فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
چگونگی بازتعریف طب بومی در دوره مدرن مطالعه موردی: عقاید وباورهای مربوط به باروری و ناباروری در شهرستان اردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش های رایج در طب مکمل در کنار طب مدرن مسئله ای است که توجه محافل علمی بسیاری در حوزه سلامت را به خود جلب کرده است. رشد طب سنتی و استفاده از عقاید و روش های رایج در طب بومی در عصر مدرن زمینه ای را فراهم می کند تا به چیستی ریشه های فرهنگی این نوع روش های درمانی و چگونگی استفاده از آن ها بپردازیم. با توجه به این امر، پژوهش حاضر سعی در فهم چگونگی بازتعریف و استفاده از طب بومی در دوره مدرن دارد، جهت برآورده شدن این منظور و انجام مطالعه دقیق و علمی تر این موضوع را در محدوده عقاید و باورهای رایج در زمینه باروری و ناباروری در طب بومی در شهرستان اردستان دنبال می کنیم. از این رو تعداد 30 نفر از زنان شهرستان اردستان و توابع آن را با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب کرده و با روش کیفی از نوع تاریخ شفاهی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، عقاید، باورها و روش های رایج در طب بومی در زمینه باروری و ناباروری را جمع آوری کرده و در نهایت تحلیل می نماییم
توسعۀ مشارکتی محلۀ فرحزاد تهران به عنوان تفرجگاه و مقصد گردشگری: بستر و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بستر و موانع توسعه مشارکتی یکی از تفرجگاه های اصلی و محلات سیاحتی تهران، موسوم به فرحزاد، مورد تحلیل قرار می گیرد. طی مقاله، نخست وضعیت فرحزاد از منظر سکونت/ محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی و گسترش کسب و کارهای خدمات رسان جهت بازدیدکنندگان توصیف و ذی نفعان اصلی توسعه محله شناسایی می شود. سپس، بستر و موانع توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی در فرحزاد در دو محور عملیاتی- ساختاری و اجتماعی- فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. بدین منظور، هم برنامه های تهیه شده توسط بخش عمومی جهت فرحزاد و هم دیدگاه های ذی نفعان مختلف در مورد بستر و موانع مشارکت تحلیل می شود. روش های به کار گرفته شده جهت مطالعه حاضر مشتمل بر تحلیل طرح ها و داده های موجود، مشاهده و نیز مصاحبه های نیمه ساختارمند با بازدیدکنندگان، ساکنان، دست اندرکاران برنامه ریزی و دیگر ذی نفعان بوده است. نتایج تحلیل برنامه های تهیه شده جهت فرحزاد که در لفظ و ظاهر بر ماهیت سکونتی- گردشگری محله تأکید می ورزند، حاکی از کم توجهی به جنبه های اجتماعی توسعه و به ویژه مشارکت جماعت محلی است. همچنین، بر پایه مصاحبه ها و مشاهدات، سطح پایین آگاهی، انسجام و همبستگی اندک، ناهماهنگی میان اهداف و تمهیدات نهادهای بخش عمومی و مشکل مالکیت امکان مشارکت محلی را، از جمله در توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی، کاهش داده است.
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
تصویرهای شهر در فیلم های سینمایی ایرانی: 1390-1309(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا تصویرهای گوناگون عمده ای را که از شهر در طول تاریخ سینمای ایران در فیلم های ایرانی بر پرده رفته است، در مرحله اول شناسایی وطبقه بندی و در مرحله دوم تبیین کند یعنی ارتباط آن ها را باتحولاتی که درکالبد و حیات اجتماعی شهرها پدیدار شده اند، توضیح دهد. در فیلم هایی که روایت فیلم در شهر روی می دهد، دوربین به اجبار بافت یک شهر را در زمان ساخت آن فیلم (همان گونه که هست) به نمایش درمی-آورد، اما در عین حال فیلمساز، همچون هنرمند می تواند با انتخاب زاویه دوربین، فاصله از سوژه، حرکت دوربین، رنگ، ریتم، صدا، تدوین و سایر عناصر سازندة هنر ترکیبی سینما، شهر را آن گونه که او می بیند به مخاطب نشان دهد. پس تصویر شهر فقط عکسی از واقعیت شهر نیست، بلکه مثل هر تصویر هنری دیگر شهری است که هنرمند دریافته است. افزون بر این، همان طور که از جامعه شناسی هنر دریافته ایم، این تصویر یک محصول فردی و برداشتی انتزاعی از شهر نیست، بلکه فیلمساز، خودآگاه یا ناخودآگاه، بخشی از روح و معنای زمانه و جامعه خود را باز می تاباند و به همین جهت دریافت او از شهر جزیی از میراث شناخت جامعه شناسانة شهر است.
