فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
39 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس دو رویکرد تئوری انتخاب و گاتمن بر گذشت زنان در زندگی زناشویی است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان متأهل دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره تسنیم در شهرستان شوش در سال 98 بودند که از میان آن ها 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جای گرفتند. گروه اول در 9 جلسه 60 دقیقه ای غنی سازی براساس تئوری انتخاب و گروه دوم در 8 جلسه 60 دقیقه ای غنی سازی براساس نظریه گاتمن را آموزش دیدند. و گروه کنترل نیز پرسش نامه گذشت را در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند و هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. آزمودنی ها پرسش نامه گذشت ری (1988) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی به کار رفت که نتایج نشان داد هر دو روش تئوری انتخاب و نظریه گاتمن بر افزایش گذشت زنان در زندگی زناشویی مؤثر است و غنی سازی براساس تئوری انتخاب اثربخشی بیشتری دارد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد آموزش غنی سازی بر اساس هر دو روش بر گذشت مؤثر است و روش تئوری انتخاب ماندگاری بالاتری دارد .
رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
113-126
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی نوجوانان است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر تهران بودند. در این مطالعه 450 دانش آموز از پنج منطقه تحصیلی شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ادراک از سبک های فرزندپ روری شیفر (1965)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1982) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج کلی نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده پیش بینی کننده معنادار بهزیستی روان شناختی و زیرمقیاس های تسلط بر محیط، رشد فردی، روابط مثبت، هدف در زندگی و پذیرش خود در بهزیستی روان شناختی است. خودکارآمدی و کنترل آزادی ادراک شده هر کدام به طور مجزا، پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس استقلال هستند. به طور کلی نتایج نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده و تعامل خودکارآمدی با کنترل آزادی ادراک شده، هر دو پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس پذیرش خود هستند. در زیرمقیاس روابط مثبت علاوه بر تعامل خودکارآمدی با پذیرش طرد ادراک شده، خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده نیز به طور مجزا پیش بینی کننده های معناداری هستند.
اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی ارتباط زناشویی بر وابستگی مهرورزانه (رمانتیک) زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۰
529-547
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی ارتباط زناشویی بر وابستگی مهرورزانه (رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون است. این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه صورت گرفت. جامعه پژوهش عبارت است از تمامی مادران دارای کودک با نشانگان داون شهرستان اسلام شهر، که فرزندان آن ها در آموزشگاه های استثنایی آن شهرستان (سال تحصیلی92-1391) مشغول به تحصیل بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 16نفر) قرار گرفتند و به وسیله پرسش نامه رابطه مهرورزانه (رمانتیک)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه آموزش برنامه غنی سازی ارتباط را دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از طرح اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش برنامه غنی سازی ارتباط بر وابستگی مهرورزانه (رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون موثر بوده و منجر به بهبودی وابستگی مهرورزانه (رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون شده است، هم چنین این بهبود تا مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود (01/0P < ). باتوجه به اثربخشی برنامه غنی سازی ارتباط بر وابستگی مهرورزانه (رمانتیک) مادران دارای کودک با نشانگان داون، توصیه می شود از این برنامه برای بهبود روابط والدین دارای فرزند استثنایی استفاده شود.
رابطه تصویر والدین با تصویر خدا درکودکان 8 تا 12 ساله: با نگاهی بر تفاوت های سنی و جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۹
311-330
حوزههای تخصصی:
تصویر خدا، تحول و شکل گیری دین داری شخصی افراد را تعیین می کند. بنابراین در طول دهه های گذشته، بیش از هر مفهوم مذهبی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط تصویر پدرانه و مادرانه والدین با تصویر خدا با رویکردی تحولی در کودکان 8 تا 12 ساله شهر یزد بود. بدین منظور از بین جامعه آماری کودکان 8 تا 12 ساله شهر یزد، 194 کودک ( 98 دختر، 95 پسر) به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. تمامی کودکان با راهنمایی مصاحبه گر به مقیاس افتراق معنایی والدین و خداوند که به سنجش ویژگی های پدرانه و مادرانه والدین و خداوند پرداخته و توسط پاتین و کاسترز (1964) طراحی شده؛ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان دادند بین تصویر پدرانه و مادرانه والدین و تصویر خداوند رابطه معنادار وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون گام به گام نیز نشان داد تصویر پدرانه مادر و تصویر مادرانه مادر، از توانایی پیش بینی کنندگی 50 درصدی تصویر مثبت خداوند برخوردار است. هم چنین تصویر پدرانه خدا در سنین مختلف تفاوت معنادار داشت. دیگر یافته ی پژوهش حاکی از این بود تصویر خداوند بیشتر مبتنی بر ویژگی های مادرانه بود تا پدرانه و در بین دو جنس تفاوت معنادار مشاهده نشد.
