فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
بخش اول: همایش ها
همایش های داخلی
همایش های خارجی
بخش دوم: منابع فارسی
الف.کتاب
ب.مقاله
ج.پایان نامه
بخش سوم: منابع انگلیسی
الف.کتاب
ب.مقاله
نقش نماد و نمادگرایی در زندگی بشر؛ تحلیلی جامعه شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، در پی تحلیل جامعه شناختی معنا، مفهوم، نقش، جایگاه و کاربرد نمادها در زندگی است و بر این باور است که زندگی اجتماعی بشر بدون نماد و نشانه، امکان تداوم ندارد. به طورکلی، عرصه ای از زندگی بشر را نمی توان سراغ گرفت که نمادین و رمزآلود نباشد؛ چرا که انسان موجودی اجتماعی است و لازمة زیست اجتماعی، تعامل، تبادل فکر و اندیشه، و رابطه با همنوعان است که به نوبه خود، نیازمند بهره گیری از نمادها است. ابزارهای این تعامل، زبان، خط، کتابت، ایما، اشاره، رمز، نشانه، و نماد می باشد که همچون فضای پیرامون،زندگی بشر را احاطه کرده و بر او سلطه می راند، به گونه ای که بدون فهم معنای این نمادها، تعامل و برقراری ارتباط با دنیای پیرامون امکان پذیر نخواهد بود. کارکرد نمادها در زندگی بشر، بیشتر مشارکتی، انسجام بخشی و بیانگر پایبندی و تعلق افراد یک جامعه به یک ملت و فرهنگ خاص است. دو کارکرد مهم نمادها در عرصه معماری و زیستگاه اجتماعی او، «بیان معنا» و «ایجاد حس هویت» می باشد. هر نماد و نشانه ای در این عرصه، تجلی حس تعلق و احساس وابستگی به فرهنگ و جامعه ای خاص است. این نشانه ها به دلیل آنکه در زندگی روزمره تکرار می شوند، حس خاصی از معنا و هویت را تقویت می کنند.
بررسی مؤلفه های سرمایه جنسی در رمان های پر تیراژ فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به سرمایه جنسی به عنوان یکی از اشکال سرمایه، دیدگاهی تازه و قابل بررسی و تامل است. حکیم با الهام گرفتن از تقسیم بندی بوردیو درباره انواع سرمایه، عنوان می کند که سرمایه جنسی نقش مهمی را در مناسبات قدرت در سطوح مختلف جامعه ایفا می کند. ایشان اعتقاد دارد این سرمایه دارای 6 مولفه است و در فرهنگ های خاص می تواند مفاهیم این مؤلفه ها متعدد باشد. اگر اعتقاد داشته باشیم که ادبیات آیینه تمام نمای ملتهاست، بنابراین داستان و رمان می تواند در بازتابش فرهنگ عمومی جامعه، نقشی بسیار مهم و ارزشمندی را ایفا کند و اندیشه ها، باورها و عملکردهای ملتها را به یکدیگر بنمایاند. با پذیرش اصل بازتابی بودن ادبیات در این پژوهش سعی شده به بررسی مولفه های سرمایه جنسی در ادبیات پر تیراژ دهه اخیر پرداخته شود. روش تحقیق تحلیل محتوای جهت دار بر اساس دیدگاه سرمایه جنسی بوده، بدین منظور مشخصات 47 کتاب که در زمینه ادبیات داستانی در 14 سال گذشته بیش از 10نوبت چاپ داشته اند، در اختیار محقق قرار گرفت و از این میان بر اساس اشباع نظری تعداد 12 رمان به شیوه کاملاً تصادفی انتخاب و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد مقوله های زیبایی و جذابیت جنسی در زنان و مقوله های جذابیت جنسی و مؤلفه های اجتماعی در مردان از اهمیت بیشتری برخوردارند. همچنین مولفه روابط جنسی در رمان های مذکور مطرح نشده اند.
