فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
1 - 8
حوزههای تخصصی:
مکتب «گوتیک» یکی از مکاتب محبوب هنری در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی است که تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. در ایران نیز برخی از شاعران و نویسندگان با تأثیر از داستان های وحشت غربی و برگرفته از برهه های تاریک تاریخ و اجتماع ایرانی، آثاری را به وجود آورده اند که می توان آن ها را در رده «گوتیک» طبقه بندی کرد، در این میان شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد یکی از نمونه های شعر گوتیک در ادبیات فارسی است. این شعر علاوه بااینکه یکی از هراس انگیزترین اشعار گوتیک در زبان فارسی به شمار می رود در سایه مضامین سوزناکش، از حزن انگیزترین ها نیز هست. یکی از مهم ترین ویژگی های این شعر به خدمت گرفتن مضامینی است که لبه مخوف و ترسناک زندگی و جهان زیستی و ناراحتی های روانی حاصل از آن را نشان می دهد. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی جلوه های گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ازنظر فضاسازی های و هم انگیز، تاریک و مخوف، پریشانی عاطفی، عناصر ماوراءالطبیعه، پیشگویی و سخن گفتن از آینده، درگیری های ذهنی بین دنیای درون و بیرون و توصیف شخصیت های شرور و... با ژانر گوتیک همخوانی دارد. شاعر با خلق محیط و فضایی متناسب با ویژگی های گوتیک زمینه آفرینش متنی را به وجود آورده است که هم در ژانر گوتیک طبقه بندی می شود و هم ویژگی ها و عناصر سورئالیستی را به تصویر می کشد، بر همین اساس محتوای شعر آمیزه ای است از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی. شاعر شعر را با حس تنهایی، تاریکی، عزا، ارواح و... آغاز می کند و تا انتها مخاطب را به فضایی غم آلود و ترسناک می کشاند.
الگویی برای سرمایه گذاری در تجاری سازی تحقیقات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
187 - 219
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگویی مفهومی مبتنی بر مؤلفه های اثرگذار بر سرمایه گذاری به منظور تجاری سازی تحقیقات فرهنگی دانشگاهی در ایران می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت آمیخته اکتشافی است. در رویکرد کیفی با مرور سیستماتیک مطالعات مرتبط با مسئله پژوهش، به روش هدفمند قضاوتی 53 مؤلفه اثرگذار در زمینه پژوهش احصاء و با اجماع نظر 17 نفر از صاحب نظران متشکل از اعضای هیئت علمی، مدیران اجرایی دانشگاه ها، سیاستگذاران آموزش عالی و سرمایه گذاران، 46 مؤلفه از آنها انتخاب و با روش تحلیل عاملی اکتشافی در شش بُعد دسته بندی شدند. در رویکرد کمّی به منظور ارزیابی مؤلفه های شناسایی شده و طراحی الگوی پیشنهادی، به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، نظرات نمونه ای 56 نفری منتخب از جامعه آماری مدیران صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، جمع آوری و با روش معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد 46 مؤلفه در شش بُعد ساختاری و مدیریتی (11 مؤلفه)، تخصصی (9 مؤلفه)، پژوهشی (7 مؤلفه) فرهنگ دانشی (6 مؤلفه)، تجاری (8 مؤلفه) و ارزش آفرینی (5 مؤلفه) در تجاری سازی تحقیقات فرهنگی دانشگاهی اثرگذار هستند. نتایج تحقیق بیانگر آن است ارتقاء این مؤلفه ها در قالب الگوی پیشنهادی به بازده مطلوب سرمایه گذاری در تجاری سازی تحقیقات فرهنگی کمک شایانی خواهد نمود.
ریشه های دینی و تاریخی تابوسازی قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
7 - 38
حوزههای تخصصی:
این مقاله مدعی است که با «تابوسازی» و نه تابوبودنِ ذاتیِ قدرت مواجهیم. موضوع را با تمرکز بر مصداق آشنا و نزدیکی دنبال کرده و نشان داده ایم که دولت ستیزی ها لزوماً و منحصراً برآمده از دولت گریزی نیستند و ممکن است حتی به دولت سازی نیز منتهی شوند. از آنجا که دعاویِ متضمن مذموم شماریِ قدرت نوعاً مستند به عقبه های دینی و تاریخی بوده اند، لاجرم به بررسی این زمینه ها در ایران و اسلام پرداخته ایم. در بررسی ادبیات مذموم شماریِ قدرت، با نظریات تاریخیِ «استبدادشرقی»، «شیوه تولید آسیایی»، «دولت رانتیر» و «شرق شناسی» مواجه شدیم که بر پایه ویژه سازیِ شرق و آسیا و ایران ارائه شده بودند و در تأملات دین پژوهانه اخیر، با نظریاتی درباره «مکان دین در جامعه»، «بنیادگرایی اسلامی» و «اقتدارگرایی اسلام». مرور این نظریاتْ مؤیدِ وجود یک رقابتِ آشکار و پنهان در دستیابی به قدرت و کارسازی علیه آن به منظور از میدان به در کردنِ رقبای احتمالی و بالقوه غرب و مدرنیته بوده است.
