فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۸۴۷ مورد.
هویت حاشیه ای، مفهومی سیال است و با نیروها و شرایط متعددی پیوند دارد و طی فرایندهای مختلف شکل می گیرد؛ براین اساس، در پژوهش حاضر سعی شده است فرایند و چگونگی ظهور هویت حاشیه ای دانشجویان تحصیلات تکمیلی بلوچ مطالعه شود. در این پژوهش، از نظرییه زمینه ای اشتراوس و کوربین استفاده شده است. نمونه گیری، براساس دو نوع نمونه گیری نظری و هدفمند انجام شده است. مشارکت کنندگان تحقیق، دانشجویان بلوچ مقطع ارشد و دکترای دانشگاه های دولتی بوده اند. از بین این دانشجویان، 4 نفر دانشجوی دکترا و 11 نفر دانشجوی ارشد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبیه عمیق به دست آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که ازنظر مشارکت کنندگان، نیروها و شرایطی مانند ناهمسانی و ناهمسازی مذهبی، پذیرش بوروکراتیک ضعیف، دفع دیوان سالارانیه هویت بلوچی، بازنمایی منفی و کلیشه سازی رسانه ای از هویت بلوچ ها، آموزش وپرورش، هژمونی فرهنگی و سیاست محو زبانی، مشروعیت یافتگی حاشیه ای شدن، مکانمندی نامطلوب، سوء مدیریت مدیران دولتی و سیاستمداران، توسعه نیافتگی و محرومیت و ناکارآمدی نیروهای سطح استان، در ظهور هویت حاشیه ای نقش دارند. اصلی ترین پیامد ظهور هویت حاشیه ای ازجمله فرسایش و گسست تعلق به هویت ملی، برجسته شدن مرزهای هویتی است.
فرایند خلق بی تفاوتی اجتماعی در بافت تعاملی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
165 - 190
انسان ها در زندگی روزمره دائماً در معرض انتخاب های گوناگون قرار می گیرند و باید در خصوص کنش ها و واکنش هایشان تصمیم گیری کنند و روابط شان را با دیگران سامان دهند.
دو سرِ افراطیِ طیفِ مواجهیه اعضای جامعه با یک دیگر را می توان از مواجهیه فعّال و مطلقاً مسئولانه در نظر گرفت تا بی تفاوتی و نادیده گرفتن موقعیت و افرادِ درگیر در آن.این که چه فرایندی طی می شود که در آن، فردِ نوعی موقعیت خودش و دیگران را در فرایند تعاملی ارزیابی کرده و به این نتیجه می رسد که در یک فرایند باید درگیر شود و مداخله کند، و در فرایندی دیگر باید محتاطانه نظاره گر باشد و مداخله نکند، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.در این مقاله، تلاش می کنیم تا در چارچوب نظری روشی اتنومتدولوژی و برمبنای ایده های گارفینکل و هم چنین نظرییه بیمن در مورد بافت تعاملی ایرانیان، با استفاده از تکنیک های مشاهدیه مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته، ضمن ارائیه تعریفی بومی از مفهوم بی تفاوتی اجتماعی و گونه شناسی انواع موقعیت های اجتماعی در بافت تعاملی ایرانیان، انتخاب بی تفاوتی را در نسبت با موقعیت های اجتماعی مختلف مورد بررسی قرار دهیم.براساس یافته ها، در نسبت با دو حوزیه تقابل نمادین اصلی «برابری نابرابری» و «صمیمیت غریبگی» که در فرایند تعاملی ایرانیان وجود دارد، شش نوع موقعیت اجتماعی برای خلق بی تفاوتی اجتماعی قابل شناسایی است.
فرا تحلیل کیفی مقالات علمی ناظر بر مسئله فرار مغزها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
فرار مغزها را می توان به منزلیه نوعی پدیده یا مسئلیه اجتماعی تعریف کرد که در واقعیت روند توسعیه ملّی کشورهای در حال توسعه تبعات منفی و در شرایطی پیامدهای مطلوبی دارد. اصولاً جامعیه ایران برای دست یابی به الگویی از پیشرفت، نیازمند تعلیم، پرورش و به کارگیری نیروی متخصص در جنبه های متعدد توسعه است و تقویت استعدادهای داخلی و کاستن از خلأهای فکری و مادی از ضرورت های آن محسوب می شود. از این رو، شناسایی زمینه ها، دلایل و پیامدهای پدیدیه فرار مغزها نیازمند تبیین و تدقیق مضاعف است. تا کنون پژوهش های گوناگونی درباریه مهاجرت نخبگان ایرانی انجام شده است. این مقاله با استفاده از روش فرا تحلیل کیفی، 45 مورد از مقالات علمی تولید شده در ایران از سال 1380 (جست و جوشده در چهار پایگاه داده های علمی) را بررسی توصیفی و همچنین ارزیابی (در ابعاد سؤالات، فرضیات، اهداف و نتایج) کرده است. به نظر می رسد که ضرورت و کاربرد این فرا تحلیل می تواند در رصد مشکلات اجتماع علمی کشور و مضافاً سیاستگذاری های علمی مقتضی در ابعاد تقنینی و اجرایی مؤثر باشد. در انتها نیز جمع بندی و تحلیل جامعه شناسانه از فرار مغزهای ایرانی و راهکارهای کاستن از آن ارائه شده است.
