه راه یافت؛ ولی در ایران بر عکس، نقد قدرت و گفت وگو درباره مسائل عمومی در جامعه و به ویژه قهوه خانه ها شکل گرفت و بعد به حوزه دربار انتقال پیدا کرد. هم زمان با تسلط قدرت حاکمه، نهاد مذهب (مذهب تشیع) توانست از راه های مختلف مانند یافتن عنوان مذهب رسمی کشور و گسترش مناسک شیعی، به قالب حوزه عمومی، یعنی جایی که در آن گفت وگو و نقد صورت می پذیرد، درآید. به این ترتیب، حوزه عمومی در ایران عصر صفوی تا پهلوی، در قالب حوزه عمومی مذهبی جلوه کرد و از دهه 1340 آمیختگی میان حوزه عمومی سیاسی و مذهبی رخنمون می شود.
اعتیاد و زوال زندگی: انسان شناسی رنج برای لب خط تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی رنج، جریان قوی درد، زوال زندگی، ساختار محروم کننده، سوژه تضعیف هدف از این پژوهش آن است که بتوان که با توسل به انسان شناسی رنج زندگی های رنج مند، شکسته، کاهیده، خُردشده و له شده را با تکیه بر پرسه هایی در تجربه کار میدانی به نثری رنج مند بیاید. انسان شناسی رنج در باب اعتیاد حداقل باید چهار ویژگی داشته باشد: 1) ضد تقلیل به معتاد، 2) اولویت تجربه زیسته در زندگی شخص، 3) به نقد کشیدن ساختارهای اعتیادآور و 4) تعهد اخلاقی با رابطه ای شفقت آمیز نسبت به دیگری. محله لب خط تهران انباشتی است از انسان های بسیار با رنج های بسیار، دارای فضاهایی با اتمسفرهایی از اعتیاد، درگیری و تعفن. انسان های لب خطی، انسان هایی هستند مهاجر از جاهای دیگر ایران به قصد کسب درآمد در تهران، اما گرفتارشده در تخدیر و تحقیر، غرق شده در تعفن و تنزل، اسیرشده در بیماری و بیچارگی. در انسان نگاری تصویرهایی از کوچه ها و تصویرهایی از اتاق ها را با لحظاتی از زندگی چند نفر لب خطی در قطعه ها و پاره های نوشتاری همراه خواهم کرد. در نهایت با خلق مفهوم جریان قوی درد سیاست های کلان، خرد و شخصی را که در کار به زوال کشاندن زندگی یک لب خطی هستند ترسیم می کنم. هدف از این فرایند همدردی، مستندسازی و نقد است. شده. لب خط.
زمینه های نهادی بروز نگرانی در تجربه زیسته ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تحولات در جامعه ایرانینشان از پررنگ شدن «نگرانی» در زیست جهان ایرانیان دارد. ما جامعه شناسان به نگرانی درباره مسائل اجتماعی خو گرفته ایم اما اینک این خود نگرانی است که تبدیل به مسئله شده است. مراحل اصلی چرخه زندگی به ویژه پس از نوجوانی در ایران امروز به گونه ای روزافزون نگران زا گردیده است. کنکور، شغل یابی، ازدواج، خرید مسکن، فرزند زایی، تربیت فرزند، سلامتی، بازنشستگی، مرگ و.... در تجربه معاصر ایرانیان با نگرانی هایی زیادی همراه است که امنیت روانی را سلب نموده و اخلاق فردی و اجتماعی را به مخاطره انداخته است. این مقاله با بهره مندی ازنظریات باربالت، بک، گیدنز و باومن در پی تبیین زمینه های ساختاری ایجاد نگرانی است. روش این مقاله تحلیل ثانویه است و از آمارها و داده های نهادی موجود استفاده می نماید. به نظر می رسد در ایران «تزلزل نهادی» زندگی را پیش بینی ناپذیر و نگران کننده ساخته است. مقاله با مرور شاخص هایی در نهادهای مهم کشور مانند اقتصاد، خانواده
و بوروکراسی نشان می دهد که چگونه این ساختارها زندگی روزمره را پیش بینی ناپذیر ساخته و از این رو سبب ناامنی هستی شناختی گشته اند. ناامنی هستی شناختی نگرانی را در تجربه زیسته ایرانیان تشدید کرده است. این وضعیت نگران زا را فقدان نهادها و سازمان های رفاه اجتماعی کارآمد تشدید کرده است.