مقایسه شادکامی، سبک های عشق و نارسایی هیجانی در افراد زودازدواج و دیرازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۶
269-285
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه شادکامی، سبک های عشق و نارسایی هیجانی در افراد زودازدواج و افراد دیرازدواج بود. از بین جامعه آماری پژوهش حاضر که شامل کلیه زوج های ساکن شهر اردبیل بودند،50 آزمودنی زودازدواج (25 زن و 25 مرد) و 50 آزمودنی دیرازدواج (25 زن و 25 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان دو گروه مورد مطالعه انتخاب شدند. فهرست شادکامی آکسفورد، آزمون سبک های عشق و مقیاس آلکسی تیمیا به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش تحقیق پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات شادکامی، سبک های عشق و نارسایی هیجانی در افراد زودازدواج و افراد دیرازدواج تفاوت آماری معناداری وجود دارد. به طوری که میانگین نمرات افراد دیرازدواج در متغیر شادکامی، سبک عشق واقع گرا و سبک عشق رفاقتی بیشتر از افراد زودازدواج بود. اما میانگین نمرات افراد زودازدواج در سبک عشق رمانتیک، سبک عشق وابسته، دشواری شناسایی و توصیف هیجانات و تفکر عینی در مقایسه با افراد دیرازدواج به طور معناداری بیشتر بود. براساس این نتایج پیشنهاد می شود متخصصین خانواده در مراجعان زودازدواج و دیرازدواج این متغیرها را مدنظر داشته باشند.
تجارب آسیب شناختی و رضامندی دلبستگی محور در رابطه جنسی: یک پژوهش کیفی مبتنی بر دیدگاه همسران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
167 - 207
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف «واکاوی تجارب آسیب شناختی و رضامندی دلبستگی محور در رابطه جنسی همسران ایرانی» انجام شد.از رابطه جنسی به عنوان نیروی محرکه و برانگیزاننده ای یاد شده که می تواند باعث برقراری تماس نزدیک و صمیمانه بین دو فرد شود. این مطالعه، یک پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسی بود و مشارکت کنندگان براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 24 نفر از همسران با حداقل سه سال طول مدت زندگی مشترک و در دو گروه رضامند از رابطه ی زوجی (خودگزارشی) و ناراضی (در سه جلسه ی نخست از فرآیند زوج درمانی یا در فرآیند حقوقی و قانونی طلاق)، تجاربشان از رابطه ی جنسی را به اشتراک گذاشتند. تحلیل و تفسیر داده ها به روش کلایزی و رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. پس از تحلیل نتایج دو خوشه ی اصلی «ارتباط تنانه مقَوِّمِ رابطه زوج» و «آسیب پذیری رابطه از انفصال ارتباط تنانه» و هشت خوشه ی فرعی (سه مضمون ذیلِ نخستین خوشه: خواهشِ تن، پژواکِ تمنایِ جان، پیوستگیِ درون و بیرونِ ارتباط تنانه، خلقِ هویتِ مشترک و تمامیت جویی؛ و پنج مضمون ذیلِ دومین خوشه: والد شدن، موانع دانشی، موانع انگیزشی، عاطفی و رفتاری، ناهمنواییِ نامطلوب و تجارب گسست عاطفی) استخراج شد. نتایج این مطالعه تأییدی است بر اینکه نظریه دلبستگی می تواند یک چارچوب اساسی برای فهم و درک عمیق تر رفتارها و تجربه های جنسیِ همسران ارائه کند.