روش ما در این پژوهش ساختارگرایی نکوینی مبتنی بر دیدگاه لوسین گلدمن است. در این روش ابتدا کوشیده شده تا ساختار مشترک فیلم های دربرگیرنده هریک از تصاویری که از شهر در فیلم های ایرانی درطول تاریخ این سینما، دیده شده است استخراج شود. روش ما برای این کار نشانه شناسی بوده است. در مرحله بعد این ساختارها با ساختار اجتماعی وتحولات آن مقایسه شده اند، تا معانی اجتماعی تصویرها کشف شوند، و از آنجا که از دیدگاه گلدمن، آفریننده اصلی آثارهنری نه مولف، بلکه گروه اجتماعی است که این جهان بینی درون آن شکل گرفته است؛ کوشیده ایم تا میان تصویرهایی که از شهر ارائه شده و نقش و جهان بینی طبقات واقشاراجتماعی پلی زده شود و روشن شود که این تصویرها محصول نگاه کدام گروه ها و طبقات اجتماعی به جامعه است؟
بر اساس آن چه دربالا آمد، کاوشی در فیلم های سینمایی ایرانی در طول تاریخ نزدیک به یک قرن آن، نشان می دهد که به طورکلی درهرکدام از دوره های پیش وپس از انقلاب چهار تصویر مشخص و متمایز از شهر در فیلم ها مشاهده شده اند (جمعاً هشت تصویر). اما نکته بدیع این است که آنچه از بررسی تصویرهای شهر در تاریخ سینمای ایران روشن می شود، غلبه تأمل برانگیز فیلم هایی است که در آن ها شهر، نه به عنوان فضایی زیبا و دل-نشین، شاد و امیدبخش، روان و با هویت، زنده و با اصالت؛ بلکه به مثابه مکانی خطرناک، فریبنده، مرگبار، سراب گونه، وحشت انگیز و حسرت بار بازنمایی شده است. به نظر می رسد این دید منفی، ارتباط زیادی با جابه-جایی های وسیع جمعیتی، گسترش سریع شهرها، انقلاب، موج مهاجرت ها و... دارد که منجر به بی ثباتی زندگی در شهرها شده است. به بیان دیگر می توان گفت که در این سال ها شهرنشینان با شهر به تفاهم نرسیده اند.
تحلیل مضمون تفکرات قالبی نسبت به قومیت (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار بررسی تفکرات قالبی و نگرش گروه های مختلف قومی نسبت به یکدیگر است. منظور از گروه قومی، گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. رویکرد این پژوهش مبتنی بر روش شناسی کیفی است و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل آنها نیز بر اساس تحلیل مضمون انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به گونه ای انتخاب شدند که برای هریک از گروه های قومی شش گانه (ترک، لر، فارس، بلوچ، عرب و کرد) تعداد کم و بیش یکسانی در نمونه وارد شوند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و یک مدل تماتیک از آن استخراج گردید که بیانگر وجود دو گرایش متضاد به طور همزمان است: از یک سو، نوعی احساس مبتنی بر انحصار طلبی قومی دیده می شود، به این معنا که هر یک از اقوام بر ویژگی ها و هویت قومی منحصر به فرد خویش تأکید می کنند و از سوی دیگر، نوعی چندگانگی قومی در میدان مورد مطالعه دیده می شود که با تأکید بر همبستگی ملی، اختلافات بین قومی را تا حدی کنار زده خیر عمومی را در راستای حفظ یکپارچگی و امنیت کشور مورد توجه قرار می دهد.
اعتیاد و زوال زندگی: انسان شناسی رنج برای لب خط تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی رنج، جریان قوی درد، زوال زندگی، ساختار محروم کننده، سوژه تضعیف هدف از این پژوهش آن است که بتوان که با توسل به انسان شناسی رنج زندگی های رنج مند، شکسته، کاهیده، خُردشده و له شده را با تکیه بر پرسه هایی در تجربه کار میدانی به نثری رنج مند بیاید. انسان شناسی رنج در باب اعتیاد حداقل باید چهار ویژگی داشته باشد: 1) ضد تقلیل به معتاد، 2) اولویت تجربه زیسته در زندگی شخص، 3) به نقد کشیدن ساختارهای اعتیادآور و 4) تعهد اخلاقی با رابطه ای شفقت آمیز نسبت به دیگری. محله لب خط تهران انباشتی است از انسان های بسیار با رنج های بسیار، دارای فضاهایی با اتمسفرهایی از اعتیاد، درگیری و تعفن. انسان های لب خطی، انسان هایی هستند مهاجر از جاهای دیگر ایران به قصد کسب درآمد در تهران، اما گرفتارشده در تخدیر و تحقیر، غرق شده در تعفن و تنزل، اسیرشده در بیماری و بیچارگی. در انسان نگاری تصویرهایی از کوچه ها و تصویرهایی از اتاق ها را با لحظاتی از زندگی چند نفر لب خطی در قطعه ها و پاره های نوشتاری همراه خواهم کرد. در نهایت با خلق مفهوم جریان قوی درد سیاست های کلان، خرد و شخصی را که در کار به زوال کشاندن زندگی یک لب خطی هستند ترسیم می کنم. هدف از این فرایند همدردی، مستندسازی و نقد است. شده. لب خط.