عادات رسانه ای و ارتباطات یکپارچه بازاریابی؛ رابطه فرهنگ مصرفی رسانه و جذب مخاطبان (مطالعه ای در مراکز جراحی خاص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
98 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی عادات رسانه ای و ارتباطات یکپارچه بازاریابی؛ اثرات فرهنگ مصرف رسانه ای در جذب مخاطبان مراکز جراحی خاص در شهرهای سنندج و همدان است. فرهنگ مصرف رسانه ای بخش بزرگی از زندگی روزمره افراد را شامل می شود و تفاوت های این زمینه از ویژگی های فردی، موقعیتی و ساختاری برگرفته از نوع جامعه یا موقعیت اجتماعی نشأت می گیرد. از طرفی تمایل به زیبایی بخش مهمی از هویت فرد است و ظاهر مطلوب، تصور شخص نسبت به خویش را بهتر می کند و به او اعتماد به نفس می دهد. امروزه تحولات فرهنگی در جوامع متعدد و نیز افزایش نگرانی مردم درباره وضعیت ظاهری خود، تقاضای بسیاری برای انجام جراحی زیبایی را به دنبال دارد. افزایش تمایل به جوان تر دیده شدن و نتایج بهتر ظاهری این درمان ها، سبب جذابیت جهانی خدمات زیبایی پوست و مو شده است. با پیشرفت تکنولوژی دیجیتالی، کسب وکار خدمات زیبایی پوست و مو نیز پرطرفدار شده است. این تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی و بر حسب روش توصیفی است زیرا نتایج این پژوهش می تواند پژوهشگران فعال در این حوزه را نیز قادر به استفاده از مطالب آورده شده در چارچوب طرح های تحقیقاتی خود کند. همچنین تحقیق حاضر از لحاظ اجرا از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد. پژوهش حاضر از منظر شیوه گردآوری داده ها، یک پژوهش مطالعه موردی است. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است که شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه می شود. در این تحقیق از روش پیمایشی نیز استفاده گردیده است. با توجه به ساختار مسئله از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP[1]) استفاده شد. پس از شناسایی عادات رسانه ای مؤثر به کمک پرسشنامه، مدل سازی شد و اولویت ها تعیین گردید. وزن نهایی هر یک از استراتژی های IMC[1] مشخص و این استراتژی ها رتبه بندی شدند.
نقش سوژه انقلابی شریعتی در بسیج سیاسی مردم و تأثیر آن بر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
97 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رویکرد سوبژکتیو علی شریعتی به مفهوم انسان و مسئولیت اجتماعی وی و تاثیر آن در خوانش انقلابی از مذهب به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی رادیکال است. شریعتی با بکارگیری این رویکرد یک سوژه انقلابی را در ادبیات مذهبی تشیع صورتبندی کرد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که سوژه انقلابی چه جایگاهی در اندیشه شریعتی داشت؟ و تحلیل انقلابی شریعتی از مذهب تشیع تا چه اندازه در بسیج سیاسی توده های مردم در انقلاب اسلامی موثر بود؟ این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- تاریخی می خواهد ضمن تحلیل شاخصه های اصلی پروژه فکری شریعتی به ارزیابی نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی آن بپردازد. توجه به پیامد های سیاسی و اجتماعی رویکرد سوبژکتیو شریعتی، شامل توجه به سوژه انقلابی و بازتعریف آن در ادبیات مذهبی تشیع و نقش آن در ترسیم سیمای انقلابی مذهب به عنوان عامل تحول اجتماعی و تاریخی و سهم آن در شکل گیری و تکوین انقلاب اسلامی از مهم ترین یافته های این پژوهش است. نتیجه کلی این پژوهش نشان گر آن است که شریعتی با به کارگیری رویکرد سوبژکتیو، ایدئولوژیک و انقلابی به دین آن را به عنصراصلی بسیج سیاسی تاقشار مختلف در انقلاب اسلامی تبدیل کرد.
فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی؛ جُستاری برای فرهنگ شایستگی محور دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
127 - 161
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی وسیله ای برای به مقصود رساندن اهداف مطلوب سازمان است و تا زمانیکه افراد در سازمان خود موفق هستند نشانگر فرهنگ شایسته آن سازمان است. به این منظور هدف پژوهش پیش رو فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی است. در این رابطه روش فراترکیب رویکردی کیفی است که اجزای فرهنگ سازمانی را در قالب 7 مرحله و در بازه زمانی سال 1996 تا سال 2020 مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها در سه بخش اجزای مفهومی، مدل های فرهنگ سازمانی و سطوح فرهنگ سازمانی، با توجه به به 12 الگوی شناسایی شده ؛ الگوی مک کوئین، الگوی ماسیاگ، الگوی یازیچی و کرباگ، الگوی بووچوک و فست، الگوی شاین، الگوی دابر، فینک و یولز، الگوی کامرون و کویین، الگوی برگ کوئیست و پاولاک، الگوی رائو، الگوی هافستد، الگوی پیترسون و وایت، الگوی یان مک نی ارائه گردیده است. نتایج نشان می دهد که کاربرد هر یک از این الگوها در حوزه عمل به چه شکل است. همچنین چهار سطح مصنوعات شامل: راهبرد، ساختارهای تصمیم گیری، ساختارهای سازمانی، معیارهای سنجش مسئولیت پذیری، سازوکارهای تأمین مالی، جو سازمانی، سازوکارهای استخدام و پذیرش؛ سطح ارزشها شامل: هنجارها و ناهنجارهای آموزشی، هنجارها و ناهنجارهای پژوهشی، و نیز هنجارها و ناهنجارهای اداری و اجرایی؛ سطح باورها: سنت های علمی، سنت های اجرایی و در آخرین سطح نمادها با عنوان الگوها مورد بازشناسی قرار گردید. لذا پیشنهادات کاربردی این پژوهش را می توان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بکار برد.
پاتوس و حال وهوای بنیادین نزد هایدگر به سوی یک تربیت حالمند و تیماردارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله یافتگی و حال وهوای بنیادین را در نسبت با پاتوسِ ارسطویی تحلیل کرده و از چنین تحلیلی به تربیت حالمند و مجال دهنده پرداخته می شود. ازاین رو مفهوم پاتوس را بررسی و با تفسیر هایدگر از پاتوس به عمل متأثرشده و درعین حال کنشگر می رسیم که اگزیستانسیال بنیادین یافتگی را ترسیم می کند که با متأثرشدگی از چیزها، آدم ها و جهان پیرامونی رفتار-عمل در بستر طرح افکنی پرتاب شده مطرح می شود. با این تلقی احساسات و حال وهواهای بنیادین به مثابه اموری بنیادین مطرح می شوند که سبب بیداری و رفتن به سوی امکان دیگر از هستی اند. ازاین رو بر اساس آموزه های هایدگر، تربیت حالمند با اساسی پنداشتن حال وهواهای بنیادین، تربیت را در بستر جهان مندی و نسبت مندی با چیزها و دیگران و آری گوی به امکانات فهم می کند که به شیوه طرح افکنی پرتاب شده، فهمی حالمند را ممکن می سازد که سبب گشودگی به هستی و امکانات متعدد تربیت بر اساس حال وهواها می شود.
راهبردهای کلان حفاظت از میراث فرهنگی ایران با تاکید بر میراث مستند و مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف یافتن راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران برای حفاظت از میراث فرهنگی و با تأکید بر میراث مستند و مکتوب نگارش یافته است. برای این منظور ابتدا لازم بود وضعیت فعلی میراث فرهنگی در کشور مشخص شود تا بر مبنای آن بتوان راهبردهای حفاظت از میراث فرهنگی را شناسایی کرد. برای شناخت وضعیت فعلی میراث فرهنگی در کشور از روش تحلیل محتوای اسناد بالادستی (شامل قانون اساسی، سند چشم انداز، سند اصول سیاست فرهنگی و برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران) و مصاحبه با ۱۰ نفر از خبرگان این حوزه استفاده شد. پس از تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه ها، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مسئله حفاظت از میراث فرهنگی (مستند و مکتوب) مشخص و احصا شد. نتایج حاکی از آن بود که فرصت ها و تهدیدهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مسئله حفاظت از میراث فرهنگی در حالت برابری قرار دارند و میراث فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بیشتر از ناحیه عوامل استراتژیک داخلی در معرض آسیب قرار دارد. درنهایت و با توجه به نتایج به دست آمده ۴۰ راهبرد کلان تدوین شد که در ۴ مقوله اصلی «سیاست گذاری و مدیریت فرهنگی»، «نهادها و سازمان های فرهنگی»، «آگاهی اجتماعی» و «هویت ملی» احصاء شدند.
