فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۲۱ تا ۶٬۲۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
۳۱۳-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برنامه ریزی شهری در ایران تاکنون بیشتر در قالب رهیافتهای سنتی و به طور خاص رهیافت ساده - جامع آن باقی مانده است. با روشن شدن کاستیهای رهیافتهای مذکور، یک تلاش بطئی جهت ارتقای فرآیند و فرآورده ی برنامه ریزی شهری در نظام موجود صورت پذیرفته است. به موازات این تغییرات، نظریه و کنش برنامه ریزی در کشور های توسعه یافته نیز تغییر یافته و بسته به زمینه های مختلف، شیوه های متفاوتی پیگیری و اجرا می شود. پس از گرایش برنامه ریزی شهری به جلب مشارکت در دهه های شصت و هفتاد میلادی، نظریه برنامه ریزی ارتباطی، به عنوان شیوه پیشرفته از جلب مشارکت مردمی مطرح شد که موجب تغییر در کنشهای نظری و عملی توسعه شهری و منطقه ای شده است. انگیزه ارتقای شیوه برنامه ریزی شهری در ایران در کنار قوت نظری برنامه ریزی ارتباطی، این سوال را پدید می آورد که آیا می توان این شیوه از برنامه ریزی شهری را در سازوکار برنامه ریزی ایران بکار بست؟ مقاله حاضر به دنبال پاسخ این پرسش است. روش: مراحل پژوهش حاضر در قالب چهار قسمت اصلی انجام شده است. ابتدا تحولات برنامه ریزی شهری در جهان و گرایش به استفاده از مشارکت جامعه محلی (که ضعف آن از جمله مشکلات برنامه ریزی در ایران است) بررسی می شود. دوم، نظریه برنامه ریزی ارتباطی و رهیافتهای مرتبط به عنوان رهیافتی که توانایی بکارگیری مشارکت جامعه محلی را دارد، معرفی می شوند. در ادامه ضرورت و فرصت بکارگیری این قسم از برنامه ریزیها در فضاهایی متفاوت از فضایی که نظریه از آنجا برخاسته است، تبیین می شود. در نهایت، شرایط به کارگیری این نوع از برنامه ریزی در محله فرحزاد به عنوان مورد پژوهش این مقاله بررسی شده است و راهکارهای احتمالی ارائه می گردند. داده های این پژوهش از راه مطالعات اسنادی، پیمایش محیطی و مصاحبه (اعم از انجام پرسش نامه و مصاحبه عمیق) جمع آوری شده است. یافته ها: بر اساس مطالعات این پژوهش می توان اظهار داشت که ماهیت ذاتی برنامه ریزی ارتباطی امکان به کارگیری آن در کشورهای در حال توسعه در مقیاس خرد و به ویژه نواحی با مشکلات پیچیده (مثل نواحی فرسوده و یا غیررسمی) فراهم می کند. بحث: برنامه ریزی ارتباطی با تاکید بر فرآیند به جای محتوا، شرایط بستر برنامه ریزی را عملا دخیل می کند و همچنین مقیاس خرد آن سبب می شود تا مشکلات توسط نهادهای خرد و به دور از موازی کاریها و تداخلهای قانونی نهادهای بزرگ جامعه حل شوند و یا در غیراین صورت به تکوین نهادهای شهری و برقراری دموکراسی شهری کمک کند.
کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف ارزیابی کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم در شهر تهران به روش پیمایش، با پرسشنامه محقق ساخته و نظرخواهی از 500 نمونه منتخب به صورت شبه تصادفی و نسبی، انجام شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از پرسش های آزمون شده در پژوهش های مشابه و آراء متخصصان استفاده شده و پایایی آن با استفاده از روش سازگاری درونی و برآورد شاخص آلفای کرونباخ 20 نمونه اولیه در حد 84/0 تأییدشده است. کیفیت زندگی کل دانشجویان، دانشجویان بومی و دانشجویان غیربومی به طور معنی داری به ترتیب کمتر از حد متوسط، کمتر از حد متوسط و در حد متوسط ارزیابی شده است. سه بعد روابط اجتماعی- فرهنگی و اوقات فراغت، محل و شرایط زندگی و فضای عمومی دانشگاه از مؤلفه های اصلی افزاینده کیفیت زندگی دانشجویی است. در مقابل، چهار بعد امکانات دسترسی، خدمات ورزشی، رفاهی و تفریحی، سلامت جسمی و امکانات درمانی- پزشکی و بهداشت و کیفیت غذای رستوران های دانشجویی از مؤلفه های اصلی کاهنده کیفیت زندگی است. به علاوه، سه بعد آموزش و خدمات آموزشی، اعضای هیئت علمی و رشد فردی و چشم انداز و آینده شغلی، در سطح متوسط گزارش شده است. برای مقابله با برخی چالش های نظام آموزش عالی نظیر انگیزه یادگیری، کیفیت، بومی گزینی، جامعه پذیری، فعالیت بین المللی و جذب دانشجویان خارجی باید اهتمام به کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان یکی از محورهای کانونی حکمرانی علمی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت مالی، کالبدی و تشکیلاتی نظام آموزش عالی، دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور باشد.
بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر میزان شادمانی با تکیه بر احساس امنیت اجتماعی (مورد مطالعه: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن جامعه است و یکی از مهمترین اصول در حوزه مدیریت شهری توجه به مقوله شادی و نشاط شهروندان است.هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شادمانی و عوامل جامعه شناختی (احساس امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، هویت اجتماعی و آنومی اجتماعی) مؤثر بر آن در بین افراد بالای 18 سال در شهر کرمان می باشد. روش پژوهش با توجه به ماهیت متغیرها و روابط بین آنها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه افراد بالای 18 سال در شهر کرمان، 508984 بودند که از این تعداد384 نفر براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از آزمون شادمانی آکسفورد پایایی (917/0) و پرسشنامه محقق ساخته پایایی( 876/0) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: میانگین شادمانی افراد بالای 18 سال شهر کرمان، در سطح متوسط است و براساس نتایج رگرسیون، متغیرهای وارد شده به مدل رگرسیونی (احساس امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، هویت اجتماعی، سن و درآمد) 39 درصد از واریانس متغیر شادمانی افراد را تبیین کردند و از بین متغیرهای مستقل، متغیر احساس امنیت اجتماعی، بیشترین نقش را در تبیین شادمانی افراد داشت و سایر متغیرها با اینکه به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر شادمانی تأثیر گذار بودند ولی به صورت پیچیده ای در تعامل با متغیر احساس امنیت اجتماعی قرار داشتند.
تفکیک جنسیتی در فضای شهری: مطالعه بوستان بهشت مادران تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با این پیش فرض آغاز شده است که فضا همواره امری آمیخته با قدرت است. بر این اساس سعی شده است جایگاه پارک های تک جنسیتی و به طور مشخص بوستان بهشت مادران را در روابط قدرت مطالعه نماییم. معمولاً در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد. برخی چنین پروژه هایی را در جهت رفع تبعیض های جنسیتی می دانند و برخی دیگر بالعکس آن را در جهت بازتولید سلطه جنسیتی ارزیابی می نمایند. نویسندگان مقالة پیش رو قصد دارند با استفاده از نگرش های نظری افرادی چون هانری لوفور و میشل فوکو از دوگانه فوق در تفسیر چنین فضاهایی فراتر بروند تا بتوانند پیچیدگی های میدان تحقیق را در حد توان توضیح دهند. برای این که بحث صرفاً در سطح نظری باقی نماند با 35 نفر از مسئولان، کاربران و مرتبطان بوستان بهشت مادران مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. نقطه تمرکز این مصاحبه ها پیامدهای اجتماعی و سیاسی فضا است. بر اساس چگونگی فهم همین پیامدها کاربران و مرتبطان به چهار تیپ و هر تیپ نیز خود به دو گروه تقسیم شد. سپس با توجه به مفاهیم نظری، نحوه مواجهه تمامی گروه های احصا شده با فضای بوستان مورد تفسیر قرار گرفت. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهند که دو گانه فوق الذکر به هیچ عنوان تحلیل درستی از فضای پارک های تک جنسیتی ارائه نمی دهد. بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که سلطه بر زنان یا حمایت از آن ها یا به طور کلی هرگونه بحث هویتی کمکی به فهم روابط قدرت موجود در چنین فضاهایی نمی کند و باید معنای این نوع از قدرت را در جایی دیگر جست و آن جایی نیست جز کنترل، رؤیت پذیری و به هنجارسازی بدن ها که از طریق تفکیک بر اساس ویژگی های از پیش تعیین شده اعمال می گردد.