هستان نگاری تحکیم خانواده مبتنی بر منابع دانش در حوزه مطالعات زنان در ایران (FamilyOnto)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
453 - 472
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی هستان نگاری «تحکیم خانواده، با استخراج مفاهیم و روابط بین آنها از منابع دانش حوزه مطالعات زنان (گرایش علوم اجتماعی) در ایران انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از روش تحلیل حوزه (رویکرد آشولد و گرونینگر) و هم چنین از روش دلفی برای تأیید مفاهیم و تأیید نهایی هستان نگاری استفاده شد. از جامعه آماری، شامل 792 کتاب و 2144 مقاله علمی پژوهشی، تعداد 9295 مفهوم عینی و ضمنی استخراج شد و پس از دسته بندی، استانداردسازی و سپس نظرسنجی مفاهیم طی پالایش دلفی، نخستین مدل مفهومی حوزه «تحکیم خانواده» شکل گرفت. این مدل شامل یک هسته مفهومی، 3 مفهوم، 9 مقوله، 24 زیرمقوله و 66 زیرمفهوم بود. درخت هستان نگاری با ایجاد روابط بر مبنای وزن کلمات کلیدی، با یک هسته مفهومی، دو رده اصلی، 110 رده فرعی و 199 زیررده ایجاد شد و در مجموع با 212 رابطه سلسله مراتبی و ویژگی شیء، روابط معنایی بین مفاهیم برقرار شد. این مصنوع در نرم افزار 5.5 protégé اجرا شد و با افزونه های OntoGraf، OWLViz و VOWL قابل نمایش شد. هستان نگاری FamilyOnto به عنوان یک سند راهبردی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های آینده مدل سازی مفهومی حوزه مطالعات زنان تأثیرگذار است، هم چنین، به عنوان ابزاری برای ذخیره و بازیابی معنایی مؤثر کاربران و در تعاملات پژوهشی متخصصان حوزه، مفید است.
ارزیابی نحوه شناخت روان درمانگران مراکز خانواده از روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۵
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی نحوه درک روان درمانگران مراکز خانواده از فرایندها و شکل گیری روان درمانی انجام شد. تعداد 16 مصاحبه عمیق با روان-درمانگران و مشاوران دارای حداقل 7 سال سابقه حرفه ای در مراکز خانواده، با استفاده از نمونه گیری هدفمند طی سال 99-98 صورت گرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با رویکرد تحلیل محتوی موضوعی از نوع قیاسی – استقرایی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد شناخت روان درمانگران و مشاوران مراکزخانواده از روان درمانی، برپایه برداشت های شخصی که کسب کرده اند، فعالیت هایی که انجام می دهند و منابع مورد استفاده آن ها؛ شکل گرفته است. برداشت های مشارکت کنندگان متأثر از رویکردهای گوناگون تخصصی، نگرش عاطفی، ارزش های انسانی و تفاسیر خودساخته، بود. تنوع دیدگاه ها و تعدد برداشت های درمانگران، حکایت تلاش روان درمانگرانی است که می خواهند بین تناسب ها و بی تناسبی های تکنیک ها با فرهنگ ایرانی، با اطمینان برای مراجعان دست به انتخاب بزنند. نحوه فعالیت های روان درمانی ساختاری باقاعده و همزمان منعطف را شکل می داد. مشخصاً نظریه در رأس این ساختار نقش داشت، اما استفاده از نظریات مختلف در میان درمانگران با رعایت تمام اصول علمی همراه نبود. چنانچه ماهیت متنوع نظریات و رویکردهای روان درمانی پذیرفته شود، قرار دادن علم روانشناسی و روان درمانی در مرحله پیش پارادیمی دشوار خواهد بود. روان درمانی با پارادایم های متفاوت شکل متفاوتی از علم است.
اثربخشی روش مداخله حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازسازی شناختی (EMDR) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش احساس گناه والدین کودکان با اختلال اتیسم عملکرد پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۱
461-475
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روش مداخله حساسیت زدای ی با ح رک ات چشم و ب ازسازی شن اختی (EMDR) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش احساس گناه والدین کودکان با اختلال اتیسم عملکرد پایین انجام شده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. تعداد 16 زوج از والدین (مادر و پدر) دارای کودک با اختلال اتیسم عملکرد پایین مراجعه کننده به مراکز توان بخشی ویژه کودکان اتیسم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (8 زوج) و کنترل (8 زوج) جانمایی شدند. از پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسش نامه های احساس گناه کوگلر و جونز (1998)، برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. روش مداخله EMDR در 10 جلسه دوساعته در طول یک ماه برای گروه آزمایش اجرا شد. پس از 45 روز، آزمون پیگیری برای گروه آزمایش اجرا شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد روش مداخله EMDR به طور معناداری (P=0/5)، موجب بهبود کیفیت زندگی و کاهش احساس گناه والدین دارای کودک اتیستیک با عملکرد پایین می شود.