فرانوگرایی فرهنگی و رابطة آن با جهان گرایی در بین جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان گرایی در بستر فناوری ارتباطات و اطلاعات موجب کم رنگ شدن مرزهای مکانی و زمانی شده است. برخی معتقدند که این فرایند باعث ورود جوامع به دوره ای جدید به نام دورة فرانوگرا شده است. فرانوگرایی عناصر و ویژگی های دورة مدرن همچون خرد و پیشرفت را به چالش می کشد. فرهنگ جوامع فرانوگرا، فرهنگی سطحی و متحرک و تا حد زیادی تحت تأثیر رسانه های ارتباط جمعی است. تحقیق حاضر به بررسی رابطة بین جهان گرایی و فرانوگرایی فرهنگی در بین جوانان شهر یزد پرداخته است. این تحقیق نشان داده است که عناصر فرهنگی جامعة فرانوگرا چیست و چه میزان از این عناصر به جامعة ما وارد شده است. تحقیق حاضر با روش پیمایش بین 384 نفر از جوانان 29-16 سالة شهر یزد انجام شد. روش نمونه گیری، روش تصادفی طبقه ای چندمرحله ای و ابزار سنجش پرسش نامة محقق ساخته است. یافته های تحقیق نشان داد که بین جهان گرایی با تمام ابعاد فرانوگرایی فرهنگی رابطة معنی داری وجود دارد؛ بُعد هنجارهای فراملی جهان گرایی، به غیر از بُعد مصرف محوری، با سایر ابعاد فرانوگرایی فرهنگی (زوال عاطفه، بازاندیشی، نسبی گرایی فرهنگی، سیالیت روابط) رابطة معنی داری نشان داد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که دو بُعد جهان گرایی قادر به تبیین بیش از 22 درصد از واریانس فرانوگرایی فرهنگی هستند.
تحلیل محتوای مقالات فارسی نشریات علمی ایران در زمینه ازدواج و طلاق با روش خوشه بندی سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تحلیل محتوای مقالات فارسی نشریات علمی ایران در زمینه ازدواج و طلاق با روش خوشه بندی سلسله مراتبی است. این پژوهش، توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است که به تحلیل محتوای متون با رویکرد خوشه بندی سلسله مراتبی می پردازد. جامعه مورد پژوهش، تمام مقالات فارسی حوزه ازدواج و طلاق است که در نمایه استنادی علوم ایران، نمایه سازی شده است. تحلیل محتوا، روی کلیدواژه های نویسندگان مقالات صورت گرفت. با استفاده از نرم افزار ""راور ماتریس""، دو ماتریس متقارن همرخدادی برای اصطلاحات ایجاد، و از طریق نرم افزار اس پی اس اس این اصطلاحات موضوعی خوشه بندی شد. برای خوشه بندی از الگوریتم ""پیوند درون گروهی"" استفاده گردید. محاسبه شباهت بین موضوعات مقالات ازدواج و طلاق بر اساس شاخص شمول صورت گرفت. تحلیل محتوای مقالات در حوزه ازدواج و طلاق نشان داد که موضوعات زن و خانواده در هر دو حوزه دارای بیشترین بسامد است. نتایج خوشه بندی نشان داد که غالب خوشه های ازدواج با موضوعات اجتماعی و روانشناختی مرتبط است در حالی که در خوشه های طلاق، موضوعات روانشناختی و حقوقی نقش عمده ای دارد. این خوشه بندیها نشان داد که محور اصلی خوشه های موضوعی ازدواج، موضوع زن و برای حوزه طلاق، موضوع خانواده است و زن موضوع محوری مباحث حقوقی طلاق به شمار می رود. هم چنین نشان داده شد که 67/0 از موضوعات طلاق شبیه موضوعات ازدواج و 38/0 از موضوعات ازدواج، شبیه به موضوعات طلاق است. نکته ای که در مقالات مورد مطالعه کمتر به آن توجه شده، مسائل جنسی است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که موضوعات حوزه ازدواج کمتر به تعارضات زناشویی گرایش دارد.
تحلیل جامعه شناختی پیامدهای رسانه های اجتماعی بر ارزش های جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، رابطه حضور و تعامل در رسانه های اجتماعی را با ارزش های جوانان مورد مطالعه قرار می دهد. پرسش اصلی این است که استفاده از رسانه های اجتماعی چه تأثیری بر پایبندی جوانان به ارزش ها دارد. این مقاله به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس و بهره گیری از پرسشنامه اینترنتی محقق ساخته صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کاربران جوان رسانه های اجتماعی در پنج شهر اصفهان، تهران، تبریز، مشهد و ساری در سال 1393 تشکیل می دهند و حجم نمونه برابر با 2100 نفر است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین مدت زمان عضویت در رسانه های اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های اجتماعی، نوع استفاده و واقعی تلقی کردن محتوای مطالب ارائه شده در رسانه های اجتماعی و پایبندی جوانان به ارزش های خانوادگی، دینی و اجتماعی و فرهنگی رابطه معنادار معکوس وجود دارد.