مطالعه کیفی تصمیم گیری های زنان در رابطه با جراحی های زیبایی (با رویکرد نظریه مبنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
179 - 202
این مقاله با رویکرد نظریه مبنایی به مطالعه کیفی شرایط مداخله گر در تصیم گیری های زنان در رابطه با جراحی زیبایی پرداخته است. در ابتدا با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و روش گروه متمرکز با 14 زن ساکن در مشهد که جراحی زیبایی انجام داده اند، از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های عمیق صورت گرفت و پس از تحلیل داده ها براساس مدل پارادایمی اشتروس و کربین، پیوند بین مقولات اصلی و فرعی تحقیق، یرای تأیید مدل ساخته شده با 15 نفردیگر مصاحبه عمیق صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که زنان در پی آگاهی یافتن از امکانات و روش های جدید در جراحی زیبایی، به دنبال اطلاعات بیشتر رفته و پس از بررسی در این مورد و به توصیه ی پزشکان، تصمیم به جراحی زیبایی گرفته اند. در بعضی موارد ایده ی اولیه ی جراحی زیبایی، پس از مراجعه ی آنان به پزشکان به منظوری غیر از جراحی زیبایی، شکل گرفته. تمامی مشارکت کنندگان به تأثیر پذیرفتن از دوستان و آشنایانی که اقدام به جراحی زیبایی نموده اند، اشاره داشته اند. در نتیجه، مدل نظریه ساخته شده، نقش عواملی همچون پیشرفت پزشکی، عاملیت جراحان، الگوپذیری از تجربه ی زنان دیگر را به عنوان عوامل مداخله گری که تصمیم گیری زنان را در انتخاب راهبرد جراحی زیبایی تسهیل می کنند، بسیار تأثیر گذار نشان می دهد
تحرک اجتماعی میان نسلی در بین شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 232
آمارهای تنبلی اجتماعی و نشانگرهای آن و میزان پایین تحرک اجتماعی صعودی و روند رو به رشد عوامل خطرآفرین آن از مسائل مهم جامعه امروز ایران است. هدف این تحقیق مطالعه میزان و شناسایی عوامل تحرک اجتماعی میان نسلی به عنوان مسئلیه اجتماعی در بین شهروندان بالای 25 سال کلان شهر تهران است. از درون نظریه های مختلف، قدرت اجتماعی، قدرت سیاسی، قدرت فرهنگی، قدرت اقتصادی و قدرت نمادین استخراج و به عنوان عوامل مؤثر بر تحرک اجتماعی سنجش شده است. تحرک اجتماعی میان نسلی به عنوان متغیر وابسته با تفاضل اولین شغل و شغل فعلی پاسخگویان، با اولین شغل و آخرین شغل پدرانشان عملیاتی شده است. روش اصلی پژوهش پیمایش، ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه، حجم نمونه 1054 نفر و شیویه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فقط 30 درصد مردم تهران تحرک اجتماعی میان نسلی صعودی داشته اند که میانگین آن در دامنه ای از صفر تا 100، برابر با 20 است. قدرت اجتماعی درحد زیاد، قدرت نمادین در حد متوسط، قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در حد خیلی کم و قدرت فرهنگی خانواده نیز در حد اندک بدست آمده است. قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی با تحرک اجتماعی میان نسلی دارای همبستگی معنادار بودند. رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهایی مانند محل تولد، وضعیت تأهل و شبکه فامیلی بر تحرک اجتماعی میان نسلی تأثیر مستقیم داشته اند. 042/0= R2 نشان می دهد رابطیه علی بین تحرک میان نسلی و متغیرهای زمینه ای بسیار ضعیف است و تحرک میان نسلی چندان از عوامل درون مدل نظری پژوهش تبعیت نمی کند. تحقیق نشان می دهد بسیاری از عوامل مورد توجه نظریه پردازان اجتماعی تاثیری در تحرک اجتماعی میان نسلی شهروندان تهرانی در این مقطع زمانی نداشته اند و شرایط تحرک اجتماعی میان نسلی در جامعه تهران از مدل ها و عوامل دیگری پیروی می کند که مستلزم پژوهش های وسیع تری است.