فرصت ها و تهدیدهای کووید- 19: درس هایی از دیدگاه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
439 - 452
حوزههای تخصصی:
ظهور ویروس جدید موسوم به کووید-19 به یک پاندمی در جهان منجر شده و اکثر کشورها دستورالعمل های سخت گیرانه بهداشتی از جمله قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی را اجرا کردند. هدف از مطالعه حاضر، درک چگونگی تجربه فاصله گذاری اجتماعی و خانه نشینی از دیدگاه سالمندان بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضمون بود و به این منظور با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی با 19 فرد بین 65 تا 85 سال مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور رعایت پروتکل های بهداشتی مصاحبه ها به صورت تلفنی انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون براون و کلارک تحلیل و سه مضمون اصلی شامل نعمت ها، تهدیدها و راهکارها استخراج شد. بر اساس یافته ها سالمندان ترکیبی از هیجانات مثبت و منفی را طی دوران خانه نشینی تجربه کرده و هم چنین به نظر می رسد خردمندی دوران سالمندی به آن ها به منظور استفاده/خلق راهکارهای مقابله ای به منظور گذران این دوران کمک کرده است. با توجه به این که حفظ روابط اجتماعی برای اکثر مصاحبه شوندگان نکته ای حیاتی به شمار می رفت، لازم است خانواده ها با گفت وگوی صحیح و بدون پنهان کاری شرایط پیش آمده را توضیح داده و در کنار رعایت دستورالعمل های بهداشتی زمینه های گوناگون امکان حفظ ارتباط اجتماعی را برای سالمندان فراهم سازند.
راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره در کار با خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
513 - 532
حوزههای تخصصی:
در شرایط اشتغال اقماری، دوری متناوب دو هفته ای شاغل از خانواده موجب پیدایش گونه خاص و چالش برانگیزی از زندگی خانوادگی می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره با توجه به ابهام در چگونگی ارائه خدمات مذکور به این نوع خانواده ها انجام گرفت. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 نفر شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد.سپس داده ها بصورت کلمه به کلمه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به پیدایش سه طبقه اصلی انتزاعی شد که دربرگیرنده توانمندسازی فردی، تحکیم پویایی خانواده و گسترش شبکه های حمایتی بوده و در مجموع از 10 زیرطبقه تشکیل شده اند؛ در نتیجه استفاده از این راهبردها درقالب نقشهای حرفه ای مددکاری اجتماعی و مشاوره از قبیل آموزش، مشاوره، مداخله و حمایت های نهادی و غیر نهادی جهت حفظ سلامت خانواده و سازگاری مناسب آنها با شرایط خاص خودشان، می تواند مفید و راهگشا باشد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۳
395 - 412
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه جنسی، کارکرد طبیعی بین زوجین است که احساس رضایت از آن در حفظ نظام خانواده موثر است و عامل اصلی در پیشگیری از عدم تعهد و رابطه فرازناشویی می باشد. هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و سیستمی-رفتاری بر عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری 68 زن دارای رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج در سال 1398 بود. با نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و هایمن (2004) استفاده شد. برای گروه اول برنامه زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی 8 جلسه، و گروه دوم برنامه سیستمی-رفتاری 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مدل زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و سیستمی-رفتاری بر بهبود عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخشی معناداری داشتند (001/0>P). نتایج پیگیری نشان داد این نتایج بعد از سه ماه پایدار ماند. بین گروه های زوج درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: می توان از این دو رویکرد به عنوان مداخله ای موثر در روابط زوجین استفاده کرد.
موقعیت های برانگیزان اعتماد و بی اعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
229 - 246
حوزههای تخصصی:
اعتماد به عنوان یکی از عوامل ازدواج موفق و ثبات و پایداری در ازدواج محسوب می شود. هدف این مطالعه شناسایی موقعیت های برانگیزانِ اعتماد و بی اعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه ای محقق ساخته حاوی پرسش های بازپاسخ به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل درون مایه ای استفاده شد. 163 فرد متأهل با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه را به صورت آنلاین تکمیل نمودند. داده ها به روش براون و کلارک تحلیل شدند. در نهایت سه درون مایه سایبانی، 10 درون مایه و 15 درون مایه فرعی استخراج شد. هر کدام از درون مایه ها به صورت طیفی می باشند که یک سر آن نمایانگر اعتماد و سر دیگر آن نمایانگر بی اعتمادی هستند. درون مایه های سایبانی عبارت اند از: ویژگی های فردی همسر، ویژگی های رابطه همسران و رابطه همسر با دنیای بیرون. نتایج این مطالعه تصویر جامعی از عوامل تحکیم کننده و تخریب کننده اعتماد بین همسران ارائه داد که می تواند در طراحی مداخلات پیشگیرانه برای آموزش های پیش از ازدواج و همچنین ارتقای کیفیت رابطه همسران مؤثر واقع شود.