باستان شناسی نظام صنعتی؛ رویکردی در تبیین تأثیر متقابل انسان و صنعت در شهر، مطالعه موردی کارخانه سیمان ری در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باستان شناسی نظام صنعتی، شاخه ای از باستان شناسی است که علی رغم عدم پذیرش همه جانبه جامعه دانشگاهی به عنوان شاخه ای از باستان شناسی تا 20 سال گذشته، توانسته کمک های ارزشمندی به مطالعه تاریخ جوامع صنعتی ارائه دهد. در اینجا سعی شده که نسبت به روش شناسی مطالعه میدانی بر وجه جامعه شناختی، فرهنگی و تحلیلی باستان شناسی نظام صنعتی تأکید بیشتری صورت گیرد. به همین منظور ابتدا تاریخچه ای از نظام صنعتی و تحلیل های نظری مرتبط با آن بیان می شود. سپس تاریخچه ای از باستان شناسی صنعتی و روش شناسی مطالعه در این حوزه ارائه می گردد. در ادامه سعی می شود که بر رهیافت های نظری این حوزه ی پژوهشی، پرداخته و در نهایت امکانات باستان شناسی صنعتی در ایران مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. در این رویکرد بررسی کارخانه سیمان ری به صورت موردی نمونه عینی از این نوع پژوهش معرفی شده است
زمینه های نهادی بروز نگرانی در تجربه زیسته ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تحولات در جامعه ایرانینشان از پررنگ شدن «نگرانی» در زیست جهان ایرانیان دارد. ما جامعه شناسان به نگرانی درباره مسائل اجتماعی خو گرفته ایم اما اینک این خود نگرانی است که تبدیل به مسئله شده است. مراحل اصلی چرخه زندگی به ویژه پس از نوجوانی در ایران امروز به گونه ای روزافزون نگران زا گردیده است. کنکور، شغل یابی، ازدواج، خرید مسکن، فرزند زایی، تربیت فرزند، سلامتی، بازنشستگی، مرگ و.... در تجربه معاصر ایرانیان با نگرانی هایی زیادی همراه است که امنیت روانی را سلب نموده و اخلاق فردی و اجتماعی را به مخاطره انداخته است. این مقاله با بهره مندی ازنظریات باربالت، بک، گیدنز و باومن در پی تبیین زمینه های ساختاری ایجاد نگرانی است. روش این مقاله تحلیل ثانویه است و از آمارها و داده های نهادی موجود استفاده می نماید. به نظر می رسد در ایران «تزلزل نهادی» زندگی را پیش بینی ناپذیر و نگران کننده ساخته است. مقاله با مرور شاخص هایی در نهادهای مهم کشور مانند اقتصاد، خانواده
و بوروکراسی نشان می دهد که چگونه این ساختارها زندگی روزمره را پیش بینی ناپذیر ساخته و از این رو سبب ناامنی هستی شناختی گشته اند. ناامنی هستی شناختی نگرانی را در تجربه زیسته ایرانیان تشدید کرده است. این وضعیت نگران زا را فقدان نهادها و سازمان های رفاه اجتماعی کارآمد تشدید کرده است.
زنانگی و مردانگی در جامعه افغانستان: تحلیل گفتمان فیلم سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیان کننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟
برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیت ها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشان دهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگ های یکی از معروف ترین فیلم های افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روان کاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرق شناسی تحلیل شده اند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگ های داخلی در شهرکابل بازنمایی می کند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایان گر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانی ها نیست. البته، شیوه های گفتمانی، به خصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمی توان آن را تنها گفتمان حاکم دانست.