شاخص سازی و رتبه بندی عملکرد جمعیّتی شهرهای جدید در ایران با تأکید بر عوامل اجتماعی و اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
263 - 285
امروزه وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهرهای جدید و نیز بارگذاری جمعیّتی آنها از مهم ترین موضوعاتی است که توجه سیاست گذاران و محققان حوزیه اجتماعی را به خود جلب نموده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعیه وضعیت اجتماعی و جمعیّتی شهرهای جدید در ایران است. نظریه های شهر خطی و توسعه مرحله ای یک ناحیه شهری چارچوب نظری تحقیق حاضر است. تحقیق حاضر از نوع کمّی و بر پاییه تحلیل ثانویه داده های سرشماری های عمومی نفوس و مسکن سال های 1385، 1390 و 1395 است. برای این منظور از بین تمامی شهرهای جدید، تعداد 12 مورد از آنها، که هم موفق به جذب جمعیّت شده و هم در سال 1395، از نقاط شهری کشور به شمار آمده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که تمامی شهرهای جدید در دوریه مورد بررسی در شاخص های اقتصادی و جمعیّتی_اجتماعی روند نسبی بهبود را طی کرده اند و نمریه تمامی شهرها در این زمینه، روند صعوی داشته است. شهرهای جدید صدرا، بهارستان و اندیشه بالاترین نمره در شاخص نهایی جمعیّتی و اجتماعی را کسب کرده اند. شهرهای مذکور از نظر معرف های کالبدی و فضایی، یعنی فاصله از مادرشهر و تراکم شهری در وضعیت خیلی مناسبی قرار دارند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نشانگرهای فوق مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد شهرهای جدید در ایران هستند.
کنش مسئولانه در فرایند جامعه پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
285 - 308
در این تحقیق وضعیت و فرایند رفتار مسئولانیه زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش پیمایش، داده های مورد نیاز تحقیق از تعداد 400 نفر نمونه از بین جامعیه آماری پژوهش که شامل شهروندان بالای 18 سال شهر یاسوج بودند به روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. تحلیل یافته های توصیفی پژوهش نشان داد، میزان مسئولیت پذیری شهروندان شهر یاسوج نسبت به محیط زیست در حد متوسط بود. در بخش یافته های استنباطی، رابطیه مسئولیت پذیری زیست محیطی، به عنوان متغیر وابسته، با سایر متغیرها (جامعه پذیر ی زیست محیطی دین داری و آگاهی زیست محیطی)، به عنوان متغیر مستقل، مورد سنجش قرار داده شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای جامعه پذیری، آگاهی زیست محیطی و دین داری با متغیر وابسته (مسئولیت پذیری زیست محیطی) رابطیه معنادار وجود دارد. به این صورت که هرچه افراد از آگاهی زیست محیطی بیشتر و جامعه پذیری و دین داری قوی تری برخوردار باشند، نسبت به محیط زیست مواجهیه مسئولانه تری داشتند. نتایج همچنین نشان داد با افزایش سن و تحصیلات پاسخگویان، میزان مسئولیت پذیری آنها افزایش می یابد. از نظر جنسیت نیز تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شد، به این صورت که زنان مسئولیت پذیری زیست محیطی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند. در تحلیل نهایی، به این نکته اشاره شد که تغییر رفتار شهروندان و شکل دادن رفتار مسئولانه مستلزم قرار دادن این شکل از رفتار ذیل فرایند جامعه پذیری و توجه نهادهای جامعه پذیری به این بعد از رفتار شهروندان است. نهادهای جامعه پذیری با درک اهمیت نقش محیط زیست در زندگی انسان، می توانند با برنامه ریزی و تولید محتوای مناسب مرتبط با محیط زیست، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتار مسئولانیه شهروندان نسبت به محیط زیست ایفا نمایند.
تجربه زنان روستایی از توانمندسازی اقتصادی با تکیه بر صندوق اعتبارات خرد (مورد مطالعه: روستای روح آباد شهرستان زرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
193 - 234
غالبا صندوق های اعتباری خرد زنان روستایی به عنوان یکی از سازوکارهای مهم جهت توانمندسازی در نظر گرفته می شوند. در این مطالعه تلاش شده است ابعاد توانمندساز و چالش های این صندوق ها براساس تجربه زنان بهره مند از این اعتبارات و همچنین راهکارهای پیشنهادی آنها برای کاهش یا تعدیل وجوه چالش آفرین این فعالیت ها شناسایی و مورد بحث قرار گیرند. بر این اساس پس از مشاهده ی مشارکتی میدان مورد مطالعه، مصاحبه های عمیق با ده زن روستای روح آباد شهرستان زرند انجام شد. زنان مورد مطالعه در این پژوهش حداقل دو و حداکثر 5 سال سابقه ی عضویت در صندوق روستای خود را دارا بودند. داده های بدست آمده از این مصاحبه ها به وسیله نرم افزار maxqda و با تکنیک تحلیل تماتیک ذیل سه مقوله اصلی ابعاد توانمندساز،چالش ها و راهکارها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مضامین به دست آمده در بخش ابعاد توانمندساز به توانایی جذب سرمایه گذار، افزایش قدرت چانه زنی، افزایش سرمایه اجتماعی و حذف واسطه ها اشاره می کند. یافته های بخش چالش ها نیز تحت دو عنوان فرعی چالش های فردی و ساختاری مورد شناسایی قرار گرفتند و در نهایت افراد مصاحبه شونده به راهکارهایی از جمله توانمندی خلاقیت محور ، گسترش حمایت های مالی، الویت ابزار تولید و تقسیم کار و برون سپاری برخی وظایف تولیدی جهت بهبود عملکرد صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی اشاره کردند.