مقایسه سوگیری ورزشی در سبک های فرزندپروری ادراک شده توسط نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۶
427-438
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه سوگیری ورزشی در سبک های فرزندپروری ادراک شده توسط نوجوانان بود. در مطالعه حاضر 350 دانش آموز به صورت تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان سال اول دبیرستان منطقه 4 تهران انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه سبک های فرزندپروری و پرسش نامه سوگیری ورزشی بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری، تحلیل شدند یافته های پژوهش نشان داد، سبک فرزندپروری والدین بر سوگیری ورزشی فرزندان تأثیر می گذارد. مطابق این یافته ها بین پسران و دختران در سوگیری ورزشی تفاوت معنا دار وجود دارد. به طوری که پسران در مقایسه با دختران رقابت جویی، پیروزی گرایی و هدف گرایی بیشتری دارند. به طور کلی یافته های تحقیق حاضر نشان داد که فرزندان والدین مقتدر در مقایسه با والدین مسامحه کار سوگیری ورزشی و پیروزی گرایی بیشتری دارند. در مجموع پژوهش حاضر نشان داد که سبک فرزندپروری فرآیند زیربنایی مهمی است که بر توسعه سوگیری ورزشی فرزندان تاثیر می گذارد.
بررسی نقش نظارت بر کاهش مشکلات رفتاری دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD: مقایسه خودنظارتی و نظارت مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۶
451-470
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی نقش عامل نظارت بر کاهش مشکلات رفتاری دختران مبتلا به ADHDپرداخته است. از میان عوامل مختلف نظارتی، خودنظارتی (نظارت درونی) و نظارت مادر (نمونه ای از نظارت بیرونی) انتخاب گشته و اثربخشی آن ها مورد مقایسه قرار گرفته است. برای تعیین تأثیر این نظارت ها بر کاهش علایم مرضی ADHD، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدپس از انتخاب دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی، این دانش آموزان به صورت تصادفی در سه گروه آموزش مهارت های نظارت بر رفتار به مادران، آموزش راهبرد خودنظارتی و گروه کنترل جایگزین شدند. دو گروه آزمایشی تحت کاربندی متغیرهای مستقل (آموزش مهارت های نظارت بر رفتار به مادران و آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان) قرار گرفتند و گروه کنترل تحت کاربندی خاصی قرار نگرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که طبق گزارش مادران، گروه آزمایشی که از آموزش مهارت های نظارت بر رفتار به مادران سود برده بودند، نسبت به گروه کنترل، کاهش در علایم مرضی ADHD را نشان دادند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های نظارت بر رفتار به مادران می تواند به عنوان مداخله سودمندی در جهت کاهش علائم مرضی ADHD در کودکان مطرح باشد.
مدل پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخله والدینی، ادراک خانواده مبدأ، ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
265 - 285
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر مبنای مداخله والدینی، ادراک ازدواج والدین، تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی و الگوهای ارتباطی بود. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان و کارکنان زن شاغل در آموزش و پرورش شهر زنجان بود که 250 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه تجربیات ناگوار کودکی، پرسش نامه سلامت بیمار-2، پرسش نامه رضایت از ازدواج، ادراک ازدواج والدین، مقیاس الگوهای ارتباطی، و مداخله والدینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-25 و AMOS-24 استفاده شد. یافته های همبستگی نشان داد که تجربیات ناگوار کودکی، افسردگی، و الگوی ارتباط و مداخله والدینی همبستگی منفی و معنی داری با رضایت زنان دارد و الگوی ارتباطی سازنده همبستگی مثبت معنی داری (بیشترین همبستگی) را با رضایت زنان دارد. داده های مدل نیز نشان داد که بیشترین ضریب تأثیر مستقیم به سمت رضایت زناشویی زنان، مربوط به مداخه والدینی بود. از این یافته ها نتیجه گرفته می شود که الگوی ارتباط سازنده و مداخله والدینی از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت زناشویی هستند و آموزش الگوی تعامل سازنده و تفرد و تمایز و استقلال از والدین می تواند به رضایت بالاتر زنان کمک بسیاری کند.
