مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مکتب انتقادی
حوزه های تخصصی:
فرهنگ از حوزه های مهم و شاخصی است که از سوی نظریه پردازان مکتب انتقادی یا فرانکفورت مورد تحلیل و پردازش قرار گرفته است. در این راستا و در نوشتار حاضر تلاش شده است با بهره گیری از مفاهیم بنیادین مکتب انتقادی همچون «بیگانگی و وضعیت خودبیگانگی»، «بحران مشروعیت»، «شخصیت اقتدارگرا»، «سرکوب و کنترل فرهنگی»، «کنش های فردی و میان فردی»، «کنش های گروهی» و «عقلانیت ارتباطی»، فرهنگ سیاسی در جامعه ایرانی دوره معاصر مورد نقد، ارزیابی و واکاوی قرار گیرد.
جغرافیای بهداشتی در راهبرد امنیت موسع آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت در دوران بعد از جنگ سرد با شاخص های متنوع تری همراه گردیده است. نظریه پردازانی همانند باری بوزان براین اعتقادند که امنیت موسّع محور اصلی تمامی قالب های تحلیل امنیتی در دوران جدید نظام بین-الملل می باشد. سیاست های بهداشتی و مداخلات بشردوستانه را باید به عنوان دو مؤلفه تشکیل دهندة امنیت موسّع در سیاست راهبردی ایالات متحده دانست. در این مقاله تلاش می شود تا جغرافیای بهداشتی در سیاست امنیتی آمریکا مورد ارزیابی قرار گیرد. لازم به توضیح است که چنین رهیافتی در قالب امنیت موسّع تبیین می گردد.
سیاست امنیتی آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد در حوزه موضوعات مکتب انتقادی از جمله سیاست های بهداشتی، محیط زیست و موضوعات مربوط به حقوق بشر مورد پیگیری قرار می گیرد. هریک از مؤلفه های یاد شده بخشی از ضرورت های راهبردی آمریکا را تشکیل می دهد. امنیتی شدن موضوعات جامعه محور، اقتصاد محور و انسان محور در سیاست خارجی آمریکا را می توان به عنوان واقعیت جدید رویکرد امنیتی آمریکا دانست.
تهدیدهای نوین و گذار به حکم رانی راهبردی؛ با نگاه به جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادایم امنیتی در حال تکوین و متحول پس از جنگ سرد و غالب شدن بر پارادایم پیشین مبتنی بر دولت محوری، نیاز مطالعات امنیتی به رویکردی جدید را بیش از پیش ضروری ساخته است. امروزه، با ایجاد فضای جدید و پدیداری تهدیدهای نوین، پارادیم نوین به ویژه پس از یازدهم سپتامبر هم دولت محور است و هم فرادولتی. با ورود کنش گران غیردولتی به مسائل دفاعی- امنیتی، شاهد نوعی پارادایم دووجهی دولتی- غیردولتی هستیم. با تهدیدهای نوین، سیاست گذاران ناچارند در تدوین استراتژی های دفاعی- امنیتی نو، بر گفتمان همکاری دولتی و غیردولتی تکیه کنند. نوشتار حاضر این نوع تعامل را در برابر تهدیدهای نوین مشمول «حکم رانی راهبردی» دانسته و آن را در دیدگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران بررسی می کند.
نظریة تلفیقی هابرماس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریة هابرماس بسیار گسترده و چندوجهی است. این نظریه درواقع بازسازی و تکمیل نظریات اندیشمندان کلاسیک و معاصر است. او از جامعه شناسان بسیاری ایده گرفته و در نظریة خود استفاده کرده است. همچنین رد پای نظریه پردازان، فیلسوفان و روان شناسان پرشماری را می توان در اندیشه های هابرماس مشاهده کرد. مطالعة کتاب ها و مقالات فراوان هابرماس و آثاری که دربارة این جامعه شناس مشهور نوشته شده، نشان می دهد که مفاهیم اساسی نظریات وی بر اساس نظریات اندیشمندان کلاسیکی چون ماکس وبر، امیل دورکیم، کارل مارکس و نظریات مکتب فرانکفورت و مکتب انتقادی بنا شده است. در این مقاله به چگونگی استفادة هابرماس از نظریات دو نظریه پرداز مشهور، یعنی وبر و مارکس، و در نهایت نظریه تلفیقی وی پرداخته ایم.
روش شناسی اندیشه های مکتب فرانکفورت
در میان آثار تحریر شده به زبان فارسی، اعم از کتاب، مقالات تخصصی و یا نوشتارهایی که در ماهنامه ها و روزنامه در صفحه اندیشه به چاپ رسیده، بعضاً با تکرار محتوا درباره مباحث روش شناسی روبرو هستیم. نوشتارهای منتشر شده درباره مکتب فرانکفورت و اعضای اصلی آن شاید در شکل متفاوت باشند، ولی در محتوا بیش از هر چیز حاشیه نویسی درخصوص این اندیشه به چشم می آید. در میان تمام آثار منتشر شده، کمتر از تعداد انگشتان یک دست می توان به ریشه های فکری چنین مکتبی دست یافت، گویی برای نویسندگان و مولفان فارسی زبان بیش از هر امری حاشیه های زندگی و اندیشه های چنین جمع فکری مدنظر بوده و نه پی بردن به اندیشه و یا اندیشه هایی که در دوره ای از تاریخ اندیشه های علوم اجتماعی و سیاسی پا به عرصه ظهور گذاشته و همچنان اثرگذار هستند. می توان گفت بسیار به ندرت نوشتارهای موجود و منتشر شده نگاهی به روش شناسی اعضای مکتب فرانکفورت داشته اند و با نگرشی آسان از نوشتارها گذر نموده اند. این مقاله تلاش دارد ضمن نگاهی به ریشه های جریان فکری مکتب انتقادی بایسته های فکری مکتب فرانکفورت را به نمایش گذاشته و در آخر نیز کاستی های چنین اندیشه ای را براساس اندیشه های مارکوزه مورد نقد قرار دهد.