فرهنگ انگ زنی و روایت های سوء مصرف کنندگان مواد مخدر از پذیرش تدریجی انگِ معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
111 - 140
انگاریه معتاد نه پدیده ای طبیعی است و نه واقعیتی عریان که در همیه جوامع و فرهنگ ها، معنا و مضمون یکسانی داشته باشد، بلکه برچسب یا انگی است که جامعه به میانجی سازوکار هایی پیچیده به افراد کج رو می زند. قصد اصلی این جستار تأملی انتقادی در شیوه های برساختِ اجتماعیِ انگاریه معتاد است؛ اینکه چگونه برخی افراد به میانجی سازوکار هایی پیچیده در جامعه، انگ معتاد می خورند و به تدریج دلالت ها و پیامدهای این خودانگاریه جدید را در حیات فردی و اجتماعی شان می پذیرند. این پژوهش برای مطالعیه کیفی نحویه شکل گیری فرهنگِ انگ زنی به تحلیل تجربی سازوکار های شکل گیری انگ معتاد درون خرده فرهنگِ سوء مصرف کنندگانِ مواد مخدر پرداخته و این کار را با تحلیل روایت های سوءمصرف کنندگان مواد مخدر از پذیرش انگ معتاد انجام داده است. در این پژوهش کیفی، نمونه ها از میان معتادان مرد در کمپ های ترک اعتیاد سنندج به شیویه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش انجام کار تحلیل روایت است و محتوای روایت های مصاحبه شوندگان با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک تفسیر شده است. نتایج بیانگر آن است که سازوکار هایی چون «واگرایی فرد و جامعه»، «خودخوارانگاری»، «احساس بیگانگی»، «طرد اجتماعی»، «احساس ناامنی و تنهایی» و «دوگانگی احساسی» عمده ترین سازوکار های ذی مدخل در شکل گیری فرهنگ انگ زنی و پذیرش انگ معتاد از جانب سوء مصرف کنندگان مواد مخدر هستند. به بیانِ دیگر، طرد فرد از جامعه و هجرت او به سوی خرده فرهنگ سوء مصرف کنندگان مواد مخدر به احساس خودخوارانگاری و تهی شدن شخصیت از انگاره ها و معانی قبلی می انجامد و لذا آمادگی فرد برای پذیرش خودانگاریه جدید بیشتر می شود. بنابراین فرهنگ انگ زنی در حدِ فاصل گسست از فرهنگ مسلط تا گرویدن به خرده فرهنگی معارض شکل می گیرد.
واکاوی بسترها و پیامدهای اجتماعی شدن قلیان در میان جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
369 - 397
براساس شواهد میدانی، مصرف قلیان در جامعه روبه افزایش است و به نوعی مصرفی همه پسند شده است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی از بسترهای شکل دهنده مصرف قلیان در بین جوانان شهر یزد است. این پژوهش در پارادایم کیفی و به روش نظرییه زمینه ای انجام شده و داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با 21 نفر از جوانان 15 تا 29 ساله شهر یزد گردآوری شده است. داده ها طی سه مرحله متوالی باز، محوری و گرینشی کدگذاری و به منظور شناسایی مقولات، روابط میان آنها و ساختار مفهومی نهایی پالایش شده اند. یافته های پژوهش شامل 33 مقوله از جمله هنجار گروه مصرف، اپوخه مشکلات، عادت وارگی مصرف قلیان، عاطفه بحرانی، فراغت های مصرف محور و غیره و یک مقوله هسته ای تحت عنوان «پذیرش اجتماعی قلیان» می باشد. تبیین نتایج نشان می دهد که مصرف قلیان در جامعه و در میان خانواده ها با پذیرش اجتماعی همراه است و قلیان در حال تبدیل شدن به ابزاری مشروع برای تفریح و وقت گذرانی است، به طوری که پیش از هر نهاد یا گروه مرجعی، خانواده و بسترهای افتراقی خانوادگی زمینه ی مناسب برایمصرف قلیان را مهیا می کند. این امر لزوم توجه بیش ازپیش به تغییرات فرهنگی و ارزشی خانواده ها، و ایجاد و جایگزینی زمینه های تفریحی و فراغتی جدید برای خانواده را گوشزد می کند.