مدل الگو پذیری سیاسی نوجوانان ایرانی از گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیر بومی (با تاکید بر دیدگاه خبرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
243 - 271
حوزههای تخصصی:
نوجوانی به عنوان یک دوره مهم در زندگی انسان، با تحولات فراوان در جوامع مدرن روبه رو است. ازآنجایی که نوجوانان ازجمله گروه های پرفعالی در شبکه های اجتماعی هستند، تأثیرگذاری گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیربومی بر نگرش ها و رفتارهای سیاسی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاین رو این تحقیق با هدف ارائه مدل الگوپذیری سیاسی نوجوانان ایرانی از گروه های مرجع در شبکه های اجتماعی غیربومی (با تأکید بر دیدگاه خبرگان)، درصدد استخراج مدل با شیوه کیفی است. جامعه آماری اساتید و کارشناسان علوم سیاسی و رسانه های اجتماعی بودند که با رسیدن به اشباع نظری، 12 نفر انتخاب و مصاحبه انجام شد. نتایج بر اهمیت درک عوامل متعددی که بر اجتماعی شدن سیاسی جوانان تأثیر می گذارند، تأکید دارد و نشان می دهد که جوانان فعالانه در این فرایند نقش دارند و نمی توان آن ها را به سادگی دریافت کنندگان دیدگاه های سیاسی در نظر گرفت. مدل کیفی تحقیق حاصل از تحلیل نظرات خبرگان شامل 5 عامل اصلی و 8 عامل فرعی: نقش ویژگی رسانه های اجتماعی (محتوایی)، متغیر فردی (زمینه ای)، خانواده، مدرسه، همسالان، سلبریتی ها (مداخله ای)، اعتماد به رسانه ها (عملکردی) و ساختاری؛ شرایط جامعه است که این عوامل به تنهایی یا توأمان با هم بر شکل گیری الگوپذیری سیاسی جوانان تأثیر می گذارند.
تحلیل جامعه-نشانه شناختی از بازنمایی روحانیت در چشم انداز شهری دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
93 - 130
حوزههای تخصصی:
گفتمان روحانیت در کنار گفتمان دفاع مقدس، ساختار نمادین و معناشناختی شهر دزفول را شکل داده اند. بر این اساس، ما در این پژوهش با تحلیل جامعه-نشانه شناختی از بازنمایی روحانیت در چشم انداز شهری دزفول، به دنبال تفسیر رویکردهای مختلف بازنمایانه از گفتمان روحانیت در چشم انداز شهری دزفول هستیم. بدین منظور ما تمامی میادین، خیابان ها، بیلبوردها، یادمان ها و سایر آثار مرتبط با روحانیت و نیز و رویکردهای تصویرسازانه حاکم بر آن ها را موردبررسی قرار می دهیم. به طورکلی ورود گفتمان روحانیت به چشم انداز شهری دزفول را می توان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول که در سال های ابتدایی انقلاب اتفاق می افتد، رهبران و شخصیت های مهم انقلابی مورد بزرگداشت قرار می گیرند. اما کلیت چشم انداز شهری در دوره دوم به شدت متأثر از روحانیون بومی می باشد. بر همین اساس و به منظور بازنمایی شهر دزفول به عنوان شهری مذهبی که خاستگاه روحانیون برجسته بوده است، تصویرسازی شهری عموماً به سوی روحانیون بومی تغییر مسیر داده است. به نظر می رسد که در این زمینه حاکمیت محلی در دزفول سعی در تطبیق هویت و ارزش های محلی باارزش ها و مفاهیم ملی و حاکمیتی دارد. درواقع کلیت چشم انداز شهری دزفول سعی در بازنمایی فرهنگ، ارزش ها و شخصیت های محلی و بومی در چارچوب گفتمان ها و ارزش های کلی حاکمیتی دارد.