مطالعه تأثیر مهارت های زندگی بر سلامت اجتماعی (نمونه موردی: جوانان 15 تا 29 ساله شهرستان حاجی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مهارت های زندگی بر میزان سلامت اجتماعی جوانان است که با توجه به مبانی نظری کییز (سلامت اجتماعی) و نظریه یادگیری اجتماعی باندورا (مهارت زندگی) مورد مطالعه قرارگرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش، جوانان 15 تا 29 ساله شهرستان حاجی آباد واقع در خراسان جنوبی مورد مطالعه قرارگرفته اند. حجم نمونه پژوهش حاضر 368 نفر بوده که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده با بهره مندی از پرسشنامه استانداردشده، مورد ارزیابی قرارگرفته است. با استفاده از نرم افزار Spss22 یافته ها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. جهت تحلیل روابط بین متغیرها نیز از آزمون های T-test ، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان سلامت اجتماعی جوانان در حد متوسط به بالا بوده است. یافته ها بیانگر رابطه مستقیم بین ابعاد مهارت زندگی با سلامت اجتماعی در جامعه مورد مطالعه بوده است. همچنین سلامت اجتماعی جوانان برحسب وضعیت تأهل آن ها تفاوت معناداری دارد، اما سلامت اجتماعی جوانان برحسب جنسیت آن ها متفاوت نیست. نتایج رگرسیون نیز حاکی از آن است که از میان متغیرهای اثرگذار بر سلامت، متغیر مهارت ارتباطی با مقدار بتای 93/0 به طور مستقیم بیشترین تأثیر را بر سلامت اجتماعی جوانان جامعه موردتحقیق داشته است؛ یافته های تحلیل مسیر بیانگر این است تنها متغیر تفکر خلاق-انتقادی هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم داشته، سایر متغیرها فقط اثر مستقیم بر روی پاسخگویان جامعه مورد مطالعه داشته اند. همچنین نتایج بیانگر این است که شاخص های مهارت ارتباطی، میزان خودآگاهی، میزان تصمیم گیری، میزان هیجانات و تفکر خلاق می توانند تا حدود 90 درصد از متغیر وابسته را تبیین کنند.
مطالعه تطبیقی حس تعلق مکانی در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی (مورد مطالعه: شهر جدید پرند و نسیم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق مکان از مهم ترین عوامل اثرگذار بر رابطه فرد با محیط است. این حس دربرگیرنده عوامل گوناگونی است که کیفیت زندگی فرد در مکان را متأثر می سازد. وجود حس تعلق و یا عدم وجود آن بر رفتارهای افراد در جامعه تأثیر می گذارد. این پژوهش باهدف بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر حس تعلق مکان در میان ساکنین شهر جدید پرند (اسکان رسمی) و نسیم شهر (اسکان غیررسمی) انجام گرفته است. برای نیل به این هدف تلاش شد تا با اتکا به دیدگاه های نظری موجود چارچوب نظری مناسبی تدوین و در پرتو آن فرضیاتی تنظیم گردد. با استفاده از روش پیمایش و آمار توصیفی و استنباطی داده های لازم فراهم و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 392 نفر و نمونه گیری چندمرحله ای بکار گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که حس تعلق مکانی در اسکان غیررسمی (نسیم شهر) بیش از اسکان رسمی (پرند) است. همچنین سرمایه اجتماعی ساکنان نسیم شهر بیش از ساکنان پرند و سرمایه فرهنگی ساکنین پرند بیش از ساکنین نسیم شهر است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر این است که حس تعلق مکانی در شهر جدید پرند به ترتیب از سرمایه اجتماعی، نگرش به ویژگی های فضایی- کالبدی، سرمایه فرهنگی و حس تعلق مکانی و در نسیم شهر به ترتیب از سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نگرش به ویژگی های فضایی - کالبدی تأثیر می پذیرد. درمجموع مطابق نتایج حاصله، سرمایه اجتماعی مهم ترین عامل اثرگذار بر حس تعلق مکان در دو شهر پرند و نسیم شهر است.