بهره برداری از مراتع و لزوم متنوع سازی معیشت خانوارهای روستایی مطالعة موردی: شهرستان ماهنشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی تجدیدشونده و زیستگاه تأمین کنندة نیازهای معیشت بشر، وضعیت این منابع را به رغم اهمیت زیست محیطی آنها به شدت نامطلوب کرده است. از این رو در پیش گرفتن تدابیری برای کاهش فشار بر این منابع و استفادة بهتر از آنها ضروری به نظر می رسد. ادامة این روند علاوه بر کاهش بازده این منابع باعث تهدید معیشت بسیاری از خانوارهای بهره بردار نیز خواهد شد. مقالة حاضر به بررسی بهره برداری جامعة روستایی در شهرستان ماهنشان (در استان زنجان) و لزوم متنوع سازی در معیشت آنان برای کاهش فشار بر منابع طبیعی می پردازد. این پژوهش از نوع مطالعات موردی است که داده های آن با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، تشکیل گروه های متمرکز، مشاهدة مشارکتی و ترسیم نقشه های روستا گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از نرم افزار spss و برای داده های کیفی از ابزار تحلیلی SWOT استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر، وابستگی زیاد بهره برداران به دام و مرتع را نشان می دهد، درحالی که استعدادهای بالقوة دیگری در روستا وجود دارند که به درستی از آنها بهره برداری نمی شود. از مهم ترین دلایل این مسئله می توان به ضعف دانش و آگاهی بهره برداران و ضعف خدمات ترویجی اشاره کرد. باغ داری، پرورش زنبور عسل و آبزی پروری ازطریق آموزش و ترویج روستاییان، راهکارهایی جایگزین یا مکمل دام داری برای ارتقای درآمد و بهبود معیشت بهره برداران و همچنین ممانعت از کاهش دام و فشار بر مراتع به شمار می آیند. با تقویت دانش و مهارت بهره برداران ازطریق برنامه های ترویج کشاورزی و اعمال دیگر سیاست ها می توان انتظار داشت که در آینده از فشار بر منابع طبیعی کاسته شود و از سایر سرمایه ها و استعدادها نیز بهره برداری درستی به عمل آید.
بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان « بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان» میباشد که به بررسی عوامل طلاق در جامعه و تأثیر آن بر بانوان می پردازد. چرا که طلاق شوم ترین سرنوشتی است که ممکن است برای یک خانواده رقم بخورد. با این وجود گاه گریزی از آن باقی نمی ماند. با طلاق رشته ازدواج میان زن و شوهر قطع می شود و از آن پس برای باز کردن گروه علقه میان آن دو باید برخی اقدامات انجام شود. این پدیده یکی از مسائل اجتماعی عصر ماست که امروزه کمتر کسی در مورد مشکل و معضل بودن آن شک می ورزد. میزان بالای طلاق در جوامع امروزی جامعه شناسان را به کنکاش در مورد عوامل موثر بر آن داشته تا مکشوف گردد که چه چیزی موجب چنین تغییری در نرخ طلاق گردیده است. این پدیده جنبه های متعددی از زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. پدیده طلاق یک پدیده روان شناختی است و علل متفاوت روانی، اجتماعی و ... دارد و می بایست روحیه طلاق زدگی در افراد وجود داشته باشد.