رمضان در فرهنگ مردم الیگودرز
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی انسان شناسی انسان شناسی فرهنگی انسان شناسی کاربردی انسانشناسی شهری فرهنگ مردمی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی انسان شناسی انسان شناسی فرهنگی انسان شناسی شناختی انسان شناسی دین
سیر و تحول کتابت و انتقال اطلاعات در پیدایش تمدن های شرق باستان مانند ایران، بین النهرین و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای مهم کتابت و خط استفاده از آن برای ذخیره سازی اطلاعات با ظرفیت نامحدود است که با حافظه انسان با ذخیره سازی محدود، قابل مقایسه نیست. نخستین کتابت با لوحه های سومری، به عنوان قدیم ترین گل نوشته های مربوط به نیمه هزاره چهارم ق.م، شروع شد. بعد از سومریان، بابلیان نیز بر لوحه های گلی می نگاشتند و در کتابخانه های منظم خود آن ها را حفظ می کردند. حفاری باستان شناسی در تل مردیخ، در جنوب غربی شهر حلب در سوریه، از وجود یک کتابخانه مهم پرده برداشت. در رأس شمرا در نزدیکی لاذقیة سوریه نیز گنجینه ای یافت شد و در میان اشیای آن، گل نوشته های فراوانی به دست آمد که بر آن ها حروف میخی به زبان اوگاریتی نوشته شده بود. در کتابخانه اوگاریت بخش وسیعی از نوآوری های هزار ساله خاورمیانه جمع شده بود. در کاوش های شهر هاتوشاس، پایتخت هیتیت ها، در آناتولی نیز هزاران گل نوشته به دست آمد. اداره کنندگان این مجموعه طی قرن ها از مهارت های فراوان دیگران در سایر کتابخانه های خاور میانه بهره بردند و دریافتند که در میان هزاران گل نوشته چگونه به گل نوشته مورد نظر دست یابند. بعدها کتابخانة آشور بانیپال در نزدیکی تپه کیونجیک در نزدیکی شهر موصل عراق کشف شد. درباره کتابخانه ها در مصر نیز باید گفت کهن ترین آثار ادبی مصریان معمولاً برخاسته از معابد بوده و پایه دینی داشته است و همه این ها در کتابخانه یا مرکز اسناد معابد نگه داری می شدند. در ایران نیز یکی از کهن ترین مرکز اسناد مکتوب هخامنشی از خزانه تخت جمشید به دست آمده است.
شادمانی اجتماعی؛ رهاورد عقلانیت اجتماعی(مورد مطالعه: شهروندان بزرگسال تهرانی 65-18ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا ابعاد عقلانیت اجتماعی بر شادمانی اجتماعی مؤثر است. چارچوب نظری تحقیق از تلفیق نظریه های زولنای در زمینه عقلانیت اجتماعی و شادمانی اجتماعی لیندنبرگ تشکیل شده است. در این تحقیق از رویکرد توصیفی علی و روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان بزرگسال تهرانی 65 - 18ساله در سال 1391 است و حجم نمونه 400 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد: انتخاب تقدس اخلاقی که ترکیبی از رعایت هنجارها و رعایت حقوق دیگران است بر شادمانی اجتماعی بیشترین تأثیر را دارد و انتخاب عقلانی که در آن به حداکثر رساندن نفع فردی بیان می شود بر شادمانی اجتماعی اثر مستقیم ندارد.
معنای اجتماعی پول از دیدگاه زنان متأهل شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پول به عنوان یک ابزار، تمامی ابعاد زندگی را در برگرفته و بیشتر حوزه های دانش را تحت تأثیر خود قرار داده است. حوزه نفوذ پول به گونه ای گسترده شده است که از کارکرد ابزاری فراتر رفته و به یک پدیده فعال و مقتدر تبدیل شده است. این پژوهش به بررسی معنای اجتماعی و نقش پول در میان زنان جامعه با هدف شناخت نقش جنسیتی پول می پردازد. روش تحقیق پدیدارشناسی جامعه شناختی است. برای نمونه گیری از 40 زن متأهل ساکن شهر کرج، بین سنین 20 تا 70 مصاحبه های عمیق گرفته شده است. یافته های تحقیق 280 گزاره مرتبط با پول را نشان می دهد که به 52 معنا تقلیل یافتند و در ده حوزه طبقه بندی شدند. این ده حوزه عبارت اند از خوشبختی، عرف، اخلاق، زمان، بدن، دولت، بازار، دانش، روان، دین و خانه. مفاهیم به دستآمده از معنای اجتماعی پول را این گونه می توان برشمرد پول از دیدگاه فردی به مثابه جریان زندگی است که امیددهنده و آرامش بخش است و هرگونه نگرانی را از بین می برد و اعتمادبه نفس می دهد. پول از دیدگاه خانواده یکی از عناصر اصلی زندگی است که از طریق کار، پس انداز، ارث، وام و توانایی زنانه با داشتن عقل معاش تأمین می شود. پول از دیدگاه فرهنگ ارگانی است که بیشترین فعالیت های مرتبط با چهار حوزه عرف، دین، بدن و اخلاق را سامان می دهد. پول از دیدگاه حوزه عمومی ابزار قدرتمندی است که یا از سوی دولت به کار گرفته می شود و یا نقش کلیدی در بازار دارد.