عوامل جمعیتی- اجتماعی اثرگذار بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، مفهوم سبک زندگی به معنای عام و سبک زندگی سلامت محور در معنای خاص، نظر بسیاری از جامعه شناسان و محققان حیطة سلامت را به خود جلب کرده است. مطالعة سبک زندگی سلامت محور به بررسی الگوهای جمعی رفتارهایی می پردازد که سلامت افراد را در معرض خطر قرار می دهند. این پژوهش ها، در پی یافتن علل تضمین کنندة سلامت اند. پژوهش ها در این زمینه یا به صورت توصیف این الگوهای رفتاری سلامت بوده اند یا در پی تبیین این الگوها برآمده اند. تبیین های انجام شده عمدتاً تعیین کننده هایی همچون انتخاب های فردی و عوامل اجتماعی را مد نظر قرار داده اند. با اتخاذ رویکردی مشابه، پژوهش پیمایشی حاضر برای کشف عوامل جمعیتی و اجتماعی مؤثر بر انتخاب های فردی- که بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی تأثیر می گذارد- بر آمده است. یافته ها نشان می دهد که بیش از دو سوم سالمندان نمونة آماری پژوهش، سبک زندگی متوسط و تنها 8/11 درصد، سبک زندگی سالم دارند. سبک زندگی سلامت محور سالمندان برحسب سن، تحصیلات و رضایت از زندگی متفاوت است و با سبک زندگی سلامت محور ارتباطی معنادار دارد. 16 درصد تغییرهای سبک زندگی سالمندان مورد بررسی، از طریق متغیرهای جمعیتی- اجتماعی تبیین شده اند. در میان متغیرهای مورد بررسی، رضایت از زندگی، مهم ترین متغیر بلافصل اثرگذار بر سبک زندگی سالمندان با ضریب بتای 206/0 است که خود از متغیرهای پایگاه اقتصادی، اجتماعی، دینداری، سن و جنس تأثیر می پذیرد.
بررسی تأثیر پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین بر دین داری فرزندان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی تأثیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی والدین بر میزان و ابعاد دین داری فرزندان تدوین، و در آن از روش پیمایش، با جمعیت نمونه 339 نفری از میان دانش آموزانِ مقطع پیش دانشگاهی شهر شیراز استفاده شده است. روایی و پایایی پرسش نامه توسط اعتبار صوری و آلفای کرونباخ (71/0) مورد سنجش قرار گرفته است. تحلیل و بررسی یافته ها نشان می دهد که میزان دینداری پاسخ گویان در ابعاد مختلف اعتقادی، ایمانی، اخلاقی، عبادی و تکلیفی متمایز است. میان تحصیلات والدین و میزان دینداری فرزندان رابطة معناداری وجود دارد. با افزایش درآمد والدین، میزان دینداری فرزندان کاهش می یابد. نوع دینداری فرزندان در پایگاه های اقتصادی- اجتماعی مختلف والدین، متمایز است؛ به این معنا که در هر سطح از پایگاه اقتصادی- اجتماعی، بُعد خاصی از دینداری حاکم است؛ با افزایش پایگاه اقتصادی- اجتماعی والدین، میزان دینداری فرزندان نیز کاهش می یابد.
مقاله به زبان انگلیسی: فرهنگ و هویت: ارتباط دادن اجزای هویت ایرانیان با ابعاد فرهنگی (Culture and Identity: Linking Iranian Identity Components and Cultural Dimensions)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت ایرانی را نمی توان مفهومی یکپارچه در نظر گرفت. تاریخ ایران نشان می دهد که ایران ترکیبی از مدرینته/اسلام/ملیت می باشد. هافستد (2001) فرهنگ را به شش قسمت تقسیم می کند: فاصله قدرت، فردگرایی/جمع گرایی، مردسالاری/زن سالاری، گریز از عدم قطعیت، تمایل کوتاه مدت/بلندمدت، و لذت طلبی/سخت کوشی. این پژوهش قصد دارد رابطه این ابعاد فرهنگی را با هویت بررسی نماید. بر این اساس، دو پرسشنامه ابعاد فرهنگی و اجزای هویتی به تعدادی از دانشجویان ایرانی از رشته های مختلف داده شد. از تحلیل کارسپاندنس و رگراسیون چندگانه برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد ارتباط معناداری میان ابعاد فرهنگی و اجزای هویتی وجود دارد که می تواند برخی از بحران های هویتی در جامعه ایرانی را توجیه کند. در پایان، نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفت و راهکارهایی برای کاهش بحران هویت ارائه شد.
فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینة خودکشی و اقدام به خودکشی در استان ایلام است. این مقاله، ضمن بررسی مطالعات کوشیده است عمده ترین اشکالات وارد شده بر مطالعات را دسته بندی و ارائه کند. هدف از پژوهش حاضر، ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزة جامعه شناختی و روان شناختی و عوامل مؤثر بر خودکشی و اقدام به خودکشی است. روش گردآوری داده ها، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است.
یافته ها: میانگین اندازة اثر rدر مطالعات مربوط به رویکرد جامعه شناختی ESrQ=0/29 و در مطالعات مربوط به رویکرد روان شناختی ESrQ=0/30 به دست آمد. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل جامعه شناختی که 99/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای جامعه شناختی تفاوت معنادار وجود دارد؛ به عبارت دیگر، اندازة اثر در بین مطالعات مورد بررسی و متغیرها ناهمگن است و اندازة اثر توسط متغیرهای مداخله گر میانجی می شود. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل روان شناختی که 74/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای روان شناختی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: در بیشتر مطالعات انجام گرفته، محققان بدون استفاده از روش های مستقیم و مراجعه به جامعه و صرفاً با تکیه بر داده های دسته دوم، خودکشی را بررسی کرده اند. دربارة مطالعة خودکشی مجموعه معیاری از روش یا نظریه وجود ندارد؛ به عبارتی دیگر، یک اجتماع علمی از محققان که دارای کنش متقابل مکرر با باورها و ارزش های مشترک و دارای مناسبات اجتماعی آمیخته به پیوند متقابل و اجماع معرفتی باشند، شکل نگرفته است. پراکندگی نظریه ها، موضوعات و روش های مطالعه نیز در مطالعات دیده می شود.
تحلیل رابطه اعتیاد اینترنتی با هویت فرهنگی نوجوانان؛ موردمطالعه: دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان سراب آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش دسترسی به اینترنت و استفاده فزاینده ای که نوجوانان و جوانان از انواع مطالب و محتوای این فناوری اطلاعاتی و ارتباطی می نمایند، هویت فرهنگی به یکی از دغدغه های اصلی مرتبط با انسجام اجتماعی و یکپارچگی ملی تبدیل شده است. بدین لحاظ پژوهش حاضر، رابطه اعتیاد اینترنتی با هویت فرهنگی دانش آموزان را موردمطالعه قرار می دهد. نوشتار حاضر به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در بین دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان سراب صورت گرفته و حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 300 نفر برآورد شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اعتیاد به اینترنت در بین دانش آموزان جامعه آماری شروع شده و همچنین همبستگی معنادار و معکوسی بین اعتیاد اینترنتی و هویت فرهنگی در بین دانش آموزان وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش اعتیاد اینترنتی، هویت فرهنگی دانش آموزان کاهش پیدا می کند. سایر یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که بین دین داری و اعتیاد اینترنتی همبستگی معکوسی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره بیانگر آن است که حدود 20 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود.