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
عوامل اجتماعی مؤثر بر تبدیل سفال از ""صنعت"" به ""هنر"" در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر برای پاسخ به این پرسش تدوین شده است که چگونه سفال از حوزة وسائل زندگی عامة مردم، به حوزة هنر وارد شد. ازمنظر جامعه شناسی هنر، عوامل اجتماعی مختلفی درکارند تا برخی محصولات فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه، محصول هنری تلقی شوند و برخی دیگر غیرهنری. سفال و سفال گری در ایرانِ گذشته صنعت تلقی می شد و در خانه های مردم به منزلة ابزار زندگی به کار می رفت، اما امروز محصولات سفالی کاربرد کمتری به مثابة وسیله دارد. امروزه، سفال گری نوعی هنر تلقی می شود که به دو دستة هنر عامه و هنر زیبا تقسیم پذیر است. مقالة حاضر، با مروری بر سیر تاریخی تحولات سفال، عوامل اجتماعی مؤثر بر این تغییرات را مطالعه می کند. روش تحقیق مقاله کیفی و متشکل از دو تکنیک اسنادی و مصاحبه است. یافته های تحقیق نشان داد از زمانی که ظروف سفالی به دلیل ورود ظروف چینی از شمار ابزار خانگی خارج شدند، درمعرض ازبین رفتن و فراموش شدن قرار گرفتند. ازآنجاکه این ظروف بخشی از مؤلفه های فرهنگی و هویتی جامعه را در طول سالیان تشکیل می دادند، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با حفظ آنها به منزلة میراث فرهنگی از نابودی کلی این صنعت دستی جلوگیری کنند. فرهنگی، آن را به حوزة هنرهای زیبا وارد کردند و در عمل نیز موجب شکل گیری آثار سفالین کاملاً هنری شدند که در گالری های هنری به نمایش درمی آینددرنتیجه، به تدریج، با فعالیت های تبلیغی و
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
باستان شناسی فیروزه: انسان، سنگ و رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمین شناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسان ها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهره برداری می کرده اند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانی زایی مس هستیم وجود داشته و استفاده می شده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشان دهنده بهره برداری بومی در این نواحی است. نمونه های باستان شناسی نشان می دهد انسان ها در دوره های نوسنگی، مس سنگی و مفرغ از آن استفاده می کرده اند. در دوره تاریخی و خصوصاً بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گسترده ای و احتمالاً با لایه های معنایی متفاوتی از آن بهره می برده اند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلی اش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزه های مرغوب از نامرغوب و منشأ آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیده ای طبیعی است آنگاه که درباره شکل گیری، عناصر تشکیل دهنده و بافت طبیعی آن بحث می شود. فیروزه پدیده ای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روش های باستان شناسی انسان شناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخش هایی از مقاله استفاده شده است.
گوشه ای از گیاه شناسی دامداران روستای زواردشت الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامداران روستای زواردشت همه ساله همانند دیگر روستا های الموت پس از عید نوروز چوپانان را انتخاب می کنند. چوپانان دام ها را پس از تحویل، به سمت چراگاهی که معمولاً از روستاهای همجوار برای مدت یک ماهاجاره کرده اند به حرکت در می آورند، آنگاه بر اساس یک برنامه زمان بندی شده به سمت ارتفاعات روستا کوچ خود را آغاز می کنند و در مکان های از پیش تعیین شده مستقر می شوند. طی مدت اقامتشان در اطراقگاه ها با استفاده از دانش و شناختی که در زمینه گیاهان منطقه مورد نظر دارند، جهت بهره برداری بهینه، مراتع را تقسیم بندی می کنند. این دانش به آنها اجازه می دهد تا زمان کوچ بعدی، علوفه به اندازه کافی در اختیار دام ها قرارگیرد و شیرشان کاهش پیدا نکند و منافعشان تهدید نشود. این مقاله با استفاده از دانش روستاییان به شناخت و شناساندن بخش کوچکی از گیاهان منطقه پرداخته است.