سئوالات اصلی که این مقاله در پی پاسخگویی به آنهاست عبارتند از اینکه چه عواملی در جامعه منجر به طلاق می شود؟ و اینکه طلاق چه تأثیری بر بانوان در جامعه و خانواده می گذارد؟ می باشد. موضوع این مقاله، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که در وقوع طلاق موثر می باشد و می خواهیم ببینیم، چه عواملی موجب می شود که طلاق صورت بگیرد اما اهمیت پژوهش حاضر در این است که بعد از وقوع طلاق، این پدیده چه تأثیری بر فرد و جامعه خواهد داشت. اما یافته ها حاکی از آن است که به وقوع پیوستن هر پدیده ای، روی تمام اعضای خانواده تأثیر می گذارد و طلاق به عنوان یکی از تلخ ترین حوادث زندگی، بر افکار، واکنش ها، خواستها، نیاز ها و به طور کلی شخصیت تمام اعضای خانواده، هم والدین و هم فرزندان تأثیر سوء و مخربی باقی می گذارد.\
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
تحلیلی تطبیقی بر کارکرد عوامل اجتماعی مؤثر بر معرفت از دیدگاه غزالی و ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتار حاضر استخراج تطبیقی نقش عوامل اجتماعی در چگونگی تکون معرفت انسانی از دید غزالی و ابن خلدون است. روش مطالعه، تحلیل تطبیقی و خوانش محتوای دیدگاه های دو متفکر مورد نظر است. مناسبات جامعه و معرفت از دغدغه های مهم غزالی و ابن خلدون است. هر دو تلاش دارند تا در این مقوله، نحوه تأثیرگذاری عوامل اجتماعی را بر سطوح گوناگون معرفت های بشری بررسی کنند. در دیدگاه ابن خلدون مهم ترین تقسیم انسان ها به شهرنشین و بادیه نشین مبتنی بر تنوع عوامل اجتماعی است، ولی در دیدگاه غزالی تقسیم آدمیان به عوام، متکلمان و عارفان، مبتنی بر نظام معرفتی آنهاست که البته می تواند متأثر از عوامل اجتماعی نیز باشد. غزالی ضمن توجه به نقش عوامل اجتماعی به عنوان نوعی مانع تحقق شناخت حقیقی، کارکرد آنها را در شکل گیری معارف بشری چون فقه، کلام و سیاست نشان می دهد. رویکرد غزالی عمدتاً نشان دادن ابعاد سلبی عوامل اجتماعی در معرفت است. ابن خلدون با واقع گرایی و با استفاده از تجربه بیرونی سعی می کند تا تنوع عوامل اجتماعی چون عصبیت، اوضاع جغرافیایی، اقتصاد، دین و محیط زندگی را مورد تحقیق قرار دهد. او هر دو نقش ایجابی و سلبی آنها را بیان می کند و تلاش می کند تا تأثیرگذاری آنها را در صورت معرفت، نه محتوای آن، نشان دهد.
نظریة تلفیقی هابرماس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة هابرماس بسیار گسترده و چندوجهی است. این نظریه درواقع بازسازی و تکمیل نظریات اندیشمندان کلاسیک و معاصر است. او از جامعه شناسان بسیاری ایده گرفته و در نظریة خود استفاده کرده است. همچنین رد پای نظریه پردازان، فیلسوفان و روان شناسان پرشماری را می توان در اندیشه های هابرماس مشاهده کرد. مطالعة کتاب ها و مقالات فراوان هابرماس و آثاری که دربارة این جامعه شناس مشهور نوشته شده، نشان می دهد که مفاهیم اساسی نظریات وی بر اساس نظریات اندیشمندان کلاسیکی چون ماکس وبر، امیل دورکیم، کارل مارکس و نظریات مکتب فرانکفورت و مکتب انتقادی بنا شده است. در این مقاله به چگونگی استفادة هابرماس از نظریات دو نظریه پرداز مشهور، یعنی وبر و مارکس، و در نهایت نظریه تلفیقی وی پرداخته ایم.