تحلیل نظام ستاره سازی سینما به مثابه دستاویزی برای نقد مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی (مورد مطالعه: فیلمی از عباس شباویز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 104
حوزههای تخصصی:
در ساخته (1348) عباس شباویز، کاباره دار صاحب نفوذی به نام شاهین، مجذوب استعداد خوانندگی دختری کولی به نام آتش می شود، و می کوشد وی را به ستاره کاباره های خود تبدیل کند. بعد از آنکه تحت نظارت و حمایت شاهین، آتش به ستاره شناخته شده ای بدل می شود، علیرغم مخالفت شاهین، دلباخته استاد موسیقی خود می شود. شاهین این بار از قدرت خود بهره می گیرد تا از ادامه فعالیت این زوج جلوگیری، و آن ها را از صنعت سرگرمی طرد کند. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، با رجوع به آرای نظریه پردازانی همچون لورا مالوی و ماری ان دوان در رابطه با مفهوم ستاره زن، می کوشد نحوه بازنمایی فرایند برساخته شدن آتش به عنوان یک کالای محبوب در صنعت سرگرمی تحت نظارت شاهین را مورد مطالعه قرار دهد. سپس پژوهش، امکان اینکه بازنمایی شباویز از این سازوکار، استعاره ای انتقادی از مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی، و استراتژی رژیم در جذب توده ها با وعده های جذاب مدرنیته و اعمال تغییرات بر او باشد را، در نظر می گیرد. ذیل این فرض، تغییر شکل و رفتار آتش تحت نظارت شاهین، به عنوان نمادی از تغییرات غیر اخلاقی، نمایشی و «معطوف به ظواهرِ» مدرنیزاسیون پهلوی، بررسی می شود. پژوهش نتیجه می گیرد که فیلم شباویز، با بهره گیری از تمهیدات سینمایی متناسب، در بازنمایی سازوکار نظام ستاره سازی موفق بوده است، و فیلم، این سازوکار را استعاره ای از مدرنیزاسیون آمرانه در نظر می گیرد و معطوف بودن پروژه مدرنیزاسیون به ظواهر جامعه را نقد می کند. از سوی دیگر پژوهش، ضرورت پژوهش هایی مبتنی بر بازخوانی آثار سینمای ایران، مخصوصاً آثار مهجور فیلم فارسی، با بهره گیری از آرای نظریه پردازان معاصر را خاطر نشان می سازد.
تحلیل سبک زندگی فردگرایانه زنان نسل وای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی به مثابه طیفی رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد همواره در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است. این پدیده الزاماً برای همگان قابل تشخیص نیست، اما نزد محقق اجتماعی، به رغم تفاوتش با بقیه طیف های رفتارهای، قابل درک و صورتبندی است. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و سویه های سبک زندگی فردگرایانه در میان زنان نسل وای در شهر تهران است. روش مورد استفاده کیفی و از جنس نظریه داده بنیاد می باشد. داده ها حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 21 نفر از زنان جوان ساکن شهر تهران است که جزء نسل وای می باشد. انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی فردگرایانه به عنوان یکی از سه سبک (فردگرایانه، مصرف گرایانه و مذهبی)، سبکی مبتنی بر انتخاب آزادانه نوع پوشش و حجاب، داشتن اوقات متفاوت و مستقل بدون همراهی خانواده، نوشیدن یا استفاده تفریحی از مشروبات الکلی و تمرکز بر روی پیشرفت و خودشکوفایی فردی، است. در کل می توان گفت که زنان متعلق به این نسل با انتخاب پوشش ترجیحی که گاهی مغایر با الگوهای مذهبی و قانونی در کشور است، سعی در دنبال کردن سلیقه و انتخاب خود، علیرغم محدودیت ها و ساختارهای حاکم بر جامعه دارند. این زنان همچنین به دنبال تفریحات و خوش گذرانی با دوستان و مسافرت های بدون خانواده، هستند.
بررسی تأثیر سواد زیست محیطی بر فرهنگ مصرف سبز با نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی (مطالعه موردی: شهروندان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
14 - 25
حوزههای تخصصی:
در مدرنیته متأخر، بخش عظیمی از تلاشها و برنامه های نهادها و کنشگران در خدمت رشد سواد و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی به منظور برقراری تعامل انسانی با محیط زیست است. پژوهشها نشان می دهند که سواد زیست محیطی با اقدامات و نگرش های محیط زیستی ارتباط دارد و بر مشارکت فعال مردم در مسائل زیست بوم تأثیر بسیار دارد. مطالعه حاضر نیز، با هدف واکاوی نقش میانجی مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در ارتباط بین سواد محیط زیستی و فرهنگ مصرف سبز انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق ساکنان 18 سال به بالای شهر جهرم و نمونه آماری 424 نفری که با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که نمره میزان فرهنگ مصرف سبز و سواد زیست محیطی بالاتر از حد متوسط و نمره میزان مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی در حد متوسط می باشد. نتایج روابط دو متغیره نیز نشان داد که میان سواد زیست محیطی و مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی با فرهنگ مصرف سبز همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج روابط ساختاری نیز نشان داد که متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع توانسته اند 21 درصد از تغییرات فرهنگ مصرف سبز را تعیین کنند که در این میان، تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی زیست محیطی بیش از سواد محیط زیستی می باشد.