درمانی اجتماعی هیجانی مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط بر راهبردهای مقابله ای در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۹
361-374
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی بر راهبردهای مقابله ای زوجین انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه شامل زوجینی بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. آزمودنی های گروه های آزمایشی 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای گردآوری شد. نتایج آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله ، مسئولیت پذیری، فاصله گیری و گریز و اجتناب تفاوت معنی داری وجود داشت(0/01> P). نتایج آزمون توکی نشان داد که در حل مساله و مسئولیت پذیری، میانگین نمرات «گروه واقعیت درمانی از گروه کنترل» و در حمایت اجتماعی، فاصله گیری و گریز و اجتناب، میانگین نمرات «گروه ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی از گروه کنترل» به طور معناداری متفاوت بود (0/01> P). بر حسب نتایج واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی منجر به افزایش راهبردهای جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله، مسئولیت پذیری و کاهش فاصله گیری و گریز و اجتناب شد.
تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
177 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام بود. طرح پژوهش حاضر کمی، مقطعی و به روش همبستگی بود و در آن سعی شد رابطه پیش بینی متغیر وابسته (رشد پس از سانحه) بر اساس متغیرهای مستقل (احساس معنا در زندگی و حس انسجام) تعیین شود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بهبودیافتگان بیماری کرونا (5000 نفر) در شهر ایلام بودند که از بیمارستان مصطفی خمینی منطقه 4 (ایلام) ترخیص شده بودند. نمونه مورد مطالعه پژوهش بر اساس تعداد جامعه آماری تعیین شد، به این صورت که ابتدا حجم جامعه مشخص و سپس با توجه به جدول مورگان حجم نمونه (350 نفر) برآورد شد و از این تعداد 198 نفر مرد و 152 نفر زن بودند. بنابراین روش نمونه گیری تصادفی بود. جمع آوری داده ها بر اساس پرسش نامه معنای زندگی استگر و اویشی (2004)، پرسش نامه حس انسجام انتونووسکی (1993) و پرسش نامه رشد پس از سانحه تدسچی و ک اله ون (1996)، انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد احساس معنا در زندگی و همچنین احساس انسجام به صورت معنی داری رشد پس از سانحه را پیش بینی می کنند. بدین معنی که هرچه میزان احساس معنا در زندگی و احساس انسجام در بهبودیافتگان از کرونا بالاتر بود، رشد پس از سانحه بیشتری را تجربه کرده بودند (p<0/05). براساس این نتایج می توان گفت که تقویت احساس معنا در زندگی و حس انسجام در افراد مبتلا به بیماری کرونا، می تواند به عنوان یک آیتم مهم جهت ممکن ساختن تحمل این بیماری و همچنین تغییرات و رشد مثبت پس از آن مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مؤلفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
535 - 550
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی حسادت زناشویی بر اساس مولفه های خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل افراد متاهل مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال 1399 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر از آنها انتخاب و به ابزارهای مقیاس چندبعدی حسادت زناشویی، مقیاس تجدیدنظر شده دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه خود-متمایزسازی پاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین حسادت زناشویی با دلبستگی ایمن همبستگی منفی و با دلبستگی اجتنابی و اضطرابی همبستگی مثبت وجود دارد، و در سطوح خود-متمایزسازی، جایگاه خود با حسادت زناشویی رابطه مثبتی داشت و سه بعد دیگر یعنی واکنش پذیری عاطفی، هم آمیختگی با دیگران و گریز هیجانی با حسادت زناشویی رابطه منفی داشتند و از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اضطرابی پیش بینی کننده معناداری برای بعد شناختی حسادت زناشویی بود. می توان نتیجه گرفت که حسادت زناشویی به وسیله ابعاد دلبستگی و خود-متمایزسازی قابل پیش بینی است. بنابراین اقدام در جهت بهبود خود-متمایزسازی و سبک های دلبستگی می تواند باعث کاهش اثرات منفی حسادت زناشویی در زندگی زوجین شود.