استعاره های زیستی و نظریه های جامعه شناسی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند مباحث مربوط به استعاره از دیرباز کانون توجه حوزه های مختلف به ویژه مطالعات ادبی بوده اما استفاده هدف دار و منظم از آن در متون علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی امری جدید است. استعاره و تمثیل در تولید ایده ها، فرضیه ها و نظریه ها نقش عمده ای دارند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی، افزون بر واکاوی مبادی معرفتیِ استعاره، به تأثیر استعاره های زیستی در نظریه های جامعه شناسان کلاسیک از قبیل کنت، اسپنسر، مارکس، سامنر، دورکیم و پارسونز می پردازد. بر اساس مطالعات در متون تطورگرایی اجتماعی، در کنار استعاره های مکانیکی، منطقی، اخلاقی، استعاره های زیستی زیادی در ادبیات جامعه شناختی کلاسیک وجود دارند. گرچه امروزه استعاره های زیستی در میان جامعه شناسان متأخّر، استعاره های مرده و غیرفعال محسوب می شوند؛ اما مبادی و پیش فرض های معرفتی دیدگاه های جامعه شناسان متقدم به ویژه تطورگرایی اجتماعی را فراهم کرده است؛ یعنی آنها در بطن پارادایم تکامل گرایی رشد کرده و تأثیرهای شگرفی در تخیّل اجتماعی، جامعه شناسان اولیه داشته اند. سرانجام، در جامعه شناسی متأخّر چرخشی در استفاده از استعاره های زیستی به استعاره ها و مدل های صوری مشاهده می شود
مبانی اندیشه ای در تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با تاکید بر سیره علمی و عملی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مباحث توسعه و مسایل مربوط به آن دیدگاه های نظری توسعه در ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی توسعه الگوهای اسلامی توسعه
پیروزی انقلاب سلامی در ایران بستر مناسبی برای حرکت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی را فراهم کرده است. امروز و بعد از قریب به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، سازوکارهای رسیدن به این جایگاه بزرگ و نحوه ساخت بنای رفیع آن مورد توجه است. ایدة «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» که از سوی مقام معظم رهبری مطرح گشته است مدل رسیدن به این تمدن جدید می باشد. قالب مدل های فعلی توسعه برگرفته از مدل های غربی و غیر اسلامی هستند و از خاستگاهی بومی برخوردار نبوده؛ لذا از خصلت کارآمدی برخوردار نیستند این پژوهش کوششی است برای تبیین مبانی فکری و معرفتی این پیشرفت.. فقه، فلسفه و عرفان در تمدن اسلامی و ایرانی، از جمله «ابرمفاهیمی» محسوب می شوند که به راه اندازندة جریان های علمی و عملی، و از ویژگی مهم «سازندگی» برخوردار هستند. در ترسیم الگوی پیشرفت و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب، دانش فقه به جهت «سرشت انسان» و همین طور توانایی این دانش در حلّ معضلات زندگی انسانِ مسلمان، از موقعیت مرکزی و محوری برخوردار است که می تواند با بهره گیری از سنت فلسفی و عرفانی، اسباب تحول را موجب شود. این نوشتار تلاش می نماید تا نشان دهد الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی، با ملاحظه سنت فکری و نقد گذشته تمدن اسلامی، چاره ای جز برقراری تعامل، همراهی و نسبت روشن بین فقه، فلسفه و عرفان ندارد. امام خمینی(ره) الگوی روشنی در این خصوص است.
سکولاریزم و خشونت نمادین در گفتمان تلویزیونی: تحلیل گفتمانی برنامه «پرگار» تلویزیون بی بی سی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی چهار برنامة «پرگار» در تلویزیون بی بی سی فارسی دربارة «نسبت» دین و مدرنیته و به طور خاص، اسلام وسیاست، با روش تحلیل گفتمانی، نتیجه می گیرد که گفتار غالب پرگار، «سکولاریزم» فلسفی و اعتقادی،و سیاسی است. این دو گفتار، ضمن نفی و انکار پیوند دین و سیاست و طرد انگارة حکومت دینی، دست به حذف و خشونت نمادین علیه گفتمان اسلام سیاسی می زنند و به سبب برخورداری از قدرت و موقعیت و «دسترسی» به تریبون های عمومی، روش های شناخت خودشان از جهان را به شیوه ای گفتمانی اشاعه می دهند و به تمام امور و پدیده ها، معنای متناسب با «دال» مرکزی خود می بخشند.