مفهوم مناقشه برانگیز امنیت
از ویژگی های مهم هر حوزه مطالعاتی سروکار داشتن با برخی از مفاهیم و واژه ها می باشد، رشته سیاست نیز از این موضوع جدا نبوده بگونه ای که در مطالعه این حوزه ما با مفاهیم بسیار مهمی روبرو هستیم. یکی از مفاهیم بسیار مهم در رشته سیاست مفهوم امنیت بوده که با خود تعابیر متفاوتی را تاکنون به همراه داشته است. در این مقاله نویسنده در جهت بررسی معنی این مفهوم بوده بگونه ای که هدف عمده خود را خلاصه نمودن مولفه های اساسی از مباحث غیرسنتی عمده درباره مفهوم امنیت قرار داده است. در این راستا گستردگی و عمق این واژه را بررسی نموده و این سوال را مطرح می نماید که آیا گستردگی و عمق معنای امنیت آن را مورد چالش قرار داده و اهمیت آن را در سیاست بین الملل کم رنگ نموده است؟ در این راستا با بررسی معنای این مفهوم در شش مکتب فکری اهمیت بازشناسی این واژه را بیان می نماید. نویسنده با روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی معنای امنیت در مکاتب فکری مثل کوپنهاگن، سازه انگاری، انتقادی، فمنیستی، پساساختارگرایانه و بشری در قسمت نتیجه گیری چهار نگرش مهم در زمینه امنیت را به دست آورده و بیان می نماید.
درآمدی بر انتقادپذیری تکنولوژی از منظر مارکوزه و فینبرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اغلب تلاش های مکتب انتقادی فرانکفورت در انتقاد از جامعه جدید و اجزای سازنده اش بوده است. می توان امتداد این نگاه را در واکنش انتقادی این مکتب، به تلقی بی طرفانه از تکنولوژی نیز ردیابی کرد. این مکتب، بر نیازمندی هر نوعی از دانستن به نقادی و اصلاح تأکید می ورزد و با همین مبنا، رویارویی انسان با تکنولوژی را نیازمند بینشی انتقادی می انگارد و از این منظر، به نقد تکنولوژی ورود می کند. این پژوهش، با روش تحلیلی اسنادی به انتقادپذیری تکنولوژی از دیدگاه مارکوزه از دانشمندان مطرح این مکتب و شاگردش فینبرگ پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از وجود اشتراک ها و تفاوت هایی میان دیدگاه این دو اندیشمند است؛ هر دو اندیشمند رویکرد ابزارانگاری تکنولوژی یعنی جدایی ارزش از دانش و تکنیک و رویکرد جبرانگاری تکنولوژی یعنی نقدناپذیری و عدم امکان تغییر تکنولوژی ها را نادرست و تکنولوژی را ارزش بار و تغییر پذیر می دانند. اما در راهبرد تغییر یعنی گسترش هنر به سیاست و دموکراتیزه کردن تکنولوژی، سطح تغییر، مجریان تغییر یعنی طبقات محروم و رنج کشیده و یا عموم مردم و میزان امید به تغییر با یکدیگر متفاوتند.
بررسی واکنش سازمان ملل به پدیده تغییرات آب و هوایی (رویکرد انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
21 - 41
حوزه های تخصصی:
پدیده تغییرات اقلیمی یا تغییرات آب وهوایی از مسائل مهم سازمان های بین المللی و کشورهای عضو آن است.توجه به این پدیده در دو دهه اخیر در دستور کار جدی سازمان ملل قرار داشته است. در رویکرد جدید در مطالعات امنیتی نظریه پردازان مکتب انتقادی تلاش دارند تا معناسازی جدیدی را برای موضوعات امنیتی ایجاد نمایند.در چارچوب این دیدگاه فقدان جنگ و برخوردهای نظامی بین کشورها به خودی خود تأمین کننده صلح و امنیت بین المللی نیست و اشکال جدید تهدیدات امنیتی مانند امنیت اقتصادی، فرهنگی، محیط زیستی و غیره ایجادشده است. امنیت محیط زیست درحالی که حاضر جایگزین تهدید جنگ جهانی هسته ای شده است با توجه به اهمیت پدیده تغییرات آب وهوایی به عنوان یکی از ابعاد و نگرانی های مهم امنیتی در عرصه روابط بین الملل پرسشی که در این نگارش مطرح است این است که چرا و چگونه پدیده تغییرات آب و هوایی در سازمان ملل به مسئله ای امنیتی تبدیل شده است؟ فرضیه اصلی نگارندگان این است که پدیده تغییرات آب و هوایی با افزایش تهدیدات امنیتی زیست بشر که فراتر از ابعاد سنتی امنیت( نظامی، هسته ای) است به اشکال جدید همکاری و تعارض کشورها در سازمان ملل تبدیل شده است در این نگارش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده های کتابخانه ای به تأثیرات تغییر اقلیم بر ابعاد مختلف امنیت و اقدامات سازمان ملل در این زمینه می پردازیم