مصرف فرهنگی رسانه ها و تغییرات هویتی: پیمایشی درباره منطقه اورامانات استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تحلیل رابطه بین مصرف رسانه ها و تغییرات هویتی است. به بیان دیگر، می کوشد برهم کنش ابعاد هویتی بر یکدیگر و رابطه آنها با میزان مصرف رسانه ها را مطالعه کند. این پژوهشِ کاربردی که از نوع توصیفی- علی است با روش پیمایش (از نوع مقطعی) انجام پذیرفته و برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استاندارد سلگی و همکاران (1394) سود جسته است. جامعه آماری چهار مرکز شهرستان منطقه اورامانات در کرمانشاه که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبق فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که در ماتریس همبستگیِ چهار بُعد هویت، رابطه مستقیم و معنی داری بین هویت قومی و ملی با هویت دینی وجود دارد. همچنین بین هویت دینی و هویت جهانی این رابطه معکوس و معنی دار است. رابطه بین هویت ملی و مصرف رسانه ملی (تلویزیون) مثبت، و بین این بُعد از هویت و مصرف شبکه های ماهواره ای کُرد زبان معکوس است. آن چه هویت قومی نامیده می شود با ماهواره های کُردزبان رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین بین هویت دینی با میزان مصرف ماهواره های کُردزبان رابطه معکوس و با تلویزیون سراسری رابطه مثبتی وجود دارد که این دو متغیر روی هم حدود 7 درصد از تغییرات هویت دینی را تبیین کرده اند. نهایتاً هویت مدرن با میزان مصرف تلویزیون سراسری رابطه معکوس و با ماهواره رابطه مثبت و معنی داری داشته است که در مجموع این دو متغیر حدود 5 درصد از تغییرات هویت مدرن را پیش بینی کرده اند. از دیگر نتایج این پژوهش این که در سلسله مراتب هویتی، هویت قومی پاسخگویان با میانگین 4 بیشترین و هویت مدرن با میانگین 88/3 کمترین بوده است. از نظر ارجحیت هویتی پاسخگویان در وهله اول خود را مسلمان، بعد کُرد و سپس ایرانی دانسته اند. از نظر مصرف رسانه نیز میزان استفاده پاسخگویان از رسانه های رسمی مثل تلویزون و شبکه استانی بسیار کم بوده است و به شدت از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدید استفاده می کنند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر کنش های اقتصادی بر رفتار مصرفی (میدان مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
132 - 151
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر و با بیشتر صنعتی شدن جوامع و رشد شهرنشینی، تغییرات گسترده ای در کیفیت زندگی و الگوهای مصرف در جوامع ایجادشده است و به نظر می رسد که مصرف به یک ابزار مهم تمایز اجتماعی تبدیل شده است. در نتیجه مصرف از پدیده ای صرفاً اقتصادی به پدیده ای چندبعدی در زندگی بشر تبدیل شده است. نظریه پردازان همچنین در کنار کنش های اقتصادی، از تقویت خود به عنوان ارزشی که همواره بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر بوده، یاد کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین مصرف در شهر اصفهان با تاکید ابعاد اقتصادی و اجتماعی کنش های اقتصادی است. ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده مورد استفاده قرار گرفته است،که از طریق نمونه گیری خوشه ای توسط 370 نفر از شهروندان اصفهان پاسخ داده شد. تحلیل داده ها نشان داد که شاخص کنش اقتصادی 33درصد بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر است این در حالی است که بعد اقتصادی با ضریب همبستگی و بعد اجتماعی باضریب همبستگی رابطه مستقیم و متوسطی با متغییر وابسته مصرف دارد. همچنین بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها متغیر سن نیز بر رفتار مصرفی اثر داشته است و گروه های سنی جوان تمایل بیشتری به مصرف ،نسبت به سایر گروه های سنی مختلف دارند. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه، در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
تحلیل گفتمان انتقادی الگوی زن مطلوب در آثار مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
155 - 185
حوزههای تخصصی:
توجه به سوژه های فعال ما را به صورت تاریخی با فرایند ساخته شدن و به حاشیه رفتن گفتمان های مختلف آشنا می کند چون آن ها از مجرای گفتگویی انتقادی به گفتمان خود شکل می دهند و سرنخی می شوند تا بتوانیم رد این گفتمان ها را در ساختارها جستجو کنیم. مقاله حاضر با سودای بررسی فرایند ساخته شدن الگویی از زن مطلوب، به سراغ مرتضی مطهری در تاریخ معاصر ایران می رود؛ به این دلیل که همچنان می توان رد الگویی را که او برساخت می کند در نظام حقوقی و سیاسی کشور دنبال کرد. پرسش ما در این پژوهش این است: مطهری چگونه الگویی از زن مطلوب را در رقابت با گفتمان های دیگر و زمینه اجتماعی اش برساخت می کند؟ ما برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، هم به عنوان روش و هم به عنوان رویکردی نظری بهره بردیم. نتایج مقاله بر اساس تحلیل دو کتاب از مطهری صورت گرفته است. او الگوی مد نظرش را با گفتگوی انتقادی با الگوی زن پرده نشین از یک سو و الگوی زن مدرن از سوی دیگر شکل می دهد اما در نهایت الگوی زن مطلوب او در ابعاد مختلفی شبیه الگوی زن پرده نشین می شود.
بررسی اثر توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اثر ابعاد توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان است. این پژوهش از روش آمیخته (ترکیب کیفی و کمی) به منظور تحلیل داده ها بهره گرفته و به شکل کلی دارای سه فاز اصلی است. فاز اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه حاصل از نمونه اول که شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری و میراث بود، انجام شد و بر اساس مبانی پژوهش، کدهای باز و محوری در قالب چهار بعد توانمندسازی بومی شده برای منطقه هورامان تدوین گردید. در فاز دوم و سوم به منظور کمی سازی داده ها و مقایسه نتیجه بین خبرگان و جامعه محلی جهت دستیابی به هدف دوم و سوم پژوهش مبنی بر شناسایی فاصله بین تئوری و اجرا، اقدام به تدوین پرسشنامه و توزیع آن به ترتیب بین نمونه خبرگان و نمونه ای از جامعه محلی شد. یافته ها نشان می دهد آنچه از دیدگاه جامعه خبرگان اهمیت دارد، توانمندسازی اجتماعی است و شکاف عملیاتی در این بعد از تواتمندسازی در جامعه محلی منطقه هورامان بیشتر قابل مشاهده است. در حالیکه از نظرجامعه محلی توانمندسازی اقتصادی اولویت اول را دارد و شکاف اجرایی در منطقه هورامان در همین بعد بارزتر است. پیشنهاد می شود که به منظور بهینه سازی طرح های توانمندسازی در منطقه هورامان، عواملی همچون تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی، برندسازی اصولی، جذب سرمایه گذاران همخوان با منطقه و روش های اشتغال و درآمدزایی پایدار مورد توجه ویژه قرار گیرد.
سوژه معلق مقاوم؛ نقد گفتمان حاکم بر پرورش سوژه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل و نقد بخش هایی از اسناد بالادستی نظام آموزشی، شامل سه سند مبانی نظری تحول بنیادین آموزش وپرورش، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی و نتایج آن در عرصه عمل آموزشی با هدف استخراج دلالت های مستقیم و غیرمستقیم در خصوص سوژه و پرورش آن می پردازد. پژوهش با طرح کیفی و دو روش انتقادی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی در بررسی متن اسناد و سایر متون مرتبط انجام شده است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که «اسناد و گفتمان حاکم بر نظام آموزش وپرورش ایران، مؤید چه نوع سوژه ای است و چه نقدی بر این سوژه وارد است؟». یافته ها نشان می دهد که اگرچه در اسناد بالادستی سوژه مطلوب، غالباً با ویژگی های «سوژه مؤمن» توصیف شده است، اما دارای ابهامات و تناقض هایی است که موجب می شود سوژه محقق آن در عمل، مسیری متمایز با سوژه مطلوب، آرمانی و مصرح طی کند. دیگر این که برخلاف نقدهایی که سوژه پروری نظام آموزشی را با دوگانه نظام آموزشی غرب زده/دین زده تبیین می کند و علت شکست سیاست های آموزشی در پرورش انسان مطلوب را وارداتی بودن و تأثیرپذیری آن از فرهنگ غرب و یا دین زدگی و پرداختن افراطی به پرورش سوژه مؤمن و غفلت از سایر ابعاد انسان می دانند، باید گفت در حال حاضر در اسناد بالادستی و متعاقباً در عمل تربیتی، نوعی تعلیق، بلاتکلیفی و حصاربندی در خصوص قابلیت های انسان و حدود رشد و عاملیت او به چشم می خورد که منجر به شکل گیری و دامن زدن به تناقض و ابهام در خصوص نحوه مواجهه نظام آموزشی و دست اندرکاران تربیت با انسان و در نهایت پرورش «سوژه معلق» می شود. نتیجه این تعلیق، بنا به عاملیت ذاتی و بقاء سوژه (نه مرگ آن) می تواند مقاومت آشکار و پنهان در برابر گفتمان مدرسه، نه تنها در دانش آموزان، بلکه در معلمان و سایر دست اندرکاران شود.