مطرودیت مضاعف؛ روایتی از زیست زنان کولی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 365
در پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته زنان کولی شهر خرم آباد از طرد اجتماعی، تلاش شده زیست جهان و نظام معنایی آنها و زیست حاشیه ای توصیف و تفسیر شود. بر همین اساس از پارادایم تفسیری و روش پدیدارشناسی، برای انجام این تحقیق استفاده شد تا از این طریق با رجوع به تاریخچه زندگی اجتماع حاشیه نشین کولی ها به فهم میان ذهنیت های آن ها پرداخته شود. جمع آوری داده ها با مشارکت کنندگان از طریق ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و مصاحبه گروهی انجام شد. در این مطالعه با انجام مصاحبه با 15 نفر و برگزاری دو مصاحبه گروهی اشباع نظری حاصل شد. برای انتخاب مشارکت کنندگان روش نمونه گیری گلوله برفی به کار گرفته شد. محور اصلی یافته های این مطالعه، چندوجهی بودن محرومیت و طرد زنان و دختران کولی را نشان می دهد که مفهوم پایه «مطرودیت مضاعف» را به تصویر کشیده است. چرخه، شرایط و زمینه های مطرودساز زنان و دختران کولی در قالب 9 مقوله از قبیل «فقدان قدرت چانه زنی زنان در محیط خانواده، تحقیر و خشونت در خانواده و فضای اجتماعی، کلیشه های جنسیتی و حکمرانی بر ذهنیت زنان کولی، دوری گزینی زنان بومی از ارتباط با زنان کولی، تکدی گری زنان به عنوان تنها منبع تامین معیشت، بی پناهی در پناهگاه زندگی، دختران کولی و بازمانده از تحصیل، کار و کودکی خیابانی و تلاش برای زنده ماندن و کار در کودکی» توصیف و تفسیر شده است. این زنان و دختران در وضعیت حاشیه ای زیست می کرده اند و فرایند طرد این مشارکت کنندگان وابسته به شرایط و زمینه های متعددی است و در یک فرآیند چرخه ای مطرودیت آن ها بازتولید می شود.
نسبت آگاهی و دغدغه ها با رفتارهای زیست محیطی در جوامع روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
343 - 363
هدف از انجام تحقیق بررسی نسبت آگاهی و دغدغه ها با رفتارهای زیست محیطی در جوامع روستایی بود. برای تبیین مسئلیه تحقیق نظریه های رفتاری و جامعه شناسی محیط زیست از قبیل شکاف دغدغه – رفتار و همچنین پارادایم اکولوژیکی جدید (NEP) به کار گرفته شد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع کمی با استفاده از ابزار پرسش نامه بود. جامعیه آماری این پژوهش، سرپرستان خانوار روستایی بخش مرکزی شهرستان باغملک استان خوزستان هستند. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 341 نفر تعیین شد. افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک چند متغیریه مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که آگاهی و رفتار زیست محیطی سرپرستان روستایی در سطح بالا و دغدغیه زیست محیطی آنها در سطح متوسط است. نتایج تحقیق نشان داد که آگاهی زیست محیطی تأثیر مستقیم و معنی داری بر رفتار زیست محیطی دارد. نتیجیه آزمون خودگردان سازی نشان داد که آگاهی زیست محیطی از طریق دغدغیه زیست محیطی بر رفتار زیست محیطی تأثیر می گذارد. استدلال این مقاله این است که با افزایش آگاهی روستائیان در رابطه با مسائل و موضوعات محیط زیست دغدغه و نگرانی های زیست محیطی آنها افزایش پیدا می کند که می تواند نقش بسزایی در شکل گیری رفتارهای سازگار با محیط زیست در بین آنها داشته باشد.