تبیین رابطة میزان نوگرایی و مصرف کالاهای فرهنگی مطالعة موردی دانش آموزان دختر مقطع متوسطة شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1392- 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم نوگرایی و کالاهای فرهنگی به منزلة دو مؤلفة اساسی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی توجه صاحب نظران این علوم را به خود جلب کرده است. هدف اساسی این مقاله، بررسی رابطة بین مؤلفه های نوگرایی و میزان مصرف کالاهای فرهنگی در میان دانش آموزان است. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و اطلاعات تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه جمع آوری شده است. جامعة آماری شامل همة دانش آموزان دختر مقطع متوسطة شهر کاشان در سال تحصیلی 1392-1391 است که با استفاده از فرمول کوکران، 760 نفر در حکم حجم نمونه تعیین و بررسی شده اند. نتایج تحلیل رگرسیون میزان تأثیر هریک از مؤلفه های نوگرایی، شامل محاسبه پذیری، جهت گیری علمی، ریسک پذیری، پیشرفت گرایی و جهت گیری عام گرا بر میزان مصرف کالاهای فرهنگی را به ترتیب، به میزان 47/0، 32/0، 27/0، 18/0 و 10/0 نشان داده است. در مجموع، 52 درصد از تغییرات متغیر وابسته از طریق مؤلفه های نوگرایی تبیین شده است
تجربه پرسه زنی و باز شکل دهی فضاهای همگانی شهری جمال محمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسه زنی که بر اثر پیوند ناموزون عناصر سنتی و مدرن در زندگیِ روزمره فرد ایرانی پروبلماتیک شده است، اکنون نشانه ای است با دلالت های معنایی گوناگون که در عرصه های گوناگون شهری به انحاء گوناگون خود را نمایان می سازد. پرسه زنی کنشی معطوف به ساختن فضایی فرهنگی و مقاومتی در برابر عناصرِ فرهنگِ مسلط است. تلاش پژوهش حاضر واکاویِ ژرفِ تجربه پرسه زنی در فضاهای همگانیِ شهر سنندج است. این که پرسه زنان (جوانان) چه درکی از کنش پرسه زنی در این فضاها دارند؟ چگونه تعامل ها، لذت ها، معناها و تجربه های خود را در این فضاها شکل می دهند؟ چگونه با استفاده از این فضاها به خرده فرهنگ خاص خود شکل می دهند؟ چگونه در برابر فرامین فرهنگ رسمی مقاومت می ورزند؟ در بخش نظری منظومه ای از آرای زیمل، بنیامین و دوسرتو در باب پرسه زنی و فضاهای همگانیِ شهری ارائه شده است. در روش شناسی نیز با کاربست مردم نگاریِ شهری از فن مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد که تجربه پرسه زنی نزد پرسه زنان معانی گوناگونی دارد که در پنج مقوله بنیانی قابل دسته بندی اند:
1- مستعمره شدن زندگیِ روزمره در فضاهای همگانیِ شهری 2- آفرینش و باز شکل دهی فضاهای نمادین به میانجی کنش پرسه زنی 3- تمایز پذیری/تمایز زدایی زندگیِ روزمره به واسطه پرسه زنی 4- کارناوالی شدن زندگیِ روزمره
5- پرسه زنی در مقام خرده فرهنگ شهری. پژوهش حاضر به این نتیجه ختم می شود که پرسه زنی پراکسیسی اجتماعی است که از طریق آن گفتمان رسمیِ مسلط بر عرصه های شهری که سعی در تثبیت و شکل دهیِ این عرصه ها دارد، به چالش کشیده می شود و پرسه زنان به میانجی تسخیر نمادین این عرصه ها و خلق نظام معنایی خاص خود سعی در بازشکل دهی این عرصه های شهری دارند. به بیان دیگر عرصه های شهری صحنه معارضه جویی دو نیروی متفاوت است که یکی سعی در تثبیت گفتمان مسلط و دیگری سعی در بازتولید فضاهای گفتمانی و ارائه خوانش های متفاوت در این عرصه ها را دارد.
زندگی در مناطق مرزی: مطالعه پدیدار شناختی مرزنشینان شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات ویژه ای را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم زده اند. ادراک مفهوم مرز برای مردمان منطقه مرزی همراه با درگیری با چنین وضعیت هایی است و با توجه به این نوع تجربیات است که ادراک آن ها از زندگی شکل می گیرد. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی تفسیری به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهر نوسود از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و چگونگی زندگی مرزنشینی را در بیناذهنیت های آن ها بررسی کند. واحدهای نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند که پس از انتخاب 33 مصاحبه شونده، حجم نمونه به اشباع رسید. تکنیک گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های عمیق-ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل داده ها بر مبنای طرح ون مانن، شش تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مردمان منطقه مرزی شهر نوسود و نحوه معنایابی آنها، از داده ها بیرون کشیده شدند. تم های اصلی در این پژوهش شامل: «در مرکز سیکل دلهره و اضطراب بودن(به واسطه شرایط اضطراب زا احاطه شدن)»، «کنترل نداشتن بر اوضاع و احساس سردرگمی»، «از مرکز توجهات دور بودن(احساس فراموش شدگی)»،«درگیر بودن با نگرش های عمومی»،«استراتژی های سازگاری»، «تلاش برای فهم عوامل اثر گذار» می شوند.به طور کلی، یافته های این پژوهش بیانگر این است که تجربه زندگی مرزنشینی برای شرکت کنندگان در این پژوهش، از تفاوت های فرهنگی و زبانی که چالش ها، مشکلات و نگرانی ها را تشدید می کنند، الهام می گیرد. وارد شدن این عناصر در گستره معانی پاسخ گویان موجب می شوند تا مشکلات و نگرانی ها این امکان را پیدا کنند که در موقعیتی دیگر مطرح شوند. پاسخ گویان در تلاش برای فهم مشکلات و سختی های زندگی شان معنای جدیدی به آن ها می دهند و از این طریق روابطی را بین خود و دیگران شکل می دهند که در نهایت مرزهای هویت قومی آن ها را بازنمایی می کنند.