تحلیل انسان شناختی ورزش زنان: مطالعه ای بر فعالیت های ورزشی در پارک های بانوان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین وظایف شهرداری تهران به عنوان یک نهاد اجتماعی، تقویت نشاط و سلامتی شهروندان و ایجاد بسترهای لازم برای گذران اوقات فراغت و فعالیت های ورزشی بانوان از طریق تأمین فضای شهری، توسعه امکانات تفریحی و ورزشی و احداث مراکز تفریحی و ورزشی مختص بانوان است. مقاله حاضر ضمن آسیب شناسی فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی ورزش بانوان به بررسی پیامدهای جسمانی، روان شناختی و فرهنگی اجتماعی ورزش بانوان در فضای زنانه می پردازد. در مقاله حاضر از روش کیفی، نظریه زمینه ای و از فن های مصاحبه عمیق، گروه متمرکز و مشاهده استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که توسعه فضاهای ورزشی بانوان در سطح شهر تهران و افزایش سرانه ورزش بانوان در بعد جسمانی و روان شناختی موجب زیبایی و تناسب اندام، تقویت و درمان جسم، آرامش روان و اعصاب، افزایش اعتماد به نفس، تخلیه انرژی و عامل پیشگیری از استرس و افسردگی در زندگی روزمره می شود و نیز در بعد اجتماعی تأثیرات فراوانی بر زندگی اجتماعی بانوان دارد، به طوری که ورزش موجب جلوگیری از آسیب اجتماعی، افزایش تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، کارایی در زندگی روزمره و سلامت و نشاط اجتماعی است.
جهان زیست ایرانی و تأثیر آن در نهادمندی سبک زندگی
حوزههای تخصصی:
نیک می دانیم مقوله ی «سبک زندگی» از دهه ی 1970 به این سو توجه ناظران و تحلیل گران علوم اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرده است. امری که بر انواع الگوهای رایج مصرف و بهره گیری از مواد و کالاهای نمادین در میان گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی دلالت دارد. به نظر می رسد تحولات رخداده در دو دهه ی اخیر در زمینه های اقتصادی و فرهنگی که با روند جهانی شدن ها نیز تشدید شده است، گفتمان انقلاب اسلامی در ایران به ویژه در عرصه ی فرهنگ و مختصات آن در زمینه ی سبک زندگی، نگاه های ناظران و اصحاب سیاست را به خود معطوف نمود. از این رو، نویسنده در مقاله ی پیش رو، بر آن است به تحلیل این مفروضه ی بنیادین خود بپردازد که در چارچوب «جهان زیست ایرانی» که خود تا حد وسیعی وامدار گفتمان انقلاب اسلامی است، چه شکل و شیوه ای از سبک زندگی معنا و مصداق پیدا می کند؟ بر این اساس جهان زیست ایرانی، در پیوند با اهمیت نهادمند شدن سبک زندگی دارای سه مشخصه ی بنیادین است: ا) سنت مداری ایرانی، 2) سنت مداری اسلامی و 3) پویایی نوگرایی ناشی از پیوند با محیط بیرونی. مقاله ی حاضر ابتدا با استفاده از نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز به توضیح رابطه ی موجود میان جهان زیست و سبک زندگی می پردازد و در بخش بعدی نتایج این امر را در نهادمندی سبک زندگی در جهان زیست ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد.
تاثیر جنسیت بر درک اصول اخلاقی دانشجویان حسابداری: بررسی تطبیقی در ایران و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسابداران به دلیل جایگاهی که در اختیار دارند با چالش هایی روبرو هستند که اگر بخواهند همواره اعتماد جامعه را به خود جلب نمایند، نیاز به رعایت یک سری اصول اخلاقی دارند. با توجه به رویکرد جهانی شدن اقتصاد، این نیاز دیگر به عنوان معضل یک جامعه مطرح نیست و افقی بین المللی پیدا کرده است. در این تحقیق، با استفاده از آزمون مبانی اخلاقی مخصوص حسابداری و مقیاس چند بعدی اصول اخلاقی مخصوص حسابداری، تاثیر جنسیت بر میزان درک دانشجویان حسابداری در دو کشور ایران و انگلستان مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از مدل کولبرگ، مدل چهار بخشی رست و ابعاد فرهنگی هافستد استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر بالاتر بودن سطح درک اخلاقی زنان نسبت به مردان است. همچنین دانشجویان محصل در کشور انگلستان از سطح درک اخلاقی بالاتری برخوردار هستند. همچنین مردگرایی در مقابل زن گرایی بیشتر از سایرارزش های فرهنگی هافستد بر درک اصول حسابداری تاثیرگذار است.