گفتمان سکولار به منظور تعریف و توانمندسازی و نیز برای خاموش سازی و برون گذاری عمل می کند و افزون بر تجسم تهدید علیه سنت و ایمان اسلامی، به منظور یک اصل مشروعیت بخش برای سرکوب فعالیت های سیاسی در منطقه نیز به کار گرفته می شود.
ظرفیت ها و ضرورت های اندیشه اجتماعی در کلام اشاعره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر نظریه اجتماعی در بدو شکل گیری، از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد. اندیشه اجتماعی اشاعره نیز مبتنی بر مبادی و مبانی معرفتی و غیرمعرفتی خاصی است که در ریشه کلام اشعری دارد. ابتنای چنین دانشی بر مبانی کلام اشعری، حوزه های فکری ویژه ای را فعال می کند که محافظه کاری و تمرکز بر توصیف و تبیین را وظیفه اصلی این دانش قرار می دهد. با توجه به عقبه تفکر اشعری، ظرفیت دانش تفسیری، تفهمی و انتقادی را از آن سلب می کند. از سوی دیگر، این دانش را به رئالیست ها نزدیک می سازد که خود را در حصار امر واقع و رخدادهای گذشته محصور کرده و ظرفیت خروج از وضع موجود و آرمان پردازی را نخواهد داشت. در این تحقیق، مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی اشاعره، به عنوان مبانی معرفتی آنان بررسی شده و در قالب روش شناسی بنیادین، ظرفیت های تولید دانش اجتماعی آن مبانی بیان شده است.
نقدی بر کتاب «انگیزش در یادگیری و آموزش: نظریه ها و کاربردها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ارزشیابی این اثر از چهارچوب ""شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی"" استفاده شد. نتیجه ارزیابی نشان داد که اغلب فصول مقدمه، خلاصه، تمرین، آزمون، تصویر و جمع بندی نهایی ندارند. کیفیت فنی اثر(نوع خط و کیفیت چاپ) با استانداردهای روز همخوانی ندارد. تصاویر، نمودارها و جدول ها از وضوح کافی برخوردار نیستند. قواعد عمومی نگارش به طور کامل رعایت نشده است. اغلاط چاپی نسبتاً فراوانند. ویرایش ادبی اثر ضعیف است. از واژه ها و مفاهیم نامأنوس(تزایداً، تعدد یافته تری) استفاده شده است. متن روان و رسا نیست. تعداد قابل توجهی از عبارات و جملات پیام روشنی ندارند. کیفیت معادل سازی اصطلاحات تخصصی مناسب نیست. ارجاع به منابع در همه جا یکسان نیست. استفاده از شیوه APA در همه جا دقیق و یکسان نیست. مطالب در کل اثر و در درون هر فصل از سازمان مناسب وانسجام کافی برخوردار نیست. آغاز، فراز و فرود بحث ها مناسب نیست. ضعف دقت علمی در تعیین عناوین فصول، عناوین فرعی داخل فصل ها، کاربرد مفاهیم، استناد، استدلال، توضیح و نتیجه گیری از مباحث در اغلب بخش های کتاب مشهود است. اثری از نوآوری یا طرح دیدگاه علمی جدید دیده نمی شود. مطالب این اثر رنگ و بوی بومی ندارد و نویسندگان تلاشی برای مرتبط ساختن مباحث به فرهنگ و بوم ملی نکرده اند
اثرات اقتصادی - اجتماعی طولانی شدن فرایند طلاق بر زندگی زنان درگیر با آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
131-105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه، پاسخ به این سؤال است که طولانی شدن فرایند طلاق چه اثرات اقتصادی- اجتماعی بر زنان درگیر با آن دارد؟ چهار فرضیه با استفاده از نظریه آنومی اجتماعی دورکیم و مرتن و کارکردگرایی ساختاری پارسونز مطرح شد. در این فرضیه ها ، متغیرهای تعداد سالها ی درگیری در فرایند طلاق، استاندارد زندگی، انزوای اجتماعی، استفاده از کانالها ی غیرمشروع و ایفای نقشها ی مادری، مورد سنجش قرار گرفتند. روش : در این مطالعه از روش پیمایش با استفاده از ابزارهای، پرسش نامه و مصاحبه استفاده شد. نمونه شامل 280 زن متقاضی طلاق با پرونده ها ی در جریان بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها : بین طولانی شدن فرایند طلاق و استفاده از کانالها ی غیرمشروع برای سرعت بخشیدن به طلاق، انزوای اجتماعی زنان، استانداردهای زندگی آنها و ایفای نقشها ی مادری همبستگی وجود دارد. بحث: یافته ها حاکی از تمایل زنان به استفاده از ارتباطات غیرمشروع برای سرعت بخشیدن به فرایند طلاق است، که تأیید کننده نظریه آنومی مرتن است. یافته ها نشان دهنده کاهش استانداردهای زندگی زنان و نقصان در ایفای نقشها ی مادری است که تأییدکننده نظریه پارسونز در مورد تفکیک نقشها در خانواده است. یافته ها همچنین حاکی از وجود رابطه معنی دار بین طولانی شدن فرایند طلاق و انزوای اجتماعی زنان درگیر با طلاق است. این یافته با نظریه آنومی دورکیم هماهنگ است.
کیفیت زندگی و ارتباط آن با مشخصات زمینه ای و ارتباطات خانواده در نوجوانان و جوانان مراجعه کننده به مراکز مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۷
72-57
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مسئله زیستی، روانی و اجتماعی تمام ابعاد زندگی فرد از جمله کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد که در این بین، نوجوانان و جوانان در برابر این پدیده خطرناک، بیش از سایر گروهها آسیب پذیرند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین مشخصات زمینه ای و روابط خانوادگی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در بدو ورود و دریافت نگهدارنده انجام شده است. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که با روش نمونه گیری در دسترس در بین 137 نفر از نوجوانان و جوانان مراجعه کننده در بدو ورود به مراکز ترک اعتیاد در گروه سنی 25-12 سال در سطح شهر اصفهان انجام گرفته است. یافته ها: در میان هشت بعد کیفیت زندگی، میانگین بعد عملکرد اجتماعی از همه ابعاد کیفیت زندگی پایین تر گزارش شد (79/42=M). در مورد ارتباط مشخصات زمینه ای با کیفیت زندگی، مشخص شد که سن، وضعیت اشتغال و درآمد با کیفیت زندگی رابطه ندارد، در حالی که سن شروع اعتیاد، وضعیت تأهل، روابط خانوادگی و مشکلات خانوادگی با کیفیت زندگی رابطه دارد. بحث: افراد وابسته به مواد مخدر در بدو شروع درمان، از سطح کیفیت زندگی پایین، بخصوص در بعد عملکرد اجتماعی برخوردارند. از طرفی، توجه به مشکلات خانوادگی و روابط خانوادگی در نوجوانان و جوانان و ارتباط آن با کیفیت زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، به منظور درمان و کاهش عود مجدد اعتیاد، توجه به ابعاد مختلف کیفیت زندگی به ویژه بعد اجتماعی و ارتباطات خانوادگی از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در آموزش و پرورش استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
177 - 210
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشم گیری در توفیق و تعالی سازمان ها دارد. از این رو، پژوهش حاضر به منظور سنجش میزان همبستگی میان ساختار منعطف، جو سازمانی اثربخش و فرهنگ پشتیبان و محرک خلاقیت و نوآوری به عنوان ابعاد سازمانی بر قابلیت ها و انگیزش فردی کارکنان صورت پذیرفته است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و پیمایشی است که جامعه مورد پژوهش آن را تمامی کارکنان آموزش و پرورش استان گیلان شامل می شود. نتایج حاصل از بررسی 402 پرسش نامه نشان می دهد که بین مؤلفه های عوامل سازمانی ذکرشده با قابلیت و انگیزش فردی کارکنان آموزش و پرورش رابطه ای معنادار وجود دارد؛ اما رابطه ای بین عوامل جمعیت شناختی و انگیزش فردی کارکنان به کارآفرینی دیده نمی شود.