رفتارهای پرخطر پیامد عضویت در شبکه های مجازی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز گنبد کاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
149 - 169
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی و وقوع رفتارهای پرخطر انجام یافته است. روش پژوهش پیمایشی با طرح تحقیق مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز گنبدکاووس به تعداد 2000 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران یک نمونه 313 نفری از آن با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی و تصادفی انتخاب شده است. ابزار تحقیق شامل سه پرسشنامه: اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه استاندارد رفتارهای پرخطر می باشد. کار تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شده است. یافته ها نشان دادند: بین استفاده از شبکه اجتماعی مجازی و وقوع رفتار پرخطر(انحراف جنسی و خودکشی) با توجه به مقدار معنی داری (0. 20 برای انحراف جنسی و 0. 62 برای خودکشی) رابطه ای وجود ندارد (مقادیر کمتر یا مساوی 0. 05). اما در دو رفتار پرخطر خشونت و مصرف مواد مخدر این رابطه معنادار بوده است. به طوری که مقدار معنی داری در هر دو رفتار 0. 000 شده است. با توجه به مقدار ضریب همبستگی شدت این دو رفتار پرخطر متوسط رو به پایین می باشد (برای متغیر خشونت مقدار ضریب 0. 39 و برای متغیر مصرف مواد مخدر، مقدار ضریب 0. 24 می باشد). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که نوع و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی توان پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر را دارند
عملکرد نیروی انتظامی در مدیریت رفتار تماشاگران فوتبال (مطالعه موردی: هواداران داماش رشت و ملوان بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
391 - 414
پرخاشگری و خشونت تماشاگران در محیط های ورزشی همچون ورزشگاه های کشور امروزه به یکی از معضلات و مشکلات روبه رشد در ورزش کشور بدل شده است. نیروی انتظامی به عنوان یکی از ارکان مهم مدیریت رفتار تماشاگران نقش مهمی در کاهش پرخاشگری و هیجانات حاضرین در ورزشگاه ایفاء می کند. در این راستا، آگاهی از عملکرد این نهاد رسمی در کنترل و هدایت هیجانات تماشاگران به مسیرهای امن و کنترل شده در کنار شناسایی عوامل فردی-اجتماعی، محیطی تاثیرگذار بر پرخاشگری کلامی و رفتاری تماشاگران از اولویت های پژوهش حاضر بوده است که با استفاده از رویکردی ترکیبی ساختی-کارکردی، ناکامی- پرخاشگری و یادگیری اجتماعی فرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایش بوده است و بر این اساس با حجم نمونه ۳۰۰ نفر از تماشاگران دو باشگاه فرهنگی ورزشی داماش رشت و ملوان بندر انزلی در سری مسابقات جام خلیج فارس (۱۳۹۱-۹۲) فرضیات تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. بمنظور تبیین فرضیات از آزمون های آماری چون همبستگی پیرسن، آنوا و فریدمن استفاده گردید و نتایج تحقیق حاکی از آن است که نگرش تماشاگران نسبت به عملکرد نیروی انتظامی در بیشتر موارد مورد بررسی رضایتبخش گزارش شده است، بین هویت ورزشی، هویت تیمی، سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، ارتباط با کانون هواداران، تأثیر گروه همالان، عملکرد نیروی انتظامی و رضایتمندی از امکانات ورزشگاه با میزان پرخاشگری هواداران همبستگی معناداری وجود دارد.
سیاست های تجارت مرزی و نقش آن در زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش پیش رو، با رویکرد نظرییه مبنایی، به مطالعیه کیفی نقش سیاست های تجارت مرزی بر زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین پرداخته است. به مقتضای رویکرد پژوهش، با استفاده از تکنیک های مصاحبیه گروهی و فردی نیمه ساختاریافته، مشاهده و اسناد، اطلاعات تحقیق جمع آوری شده و با استفاده از روش نظرییه مبنایی به فرایندها، تعاملات و پیامدهای واقعیت های تحصیلی و هژمونی بازار پرداخته شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند، با سه گروه مختلف شامل بازاریان (13 نفر)، فرهنگیان (14 نفر) و محصلان (8 گروه و 7 نفر)، مصاحبه های فردی و گروهی انجام شده است. در گروه بازاریان، به واسطیه وجود افراد ترک تحصیل کرده، از نمونه گیری گلوله برفی نیز استفاده شده است. پس از انجام مصاحبه ها داده های گردآوری شده، در قالب 265 مفهوم و 54 مقوله صورت بندی شده اند. مقولات برآمده از دیدگاه هر گروه از مشارکت کنندگان مجدداً ترکیب و در سطح انتزاع بالاتری صورت بندی گردیدند. درنهایت، ماحصل آن، 13 مقولیه عمدیه نهایی بود. یافته ها حاکی از آن است که فقر تاریخی، ناکارآمدی آموزش عالی، محدودیت صنعتی و محیطی به منزلیه شرایط علی، انگاریه ذهنی دیگران مهم، پول؛ معنادارترین عینیت، ضعف فرهنگی- آموزشی در سطح محلی، به منزلیه شرایط مداخله گر در هژمونی پول و محاسبه گری در زندگی تأثیرگذارند. جوانان در برخورد با چنین شرایطی، راهبردهای کنشگری اقتصادی، سودجویی و کسب منزلت مادی را اتخاذ کرده اند. این هژمونی، پیامدهای فرهنگی همچون بی ارزشی تحصیلات، رنگ باختگی اعتبار فرهنگی، ترک تحصیل و کنش های ذهنی ترک تحصیل را در پی داشته است.
از هنجارگرایی تا هنجارگریزی: سنخ شناسی همنوایی اجتماعی و تحلیل کیفی شرایط علّی موثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
77 - 104
افزایش نرخ جرایم در سال های اخیر در ایران (خصوصاً در شهرتهران)، توجه به موضوع همنوایی با هنجارهای اجتماعی را برجسته کرده است. در این میان، مطالعه شرایط و موقعیت هایی که کنش را ایجاد می کند (مبتنی بر هنجارگرایی یا هنجارگریزی، بر مبنای روایت کنشگران اجتماعی و ارائه یک سنخ شناسی از تیپ های همنوایی و یا ناهمنوایی)، حوزه ای عمدتاً مغفول مانده در جامعه شناسی ایرانی است.