سنجش و تبیین طرد اجتماعی مهاجران خارجی در کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرآیند طرد/ ادغام اجتماعی مهاجران خارجی همواره عامل مهمی در نظم اجتماعی کشور میزبان است و در صورت عدم ادغام مناسب در جامعه، این گروه ها به طور بالقوه تهدیدی برای نظم و امنیت خواهند بود. از اینرو، بررسی وضعیت طرد/ ادغام اجتماعی آنها و عوامل مؤثر بر آن می تواند در تدوین بهتر سیاست های مرتبط با مهاجران اثرگذار باشد. به این منظور، طرد/ ادغام مهاجران افغانی و عراقی مقیم کلانشهر اصفهان در پیوند با دسترسی به فرصت های اجتماعی اقتصادی و در مقایسه با ساکنان بومی این شهر سنجش و تبیین گردید. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای مهاجر و غیر مهاجر ساکن مناطق چهارده گانه شهر اصفهان است. روش تحقیق کمی- کیفی و شیوه نمونه گیری ترکیبی از نمونه گیری های نظری، خوشه ای چند مرحله ای و هدفمند است. حجم نمونه منتخب شامل232 خانوار( مهاجر خارجی و بومی) می باشد و در تحلیل آماری داده ها، آزمونهای تفاوت، همبستگی و معادلات ساختاری در نرم افزارهای spss و لیزرل به کار گرفته شد.
یافته های تحقیق نشان داد مهاجران دسترسی کمتری به منابع دارند و در مقایسه با بومی ها تبعیض و طرد اجتماعی شدیدتری دارند و نه تنها به رغم گذر زمان، تبعیض های اجتماعی قومی از بین نرفته بلکه مهاجران با سکونت در محله های محروم، طرد اجتماعی را با طرد فیزیکی تجربه کنند. با این اوصاف، لازم است دولت با حمایت های اقتصادی و آموزشی مهاجران، کاهش فاصله اقتصادی اجتماعی مهاجران- غیرمهاجران و فرهنگ سازی در راستای پذیرش اجتماعی آنها از ایجاد بی نظمی های اجتماعی و سیاسی ممانعت به عمل آورد.
بررسی رابطة فرایند جهانی شدن فرهنگی و هویت مذهبی در ایران (مطالعة موردی گروه های قومی لُر شهر نورآباد ممسنی و عرب شهر کنگان و توابع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ و ارتقای هویت مذهبی از دغدغه های جامعة مذهبی ایران است. فرایند جهانی شدن در چند دهة گذشته ابعاد مختلف حیات فردی و اجتماعی ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است. این مطالعه تأثیر فرایند جهانی شدن فرهنگی را بر هویت مذهبی دو گروه قومی لُر ساکن شهر نورآباد ممسنی و عرب ساکن شهر کنگان و توابع مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا تحقیقات پیشین مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از چارچوب نظر ی مبتنی بر نظریة گیدنز شش فرضیه مطرح شد. نمونة مورد مطالعه 770 نفر از اهالی 15 تا 64 سالة ساکن این دو شهر بودند که به شیوة نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، ده سبک زندگی در شهر شیراز یافت شد که بر اساس ماهیت متغیرها نام گذاری شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین دو گروه قومی لُر و عرب مورد مطالعه، تفاوت معنی داری از حیث هویت مذهبی وجود داشته است. همچنین نتایج حاصل از تکنیک رگرسیون چندمتغیره، نشان دهندة آن است که به ترتیب متغیرهای سبک مذهبی، سبک علمی آموزشی، بازاندیشی، سبک ورزشی، آگاهی از جهانی شدن، سبک مشارکت فرهنگی، سبک موبایلی بر روی هم 7/36 درصد تغییرات را متغیر هویت مذهبی را تبیین کرده اند.