عکاسى و چرخش فرهنگی (بررسى نقش فناورانه دوربین عکاسى و عکس در تغییرات فرهنگى جامعة ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران عرصه پساپدیدارشناسی می کوشند انسان، جهان، و فناوری را در رابطه ای هم بسته با هم قرار دهند و در نظر دارند نسبتی را مشخص کنند که فناوری میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است. دوربین عکاسی، در مقام فناوری و رسانه ای فرهنگ ساز، به فراخور بافتی که در آن قرار می گیرد معانی اجتماعی و فرهنگی خاصی را نیز تولید می کند. در این مقاله سعی بر آن است به نقش فناورانه دوربین عکاسی در جامعه و فرهنگ ایران پرداخته شود. نگارنده در پی یافتن نسبتی است که عکاسی میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است، نسبتی که چرخشی فرهنگی را قطعیت بخشیده است، و می کوشد تحلیلی بر بنیان آرای دیرینه شناختی فوکو ارائه دهد تا بنیان های معرفت شناختی این چرخش فرهنگی را نیز مشخص کند. نتایج حاکی از آن است که عکاسی به ایجاد نوعی جهان بینی مبتنی بر امور، پدیده ها، و مناسبت های این جهانی و دنیوی منجر شده و ایران را دست خوش نوعی نوگرایی فرهنگی کرده است.
تحلیل ساختاری دوگانگیِ نماد دوماهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تفسیر تحلیلی تصویر ماهی/ دوماهی در هنر ایران است. تصویری که از کهن ترین دوران تاریخی تا دوران متأخر در سراسر جهان تکرار می شود. این نقش از سویی بازنمود صورت فلکی حوت است و در نجوم کهن کاملاً شناخته شده است و از سوی دیگر با نقشی در فرش ایران موسوم به ”ماهی درهم“ کاملاً مشابه است. برای این اصطلاح متأخر توصیف های متعددی از سوی پژوهشگران ایرانی ارائه شده است، ولی هیچ کدام آن را با صورت فلکی حوت مرتبط ندانسته اند. از این رو نه تنها آیکون دوماهی که در پژوهش های مرتبط با حوزه مطالعات فرش، سفال و ... ”ماهی درهم“ نام گذاری شده است، به پرسش کشیده می شود، بلکه کوشیده می شود با روش آیکون نگاری که برای شناساندن ساختار نمادین این گونه تصاویر امروزه در جهان شناخته شده است به تفسیر این تصویر بپردازیم. همچنین تلاش می شود تا از طریق تحلیل ساختاری دوگانگی چنین نقشی، به شبکه ارتباطی میان نمادها آن گونه که در جهان شناسی جهان باستان در انطباق جهان کبیر و صغیر مطرح است، برسیم. برای نیل به این هدف، در این مقاله پس از پژوهش در تاریخ تصویری چنین نقشی و پیوند متون مرتبط با آن، به ارتباط واژه ماهی و ماهیچه در زبان فارسی و دیگر زبان های هند و اروپایی و به تبیین و مستندسازی نظام نمادین ساختاری چنین نمادی پرداخته می شود.
باستان شناسی فیروزه: انسان، سنگ و رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمین شناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسان ها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهره برداری می کرده اند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانی زایی مس هستیم وجود داشته و استفاده می شده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشان دهنده بهره برداری بومی در این نواحی است. نمونه های باستان شناسی نشان می دهد انسان ها در دوره های نوسنگی، مس سنگی و مفرغ از آن استفاده می کرده اند. در دوره تاریخی و خصوصاً بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گسترده ای و احتمالاً با لایه های معنایی متفاوتی از آن بهره می برده اند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلی اش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزه های مرغوب از نامرغوب و منشأ آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیده ای طبیعی است آنگاه که درباره شکل گیری، عناصر تشکیل دهنده و بافت طبیعی آن بحث می شود. فیروزه پدیده ای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روش های باستان شناسی انسان شناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخش هایی از مقاله استفاده شده است.