از این رو، پژوهش حاضر با اتخاذ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و مصاحبه با 19 مرد و زن ساکن در شهر تهران، به دنبال کشف ابعاد گوناگون همنوایی و شرایط علّی موثر بر آن از منظر کنشگران اجتماعی است
نتایج این تحقیق حاکی از آن است که افراد بر اساس «آگاهی معطوف به نظر» از چرایی و دلایل وجودی یک هنجار اجتماعی مطلع شده و بر اساس «آگاهی معطوف به نتیجه» می تواند یک امر هنجاری را تشخیص داده و از تبعات رعایت هنجارها و یا تخطی از آنها نیز مطلع شوند. از سوی دیگر افراد در زمان مواجهه با یک هنجار با ارجاع به پیامدهای احتمالی آن (مثبت یا منفی)، تصمیم به کنش می گیرند. لذا پیامدانگاری و محاسبه آن از مهمترین عوامل همنوایی با هنجار است.
از یک سو کشش های درونی مبتنی بر لذت طلبی و یا جامعه ستیزی، عدم فرصت ها و انسداد راه های مشروع جهت دستیابی به اهداف بر همنوایی اجتماعی موثر بوده و از سوی دیگر مقاومت فرهنگیِ خرده فرهنگ های گوناگون در جامعه، مانند خرده فرهنگ جوانان و یا طبقات بالای جامعه با نوعی انحراف و تعارض عامدانه با هنجارهای مسلط همراه است (به منظور به چالش کشیدن قدرت حاکم) که این مسئله میزان همنوایی را به شدت کاهش می دهد.
بر این اساس، تیپ های گوناگون همنوایی عبارتند از: همنوایی متعهدانه، همنوایی مصلحت گرایانه، همنوایی اجبارگرایانه و همنوایی عادت گرایانه. تیپ های هنجارشکنی نیز عبارتند از: هنجارشکنی غافلانه، هنجارشکنی عامدانه، هنجارشکنی منفعت گرایانه، هنجارشکنی اجبارگرایانه و هنجارشکنی عادت گرایانه.
واکاوی معنا؛ دلایل و پیامدهای خودسوزی از دیدگاه زنان اقدام کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
305 - 335
هدف پژوهش حاضر مطالعه اکتشافی تجربه زیسته زنان اقدام کننده به خودکشی با تأکید بر خودسوزی جهت پاسخگویی به چرایی انتخاب شیوه خودسوزی آنان است. این مقاله با روش کیفی و بهره برداری از رویکرد روشی نظریه مبنایی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه، زنانی که خودسوزی موفق و ناموفق داشته اند و همچنین مطلعین کلیدی مانند خانواده ها و نزدیکان آنها می باشد. داده ها با تکنیک مصاحبه نیمه استاندارد گردآوری شده و نمونه ها بر اساس ابعاد رویکرد روشی مذکور که عبارت اند از دریافت پدیده، شناخت شرایط علی، زمینه ای و ساختاری آن و شناسایی راهبردها و پیامدهای پدیده، انتخاب شده اند. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. حجم نمونه، تا رسیدن به اشباع نظری ۲۹ مورد بوده است و اعتبار یافته ها از طریق تأیید و تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعین کلیدی تأمین گردیده است.
یافته ها بیانگر آن است که شرایط دوسوگرایی جامعه شناختی (چالش هنجارهای عصبیت ایلی طایفه ای با آموزه های دینی محلی رسانه ای، و آموزه های مدرنیته) بر انگیزه زنان در ایلام برای تغییر شرایط مردسالاری خانوادگی و خویشی تأثیر گذاشته تا به شیوه هنجاری خودسوزی، به عنوان انتخابی عقلانی تنبیهی که دارای کارآمدترین تأثیر در تغییر شرایط است، اقدام کنند. ولی این نوع انتخاب، به قول هربرت مارکوزه پیامدی غیرعقلانی دارد. همچنین علت انتخاب شیوه خودسوزی، در انگیزه تغییر شرایط مردسالاری ریشه دارد.
تحلیلی جامعه شناختی از ویژه گی های روستاهای در حال گذار در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
در حال حاضر روستاهایی در تهران وجود دارند که متاثر از پدیده مهاجر پذیری شرایط خاصی و متفاوتی با روستاهای کلاسیک پیدا کرده اند. هدف این پژوهش ارائه چارچوب جامعه شناختی تشخیص و معرفی روستاهای در حال گذار مبتنی بر ویژگی های اجتماعی اقتصادی آنها است. این تحقیق با استفاده از روش پژوهش اسنادی و مطالعه میدانی تلاش کرده است تا شناخت دقیقتری از این روستاها فراهم کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهاجرین از سه منشاء شهرهای حاشیه تهران، شهر تهران و سایر شهرهای کشور به روستاهای مورد بررسی وارد شده اند. مهاجرین با وجود آنکه در روستاها زندگی می کنند اما شیوه معیشت غالب خدماتی و صنعتی است که در خارج از روستا و عموما در تهران و شهرهای حاشیه آن صورت می گیرد. روستاهای مورد بررسی را می توان روستاهای خوابگاهی نامید که شکل سکونتی جدیدی به شمار می رود و با روستاهای کلاسیک تفاوت های بینادی دارند.