شیوه زندگی زنان لرستان از منظر سیاحان، مستشاران نظامی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
131 - 172
حوزههای تخصصی:
شناخت شیوه زندگی زنان در درک وضعیت خانوادگی و اجتماعی آنان در هر دوره تاریخی مؤثر است. برداشت های عمومی از وضعیت زنان در شیوه زندگی سنتی اقوام ایرانی، بر نقش تبعی و فرودستی آنان اشاره دارند. خوانش های مبتنی بر شیوه زندگی در تحقیقات علوم اجتماعی و به ویژه مردم نگاری تاریخی، فرصتی را برای بازنگری در این پیش فرض های برخاسته از ادبیات ابتدای دوره مدرن، فراهم آورده است؛ لذا در پژوهش کیفی پیش رو با استفاده از روش مردم نگاری تاریخی و با تکیه بر منابع اسنادی و تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی تلاش می شود شیوه زندگی زنان لرستان در دوره قاجار بر اساس سفرنامه های سیاحان، مستشاران نظامی و سیاسی بازنمایی گردد و به این پرسش پاسخ داده شود که جایگاه خانوادگی و اجتماعی زنان لرستان با توجه به شیوه زندگی آنان چگونه بوده است. نتایج پژوهش عقاید رایج پیرامون موقعیت بالادستی مردان و فرودستی زنان را در این منطقه با تردید مواجه می کند، همچنین بازتاب ارتباط متقابل میان شیوه زندگی مردان و زنان منطقه را می توان در دو سطح جامعه و خانواده مشاهده نمود که به اجتماعی بودن زنان، داشتن حق مشارکت و تصمیم گیری در امور خانوادگی و تسلط نسبی آنان بر منابع قدرت منجر شده بود.
خوانش جماعت تتلیتی در رهیافت نظری خرده فرهنگ های متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
127 - 159
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف به ماهیت جماعت های انسانی و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر، در تطور مفهومیِ اصطلاح خرده فرهنگ نقش محوری داشته است. از دوره ای که برخی جماعت های خاصِ جوانان در آثار متفکران مکتب بیرمنگام با نام خرده فرهنگ معرفی شدند تا به امروز که برخی رویکردها اساساً از ناکارآمدی مفهوم خرده فرهنگ سخن می گویند، طیفی از دیدگاه ها ناظر به سیر تغییر و تحولات اجتماعی، فناورانه و رسانه ای درباره این مفهوم و ویژگی های آن عرضه شده است. مقاله حاضر با حساسیت نظری که مطالعات خرده فرهنگ در اختیار می گذارد به پدیده فرهنگی هواخواهی از امیرتتلو می پردازد. به این معنا، تطابق نظری و تجربی واژه خرده فرهنگ دیجیتال تتلیتی، با جماعت هواخواه امیرتتلو که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته اند، مسئله پژوهش است. در راستای اهداف تحقیق، مصاحبه نیم ساخت یافته با 16 نوجوان مدیر صفحات هواداری در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شد و تحلیل تماتیک داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. نتایج نشان می دهد، نظریات خرده فرهنگ های متأخر برای توضیحِ نمونه تجربی پژوهش راهگشاست زیرا «جامعیت در موسیقی»، «برساخت شخصیت کاریزماتیک» و «تبدیل هواخواه به تتلیتی» سه اصل ارتباطی به شمار می آیند که به سبب نقش شان در جماعت هواخواهان، بر این امر دلالت دارند.