گیاه قوم شناسی منطقه اوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که حاصل پژوهشی است در حوزه گیاه قوم شناسی (اتنوبوتانی). سعی شده است با تاکید بر روش های کیفی و استفاده از ابزار های جمع آوری اطلاعات مانند تکنیک های مشاهده و مصاحبه، دانش بومی مردم منطقه اوان کشف و سپس ثبت شود.
در این تحقیق سعی نموده ایم تا گیاهان خودرو که توسط اهالی مورد استفاده های گوناگونی از جمله خوارکی، دارویی و کاربردی در حوزه های گوناگون قرار می گیرند، را شناسایی نموده و به کمک پرسشنامه تخصصی گیاه قوم شناسی اطلاعات مورد نظر از جمله: اسامی محلی، فارسی و لاتین، میزان دسترسی، قسمت مورد استفاده و نحوه بهره برداری از گیاه هان را ثبت نماییم.
در این مقاله به 60 گیاه در منطقه اشاره شده است. محققین هرباریوم دانشگاه تربیت معلم (دانشگاه خوارزمی) این گیاهان را شناسایی نموده و اسامی لاتین آنها را ثبت نمودند. هربار یوم تهیه شده در اختیار دانشگاه تربیت معلم (دانشگاه خوارزمی) قرار دارد که پژوهشگران از آن استفاده نمایند.
گیاهان بسیار گوناگونی در این منطقه مورد شناسائی قرار گرفتند از جمله: انواع میوه های باغی: آلبالو، سیب، سنجد، فندوق، گردو... از جمله گیاهان خودرو علفی مانند: گون، کنگر، شیرین بیان... از انواع گیاهان کنار جویبارها و داخل دریاچه اوان می توان به گیاهانی چون: نی، آب تره، ترتیزک جویباری اشاره نمود.
بُنگ زنی سنتی؛ اطلاع رسانی: گفتار صوتی سنتی در پهنه عشایر لر بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوم کهن لُر شاخه ای از عشایر ایران می باشند، که از فراز و نشیب تاریخ عبور نموده، از وسعت قلمرو تاریخی آنها به مراتب کاسته شده با وجود این امروزه در پهنه ای به وسعت حدود 000/123 کیلومتر مربع، در غرب، مرکز و مناطقی از سواحل شمالی خلیج فارس پراکنده اند، اینان به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می گردند و رود دز، مرز بین قلمرو سکونت گاه این دو شاخه را مشخص می دارد، هر یک از رده های این قوم دارای زندگی بسته ای در کوهستان های مرکزی ایران بوده، که فرهنگ کهنی با پدیده های شگرف مبتنی بر قوانین و ابداعات درونی بر آن حکم فرما است و هنوز این پدیده های درونی رده های مختلف را در زندگی روزمره تاریخی آنها حدوداً مشاهده می کنیم.
یکی از این پدیده های کهن تاریخی، پدیده ارتباطی است جهت تصمیم گیری فرماندهی رده ها که با شیوه حیاتِ زیستی آنها ارتباط تنگاتنگی دارد چون رده های گسترده و پراکنده آنها در تپه ماهور ها و دره های کوهستانی بایستی از مرکزی حمایت شوند که نیازهای خود را در رابطه با رویدادهای طبیعی و انسانی از آن مرکز خواستار گردند.
اطلاع رسانی گفتاری صوتی سنتی یکی از این نیازها است که دارای قوانین و انواع مختلفی است که هر کدام در بردارنده محتوایی و دارای مفاهیم ویژه ای می باشند و به شیوه ای بیان می گردند و همگان وظیفه عضوی، محلی، عرفی و تابعیت ای دارند که در انتقال این گفتارهای سنتی مشارکت نموده و به وظایف رده ای خود عمل نمایند.
در این مقاله سعی بر آن بوده که گوشه هایی از این رویدادهای سنتی را در پهنه لر بزرگ به ویژه لرهای بختیاری، بویراحمد و بهمئی بیان کرده و شرحی از آن را بازگو نموده باشد.