عوامل برسازنده بحران صندوق های بازنشستگی در ایران از نگاه ذی نفعان (با تمرکز بر سازمان تأمین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 232
باتوجه به روند سالمندی جمعیت در همه کشورهای جهان و به تبع آن افزایش هزینه های صندوق های بازنشستگی تقریباً تمامی این صندوق ها با وضعیتی بحرانی مواجه شده اند. علاوه برآن، پویایی کم نظیر شرایط اجتماعی و اقتصادی در جهان امروز، مستلزم بازنگری نهادهای مختلف در بازه های نه چندان طولانی است؛ شرط بقای سازمان های عمومی در این شرایط متغیر، انعطاف پذیری و انطباق یافتن با شرایط اقتصادی و اجتماعی محیط پیرامون آن در عین پایبندی به اهداف اصلی خود است؛ بنابراین به منظور سیاست گذاری مناسب برای این انطباق، شناختِ عوامل شکل گیریِ این بحران اهمیت فزاینده ای دارد. مسئله اساسی پژوهش حاضر پی بردن به عوامل برسازندیه بحران صندوق های بازنشستگی از دیدگاه بخشی از کنشگران کلیدی آن است. این پژوهش از روش شناسی کیفی بهره می برد، روش آن تحلیل مضمونی، ابزار گردآوری داده مصاحبه، و شیوه تحلیل، تحلیل مضمونی است. بازسازیِ معناییِ مسئله از دیدگاه کنشگران کلیدی نشان می دهد که بحران را چهار عامل اصلی برساخته اند: «رکود اقتصادی»، «ضعف کارشناسی و تخصص گرایی»، «کاهش و تخریب اعتماد به سازمان» و «سازمان به مثابه حیا ط خلوت دولت». «نسبت پشتیبانی» نیز به عنوان یکی از مهم ترین برسازندگان مسئله به «بحران اقتصادی» در جامعه باز می گردد که باعث کاهش سرمایه گذاری مولد و نرخ اشتغال شده است.
آسیب شناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 424
موقوفات به مثابه یکی از سازوکارهای فرهنگی و دینی با تعدیل ثروت، کاهش نابرابری و خدمات عام المنفعه نقش مهمی در افزایش رفاه اجتماعی شهروندان داشته اند. ازاین رو، این مطالعه با هدف آسیب شناسی موانع تحقق (اثربخشی) جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی در موقوفات گنج علی خان کرمان انجام گرفته است. در چارچوب مفهومی از رویکرد وبر، وارنر و ایزنشتاد استفاده شد. تحقیق حاضر به صورت کیفی و با استراتژی تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. جمعیت مورد مطالعه کلیه صاحب نظران و کارشناسان حوزه اوقاف بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق فردی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس رویکرد سیستماتیکِ اشتروس/کوربین انجام گرفته است. بدین ترتیب، با تجزیه و تحلیل داده ها، 523 مفهوم اولیه استخراج شد و در ادامه «انطباق ناپذیری نهادی» به عنوان پدیده محوری نام گذاری گردید. شرایط علی مؤثر بر این پدیده محوری، «غلبه رویکرد تک بعدی دینی»، «مدیریت سازمان نیافته و ناقص»، «ضعف دانش و تجربه تخصصی» و «بازدهی محدود» هستند. بسترهای شکل گیری آن «موانع قانونی و فرادستی»، «ناهمگرایی سازمانی»، «فهم واپس گرا از وقف» و «بازنمایی ضعیف کارکردهای رفاهی وقف» می باشند. شرایط مداخله گر «گسست زمانی با نیازها»، «رکود نوآوری» و «ارزشیابی معیوب» و «خلأ سیاست گذارانه» هستند. راهبردهای اتخاذشده بر پدیده محوری «انسجام بخشی به ابعاد وقف»، «ارزیابی عملکرد دائمی نیازها و دستاوردها» و «معنا بخشی و نگاهداشت فرایند کار» می باشند که منجر به پیامدهایی همچون «هم افزایی استراتژیک»، «انطباق پذیری مداوم»، «توانمندسازی اجتماعی»، «نوین سازی و تقویت نهادی- سازمانی» و «افزایش رفاه اجتماعی» می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد مهم ترین عوامل در عدم تحقق رفاه اجتماعی برآمده از موقوفات گنج علی خان به رویکرد سنتی و عدم انطباق پذیری این نهاد دینی با شرایط متحول برمی گردد. این امر به بازنمایی نامناسب کارکردهای رفاهی آن منجر شده و درنتیجه باعث شده همچون گذشته نتواند با تعدیل ثروت در کاهش نابرابر ی ها مؤثر باشند.